ویکی‌پدیا:تابلوی اعلانات منابع معتبر/بایگانی ۲

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

اعتبار کتابهای بالیوزی جهت استفاده در مقاله های باب و بهاء

لطفا به بحث:علی‌محمد باب‏ رجوع کنید. به نظر معتبر نمی رسد. نظر شما چیست؟؟ . ابوتراب و بحثش!! ۵ اردیبهشت ۱۳۸۹، ساعت ‏۲۱:۵۰ (UTC) ‏۲۵ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۵۰ (UTC)[پاسخ]

من نظرم را در صفحه بحث نوشتار باب داده ام.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ‏۲ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۰۱:۲۴ (UTC)[پاسخ]

منابع معتبر جهت مقالات مربوط به حزب توده

در مورد این مقالات جناب سیمرغ و جناب اوژنفر اصرار و تاکید دارند که مقالاتی که در روزنامه ها(حتی اصلاح طلب) و کتاب های چاپ شده در ایران چه بعد و چه قبل از انقلاب چاپ شده و یا بی بی سی همگی نامعتبر و ضد توده هستند و فقط منابع داخلی حزب توده و کتاب آبراهامیان را معتبر می دانند.

در نتیجه اولا لحن مقالات بسیار جانبدارانه شده و از ویکی پدیا به عنوان منبر استفاده شده است. بارها در مقاله خسرو روزبه به ایشان تذکر داده شده که این مقاله شبیه بولتن های درون حزبی شده و تماما تعریف و تمجد و لقب های دهن پرکن است از وی. اما ایشان می گویند اینها منبع دارند.

از آن مهمتر اینکه ایشان ترورهای منتسب به حزب توده را از مقالات پاک می کنند. منابع متعددی تاکید دارند تیم ترور خسرو روزبه، محمد مسعود روزنامه نگار آزادیخواه را (به خاطر مطرح کردن موضوع پالتو پوست تقدیمی استالین به اشرف پهلوی و نیز انداختن گناه آن به گردن رژیم شاه) و نیز چهار تن از اعضای حزب خود را ترور کرده است. ولی ایشان نه تنها زیر بار نمی روند بلکه حتی ترور محمدرضا شاه توسز حزب توده را هم منکر می شوند.

دلیل ایشان این است که اینها بر مبنای اعترافات زندان آمده و نیز در منابع ضد توده درج شده اند. اگر اینطور باشد اعترافات تمام قاتلین در زندان بایستی از ویکی حذف شوند و نیز کشتار سال 67 زندانیان سیاسی که فقط در مطبوعات ضد جمهوری اسلامی آمده و ترورهای مجاهدین که خودشان منکر آن هستند و تمامی ترورها بایستی از ویکی حذف شوند. من ده ها صفحه با ایشان بحث کرده ام اما پاسخ من را با تعصب داده اند و بر روش خود (حذف مطالب منبع دار و در واقع سانسور ویکی) اصرار دارند.

--پوویا ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۳:۰۶ (UTC)[پاسخ]

من هم این مقالات را دیدم و صد در صد با نظر پویا موافقم.--Professional Assassin ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۳:۱۴ (UTC)[پاسخ]
پیشنهاد مطرح کردن این موضوع در اینجا که پیشتر هم درباره آن به تفصیل بحث شده بود، با من بود (صفحه بحث کاربر پوویا) اما متاسفانه به جای مطرح کردن اصل موضوع به صورت منطقی، جوسازی و انگیزه یابی صورت گرفت که البته با توجه به نحوه مباحثه کاربر پوویا از ایشان اصلا بعید به نظر نمیرسید. بنده کی گفتم تمام روزنامه ها حتی اصلاح طلب و تمام کتابهای چاپ شده در ایران فاقد اعتبارند و منابع داخلی حزب توده معتبرند، اگر جایی اینرا گفته باشم حتما لینک آنرا اینجا بگذارید، ایرادی که بر مقاله خسرو روزبه وارد بود و در صفحه بحث آن مطرح شد، استفاده از وبگاه عدالت بود که دوستان گفتند معتبر نیست، بنده هم قبول کردم و اگر خواستید میتوانید، مطالبی را که با استناد به آن منبع آمده از مقاله حذف کنید. اما در آن مقاله که نگارنده اش از اول تا به آخر خودم بوده ام، از منابع دیگری استفاده شده است که دوستان میتوانند ملاحظه کنند، از جمله کتاب اعترافات شکنجه شدگان نوشته آبراهامیان که کتاب ایران بین دو انقلاب او در خود ایران هم به عنوان یک مرجع دانشگاهی و معتبر کاربرد دارد، در مورد قتلهایی که به خسرو روزبه منتسب شده هم خود بنده در آن مقاله با استناد به کتاب به تفصیل نوشته ام میتوانید تاریخچه مقاله را بنگرید، حال اینکه واقعاً این قتلها توسط چه کسی انجام گرفته، دیگر جزو پندارها و عقاید شخصیست و وارد کردن آن در بحث انحراف از موضوع اصلی بحث است، بنده در صفحه بحث حزب توده پیشتر در مورد منابع به کار رفته توسط کاربر پوویا توضیحات بسیاری دادم و همینطور در صفحه بحث ایشان و نهایتاً که ایشان نمیپذیرفتند در صفحه بحث به آفرید نیز مطرح کردم و ایشان نیز حرف مرا تصدیق کردند، در مورد ترورهای منتسب به حزب توده که کاربر پوویا در مقاله آورده و برای آن عنوانی جداگانه ساخته، از منابع معتبر و بیطرفی استفاده نشده است، مثلا وبگاهی که از قول احسان طبری نقل کرده که روزبه چطور قتلها را انجام داده است، در مورد احسان طبری هم به تفصیل توضیح دادم و از کتاب معتبر آبراهامیان نقل کردم و در مورد اعترافات اجباری و شکنجه ها و اقرار کیانوری به آن و همچنین گزارش گالیندوپل مامور سازمان ملل و رویت آثار شکنجه توسط او و همچنین از زبان خود کیانوری در مورد اعضای حزب. به کاربر پوویا توضیح دادم که اگر قرار است مطلبی راجع به اقرارهای اجباری نوشته شود، باید در کنار آن نوشته شود که این اقرارها تحت چه شرایطی گرفته شده اند. چنانکه در این خصوص بار دیگر هم این اتفاق در جمهوری اسلامی افتاده و دادگاهای جمعی و نمایشی و همینطور اعترافات تلویزیونی زیر فشار حزب توده یکبار دیگر اجرا شده و همگان انکارها و اقرارهای اجباری عطریانفر و ابطحی را دیدند، اگر بخواهیم به شیوه کاربر پوویا این مطالب را در ویکی بنویسیم، پس اعترافات ابطحی و عطریانفر همه درست است و کاربرد منابع مخالف آنها که وابسته به خود رژیم است مثل مرکز اسناد انقلاب اسلامی و یا روزنامه ها و وبگاههای حتی دولتی جمهوری اسلامی مثل ایرنا، همگی در این خصوص بلامانع است و اگر مطلبی در خصوص رد آن نوشته شود، در نتیجه باید گفت که به منابع درون حزبی روی آورده ایم؟! نکته دیگر بزرگنمایی این کاربر در مورد یک موضوع در مقاله است، اصل بیطرفانه بودن مهمترین اصل ویکیپدیا است و اگر در مورد موضوعی در یک مقاله بزرگنمایی شود و بیشتر از سایر موضوعها به آن پرداخته شود، متن را جانبدارانه میکند و این را به خواننده القا میکند که این موضوع بسیار مهمتر از سایر موضوع هاست، شما کتاب ایران بین دو انقلاب از آبراهامیان را بخوانید که خود یک منبع بیطرف در خصوص تاریخ حزب توده به شمار میرود، ببینید که راجع به مثلا قتل محمد مسعود چقدر در این کتاب مطلب نوشته شده است و آیا به طور مثال یک بخش جداگانه از کتاب به این موضوع اختصاص داده شده است؟ بسیاری از مطالب در مورد تاریخ حزب توده، فعالیتهای آن و راهپیماییها و اعتصابات مختلفی که توسط آن به راه افتاده در مقاله نیامده، این راهپیماییها و اعمال نفوذ در جامعه و کارگران کارخانه ها، روشنفکران و حتی نظامیان، از نکات بسیار مهم راجع به حزبند چنانکه در کتاب ایران بین دو انقلاب در مورد آنها آنطور که در خور آن است نوشته شده و حتی نظر یکی از مخالفان حزب توده آمده که میگوید، به راه افتادن نهضت ملی شدن صنعت نفت و موفقیت آن بیش از هر چیز مدیون حزب توده است، در مقاله راجع به اینکه اکثر روشنفکران و چهره های شاخص ادبی مطرح در ایران از حزب به نحوی حمایت میکردند یا عضو آن و یا حتی از بنیانگزاران بوده اند، مطلبی نیامده و آنگاه در مورد ترور محمد مسعود یک بخش بزرگ ایجاد شده و از یک وبگاه نامعتبر استفاده شده که نویسنده اش فاقد صلاحیت است و در آن به طور جانبدارانه اعترافات اجباری طبری و سایرین به عنوان حقیقت پذیرفته شده است. نکته دیگر اینکه آن مقاله روزنامه اعتماد ملی هم یک کپی از ویکیپدیا (که خودم آنرا تنظیم کردم) و همینطور سایت موسسه مطالعات تاریخ ایران معاصر است و ارزشی ندارد، اما این حرف من به این معنی نیست که تمام مقالات روزنامه ها بی اعتبار است، بلکه آن مقاله هیچ منبعی ندارد و یک کپی کاری است، موسسه مطالعات تاریخ ایران معاصر هم توسط اطلاعات رژیم کنترل میشود و مقاله هایش نیز بعضا توسط همانها نوشته میشود، وزارت اطلاعاتی که خود در گرفتن اعتراف اجباری نقش بزرگی داشته و صد البته این اعترافات زیر شکنجه را عین واقعیت میداند. چیزی که توسط برخی اعضای حزب که از زندان بیرون آمده اند و فرصت اندک دفاعی به آنها داده شده نیز رد شده است. از دوستان علاقه مند به بحث در این صفحه دعوت میکنم که بحثهای صفحه بحث حزب توده را نیز بخوانند و همینطور صفحه بحث خود کاربر پوویا و نحوه استفاده او از منابع و همینطور نحوه بحث کردن او، ایشان حتی کارل مارکس و چه گوارا را نیز در رده:تروریستهای مارکسیست فرض کرده بودند و دقت نکرده بودند که آن رده ویکی انگلیسی Marxist theorists (تئوریست) است. از نظر من در مورد موارد جنجالی مثل اقرارهای اجباری حزب توده چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن، منابع چاپی معتبر و غیر وابسته به رژیم مثل کتاب آبراهامیان است که اعتبار دارد، وبگاههای وابسته به رژیم و یا نهادهایی مثل موسسه مطالعات تاریخ معاصر و یا مرکز اسناد انقلاب اسلامی و همچنین روزنامه هایی که کپی کاری میکنند و منبعی ندارند، به درد استفاده کردن نمیخورند، چنانکه در مقالات مربوط به جنبش سبز و حوادث پس از انتخابات نیز چنین میکنیم. --سیمرغ ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۵۲ (UTC)[پاسخ]
Х اینگونه که شما جناب پویا نوشته اید نمی‌شود بحث کرد. موارد را تک تک عنوان کنید تا در مورد آن منبع نظر داده شود. اما در چاپ اعترافاتی که در زندان های جمهوری اسلامی گرفته شده باید دقت کرد. اینگونه اعترافات را مستقیما نباید استفاده کرد. مگر آنکه از فیلتر یک منبع معتبر سوم شخص و خارج از دایره منابع چاپ جمهوری اسلامی ایران گذشته باشد.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۲۷ (UTC)[پاسخ]
از جناب مدرس بابت رسیدگی به این مورد سپاسگذارم، خوشحال میشوم اگر در مورد اعتبار منابعی که کاربر پوویا در مقاله خسرو روزبه، حزب توده ایران و همچنین محمد مسعود به کار برده است، نظر دهید، آیا میتوان در مورد تاریخچه حزب و موردی جنجالی و مبهم مثل ترور مسعود و یا دیگر ترورهایی که توسط حکومت فعلی و یا قبلی به حزب نسبت داده شده، از این منابع و وبگاه ها استفاده کرد و آیا این منابع، ویژگی «قابل اتکا بودن»، «بیطرف بودن» و یا «دانشگاهی و آکادمیک» بودن را دارند؟ منابع کاربر پوویا به شرح زیرند، خود قضاوت کنید:
ضمناً در این خصوص پیشتر بارها در صفحه بحث مقاله حزب توده و همینطور جاهای دیگر بحث شد و جوابیه به آفرید نیز این بود.، حال آیا به نظر شما وزنی که به ترور محمد مسعود و یا موارد دیگر در مقاله داده شده با وزن سایر موارد مطرح شده در مقاله متناسب است؟ --سیمرغ ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۹:۳۱ (UTC)[پاسخ]
✓ پیوند اولی و پیوند به کارگزاران را نتوانستم باز کنم. اما بقیه، در مورد موضوع حاضر دو منبع را نمی توان منبع معتبری و قابل اتکا بحساب آورد. منبع موسسه مطالعات تاریخی هم منبع مستقلی بحساب نمی آید. در مورد مطالبی که حاصل از اعترافات افراد در زندان است باید منبعی مستقل ارائه شود.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۰:۰۶ (UTC)[پاسخ]

یک مرور اجمالی تاریخچه مقاله حزب توده و خسرو روزبه نشان می دهد که اختلاف بر سر چیست. ترورهای حزب توده در زمان شاه صورت گرفته اند و متهمان در همان زمان دستگیر و بازجویی و محاکمه و اعدام شده اند. برخی مطالب نیز بعد از انقلاب در این مورد منتشر گردده است. آبراهامیان هم می گوید تحت شرایطی که بر ما معلوم نیست اعتراف کرد... و نمی گوید تحت شکنجه و به دروغ اعتراف کرد. من هم توضیحات آبراهامیان را به عنوان منبع اصلی آورده ام و فقط یک جمله از موسسه تاریخ معاصر ایران نقل شده که می گوید "حسام لنکرانی در نجات خسرو روزبه از زندان نقش داشت" و جالب اینجاست که راه توده هم منبع دیگری است برای این جمله!

نامه برادر حسام لنکرانی (مقتول) هم چیزی نیست که نیاز به بحث داشته باشد. به هر حال وقتی طرف زنده است اگر می خواست می گفت نوشتن این نامه را تکذیب می کرد. او که دیگر نه دستگیر شده نه بازجویی! در نامعتبر ترین منابع (حتی کیهان) اگر نامه ای از کسی منتشر شود و طرف آن را تکذیب نکند عقلا قابل اتکا خواهد بود.

در مورد منابع خودتان می تواند به تاریخچه مقاله حزب توده بروید و ببینید ایشان حتی بی بی سی را به عنوان منبع قبول ندارند. (اگر انکار می کنید بفرمایید تا لینک دهم)... آیا مقالات تحلیلی و بی طرفی مانند اینها نامعتبرند؟ اگر چنانچه تاریخچه مقالات نشان می دهد، روزنامه های بعد از جمهوری اسلامی را نامعتبر می دانید چرا منبع اصلی شما در مقاله خسرو روزبه، روزنامه همشهری است. آیا این کار درستی است که هر جا به نفعمان نوشتند نقل کنیم و هر جا به ضررمان نوشتند نامعتبر بدانیم‌شان؟؟

در مورد تروریست و تئوریسین اصلا فکر نمی کردم ایشان به آن اشاره کنند. من آن زمان با ایشان قصد شوخی داشتم که ایشان بعد از چند بار رفت و برگشت بحث و چند ساعت زمان متوجه قضیه شدند و اشاره ای هم به ثبت قضیه در گودال ماسه بازی شد اگر خاطرشان باشد (و اگر نیست بفرمایید تا لینک دهم).--پوویا ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۰:۵۸ (UTC)[پاسخ]

جناب پویا اینگونه نمی توان نظر دارد. منابع را تک تک ارایه دهید. ضمنا وپ:نشریات را بخوانید. در مورد چنین موضوعاتی نمی توان از مقالات روزنامه ها استفاده نمود. مگر آنکه نویسنده تاریخدانی شناخته شده باشد. --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۲۴ (UTC)[پاسخ]

خود جناب سیمرغ مکررا از نشریات در نوشتن این مقاله ها استفاده کرده اند. ضمنا ایشان کتاب های چاپ شده در ایران (در رژیم شاه یا جمهوری اسلامی) را قبول ندارند. خودتان لطفا سری به بخش ترور در این دو مقاله بزنید و اگر منبعی نامعتبر به نظر می رسد دلیل آن را بفرمایید. ممنونپوویا ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۳۸ (UTC)[پاسخ]

موضوع را به حاشیه نرانید. من نمی توانم در ویکی دور بیافتم و دانه دانه منابع نامعتبر را شناسایی حذف کنم. اگر منبعی است که روی آن اختلاف نظر است اینجا مطرح کنید تا در مورد آن تصمیم گیری شود. بالاتر هم گفتم. آن منابعی که در بالا ارایه داده اید. بنابر وپ:نشریات قابل استفاده نیستند.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۴۴ (UTC)[پاسخ]

جناب سیمرغ کل بخش ترورها را یکجا حذف می کنند. من نمی دانم با کدام منبع مشکل دارند. به اجمال منابع عبارتند از: 1-چه کسی محمد مسعود را کشت؟ مقاله‌ای از: حبیب احمدزاده 2- روزنامه کارگزاران 3- http://www.magiran.com/ppdf/5061/p0506109650121.pdf روزنامه اعتماد ملی 4- خاطرات سیاسی، انورخامه‌ای، تهران. گفتار. 1372 صص 693و694 5-Tortured Confessions by Ervand Abrahamian, Published by University of California Press, 6, ISBN ۰۵۲۰۲۱۸۶۶۳, ۹۷۸۰۵۲۰۲۱۸۶۶۶, Page۸۹ & ۹۴ & ۹۵6- موسسه تاریخ معاصر ایران 7- راه توده 8- گاهنامه جمهوری شماره ۵ (ضمنا بخش عمده ای از مقاله خسرو روزبه توسط جناب سیمرغ به استناد روزنامه همشهری نوشته شده است.)--پوویا ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۲۷ (UTC)[پاسخ]

بنده فکر میکنم که کاربر بهزاد مدرس متوجه قضایا شده باشند، ادامه بحث کاملا بیفایده است همان آش است و همان کاسه، چنانکه قبلا هم تاکید کرده بودم، این کاربر اعتراف میکند که در میانه یک بحث جدی هوس کرده با کاربران شوخی کند و سر به سر آنها بگذارد، لینکی که هم که الان داده، خالی است، باور کنید وقتی این کاربر گفت مارکس و چه گوارا در رده تروریست های مارکسیست قرار دارند، من این به ذهنم خطور کرد که در ویکی انگلیسی خرابکاری صورت گرفته، حتی باورم نشد که این کاربر تئوریست را تروریست خوانده باشد، برای همین صبر کردم تا بعداً بروم به ویکی انگلیسی ببینم جریان از چه قرار است و چه کسی این رده را ساخته یا انجا خرابکاری کرده. همچنین برای بار دهم ادعا میکند که من منبع بی بی سی را قبول ندارم، در صورتی که بارها گفتم آن مقاله بی بی سی هیچ مشکلی ندارد و اصلا در آن مطلبی راجع به محمد مسعود و خسرو روزبه و لنکرانی نوشته نشده، بلکه درباره سو قصد مشکوک به شاه نوشته شده است. حال اینبار یک ادعای جدیدتر هم کرده میگوید که من کتابهای چاپ شده در ایران را قبول ندارم. فکر میکنم به غیر از جناب مدرس سایرین هم متوجه شده باشند که قصد این کاربر فقط وقت گذرانی و سربه‌سر دیگر کاربران گذاشتن است، این عمل قطع دسترسی دارد. سیمرغ ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۵۴ (UTC)[پاسخ]

متاسفانه ایشان طبق معمول به جای بحث روی موضوع مقاله به حمله شخصی روی آورده اند که ارزش پاسخ ندارد و در صورت ادامه در فروم مدیران شکایت خواهد شد. در مورد کتاب فقط این جمله را ازایشان می آورم:"حتی در این که نویسنده این کتاب علی زیبایی باشد اختلاف نظر وجود دارد و مشخص نیست که او مولف کتاب بوده یا اشخاص دیگری در ساواک به سفارش شاه. بنابراین منتسب کردن قتل محمد مسعود به روزبه نباید به صورت یک واقعیت نوشته شود، بلکه نظر ان کتاب مشکوک است" تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل--پوویا ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۲۷ (UTC)[پاسخ]

آفرین به شما، چرا جمله قبلش را ننوشتید، آنرا از قول کتاب شورشیان آرمانخواه آوردم، خوب توجه کنید.--سیمرغ ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۳:۳۰ (UTC)[پاسخ]

جناب سیمرغ. شما هم از انگیزه یابی خودداری کنید. جناب پویا و سیمرغ، اگر اینجا منبع خاصی وجود دارد که در موردش اختلاف نظر است لطفا مطرح کنید. در غیر اینصورت از ادامه این بحث غیر سازنده خودداری کنید.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۰۳ (UTC)[پاسخ]

الان توانستم آن فایل پی دی اف را باز کنم، مقاله روزنامه اعتماد ملی است که بخش زیادی از آن از مقاله ویکیپدیا که خودم نوشته ام کپی شده است و بخش دیگری از آن از وبگاههای دیگر، در کل همانطور که جناب مدرس گفتند از اینگونه مقالات روزنامه ها نمیتوان به عنوان منبع برای نوشتن تاریخ استفاده کرد، ضمناً در موردی حق با پوویاست، من از مقالات روزنامه های دیگر برای تکمیل برخی بخشهای مقاله خسرو روزبه استفاده کرده ام اما آنها مورد دعوی نبودند، میتوانید آنها را حذف کنید، من اطلاعات کتاب ایران بین دو انقلاب را برای تکمیل مقاله جایگزین خواهم کرد، به هر حال اینکه در مقالات دیگر از منابع نامعتبر استفاده شده باشد، دلیلی بر قانونی شدن استفاده آنها نیست، آنها هم باید حذف شوند و یا مورد بررسی قرار بگیرند. --سیمرغ ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۲۱ (UTC)[پاسخ]
بنده تمام منابعی که بالاتر نوشتم و توسط جناب مدرس بازبینی شدند و نامناسب بودند، حذف کردم به اضافه منابعی که به سایت راه توده استناد کرده بود، همچنین خاطرات و ادعاها یا اعترافاتی که توسط منبع دست دوم و معتبر بازبینی و بررسی نشده اند را حذف کردم، ضمناً با توجه به بحث با به آفرید، عنوان زیربخش را عوض کردم. ضمناً در جواب مطالب کذب کاربر پوویا که برای بار هزارم موردی را به دروغ به من منتسب میکنند، باید بگویم که منبع کتاب اعترافات شکنجه شدگان، که ایشان میگوید من از مقاله حذف میکنم، را خود بنده برای اولین بار در مقاله خسرو روزبه به کار برده ام (چندین ماه پیش) و خود آنرا ترجمه کردم، و اگر تاریخچه مقاله حزب توده را هم ببینید، جدیداً این کاربر تصمیم گرفته که از آن در این مقاله استفاده کند!! و البته الان هم در مقاله است و حذف نشده، ضمناً منبع کتاب شورشیان آرمانخواه نیز جایگزین منابع نامعتبر شد. امیدوارم کاربر پوویا اعمال خود را به دیگران نسبت ندهند، مدیران با نگاه به تاریخچه میتوانند ببینند که چه چیزی حذف شده و چه چیزی حذف نشده، البته شیوه بحث کردن و استفاده این کاربر از منابع نامتبر، خود گویای رفتار اوست. سیمرغ ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۸:۱۰ (UTC)[پاسخ]
مشکل همچنان ادامه دارد. این کاربر تمام مطالب مربوط به ترورها را یکجا از این دو مقاله حذف می کند. از کاربران محترم مجددا می خواهم تمامی منابع مربوط به بخش ترورها را بازبینی کنند و اگر هر کدام مشکل دارد اینجا ذکر نمایند.پوویا ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۲:۰۰ (UTC)[پاسخ]

منابع موسسه تاریخ معاصر ایران، راه توده و نشریه جمهوری در این نوشتار منابع قابل اتکایی نیستند و بهتر است حذف شوند. در مورد کتاب انور خامه ای اظهار نظر نمی کنم. اماکتاب آبراهامیان معتبر است.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۷:۴۵ (UTC)[پاسخ]

جمهوری و تاریخ معاصر را حذف می کنم. اما راه توده در بسیاری مقالات به عنوان منعکس کننده نظر این حزب آمده و در صورت حذف تمامی این مطالب، مقالات ناقص خواهند شد.پوویا ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۰۷ (UTC)[پاسخ]

موافقم. راه توده تنها بعنوان دیدگاه این حزب در نوشتار مطرح شود نه حقیقت.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۳۱ (UTC)[پاسخ]

متاسفانه این کاربر یک منبع چاپی (کتاب شورشیان آرمانخواه) را از مقاله حذف میکند. ضمناً آیا این وبسایت و نویسنده اش که این کاربر به مقاله اضافه میکند، اعتبار دارند:
http://www.iricap.com/articlecontent.asp?id=58
نکته دیگر اینکه من لینک بحث با به آفرید را گذاشتم و دلایلم را آنجا گفتم و ایشان هم تصدیق کرد که ترورهای مشکوک که هنوز انتساب آنها به حزب و رهبری آن اثبات نشده، میتوانند در یک عنوان جداگانه بیایند؟ ضمناً این کاربر بر اساس یک نقل قول از کتاب ابراهیم گلستان به این نتیجه رسیده است که یک عنوان دیگر درست کند به نام «ترور شهروندان». آیا این کتاب خاطرات توسط منبع دومی مورد بررسی قرار گرفته است و آیا با این نقل قول میتوان بخشی با عنوان ترور شهروندان ساخت؟!! به طور مثال کتاب شورشیان آرمانخواه مازیار بهروز در مورد ترورها و انتساب آن تحقیقی ارائه داده و نظر کشاورز، کیانوری، اسکندری و دیگران را در مورد آنها نوشته، اما حتی یک بخش با عنوان جدا برای آن نساخته و ضمناً وزن آن نسبت به کل بخشهای مربوط به حزب توده در کتاب، تناسب دارد، من حاضرم دوباره از به آفرید نیز نظر بخواهم، مقاله به این شکل کاملا جانبدارانه است، بخشهایی با عنوان ترور فلانی و یا ترور شهروندان نوشته شده با اتکا به منابع دست اول و بیش از حد به آنها پرداخته شده. --سیمرغ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۰:۱۲ (UTC)[پاسخ]
شما یک دوجین مطلب و منبع را حذف کرده اید و بعد مطلبتان را اضافه کرده اید. طبیعی است که برای بازگرداندن مطلب، آنچه بعد اضافه کرده اید حذف می شود! منطق شما در مورد تروریسم و ترور را همان وقت پذیرفتم و عنوان را از تروریسم (خشونت طلبی) به ترور (آدمکشی سیاسی) تغییر دادم. تعجب می کنم چرا رفته اید در صفحه بحث جناب به آفرید که از اول تاکنون هیچ دخالتی در این ویرایش ها نداشتند (و بعد هم جوابی بهتان ندادند) مطلب نوشته اید!!!--پوویا ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۰:۲۹ (UTC)[پاسخ]
بحث سر ترور و تروریسم نیست، مثل اینکه هر از گاهی یادتان میرود بحث سر چیست، به آفرید هم که جواب داده و لینکش را اینجا دوبار گذاشتم، اگر نمیبینید یکبار دیگر هم بگذارم. ضمناً منابعی که حذف شدند بیشترشان در بالا اعتبارشان رد شد. آن مقاله حبیب احمدزاده (که صاحب نظر نیست) را هم دوباره اینبار از قول یک وبسایت دیگر افزوده اید، ضمناً درست کردن عنوان با نامهایی که جنابعالی ساخته اید، درست نیست، چنانکه به آفرید تاکید کرد. در مورد ترورها و اینکه منتسب به حزب بوده یا بخش تندروی آن یا اینکه به طور کل بدون اطلاع حزب بوده، مناقشه وجود دارد و در کتاب مازیار بهروز نیز به این مورد پرداخته شده است.ضمناً نمیتوان همینطوری یک نقل قول از یک کتاب خاطرات آورد و بعد از آن نتیجه گرفت که شهروندان عادی به دستور حزب ترور میشده اند!! این ادعا باید توسط منبع دیگری صحت آن ارزیابی شود .سیمرغ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۰:۴۰ (UTC)[پاسخ]
نظر ابراهیم گلستان، به عنوان یک نویسنده و صاحبنظر برجسته، که خودش هم از نزدیک آشنایی داشته، سرشناسی می‌دارد. --sicaspi ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۰۸ (UTC)[پاسخ]
این نظر شخصی شماست که احمدزاده صاحب نظر نیست. ابراهیم گلستان هم که تمام دنیا قبولش دارند و مسئول تشکیلات حزب در یک استان بوده هم قابل قبول نیست. فقط در مورد حزب توده آبراهامیان (که نظر کاملا مساعدی نسبت به حزب دارد و سعی کرده تا جای ممکن جنایاتشان را لاپوشانی کند) قبول است.--پوویا ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۱۰ (UTC)[پاسخ]
ایشان بدون توجه به بحث ها در مقاله مشغول حذف مطالب با توجیه منابع دست اول هستند. من نمی دانم منظور ایشان چیست ولیکن مدیرانی که این بحث را می بینند لطفا رسیدگی نمایند چون می دانم در صورت شکایت در تام اسشان با توجه به وقت آزادی که دارند با نوشتن توضیحات چندین صفحه ای که هیچ مدیری حوصله خواندنشان را ندارد، باز از زیر مسئولیت شانه خالی می کنند.--پوویا ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۲۹ (UTC)[پاسخ]
البته از انکه باید در تام شکایت کرد شما هستید، شش بار مقاله را واگردانی کرده اید. ضمناً مطالب زیادی از کتاب شورشیان آرمانخواه آمده که حذف کردید، به شما گفتم مطالب مربوط به تیم ترور و انتساب آن، باید به صورت علمی و درست بیاید و با اتکا به منبعی که نظر اشخاص مختلف را مورد بازبینی و مقایسه قرار داده است، کسی در این خصوص که ابراهیم گلستان یک هنرمند برجسته است شکی ندارد، بسیاری از دیگر اعضای حزب هم اینگونه بوده اند و البته نظرات متفاوتی داشته اند. در حال حاضر شما اطلاعات جدیدی که به مقاله اضافه میشود را حذف میکنید، ضمناً بارها هم در صفحه بحث مقاله، هم در اینجا و هم در صفحه بحث به آفرید در مورد عنوانهای نادرست توضیح داده ام، که مدیران باید آنرا بررسی کنند و منتظر پاسخ دوباره به آفرید نیز هستم --سیمرغ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۴۴ (UTC)[پاسخ]
بحث کردن با شما بی فایده است. خودتان هم از سه واگردان رد شده اید. مطالب را حذف می کنید و بعد مطلب خودتان را اضافه می کنید تا با واگردانی جهت بازگرداندن مطالب حذف شده، آنها حذف شوند. آنچه آن زمان در صفحه بحث به آفرید نوشته اید هیچ ارتباطی با موضوع الان ندارد.--پوویا ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۵۴ (UTC)[پاسخ]
در صفحه بحث به آفرید توضیح دوباره توضیح دادم، امیدوارم ایشان فرصت نظر دادن داشته باشند و بحثهای اینجا را ببینند. ضمناً خوشحال میشوم، از مدیران دیگر هرکدام در ادامه این بحث شرکت کنند و نظر دهند. شما هم که 7 بار واگردانی نکرده اید!! و در وپ:تام هم از شما شکایتی نشده است لابد؟! سیمرغ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۳:۲۸ (UTC)[پاسخ]

نظر به‌آفرید

از من درخواسته‌اند که نظری بنویسم. این بحث کمی کلاف سردرگم شده‌است. به طور اجمالی یکی دو نکته می‌گویم. یکی اینکه بخش ترورهای حزب اگر باشد باید اجمالی باشد و عنوان آن «ترورهای منتسب به حزب» یا چیزی مشابه باید بود. در این زیربخش باید نظرات دانشگاهیان پیرامون این ترورها را منعکس کرد و نه اعترافات یا انکارات اعضای حزب را. نیز می‌توان فهرست تمام افرادی که دشمنان حزب قتلشان را به گردن حزب توده‌انداخته‌اند خیلی خلاصه آورد. و بعد هم چنانکه اشاره رفت نظر دانشگاهیان پیرامون صحت این اتهامات را نوشت. اگر در جزئیات مناقشه هست بهتر است یک‌یک (گزاره‌گزاره) در صفحهٔ بحث مقاله مطرح کرد. به‌آفرید ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۳:۴۹ (UTC)[پاسخ]

از بین منابعی که کاربر:پوویا در مقاله استفاده کرده: مقاله حبیب احمدزاده در وبگاه «سوره مهر»، کاملا نامعتبر و ناسرشناس است، حبیب احمدزاده هیچ کتاب یا مقاله آکادمیک و بیطرف و معروفی در مورد حزب توده و اعضای آن ننوشته و نویسنده کتابهایی درباره جنگ هشت ساله ایران و عراق است، خاطرات ابراهیم گلستان هم یک منبع آکادمیک نیست و باید توسط کتاب معتبر دانشگاهی مورد ارزیابی قرار گرفته شده باشد. کتاب شورشیان آرمانخواه و اعترافات شکنجه شدگان که هر دو تحقیقی اکادمیک و شناخته شده هستند، برای مقاله مناسبند. ضمناً به نظر من متن اختصاص داده شده به ترورها در مقاله مناسب و اجمالی است، با وجود اینکه معتقدم درست کردن عنوانی با نام ترورهای منتسب به حزب در این مقاله کوچک، درست نیست، اما طبق نظر به آفرید، عنوانی با همین نام در مقاله میسازم و نام چند نفر دیگری را که قتلشان به تیم ترور خسرو روزبه منتسب شده را نیز مینویسم. --سیمرغ ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۲۹ (UTC)[پاسخ]
ممنون جناب به آفرید. نظر ابراهیم گلستان دیگر خیلی مهم نیست چون من در حال تهیه مقاله نقد حزب توده هستم و نظر ایشان و خیلی های دیگر که حزب توده را نقد کرده اند به صورت کاملتر آنجا خواهد آمد، در مورد ترور ها عنوان قبلی هم تقریبا چنین چیزی بود. یهتر نیست فقط یک فهرست ساده نباشد و توضیح کوچکی (دو سه خط) در مورد اینکه آنها چه کاره بودند و متهم ترور و انگیزه احتمالی اش چه بود از منابع معتبر اضافه شود. فکر نمی کنید عبارت "افرادی که دشمنان حزب قتلشان را به گردن حزب توده‌انداخته‌اند" اگر وارد مقاله شود خیلی جانبدارانه است؟ خصوصا برخی ترور ها مانند محمد رضا پهلوی که انتسابشان تقریبا قطعی است و در موهمه موارد حزب می گوید من نبودم و دستگاه امنیتی حکومت پهلوی می گوید خود حزب توده بود. اگر تاریخ نگاری طرفدار یکی از طرفین نباشد نظر هر دو را می نویسد چون راهی برای تشخیص واقعیت وجود ندارد (خصوصا که در مورد هیچیک از ترور ها دلیلی مبنی بر دخالت دربار وجود ندارد و انتساب آن به دربار فقط به این دلیل است که می گویند اگر حزب توده نبوده لابد دربار بوده). حتی آبراهامیان به صراحت می نویسد تحت شرایط نامعلومی اعتراف به ترور کرد یعنی اولا دلیل قابل قبولی نیست که حتما شکنجه بوده و دوما اگر هم شکنجه بوده باز معلوم نیست اعتراف غیر واقعی باشد.پوویا ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۵۹ (UTC)[پاسخ]
درود. اختصاص فضا به ترورها باید به اندازه‌ای باشد که مقاله از توازن خارج نشود. چنان که می‌دانید حزب توده دستگاه عریض‌وطویلی بود و این ترورها (با فرض صحت انتساب به حزب) بخش کوچکی از تاریخچهٔ حزب است. به هر حال اگر مناقشه طولانی شد و برسر نسخه‌ای توافق نشد من حاضرم (اگر دوطرف حاضر شدند) آن بخش را بازنویسی کنم.. پیرامون «دشمنان حزب قتلشان …» منظور من این نبود که متن را با این جمله‌بندی بنویسید. من صرفاً به زبان سیمرغ سخن می‌گفتم. نکتهٔ دیگر اینکه به نظرم باید میان خط‌مشی حزب و رفتارهای افراد حزب تفاوت قائل شد. به‌آفرید ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۴:۰۲ (UTC)[پاسخ]
بنده کاملا موافقم.پوویا ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۶:۴۸ (UTC)[پاسخ]

در مورد این منبع، توضیحات، فراوان است و شاید مقاله‌ی آن در ویکی تا حدی خصوصیات آن را گویا باشد. از آن‌جا که در زمینه‌های گوناگون از مطالب آن در ویکی استفاده می‌شود و از جانب برخی کاربران، مباحثی در اعتبار و عدم اعتبار آن بیان شده، کابران(بالاخص کسانی که با آن درگیرند و به اعتبار یا عدم اعتبار آن نظر دارند) لطف کنند نظرات خویش را با استدلال و منطق بیاورند تا انشاءلله نتیجه‌ای مناسب حاصل شود.--SalmanParsi ‏۹ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۰۵:۵۲ (UTC)[پاسخ]

اولا اعتبار یک منبع در جاهای مختلف متفاوت است ولی بطورکلی درباره سایت الف:
  • مطالب مقاله فعلی الف در ویکی پدیا منطبق بر منبع نیست (بحث مقاله را بخوانید) سید امیر سیاح سردبیر سایت درباره این سایت این سخنان را گفته [۱]:
  • تحریه «الف» از چهار نفر تشکیل شده که فقط یک نفر از آن‌ها خبرنگار است' و سایر دوستان هم کارهای دیگری انجام می‌دهند.
  • الف» از شورای سیاست گذاری هشت نفره‌ای تشکیل شده که آقایان توکلی و نادران از جمله آن‌ها هستند .... ضمن این که این افراد در دستگاه‌های مختلف فعالیت دارند ، به ما اطلاعات لازم و خبرهای دسته اول را می‌دهند. از آن جایی که می‌دانیم اخبار واصله از این افراد درست و صحیح است ، آن را روی سایت قرار می‌دهیم
  • صحبت من :با این وجود(نداشتن پروسه خبری یا بررسی اطلاعات) در مواردی که منابع معتبر از سایت الف به عنوان منبع استفاده کردند مثلا نظر احمد توکلی درباره (یک موضوع خاص) و ارتباط واهمیت آن موضوع در مقاله‌ای خاص می توان از آن استفاده کرد Ali20 wiki ‏۹ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۰۶:۴۳ (UTC)[پاسخ]
ضمن تائید نظر علی گرامی، این را هم اضافه کنم که در مواردی که اختلاف میان الف و خبرگزاری رسمی دیگری وجود دارد، و با توجه به اینکه الف هم منابع مخفی خودش را دارد، نظر الف هم به عنوان یکی از نظرات باید بیاید. ارادتمند --دانقولا ‏۹ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۱۰:۰۸ (UTC)[پاسخ]
حرف علی کاملاً درست است که "اعتبار یک منبع در جاهای مختلف متفاوت است". پس بهتر است در این موضوع هم در اینجا بحث انجام گیرد.
راجع به عدم تطابق مطلب با منبع، لازم است بگویم که اگر کاربری این موضوع را تشخیص داده چرا به اصلاح آن اقدام نکرده؟! با این حال، بحث عدم تطابق مطلب با منبع دراینجا موضوعیت ندارد. فقط در اینرابطه لازم است عرض کنم که در مسائل مربوط به تحریریه ی وب‌گاه و مراجع خبرگیری آن، حرف سردبیر، اعتبار کافی جهت استناد دارد.
از اظهارنظراتی که حتی مخالفین، در رابطه با این پای‌گاه خبری-تحلیلی انجام داده اند و به اعتبار آن -ولو در زمینه ای) اذعان کرده اند می توان بهره جست.
لینکی که در بخش "پیوند به بیرون آمده" تحت عنوان "روزهای خبرساز یک پایگاه خبری اصولگرا"، می تواند تا حدی کمک کند.به عنوان نمونه، در این موضوعات، این پایگاه خبری، علاوه بر اینکه منبع اصلی سایر خبرگزاری ها و منابع(منابع داخلی و بین المللی) قرار گرفت، جریان بزرگی را در هر مورد به راه انداخت. علاوه بر این که این موضوع، به عنوان مشتی از خروار، "در مواردی که منابع معتبر از سایت الف به عنوان منبع استفاده کردند" است، سرشناسی منبع و بازتاب اعمال آن از ملاک های اعتبار منبع و قابلیت استناد به آن است که این موارد تا حدی اثبات کننده ی آن است.
در مورد هیچ منبعی نمی توان گفت که در تک تک اخبار تا زمانی که منبع معتبر دیگر از آن نقل کند قابلیت ارجاع دارد، خوب؛ در این صورت از خود آن منبع استفاده می کنیم و اینکه اثبات اعتبار خود آن منبع به چه طریقی حاصل شده؟! پس ملاک هایی برای تعیین اعتبار یک منبع بطور مستقل وجود دارد که در اینجا همان ها را باید بررسیم.
به عنوان مثال دو مورد 1. مستقل بودن منبع 2. داشتن مراجع خبر معتبر در حد چندین نماینده ی مطرح مجلس را که از ملاک های اعتبار منبع است ذکر می کنم که در مورد این منبع کاملاً مصداق دارد. مسلماً مستقل بودن یک منبع خبری سرشناس، امتیاز بزرگی به عنوان ملاک بی طرفی خبرهایش است. مثلاً منبعی که رسماً به فلان دولت وابستگی داردهر اندازه هم که بخواهد بی طرفانه عمل کند اما قطعاً در مواردی استقلال عمل ندارد. همچنین استفاده ی یک خبرگزاری از "به نقل از منابع(اشخاص) معتبر" قابل قیاس با زمانی که همین منابع معتبر در ارتباط مستقیم با فلان پایگاه خبری هستند نیست.--SalmanParsi ‏۹ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۴۱ (UTC)[پاسخ]
اولا که اشتباه گفتید باید دراینجا مطرح شود ولی موردی
گفتید اگر کاربری تشخیص داده چرا اقدام نکرده؟ربطی به موضوع این پروژه نداره ولی اونی که مطلب اشتباه را آورده باید پاسخ بدهد که چرا مطلب را اصلاح نکرده؟.بگم کی آورده؟وقتی هم که مطلب اشتباه است بهش نمی شه استناد کرد.
شما گفتید:

از اظهارنظراتی که حتی مخالفین، در رابطه با این پای‌گاه خبری-تحلیلی انجام داده اند و به اعتبار آن -ولو در زمینه ای) اذعان کرده اند می توان بهره جست.

لطفا لینک منبع معتبر درباره اعتبار سایت الف؟
در موردی که فرمودید:
  • در مواردی که منابع معتبر از سایت الف به عنوان منبع استفاده کردند
  • پاسخ من :خب اینکه شد حرف من. اگر منبع معتبری در آن زمینه به سایت الف استناد کرده سایت الف همچون هر سایت دیگری (با این شرایط) معتبر است.
شما دومورد را گفتید درباره اعتبار منبع و دو موضوع متضاد را درباره سایت الف مطرح کردید :
  • مستقل بدون منبع
  • عضویت اعضای شورای سیاستگذاری در مجلس ایران وگرفتن اطلاعات از آن
شما توضیحی در باره عدم بررسی اطلاعات ندادید به تفاوت عبارت وپ:اثبات و گفته سر دبیر سایت توجه کنید:
  • وپ:اثبات: چیزی که میان همه اینها مشترک است فرایندی است که مطلب از زمان نوشته‌شدن تا تأیید برای چاپ طی می‌کند. به عنوان یک قاعده سرانگشتی هرچقدر تعداد افرادی که در بررسی واقعیت‌ها و امور حقوقی و قضایی و تدقیق در نوشتارها دخیل‌اند بیشتر باشد منبع معتبرتر است.
  • حرف سردبیر سایت الف:از آن جایی که می‌دانیم اخبار واصله از این افراد درست و صحیح است ، آن را روی سایت قرار می‌دهیم
  • Ali20 wiki ‏۹ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۲۲ (UTC)[پاسخ]
بنابر قوانین:اعتبار منابع را با توجه به ادعایی که در خبر کرده اند باید سنجید. من خودم سایت الف را در مورد اخبار برون مرزی چندان معتبر نمیدانم. ولی در با توجه که احمد توکلی جزء مقامات حقوقی عالی رتبه ایران است، در بیشتر موارد خبری میتوان اعتبار و صحت گفته های آن را معتبر دانست. البته همچنان هستند مواردی که اخباری هرچند از پایه درست را کمی مغلوط درج میکنند. باید دید در مورد کدام گرایش سیاسی، یا کدام شخصیت حقوقی و یا ... بحث میکند. در این موارد استفاده از الف مکروه است. میتوان برچسب [نیازمند منبع] برای همین ساخته شده است.Gire 3pich2005 ‏۹ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۴۰ (UTC)[پاسخ]

الف در قضیه مدرک دکترای رحیمی رودست بدی خورد و اعتبارش در مورد مسائل سیاسی داخل ایران هم زیر سئوال رفت. متأسفانه خبر کاملا نادرستش وارد رویدادهای کنونی هم شد. درگاه:وقایع کنونی/وقایع ۲۵ مه ۲۰۱۰ و نکته جالب این که اشتباهشان را نپذیرفته و تکذیبیه‌ای هم منتشر نکردند.--همان ‏۹ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۵۱ (UTC)[پاسخ]

در مورد اصلاح مورد مذکور، بنده اولاً: مطلب مقاله را صحیح می دانستم و نظرتان در بحث مقاله را هم ندیده بودم ثانیاً: به فرض، بنده به اشتباه بودن آن معتقد نبودم و الان هم در اینکه در بیان آن مطلب احتیاج به نقل از سردبیر باشد مطمئن نیستم. و اما: کاربری که نظری دارد یا آن را اعمال می کند و در صورت ایجاد اختلاف با کاربر دیگر(مثلاً فقط یک بار واگردانی ویرایش اش توسط کاربر دیگر)، بجای اصلاح مقاله، در جایی مثل اینجا از اشتباه بودن محتوای مقاله صحبت می کند، نه اینکه هیچ اقدامی نکند و ادعای نقص در مقاله را داشته باشد.
بنده چنین چیزی نگفتم که "در مواردی که منابع معتبر از سایت الف به عنوان منبع استفاده کردند". بلکه این جمله را به نقل از کاربر دیگر گفتم و آن را اشتباه دانستم و اضافه کردم : "در مورد هیچ منبعی نمی توان گفت که در تک تک اخبار تا زمانی که منبع معتبر دیگر از آن نقل کند قابلیت ارجاع دارد، خوب؛ در این صورت از خود آن منبع استفاده می کنیم و اینکه اثبات اعتبار خود آن منبع به چه طریقی حاصل شده؟! پس ملاک هایی برای تعیین اعتبار یک منبع بطور مستقل وجود دارد که در اینجا همان ها را باید بررسیم."
منظور، مستقل بودن از نهادهای حکومتی و دولت است. عضویت چند نماینده ی مجلس شدیداً منتقد و بانفوذ، مسلماً از امتیازات بزرگ است بخاطر 1. منتقد بودن و استقلال افراد سیاستگذاری 2.نفوذ و اطلاعات وسیعشان.
اتفاقاً در مورد این وب‌گاه می توان با اطمینان از این قاعده("هرچقدر تعداد افرادی که در بررسی واقعیت‌ها و امور حقوقی و قضایی و تدقیق در نوشتارها دخیل‌اند بیشتر باشد منبع معتبرتر است.") به عنوان یکی از امتیازات این وب‌گاه بهره برد. منابعی که می خواهند اطلاعات و اخبار نابی را نمتشر کنند به زور به دنبال منابع اطلاعات موثق می گردند که به دلیل نامشخص بودن منابع اطلاعاتی( که به عنوان مثال در غالب عباراتی چون "فلان شخص که نخواست نامش فاش شود" یا "به گفته ی منابع معتبر" بیان می شود)، اطمینانی در صحت و عدم صحت آنها نیست، اما وجود مثلاً 8 شخصیت بانفوذ و مطلع در یک خبرگزاری، امتیازی نادر است که در الف مصداق دارد. مسلماً وجود چند واسطه در خبرگزاری های دیگر، نه تنها نشانه ی قوت و اعتبار اخبار نیست، بلکه بیشتر از آن موجبات تردید در صحت اخبار انتقالی بین چند واسطه است.
در مورد لینکهایی هم که خواسته بودید به عنوان نمونه این و این را ببینید. محتوای کاملش را اگر بخوانید بیشتر مفید واقع خواهند شد در قضاوت.
در مورد نظر "جناب همان" بنده متوجه موضوع نشدم. رودست خوردنشان را چگونه فهمیدید؟ بقیه را هم مطلع کنید. آنچه من می دانم عکس گفته ی شماست.
وقتی اعتبار یک منبع و سرشناسی اش و استفاده ی منابع دیگر از مطالب و تولیدات آن مشخص شود، نمی توان استفاده از مطالب آن را در زمینه های محدودی معتبر دانست، چرا که یکی از مباحث اصلی، سرشناسی و مطرح بودن منبع است که در این صورت می توان گفت اعتبار آن در زمینه های دیگر(مگر اینکه خلافش ثابت شود) پابرجاست. --SalmanParsi ‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۲۸ (UTC)[پاسخ]
اولا که شما در ابتدای بحث به مقاله سایت الف در ویکی اشاره کردید که بنده هم گفتم مشکل دارد وبا وجودی که من در همینجا هم گفتم در بحث شرکت نکردید و مطالب مقاله اشتباه است در نتیجه نباید به آن استناد کرد
در مورداینکه گفتید :

بنده چنین چیزی نگفتم که "در مواردی که منابع معتبر از سایت الف به عنوان منبع استفاده کردند". بلکه این جمله را به نقل از کاربر دیگر گفتم و آن را اشتباه دانستم

پاسخ من: شما دقیقا بعد از نقل قول ،استدلال خود را برای تائید نقل قول آوردید شما نوشته بودید:علاوه بر این که این موضوع، به عنوان مشتی از خروار، "در مواردی که منابع معتبر از سایت الف به عنوان منبع استفاده کردند" است، سرشناسی منبع و بازتاب اعمال آن از ملاک های اعتبار منبع و قابلیت استناد به آن است که این موارد تا حدی اثبات کننده ی آن است..
شما نوشتید :
  • منظور، مستقل بودن از نهادهای حکومتی و دولت است
  • سوال من:مجلس نهاد حکومتی نیست؟
شما گفتید :استقلال افراد سیاستگذاری،
  • پاسخ من: اگر منظورتان شورای سیاستگذاری است که دقیقا بالا نوشته عضو مجلس هستند وشامل همان موضوع بالا می شود
8 نفر اعضای شورا یساستگذاری را معرفی نمی کند دونفرشان را معرفی می کند
دقیقا سردبیر گفته : از آن جایی که می‌دانیم اخبار واصله از این افراد درست و صحیح است ، آن را روی سایت قرار می‌دهیم....،(یعنی تحریریه 4 نفره خبر را بررسی نمی کند')
در مورد لینک ها شما فقط به نشریه پنجره بوده که اعتبار خود نشریه پنجره ثابت نشده است
در مورد اعتبار منبع بطور کلی : چنین نیست،مثلا بی بی سی و cnn منابع معتبری هستند ولی نمی توان از اخبار آن ها در مقالات تخصصی پزشکی استفاده کرد،مطابق وپ:اثبات آن منابعی که می توان گفت که معمولا معتبر هستند نشریات آکادمیک است.Ali20 wiki ‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۱۰:۲۷ (UTC)[پاسخ]
آن اشاره فقط جهت آگاهی بییشتر کاربران بود. خود کاربران هم در صورت احتیاج بحث مقاله را نگاه می کنند و منابع مطلب را هم چک می کنند. اما شما پاسخ ندادید که چرا اگر مقاله دچار اشکال بود چرا حتی یک بار به اصلاح آن اقدام نکردید؟
در مورد عبارت "در مواردی که منابع معتبر از سایت الف به عنوان منبع استفاده کردند" هم بنده با توجه به صحبت شما در یک جا گفتم که مصداق این مورد با توجه به فلان مطلب وجود دارد اما آن را به عنوان ملاک ذکر نکردم و در بند بعدی نادرست بودن این ملاک را بیان کردم.
جواب من: مجلس نهاد حکومتی نیست، بلکه از قوای حکومت و نهادی مردمی است.
همانطور که مستحضرید نمایندگان مجلس هیچ ارتباطی با قوای دیگر ندارند و حتی از مصونیت در ازای فعالیت ها و اظهارنظرها برخوردارند و به این وجه تحت محدودیت و یا نفوذ سایر نهادها نیستند. علاوه بر این مصداق نمایندگان عضو شورای سیاستگذاری مهمتر از خود نماینده بودن است. وجود چهره های منتقد دولت و حکومت در آن، علاوه‌ی بر سایر امتیازات است. در این مورد بهتر است به آنچه که مثلاً جناب توکلی به آن شناخته میشود رجوع کنیم.
در مورد عدم اطمینان به اعتبار پنجره هم، نا آشنایی شماست که خودتان باید برطرف کنید. به عنوان فقط یک مورد می گویم که نشر مطالب جعلی(مثلاً به نقل از عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین) توسط نشریه ای که مدیرمسئولش از نمایندگان مطرح مجلس باشد حداقل بازخوردی خواهد داشت اگر یک مورد از چنین چیزی را پیدا کردید می توان در حرفتان تامل کرد. ضمناً بنده خواهشم یکنم که از صحبت بیشتر راجع به منابعی جز الف خودداری شود چرا که مسلماً نه من و نه بقیه کاربران به بحث چرخشی و پراکنده علاقه ای ندارند.
در مورد عدم بررسی خبر هم، منظور، خبرهایی است که در دسترس مستقیم نیست. همانطور که عرض کردم امتیاز این وبگاه این است که منابع خبری آن در این موارد مشخص هستند در صورتی که سایر خبرگزاریها، صحت خبر را به منابع مجهول و بعضاً مجعول حوالت می دهند.
در انجا لازم شد نقل قولی را کهع از جمله اظهارنظرات مخالفین راجع به اعتبار اینت منبع هست بیان کنم: جناب مهدوی، از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین راجع به این وبگاه می گوید : "آن‎چه که سایت «الف» را نسبت به دیگر سایت‎‎ها متمایز می‎کند، این‎ است که آن‎ها به شنیده‎‎ها کاری ندارند. شمار سایت‎هایی که براساس شنیده و شایعات خبر منتشر می‎کنند، کم نیستند. یکی از نقاط قوت سایت «الف» دوری از این‎ مباحث است؛ به‎طوری که می‎توان به خبر یا تحلیل این‎ سایت استناد کرد." دقیقاً توجه کنید که چه می گوید "... به‎طوری که می‎توان به خبر یا تحلیل این‎ سایت استناد کرد". همان چیزی که بحث اصلی در اینجا بر سر آن است.
بنده به هیچ وجه منظورم تعمیم اعتبار منبع به زمینه های تخصصی نبود. ولی زمینه هایی مثل مسائل داخلی-مسائل بین مالمللی- مسائل اقتصادی - ... از حیطه هایی است که می توان الف را دارای اعتبار ،جهت نقل از آن دانست.--SalmanParsi ‏۱۲ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۰۷:۱۹ (UTC)[پاسخ]
در ابتدا متنی را از منشور سایت الف [۲] می آورم که دقیقا نشان می دهد که سایت الف مستقل نیست (همان موضوعی که جناب SalmanParsi بر آن اصرار دارند) و بخش بعدی پاسخ به جناب سلمان پارسی است(دقت شود که این منشور سایت الف نه حتی تحلیل):
  • سلطه غرب نسبت به بالندگی و تجدید قوای اسلام انقلابی ایران ، حساسیت و سراسیمگی بیشتری نشان میدهد و فشارهای سیاسی -- اقتصادی خود را علیه جمهوری اسلامی میافزاید.
  • رویههای سالهای اخیر در قوه مجریه که متاثر از فرهنگ لیبرال سرمایهداری و لیبرال دموکراسی است به مناسبات سیاسی ، اداری کشور سایه انداخته است.
  • در نسل جوان تحصیل کرده و متدین ، استعدادها و نخبههای زیادی وجود دارند که خبر از رویش نیروهای فکری -- اجرایی جدید برای انقلاب و نظام میدهد.
  • پاسخ ها به SalmanParsi:
من باید اصلاح کنم؟آن کسی که مطلب اشتباه را آورده باید اصلاح کند.آن کاربری هم که آورده معلوم است کیست
در مورد ارجاع به منبع معتبر دقیقا حرف شما مشخص است شما مثال برای ان نقل قول زدید
خب شما می گوئید که مجلس نهاد حکومتی نیست اگرچه نظرتان را قبول ندارم ولی به همین نظر شما استناد می کنم ،شما در بالا وابستگی به نهاد حکومتی را مطرح کنید نمایندگان مجلس باید به تائید شورای نگهبان برسند این یعنی وابستگی در ضمن کسانی می توانند وارد مجلس باشند که مدافع نظام باشند درنتیجه مستقل نیستند،دارای مصونیت هم نیستند و در گذشته شاهد بودیم که گروهی از نمایندگان مجلس ششم مورد محاکمه قرار گرفتند
نا آشنایی؟اعتبار نشریه پنجره ثابت نشده است،من از شما منبع معتبر خواستم که سایت الف را تائید کند که شما ارجاع به منبع معتبر ندادید.
شما می گویید مهدوی از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین،این شد اعتبار؟(البته قضیه مهدوی واعترافاتش خود موضوع جالبی است) می توانید بگوئید این شخص چه جوری ملاک اعتبار منبع است؟
حرف آخرتان نقیض حرفتان در بالا در مورد اعتبار کامل بود واصلا اعتبار سایت الف را اثبات نکردید شما باید ارجاع به منابع معتبر بدهیدAli20 wiki ‏۱۲ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۰۹:۱۹ (UTC)[پاسخ]
راستش در تمام موارد بالا، مورد جدیدی پیدا نکردم که قبلاً جواب نگرفته باشد و احساس می کنم تکرار گفته ها دارد صورت می گیرد.
در مورد اصلاح مطالب، بهتر است به رویه ی فعالیت ویکی و نوع مشارکت کاربران در ویکی برگردیم از بحث بیشتر در اینجا خودداری کنیم.
مسلماً شما هم مانند دیگر کاربران به بحث های چرخشی که نتیجه ای از آن بیرون نیاید علاقه ندارید. پنجره از هفته نامه های فعال کشور است که شخصیت های درجه یک سیاسی در آن قلم می زنند و به عنوان مثال با "شهروند امروز" سابق قابل قیاس است. یک نمونه هم عرض کردم جهت راهنمایی که بتوانید با وجود این شرایط (مدیرمسئولی نماینده مطرح مجلس و شرکت شخصیت های مطرح و درجه یک سیاسی در محتوای آن) ، نداشتن اعتبارش را ثابت کنید.
مراد از نقل قول از مهدوی هم همان نظرات مخالفین راجع به اعتبار نشریه بود که قبلاً راجع له آن صحبت شده بود.
در مورد منشور الف همین را بگویم که هیچ کس ادعا ندارد که الف دارای اصول فکری و گرایش های خاصی نیست، بالعکس همینکه بنده عرض کردم نمایندگان مجلس و شخصیت های سیاسی در شورای سیاست گذاری آن هستند نشان میدهد که اصول فکری خاصی در وبگاهوجود دارد. ولی این موارد بیشتر در تحلیلهای وبگاه خود را نشان می دهد و همانطور که مستخضرید، نام وبگاه هم "جامعه ی خبری- تحلیلی الف" است. اما بحث ما درمورد اعتبار مطالب و خبرها(و نه تحلیلها)ی منبع است که در بالا تا حد زیادی راجع به اثبات این مطلب گفته ام. وجود شخصیت های درجه یک سیاسی همچون توکلی و نادران- در این وبگاه و همچنین بازتاب های عملی فعالیت های آن( به عنوان مثال همانها که در "روزهای خبرساز یک پایگاه خبری" آمده) که آن را به عنوان یک منبع مطرح نمایانده است موجب این میشود که در هیچ جا نتوانیم این وبگاه را نادیده بگیریم و حتی تحلیل های آن را هم می شود با ذکر منبع بیان کرد.
در مجلس نمایندگان با گرایش های مختلف وجود دارند. از جمله اصلاح طلب - اصولگرای دولتی - اصولگرای منتقد ... و هر کدام از اینها هم مراتب خودشان را دارند. اما هرکس را باید با مواضعش شناخت. همانگونه که مستحضرید این وبگاه به عنوان نمونه در جریان حوادث بعد انتخابات از منتقدین هر سه طرف(دولت-حکومت-معتقدین تقلب- بود و در این زمینه هم شدیدترین انتقادات را داشت که بطور مثال نقدهای آن از حکومت را کمتر فرد و گروه اصولگرایی یارای بیان کردنش راداشت. این را به عنوان یک مثال گفتم. اما بی طرفی یعنی همین چیزها. یعنی هیچ محدودیت و تعهدی در حمایت و یا مخالفت با گروهی بر این وبگاه حاکم نیست. بنده یقین دارم مقصود شما این نیست که در دنیا آدمهایی پیدا می شوند که هیچ گرایش فکری-سیاسی ای ندارند و همین ها هستند که مثلاً بی بی سی یا سی ان ان را مدیریت می کنند. ضمناً عجب من از این است که شما چگونه مثلاً بی بی سی را که نامش "بنگاه خبراپرکنی دولت انگلیس" است معتبر و بی طرف می شمارید اما ...--SalmanParsi ‏۱۲ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۴۸ (UTC)[پاسخ]
یک قسمت از دو ارجاع خود جناب سلمان پارسی بر ای اعتبار سایت الف می اندازم :
  • احمد غلامی:
  • مطالب سياسي كه اين سايت درج مي كند ، خيلي براي من قابل اعتماد نيست
  • رسانه هاي آن ها هم در بحث فرهنگ دچار خودسانسوري شدند و "الف" نيز از اين قاعده مستثني نيست
  • پاسخ جناب SalmanParsi ،
خب جناب SalmanParsi به منبع معتبر در مورد اعتبار سایت ارجاع ندادند
وقتی در منشورش که خود تائید کردید مستقل نیست یعنی که سایت مستقل نیست و در نتیجه حرف شما نادرست در آمد
درباره تائید حرف من درباره چگونگی تشخیص اعتبار سایت الف توضیحی ندادید
در مورد مهدوی :مخالف؟مثلا مهدوی مخالف کیه؟یادآوری اینکه نوشته مهدوی پس از اعترافات است
در مورد اطلاع رسانی درباره حکومت شما می توانید به من چند مقاله انتقادی سایت الف درباره بالاترین مقام حکومت ایران (علی خامنه ای ) نشان دهید؟
د رمورد مقایسه هفته نامه پجره با شهروند امروز ،چرا نباید آن را با نشریاتی چون یاثارات الحسین یا نشریه مجاهدین خلق،نشریات سلطنت طلباو... مقایسه کرد؟
من بحث مستقل بودن از حکومت را را مطرح نکردم شما مطرح کردید کجا من گفتم؟من نظر شما رد کردم و گفتم اشتباه است
در مورد بی بی سی ، من آن را معتبر می دانم چون کتابهای دانشگاهی(جژء معتبرترین منابع در ویکی) به آن ارجاع دادند.
بنده دو لینک مربوطه را به عنوان مثالی از دید منتقدین نسبت به این سایت(ولو در زمینه ای) معرفی کردم و الان هم جهت اثبات حرفم قسمتی از مطلب آن را که در این راستاست می آورم. احمد غلامی: "به نظرم نقطه قوت «الف» اين‎ است كه اين‎ سايت در حوزه مسايل اقتصادي، محل تعامل بين موافق و مخالف است. آن‎ها در حوزه اقتصادي منتقد منصف هستند".
بهتر است به جای این صحبت های رفت و برگشتی شما چند ملاک مشخص که شما را جهت اثبات اعتبار الف قانع م یکند ذکر کنید تا تکلیف خود و بقیه را مشخص کنید.--SalmanParsi ‏۱۴ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۱۳:۱۹ (UTC)[پاسخ]
اولا که دقیقا من از شما لینکی برا اعتبار منعتان خواستم که شما لینکی دادید که نویسنده می گوید در زمینه سیاسی آن را معتبر نمی داند ودر زمنیه فرهنگی دچار خود صسانسوری که توصیح ندادیدحتی در متنی که شما در زمینه اقتصادی می گوید منتقد منصف، نمی گوید معتبر
ثانیا شما ملاکهایی برای اعتبار را ذکر کردید که سایت الف نداشت
ثالثا ملاکهای اعتبار را من تعیین نمی کنم وپ:اثبات تعیین می کند توضیح هم دادم و شما پاسخ نداید
  • پروسه بررسی:دربالا دقیقا حرفهای سردبیر با وپ:اثبات در این زمینه را مقایسه کردم
  • وپ:اثبات می گوید منبع باید مشهور به درستی باشد من این مورد را در گرو ارجاع در منابع معتبر یا تائید این موضوع (مشهور به درستی) در منابع معتبر می دانم و از شما لینک در منبع معتبر خواستم که تابه حال ارائه ندادید
  • Ali20 wiki ‏۱۴ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۱۴:۳۵ (UTC)[پاسخ]
پاسخ تمام موارد بالا را داده‌ام، تکرار چندباره‌ی آن‌ها و نادیده گرفتن پاسخ‌ها دردی را دوا نمی‌کند. انتظار دارم بخصوص در اولین موردی که در بالا ذکر کردید، خودتان دست به اصلاحش ببرید. کاربران عاقلند...
برخی موارد که برخی منابع مطرح از مطالب آن استفاده کرده‌اند: [۳][۴][۵][۶][۷][۸][۹]

[۱۰][۱۱][۱۲][۱۳]

بازتاب وقایع الف در رسانه‌ها : [۱۴][۱۵][۱۶][۱۷][۱۸][۱۹][۲۰][۲۱][۲۲]
مطالب الف در سایتهای تخصصی : [۲۳]id=48256&Itemid=48[۲۴]

--SalmanParsi ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۲۵ (UTC)[پاسخ]

خب کاربر SalmanParsi ،از پاسخ به مورد اولی که من گفتم (پروسه بررسی)خودداری کرد و پاسخ ارجاع خودشان که اعتبار منبع سایت الف را رد می کرد ندادند
واما در مورد ارجاعات :دقیقا من دربالا گفتم اگر منبع معتبری به این سایت در زمینه ای ارجاع داد در آن زمینه معتبر است در حالیکه جناب SalmanParsi اعتبار منبع به طور کلی را مطرح کردند که درست نیست،ایشان با توجه به ارجاع درسایتها اعلام کردند که الف معتبر است به طور کلی، حالا من ارجاعات به سایتها در همین منابع را آوردم (در جایی که پرسیدم آبا منبع معتبر است؟ منظور اعتبار به طور کلی است)
حالا سایت اطلاع‌رسانی ايكس 17 آنلاين معتبر شد؟!
خبر آنلاین:[۲۵]:
  • به گزارش انصار نیوز همسر غلامحسین الهام سخنگوی دولت نهم در ادامه خاطرنشان کرد
حالا انصار نیوز معتبر شد؟!
  • در مورد سایت سحر نیوز اعتبار خود این سایت در چیه؟!
  • rssnews.ir،یک موتور جستجوی خبر است اصلا سایت خبری نیست
  • خبر فارس نیوز در مورد فیلتر شدن سایت الف است چه ربطی به اعتبارش دارد؟!
  • خبر بی بی سی هم مربوط به فیلتر شدن سایت الف و حرفهای توکلی است چه ربطی به اعتبار سایت دارد؟!شماخبر رفع فیلتر فیس بوک [۲۶] و مقاله تاثیر سایت فیس بوک در انتخابات ایران را در سایت بی بی سی می بینید حالا فیس بوک معتبر است؟!
  • خبر پارلمان نیوز نظر سایت درباره حمله به صانعی است و اصلا درباره اعتبار سایت حرف نمی زند مثلا پارلمان نیوز نظر انصار نیوز درباره شجریان را می نویسد حالا انصار نیوز معتبر شد؟!
  • ارجاع در سایت عصر ایران :استقبال فرمانده ناجا از تاسیس"هاید پارک" در تهران>منبع: وبلاگ کلاشینکف دیجیتال [۲۷]،حالا وبلاگ کلاشینکف دیجیتال معتبر است؟
  • خبر رادیو فردا:سایت الف ... مدعی است که ...،سایت الف بدون اشاره به منبعی خاص موضوع زندانی بودن آقای عسگری در اسرائیل را مستند به «تحقیقات دوساله نهادهای ذی‌ربط» اعلام کرده است...
حالا خبر دیگر رادیو فردا[۲۸]:نشريه يالثارات الحسين، از هفته نامه هاي منتسب به انصار حزب الله و گروه موسوم به گروه فشار...،حالا يالثارات الحسين معتبر شد؟!
  • در مورد خبر دویچه وله،رادیو آلمان در خبری مشابه خبر شما در مورد مدرک تحصیلی ، خبر رجا نیوز وبولتن نیوز در مورد تردید در مدرک علی لاریجانی و احمد توکلی را مطرح می کند حالا رجانیوز و بولتن نیوز معتبر شدند؟!
  • روزنامه جام جم خبر فیلتر سایت الف را زده همانطور که خبر انهدام سایتهایی که آن را غیر اخلاقی خوانده می زند و آن ها را اسم می برد [۲۹] مثلا الان سایت آویزون معتبر است؟!
  • اعتبار خود سایتهای webna.ir و bashgah.net در چیه؟!
  • در مورد مقاله نفت نیوز با عنوان :نقدی بر نقد سایت الف درباره اجرای قانون خدمات کشوری در صنعت نفت: بنابراین ذکر این مطلب که قوانین موجود نفت در برگیرنده منافع گروه خاصی است (مدیران مثلا) اتهامی است که نگارنده محترم مقاله سایت الف باید پاسخگوی آن باشند.
دقیقا برعکس نظر شما این مقاله نقض کننده اعتبار سایت الف است
  • در مورد روزنامه دنیای اقتصاد دقیقا بالای مقاله نوشته:سايت الف مشروح استدلالهاي احمد توكلي ، غلامرضا مصباحي مقدم و الياس نادران در جلسه غير رسمي بارييس جمهور را منتشر كرد.
یعنی استدلال های دوعضو اعضای شورای سیاستگذاری ،این دقیقا همان مورد بالاست که من گفتم:
  • در مواردی که منابع معتبر از سایت الف به عنوان منبع استفاده کردند مثلا نظر احمد توکلی درباره (یک موضوع خاص) و ارتباط واهمیت آن موضوع در مقاله‌ای خاص می توان از آن استفاده کرد.
  • اولا سایت بازیاب سایت تخصصی است؟این خبر [۳۰] از وبلاگ پسر خزعلی حالا وبلاگ پسر خزعلی معتبر است؟!
  • Ali20 wiki ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۲۰:۳۳ (UTC)[پاسخ]
راستش از این بازیها اصلاً خوشم نمی آید. حرفهاتان اصلاً برایم مفهوم نیست. الان متاسفانه فرصت پاسخ به مثنوی هفت من و استدلالهای ناب شما و تکرار چندباره ‌ی حرفها را ندارم. با این حال نکاتی که لازم است(برای بحث و نه در پاسخ شما) را میگویم. بهتر است کاربر دیگری هم تا آن زمان وارد شود تا بحث منطقی تر پیش رود.--SalmanParsi ‏۱۷ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۳۱ (UTC)[پاسخ]
بازی؟!خب فعلا که پاسخ ندادیدAli20 wiki ‏۱۷ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۵۶ (UTC)[پاسخ]
بنده طی این چندروز فرصت ادامه‌ی بحث را ندارم. تا چندروز آینده وارد بحث می‌شوم. ضمناً(در توضیح حرف جناب سپیداج) بنده هیچ چیزی را در مقاله الف تغییر ندادم، تنها ویرایش جناب سپیداج را که به حذف قسمتهایی از مقاله و نارسا شدن مطالب آن در برخی بخشها منجر شده بود را واگرداندم. البته واگردانی ویرایش ایشان به دلیل 1.کمبود فرصت برای بررسی و اصلاح جزء جزء ویرایش 2.بدتر شدن مقاله در آن وضعیت بود. اگر به اصلاح لحن و بیطرفی مقاله بصورت اصولی اقدام کنند بنده هم خوشحال میشوم. --SalmanParsi ‏۱۹ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۰۶:۳۹ (UTC)[پاسخ]
خوب! بگذارید ابتدا تکلیف بحث لینکها را مشخص کنیم. این بحث از آنجا شروع شد که بنده گفتم : "از اظهارنظراتی که حتی مخالفین، در رابطه با این پای‌گاه خبری-تحلیلی انجام داده اند و به اعتبار آن -ولو در زمینه ای) اذعان کرده اند می توان بهره جست." بنده صریحاً از کلمه ی مخالفین استفاده کردم. یعنی مخالفینی که گرایش سیاسی شان با سایت نمی خواند. پس خود نظر بنده می رساند که اینها بطور طبیعی با گرایش سیاسی سایت و دست اندرکاران آن مخالف هستند. پس این حرف که "ارجاع خودشان[یعنی بنده] که اعتبار منبع سایت الف را رد می کرد " نابجاست. همان نقل قولی از منبع را می آورم : "نقطه قوت «الف» اين‎ است كه اين‎ سايت در حوزه مسايل اقتصادي، محل تعامل بين موافق و مخالف است. آن‎ها در حوزه اقتصادي منتقد منصف هستند. فارغ از موافق و مخالف، « الف» نسبت به سوژه هاي اقتصادي سايت پويايي است. سوژه‎يابي هاي بسيار خوب «الف» در مباحث اقتصادي و پي‎گيري اين‎ مسايل،‎ موضوعي است كه در كمتر سايتي مي توان آن را به اين‎ ظرافت و دقت مشاهده كرد." مشخص است که جناب غلامی در حال اظهار نظر در یک بحث ویکی پدیا نیستند تا بخواهند مشخصاً واژهی "اعتبار" را استفاده کنند. در این بین اگر به چند جمله قبل تر که می گوید: "تحليل هاي اين‎ حوزه‎ مرجع بسياري از افراد است" این شائبه را کاملاً رفع می کند. و این بیان با توجه به عبارت "ولو در زمینه ای" که در جمله ام استفاده کرده بودم هیچ جای ابهامی ندارد. همانطور که منبعی دیگر تا حدودی اعتبار مطالب سیاسی را هم تائید می کند:
این نقل قول از جناب مهدوی را هم که در یک مصاحبه ی مطبوعاتی ساده با یک نشریه خصوصی انجام دادند : " آن‎چه که سایت «الف» را نسبت به دیگر سایت‎‎ها متمایز می‎کند، این‎ است که آن‎ها به شنیده‎‎ها کاری ندارند. شمار سایت‎هایی که براساس شنیده و شایعات خبر منتشر می‎کنند، کم نیستند. یکی از نقاط قوت سایت «الف» دوری از این‎ مباحث است؛ به‎طوری که می‎توان به خبر یا تحلیل این‎ سایت استناد کرد." دقیقاً توجه کنید که چه می گوید "... به‎طوری که می‎توان به خبر یا تحلیل این‎ سایت استناد کرد". این نظر می تواند ردیه ای باشد بر حرف شما که بحث عدم اعتبار اخبار آن و بالاخص شک در صحت آنها را به دلیل روند خاص آن بیان می کنید. قطعاً نظر یک فعال سیاسی مخالف می تواند یک معیار هر چند کوچک در این بین باشد.
اگر به نقل قولی دیگر از منبع قبلی(غلامی) بپردازیم پاسخی برای ابهام دیگر شما خواهد بود. "مطالب سياسي كه اين‎ سايت درج مي كند، خيلي براي من قابل اعتماد نيست، همان‎طوري كه اخبار سياسي اصلاح طلبان مورد اعتماد اصول‎گرايان نيست. اين‎ يك امر طبيعي است." توجه داشته باشید که این حرف را یک مخالف سیاسی می زند و این را به همه ی سایت های دیگر هم تعمیم می دهد. یعنی هر سایت و منبعی بالاخره مخالفانی دارد. حتی اگر به قول خودشان منتقد و منصف باشند.
در مورد لینک های اخیرم هم نکاتی لازم است:
بنده با سه تقسیم بندی لینک ها راذکر کردم 1.برخی موارد که برخی منابع مطرح از مطالب آن استفاده کرده‌اند 2.بازتاب وقایع الف در رسانه‌ها 3.مطالب الف در سایتهای تخصصی که طبیعتاً نباید دلایل آوردن آنها را با هم خلط کرد. صرف نظر از مصادیق خاص که اعتبار منبع و یا موضوع مطلب یا با هرچیز دیگرش مشکل دارید نکاتی که با نگاه کلی می توان گفت:
نقد به یک مطلب در یک سایت تخصصی معتبر نشان از مهم بودن مطلب دارد. یعنی حتی منبع تخصصی، مطلب را کاملاً هم زیر سوال برده و نقد منفی کرده باشد همانطور که مستحضرید صرف پرداختن به آن مطلب از آن منبع(الف) نشان از اعتبار و اهمیت سایت در آن زمینه دارد که موجب شده به نقدش بنشینند. این بحث مربوط به قسم سوم لین ها بوده. در همان قسمت البته لینک های دیگری از جمله روزنامه دنیای اقتصاد (مخالف سیاسی الف) مشاهده می شود که از مطلب الف استفاده و آن را تائید کرده است.
اهمیت وجودی یک سایت هم از ملاک هاست. یعنی سایتی که در جامعه مطرح است و دیدگاه ها(چه مخالف و چه موافق) به عنوان یک نظر مطرح در موضوعات گوناگون اهمیت آورده می شود و وقایعش مورد رصد قرار می گیرد. بازتاب اخبار مربوط به یک فیلترینگ ساده ی سایت در منابع سرشناس مختلف موافق و مخالف، هم اهمیت وجودی سایت را می رساند. در این زمینه به یک مثال در این لینک ها اشاره می کنم. وبگاه دویچه وله خبر فیلترینگ سایت را می آورد با عبارت "فیلتر سایت «الف»، پیامد تشدید اختلاف میان اصولگرایان". یعنی اهمیت وجودی و نقش سیاسی و نقش مطبوعاتی یک سایت را در حد تاثیر کلان در یکی از دو قطب سیاسی کشور ارزیابی می کند آن هم یک وبگاه خارجی سرشناس مخالف به تعبیر من و بی طرف به تعبیر برخی. ضمن توجه حاشیه ای به این نکته که همین وبگاه این سایت را متعلق به اصولگرایان تحول‌خواه دانسته و ضمن خبرش استقلال عمل و نظر با جریان غالب طیف اصولگرایان را بیان می کند.
و قسم اول لینک ها استفاده ی منابع مختلف از مطالب مطرح شده در الف بود. و این دقیقاً خواسته ی شما بود. مطالب مختلف و با موضوعات مختلف که منابع مختلف با گرایش های مختلف از آن استفاده کرده اند که تعدد این موارد جز اعتبار سایت را نمی رساند. با تکیه بر آنچه قبول دارید صحبت می کنم. برخی منابعی که شما در عمل و نظر قبولش دارید و از الف استفاده کرده اند ولینکش آمد: دویچه وله، بی بی سی ، رادیو فردا، پارلمان نیوز ، گویا ، تابناک(شاید) و ... .
بنده به بحث روی مصادیق علاقه ای ندارم و بحث منطقی هم اقتضای آن را ندارد. در مورد هر یک از استدلال های کلی ذکر شده، اگر نظری مخالف و یا متفاوت دارید بیان کنید. بهتر است از پرداخت به مصادیق که باعث انحراف بحث از موضوع اصلی و اتلاف وقت می شود امتناع کنیم. اگر معیارهای مشخص هم جهت اعتبار منبع مورد نظرتان هست ذکر کنید تا روی آنها بحث شود و در صورت لازم استنادات و استدلالات آورده شود.--SalmanParsi ‏۲۳ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۰۸ (UTC)[پاسخ]
در مورد حرفهای غلامی بنده از شما لینکی درباره اعتبار منبع خواستم شما پاسخ دادید:
  • در مورد لینکهایی هم که خواسته بودید به عنوان نمونه این(لینک) و این(لینک) را ببینید.
دقیقا در لینک خود شما می گوید:
  • مطالب سياسي كه اين سايت درج مي كند ، خيلي براي من قابل اعتماد نيست
  • رسانه هاي آن ها هم در بحث فرهنگ دچار خودسانسوري شدند و "الف" نيز از اين قاعده مستثني نيست

در مورد اعتبار منبع سخنی نمی گوید

در مورد مهدوی شما می گوئید مخالف است ولی با اینکه چندبار قبل هم پرسیدم نمی گویید مخالف کی؟این حرفها بعد از اعترافات مهدوی است
جناب سلمان پارسی می گوید نقد در منبع تخصصی نشانه اعتبار است! مثلا اگر یک منبع تخصصی نظرات خرافه پرستان را نقد و رد کند ،نظر خرافه پرستان معتبر می شود؟!
در مورد روزنامه دنیای اقتصاد اولا تائید نکرده ،دقیقا نوشته نظراتشان اینست مثل نوشتن نظرات فاطمه رجبی در انصار نیوز حالا انصار نیوز معتبر شد؟! :ودر مورد استفاده اش دقیقا من دربالا گفتم ولی شما پاسخی ندادید
خب در مورد فیلترینگ:در مورد لینک مربوط به فیس بوک و آویزون که دربالا آوردم توضیحی ندادید.این دومعتبر شدند؟!
در مورد دویچه وله و اختلاف در اصولگرایان:بالا لینک دادم [۳۱] ، بخشی دارد به نام :«افشاگری‌ها» و اختلاف‌های دولت و مجلس، و افشای مشکل مدرک لاریجانی و توکلی را مزتبط به این موضوع دانسته است،حالا رجانیوز و بولتون نیوز معتبر شدند؟!
خب در سایر موارد هم که دربالا با لینک آوردم توضیح و پاسخی ندادید،کاملا نظر شما مبنی بر اعتبار کلی را رد می کند
در مورد آن دو لینک اشتباه برداشت نشود، بنده این جمله (در مورد لینکهایی هم که خواسته بودید به عنوان نمونه این(لینک) و این(لینک) را ببینید) را در جواب درخواست شما برای ادعای من(از اظهارنظراتی که حتی مخالفین، در رابطه با این پای‌گاه خبری-تحلیلی انجام داده اند و به اعتبار آن -ولو در زمینه ای) اذعان کرده اند می توان بهره جست) آوردم که تغایری با این ندارد که فردی مخالف با گرایش سیاسی سایت در زمینه ی اقتصاد آن را معتبر بشمارد، همانگونه که فردی که جناح سیاسی اش با توکلی متفاوت است(مهدوی) اخبار سایت را بطور کلی تائید می کند. عرض کردم که جناب مهدوی که عضو شورای مرکزی مجاهدین بوده اند در یک مصاحبه ی ساده با یک نشریه خصوصی این مطالب را ذکر کردند و نمی دانم دخلش به اعترافات(!!؟!) چیست.
این را هم ذکر کردم که هر رسانه ای به هر حال مخالفینی(در یک یا چند زمینه؟) دارد. آیا می توان رسانه ای را نام برد که مخالفی نداشته باشد؟ ولی مهم آنست که افراد با گرایش متفاوت با دست اندرکاران سایت، آن را در یک یا چند زمینه تائید کنند.
بنده بازتاب وقایع الف در رسانه های مختلف را به عنوان ملاکی از مطرح بودن الف آوردم. مسلماً فیس بوک هم سایتی مطرح است، اما کارکرد این دو با هم فرق دارد. یک وبگاه خبری-تحلیلی بواسطه اخبار و تحلیل هایش شهرت پیدا کرده و در این دو زمینه می توان از آن استفاده کرد در حالی که یک شبکه اجتماعی به خاطر موضوعات دیگری شهرت پیدا کرده است و ماهیتش چیز دیگریست.
دنیای اقتصاد یک مطلب را دقیقاً با ارجاع الف آورده است و شباهتی با آن مورد که ذکر کردید ندارد. ضمن اینکه پرداختن به نظرات فاطمه رجبی از سرشناس بودن خانم رجبی و اهمیت نظرات آن خبر می دهد.
نقدی که مشخصاً به یک مطلب یک سایت در یک رسانه تخصصی رسمی انجام می گیرد از ارج و اعتبار و نقش تاثیرگذار آن خبر می دهد وگرنه دلیلی بر نقد به آن مورد خاص وجود نداشت. و تفاوت آن را با یک بحث کلی مثل فلان مکتب حتماً متوجه هستید. ضمن اینکه اگر یک سایت تخصصی به "نقد عقاید خرافه پرستان" مبادرت کند نشان از اهمیت آن عقاید می دهد و اینکه آن عقاید به حتم خرافه نیستند و اطلاق خرافه پرستی به آن نظر خودشان بوده و حتماً مثلاً نفوذ حداقلی در جامعه داشته که به آن پرداخته اند. اگر فلان مطلب یک سایت به اندازه ی یک مکتب تاثیرگذار باشد جز از اعتبار و جایگاه آن خبر نمی دهد.
دو جمله که اعتبار مستقیم به اعتبار مطالب وبگاه دارد را دوباره تکرار می کنم: "... به‎طوری که می‎توان به خبر یا تحلیل[بطور عام] این‎ سایت استناد کرد" و "تحليل های اين‎ حوزه‎[اقتصاد] مرجع بسياری از افراد است".
عرض کردم که پرداخت به مصادیق بحث را به ناکجاآباد می برد. حداقلش این است که پس از پرداخت به استدلالات کلی باید سراغ مصادیق(به طور محدود و خاص) رفت. اما شما در برابر استدلالهای بنده، استدلال نیاوردید بلکه با اتکای مصادیق سعی کردید در مقام جواب برآئید و از آسیبهای نگاه جزئی نگر و مصداقانه هم در امان نبودید از جمله: آوردن مصادیقی که انطباقشان با اشکالاتی که قصد طرح آن را داشتید مورد سوال بود که در هر مورد پاسخ گفتم. پس اگر به طور مشخصريال استدلالها را نقد کنیم مسیر بحث بهتر خواهد بود.--SalmanParsi ‏۲۴ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۰۷:۳۳ (UTC)[پاسخ]
دقیقا سوال ینده این بوده:
  • لطفا لینک منبع معتبر درباره اعتبار سایت الف؟
  • وپاسخ شما:در مورد لینکهایی هم که خواسته بودید به عنوان نمونه این و این را ببینید
در مورد مخالف دقیقا گفته:

مطالب سياسي كه اين سايت درج مي كند ، خيلي براي من قابل اعتماد نيست

  • رسانه هاي آن ها هم در بحث فرهنگ دچار خودسانسوري شدند و "الف" نيز از اين قاعده مستثني نيست
  • برای بارچندم درباره اعتبار منبع هم سخنی نمی گوید
  • در مورد مهدوی: شما اول گفتید مخالف:

سخن شما: انجا لازم شد نقل قولی را کهع از جمله اظهارنظرات مخالفین راجع به اعتبار اینت منبع هست بیان کنم: جناب مهدوی، از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین راجع به این وبگاه می گوید...

حالا می گویید متفاوت ،بالاخره چی شد؟!این سخنان مهدوی بعد از اعترافات علیه اصلاح طلبان است.
  • شما گفتید چون در مورد مسائل سایت الف حرف زدند پس معتبر است این استدلال دقیقا می تواند در مورد سایت فیس بوک و آویزون به کار برود،شما گفتید فیس بوک هم سایت مطرحی است دقیقا همین مسئله است، تفاوت شهرت و اعتبار.
  • درمورد خرافه پرستان کاملا اشتباه گفتید اگر منبع معتبری می گوید نظر خرافه پرستان اشتباه است فقط نظر منبع معتبر می آید که خرافه پرستان همچین اعتقادی دارند و اشتباه است
  • خب بار دیگر از پاسخ دادن خودداری کردید . این بار هم مواردی که دربالا با لینک آوردم توضیح و پاسخی ندادید،کاملا نظر شما مبنی بر اعتبار کلی را رد می کند
  • Ali20 wiki ‏۲۴ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۲۷ (UTC)[پاسخ]
راستش آماده بودم که به موارد جدید طرح شده و یا استدلالهاتان پاسخ دهم، اما هیچ(=هیچ) موردی ندیدم که قبلاً پاسخ نگفته باشم واحتیاج به توضیح بیشتری داشته باشد. در مورد تمام موارد، بحث های بالا را دقیق مرور کنید. در مورد آنچه که قبلاً گذشته و صحبت شده، با توجه به اینکه من(و شاید شما نیز) توضیحات قبلی داده شده را مکفی می دانم، از تکرار آنها خودداری می کنم و بهتر است مباحثی نو مطرح گردد. بنده منتظر استدلالهای دیگر شما در نفی حرف های خودم هستم. --SalmanParsi ‏۲۴ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۴۰ (UTC)[پاسخ]
خب جناب SalmanParsi از پاسخ به موضوعات مطرح شده خودداری کردند و به لینک هایی که دربالا آوردم پاسخ ندادند.لینک ها نشان می دهد که نظر ایشان در مورد اعتبار کلی سایت الف اشتباه است حتی لینک های خودشان هم نشان دهنده عدم اعتبار کلی سایت الف است
خوب یا بد، به نفع نظرات بنده یا شما، به هر حال چند ده کیلوبایت بحث مستند وجود دارد که بشود بر مبنای آن قضاوت کرد. طبیعی است که بنده و شما به یک توافق لازم نرسیم. به همین خاطر بنده لازم می دانم که کاربران دیگر هم وارد بحث شوند تا در مورد کیفیت بحث و نظرات مطرح شده اظهارنظر کنند. بنده به چند تن از کاربران عزیز که به نحوی در اینگونه مباحث دخیل هستند پیشنهاد میکنم که وارد بحث شوند. اگر شما هم چنین کنید ممنون می شوم تا این بحث ها و تلاش ها بی نتیجه باقی نماند. به هر ترتیب، هدف بحث، کسب یک نتیجه‌ی مناسب است و نه غلبه نظر شخصی بنده یا شما. درود.--SalmanParsi ‏۲۴ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۵۲ (UTC)[پاسخ]
به جز بنده و شما کسان دیگر هم دراین بحث اظهار نظر کردندAli20 wiki ‏۲۴ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۵۴ (UTC)[پاسخ]
(ضمن تایید نظرات علی گرامی)الان این بحث را دیدم؛ من از ابتدای ایجاد سایت الف کنجکاو بودم درباره این سایت و در یک مقطعی به طور منظم این سایت را دنبال می کردم. ولی با توجه به اخباری که در این سایت منتشر می شد مخصوصا ماجرای معاون رئیس جمهور که به قول همان گرامی حتی عذرخواهی هم در اینباره نکردند؛ این منبع را دیگر دارای حتی حداقل اعتبار نمی دانم. این سایت به نظرم تشکیلاتی است که دنباله روی سیاست های عجیب و غریب توکلی است و فکر هم نمی کنم روزی بخواهند خبری منتشر کنند که مثلا تابناک منتشر نکرده باشد.Nathanieltalk ‏۲۴ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۵۵ (UTC)[پاسخ]
نسبت به کل بحث انجام گرفته، کاربران دیگر جز ما دونفر، تقریباً در روند بحث تاثیرگذار نبودند. علاوه بر این بحث ها باید مکمل هم باشد، همان چند نفر هم ابتدای بحث وارد شدند و غالب بحث بعد از آن انجام شد که فرد دیگری نظرش را راجع به موضوعات طرح شده بیان نکرد. ضمن اینکه همان ها هم نظرشان را مشخص بیان نکردند. بنده به چند نفر از کاربران گفتم. انشاءلله که وارد می شوند.
از فرشاد عزیز هم بابت نظرشان تشکر می کنم.

--SalmanParsi ‏۲۴ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۰۹:۰۰ (UTC)[پاسخ]

خواهش می شود؛ ولی فکر می کنم علی گرامی بالاتر گفتنی ها را فهرست وار و به خوبی گفته اند و مطلب را خوب توضیح داده اند و شاید واقعا نیازی به توضیحات تکمیلی بیشتر و وقت گذاشتن بیشتر نباشد. ارادتمند.Nathanieltalk ‏۲۴ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۰۹:۰۶ (UTC)[پاسخ]
سلام. من هم با استدلال‌های علی آقا موافقم و دلیلی به تکرار آنها ندیدم. سپیداج ‏۲۴ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۰۹:۴۹ (UTC)[پاسخ]
اگر بخواهم بعنوان یک کاربر کاملا بی طرف و سوم شخص به مساله اعتبار منبع الف در مورد اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بنگرم، باید بگویم از نظر من الف اعتبار کافی را ندارد. شاید در مواردی هم درست بگوید، ولی من به شخصه ترجیح میدهم در این مورد به خبرگزاری های برون مرزی مراجعه کنم. چون خبرگزاریهایی مثل بی بی سی به مراتب رابطه نزدیکتری با این قبیل گروهها دارند و از خبرهای آنان آگاهند. همه ما میدانیم خبرگزاری الف حتی یک خبرنگار در بیرون از مرزهای ایران ندارد و خبرهای برون مرزی اش را تنها از خبرگزاریهای داخلی یا خارجی دیگر دریافت میکند. پس بهتر است در مورد خبرهای برون مرزی به این سایت به عنوان تنها منبع استناد نشود و منابع برون مرزی هم حتما ذکر شود.
ولی در مورد اعتبار الف در مورد خبرهای داخل کشور باید بگویم تا حد نسبتا زیادی آنها را معتبر یافته ام و در اکثر موارد حاضرم خبرهای آنان را در دانشنامه وارد کنم. من به شخصه تجربه خوبی از خبرهای این سایت دارم. (البته باید بگویم خبرهای در مورد رحیمی را دنبال نکردم چه رسد از این خبرگزاری، پس توجیه این مورد خاص را از من نخواهید).
در مورد سایر بحثها نیز استدلال خاصی برای ارائه ندارم و نمیتوانم بیش از این اظهار نظر کنم. البته من یکبار دیگر نیز نظرم را درج کرده بودم.[۳۲] ممنون از توجهی که به نظرات من داشتید.Gire 3pich2005 ‏۲۵ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۵۷ (UTC)[پاسخ]
در بحث های رفت و برگشتی زیادی که انجام شده، قاعدتاً هر کسی استدلالهای خاص خودش با شباهات و تفاوت های خاص را دارد. اگر هم استدلال یک طرف را نزدیک به موضع خود می دانید، از آنجا که هیچ کدام از دو طرف اصلی درگیر در بحث، به نتیجه نرسیده اند، بهتر است با نظرات و استدلالهای خود در پاسخ به نظرات عمده ای که از جانب دو طرف انجام شده، تکمیل گر بحث باشید تا شاید باعث اقناع طرفین و سهولت نتیجه گیری و اشتراک نظر شود. به هر حال نظرات مختلفی در زمینه های مختلف مربوطه وجود دارد که بایست تا حدی همگرا و سپس به نحوی جمع بندی شود.--SalmanParsi ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۰۹:۳۵ (UTC)[پاسخ]
من فکر نمی کنم در بحث ها هدف قانع کردن طرف مقابل باشد؛ چراکه این مساله معمولا هیچ وقت اتفاق نمی افتد. من فکر می کنم درباب این مسایل می بایست اجماع کلی توسط مدیر غیر درگیر صورت بگیرد و مساله جمع بندی و بسته شود. تکرار مرتب اینکه الف درباب مسایل خارجی صلاحیت ندارد و درباب مسایل داخلی اگر مسایلی شبیه ماجرای رحیمی را فراموش کنیم شاید قابل استفاده باشد کار سختی نیست.Nathanieltalk ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۵۷ (UTC)[پاسخ]

از من خواسته شده که نظرم رو بگم. قاعدتاً هرچقدر آدم زمان بیش‌تری برای مطالعهٔ بحث‌های بالا و بررسی ویژگی‌های این سایت خبری بگذاره و در شناخت اون مسلط‌تر بشه، نظری که می‌ده دقیق‌تر خواهد بود. من بدون تسلط بر این سایت و صرفاً با یک نگاه مروری به بحث‌های بالا نظرم رو می‌گم. اول اینکه الف یکی از سایت‌های سرشناس ایران هست در این شکی نیست. اما دربارهٔ ایرادی که علی عزیز به این سایت وارد کردند که هیأت تحریریهٔ چهار نفره‌اش بدون بررسی خبرهایی را که از طرف توکلی و نادران باشند تایید می‌کنند را از دو نگاه می‌توان بررسی کرد. یکی اینکه اعتماد برآمده از تخصص کاری آن‌ها به توکلی و نادران را که از بررسی خود توکلی و نادران به عنوان اعضای شورای سیاست‌گذاری در صحت اخبار ناشی شده را بخشی از فرایند مجازی بررسی در نظر بگیریم، و نگاه دوم اینکه اگر اینطور نیست، خب خبرهایی که در الف گفته می‌شود منبعشان توکلی و نادران (یا مربوط به مجلس) است، را نامعتبر در نظر بگیریم، اما اگر اخبار تفکیک‌ناپذیر باشند، در این صورت کل الف زیر سوال خواهد بود. اما در مورد اینکه جناب سلمان یاد شدن از الف در منابع معتبر را مثال آورده‌اند به نظر من پاسخ علی قانع‌کننده است. در بسیاری از سایت‌ها و منابع معتبر از سایت‌های بسیار غیرمعتبر هم یاد می‌شود و صرف یاد شدن یا آوردن خبر از یک سایت نشان از اعتبار آن نیست. اما در مورد وابستگی یا غیروابستگی هم لازم هست توجه بشه در اینجا منظور از غیروابسته یا مستقل، third party هستش که به نظرم می‌تونه در موارد زیادی مشمول الف نشود. در کل نه فقط الف که هیچ سایت خبری دیگری را نمی‌توان مطلق معتبر خواند و یا از مطالبشان در همهٔ مقالات استفاده کرد. اما به طور کلی به نظرم می‌توان از الف در اخبار داخلی که متعارض مسائلی که مطرح شد نباشد، و یا در موارد خاصی که لازم می‌شود نظر خبرگزاری‌های مختلف آورده شود، استفاده کرد، اما فکر می‌کنم برای اخبار خارجی الف جایگاهی نداشته باشد. --Wayiran (ب) ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۰۲ (UTC)[پاسخ]

تشکر از دوستان بابت نظرهاشان. بنده هم این را می دانم که اقناع کلی حاصل نخواهد شد، اما نظرات مختلف و استدلالهای مختلف(هر چند معنای واحدی داشته باشد) می تواند راهگشا باشد برای تقریب نظرات. آنچه ویژگی نظرخواهی ها است، همین آمدن نظرات و استدلالهای گوناگون است، و نه صرف رای و اعلام نظر صرف.
آنچه در مورد الف احتیاج به گفتن است این است که الف یک خبرگزاری نیست. خبرهایش هم از منابع اطلاعاتی اش(تحریریه، خبرنگاران و شورای سیاست گذاری) از یک طرف، و از رسانه های مختلف داخلی و خارجی از طرف دیگر حاصل می آید. علاوه بر مسائل داخلی که نظر دوستان تا حدی بر استفاده از این وبگاه است، مساله این است که با توجه به استراتژیک بودن و خاص بودن خیلی از مباحثی که الف مطرح می کند(حتی آنهایی که به نقل از رسانه های خارجی و بین المللی می آورد) اگر در وجاهت و صدق الف تردیدی نباشد، با توجه به سرشناس بودن این منبع، می توان نظر الف و اخبار الف را در مسائل خارجی هم به عنوان یکی از نظرات بیان کرد.
سه موردی هم که در بحث بعد از آوردن لینک ها آورده شد، باید کنار هم در نظر گرفته شود. استفاده ی منابع تخصصی و خاص از مطالب الف و استفاده ی منابع مطرح گوناگون از مطالب تولیدی الف، وقتی که تعددش بسیار زیاد می شود قابل اغماض نیست. همانطور که در مورد منابع مختلف دیگر هم، این، به عنوان یک ملاک است، با لحاظ اینکه الف بسیاری از دیگر ملاک ها را دارد.
این هم حرف صحیحی است که از مطالب الف و دیگر رسان ها نم یتوان در همه ی زمینه ها و بطور عام استفاده کرد. یکی از اهداف این بحث، مشخص شدن همین محدوده ها وحدودیت هاست.
تقاضای دیگری که از دوستان دارم این است که ملاک هایی که به نظرشان می تواند در بررسی اعتبار یک منبع مهم باشد را بطور مشخص بیاورند تا درستی و نادرستی آن در مورد الف مورد بحث قرار گیرد.--SalmanParsi ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۱۴:۲۱ (UTC)[پاسخ]
من متوجه دلیل اصرار شما به بحث بیشتر نمی شوم. ولی البته می توان وارد جزییات گاف های بزرگ الف شد و معیارهای کلی که به نظرم به خوبی توسط علی ویکی توضیح داده شده را درباره اخباری که الف منتشر کرده به کار گرفت.
من فکر نمی کنم دوستانی که تمایل به استفاده از الف در رابطه با مسایل سیاسی داخلی را دارند؛ ماجرای رحیمی و ادعاهای الف درباره مدرک ایشان را که از لحاظ زمانی چند ماهی پس از ماجراهای کردان صورت گرفت و می توانست آثار سوئی در جامعه به وجود بیاورد را بیاد داشته باشند. در آن زمان این منبع خبری با انتشار خبری کذب (که بعدا از اساس کذب بودن آن ثابت شد و در رد آن مدارک زیادی منتشر شد) و به قول یکی از دوستان عدم اصلاح و عذرخواهی از این خبط، تلاش برای رسیدن به اهداف سیاسی خاصی با انتشار این خبر داشت. مسلما یک چنین موارد گل درشتی برای یک فردی که می خواهد بین چند منبع خبری مختلف دست به انتخاب بزند، می بایست موجب تفکر مجدد شود. تا نتیجتا از مسایلی نظیر وارد شدن اخبار نادرست در مقالات یا قسمت های مختلف ویکی جلوگیری شود.Nathanieltalk ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۱۱ (UTC)[پاسخ]
بحث بيشتر و آنچه بنده خواسته ام كه ملاک هایی که [دوستان ]به نظرشان می تواند در بررسی اعتبار یک منبع مهم باشد را بطور مشخص بیاورند تا درستی و نادرستی آن در مورد الف مورد بحث قرار گیرد روشن كننده ي اصولمند آن چيزي است كه هدف اصلي اين بحث بوده. و احترامي است براي كاربران مختلفي كه در اينجا نظرات گوناگون داده اند. فرار از ذكر معيارها و تعجيل براي اتمام بحث قطعاً نتيجه بخش نيست. دوستان بهتر است براي نظر ديگر دوستان هم احترام قائل باشند و خود را داراي حق انحصاري جمع بندي ندانند. چه اينكه هر كسي ممكن است برداشت خود را از نتيجه بحث داشته باشد؛ با ذكر اين نكته كه معيار در اين گونه بحث ها استدلال و برهان است و و كيفيت بحث ها و نه كميت نظرات مخالف و موافق كه آن هم جاي بررسي دارد. اگر در اين بحث< كاربران به يك اجماع حداقلي رسيده باشند مي توان حرف از اتمام بحث زد وگرنه با تعدد نظرات وبا وجود نقص ها و كمبودهاي فراوان در بحث اتمام بحث و تاختن به نظرات مخالف چه معنايي مي تواند داشته باشد.
ضمن اينكه در اينجا دقيقاً بايست جزئيات مسائل مطرح گردد. موردي مطرح شد و بنده خواهان توضيح بيشتر شدم. اما بدون كوچكترين توضيحي مورد مذكور تكرار مي گردد!
باز هم خواهانم از دوستان با نظرات مختلف< كه معيارهاي اعتبار منابع و قابليت بهره گيري از آن در ويكي را كه به ذهنشان مي رسد ذكر كنند تا در صورت لزوم مقايسه اي تطبيقي هم داشته باشيم بين منابعي كه بطور رايج در ويكي استفاده مي شود با چنين منبعي. نتيجه ي اين بحث محدود به اين منبع نخواهد بود و قابل استفاده در بحث هاي آتي هم خواهد بود. --SalmanParsi ‏۴ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۱۷:۱۳ (UTC)[پاسخ]

ظهور و سقوط سلطنت پهلوی. حسین فردوست. موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی. ۱۳۶۹ تهران

پیرو بحثی که با آرش داشتم قرار شد اعتبار این کتاب را اینجا مطرح کنم. آیا میشود سخنان فردوست بعد ازانقلاب را به عنوان مدرک علیه خانواده پهلوی در ویکیپدیا آورد یا خیر؟ به نظ من که جواب قطعا خیر است به دلایل بسیار واضح، از جمله پیش زمینه فردوست، احتمال حسادت به شاه، نوشتن کتاب در زندان وزارت اطلاعات ج.ا. و چاپ آن با مجوز وزارت ارشاد. با توجه به دشمنی شدید پهلوی و ج.ا. مطالب این دو علیه یکدیگر بیطرف نمیتوانند باشند.--Hashtadohasht ‏۲۶ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۱۳:۵۴ (UTC)[پاسخ]

کتاب فردوست حدود 700 صفحه است. احتمالا تحت فشار یا حداقل تحت وحشت هم نوشته شده. مطالبی هم در آن هست که کاملا گویای این واقعیت است. (مثل فرح حصارکی! و مانند آن) ولی به این نکات هم توجه کنید.
  • کتاب قطعا نوشته خود فردوست است (هیچ کس در این موضوع تشکیک نکرده)
  • فردوست قطعا نزدیک ترین و قدیمی ترین دوست شاه است.
  • فردوست رئیس اطلاعات بازرسی شاهنشاهی بوده و به اطلاعات ذیقیمتی دسترسی داشته.
  • امکان ندارد یک آدم سالم و تحصیلکرده و عاقل بتواند 700 صفحه یک روند دروغ بگوید.
با توجه به مطالب بالا بهتر است ببینیم مورد اختلاف شما در چیست تا آن را به طور خاص بررسی کنیم. بخش مربوط به خاطرات کودکی و نوجوانی فردوست از بخشهایی است که مطالب ذی ارزشی دارد که در کمتر منبعی آمده است. ولی هرجا سخنی در منابع دیگر هم (مثلا چهره ها در آینه‌ی اشرف و یا خاطرات خود شاه) آمده، سخنان فردوست تائید شده. بنابراین کنار گذاشتن کلی خاطرات فردوست صحیح نیست و استفاده از آن باید بصورت موردی بررسی شود. ارادتمند دانقولا ‏۲۷ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۱۲ (UTC)[پاسخ]
خیر اعتبار این کتاب و صحت مطالب آن به طور کامل مورد تردید است و در هیچ موردی نمیتوان از آن در یک دانشنامه بی طرف استفاده کرد. خود شخصیت فردوست از لحاظ روانشناختی در بسیاری از محافل (آکادمیک) مورد تحلیل قرار گرفته و بسیاری بر این باورند که ایشان به شدت به شخص شاه حسادت میکرده و عمدا با دروغ پراکنی قصد تخریب چهره های پهلوی را داشته است. یک دلیل ساده این است که طبق فرمایشات شما فردوست نفر دست راست شاه بود و هر انچه میخواست داشت. پس چه دلیلی داشت که با انقلابیون همکاری کند؟ چه دلیلی داشت که در ایران بماند. و چه دلیلی داشت که ایشان اعدام نشد در حالیکه افرادی در حد ستوان هم در ارتش اعدام میشدند. ایشان که حتی میشد گفت بعد از شاه نفر دوم بود هیچ آسیبی ندید؟ بسیاری حتی میگویند شالوده ساواما که بعدها شد وزارت اطلاعات توسط همین فردوست ریخته شد. در سالم بودن ایشان که بسیار شک هست. بله میتوانسته ۷۰۰ یا حتی ۷۰۰ هزار صفحه دروغ بنویسد. دروغ نوشتن هیچ کار سختی نیست.--Hashtadohasht ‏۲۷ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۱۶:۴۰ (UTC)[پاسخ]


Х محققان معمولا اعتبار زیادی برای این منبع قایل نیستند. برای نمونه یرواند آبراهامیان که در کتاب "اعترافات تحت شکنجه" به نامعتبر بودن این منبع پرداخته است.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ‏۲۷ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۳۱ (UTC)[پاسخ]
از من خواسته شد تا در این بحث شرکت کنم و نظر دهم که دیدم آنچه را باید گفته میشد جناب مدرس فشرده گفتند، با اینحال آنچه میخواستم بنویسم این است: چنانکه بالاتر در همین صفحه بحثی مشابه مطرح شد و دو مدیر گرانقدر ویکیپدیا (جناب بهزاد مدرس و به آفرید) نیز در آن شرکت جستند، بر این مسئله تاکید شد که خاطرات افرادی که در زندان و یا در حبس خانگی و با سفارش و دخالت ماموران امنیتی نگاشته شده، و رویه ای ندامت بار و اعتراف گونه دارند، به هیچ وجه در مقالات اینجا نباید به کار رود بلکه باید کتاب آکادمیک و بیطرفی این خاطرات را مورد بازبینی قرار داده باشد و از اینگونه کتابها در مقالات استفاده شوند. از جمله کتابهای معتبر و آکادمیک که من مثال میزنم یکی کتاب «نام آوران ایران» (Eminent Persians) اثر عباس میلانی است که در این صفحات به زندگینامه فردوست پرداخته است. چنانکه در همین صفحه اشاره شد فردوست شاید نزدکترین دوست شاه بوده است و به اطلاعات بسیاری دسترسی داشته و معروف است که بنیانگذار وزارت اطلاعات به کمک اعضای سابق ساواک وی بوده است، اما نوشته های او تا چه میزان قابل اعتماد است؟ میلانی در صفحه 438 کتاب خود مینویسد: دو جلد خاطرات او که در دوران حبسش نوشته شده گواه محکمی بر عمق اطلاعات اوست، با اینحال زیر فشار احتمالی زندان نگاشته شده است. وی در ادامه مینویسد: یک دلیل بر لحن بسیار تند کتاب خاطرات او میتوانسته برای خشنودی و تسکین بازجویان او باشد که هر کلمه ای بر علیه شاه آوای دلنشینی برای آنان بوده است. اما دلیل مهمتر برای اینگونه نوشتار، مهر تایید زدن بر نظریه افرادی بوده است که فردوست را یکی از عوامل اصلی سقوط شاه میدانستند. میلانی در صفحه 439 و 440 ادامه میدهد: فردوست چندین سال پس از انقلاب توسط اطلاعات رژیم دستگیر میشود و نحیف و شکسته در تصویر تلویزیون ظاهر شده و به جاسوسی برای شوروی اعتراف میکند، اما قبل از آماده شدن قسمت دوم اعترافات تلویزیونی وی، روزنامه ها اعلام میکنند بر اثر سکته قلبی در بیمارستان درگذشته است. حتی مرگ او به شایعاتی که در خصوص او وجود داشته پایان نمیدهد و بدبینان را وامیدارد تا بگویند که وی هنوز زنده و در حال همکاری با رژیم است و اعلام مرگ او و همینطور اعترافات نمایشی او، یک نقشه ماهرانه برای رد شایعات مربوط به همکاری او با رژیم بوده است. کتاب معتبر دیگری که من معرفی میکنم «اعترافات شکنجه شدگان» از مورخ معروف ارواند آبراهامیان است که در ترجمه آن از صفحه 244 به بعد (این صفحات اینجا قابل دانلود است) به فردوست پرداخته و مینویسد: در فرودین سال 1366 ارتشبد حسین فردوست که به گفته خودش دومین مرد قدرتمند حکومت واژگون شده بود برای نخستین بار در برابر صفحه تلویزیون ظاهر شد. سه هفته بعد دولت اعلام کرد که او در اثر کهولت و عوارض طبیعی دیگر فوت کرده است. مصاحبه فردوست، تلقی عمومی از خاندان پهلوی، بویژه فساد بی حد و حصر و اتکای به بیگانگان را تقویت نمود. این مبحث در کتابی با عنوان «خاطرات ارتشبد بازنشسته، حسین فردوست» که پس از مرگ وی انتشار یافت، بیشتر بسط پیدا کرد. آبراهامیان از صفحه 246 به بعد مینویسد: کتاب میکوشد این توهم مشخص را القا کند که تنها فرد درستکار در کشور، خود نویسنده بوده است. این حدیث فساد شامل بسیاری از شایعات درباری، بویژه علاقه سیر ناشدنی شاه به فواحش، وراجی ها، زنان ول و همسرانِ مردان دیگر هم میشد، کتاب به روشنی برای تقویت این باور که بخش عمده ای از زوال معنوی حاکمیت ناشی از بهره برداری از زنان بوده، طراحی شده است. فردوست در پایان تلاش نمود تا چگونگی زنده ماندن خود را در کوران انقلاب شرح دهد. او به عنوان مسئول دفتر ویژه اطلاعات، قادر به درک این مسئله بود که رژیم، فاسدتر از آن است تا از این دگرگونی جان سالم به در برد. او همچنین گفت که تنها امام قادر خواهد بود نظم و قانون مورد نیاز کشور را به آن بازگرداند. بنابراین خود را در معرض مهر و بخشش «امام» قرار داد. اما به ادعای خودش، «توده ای ها و سلطنت طلبان این شایعات شوم را بر سر زبان ها انداختند که من با دستگاه امنیتی تازه همکاری میکنم». آبراهامیان سپس مینویسد: آشکارا، بسیاری نظیر هواداران خمینی در شگفت بودند که وقتی افراد بسیار کم اهمیت تری کشته شدند، چرا فردوست باید زنده بماند؟ سیمرغ ‏۲۷ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۱۵ (UTC)[پاسخ]
با درود به سیمرغ عزیز. اگر جملات ابتدایی عرض من را هم بخوانید، در تائید فرمایش شماست. در اینکه فردوست پیش از انقلاب به شاه خیانت کرده هم تقریبا جای شکی نیست. (خاطرات قره باغی کمکی به این نتیجه گیری است) ولی اینکه کسی با شاه مخالف باشد، به علت حسادت یا هر دلیل دیگر به او خیانت کند، با انقلابیون همکاری کند، و یا دلایلی همچون این، موجب بی اعتباری سخنانش نمی شود. بلکه به خط فکری اش بر می گردد. آنچه موجب بی اعتباری سخنان یک فرد می شود، تحت فشار یا وحشت بودن اعترافات وی است.من هم عرض کردم که کتاب تحت فشار یا حداقل تحت وحشت نوشته شده. در این شکی نیست.
ولی عرض من این بود که به یک چوب راندن همه مطالب کتاب صحیح نیست. مثلا اینکه تعداد دقیق همکلاسی های شاه در دبستان چند نفر بوده، در کشتی و یا قطار در سفر به سوئیس چه گذشته،..... نه موضوعات جنجال آفرینی است که فردوست بتواند به نفع خودش استفاده ای بکند و نه منابع دیگری وجود دارند که بتوانیم این منبع را کنار بگذاریم و نادیده بگیریم. کسی برای نوشتن تاریخ سیاسی ایران از منبع فردوست استفاده نمی کند. ولی برای ذکر جزئیات غیر جنجالی استفاده از آن لازم می‌شود. جزئیاتی که اغلب کسی خبر از آنها نداشته است که بتواند اظهار نظری کند و در مواردی که منبع دیگری وجود داشته، این جزئیات تائید شده و نه تکذیب. ثانیا جهت گیری سیاسی ندارد که بخواهد توسط فردوست تحریف شده باشد. برای همین هم عرض شد که باید بصورت موردی مطالعه شود تا ببینیم اعتبار دارند یا خیر. ارادتمند --دانقولا ‏۲۸ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۰۷:۴۳ (UTC)[پاسخ]
در هیج موردی نمیتوان مستقیما از کتاب فردوست استفاده کرد. آن مواردی را هم که میگویید باید از یک منبع معتبر (تاریخدان دانشگاهی غیر وابسته) که خود کتاب فردوست را بررسی کرده باشد استفاده کنید. استفاده مستقیم از منابع غیر معتبر طبق سیاست استفاده از منابع ویکیپدیا, ممنوع است.--Hashtadohasht ‏۲۸ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۰۷:۵۰ (UTC)[پاسخ]
دانقولای عزیز، بنده نگفتم که تمام مطالب کتاب وی اشتباه است و در ضمن نگفتم به دلیل مخالفت با شاه و یا حسادت به او، نظرش غیر قابل اتکاست، این را کاربر Hashtadohasht گفت و از نظر من درست نیست، مسئله اینجاست که به قول میلانی کتاب وی لحنی تند و غرض ورزانه دارد و مسائل مربوط به زنان و روابط جنسی شاه (مبحث مورد علاقه بازجویان وی) بزرگنمایی شده و مشخص نیست کدامیک از اطلاعات او درست است و کدام به سفارش بازجویان و تنظیم کنندگان کتاب درج شده، حتی مصاحبه فردوست در تلویزیون طوری ترتیب داده میشود که نظر آن افرادی که وی را جاسوس شوروی میدانستند یا از عوامل اصلی سقوط شاه، تایید کرده و به بزرگنمایی بی اخلاقی و روابط افسار گسیخته شاه بپردازد. باید کتاب تخصصی دیگری به بررسی صحت موارد ذکر شده در کتاب وی پرداخته باشد. سیمرغ ‏۲۸ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۵۵ (UTC)[پاسخ]

کتابهای احسان طبری و سایر کتابهای حزب توده و سایت راه توده

آیا از موارد ذکر شده میتوان به عنوان منبع تاریخی در ویکیپدیا بهره برد؟ کتابها و مطالب حزب توده به طور کامل سیاسی هستند و برای تبلیغ حزبشان نوشته شده اند و هیچ اعتبار آکادمیکی ندارند. برای نمونه از این کتاب احسن طبری در مقاله رضا شاه هم استفاده شده است: " جامعه ایران در دوران رضا شاه - ۱۶ رضاشاه آنگونه سفاک و طماع که بود نه آنگونه که می‌ستایند.احسان طبری." اسم کتاب خود گویاست! اگر از اینگونه مطالب اینجا استفاده شود باید اسم ویکیپدیا را به کمونیست پدیا تغییر دهیم.Hashtadohasht ‏۲۷ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۲۳ (UTC)[پاسخ]

از آن دسته کتابهایی که مثل کتاب «کژراهه» در زندان نگاشته شده اند مثل مورد بالا (خاطرات فردوست) نمیتوان استفاده کرد، اما از سایر کتابها در صورتی که نظر نویسنده کتاب بیطرفانه یا مشهور باشد میتوان با نسبت دادن نظر به شخص خود وی استفاده کرد. برخی از اعضا یا هواداران حزب توده مثل «مرتضی راوندی» تاریخنگاران ماهری بوده اند و کتابهایشان هنوز از طرفدار زیادی برخوردار است. کلا بیشتر روشنفکران زمان رضاشاه و بعد از او (دهه 20 و 30) گرایشات چپ داشته اند و با رضاشاه مخالف بوده اند، این شامل نویسندگان برجسته ای چون صادق هدایت و بزرگ علوی هم میشود، مخالفت با رضاشاه و یا گرایشهای سیاسی میتواند بر دید یک نویسنده تاثیر بگذارد و او تاریخ را با گرایش خاصی بنویسد اما همیشه و در همه موارد اینطور نیست، به نظر من باید دید که نظر شخص مشهور یا بیطرفانه است یا خیر. صرف مخالف بودن با رضاشاه دلیل برای رد یا بی اعتباری کل نظر یا کتب یک شخص نیست. باید در صفحه بحث مقاله آنرا مطرح کرد و با نظر سایر تاریخنویسان مقایسه کرد. طبری قلم تاثیرگذاری دارد اما به نوعی همیشه توجیه کننده حزب توده است و مثلا نظر او درباره حزب توده، نظر چندان بیطرفی نیست، گرچه ممکن است در برخی جاها درست و هوشمندانه باشد. نظر من اینست که در نگارش مقاله رضاشاه نباید از سایت راه توده استفاده شود بلکه به خود اصل کتابی که راه توده نوشته رجوع کرد و آنرا با دید تاریخ نگاران جدیدتر و یا بیطرفتر مقایسه کرد. --سیمرغ ‏۲۷ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۳۹ (UTC)[پاسخ]
خیر نمیتوان از هیچ از کتابهای طبری یا سایر اعضای حزب توده و به خصوص مطالب سایت راه توده در یک دانشنامه بیطرف استفاده کرد. مگر در موارد بسیار بسیار خاص آنهم وقتی که در مورد روابط درون حزبیشان صحبت کرده باشند. مطالب گفته شده و نوشته شده توسط افراد حزب توده اعتبار آکادمیک برابر صفر مطلق دارند. حال میخواهد مطلبی راجع به رضا شاه گفته باشند با راجع به هر چیز دیگر.--Hashtadohasht ‏۲۷ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۴۶ (UTC)[پاسخ]
در مورد عدم استفاده از سایت راه توده برای مقاله رضاشاه موافقم ولی با بقیه نظرات شما نه. برای اینکه در هیچ سیاستی تعریف نشده. هر کتابی که در سایت راه توده به کار رفته باشد بی اعتبار نیست. کتاب 10 جلدی تاریخ اجتماعی ایران مرتضی راوندی سوای گرایشات نویسنده به حزب توده، همیشه در ایران یکی از کتب مرجع، معروف و پرفروش بوده است. کتابهای ملک‌الشعرای بهار هم که گرایشات چپ داشته از جمله کتاب تاریخچه احزاب وی همیشه در ایران مطالعه میشده و هنوز هم افرادی مثل آبراهامیان و مازیار بهروز به این کتابهای تاریخی ارجاع میدهند. --سیمرغ ‏۲۷ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۵۶ (UTC)[پاسخ]
اتفاقا در سیاستی تعریف شده است. ویکیپدیا: دیدگاه بیطرف. از مطالب توده ایها به خاطر عدم رعایت دیدگاه بیطرفی در هیچ جای ویکیپدیا نمیشود استفاده کرد. بجز در مطالبی که به روابط درون حزبیشان پرداخته اند.--Hashtadohasht ‏۲۷ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۲۳:۰۲ (UTC)[پاسخ]
لینک آنچه نوشته شده است را به من نشان دهید. در سیاست دیدگاه بیطرف هم چنین چیزی گفته نشده! چه کسی گفته نویسنده ای که گرایش چپ داشته، کتابش بی اعتبار است؟ بیطرفانه بودن یا نبودن کتاب وی را باید یک منتقد یا نویسنده معروف تعیین کند نه شما. از نظر شما کتب مرتضی راوندی، ملک الشعرای بهار، محمد معین، بزرگ علوی و صادق هدایت و .. که گرایشات چپ داشته اند و کتابهایی درباره تاریخ ایران و یا ادبیات ایران نوشته اند، همگی نظرشان و کتابهایشان باطل است؟ واقعاً فکر میکنید که ویکیپدیا یک همچین سیاستی دارد؟ --سیمرغ ‏۲۷ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۲۳:۱۱ (UTC)[پاسخ]
شما اول به من نشان دهید کجا گفتم تمام کسانی که گرایش چپ دارند؟ گفتم تمام اعضای حزب توده! هیچ شکی نیست که این حزب یک حزب رادیکال وابسته به شوروی بود (الان که این حزب تقریبا نابود شده است). دیدگاه های چنین افراد رادیکال و وابسته به یک دولت خارجی نمیتوانند به عنوان مدرک معتبر استفاده شوند. صبر کنید بقیه هم میایند نظر میدهند. زیاد عجله نکنید برای نتیجه گیری.--Hashtadohasht ‏۲۷ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۲۳:۱۶ (UTC)[پاسخ]
در سیاست ویکیپدیا چنین چیزی نوشته نشده است، در دهه 20 و اوایل دهه 30 هم این روشنفکران یا از حزب توده هواداری میکردند و یا از نیروی سوم به رهبری خلیل ملکی که آنهم از حزب توده منشعب شد، حزب چپ دیگری نبود که به اندازه اینها محبوب باشد. یعنی همین دو انتخاب بود. من عجله ای ندارم، شما جواب مرا ندادید، کتاب نویسندگانی که نام بردم را بی اعتبار میدانید؟ حتی نویسندگان جدید هم به آنها ارجاع میدهند. --سیمرغ ‏۲۷ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۲۳:۳۲ (UTC)[پاسخ]
در سیاست ویکیپدیا به وضوح نوشته شده است که منابع باید بیطرف باشند. ویکی‌پدیا:دیدگاه بی‌طرف را بخوانید. از دیدگاه اعضای رسمی حزب توده که اصلا نمیشود به عنوان منبع تاریخی استفاده کرد. از دیدگاه افراد چپی که نام بردید در بعضی موارد میشود استفاده کرد و در بعضی موارد نمیشود. مثلا ملک الشعرای بهار به طور خاص با رضا شاه خصومت داشته است, این را حتی پسر ملک الشعرا بارها گفته است. قطعا از دیدگاه شخصی مثل ملک الشعرا که وقتی در مورد رضا شاه نوشته است, نوشته هایش پر از غرض ورزی است نمیتوان به عنوان مدرکی علیه رضا شاه استفاده کرد. ولی همین ملک الشعرا در مورد مسائل دیگری چیزهای خوبی هم نوشته. آنهایی دیگری که نام بردید هم همین وضعیت را دارند. ضمن این که هیچ کدام عضو حزب توده نبودند که شما اینجا مطرح میکنید. اگر در مورد دیگری میخواهید صحبت کنید مورد دیگری را در زیر این بخش باز کنید. من این بخش را فقط برای بررسی مطالب مربو به حزب توده و اعضای رسمی حزب و سایتشان (راه توده) باز کردم, نه هر کسی که چپ به حساب بیاید!--Hashtadohasht ‏۲۸ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۰۷:۳۲ (UTC)[پاسخ]
یعنی چه که کتاب های توده ای ها را بگذاریم کنار چون توده‌ای هستند؟ لابد بعد هم اسلامگراها را بگذاریم کنار چون اسلامگرا هستند، ملی ها را بگذاریم کنار چون ملی اند، مسعود انصاری را بگذاریم کنار چون با رضا اختلاف مالی دارد! شهبازی را بگذاریم کنار چون بیرونش کرده‌است! فریده دیبا هم که تکلیفش معلوم است. بی بی سی هم که بخاطر مصاحبه پارسالش و اینکه ربع پهلوی را ضایع کرد غیر مستقل است. فقط خودمان تنهایی بنشینیم و تاریخ بنویسیم؟ من با سانسور منابع مخالفم. در نهایت اگر منبعی نظر مخالف اکثریت داشت(که در اقلیت و اکثریت هم جای بحث است) باید نوشت «به گفته فلان منبع» ولی حذف دیدگاه ها و تلاش بر غیر قابل اعتنا نشان دادن آنها غلط است. ارادتمند --دانقولا ‏۲۸ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۱۰:۴۷ (UTC)[پاسخ]

عضویت در یک حزب که نمی‌تواند نویسنده را بی‌اعتبار کند. تمام احزاب کمونیست آن دوران رادیکال و وابسته به شوروی بوده‌اند ولی این اعتبار علمی اعضا را از بین نمی‌برد. بخش بزرگی از نویسندگان برجسته در ایران دهه ۱۳۲۰ و در کشورهای اروپای غربی در همان حول و حوش عضو احزاب کمونیست بوده‌اند. تا حالا شنیده‌اید کسی بگوید مثلاً گرامشی فلسفه نمی‌دانست چون عضو حزب کمونیست ایتالیا بود؟ یا امیرحسین آریان‌پور جامعه‌شناسی بلد نبود چون عضو حزب توده بود؟ یا کسی اعتبار دانشمندان علوم تجربی و علوم پایه که عضو توده یا احزاب کمونیست وابسته به شوروی دیگر کشورها بوده‌اند را زیر سؤال برده؟ هایدگر و دانشمندان آلمانی که عضو حزب ناسیونال سوسیالیست بودند را چه کنیم؟ اگر کسی متخصص باشد توده که هیچ عضو القاعده هم باشد معتبر است. در مورد خاص احسان طبری او تخصصش فلسفه مارکسیسم است. اگر مقاله‌ای مرتبط با مارکسیسم است یا در جایی که قرار است تحلیل مارکسیستی قضیه نوشته شود طبری معتبر است.--همان ‏۲۸ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۰۷ (UTC)[پاسخ]

برای مثال بزرگ علوی از برترین نویسندگان ادبیات ایران معاصر، نه تنها عضو رسمی حزب توده که از بنیانگذاران آن بود. خنده دار است که کسی بیاید در ویکیپدیا بگوید اصلا نمیشود از کتابهای او یا سایر اعضا و بنیانگذاران حزب استفاد کرد. برای مثال مقاله تقی ارانی در دانشنامه معتبر ایرانیکا محصول کار آبراهامیان و بزرگ علوی است. اکثر روشنفکران قدیمی به حزب توده یا نیروی سوم گرایش داشته اند و اگر عضو رسمی آن نبودند، علناً در مقاطعی از آن پشتیبانی فکری به عمل می آوردند. سیمرغ ‏۲۸ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۱۶:۳۳ (UTC)[پاسخ]
ویراستاران محترم پیشاپیش مرا عفو کنند اگر دخالت نابجا می کنم و ببخشایند اگر کل گفتگو را نخوانده ام ولی نظر می دهم . افراد عضو حزب توده اگر نظر تخصصی خود را در رشته ای که در آن تبحر دارند بگویند ، مشکلی نیست و می توان بعنوان منبع استفاده کرد ، مثل استاد آریانپور و غیره . اما اگر در نشریات حزبی که منعکس کننده نظرات حزب توده بوده است ( مثل انتشارات راه توده و ...) مطلب داشته باشند ، در اصل سخنگوی حزب بوده اند و نه بیان کننده نظر شخصی و تخصصی خودشان . همانطور که اطلاع دارید حتی حزب توده خواندن بعضی از کتابها را برای اعضا ممنوع کرده بوده است و کتابی که از انتشارات حزبی منتشر می شده است ، غیر ممکن بوده که آزادی آکادمیک تخصصی می داشته . لذا چنین کتابهایی باید با دقت و با وسواس قضاوت شوند . بعنوان مثال ، کتابهای تاریخ و کتابهای علوم اجتماعی منتشر شده از طرف حزب ، کاملا تحت قالبهای خاص هستند و نمی توان بدون قبول داشتن آن قالبها ، قسمتی از کتاب را جدا بررسی کرد .--Alborz Fallah ‏۲۹ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۲۰:۱۸ (UTC)[پاسخ]
کتبی که انتشارات حزب توده، منتشر کرده، همچنین مقالات نشریات آن مثل نامه مردم و ... در صورتی در مقاله به کار میروند که خبرساز و معروف باشند و از سرشناسی برخوردار باشند در این صورت هم به نظر خود حزب توده نسبت داده میشود. (تشخیص سرشناس بودن و معروفیت نظر نیز باید توسط یک منبع ثانویه، معتبر و بیطرف باشد و نه مستقیماً ادعای خود راه توده) اما مقالات و کتابهایی هستند که گاه سایت راه توده بخشی از آنها را میاورد و از انتشارات حزب نیستند و اعضا و یا سمپات های حزب نوشته اند (در حوزه تخصصی شان) و یا گاه ترجمه بخشی از کتب نویسندگان و یا مارکسیست های غربی و یا روس در این سایت قرار داده میشود، در اینگونه موارد باید به خود کتاب ارجاع داده شود و نه سایت راه توده. بنابراین چنانکه جناب البرز فلاح نیز گفتند، کتابهای اعضا و سمپات های حزب که به عنوان نظر حزب نبوده و در انتشارات حزب توده منتشر نشده اند و در حوزه تخصص نویسنده هستند، میتواند در صورت معتبر بودن اینجا به کار رود. فرضاً کتابهای بهار و یا مرتضی راوندی که صرفاً در مقطعی سمپات حزب بوده اند و کتابشان به حزب توده و گرایششان ارتباطی ندارد، گرچه کمی قدیمی هستند، در صورتیکه خلاف مطالب کتاب آنها ثابت نشده باشد یا در مورد مطالب کتاب آنها اختلافی نباشد، اینجا به عنوان منبع به کار میروند و یا فرضا مقاله بزرگ علوی در خصوص زندگینامه مارکسیست های ایرانی و همچنین ادبیات معاصر ایران. سیمرغ ‏۲۹ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۳۵ (UTC)[پاسخ]

↑ دکتر محمدقلی مجد. «اسناد علنی شده دولت آمریکا، تاریخ پهلوی و لابی سانسور- بایکوت در تاریخنگاری معاصر ایران». فصلنامه تاریخ معاصر ایران. بهار ۱۳۸۲. ۲۵، صص ۱۸۱-۲۰۰.

این یکی که دیگر خیلی تابلو است! صد در صد پروپاگاندای ج.ا. که در مقاله رضا شاه به عنوان منبع استفاده شده است.--Hashtadohasht ‏۲۷ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۲۶ (UTC)[پاسخ]

آنچه برای شما تابلو! است، باید برای دیگران به اثبات برسد. دلیل معتبر لطفا. ارادتمند --دانقولا ‏۲۸ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۱۰:۵۰ (UTC)[پاسخ]
نکته خوبی بود جناب عیرضا. ولی ظاهرا کاربر هم مدعی العموم است، هم حکم می کند و هم قصاص.[۳۳] معلوم نیست راه اندازی این بحث برای چه بوده است؟!Gire 3pich2005 ‏۲۸ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۰۳ (UTC)[پاسخ]

وبسایت تاریخ ما

وبسایتی است با محتوای تاریخی که در مورد بسیاری از مباحث تاریخ باستان و سده های میانه که منابع کمتری در اختیار ما است مقالات کوتاه ولی با اطلاعات خوبی دارد. به گمانم بتوان از مقالات آن یک جمله را استخراج و به مقالات مربوطه افزود. تا نظر دوستان چه باشد.Gire 3pich2005 ‏۲۸ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۰۷:۱۵ (UTC)[پاسخ]

منبع مشترک بستک و کوخرد

بخش عظیمی از مقالات مرتبط با بستک و کوخرد و اطراف آن به استناد منبع چاپی تالیف همکار عزیزمان آقای محمدیان نوشته شده که با این سیاست در تضاد است. دقت کنید منظور از طرح این موضوع زیر سوال بردن ارزش و اعتبار کتب تالیفی استادم جناب محمدیان نیست. چرا که بخش عظیمی از مطالب آن نتیجه تحقیقات میدانی ایشان بوده و شخصا واقفم که تالیف کتب اجتماعی بر اساس چنین تحقیقاتی چقدر پیچیده و مشکل است. بنابراین به زحمات ایشان ارج می نهم. ارادتمند --دانقولا ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۰۲ (UTC)[پاسخ]

به هرحال همین قوانین نیز به ما می گویند که میزان اعتبار منابع با توجه به ادعای مطروحه توسط آنان سنجیده می شود. اطلاعاتی در مورد برخی شهرستانها با استفاده از تالیفات جنای محمدیان، به مراتب بهتر از آن است که ما این مقالاترا بدون منبع بیفزاییم. شما خود خوب میدانید که بسیاری از مقالات شهرستانها و روستاها هستند که منبع چاپی و برخطی ندارند و ما گیر به آنها نمی دهیم. چون وپ:فحن این را می گوید. حال که این مقالات مناقشه بر نَه انگیز! را به منبعی چاپی مزین کنیم فبها. شما خود گفتید منابع چاپی را ترجیح می دهید. شاید بهترین کسی که در جهان بتواند در مورد این روستاها مطلب بنویسد خود ایشان باشد. بازهم می گویم که میزان اعتبار منابع باید با توجه به ادعای مطروحه در مقالات مقایسه گردند. موفق باشید.Gire 3pich2005 ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۲۲ (UTC)[پاسخ]
مسئله اینجاست اکثر مقالات مرتبط با بستک و کوخرد صرفا به خاطر همین منبعشان (کتاب جناب محمدیان) حداقلی از سرشناسی پیدا کرده‌اند. ورنه تا الان همه حذف شده بودند.-- Phobia ☺☻ ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۳۱ (UTC)[پاسخ]
واقعیت این است که اگر چیزی سرشناس باشد، قطعا سرشناسی‌اش مستقل از یک منبع واحد است. به عبارت دیگر موضوعی که سرشناسی‌اش صرفا وابسته به منبع آقای محمدیان باشد، نبودنش در ویکی بهتر از بودنش است. مشکل دیگر اینجاست که منبع مورد بحث، طیف گسترده‌ای از علوم انسانی شامل موضوعاتی همچون جانور شناسی، زبان شناسی، جغرافیا با تمامی جزئیات(در حد تپه‌های با عرض 6 الی 10 متر)، کشاورزی (مقاله برای تک تک کشتزارهاباستانشناسی، علوم اجتماعی و مردم شناسی، و بالاخره و پربارتر از همه اشخاص را در رده‌های گوناگون[۳۴] [۳۵]در بر می‌گیرد. بدیهی است چنین منبعی صرفنظر از غنای زیاد، حداقل تخصصی نیست و در هیچیک از موضوعات مورد اشاره نمی‌تواند به عنوان تنها منبع ذکر شود. ارادتمند --دانقولا ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۲۲ (UTC)[پاسخ]

من کاملا موافقم. و چون صریح‌تر از دیگران هستم اضافه می‌کنم که کتاب ایشان نمی‌تواند تنها منبع برای تعداد زیادی مقاله باشد. این مثل این است که یک نفر یک کتابی بنویسد و بعد بیاید بر مبنای هر صفحه‌اش یک مقاله بنویسد. نه مقالات نوشته شده سرشناس هستند (جر چندتایی ار آنها) و نه کتاب(های) مذکور در حدی که بتوان به آن‌ها استناد کرد. در مورد مکان‌ها و موضوعات جغرافیایی کوچکتر از روستا باید موضوع درخور توجهی در آن مکان باشد تا بتوان سرشناس شمردش. در مورد دیگر مطالب مثل معنی یک لغت در فلان زبان یا لهجه یا یک بیمارستان یا فلان آدم در فلان ده و دیگر موارد به هیچ وجه نباید شک کرد که ناسرشناس و خارج از محدوده پروژه ویکی‌پدیا است. این به هیچ وجه از ارزش زحمات ایشان در نوشتن کتابشان کم نمی‌کند. اما این‌جا یک دانشنامه است با تعریفی دقیق و مشخص و مرزهایی روشن! --Adler ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۳۴ (UTC)[پاسخ]

جناب محمدیان باید به این سوال‌ها پاسخ دهد:
۱-آیا این کتاب قبل زا انتشار Peer review شده‌است؟و اگر شده است توسط چه کسی؟
۲-تیتراژ این کتاب بالای هزار بوده است؟اگر بوده است چند؟
۳-آیا از این کتاب در یک مطلب آکادمیک به عنوان منبع استفاده شده‌است؟مثلا مقاله ژورنالی؟
۴-انتشاراتی که این را چاپ کرده چه انتشاراتی است؟مثلا در حد انتشارات فاطمي یا امیرکبیر است در امارات
در صورتی که جواب حتی یکی از این سوال‌ها بتواند رضایت بخش باشد.می توان گفت معتبر است ولی در غیر این صورت نیست:)امیرΣυζήτηση ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۹:۳۱ (UTC)[پاسخ]

نوشدارو بعد از مرگ سهراب

شما دنبال چه چیزی هستید؟ شما که تمامی مقالات شهرستان بستک و شهر بستک وتوابع حذف نموده أید، بقول مثل مشهور نزد عربها: (بعد خراب مالطا) آمدید واین سؤال را مطرح کردید. بنظرم بعد از این ماجرا این سؤال‌ها هیچ اهمیتی نمی‌تواند داشته باشند. بعد از حذف این همه مقالات این پرسشها معنایی ندارد.

کفایت نیست که مردم محترم بستک با این جملهٔ [بستک‌پدیا] به باب تمسخر گرفته أید:

سلسله مقالات بستک‌پدیا شاید برای شوخی یا تمسخر خوب باشد .

توجه فرمائید: (برای تمسخر خوب باشد)، من نمی‌دانم جناب أمیر گرامی چه کسی را مسخره می‌کند؟!.

  1. آیا نویسنده مقاله (که من باشم) مسخره می‌کند؟!
  1. یا اینکه شهرستان بستک ومردم آن؟!
  1. وشاید هم از نام [بستک] خوش شان نمی‌آید. من که هیچ جوابی برای این تسائلات نیافتم... مگر اینکه جناب مدیر گرامی (آقای امیر) مارا مورد عنایت خود را قرار دهد واین مسئله را روشن کند وبه این تسائلات پاسخ دهد.

اشکالی ندارد، باشد زحمات هفت سالهٔ من در ویکی پدیا فارسی بیهوده بهدر رود، پاداش آن را از خداوند متعال می‌طلبم، نه از بنده خدا.. (وَقُل أعْمَلُوا فََسَیَرَیْ اَللهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولْهُ وَالْمُؤمِنُونَ). صدق الله العلی العظیم..

من نمی‌دانم چرا جناب آقای أمیر پای نام بستک گیر کرده أند و اصرار دارند هر چیزی که تعلق به بستک دارد می‌خواهند حذف کنند، همه مان می‌دانیم که خیلی مقالات هستند که أصلاً فاقد منبع هستند ولى باز هم وجود دارند، و جناب امیر برای آنها هیچ اقدام نکرده‌اند، گویا با نام (بستک) حساسیت دارند، من که هیچ سر در نمی‌آورم. اگر سعادت ایشان در حذف مقالات بستک است، پیشنهاد می‌کنم که (شهرستان بستک) و (شهر بستک) نیز از صفحهٔ ویکی پدیای فارسی حذف کنند، تا راحت شوند. موفق باشید. -- محمديان ب ‏‏ ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۰:۱۷ (UTC)

بنده نظرم را در مورد این موضوع در بحث کامیار گفتم. بنظرم بهتر است با این مقالات بطور موردی برخورد شود. مثلا برای مکانهای جغرافیایی که سرشناسی ویکییایی دارند، با استفاده از این کتاب منبع دارشان کنیم (که البته همه دارند). همانطور که مقداد نیز فرمودند، درصد بالایی از مقالات روستاهای کشور، بدون منبع هستند و عدم منبع، ابدا از معیارهای حذف سریع نیست. پس چه بهتر که این کتاب حداقلی اعتبار برای مقالات آن دیار فراهم کرده است. در مورد افراد نیز سرشناسیشان را با وپ:سرشناسی بسنجیم. اگر از این فی‌ل‌تر بیرون آمدند که بهتر وگرنه مقاله را پاک کنیم. اصلا هیچ نیازی نیست اعتبار کتاب را زیر سوال ببریم. جناب محمدیان اگر از لفظ دوستی ناراحت شدید، به بزرگواری خود ببخشایید. مطمئنم کسی قصد به سخره گرفتن نداشته است.--آرش:) ۲۶ شهریور ۱۳۸۹ ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۸:۱۸ (UTC)[پاسخ]

جناب محمدیان به عنوان پاسخ نکات زیر را توجه داشته باشید:
۱-همه کاسه و کوزه‌ها را سر من نکشنید من یکی از ده نفری بودم که داشتم به وضع مقالات شما رسیدگی می‌کردم۲-برای نوشتن چنین مطالبی از خداوند اجر طلب نکنید۳-اینجا دانشنامه(دایره‌المعارف) است محل تبلیغ روستاها یا memorial نیست.حرفی نیست یک روستا باید سرشناس باشد ولی نه دیگر تپه‌ای به عرض شش الی ده متر یا یک سنگ یا سک پشتخه در کوخرد.۴-این مقالات در ویکی‌پدیای فارسی سرشناس نیستند ولی شاید در بستک‌پدیایی(کذایی) سرشناس باشند و با توجه به این استدلالم متوجه شوید که من قصد مسخره کردن مقالات را داشته‌ام نه شما یا کس دیگری را.۵-تا زمانی که شما یک مقاله درست و حسابی نتوانید بنویسید که لحنش به ویکی‌پدیا می‌ماند ،با توجه به اندازه‌اش عکس داشته باشد(برای مقاله سی کیلوبایتی پنج تا)،عکس‌ها اسکن نباشد،عکس‌ها کیفیت داشته باشند،از کتاب خودتان به عنوان استفاده نکنید،برای هر جمله‌اش منبع داشته باشد ما مجبور هستیم همان رفتاری را بکنیم که با مقالات حذف شده و تصاویر حذف شده‌تان کردیم.راستی به سوال‌های من پاسخ ندادید:)امیرΣυζήτηση ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۴۳ (UTC)[پاسخ]

حذف مقالات افراد با سرشناسی مشکوک را با معیارهای سرشناسی بسنجید. موارد جغرافیایی هم بلااستثنا سرشناسند(منبعدار باشند چه بهتر). موارد را بطور موردی به سنجید.--آرش:) ۳۱ شهریور ۱۳۸۹ ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۰:۲۱ (UTC)[پاسخ]

وبگاه معتبر

آیا وبگاه جرس اعتبار دارد؟ حقیقت‌گو است؟ یعنی استفاده از آن مقالات را جانبدارانه نمی‌کند؟Serpico بحث ‏۲۳ اکتبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۷:۴۹ (UTC)[پاسخ]

ایها الناسSerpico بحث ‏۲۶ اکتبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۰۶ (UTC)[پاسخ]
با درود خدمت سرپیکوی عزیز. در مواردی که حامل خبری جدید مربوط به خود جنبش باشد، میتوان به عنوان منبع از آن استفاده کرد. ولی در مقالاتی که جنبه‌های تحلیلیش بیشتر است، بهتر است با سخت گیری بیشتری بدان نگاه شود و ترجیحا به دنبال منابعی فرا جناحی گشت. از همان هم بپرسید بد نیست. لطفا سایر دوستان هم نظر دهند. دوستدار--آرش:) ۴ آبان ۱۳۸۹ ‏۲۶ اکتبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۱۶ (UTC)[پاسخ]
(تعارض ویرایشی)بهتر است مدیران جواب دهند. به طور کلی بلی. ولی بستگی به خبرش هم دارد: بهرحال هر خبرگزاری در جهان از طریقی تغذیه مالی می شود. خبرگزاریهای دولتی مثل ایرنا(قوه مجریه ایران)، رادیو گلگلتز (ارتش اسرائیل) یا بی بی سی (وزارت امور خارجه انگلیس) طبعا دسته خودشان را نمی برند. جرس هم استثنا نیست. من خودم از تندرو ترین وبسایتهای موافق و مخالف حمله اسرائیل به غزه خبرهایی در مقاله برگزیده درج کردم که کسی به منابع آنها ایراد نگرفت. پس نوع خبری که شما می خواهید از منابع نقل کنید بسیار مهم است.Gire 3pich2005 (بحث) ‏۲۶ اکتبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۲۱ (UTC)[پاسخ]
توضیحات آموزنده‌ای بود. از هردو عزیز سپاسگزارم. اگر مدیران نکته خاصی می‌بینند، استفاده می‌کنیم.Serpico بحث ‏۲۶ اکتبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۳۹ (UTC)[پاسخ]

وب سایت راسخون

وب سایت راسخون را می توان به عنوان یک منبع معتبر محسوب بشه. http://rasekhoon.net/ Moonraise1 (بحث) ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۵۷ (UTC)[پاسخ]

وبگاه قرآنی

وبگاه قرآنی مؤسّسه فنون قرائت و معارف قرآني Moonraise1 (بحث) ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۳۸ (UTC)[پاسخ]