اسماعیل آذری‌نژاد

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
اسماعیل آذری نژاد
زادهٔ1358
بهبهان، خوزستان،
ایران
پیشه
  • روحانی
وبگاه

اسماعیل آذری‌نژاد طلبه ایرانی است که به‌دلیل قصه‌خوانی برای کودکان در روستاها شهرت دارد.[۱][۲][۳]

1)زندگی­نامه[ویرایش]

1.1) کودکی[ویرایش]

اسماعیل آذری­نژاد، در سال 1358در بهبهان[1] استان خوزستان[2] به دنیا آمد. در استان کهگیلویه و بویراحمد [3] درس خواند و در همان­جا بزرگ شد. او در سال 1380 ازدواج کرد. او در حال حاضر همراه با همسر و دو فرزند هفت و دوازده­ساله­اش_ارغوان و حسین_در دهدشت[4] زندگی می­کند.

امّا چه شد که او وارد فعالیت­های قصه­خوانی برای کودکان شد؟ از کودکی تا نوجوانی، همیشه افرادی سر راهش قرار گرفته­اند که او را به کتابخوانی تشویق ­کرده­اند. او هم در بزرگسالی تصمیم می­گیرد که با قصه­خوانی امید را در دل کودکان روستا زنده نگه دارد و مسیر آن­ها را به سوی دانایی و توانایی هموار سازد.

حدوداً در ده دوازده سالگی به کانون فرهنگی آموزش و پرورش[5] در شهر دهدشت می­رفت. آن­جا دانش‌آموزان بعدازظهرها فعالیت­های مختلفی انجام می­دادند. کانون، کتابخانه کوچکی داشت. کتابخانه­ای بهم ریخته که بیشتر کتاب­هایش روی زمین ریخته بود. یک روز نزد مدیر آن­جا_آقای اجتهادی_ رفت و از او خواست که به او یک کتاب امانت بدهد. کتابی که شاید چندان مناسب سن و سالش نبود_ بررسی سیاست‌های نفتی ایران در خلیج فارس_ کتاب را نخواند و آن را به کتابخانه برگرداند اما احتمالاً همین کتاب و رفت و آمد به آن کتابخانه کوچک شوق خواندن را در او زنده کرد و سرآغاز دوستی و پیوند او با کتاب­ها شد. از آن زمان به بعد آقای اجتهادی او را «کُر شیخ کتابخوان» صدا می­زد یعنی «پسر کتابخوان». {کر در زبان لری یعنی پسر و شیخ هم اسم طایفه­ای در استان کهگیلویه و بویراحمد است} از مدیر آن­جا اجازه گرفت تا کتابخانه را مرتب کند و به بچه­ ها کتاب امانت بده

1.2) روشنگران چراغ دانایی[ویرایش]

در خانه و خانواده همیشه کسانی بودند که شوق به کتابخوانی را در او زنده کنند: «پدرم پارچه­ فروش بود. در خانواده چهار برادر و چهار خواهر بودیم. از میان خواهران و برادرانم، یکی از خواهرانم بسیار کتاب‌خوان بود و زیاد رمان می­خواند. هر زمان که می­خواست کتاب سفارش بدهد اگر کتابی مناسب من بود، برای من هم کتاب می­گرفت. »

همین­طور داماد خانواده، آقای محمد پرما، که معلّم هنرستان بود و همیشه وقتی به خانۀ آن­ها می­­رفت کتاب همراهش بود. کتاب به او می­داد و با او دربارۀ کتاب­ها گفت‌و‌گو می­کرد. شاید اولین کتاب چندصدصفحه‌ای زندگی­ اش را در همان روزها از آقای پرما امانت گرفت و خواند. کتابی هفتصد صفحه ­ای دربارۀ لطفعلی ­خان زند[1]. و شاید همین احترام ویژه ­ای­ که آقای پرما برای یک کودک و نظرات او قائل بود در زندگی و نوع نگاه او به کودکان اثر گذاشت.

دوران کودکی او همزمان با دورۀ جنگ بود. در همین زمان یکی دیگر از کسانی که شور و شوق خواندن را در او ایجاد ­کرد یکی از فامیل­ هایشان بود. آقای محمدرضا محبی، جوانی خوش اخلاق که در همسایگی آن‌ها زندگی می­کرد. آقای محبی همیشه مجله دستش بود. مجلاتی مثل دانستنی­ها[2] و اطلاعات هفتگی[3]. و همیشه به بچه­ ها احترام می­گذاشت. می­ آمد توی کوچه، سر سکویی که آن­جا بود می­ نشست و مجله می‌خواند و این مجله ­ها را به اسماعیل هم می­داد.

1.3)روزنه­ های کوچک امید[ویرایش]

در دورانی که در مقطع راهنمایی و دبیرستان درس می­خواند به مسجد جامع شهرشان می­رفت و در هیئتی[1] که در مسجد برپا بود شرکت می­کرد. مسئول هیئت، آقای اندرزیان، کتابخانه خیلی خوبی را در مسجد برپا کرده بود.

او گاهی به مسجد می­رفت، کتاب­های مسجد را مرتب می­کرد و کتاب می­خواند. این دوران و رفت و آمد به کتابخانه مسجد در تقویت شوق او به کتابخوانی بسیار اثرگذار بود.

اسماعیل آذری­ نژاد از دوران کودکی و نوجوانی خود، تصویر جوان کارگری را به یاد می­ آورد که تا کلاس دوازدهم بیشتر درس نخوانده بود و درس را در همان مقطع رها کرده بود امّا بسیار کتاب­خوان بود و کتاب‌های بسیار زیادی داشت. همیشه بچه ­های مسجد را به کتاب­ خواندن تشویق می­کرد.

شاید یکی از ویژگی­ های بارز اسماعیل آذری­ نژاد پیداکردن روزنه­ های کوچک امید­بخش در محیط اطرافش باشد. آدم­ها و اتفاق­های به ظاهر معمولی که شعلۀ خواندن و تلاش برای کتابخوانی را در او روشن کرده ­اند و اثر عمیقی بر ذهن و جان او گذاشته­ اند. او افرادی را که سر راهش قرار گرفته­ اند و مسیر او را به سمت کتابخوانی هموار کرده ­اند تلنگرهایی انگیزه ­بخش می­داند: «اگر ما بتوانیم یک بار، دو بار به یک فردی کتاب پیشنهاد کنیم، به فردی احترام بگذاریم و به او شخصیت بدهیم، این­ها در ذهن و ناخودآگاه او می­ماند و ممکن است او را در مسیر دیگری قرار بدهد که سال­ها بعد مسیر زندگی­ اش را تغییر بدهد. من وقتی به روند زندگی خودم نگاه می­کنم همه این­ها در مسیرم قرار گرفته­ اند که من اسماعیل آذری شدم. همۀ این­ها باعث شدند که من اهل کتاب ­خواندن شوم.»

1.4)از مسجد تا کتابفروشی[ویرایش]

در سال 1373 به مدت دو سال در شهر خود، دهدشت (استان کهگیلویه و بویراحمد) به تحصیلات حوزه مشغول شد و در سال 1375به حوزه[1] امیرالمومنین (ع) تهران[2] رفت و چهار سال در آنجا مقدمات را به پایان برد.در همان دوران، هر زمان که به دهدشت می­ آمد همیشه کتاب همراهش بود. شاید این میل و علاقۀ عجیب او به کتاب کمی متفاوت از دیگر روحانیون به نظر می­رسید. اغلب روحانیون و طلبه­ها همراهشان سی­دی مداحی[1] بود. او کمتر مداحی گوش می­داد و بیشتر کتاب و سخنرانی همراهش بود. بعد از ظهرها توی مسجد با بچه­ ها  در جلساتی که داشت، گفت‌وگو می­کرد و با آن­ها کتاب می­خواند.

در سال 1379به قم[2] رفت تا تحصیلاتش را در حوزه تکمیل کند. این دوران در واقع پربارترین دوران علمی‌ او در قم بود.

در سال 1382 وارد دانشگاه قم شد و در رشته جامعه شناسی تحصیل کرد و پس از آن در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه ادیان قم در رشتۀ عرفان و تصوف به تحصیلات خود ادامه داد.

بعد از مدتی تصمیم گرفت در دهدشت یک کتابفروشی راه ­اندازی کند. تا آن زمان دهدشت کتابفروشی نداشت و مردم به کتاب دسترسی نداشتند. پدرش وضع مالی خوبی داشت. توانست یک مغازه برای این کار از پدرش بگیرد و کتابفروشی را راه بیندازد. خودش توی مغازه کار نمی­کرد، یک نفر را آن­جا گذاشته بود تا به مردم کتاب بفروشد. از تقریباً تمام موضوعات و برای تمام سلیقه­ ها کتاب در کتابفروشی در دسترس مردم بود.اگر کسی دنبال کتاب خاصی می­گشت به تهران می ­آمد، آن کتاب را سفارش می­داد و برای او به دهدشت پست می­کرد. اما بعد از مدتی ضرر کتابفروشی خیلی زیاد شد و مجبور شد آن را تعطیل کند. تا اینکه خودش راهی دهدشت شد.

1.5) قصه­ خوانی برای کودکان روستا؛ دریچه ­ای رو به دانایی و توانایی[ویرایش]

امّا چه شد که اسماعیل آذری­ نژاد، روحانی ساکن در شهر قم، تصمیم گرفت از یک شهر بزرگ به شهر زادگاهش بازگردد و برای بچه ­های روستا قصه ­خوانی کند؟

او که خود لذّت و شیرینی طعم کتابخوانی را در کودکی چشیده بود، فعالیت­هایی که تا آن زمان انجام می­داد برای کنجکاوی و روحیۀ پرسشگر او رضایت­ بخش نبود. آن بی­قراری و تشنگی باید به طریقی دیگر و از سرچشمه ای دیگر سیراب می­شد. و آن مسیر، همراه­ شدن با کودکان بود. در همان زمان که در قم درس می‌خواند، در یک مرکز پژوهشی هم کار می­کرد اما احساس می­کرد فعالیتش تأثیر و فایده­ای که باید داشته باشد را ندارد. او هیچ­وقت سودمندی کار پژوهشی را رد نکرده است امّا حس می­کرد این کار روح بی­قرار او را آرام نمی­کند.

این دوران همزمان می­شود با بیماری پدرش. تمام خواهران و برادران او ازدواج کرده و از خانه رفته بودند و پدر و مادرش در خانه تنها زندگی می­کردند.  پدر دوست داشت که دور و برش شلوغ باشد و یکی از فرزندانش در خانه کنار او زندگی کند. به خاطر این احساس نیاز پدر، با خانواده ­اش صحبت می­کند و آن­ها راضی می­شوند که از قم به دهدشت مهاجرت کنند.

زندگی در دهدشت آن­قدرها هم آسان نبود. سکونت در اتاقی بیست متری، همراه با دو بچه کوچک و مناسب نبودن وضعیت درآمد او، همۀ این­ها باعث شده بود که سال اول زندگی در دهدشت بر آن­ها به سختی بگذرد.

در مدارس غیرانتفاعی درس می­داد اما حقوق کمی می­گرفت. در دانشگاه هم به صورت حق­ التدریسی درس می­داد اما آن هم پول خیلی کمی داشت. یک سال اول زندگی در دهدشت با همین سختی ­ها گذشت.

ورودش به دهدشت همزمان بود با برتن­کردن لباس روحانیت[14]. از همان روزهای نخست آمدن به دهدشت به دنبال یک مسجد می­گشت تا به عنوان امام جماعت[15] در آن نماز بخواند.

حاشیه شهر دهدشت معروف است به محله گلزاری که محله ­ای که شرایط و ویژگی­های خاصی دارد. محله‌ای فقیرنشین که محل فروش مواد مخدر هم هست و درگیر آسیب ­های اجتماعی مختلف است. اسماعیل آذری ­نژاد می­شود امام جماعت آن­جا.

طولی نمی­کشد که متوجه شود این کار آن چیزی نیست که او می­خواسته است. از سال 1392 شروع می­کند به برنامه ­ریزی برای بچه ­ها. در این زمینه تجربۀ قصه­ خوانی­های او برای کودکان آپارتمان­شان در شهر قم یا بچه­ های فامیل یا بچه­ های خودش به او کمک زیادی می­کند. او برای پسرش حسین مرتب قصه می­خواند و کتاب می‌خرید.  عشقی که او به کودکان و کتابخوانی برای آنان دارد مربوط به امروز و دیروز نیست. چیزی نیست که یک­شبه اتفاق افتاده باشد. او اثر عمیق و جادوی قصه­ خوانی بر ذهن و روان کودکان را از نزدیک لمس کرده بود. حالا وقتش رسیده بود که کودکان روستا را با رمز و راز این جادوی ناب آشنا کند.

استان کهگیلویه و بویراحمد استان محرومی است. از خود می­پرسد برای برون­رفت از این محرومیت چه باید کرد؟

«دیدم که راه برون­ رفت از این محرومیت دانایی و توانایی است. گفتم با چی شروع کنم؟ دیدم با کتاب می‌شود شروع کرد. کتاب راهی و ابزاری برای دانایی و توانایی است. با چه کسانی شروع کنم؟ دیدم کودکی بهترین سن است. این شد که کودکان را انتخاب کردم. کجا شروع کنم؟ دیدم روستاها محروم­ ترین جاها هستند.»

داستان اسماعیل آذری­ نژاد، روحانی قصه ­گوی روستاهای کهگیلویه و بویراحمد از همین جا شروع می­شود.  در این دوران در کنار اینکه امام جماعت مسجد است، در دبیرستان و دانشگاه هم تدریس می­کند، ماهی یک بار با یکی از دوستانش که چشم ­پزشک بود، با همراهی پنج شش نفر دیگر به روستاها می­روند، او قصه‌خوانی می­کند و دیگران باتوجه به توانمندی­هایشان فعالیت­های دیگری انجام می­دهند.

بعد از مدتی احساس می­کند که علاقه­ مندکردن دانشجویان دانشگاه به کتابخوانی کار دشواری است. فضای دانشگاه آزاد [16] بیشتر فضای مدرک­ گرایی بود و بیشتر افراد صرفاً برای مدرک ­گرفتن آمده بودند. اغلب آن­ها کارمند جایی بودند و می­خواستند با گرفتن مدرک ارتقای شغلی پیدا کنند. مدرسه هم بیشتر درگیر فضای کنکور[17] بود و مجالی برای پرداختن به بحث کتابخوانی باقی نمی­ گذاشت. برای همین دانشگاه و دبیرستان، هردو را رها می­کند. می­رود سراغ مقطع ابتدایی. از مدیر مدرسۀ پسرش اجازه می­ گیرد تا در زنگ انشا به بچه­ ها تدریس کند.

1.6) معلّم زنگ انشاء؛ راوی قصه­های شیرین صبحگاهی مدرسه[ویرایش]

سال 1392 مدتی به صورت جدی روی بحث انشا کار و مطالعه می­کند و بعد برای پرداختن به انشا و قصه‌خوانی وارد مدرسه می­­شود. و تمام این فعالیت­ها کاملاً داوطلبانه و از سر شوق بود. در مراسم صبحگاه مدرسه برای بچه­ ها انشا و قصه می­گفت و شب­ها در مسجد محله با بچه ­ها جمع می­شدند و فعالیت­های مختلفی را با بچه­ ها انجام می­دادند. از قصه­ خوانی و راه­ اندازی باشگاه قصه­ نویسی گرفته تا تئاتر و خیلی کارهای دیگر. پارک روبروی مسجد، محل قصه­ خوانی بچه­ ها بود. بعدازظهرها به آن­جا می­رفتند و فعالیت‌های قصه­ خوانی انجام می­دادند.

1.7) دوراهی مسجد و روستا[ویرایش]

مدّتی می­گذرد و او احساس می­کند که ماهی یک بار برای قصه­ خوانی در روستاها خیلی کم است و نیاز است که بیشتر به روستاها و بچه ­ها سر بزند. بنابراین ابتدا ماهی دو بار و بعد هر هفته به روستاها می­رود و برای بچه­ ها قصه­ خوانی می­کند. همزمان با این فعالیت­ها و رفت و آمد به روستاها، در مسجد با برخی نمازگزاران سالخورده به مشکل برمی­خورد. آن­ها به او اعتراض می­کنند که کار قصه­ خوانی او و حضور بچه‌ها در مسجد، مسجد را شلوغ کرده است و مسجد جای بچه ­ها نیست. بعضی وقت­ها بعد از نماز از بچه­ ها می­خواست که برای پیرمردهای مسجد قصه ­ای را که خوانده­ اند نمایش دهند یا قصه ­ای تعریف کنند. امّا این کارها در نگاه آدم­هایی که نسبت به حضور بچه­ ها در مسجد معترض بودند تأثیر زیادی نداشت. آن­ها فکر می­کردند که مسجد تبدیل به محل نمایش و تماشاخانۀ تئاتر شده است. مدتی که گذشت تعداد بچه‌هایی که برای قصه ­خوانی به مسجد می ­آمدند از تعداد نمازگزاران بیشتر شد. صدای برخی اهالی مسجد به اعتراض بلند شده بود و کم ­کم داشتند با روحانی قصه­ خوان مسجد درگیر می­ شدند. حالا باید اسماعیل آذری­ نژاد فکری می­کرد. این طور نمی­توانست ادامه دهد. یا باید بچه­ ها را رها می­کرد یا مسجد را. باید میان این دوراهی یکی را انتخاب می­کرد؛ حفظ سکوت و خلوت نیایش سالخوردگان یا قیل و قال قصه ­خوانی و فعالیت با کودکان. پس مسجد را رها می­کند. هرچه می­ آیند به او اصرار می­کنند که برگرد، نمی ­رود. او تصمیمش را گرفته است و عزمش را جزم کرده است که در مسیری دیگر قدم بگذارد. مسیر رشد و آگاهی کودکان. احساس می­کند اگر در جای دیگری، کار دیگری انجام بدهد مفیدتر خواهد بود

این ترک­ کردن مسجد در سال 1393 و شروع روستاگردی سرآغاز بزرگی برای راهی می­شود که او از شش سال پیش تا امروز در آن قدم گذاشته است. پس راه می­ افتد و هر شب به روستاهایی می­رود که طلبه ­ای[18] در آن نباشد یا مسجدهایش خلوت یا بسته باشد تا پیرمرد یا پیرزنی در آن­جا مزاحم کار آن­ها نشود. در روستاها شروع به قصه­ خوانی می­کند. و این درحالی است که باید روزی شش هفت ساعت در حوزه درس بدهد. او صبح­ ها در زمان­ های بیکاری­ اش در مدارس حاشیۀ شهر قصه می­خواند و بعدازظهرها در روستاها برای بچه­ ها برنامه دارد. در این شش سال در روزهای تعطیل، پنج­شنبه­ ها و جمعه ­ها، تعطیلات عید و تابستان؛ به روستاهای دورتر می­رود و در مدّت زمان طولانی­ تری که در روستاها اقامت می­کند برنامه­ های بیشتری را برای بچه­ ها اجرا می­کند. روستاهایی که اغلب صعب­ العبورند و راه دسترسی به آن­ها بسیار سخت است.

1.8)قصه، توپ، رنگ[ویرایش]

امّا داستان انتخاب این نام برای فعالیت­ های قصه ­خوانی در روستا چیست؟

او بر این باور است که کتابخوانی و قصه­ گویی وسیله­ ای برای رشد و پرورش فکری کودکان است. او تلاش می­کند با رشد و پرورش مهارت­ های کودکان دنیای آن­ها را زیباتر کند. شعار او در فعالیت­هایی که برای کودکان انجام می­دهد "قصه، توپ، رنگ" است:«قصه فکر کودکان را و دنیای آن­ها را زیبا می­کند. توپ برای ورزش و سلامتی است و رنگ برای زیبا کردن دیوار مدرسه­ ها و کتابخانه­ ها.»

او تلاش می­کند تا فضا و بستری مناسب را برای بروز خلاقّیت بچه­ ها فراهم کند. از آموزش مستقیم پرهیز می­کند و با قصه­ خوانی و درگیرکردن کودکان در فعالیت­های مختلف به پرورش مهارت­ها و توانمندهای مختلف آن­ها کمک می­کند.

1.9) طراحی فعالیت برای کودکان[ویرایش]

یکی از ویژگی­های شاخص اسماعیل آذری­ نژاد دوری از هرگونه تعصب در انتخاب کتاب برای کودکان است. او بدون پیش­فرض­ های مذهبی یا توجه به اینکه نویسندۀ کتاب خارجی یا ایرانی است، مذهبی یا غیرمذهبی است، کتاب­ها را انتخاب می­کند. معیار اصلی او در انتخاب کتاب برای کودکان «باکیفیت بودن کتاب» است. اینکه کتاب بتواند به رشد فکری و تقویت مهارت­های مختلف کودکان کمک کند.

امّا فعالیت­های او برای کودکان محدود به کتابخوانی نیست. او هر فعالیتی را که بتواند به رشد کودکان در زمینه­ های مختلف کمک کند، با استفاده از امکانات موجود و دردسترس­ اش به اجرا درمی ­آورد. مثلاً در یکی از سفرهایش به روستاها، فیلم «دو راه حل برای یک مسئله» ساختۀ عباس کیارستمی، کارگردان ایرانی برنده جایزه نخل طلایی را برای ۱۵ دانش آموز نمایش داد. او با نمایش این فیلم چهاردقیقه­ ای برای کودکان سعی داشت تا کودکان را با مفاهیم مهم و ارزشمندی چون حل مسأله و دوستی آشنا سازد.

یکی دیگر از ویژگی­های فعالیت­های قصه­ خوانی او با کودکان طراحی کاربرگ­ های فعالیت برای کودکان است. او این کاربرگ­ ها را براساس مفاهیم کتاب­هایی که برای بچه­ها می­خواند طراحی می­کند و در اختیار بچه­ ها می­گذارد. انجام فعالیت­های مرتبط با کتاب و کامل­ کردن کاربرگ­ها­ به تقویت مهارت­های خواندن، درک متن و مهارت­های دیگر کودکان کمک بسیار زیادی می­کند.

هدف او از طراحی این کاربرگ­ها عمق ­بخشیدن به درک کودکان از مفاهیم کتاب و فراهم­ کردن زمینۀ گفت‌و‌گو دربارۀ داستان است. فعالیت­هایی که در کنار قصه­ خوانی با کودکان انجام می­دهد مهارت­های آن­ها را در زمینه­ های مختلف پرورش می­دهد. فعالیت­هایی همچون نقاشی، کاردستی، ساخت عروسک، نمایش، بازی­ و غیره...

1.10)فعالیت در قالب یک پویش مردمی[ویرایش]

آذری­ نژاد فعالیت­های قصه ­خوانی­ اش را به صورت داوطلبانه انجام می­دهد. بخشی از هزینه­ های اجرای فعالیت­های قصه­ خوانی برای کودکان را با درآمد شخصی خودش می­پردازد و بخشی از آن را با کمک­های مردمی پیش می­برد و تا به حال از کمک­های دولتی برای پیش­برد فعالیت­هایش استفاده نکرده است.

او در تمام این مسیر هیچ­گاه امیدش را از دست نداده است و کمبودها و سطح پایین امکانات او را از راهی که در پیش گرفته باز نداشته است: «تمام امید من به کودکان این مرزو بوم است. تا وقتی که بتوانم آن­ها را تشویق به کتابخوانی کنم، امیدواری­ ام زیاد است. تا وقتی می­بینم که بچه­ ها کتاب دستشان دارند و کتاب می‌خوانند، امیدواری­ام پابرجاست.

1.11)رویش کودکان قصه ­خوان[ویرایش]

فعالیت­های قصه­ خوانی آذری­ نژاد در شش سال گذشته تأثیر زیادی بر کودکان داشته است. او باور دارد که قطعاً میان کسی که یک کتاب خوانده با کسی که همان کتاب را نخوانده فرق زیادی وجود دارد: «اینکه بچه‌ها هر بار که من به روستا می­روم، با اینکه می­دانند من برای همان فعالیت قبلی، یعنی کتابخوانی آمده ­ام؛ باز هم می­آیند و جمع می­شوند، پس این یعنی استقبال از این حرکت. در بحث تربیت نباید عجله داشت. بعضی وقت­ها تأثیر کتابخوانی را سال­ها بعد می­بینیم. درست مثل تأثیری که آدم­های مختلف در زندگی من داشتند.» بنابراین ارزیابی دقیق ­تر میزان و کیفیت اثربخشی فعالیت­های قصه­ خوانی او را باید به سال­های آینده موکول کرد. زمانی که این کودکان به بزرگسالی خواهند رسید و بذری که در ذهن و وجودشان از دانایی و توانایی کاشته شده است شروع به روییدن می­کند:«درختان بلوط، تخته سنگ­های زاگرس[19] را می­شکافند، جوانه می­زنند، قرن­ها مایه رحمت و برکت مردم دیارم هستند، چرا ناامید از رویش کودکان قصه­ خوانم باشم؟»

"به روستایی رفتم و برای بچه­ ها قصه ­ای خواندم. سال بعد که به آن­جا رفتم یک بچه کاملاً  یادش بود که قبلاً چه کتابی خواندیم. گفت: آقای آذری، یادت هست پارسال کتاب «رز به دیدن آقای وینترگارتن می‌رود[20]» را برایمان خواندی؟

او در زمینۀ مهارت­های قصه ­خوانی و کار با کودک بسیار توانمند و از قریحه و استعداد ویژه­ای برخوردار است. او معتقد است که لطف خدا و تأثیر خانواده بر میزان علاقه­مندی و پشتکار او در این زمینه بسیار اثرگذار بوده است. بخش زیادی از مهارت­های قصه ­خوانی او با مطالعه زیاد به دست آمده است، بخشی را از کارشناسان حوزۀ کتاب کودک آموخته­، همواره از راهنمایی و مشاوره کارشناسان این حوزه بهره گرفته و با حضور در چندین کارگاه آموزشی مهارت­های خود در این زمینه را تقویت کرده است.

1.12) آموزش به معلّمان، توانمندسازی خانواده­ ها[ویرایش]

دهدشت حاشیه شهری دارد که آسیب­های اجتماعی در آن زیاد است و هر خانواده و هر بچه ­­ای با یک معضل و آسیب دست و پنجه نرم می­کند. یکی از بزرگ­ترین مشکلات مناطق محروم، انگیزه پایین معلمان برای دانش­افزایی و آشنایی با رویکردهای نوین آموزشی است. اغلب با روش­های خلّاقانۀ آموزشی آشنایی ندارند، اهل کتاب­ خواندن نیستند و تخیل آن­ها به خوبی پرورش پیدا نکرده است. او باور دارد که تغییر و اصلاح از هر فرد شروع می شود. بنابراین تلاش می­کند ارتباط موثر و دوستانه­ای با معلّمان داشته باشد و آن­ها را با مهارت­های کتابخوانی و انجام فعالیت با کودکان آشنا سازد. او یک شبکۀ مجازی برای ارتباط مستمر با معلّمان راه انداخته است و از طریق این شبکه برای آن­ها طرح درس می­فرستد و گزارش فعالیت‌های آن­ها را دریافت می­کند. در این گزارش­ها معلّم­ ها تعریف، ضرورت و بازخورد فعالیت­ها را می‌نویسند:«در کارگاه مجازی با معلم­ها سعی می­کنم ابتدا چراغ را در دل خود معلم روشن کنم که معلّم خودش را دوست داشته باشد و به توانایی­هایش باور پیدا کند. ابتدا در زندگی خودش زیبایی خلق کند. آنگاه این چرخه ادامه پیدا می­کند و عشق فراگیر می­شود.»

او معتقد است عامل مهمی که موجب بالارفتن انگیزه معلّم می­شود؛ مهارت­ داشتن در حرفۀ شغلی ­شان است. اینکه معلّم با مهارت­های ارتباط با مخاطب آشنا باشد و بداند چگونه با مخاطبانش درگیر فعالیت­های مختلف شود تا اثرگذاری و رشد را در آن­ها ببیند برای او رضایت مادی و معنوی به همراه دارد.

او تلاش می­کند معلّم­های خلاق و توانمند را شناسایی کند، منابع مناسب را برای مهارت­ افزایی در اختیار آن­ها بگذارد و همواره مشوق آن­ها باشد. گاهی برای معلم­ها کارگاه آموزشی برگزار می­کند و در این کارگاه­ها، کتاب­های خوب به آن­ها معرفی می­کنیم.

به نظر اسماعیل آذری ­نژاد به جای تمرکز روی نیروی انسانی خارج از روستا، باید همیشه تلاش کرد تا از ظرفیت­های نیروهای محلی استفاده شود  و آن­ها به فعالیت در جامعۀ محلی خود ترغیب شوند.

مسئلۀ دیگری که روستاهای این مناطق با آن روبروست پایین بودن سطح سواد خانواده­ هاست. در اغلب روستاها پدر و مادر سواد کافی ندارند. بنابراین، مشارکت­ خانواده ­ها در آموزش کودکان یکی از اهداف فعالیت­های آذری ­نژاد است.

او با درگیرکردن جامعه محلی، به ویژه مادران در فعالیت­های کتابخوانی توانسته است بر میزان توانمندی خانواده­ ها اثر بگذارد. علاوه بر افزایش درک و آگاهی خانواده­ ها نسبت به اهمیت کتابخوانی کودکان، کمک به سوادآموزی خانواده ­های بی­سواد یا کم­ سواد و نیز حمایت از کارآفرینی افراد کم ­درآمد و بدسرپرست از جمله تأثیرات این رویکرد بوده است. بارها پیش آمده است که او مادران کم ­درآمد و سرپرست خانوار را به تولید عروسک­های محلی، ساخت وسایل تزئینی یا آموزش هنرهای بومی به فرزاندانشان تشویق کرده است تا به این وسیله احترام، عزت نفس و استقلال آنان حفظ شود و در روند آموزش کودکان نیز سهیم شوند.

بسیاری از مادران جوان در مناطق روستایی سواد ندارند و خانواده ­ها بیش­تر از آنکه دغدغۀ کتابخوانی یا رشد خودشان را داشته باشند درگیر مشکلات مالی و تأمین نیازهای اولیه زندگی­شان هستند. آن گروه از خانواده­ ها که وضع خوبی دارند و دغدغۀ مالی ندارند نیز درک درستی از اهمیت کتابخوانی و تأثیر آن بر رشد کودک ندارند. او از خانواده ­ها، به ویژه مادران می­خواهد تا در کنار بچه­ ها قصه بخوانند و نقاشی کنند. اما آن­ها توان فعالیت در کنار بچه ­ها را ندارند. بنابراین به هر روستایی که می­رود یک جلسه صمیمانه با پدر و مادرها برگزار می­کند، با آن­ها به گفت‌و‌گو می­نشیند، درباره مشکلات باهم همفکری و راهکارها را جست‌وجو می­کنند.

او زنان روستایی زیادی را به ساخت وسایل تزئینی ترغیب کرده است. دست­ سازه ­های آن­ها را خریداری می­کند و از آن­ها می­خواهد که هنر خود را به فرزاندانشان آموزش بدهند: «مادر چهار کودک و نوجوان و سرپرست خانوار است. سواد ندارد، ممکن است معنای خلاقیت را نداند، اما به معنای واقعی خلاق است. هر بار که از روستا وسایل تزیینی می­فرستد از تنوع فعالیتش لذت می­برم. امروز به او گفتم به شرطی وسایل بعدی را می­پذیرم که هنرت را به فرزندانت آموزش دهی و همراهت شوند.»

1.13)مستندسازی فعالیت­ های کتابخوانی[ویرایش]

اسماعیل آذری­ نژاد در شبکه­ های اجتماعی همچون اینستاگرام و توئیتر بسیار فعال است و تجربه­ های کتابخوانی­ با کودکان را با مخاطبانش به اشتراک می­گذارد. روایت­های او از فعالیت­های کتابخوانی­ اش با بچه­ های روستا، روایت­ هایی ساده و صمیمی­ اند. به دور از کلیشه ­پردازی و جنبه­ های نمایشی. او با روایت این فعالیت­ها درحقیقت میزان اثرگذاری قصه­ خوانی برای کودکان را به نمایش می­گذارد و با این کار دیگران را هم به این حرکت خوب و سودمند فرامی­خواند. مخاطبان او اغلب از خواندن این روایت­ها استقبال می­کنند و فعالیت­های موثر او را تشویق و حمایت می­کنند. امّا انتشار و نمایش فعالیت­ های کتابخوانی او گاهی همراه با نقد و بیان پیشنهادهایی برای بهبود فعالیت­ها از سوی مخاطبان است. او همواره از دریافت نقدها و نظرات و شکل­ گیری فضای گفت و گو و پرسشگری استقبال کرده است و آن را زمینه ­ای برای رشد و پیشرفت حرکت­ های ترویجی خود می­داند.

در این روایت­ها تمرکز اصلی بر به نمایش­ گذاشتن فعالیت­های کودکان است. او نقاشی­ ها، کارهای هنری و دست ­سازه­ هایی که کودکان آفریده ­اند را در شبکه­ های اجتماعی همچون اینستاگرام و توئیتر با مخاطبانش به اشتراک می­گذارد. مخاطبان او طیف متنوعی از افراد هستند، از کارشناسان و فعالان حوزه آموزش کودک گرفته تا مخاطبانی که صرفاً به خاطر علاقه­ مندی شخصی فعالیت­های او را در روستاها دنبال می­کنند. بازخورد مخاطبان او اغلب مثبت و تشویق ­آمیز است. او به تازگی یک کانال پادکست را نیز برای به اشتراک‌گذاری تجربیات قصه­ خوانی­­اش با کودکان روستا راه اندازی کرده است.

1.14)ثروتمندترین کودکان دنیا[ویرایش]

اسماعیل آذری ­نژاد بر این باور است که محرومیت نبود امکانات نیست، بلکه نبود فکر و خلاقیت است. او خلاقیت و برنامه ­ریزی درست را راه نجات از محرومیت ­ها می­داند و با تمرکز بر فعالیت­ هایی که قدرت تفکر و خلاقیت کودکان را رشد می­دهد، رویکرد تازه ­ای را در زمینۀ  آموزش کودکان مناطق محروم ترویج می­کند. رویکردی که مبتنی بر احترام و حفظ ارزشمندی جایگاه این کودکان است. او از دریافت کمک­های نقدی و ارائۀ مستقیم آن­ها به کودکان و خانواده­ هایشان پرهیز می­کند. به جای اینکه لوازم ­التحریر یا اسباب‌بازی­های مختلف به بچه­ های روستا بدهد، تلاش می­کند که آن­ها را در تولید اسباب­ بازی­های محلی با استفاده از امکانات موجود و دردسترس­شان توانمند کند. او معتقد است کودکی ثروتمند است که والدین قصه ­خوان داشته باشد. از نظر او حضور پدر و مادرها در کنار فرزندانشان، هنگام امانت­ دهی کتاب بسیار ارزشمند است.

علاوه بر این، او در فرآیند ساخت یا به سازی مدارس روستاها نیز مشارکت می­کند. گاهی برای رنگ­ آمیزی مدارس از خود بچه­ ها کمک می­گیرد و آن­ها را در این فعالیت مشارکت می­دهد.

1.15)کتابخانۀ ویژۀ کودکان[ویرایش]

اسماعیل آذری ­نژاد اخیراً کتابخانه­ای را ویژۀ کودکان در دهدشت برپا کرده است. در این کتابخانه کتاب­ های باکیفیت در دسترس کودکان قرار می­گیرد و کاربرگ­های مربوط به هر کتاب نیز به آن­ها داده می­شود. این کتابخانه با هدف پشتیبانی از فعالیت­ های روستایی راه­ اندازی شده است.

واحد سیار کتابخانه روزانه به روستاهای مختلف سر می­زند و به هر کودک 2 جلد کتاب امانت می­دهد. کاربرگ­های هر کتاب لابه­ لای صفحات کتاب قرار گرفته است. پس از آنکه کودکان این کاربرگ­ها را پر می­کنند، از آن­ها اسکن گرفته می­شود و اطلاعات کتابخوانی هر کودک در یک فایل کامپیوتری ذخیره می‌شود.

2.نامزد چهرۀ مردمی سال 97[ویرایش]

اسماعیل آذری­ نژاد در سال 97 از طرف یک برنامۀ تلویزیونی ایرانی با عنوان «فرمول یک» جزو یازده گزینۀ چهرۀ مردمی سال انتخاب شد. هدف از این برنامه تقدیر از فعالان حوزه­ های فرهنگی و افرادی بوده است که در زمینۀ فعالیت­های خیرخواهانه فعالیت داشته­ اند.

داوران و هیأت انتخاب نامزدهای چهرۀ مردمی سال؛ از میان 2 هزار چهرۀ موثر اجتماعی، ابتدا به 500 و سپس به 200 نفر رسیدند. هیأت انتخاب این برنامه از طیف متنوعی از افراد، از هنرمندان، ورزشکاران، بازیگران سینما و تلویزیون، نویسندگان، سیاستمداران، جامعه ­شناسان، روانشناسان و فعالان اجتماعی تشکیل شده بود و آن­ها کارنامۀ فعالیت­ های افراد را به دقت بررسی می­کردند. در نهایت 11 نفر برگزیده نهایی برای رأی­ گیری مردمی انتخاب شدند. اسماعیل آذری­ نژاد یکی از این 11 نفر بود که به خاطر فعالیت­های گستردۀ داوطلبانه ­اش در زمینۀ آموزش و قصه­ خوانی برای کودکان، برای انتخاب به عنوان چهرۀ مردمی سال برگزیده شد.

3.فهرست فعالیت ­ها[ویرایش]

3.1) گفت و گوهای رسانه ­ای[ویرایش]

گفت‌وگو با فصلنامۀ «آوای خیر ماندگار»، با عنوان «شمعی باشیم در تاریکی»، شمارۀ نخست، تابستان 1397.

حضور در برنامۀ تلویزیونی «مجازیست»، فروردین 1397.

حضور در برنامۀ تلویزیونی «حالا خورشید»، 1397.

حضور در برنامۀ تلویزیونی «پرسشگر» با موضوع «چالش­ های تحقق عدالت آموزشی»، تابستان 1398.

گفت‌وگو با صفحۀ اینستاگرامی «کابینا، کانون بچه ­های نو اندیش»، فروردین 1399.

گفت‌وگو با مجموعۀ «سار»، وابسته به موزه ملی علوم و فناوری ایران، با موضوع «نقش قصه در رشد کودک»، تابستان 1399.

مصاحبه با تلویزیون اینترنتی «جدال»، 20 آبان 1399.

گفت‌وگو با کانال اینترنتی «زیر گنبد کبود» با موضوع «فعالیت پس از قصه ­گویی»، پاییز 1399.

گفت‌وگو با صفحۀ اینستاگرامی «سِرآ» با عنوان «قصه بخوانیم» شهریور 1399.

حضور در میزگرد فصلنامۀ پژوهشنامۀ ادبیات کودک و نوجوان، پاییز 1399.

3.2) کارگاه­های آموزشی[ویرایش]

برگزاری کارگاه آموزشی «روش­های موثر تربیتی و کتاب و کتابخوانی برای کودک و نوجوان»، گروه فرهنگی مردمی «قاصد لبخند»، تابستان 1398.

برگزاری دورۀ آموزشی مجازی در موسسه فرهنگی سخن تازه، دنیای تازه با عنوان «نقش قصه در پرورش پرسشگری کودک» ویژۀ معلّمان و پدر و مادرها، زمستان 1399.

برگزاری کارگاه مجازی آموزشی «قصه­گویی، شاه کلید پرروش حس دینی کودکان و نوجوانان»، با همکاری نهاد کتابخانه ­های عمومی کشور و ادارۀ کل کتابخانه­ های عمومی سیستان و بلوچستان، پاییز 1399.

برگزاری کارگاه آموزشی «نقش قصه در فراگیری مهارت­های زندگی»، در مجموعۀ همگرام کودک، پاییز 1399.

3.3)حضور در همایش­ ها، جشنواره­ ها و رویدادها[ویرایش]

حضور و ارائه تجربه در «نخستین کنفرانس بین‌المللی صلح و حل منازعه، در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، 1398.

حضور و ارائه در همایش مجازی «آموزش در مسیر محرومیت ­زایی»، مدرسۀ توسعۀ پایدار، زیرمجموعه پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه شریف، اردیبهشت 1399.

سخنرانی در رویداد تدکس دانشگاه علامه طباطبایی، با عنوان «تاریکی­ های اطراف»، 28 آذر 1399

3.4)جوایز و تقدیرها[ویرایش]

تقدیرشده در بیست و یکمین جشنواره بین ­المللی قصه­ گویی، کانون پرورش فکری کودکان، سال 1397

تجلیل کانون پرورش فکری کودکان از اسماعیل آذری نژاد، شهریور 1397.

راهیابی به فهرست نامزدهای برگزیدۀ هیأت داوران برنامۀ تلویزیونی «فرمول یک» برای انتخاب چهرۀ مردمی سال 1397.

شایسته تقدیر در سومین جشنواره تقدیر از مروجان کتابخوانی وزارت ارشاد، سال 1395

3.5)یادداشت ­ها و مقالات[ویرایش]

ایمان ابوطالب(ع)، مجله کلام اسلامی، 1385.

جهانی­ شدن، مبلغان، تیر و مرداد 1384 - شماره 68 ‏(10 صفحه - از 104 تا 113)

فرقه قاديانيه(احمدیه)، کلام اسلامی، تابستان 1383- شماره 50 ISC ‏(8 صفحه - از 148 تا 155)

4) بازتاب فعالیت­ ها در رسانه­ ها[ویرایش]

گفت‌وگوبا روزنامه گاردین

https://www.theguardian.com/world/2018/aug/28/iran-cleric-esmail-azarinejad-bringing-joy-of-reading-poor-children


روایت ترویج کتابخوانی در مناطق محروم؛ طلبه‌ای که برای بچه‌ها قصه می‌خواند، خبرگزاری مهر، 13 خرداد 1396

https://www.mehrnews.com/news/3992602/%D8%B7%D9%84%D8%A8%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%DA%86%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D9%85%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF


سایت خبری شعار سال

https://shoaresal.ir/fa/news/152512/%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D8%AE%D8%B5-%D9%81%D9%82%D8%B7-%DB%8C%DA%A9-%D8%A2%D8%AE%D9%88%D9%86%D8%AF-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA


گفت‌وگوی مشرق با آخوند قصه‌گوی توئیتر؛ 9 فروردین 1398

https://www.mashreghnews.ir/news/946952/%D9%85%D9%86-%D9%86%D9%87-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%85-%D9%86%D9%87-%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84-%D9%85%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D9%85%D9%86-%D9%81%D9%82%D8%B7-%DB%8C%DA%A9-%D8%A2%D8%AE%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%85-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85


طلبه ­ای که قم را رها کرد، آگهی طلاب، 11 بهمن 1397

http://www.agahitolab.ir/post/109


گفت‌و‌گو با اسماعیل آذری به بهانه برگزاری جشنواره روستاها و عشایر دوستدار کتاب، ایران آنلاین

http://www.ion.ir/News/405189


قدردانی وزیر آموزش و پرورش از اسماعیل آذری­ نژاد، خبرگزاری خبرآنلاین، 2 آبان 1399

https://www.khabaronline.ir/news/1446811/%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B1-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D9%88-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%84-%D8%A2%D8%B0%D8%B1%DB%8C-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF-%D8%B9%DA%A9%D8%B3


فارغ ­التحصیل دانشگاه ادیان و مذاهب؛ نوآور در امر تبلیغ، دانشگاه ادیان و مذاهب، 12 آذر 1397

https://urd.ac.ir/fa/cont/8331/%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%BA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%AD%D8%B5%DB%8C%D9%84-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%85%D8%B0%D8%A7%D9%87%D8%A8%D8%9B-%D9%86%D9%88%D8%A2%D9%88%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%AA%D8%A8%D9%84%DB%8C%D8%BA


گفت‌وگوبا پادکست پاپریکا، اپیزود 17

https://podcasts.apple.com/us/podcast/%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D8%B2%D9%88%D8%AF-%DB%B1%DB%B7-%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%84-%D8%A2%D8%B0%D8%B1%DB%8C-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF/id1364972672?i=1000435886574


گفت‌وگوبا طلبه­ای که قم را رها کرد، شفقنا، 28 آبان 1397

https://fa.shafaqna.com/news/663162


حاج آقای قصه ­گو(اسماعیل آذری­ نژاد)، غلام­پور، سعید، ماهنامه خیمه، پیاپی ۱۲۷ (مهر و آبان ۱۳۹۷)


این فقط یک آخوند نیست، انصاف نیوز، 8 شهریور 1397

http://www.ensafnews.com/131307/%d8%a7%db%8c%d9%86-%d9%81%d9%82%d8%b7-%db%8c%da%a9-%d8%a2%d8%ae%d9%88%d9%86%d8%af-%d9%86%db%8c%d8%b3%d8%aa/


آذری‌نژاد: کتاب درسی تفکرمحور شده است اما همه معلمان ما اینگونه نیستند، خبرگزاری پانا، 2 شهریور 1398

http://www.pana.ir/news/948937

راه­های تماس[ویرایش]

وبسایت رسمی ( https://koodakroosta.ir)


اینستاگرام ( https://www.instagram.com/smaeel_azari96 )


توئیتر ( https://twitter.com/smaeel_azari )


پادکست ( https://anchor.fm/smaeel-azari )

گفت وگو با روزنامه گاردین[ویرایش]

روزنامه «گاردين» در گزارشی به يك طلبه جوان ايرانی كه به تدريس فلسفه اسلامی مشغول است ، اشاره كرد و نوشت: اين فرد علاقه زيادی به كتابخوانی داشته و برای تشويق دانش آموزان به اين امر از هيچ كوششی فروگذار نيست.

به گزارش سه شنبه شب ايرنا به نقل از گاردين، اسماعيل آذری نژاد مدرس حوزه علميه، كه خود عاشق كتابخوانی است، عمامه سفيد خود را از سرش درآورده و برای سرگرم كردن دانش آموزان روستا، به كتابخوانی می پردازد.

اين كار روزانه اوست كه پدر دو بچه است و در رده روحانيونی كه نماز جمعه را برگزار می كنند و سخنرانی های آتشين آنها از تلويزيون پخش می شود، نيست.

طلبه ۳۹ ساله ماموريت متفاوتی برعهده گرفته است. وقتي او از حوزه علميه شهر خود فارغ می شود به روستاهای محروم جنوب-غربی ايران سفر می كند و كتاب هايی را كه در صندوق اتومبيل پژو كهنه خود گذاشته است را بين دانش آموزان روستاها تقسيم می كند. در ميان آنها كتاب نوشته شده از سوی نويسنده آمريكايی فيليپ سی. استد به نام: ‘خرس قصه ای برای تعريف كردن دارد' نيز ديده می شود.

آذری نژاد به روزنامه گاردين گفت: كتابخوانی و قصه گويی برای من وسيله ای برای رشد و پرورش فكری كودكان است. كودكان دنيای زيبايی دارند تا بتوانند مهارتهای خود را رشد دهند. من شعاری دارم و آن ” قصه، توپ و رنگ ” است.

‘قصه فكر كودكان را و دنيای آنها را زيبا می كند. توپ برای ورزش و سلامتی است و رنگ برای زيبا كردن ديوار مدرسه ها و كتابخانه ها.'

وی گفت: می خواهم فضايی برای خلاقيت آماده كنم به جای اينكه ياد بدهم چه كاری بايد بكنند. برای انتخاب كتابها هيچگونه تعصب ندارم اينكه نويسنده آن خارجی يا ايرانی است يا اينكه آيا مذهبی است يا نه. هر كتابی كه برای رشد فكری و مهارت كودكان مناسب باشد، می پسندم.

اين هفته در آخرين سفرش به روستاها در بخش ‘ديشموک' آذری نژاد يك فيلم چهار دقيقه ای از عباس كيارستمی كارگردان ايرانی را كه برنده جايزه نخل طلايی بود، برای ۱۵ دانش آموز نمايش داد.

كيا رستمی در سال های اول زندگی حرفه ای خود در كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان به فيلمسازی در مورد كودكان پرداخت. او در سال ۲۰۱۶ در گذشت.

آذری نژاد گفت: نمايش فيلم ‘دو راه حل برای يك مساله' در روستاها ضروری است زيرا او دريافته است كه بزرگترها برای مدتی در گير اختلاف ها هستند.

سپس من به آنها پنج كلمه دادم و خواستم با آنها يك داستان بنويسند: درخت بلوط، رودخانه خشك شده، مادربزرگ، بز و سوسمار.

آنها در منطقه شان درخت بلوط دارند و رودخانه هم دارند. من خواستم توجه بچه ها را به اين واقعيت جلب كنم كه رودخانه شان ممكن است روزی خشك شود.

ايران پيشينه ای قديمی برای قصه گويی و داستان های افسانه ای دارد كه قديمی ترين آنها ‘نقالی' است و در فهرست يونسكو به عنوان ‘ميراث فرهنگی غيرملموس' برای حفظ و نگهداری آن به ثبت رسيده است.

يونسكو معتقد است: قصه سرای (نقال) داستان ها را به صورت شعر و يا نثر با حركات دست و بدن می سرايند و گاهی با همراهی موسيقی و طومارهای نقاشی شده ارايه می شوند.

آذری نژاد گفت: دوران رسانه های اجتماعي، هنرهای باستاني را به طور جدی از صحنه خارج كرده است. هنرهای باستانی بايد بازسازی شوند. او اميدوار است كودكان را تشويق كند خودشان داستانی بنويسند و داستان هايی كه پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها برايشان تعريف كرده اند را يادداشت كنند و برای دوستانشان بازخوانی كنند.

اين طلبه كه ۱۵ ميليون ريال حقوق ماهيانه دارد، به صورت خيريه كار می كند. او گفت: افراد محلی پول جمع آوری كرده اند تا برايش يك ماشين نو بخرند. من ماشين شخصي خودم را استفاده مي كنم. بنزين را خودم می خرم. در مسافرتهايم غذا را خودم تهيه می كنم.

او كه كارهايش را در رسانه هاي اجتماعي نيز به نمايش مي گذارد، گفت: هيچ كمك دولتی نخواسته ام و چنين كمكی نگرفته ام. اين كارها را به عنوان كارهای جانبی انجام مي دهم و به شغل اصلی ام ارتباطی ندارد.

آذری نژاد كه دارای فرزندان هفت ساله و ۱۲ ساله است، گفت: تحريم ها شرايط را سخت كرده است اما از شرايط سياسی نا اميد نيستم. ‘از نظر اقتصادی ناملايماتی وجود دارد. اما من شخصا اميدواری ام را از دست نداده ام.'

او گفت: اميد من كودكان اين مرز و بوم است. تا وقتی كه بتوانم آنها را تشويق به كتابخوانی كنم، اميدواری ام زياد است. تا وقتی می بينم كه بچه ها كتاب دستشان دارند و كتاب می خوانند، اميدواری ام پابرجاست.

روزنامه گاردین در اگوست ۲۰۱۸ با آذری‌نژاد مصاحبه کرد. آذری‌نژاد در این مصاحبه، گفت که هیچ تعصبی در انتخاب عناوین کتاب‌ها اعم از مذهبی و غیرمذهبی یا ایرانی و خارجی ندارد بلکه فقط به رشد تفکر و مهارت‌های کودکان توجه دارد.



1. شهرستان بهبهان در جنوب شرقی استان خوزستان ایران قرار گرفته است.

2. استان خوزستان استانی در جنوب‌غربی ایران است، که بر کرانۀ خلیج فارس قرار دارد.

3. کهگیلویه و بویراحمد یکی از استان‌های غربی ایران است. مرکز آن شهر یاسوج است.

4. دهدشت شهری در غرب استان کهگیلویه و بویراحمد و مرکز شهرستان کهگیلویه است.

5. کانون­های فرهنگی آموزش و پرورش زیرمجموعه و مکمل فعالیت­های پرورشی آموزش و پرورش ایران است. این مراکز برای اجرای برنامه‌ها و فعالیت‌های فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی، اجتماعی و علمی در جهت رشد و شکوفایی استعدادهای نوجوانان، در سراسر کشور تشکیل می‌شود.

6. لطفعلی‌خان زند یا لطفعلی‌شاه زند نهمین و آخرین فرمانروای سلسلۀ زند در ایران  بود که بین سال‌های ۱۲۰۳ تا ۱۲۰۹ هجری قمری به مدت شش سال در ایران حکومت کرد.

7. دانستنیها نشریه‌ای علمی_ترویجی است که از سال ۱۳۵۸ تاکنون به صورت دوهفته‌نامه در ایران منتشر می‌شود و به حوزه‌های علم فناوری، طبیعت و تاریخ می­پردازد. این مجله، اولین مجله دایرة‌المعارفی تمام‌رنگی و پرتیراژ‌ترین مجله ترویج علم فارسی زبان در ایران است.

8. اطلاعات هفتگی هفته‌نامه‌ای است که از سال ۱۳۲۰ در ایران منتشر می‌شود.

9.هیئت، گروهی مردمی است، متشکّل از اعضایی شامل جوانان، میانسالان و کهن سالان، زن و مرد که اساساً باهدف گرامی­داشت باورهای مذهبی مسلمانان اهل مذهب تشیع فعالیت می­کنند.

10.حوزه علمیه؛ نهاد مذهبی-آموزشی شیعیان برای آموزش و تربیت طلاب علوم دینی است.

11.تهران؛ پایتخت ایران است.

12. مداحی یا روضه‌خوانی یکی از هنرهای نمایشی ملی و مذهبی ایرانیان است. این مراسم غالباً در زادروز و وفات امامان شیعه برگزار می‌شود.

13.قم؛ از کلان­شهرهای ایران است که در 140 کیلومتری جنوب تهران پایتخت ایران واقع شده.

14. لباس مخصوصی که روحانیان دینی در دین اسلام پس از گذراندن دروس دینی بر تن می­کنند.

15.امام جماعت؛ فردی است که نماز جماعت را در دین اسلام برپا می­کند و نمازگزاران به او اقتدا می­کنند.

16. دانشگاه آزاد اسلامی سامانه‌ای دانشگاهی در ایران است. این دانشگاه امروزه در بسیاری از شهرهای ایران دارای مراکزی است.

17. کنکور نام آزمونی است که برای سنجش دانسته‌های علمی داوطلبان ورود به دانشگاه‌ها، در ایران برگزار می­شود.

18.  به کسانی که در مراکز علمی دینی به تحصیل علوم اسلامی مشغول هستند طلبه گفته می‌شود.

19. زاگرُس رشته‌کوهی است که از غرب تا جنوب غربی ایران کشیده شده‌است. این رشته‌کوه از کرانه‌های دریاچه وان در جنوب شرقی ترکیه آغاز شده و پس از گذشتن از استان‌های آذربایجان غربی، لرستان، همدان، مرکزی، اصفهان، فارس، کردستان، کرمانشاه، ایلام، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، خوزستان و تا استان‌های کرمان، بوشهر و هرمزگان ادامه می‌یابد. دامنهٔ این رشته‌کوه به شمال عراق نیز امتداد دارد.

20. رز به دیدن آقای وینترگارتن می‌رود، نوشتۀ باب گراهام

منابع[ویرایش]

  1. «تظاهر نمی‌کنم؛ دغدغه دارم: فت‌وگو با اسماعیل آذری به بهانه برگزاری جشنواره روستاها و عشایر دوستدار کتاب». ایران آنلاین. ۷ شهریور ۱۳۹۷.
  2. «این شخص فقط یک «آخوند» نیست!». سایت خبری شعار سال. 8 شهریور 1397. بایگانی‌شده از اصلی در ۸ اكتبر ۲۰۱۹. دریافت‌شده در ۲ سپتامبر ۲۰۱۸. تاریخ وارد شده در |archive-date= را بررسی کنید (کمک)
  3. «ویدئو / قصهٔ یک قصه‌گوی متفاوت». اطلاع‌نیوز.[پیوند مرده]