پلتست
یک پِلتِست یا پِلاتَست (به زبان یونانی: πελταστής peltastes یک واحد پیادهنظام سبک بود که منشأ آن در تراکیه و پانونیا قرار داشت که اغلب به عنوان واحد نیزه انداز و رزم از دور در یونان و نواحی هلنی به کار برده میشد. در دوره قرون وسطی، از همین اصطلاح برای نوعی از پیادهنظام بیزانس استفاده میشد.
شمایل
[ویرایش]پلاتستها دارای یک سپر حصیری هلالی شکل به نام " پِلتِ " (pelte) بودند (یونانی باستان: πέλτη peltē؛ لاتین: pelta [N ۱]) این سپر به عنوان محافظ اصلی آنها به حساب میآمد، از این رو نام آنها از این سپر گرفته شدهاست. به گفته ارسطو، سپر بدون حاشیه بود و پوشیده از پوست بز یا گوسفند ساخته میشد. برخی منابع ادبی حاکی از این است که این سپر میتوانست گرد باشد، اما در نگارهها معمولاً هلالی شکل نشان داده میشود. همچنین در هنر سکاها میتوان آثاری ازین دست سپرها را مشاهده کرد و ممکن است نوع رایجی از سلاحها در اروپای مرکزی بوده باشد. طراحی سپر به گونه ای بوده که میشد سپر را با یک بند مرکزی و یک دستگیره نزدیک لبه یا فقط با یک دست دستی مرکزی نگه داشت که این طراحی باعث میشد سربازان بتوانند به راحتی و آزادی عمل با دست دیگر نیزه پرت کنند. همچنین ممکن است دارای یک بند حمل باشد، زیرا پلاتست های تراکیایی هنگام فرار از دشمن، سپرهای خود را به پشت خود میانداختند.[۲]
سلاح
[ویرایش]سلاح پلاتستها شامل چند نیزه یا جاولین (javelin) میشده(akontia)، که ممکن است در ناحیه پشتی نیزه تسمه ای موجود بوده که به پرتاب کننده اجازه میداده نیروی بیشتری به پرتاب اعمال کند. همچنین در نبردهای تن به تن از شمشیر نیز استفاده میکردند.
توسعه
[ویرایش]در دوران باستان ، سنت نظامی یونان تقریباً فقط بر پیادهنظام سنگین یا هاپلیت متمرکز شده بود.
سبک جنگی که توسط پلاتستها استفاده میشد از تراکیه نشات میگیرد و اولین پلاتست های یونانی از شهرهای یونان در سواحل تراکیا استخدام میشدند. آنها بهطور کلی روی گلدانها و تصاویر دیگر به صورت پوشیده از لباس معمولی تراکی، که شامل کلاهک برجسته فریجیایی از پوست روباه و با پرتوهای گوش است، نشان داده میشدند. آنها همچنین معمولاً از تنپوشهای طرح دار، چکمههای پوست حنایی و شنلهای بلندی استفاده میکردند که « «زیراس»»نامیده میشدند و با طرح روشن، هندسی تزئین شده بودند. با این حال، بسیاری از مزدورهای پلاتستی احتمالاً در یونان استخدام میشدند. بر روی برخی از گلدانها نیز نشان هوپلایت یافت شده که (مردان با کلاه کورینسی*، زره ساق و کویراس، نگه داشتن نیزه هوپلیت) حمل پِلتِ نشان داده شدهاند. غالباً، آمازونهای افسانه ای (زنان جنگجو) با تجهیزات پلاتستی نشان داده میشوند.
پلتستها به تدریج در جنگهای یونان، به ویژه در طول جنگ پلوپونز، از اهمیت بیشتری برخوردار شدند.
زنفون، در آناباسیس، پلاتستها را در برابر سواره نظام فارسی در نبرد کوناکسا در ۴۰۱ پیش از میلاد ذکر کرده، جایی که آنها به عنوان بخشی از نیروی مزدور در خدمت کوروش کوچک میجنگیدند.
تیسافرن با اولین بار یورش عقب نشینی نکرد (توسط نیروهای یونانی)، بلکه در عوض از مسیر رودخانه از میان یگان های پلاتست یونانی حرکت کرده بود. با این حال او هنگام عبور یک نفر را نیز نکشت. یونانیان صفوف خود را گشودند (تا اجازه دهند سواره نظام ایرانی از آن عبور کنند و آنان را به میان بکشند) و با عبور از خط شمشیرزنان اقدام به زدن ضربات (با شمشیر) و پرتاب نیزه به سمت آنها کردند.[۳]
شرح گزنفون روشن میسازد که این «قشر نیروها» به شمشیرها، و نیزه مسلح بودند، اما نه یک نیزه، پلاتستها هنگامی که با سواره نظام ایرانی در حال تهاجم روبرو شدند، صفوف خود را باز کرده و سواره نظام را در حالی که با شمشیر به آنها ضربه میزدند و نیزهها را به سمت آنها پرتاب میکردند.[۴]
در آناتولی
[ویرایش]سنتی از نبرد با نیزه و سپر سبک در آناتولی نیز وجود داشت و چندین یگان مسلح مانند پلتستها در سپاه بزرگ خشایارشا اول که به یونان در سال ۴۸۰ قبل از میلاد حمله کرد، وجود داشتند. به عنوان مثال، پافلاگونیها و فریجیه ایها که کلاههای حصیری و چکمههای بومی تا نیمه زانو میپوشیدند. آنها سپرهای کوچک، نیزههای کوتاه، نیزه و خنجر به همراه داشتند.[۷]
از اواسط قرن ۵ قبل از میلاد به بعد، سربازان پلاتست در تصاویر یونانیان، در شمار نیروهای ایرانی ظاهر میشدند[۸]. آنها مانند پلاتستهای یونانی و تراکیایی مجهز بودند، اما لباسهای معمولی ارتش پارس را میپوشیدند. آنها اغلب تبرهای سبک، معروف به ساگاریس را به عنوان سلاح کمری حمل میکردند[۹]. گفته شدهاست که این نیروها در فارسی با نام تکابارا و سپرهای آنها با نام تاکا شناخته میشدند. پلاتستهای پارسی ممکن است تحت تأثیر پلاتستهای یونانی و تراکیایی قرار گرفته باشند. از دیگر منابع تأثیرگذار بر پلاتستهای پارسی، قبایل تپه ای آناتولی مانند کوردوئنه (Corduene) ،میسیاییها (Mysians) یا پیسیدیانها (Pisidians) بودند. در منابع یونانی، این نیروها یا peltasts یا peltophoroi (حاملان pelte) نامیده میشدند[۱۰].
آرایش رزمی
[ویرایش]پلتاستها معمولاً در طرفین فالانژها مستقر میشدند و در پشت سوارنظام یا در مابین سایر یگانها و خطوط شکسته شده قرار میگرفتند. به عنوان مثال، در کتاب هلنیکا، زنفون مینویسد: "هنگامی که درسیلیداس این را فهمید (که یک لشکر ایرانی در نزدیکی است)، به افسران خود دستور داد تا هر چه سریعتر افراد خود را در صف، عمق هشت درجه (فالانژ هپلیت) تشکیل دهند، و پلاتستها را به همراه سواره نظام در هر دو بال (جناحین) مستقر کنید. آنها همچنین میتوانند در حمایت از سایر نیروهای سبک مانند کمانداران و شکارچیان فعالیت کنند.[۱۱]
تاکتیک نبرد
[ویرایش]هنگامی که با هاپلیت روبرو میشویم، پلاتستها با پرتاب نیزه از فاصله کوتاه عمل میکنند. اگر هوپلیتها شارژ (حمله مستقیم) کنند، خطوط حیاطی عقبنشینی میکنند چرا که پلاتستها تحمل نبرد با قوای سنگین را ندارند و با تاکتیک حمله عقبنشینی حمله دشمن را به نابودی میکشانند. از آنجا که آنها تجهیزات سبکتر از هاپلیتها را حمل میکردند، معمولاً میتوانستند با موفقیت فرار کنند، مخصوصاً در مناطق سخت و پر شیب. آنها پس از پایان تعقیب، در صورت امکان، با بهرهگیری از هرگونه اختلال ایجاد شده در صفوف هاپلیت، به حمله برمی گردند. در نبرد اسفاکتریا (Sphacteria)، نیروهای آتن ۸۰۰ کماندار و حداقل ۸۰۰ پلاتست را شامل شدند. توکیدیدس، در تاریخ جنگ پلوپونزی، مینویسد:
آنها (هوپلیتهای اسپارتایی) خود توسط اسلحههایی که از طرف هر دو جناح توسط نیروهای سبک به سمت آنها شلیک شده بود، مقاومت کردند. اگرچه آنها (هاپلیتها) در هر نقطه ای که دویدند نیروهای سبک را به عقب بردند و از روبرو نزدیک شدند، اما آنها (نیروهای سبک) حتی در عقبنشینی نیز جنگیدند، زیرا تجهیزات سنگینی نداشتند و به راحتی میتوانستند از تعقیب کنندگان خود با سرعت بیشتری حرکت کنند.[۱۲]
منابع
[ویرایش]ترجمه از ویکیپدیای انگلیسی
- ↑ EOS. Museo Nacional de Ciencias Naturales. 1981. p. 231.
el nombre de peltarium (del griego peltarion, diminutivo de pelte, escudo)
Cheetham, Alan H. (1963). Late Eocene Zoogeography of the Eastern Gulf Coast Region. Geological Society of America. p. 50. ISBN 978-0-8137-1091-4.Poropeltarion [...] is derived from the Latin paras, pore, and peltarion, little shield.
- ↑ «یادکرد1» (PDF). dx.doi.org. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۲-۲۸.
- ↑ Xenophon of Athens (۱۹۹۸). «Anabasis». Digital Loeb Classical Library. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۲-۲۸.
- ↑ "Peltast". Wikipedia (به انگلیسی). 2020-12-29.
- ↑ Late Eocene Zoogeography of the Eastern Gulf Coast Region.
- ↑ "British Museum. Catalogue of Sculpture in the Department of Greek and Roman Antiquities. Vol. III. By A. H. Smith. Pp. xii + 481. 29 (half tone) plates and 76 illustrations in Text. London: Trustees of the British Museum, 1904. 7s. 6d". The Journal of Hellenic Studies. 25: 184–184. 1905-11. doi:10.2307/624224. ISSN 0075-4269.
{{cite journal}}
: Check date values in:|date=
(help) - ↑ Herodotus. Histories [7:70].
- ↑ "Residents forumFor residents only". Otolaryngology - Head and Neck Surgery. 117 (2): P40–P40. 1997-08. doi:10.1016/s0194-5998(97)80020-4. ISSN 0194-5998.
{{cite journal}}
: Check date values in:|date=
(help) - ↑ Sekunda, Nicholas Victor (1988). "Some Notes on the Life of Datames". Iran. 26: 35. doi:10.2307/4299799. ISSN 0578-6967.
- ↑ Sekunda, N. V. (1992-11). "Athenian demography and military strength 338–322 BC". The Annual of the British School at Athens. 87: 311–355. doi:10.1017/s0068245400015203. ISSN 0068-2454.
{{cite journal}}
: Check date values in:|date=
(help) - ↑ Xenophon. Hellenica. [3.2.16].
- ↑ History of the Peloponnesian War [4.33].
- ↑ The diminutives peltarion (Greek) and peltarium (Latin, both "little shield") are used in biology to describe unrelated structures and organisms,[۱] but published historians do not appear to have used the terms for the actual shields.
The specific names and epithets peltatus, peltata and peltatum ("having a pelta") are also used in taxonomy.