بحث:مردم کرد: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
آخرین نظر: ۸ سال پیش توسط مصطفی ستاری در مبحث منابع تاریخی مبنی بر لر بودن لک ها:
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
مصطفی ستاری (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
مصطفی ستاری (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۱: خط ۹۱:
11-کتاب "سفرنامه گروته" قضیه ی حمله کرندی‌ها، سنجابی‌ها و کلهرها به کرمانشاه را این چنین توضیح می دهد « ...روز و شب صدای تیر اندازی قطع نمی شد. گروهی تیر می انداختند زیرا از کسی واهمه نداشتند. بقیه شلیک می کردند برای این که می ترسیدند و عده ای دیگر نیز می خواستند صرفا به همسایگان‌شان بفهمانند که آن‌ها نیز تفنگ دارند. در خیابان‌ها و دروازه‌های شهر پیروزی با لرها و کردها بود..» (گروته،1369: 88 و89 )
11-کتاب "سفرنامه گروته" قضیه ی حمله کرندی‌ها، سنجابی‌ها و کلهرها به کرمانشاه را این چنین توضیح می دهد « ...روز و شب صدای تیر اندازی قطع نمی شد. گروهی تیر می انداختند زیرا از کسی واهمه نداشتند. بقیه شلیک می کردند برای این که می ترسیدند و عده ای دیگر نیز می خواستند صرفا به همسایگان‌شان بفهمانند که آن‌ها نیز تفنگ دارند. در خیابان‌ها و دروازه‌های شهر پیروزی با لرها و کردها بود..» (گروته،1369: 88 و89 )
همچنین در ادامه ضمن توصیف شهر کرمانشاه چنین می نویسد: «... بعداز گردش در محله‌های مختلف، با این شهر و معدود بناهای دیدنی اش، آشنا شدم. کردها و لرهای تا دندان مسلح و زائران کربلا در کوچه‌های فوق العاده تنگ در رفت و آمد بودند.»(سفرنامه گروته -1369)[[کاربر:مصطفی ستاری|مصطفی ستاری]] ([[بحث کاربر:مصطفی ستاری|بحث]]) ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۱۲ (UTC)
همچنین در ادامه ضمن توصیف شهر کرمانشاه چنین می نویسد: «... بعداز گردش در محله‌های مختلف، با این شهر و معدود بناهای دیدنی اش، آشنا شدم. کردها و لرهای تا دندان مسلح و زائران کربلا در کوچه‌های فوق العاده تنگ در رفت و آمد بودند.»(سفرنامه گروته -1369)[[کاربر:مصطفی ستاری|مصطفی ستاری]] ([[بحث کاربر:مصطفی ستاری|بحث]]) ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۱۲ (UTC)


==منابع تاریخی مبنی بر لر بودن لک ها:==

1-'''" زین‌العابدین شیروانی'''" نویسنده کتاب تاریخی '''بستان‌السیاحه''' در سدهٔ نوزدهم ، لک‌ها را به عنوان یکی از ایل‌های لر می‌نامد.( بستان‌السیاحه، تهران: کتاب‌خانهٔ سنایی، حدود ۱۹۸۰)

2-'''" معین الدین نطنزی'''" مؤلف کتاب (منتخب التواریخ) به سال ۸۱۶ هجری لک‌ها را یکی از طوایف اصلی قوم لر می‌داند و می‌نویسد:

«چون قوم لر در آن موضع (مانرود) بسیار شدند و بعد از آن هر قبیله به جهت علفخواری (چرای احشام) رو به موضعی نهادند، بعضی به لقب و بعضی به اسم موضعی که قرار گرفتند نام قبیله بدان مشهور شد، مثل روزبهانی، فضلی، داود عباسی، ایازکی، عبدالمالکی و ابوالعباسی که به نام پدر موسوم اند و سلوزی، جنگروی، لک، هسته، کوشکی، کارند، سنوبدی، الانی، زخوارکی، براوند (بیرانوند)، زنگنه، مانکره‌ای، رازی، سلگی و جودکی که به اسم مواضع خود مشهورند» (منتخب التواریخ، معین الدین نطنزی، سال 816 هجری)
همان‌طور که واضح است او لکها و نیز زنگنه‌ها و بیرانوندها را که لک زبانند، در زمره قوم لرمی‌داند.

3-"'''اسکندر بیک ترکمان'''" مورخ دوران صفویه در جلد اول کتاب مشهور '''" عالم آرای عباسی'''" لک‌ها را لر و مناطق لک نشین را جزء لرستان و لرکوچک ذکر می‌کند، او می‌نویسد:
«مجملآ طوایف لر کوچک که در ولایت خرماباد، خاوه، الشتر، صدمره و هندمین اقامت دارند از قدیم‌الایام به تشیع فطری و ولای اهل بیت و طیبین و طاهرین موصوفند و مؤلف نزهت القلوب به شرح قصبات و مواضع لر کوچک را به تفصیل مرقوم نساخته آنچه معلوم ذره حقیر گشته ولایت مذکور بر جانب جنوبی عراق (اراک) واقع گشته عرض آن یک طرف به ولایت همدان و قلمرو علیشکر متصل و طرف دیگر به الکاء خوزستان پیوسته طول آن از قصبه بروجرد تا بغداد و سایر محال عراق عرب قریب یکصد فرسخ است »(عالم آرای عباسی، جلد اول، ص 469)
در این کتاب مناطق اصلی لک نشین یعنی الشتر و خاوه که همان دلفان است از طوایف لر کوچک دانسته شده و با حدودی که برای ولایت لر کوچک مشخص شده یعنی از همدان تا خوزستان و از بروجرد تا بغداد؛ همه مناطق لک نشین جزء لر کوچک دانسته شده‌اند.

4-'''" میرزا محمد حسین مستوفی'''" در رساله '''" آمار مالی و نظامی ایران در سال ۱۱۲۸'''" در دوره صفویه ، قوم لر را ایرانی الاصل دانسته و آنها را مشتمل بر چهار طایفه می‌داند:فیلی، لک، بختیاری و ممسنی (فرهنگ ایران زمین، جلد 20، ص 406-409)
دراین رساله مرکز لرفیلی را خرم‌آباد و طایفه زند را از لر‌های لک دانسته است.

5-'''حمید ایزدپناه'''" ادیب، شاعر و نویسنده لر در کتاب ''فرهنگ لری'' می‌نویسد:
در لرستان دو گویش لکی در شمال و لری فیلی در جنوب، شرق و غرب تکلم می‌شود. وی لکی را یکی از گویشهای اصلی قوم لر می‌داند. او معتقد است که لکی با لری فیلی زمینه‌های دستور زبانی و واژه‌های مشترک زیاد دارد و تفاوت آنها تنها آوایی است. به نظر وی زبان لکی، زبان ادبی لری می‌باشد(فرهنگ لری، تألیف حمید ایزدپناه)
همچنین در کتاب ''فرهنگ لکی'' ، کرد دانستن لک‌ها را یک «سوءتفاهم» و ناشی از استفاده واژه کرد از قدیم در معنی مردمان کوچ‌نشین ایرانی‌تبار در سراسر منطقه می‌داند(فرهنگ لکی، مؤسسه فرهنگی جهانگیری، تهران ۱۳۶۷)

6-'''ایرج کاظمی'''" ادیب و نویسنده لرستانی که خود از لک زبانان دلفان است در کتاب'" مشاهیر لر'" گویش لکی را یکی از گویشهای مردمان لرزبان معرفی می‌کند (کتاب مشاهیر لر، تألیف ایرج کاظمی دلفانی)

7-'''موسوی'''"در کتاب''سوگ سرایی و سوگ خوانی در لرستان'' در تقسیم‌بندی زبان و گویش لرها می‌نویسد: لرها به گویش عمده لری، لکی و بختیاری صحبت می‌کنند.

8-'''سکندر امان‌اللهی'''" نویسنده و انسان‌شناس بزرگ لر در کتاب ''' قوم لر''' می‌نویسد:

«گویش لکی جزو لری است که با گویش‌های هورامی و کرمانشاهی (کلهری) همبستگی زیادی دارد » (قوم لر، سکندر امان‌اللهی ، انتشارات آگاه تهران)

9-'''رحیمی عثمانوندی'''" در کتاب ''' بومیان دره مهرگان''' که بی شک کامل‌ترین اثر در مورد مردم لک است. رحیمی در کتاب خود می‌نویسد:
« لک‌ها در فرهنگ و منش‌های تباری با لر همانند و در تمام وجوه اعتقادی و کنش‌های فرهنگی و بومی با یکدیگر همسان و همانندند و تنها از حیث گویش تفاوت‌هایی با هم دارند.

10-'''تیمور بیک یا تیمور لنگ''' "مؤلف کتاب '''منم تیمور جهانگشا'''در کتاب خاطراتش در فصل بیستم درباره سفرش به سرزمین لرستان توضیح می دهد و از مناطق اطراف رودخانه سیمره و ایلام که امروزه سکونتگاه لک ها هستند عبور می کند و مردم این مناطق را لر می نامد.(منم تیمور جهانگشا،مارسل بریون فرانسوی،کتابخانه مستوفی)

11-'''علیمردان عسگری عالم''' "مؤلف کتابهای '''ادبیات شفاهی لر زبانان''' و ''' فرهنگ واژگان لری''' که خود از لک‌های الشتر است لکها را شاخه‌ای از قوم لر دانسته که پیشتاز عرصه شعر و ادب در غرب کشور هستند. وی واژه‌های لکی و فیلی را تحت عنوان فرهنگ واژگان لری گردآوری کرده است و قسمت عمده‌ای از کتاب ادبیات شفاهی لر زبانان را به ادبیات لکی اختصاص داده است.

12-'''علی اکبر وقایع نگار'''" نویسنده کورد ، تاریخ نویس بزرگ قرن سیزدهم ، کرمانشاهان(بیشترین تراکم جمعیتی لک ها در این استان است) را داخل سرزمین لر می داند و در صفحه 23 کتابش چنین می نویسد:« جماعت لر ، جماعتی هستند که محل و مسکن آنها از اصفهان گرفته تا به سر حد ششتر و دزپول و یکطرف آن به عراق عرب و یکطرف آن به کردستان سنندج و یکطرف آن به همدان متصل است و کرمانشاهان نیز داخل لرستان است و طوایفی که ذکر می شود همه از طوایف لر منشعب شده اند : بختیاری ، بیستیاروند ، سنجابی و جلیلوند و ...» (علی اکبر وقایع نگار-قرن سیزدهم-کتاب بدايع اللغه، فرهنگ کردي – فارسي

13-''' کریم خان زند ''' بنیانگذار سلسله پادشاهی زندیه در جمله ای خود را لر معرفی می کند و چنین می گوید : « اگر شما ما را لر ساده ی بی وقوفی پنداشته اید اشتباه کرده اید » و بسیاری سخنان دیگر از این پادشاه زند در کتاب '''" رستم‌التواریخ'''" اثری از محمدهاشم آصف از کاتبین دوره زندیه و اوایل دوره قاجار ، به ثبت رسیده است.

14-'''اریک جان آنونبی'''" تحت عنوان مقاله ای بنام '''لری چند زبان است''' ، ﺩﻗﯿﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺯﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﻨﻄﻘﻪﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﺨﺼﺼﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ زبان ﻟﺮﯼ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻟﺮﯼ ﺭﺍ ﯾﮏ ﮔﻮﯾﺶ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﯼ ﻣﺘﺸﮑﻞ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺯﺑﺎﻥ‏( ﻣﯿﻨﺠﺎﯼ , ﻟﮑﯽ , ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ‏) ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ و ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻟُﺮﯼ ﭼﻨﺪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ؟ ﺩﺭ ﺭﺩ ﺍﺩﻋﺎ ﻫﺎﯼ ﮐﺮﺩﻫﺎ , ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻓﯿﻠﯽ ﻫﺎ ‏( ﻟﮏ , فیلی‏) ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ : ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺩﻋﺎ ﻓﻘﻂ ﻣﺒﻨﺎﯼ ﺗﯿﭙﻮﻟﻮﮊﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﻟﮏ ﻫﺎ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻫﻮﯾﺘﯽ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ , ﺍﺯ ﮐﻬﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﻭ اصلی ﺘﺮﯾﻦ ﺍﺟﺰﺍی ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻟﺮ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.

15-'''ناصرالدین شاه'''" در سفرنامه اش '''سفرنامه عتبات ناصرالدین شاه قاجار'''، اهالی اطراف سرپل ذهاب را لر ثبت می كند او در صفحه ی 82 كتابش از سنگ سفیدی در حوالی سرپل ذهاب می گوید كه لرها كه اهالی آن منطقه می باشند برای این سنگ حكایتی دارند. البته ناصرالدین شاه در صفحه ی 62 همان كتابش اهالی حومه طاق بستان را هم لر ثبت می كند( کتاب سفرنامه عتبات ناصرالدین شاه به کوشش محمدرضا عباسی)[[کاربر:مصطفی ستاری|مصطفی ستاری]] ([[بحث کاربر:مصطفی ستاری|بحث]]) ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۱۴ (UTC)

نسخهٔ ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۱۴


خرابکاری گسترده

خدارو شکر با پیشرفت علم دیگر جایی برای تحریف تاریخ و تاریخ سازی باقی نمانده است.علم ژنتیک به وضوح نشان می دهد که لرها( لک و مینجایی و بختیاری) کورد نیستند و حنای تاریخ نویسانی که سعی در انحراف دیدگاه مخاطبان شده اند دیگر رنگی ندارد.کوردها(HV) بیشترین شباهت را با گیلکی ها دارند و کمترین شباهت را با لرها(HLa) دارا هستند. سعی کنید تمام مطالبی که لرها( لک و مینجایی) را جزیی از کورد خوانده را اصلاح بفرمایید. مصطفی ستاری (بحث) ‏۲۰ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۲۲ (UTC)مصطفی ستاری (بحث) ‏۲۰ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۲۴ (UTC)پاسخ

قطعاً کُردها بیشترین شباهت را به گیلکی ها و فارس دارند، از هر نظر کُردها متفاوتند با لُرها! / مسعود بوکانی (بحث) ‏۲۰ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۴۰ (UTC)پاسخ

عدم سرشناسی برخی افراد در متن مقاله و جعبه تصاویر

با سلام. برایم جای سؤال داشت که افرادی همچون عبدالله گوران، ملا مدرس، عزیز خان مکری، علی اشرف درویشیان و ... بر اساس کدام معیار جزو مشاهیر کرد جای گرفته اند؟! بر اساس کدام معیار این افراد و افرادی نظیر اینها جزو مشاهیر مردم کرد بوده اند؟! صدهاو حتی بیشتر شخصیت برجسته تر از این افراد جایشان در این جعبه تصاویر خالیست ولی متأسفانه این افراد به ناحق در این جعبه جای گرفته اند. جلال جلالی زاده و یاابوالقاسم لاهوتی بر اساس کدام معیار در این لیست جای دارند؟! چه کسی این لیست را تهیه نموده است؟! چگونه ممکن است شیخ محمود حفید و مسعود بارزانی در این جعبه تصاویر نباشد و عزیز خان مکری جای داشته باشد؟! از سنندج و بانه و مریوان و کامیاران و قروه و بیجار فقط یک نفر از استان کردستان یک نفر؟! کدام فرد چنین ویرایشی را انجام داده؟ لطفأ ملاک و معیار آن را بازگو کند؟159.203.134.134 ‏۱۸ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۴۷ (UTC)پاسخ

طبق کدام مجمع کدام منبع این افراد مشاهیر کرد معرفی شده اند

طبق کدام مجمع کدام منبع این افراد مشاهیر کرد معرفی شده اند؟ خواي كةورة شيفاي بؤتان بنيريت (خداوند بزرگ شفایتان دهد)!؟45.55.49.75 ‏۲۳ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۰۸ (UTC)پاسخ

واقعأ اینجا مدیر و مسؤلی ندارد؟ این چه شیوه نوشتاری است؟! طبق کدام مرجع ومنبع این افراد به عنوان مشاهیر کرد معرفی شده اند؟! یعنی در میان 40 -50 میلیون کرد اینها مشاهیر کرد بوده اند؟! چرا کسی پاسخگو نیست؟

مقاله به ناحق قفل شده است. پس آدم مجبور می کنید حساب باز کند و از دیگران نیز دعوت کنه ببینند عاقبت کرد و کردستان کجا کشیده شده که امثال این افراد به عنوان مشاهیر جا زده شده اند؟! افسوس واقعأ افسوس برای کردستان. اینها فقط مشاهیر شمایند نه کردستان 45.55.32.122 ‏۲۳ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۴۲ (UTC)پاسخ

  • جنابِ آی پی! قرار نیست فقط شخص شما دربارۀ جامعۀ محترمِ کرد تصمیم بگیرید. اطمینان داشته باشید در صورتِ دعوت از دیگران و به عبارتی دیگر لشگرکشی، باز هم ویکی پدیا از حملاتِ این چنینی مصون خواهد ماند. در اینجا جمع تصمیم می گیرند و شخص معنا ندارد. مهرنگار (بحث) ‏۲۳ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۱۶ (UTC)پاسخ

قبلاً دراین مورد بحث ھای فراوانی صورت گرفتە و جعبەتصاویر و مقالهٔ فعلی نتیجە بحث بود، بیشتر اعضای شرکت کنندە نیز کُرد بودند لطفاً بە بایگانی ھا مراجعە کنید./ مسعود بوکانی (بحث) ‏۲۴ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۳:۲۲ (UTC)پاسخ

من نیز هم نظر با دوست معترضمان هستم. بیش از 50 درصد این افراد صلاحیت و سرشناسی لازم برای درج در این مقاله و تصاویر را ندارند. مهرنگار مشخصه تو هم کردی و خود را از نژاد دیگر معرفی می کنی و گرنه اینقدر سنگ کردها رو به سینه نمی زدی پس رک باش. اگر شما بوکانی و مهرنگار کرد هستید خودتان هم مطمئنید این افراد مشاهیر کرد نیستند وبه قول دوستمان مشاهیر شما هستند. اعضای شرکت کننده!؟ خخخخخخخخ این اعضا نام و هویت ندارند؟ می خوای همین الان با همین آی پی خودم بیش از ده حساب کاربری باز کنم و نظر بدم و بعد بگم اعضا!؟ نه اینها مشاهیر کرد نیستند... كاك موسڵیح ستایشت ده‌كه‌م خۆشه‌ویستی من..بژی ....خواي كه وره شيفاي عاجليان بۆ بنيره....خخخخخخخخ 159.203.134.134 ‏۲۴ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۲۱ (UTC)پاسخ

مهرنگار که مشخصه خود بوکانی هستی خرابکار تو و امثال تو هستی که آبروی کرد و کردستان را با این رفتار زیر سؤال برده ای...مطمئن باش اجازه نخواهیم داد اعتبار مشاهیر کرد را زیر سؤال ببری...باز هم تکرار می کنم این افراد فقط مشاهیر تو هستند...مگر فقط با بستن و قفل کردن مقاله و برای راضی کردن عقده های درونی خود بتوانی کاری بکنی...خیال می کنی چه کسی این لیست من درآوردی تو را قبول دارد... 159.203.134.134 ‏۲۴ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۳۳ (UTC)پاسخ

@MRG90: لطفا آخرین مطلبِ آی پی را بخوانید. سپاس. مهرنگار (بحث) ‏۲۴ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۳۹ (UTC)پاسخ

آی‌پی ۳ روز بسته شد. وهاب (گپ) ‏۲۴ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۴۹ (UTC)پاسخ

این وهاب هم مطمئنأ خود همین بوکانی هستش یا هم دستش....خواي كه وره شيفاي عاجليان بۆ بنيره....خخخخخخخخ....ببند باز هم ببند تا مردم کرد خبردار شوند و بفهمند در این به حساب دانشنامه چه اتفاقاتی در حال رخ دادنه...كاك موسڵیح، كاك شةمال، كاك جةزاي كول نەفرە تیان لێ بکرێن... بخرێنە زبڵ دانی مێژۆو....خخخخخخخخ159.203.138.73 ‏۲۴ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۱۸ (UTC)پاسخ

ملةتي كورد خاوةني كةسايةتي مةزنه... كاك شةمال بخرێنە زبڵ دانی مێژۆو ئەوانە تەنها کۆمەڵێ درۆزن و دوو ڕوو فشەکەرن...اینجا دانشنامه آزاد است یا دانشنامه قفلی بردارید این اسامی دروغین و جعبه تصاویر سراسر دروغ را... 159.203.138.73 ‏۲۶ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۲۳ (UTC)پاسخ

من نیز هم نظر با دوستان معترض هستم. اگر قرار بر این باشد که بزرگ هر دهاتی که سرشناسی او فقط در دهاتشان است (همانند اسامی که در بالا ذکر شده و چند فرد دیگر) در این لیست باشد. بزرگ دهات ما هلوخان از بیشتر اینها سرشناس تر است. افراد محلی باید حذف شوند. قفل کردن مقاله هم فقط توهین به مردم کرد است و راه را برای سوء استفاده شخصی باز می کند. 46.101.2.184 ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۱۰ (UTC)پاسخ


كاك موسلیح بخرینە زبل دانی میژژو ئەوانە شایانی هیچیگ نین. مگه اینجا خانه خاله هست عکس فامیلاتون بذارید به عنوان بزرگان کرد؟ کرد اینقد هم بدبخت و فلک زده نیست.شاهو سنه (بحث) ‏۱۳ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۵۷ (UTC)پاسخ

جعبه تصاویر من در آوردی

این افراد از کی تا حالا بزرگان کرد شدند. لطفأ هر چه زودتر هم اسامی و هم تصاویر رو حذف کنید. با تشکر209.73.141.72 ‏۱۳ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۲۷ (UTC) همه این افراد فقط در سطح محلات خود شناخته شده اند به جز صلاج الدین ایوبی، بارزانی، اوجالان، طالبانی در سیاست مظهر خالقی، حسن زیرک و شهرام ناظری در هنر بدلیسی، نورسی و مولوی کرد و مستوره اردلان در ادب بقیه باید حذف شوند. شاهو سنه سنندج 209.73.141.72 ‏۱۳ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۲۷ (UTC)پاسخ

حدود 6 یا 8 سال پیش بیشتر مقاله های کرد و کردستان رو من درست کردم و صفحه ساختم متأسفانه الان رمز عبورم فراموش شده تا حالا با چنین چیز مضحکی روبرو نشدم هر چه سریعتر این جعبه تصاویر رو حذف کنید مشخصه که با زاپاس کاری این کار صورت گرفته این افراد رو مردم کرد به عنوان مشاهیر قبول ندارند و تنش زاست. شاهو سنه (بحث) ‏۱۳ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۵۹ (UTC)پاسخ

قبلاً در مورد مشاهیر کُرد، بحث های زیادی صورت گرفته است. ضمناً جناب شاهو سنه شما نماینده یا رهبر مردم کُرد هستید؟ باتشکر / مسعود بوکانی (بحث) ‏۱۴ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۰۵ (UTC)پاسخ

حتمأ شخص تو بوکانی با این رفتار زشت و توهین آمیز نماینده و رهبر کردهایی؟ اجازه نخواهیم داد این افراد رو به عنوان بزرگان کرد جا بزنی. عکس فامیلاتون میخواید بذارید و نگاه کنید برید تو وبلاگ شخصیت اینجا جاش نیست. به غیر اسامی که بالا ذکر شده احمد خانی هم نباید باشه.216.177.129.25 ‏۱۴ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۲۶ (UTC)پاسخ

شاهو گیان مام جلال، سروک بارزانی، اوجالان، صلاح الدین ایوبی، بدلیسی، مستوره اردلان، فلکناس اوجا، دینوری و ...باقی بذار بقیه رو حذف کنید هم جعبه تصاویر هم اسامی. بژی216.177.129.25 ‏۱۴ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۳۰ (UTC)پاسخ

شاهو سنه من نظرمو بالا نوشتم و هم نظر تو هستم من تو بحث مریوانم نوشتم وضعیتی دقیق شبیه نصب پیکره ها در شهر مریوان پیش اومده توسط شورای شهر.اینم از وضعیت مشاهیر مریوان! دقیق مثل همون اشتباهی که شورای شهر مریوان انجام داد. من اونجا هم گفتم و باز اینجا هم می گم که باید اولین نام در ادب و فرهنگ متعلق به ماموستا قانع باشه ودر نظر قبلی هم ذکر کرده بودم و بعد دیگر مشاهیر ولی ... اومدند پیکره عثمان هورامی تو شهر مریوان نصب کردند و پیکره قانع نیست؟! البته در اونجا به عثمان هورامی ناحقی شده بود من اینجا هم می گم میشه محمد بگه عثمان هه ورامی مال کدوم استانه؟؟؟؟؟؟؟اخه منم نمیخوام توهین کنم ولی عثمان هه ورامی هم جزو مشاهیره و صرفا جهت اطلاع از استان "کوردستانه" و اگرم نمیدونین بگم که اسطوره ی سیاچه مانه زبانزد خاص و عام بوده و هست و خواهد بود...159.203.118.137 ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۴۴ (UTC)پاسخ


منابع تاریخی متعددی وجود دارند که بر لر( لک ) بودن طوایف کرمانشاه یا کلهرها صحه گذاشته‌اند:

1-در کتاب زیر آفتاب سوزان ایران نویسنده آن، هویت کلهرها را به قوم لر(لک) نسبت می دهد و می نویسد:« قنسول ایرانی ... برایمان تعریف کرد که حاکم کرمانشاه، امیرمفخم در حال حاضر با قوای بسیار در سر پل به سر می برد و با لرهای کلهر که از پرداخت عوارض خود استنکاف کرده اند در حال جنگ است...» (نیدر مایر، اسکارفن 1363)

2-درکتاب کردان گوران که تحقیقات مفصل تری در مورد طوایف کرمانشاه دارد در چند صفحه از قول پژوهشگران کورد تبارنقل کرده که گورانها (به معنی همه طوایف کرمانشاه ) اصالت لری دارند به طور مختصر در مورد کلهرها چنین مینویسد: «پس از گذشت نیم سده، دکتر فریچ ـ خاورشناس آلمانی ـ « کلهرها ـ لرها » را یکی کرد و اندکی پیش از وی، ژ.دو.مورگان گواهی داده بود که کردان کلهر به لکی سخن می گویند. در پژوهش علمی، بر اساس داده هایی از این دست، این باور پدید آمد که کلهرها،... شاخه ای از لران اند، زیرا گوران ها و دیگر گروه های باشندگان جنوب کردستان، به گواهی روسو، دارای «نام عمومی لک» هستند» (آکوپوف. گ. ب. 1386)

3-میرزا خانلر خان اعتصام الملک ، نایب اول وزارت امور خارجه در کتابش کلهرها را با هویت لر، ثبت کرده و می نویسد «محمد حسن خان سرتیپ، حاکم کلهر در آن ایام از کرمانشاهان مرخص و روانه به محال خود گردید. بعد از ورود او بر ایل و الوار کلهر خبر رسید که..» (میرزا خانلر خان اعتصام الملک-1351)


4-بارون دوبد در کتاب سفرنامه لرستان و خوزستان که به سیاحت در میان لرها می پردازد، در تشریح طوایف لر کوچک چنین می نویسد: طایفه‌های پشتکوه که به نام فیلی منسوبند از طوایف پیشکوه بسیار کمترند سرگرد رالینسن عده ی آنان را 12 هزار خانوار تخمین زده که شامل کرد و دیناروند و کلهر و بدرایی و مکی می شوند. (بارون دوبد - کتاب سفرنامه لرستان و خوزستان)

5-ناصرالدین شاه در سفرنامه اش اهالی اطراف سرپل ذهاب را لر ثبت می کند او در صفحه ی 82 کتابش از سنگ سفیدی در حوالی سرپل ذهاب می گوید که لرها – که اهالی آن منطقه می باشند - برای این سنگ حکایتی دارند. البته ناصرالدین شاه در صفحه ی 62 همان کتابش اهالی حومه طاق بستان را هم لر ثبت می کند. در این مورد نمی توان گفت ناصر الدین شاه اشتباه کرده است زیرا او به اندازه ی کافی مشاور و تصحیح کننده در اختیار داشته است. ناصرالدین شاه در سراسر سفر‌نامه‌اش (صفحات62 ،72، 74 و 169) ، طایفه زنگنه کرمانشاه را با پیشوند لر و به صورت لر زنگنه درج کرده است.(ناصرالدین شاه62). همچنین، کتاب منتخب التواریخ در ص 53 زنگنه را در مجموع طوایف لر قرار داده است.

6-در کتاب دائرة المعارف سرزمین و مردم ایران صفحه 401 چنین می خوانیم « در عصر مغول قسمت شمالی جاده قصر شیرین به کنگاور جزء کردستان و قسمت جنوبی این جاده جزء لرستان بوده و کرمانشاه به صورت ده کوچکی درآمده است.» مرز لر فیلی در غرب با عرب های دشت آشور و در شرق با ترک های همدان به خوبی روشن است زیرا که زبان لری فیلی سنخیتی با زبآن‌های عربی و ترکی ندارد. اما این مرز در حد شمالی به خاطر هم ریشه بودن با کردها نامعلوم است و می توان این حد را جاده ی قصرشیرین به کنگاور دانست.

7-علی اکبر وقایع نگار نویسنده کُردتبار، کرمانشاهان را داخل سرزمین لرستان می داند. و در صفحه‌ی 23 کتابش چنین می نویسد: « جماعت لر جماعتی هستند...که محل و مسکن آن‌ها از اصفهان گرفته تا به سر حد ششتر و دزپول و یک طرف آن به عراق عرب و یک طرف آن به کردستان سنندج و یک طرف آن به همدان متصل است و کرمانشاهان نیز داخل لرستان است و طوایفی که ذکر می شود همگی از طایفه ی لر منشعب شده اند. طایفه ی بختیاری و طایفه ی بیستیاروند و طایفه سنجابی و طایفه جلیلوند...» روشن است که آقای وقایع نگار طایفه سنجابی کرمانشاهان را در زمره طوایف لر قرار داده است. در مورد طایفه سنجابی باید گفت که ایل سنجابی یا بخشهایی از آن در زمان سلطنت نادرشاه افشار از حدود فارس به مناطق کرمانشاه کوچانده شده‌اند ( کتاب مقدمه‌ای بر شناخت ایل‌ها، چادر‌نشینان و طوایف عشایری ایران ص 263)

8-در کتاب کوچ نشینان لرستان، مرز بین لرها و کوردها، قدری مورب ثبت شده و آن را خط قصرشیرین به شاه آباد[اسلام آباد]، کرمانشاه، هرسین، ... نوشته است.( مورتنسن،1377-کتاب کوچ نشینان لرستان)

9-در تأیید وجود جماعت لر در کرمانشاه، یاسنت لوئی رابینو چنین نوشته: « ایالت کرمانشاه دارای شمار بسیاری روستاست که در بیشتر آن‌ها کردها و لرها زندگی می کنند...»(رابینو،1391) و باز در ادامه می نویسد: « بزرگترین فراورده ی این ایالت پس از گندم، پشم است. رمه‌های بزرگ کردها و لرها در تپه‌های سرسبز این ایالت در حال چرا هستند...»( رابینو 1391: 34) او همچنین در مورد وجود گویش لری در کرمانشاه می گوید: « بیشتر روستاهای ایالت کرمانشاه ، از گویشوران کردی و لری هستند.» (یاسنت لوئی رابینو-1391)

10-جلیل ضیاء پور در کتابش، اهالی کرمانشاه را در دو محدوده ی کرد و لر می داند و چنین نوشته: «منطقه ی کرمانشاهان ( که مرکز آن کرمانشاه است و در جنوب کردستان و شمال لرستان قرار دارد) با این که دارای مردمی مختلف با خصوصیات و گویش های متنوع است بخش شمالی آن را کردها و جنوبی را لرها اشغال کرده اند». (جلیل ضیاء پور۱۳۴۶)


11-کتاب "سفرنامه گروته" قضیه ی حمله کرندی‌ها، سنجابی‌ها و کلهرها به کرمانشاه را این چنین توضیح می دهد « ...روز و شب صدای تیر اندازی قطع نمی شد. گروهی تیر می انداختند زیرا از کسی واهمه نداشتند. بقیه شلیک می کردند برای این که می ترسیدند و عده ای دیگر نیز می خواستند صرفا به همسایگان‌شان بفهمانند که آن‌ها نیز تفنگ دارند. در خیابان‌ها و دروازه‌های شهر پیروزی با لرها و کردها بود..» (گروته،1369: 88 و89 ) همچنین در ادامه ضمن توصیف شهر کرمانشاه چنین می نویسد: «... بعداز گردش در محله‌های مختلف، با این شهر و معدود بناهای دیدنی اش، آشنا شدم. کردها و لرهای تا دندان مسلح و زائران کربلا در کوچه‌های فوق العاده تنگ در رفت و آمد بودند.»(سفرنامه گروته -1369)مصطفی ستاری (بحث) ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۱۲ (UTC)پاسخ


منابع تاریخی مبنی بر لر بودن لک ها:

1-" زین‌العابدین شیروانی" نویسنده کتاب تاریخی بستان‌السیاحه در سدهٔ نوزدهم ، لک‌ها را به عنوان یکی از ایل‌های لر می‌نامد.( بستان‌السیاحه، تهران: کتاب‌خانهٔ سنایی، حدود ۱۹۸۰)

2-" معین الدین نطنزی" مؤلف کتاب (منتخب التواریخ) به سال ۸۱۶ هجری لک‌ها را یکی از طوایف اصلی قوم لر می‌داند و می‌نویسد:

«چون قوم لر در آن موضع (مانرود) بسیار شدند و بعد از آن هر قبیله به جهت علفخواری (چرای احشام) رو به موضعی نهادند، بعضی به لقب و بعضی به اسم موضعی که قرار گرفتند نام قبیله بدان مشهور شد، مثل روزبهانی، فضلی، داود عباسی، ایازکی، عبدالمالکی و ابوالعباسی که به نام پدر موسوم اند و سلوزی، جنگروی، لک، هسته، کوشکی، کارند، سنوبدی، الانی، زخوارکی، براوند (بیرانوند)، زنگنه، مانکره‌ای، رازی، سلگی و جودکی که به اسم مواضع خود مشهورند» (منتخب التواریخ، معین الدین نطنزی، سال 816 هجری) همان‌طور که واضح است او لکها و نیز زنگنه‌ها و بیرانوندها را که لک زبانند، در زمره قوم لرمی‌داند.

3-"اسکندر بیک ترکمان" مورخ دوران صفویه در جلد اول کتاب مشهور " عالم آرای عباسی" لک‌ها را لر و مناطق لک نشین را جزء لرستان و لرکوچک ذکر می‌کند، او می‌نویسد: «مجملآ طوایف لر کوچک که در ولایت خرماباد، خاوه، الشتر، صدمره و هندمین اقامت دارند از قدیم‌الایام به تشیع فطری و ولای اهل بیت و طیبین و طاهرین موصوفند و مؤلف نزهت القلوب به شرح قصبات و مواضع لر کوچک را به تفصیل مرقوم نساخته آنچه معلوم ذره حقیر گشته ولایت مذکور بر جانب جنوبی عراق (اراک) واقع گشته عرض آن یک طرف به ولایت همدان و قلمرو علیشکر متصل و طرف دیگر به الکاء خوزستان پیوسته طول آن از قصبه بروجرد تا بغداد و سایر محال عراق عرب قریب یکصد فرسخ است »(عالم آرای عباسی، جلد اول، ص 469) در این کتاب مناطق اصلی لک نشین یعنی الشتر و خاوه که همان دلفان است از طوایف لر کوچک دانسته شده و با حدودی که برای ولایت لر کوچک مشخص شده یعنی از همدان تا خوزستان و از بروجرد تا بغداد؛ همه مناطق لک نشین جزء لر کوچک دانسته شده‌اند.

4-" میرزا محمد حسین مستوفی" در رساله " آمار مالی و نظامی ایران در سال ۱۱۲۸" در دوره صفویه ، قوم لر را ایرانی الاصل دانسته و آنها را مشتمل بر چهار طایفه می‌داند:فیلی، لک، بختیاری و ممسنی (فرهنگ ایران زمین، جلد 20، ص 406-409) دراین رساله مرکز لرفیلی را خرم‌آباد و طایفه زند را از لر‌های لک دانسته است.

5-حمید ایزدپناه" ادیب، شاعر و نویسنده لر در کتاب فرهنگ لری می‌نویسد: در لرستان دو گویش لکی در شمال و لری فیلی در جنوب، شرق و غرب تکلم می‌شود. وی لکی را یکی از گویشهای اصلی قوم لر می‌داند. او معتقد است که لکی با لری فیلی زمینه‌های دستور زبانی و واژه‌های مشترک زیاد دارد و تفاوت آنها تنها آوایی است. به نظر وی زبان لکی، زبان ادبی لری می‌باشد(فرهنگ لری، تألیف حمید ایزدپناه) همچنین در کتاب فرهنگ لکی ، کرد دانستن لک‌ها را یک «سوءتفاهم» و ناشی از استفاده واژه کرد از قدیم در معنی مردمان کوچ‌نشین ایرانی‌تبار در سراسر منطقه می‌داند(فرهنگ لکی، مؤسسه فرهنگی جهانگیری، تهران ۱۳۶۷)

6-ایرج کاظمی" ادیب و نویسنده لرستانی که خود از لک زبانان دلفان است در کتاب'" مشاهیر لر'" گویش لکی را یکی از گویشهای مردمان لرزبان معرفی می‌کند (کتاب مشاهیر لر، تألیف ایرج کاظمی دلفانی)

7-موسوی"در کتابسوگ سرایی و سوگ خوانی در لرستان در تقسیم‌بندی زبان و گویش لرها می‌نویسد: لرها به گویش عمده لری، لکی و بختیاری صحبت می‌کنند.

8-سکندر امان‌اللهی" نویسنده و انسان‌شناس بزرگ لر در کتاب قوم لر می‌نویسد:

«گویش لکی جزو لری است که با گویش‌های هورامی و کرمانشاهی (کلهری) همبستگی زیادی دارد » (قوم لر، سکندر امان‌اللهی ، انتشارات آگاه تهران)

9-رحیمی عثمانوندی" در کتاب بومیان دره مهرگان که بی شک کامل‌ترین اثر در مورد مردم لک است. رحیمی در کتاب خود می‌نویسد: « لک‌ها در فرهنگ و منش‌های تباری با لر همانند و در تمام وجوه اعتقادی و کنش‌های فرهنگی و بومی با یکدیگر همسان و همانندند و تنها از حیث گویش تفاوت‌هایی با هم دارند.

10-تیمور بیک یا تیمور لنگ "مؤلف کتاب منم تیمور جهانگشادر کتاب خاطراتش در فصل بیستم درباره سفرش به سرزمین لرستان توضیح می دهد و از مناطق اطراف رودخانه سیمره و ایلام که امروزه سکونتگاه لک ها هستند عبور می کند و مردم این مناطق را لر می نامد.(منم تیمور جهانگشا،مارسل بریون فرانسوی،کتابخانه مستوفی)

11-علیمردان عسگری عالم "مؤلف کتابهای ادبیات شفاهی لر زبانان و فرهنگ واژگان لری که خود از لک‌های الشتر است لکها را شاخه‌ای از قوم لر دانسته که پیشتاز عرصه شعر و ادب در غرب کشور هستند. وی واژه‌های لکی و فیلی را تحت عنوان فرهنگ واژگان لری گردآوری کرده است و قسمت عمده‌ای از کتاب ادبیات شفاهی لر زبانان را به ادبیات لکی اختصاص داده است.

12-علی اکبر وقایع نگار" نویسنده کورد ، تاریخ نویس بزرگ قرن سیزدهم ، کرمانشاهان(بیشترین تراکم جمعیتی لک ها در این استان است) را داخل سرزمین لر می داند و در صفحه 23 کتابش چنین می نویسد:« جماعت لر ، جماعتی هستند که محل و مسکن آنها از اصفهان گرفته تا به سر حد ششتر و دزپول و یکطرف آن به عراق عرب و یکطرف آن به کردستان سنندج و یکطرف آن به همدان متصل است و کرمانشاهان نیز داخل لرستان است و طوایفی که ذکر می شود همه از طوایف لر منشعب شده اند : بختیاری ، بیستیاروند ، سنجابی و جلیلوند و ...» (علی اکبر وقایع نگار-قرن سیزدهم-کتاب بدايع اللغه، فرهنگ کردي – فارسي

13- کریم خان زند بنیانگذار سلسله پادشاهی زندیه در جمله ای خود را لر معرفی می کند و چنین می گوید : « اگر شما ما را لر ساده ی بی وقوفی پنداشته اید اشتباه کرده اید » و بسیاری سخنان دیگر از این پادشاه زند در کتاب " رستم‌التواریخ" اثری از محمدهاشم آصف از کاتبین دوره زندیه و اوایل دوره قاجار ، به ثبت رسیده است.

14-اریک جان آنونبی" تحت عنوان مقاله ای بنام لری چند زبان است ، ﺩﻗﯿﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺯﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﻨﻄﻘﻪﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﺨﺼﺼﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ زبان ﻟﺮﯼ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻟﺮﯼ ﺭﺍ ﯾﮏ ﮔﻮﯾﺶ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﯼ ﻣﺘﺸﮑﻞ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺯﺑﺎﻥ‏( ﻣﯿﻨﺠﺎﯼ , ﻟﮑﯽ , ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ‏) ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ و ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻟُﺮﯼ ﭼﻨﺪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ؟ ﺩﺭ ﺭﺩ ﺍﺩﻋﺎ ﻫﺎﯼ ﮐﺮﺩﻫﺎ , ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻓﯿﻠﯽ ﻫﺎ ‏( ﻟﮏ , فیلی‏) ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ : ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺩﻋﺎ ﻓﻘﻂ ﻣﺒﻨﺎﯼ ﺗﯿﭙﻮﻟﻮﮊﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﻟﮏ ﻫﺎ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻫﻮﯾﺘﯽ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ , ﺍﺯ ﮐﻬﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﻭ اصلی ﺘﺮﯾﻦ ﺍﺟﺰﺍی ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻟﺮ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.

15-ناصرالدین شاه" در سفرنامه اش سفرنامه عتبات ناصرالدین شاه قاجار، اهالی اطراف سرپل ذهاب را لر ثبت می كند او در صفحه ی 82 كتابش از سنگ سفیدی در حوالی سرپل ذهاب می گوید كه لرها كه اهالی آن منطقه می باشند برای این سنگ حكایتی دارند. البته ناصرالدین شاه در صفحه ی 62 همان كتابش اهالی حومه طاق بستان را هم لر ثبت می كند( کتاب سفرنامه عتبات ناصرالدین شاه به کوشش محمدرضا عباسی)مصطفی ستاری (بحث) ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۱۴ (UTC)پاسخ