ویکی‌پدیا:گزیدن مقاله‌های خوب/کوروش بزرگ

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

کوروش بزرگ[ویرایش]

پیشاخوبیدگی کوروش بزرگ
ویرایش ورودی‌ها
اندازهٔ مقاله ۲۰۲٬۰۰۲
آیا مقاله ترجمه از ویکی‌های دیگر است؟ خیر
منبع‌دارکردن همهٔ مطالب انجام شد
جایگزینی منابع نامعتبر (به‌خصوص منابع ویکیایی) با منابع معتبر انجام شد
بررسی تک‌تک منابع ارجاع‌داده‌شده انجام شد
استانداردسازی منابع با الگوهای یادکرد انجام شد
افزودن الگو(ها)ی جعبهٔ اطلاعات انجام شد
افزودن الگو(ها)ی جعبهٔ گشتن انجام شد
افزودن رده و میان‌ویکی مناسب انجام شد
افزودن تصاویر مناسب انجام شد
پیوند به محتوا(ها)ی مرتبط در پروژه‌های خواهر انجام شد
پیوند پایدار منابع برخط (کد) به‌زودی انجام می‌شود
هنوز ناظر وپ:گمخ صحت ورودی‌ها را تأیید نکرده‌است.

 کوروش بزرگ (ویرایش | تاریخچه) • بحثپی‌گیری

بحث زیر پایان یافته‌است و به‌زودی بایگانی خواهد شد.
با تشکر از زحمات جناب کاویانی و جناب اسپیرال خوب شدRoozitaa (بحث) ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۵۸ (UTC)[پاسخ]

نامزدکننده: درفش کاویانی (بحثمشارکت‌ها)

این مقاله با همکاری اسپیرال نوشته شده‌است و احتمالاً نیاز به کار بیشتر داشته باشد چون واقعاً ایدهٔ دیگری برای گسترش و بررسی موضوعات نداشتم و غرض از معرفی تقریباً زود آن به این بخش، همفکری با دیگر دوستان است تا مقاله به سطح مطلوبی برسد. در نوشتن مقاله، سعی بر این بوده تا تحلیل و بررسی بر داستان‌نویسی صرف ارجح باشد و در پاره‌ای از موارد از تکرار مکررات کهنه و افسانه‌ای صرفنظر شده‌است. منتظر دیدگاه دوستان هستم. درفش کاویانی (بحث) ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۵۲ (UTC)[پاسخ]
دیدگاه نوژن

درود بسیار و سپاس فراوان از دوستان گرامی برای ساختن این نوشتار. راستش اگر بخواهم کمی رک باشم باید بگویم دیباچه این نوشتار آنقدر که باید باعث سرور و تحسین من نشد. گویی از همان آغاز برای اثبات هاله نور دور کوروش بزرگ گامی بلند برداشته شده و احساسات به یکباره چونان ته یک قابلمه بر صورت خواننده کوبانده می‌شوند. پاراگراف نخست خوب و شکیل است؛ به یکباره در پاراگراف دوم سخن از «جنگ و بوی خون» دیده می‌شود و معلوم نیست که اصولن یک شاه به آن نام و آن نشان چه شد که جنگ و خون دید؟ این پاراگراف آنقدر بی مقدمه و یکباره آدم را در برابر بعضی «نظرها»ی احساسی می‌گذارد که من برای مدت کوتاهی باورم نشد که دارم درست می‌بینم!

درود. این ایراد را وارد می‌دانم! حقیقتش در ابتدا چنین بندی در مقاله وجود نداشت. طبق بحثی که با سرکار رزیتا داشتیم، ایشان لید مقالهٔ قبلی را بر مقالهٔ فعلی ارجح دانستند و من ِ از همه‌جا بی‌خبر، عیناً همان را کپی کردم. همانطور که در بالا هم شرح دادم، به هیچ روی مقاله را آماده نمی‌دانم و هدف از معرفی به این بخش، همفکری و یافتن خلأهای اساسی مقاله بود. بند مورد بحث بدست بانو رزیتا حذف شد. اگر بخش‌های دیگر مقاله را بخوانی، متوجه خواهی شد که سعی شده به قول تو آن هالهٔ نورانی برداشته شود و کوروش واقعی و آن چیزی که بوده، ثبت شود نه آن چیزی که خوش‌آیند عده‌ای کوروش‌پرست است! درفش کاویانی (بحث) ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۴۱ (UTC)[پاسخ]

پاراگراف سوم دیباچه نباید به صورت گفته‌ای از جناب داندامایف آورده شود. اگر آنچه که ایشان فرموده‌اند (که یهودیان به کوروش بزرگ چنان می‌گویند و یونانیان چنین) درست باشد، باید به صورت حقیقت آورده شود و نه گفته یک انسان. چرا این سخن آورده شده هم باز خواننده را نسبت به بی طرفی ما نویسندگان ویکی‌پدیا در تردید می‌گذارد.

این بند حذف شد. لید را در فرصت مناسبی بازنویسی خواهم کرد. درفش کاویانی (بحث) ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۴۱ (UTC)[پاسخ]

پاراگراف ۴ به روند عادی بر می‌گردد و تازه سخن از حقیقت جنگ زده می‌شود. به کار بردن واژگانی چون «قطعاً» و «بدون تردید» کار شایسته‌ای نیست و به نوشتار لحن دفاعی و ستایشی می‌دهد.

این موارد هم حذف شدند. درفش کاویانی (بحث) ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۴۱ (UTC)[پاسخ]

بخش «هرودوت گزارش می‌دهد که کوروش در جنگ با ماساگت‌ها کشته شد؛ ولی این دیدگاه را اکثر مورخین جدید رد می‌کنند و معتقدند که داستان هرودوت ساختگی است.» باید تغییر کند چرا که شکل ژورنالیستی/دانشنامه‌ای ندارد. برای نمونه می‌توان آن را به صورت «در چگونگی مرگ کوروش میان تاریخ‍دانان و تاریخ‌نویسانی چون هرودوت، که بر این باور بود که او در جنگ با ماساگت‌ها کشته شد، اختلاف است.» جدای از این مساله، به یکباره سخن از الاغ به زبان می‌آید و معلوم نمی‌شود که پنج-شش خطی که درباره «زمان» مرگ کوروش صحبت می‌کنند چه ارتباطی با جمله نخست دارند و هدف از بیان آن‌ها چیست؟

لطفاً این بند را به نحوی که خودتان صحیح می‌دانید ویرایش و تصحیح کنید. بحث الاغ به نظرم بسیار مهم است و کشف این اسناد گلی، بسیار بسیار بااهمیت است. در بابل برای خرید و فروش سند منتقل می‌شد و این سندها بر روی الواح گلی کوچکی ثبت می‌شدند. تاریخ این لوح‌ها براساس سال پادشاهی شاه مشخص می‌شد. در فاصلهٔ بین نوزده روز، تاریخ‌ها از نام کوروش به کمبوجیه تغییر یافتند که نشان می‌دهد در این فاصله کوروش درگذشته‌است. اگر منظورتان از عدم پیوستگی در لید است، می‌توان آن را برداشت و یا خلاصه کرد ولی در متن اصلی، جایش درست است و به تحلیل زمان مرگ می‌پردازد. درفش کاویانی (بحث) ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۴۱ (UTC)[پاسخ]

خوشحال می‌شوم درباره دیدگاهم به بحث بنشینیم. با سپاس دوباره -- نوژن (بحث) ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۰۹ (UTC)[پاسخ]

نوژن جان! ممنون از وقتی که گذاشتی ولی انتظار داشتم به موارد اساسی بپردازی:دی اگر بخشی نیاز است که اضافه شود یا بخشی زیاد از حد دراز شده، این موارد را گوشزد نمایید تا رفع شود. دوستدار درفش کاویانی (بحث) ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۴۱ (UTC) [پاسخ]
  • حکایت افسانه زایش کوروش بخش بزرگی از نوشتار را به خود مشغول کرده‌است. آوردنش در همان نوشتار افسانه زایش کورش بزرگ کافی است و نیازی به آوردن کل افسانه با جزئیاتش نیست. در پایان بخش هم ادعایی به صورت «در تاریخ ایران نیز نظیر چنین داستان‌هایی وجود دارد» مطرح شده ولی پیوند به شاه یا داستان مورد نظر داده نشده‌است. بخش بعدی «باید توجه داشت... دانشمندان را به حیرت افکنده‌است» به کل حشو است و لحن درستی برای نقل مطلب انتخاب نشده.
به بهترین حالتی که می‌توانستم، تصحیحش کردم. درفش کاویانی (بحث) ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۷ (UTC)[پاسخ]
  • در نوشتار به جای - از – بهره بگیرید.
متوجه نشدم. چه را با چه جایگزین کنم؟ درفش کاویانی (بحث) ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۷ (UTC)[پاسخ]
در بخش‌هایی مانند – اگر خیلی زود در نظر بگیریم –. -- نوژن (بحث) ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۰۸ (UTC)[پاسخ]
  • بخش «جنگ با مادها» پرش بزرگی از کودکی و نوجوانی مبهم کوروش به فتح هگمتانه می‌زند. خواهشمند است فضای زمانی خالی را به گونه‌ای پر کنید. چه شد که نوجوانی از بخش پیش به چنان سپاهی دست یافت که حکومت ماد را به چالش کشید؟
حقیقتاً این گلایه را باید از تاریخ کرد! تنها چیزی که در دست داریم، شرح یک سلسله داستان از این دوره‌است که مثلاً هارپاگ برای وی نامه می‌نویسد و کوروش را تحریک می‌کند که برعلیهٔ شاه ماد بشورد و دیگر اینکه کوروش اهالی پارس را دعوت به ضیافت می‌کند و به همه خوش می‌گذرد و در روز دوم همه را به کار وا می‌دارد و به همه بد می‌گذرد و سپس از آن‌ها می‌خواهد که بگویند کدام روز بهتر بود و روز بهتر را فقط در گرو حمله و شورش علیهٔ ماد تفسیر کرد. این مورد را به مقاله اضافه کنم؟ فقط همین در تاریخ ثبت شده‌است. درفش کاویانی (بحث) ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۷ (UTC)[پاسخ]
پس همین توضیح کوتاه را درباره اینکه تاریخ درباره آن بازه زمانی چیز زیادی ندارد بیاورید. البته گمان می‌کنم تاریخ‌دانان بزرگ بی‌گمان به این نکته اشاره داشته‌اند، پس می توان از دیدگاه آن‌ها برای توضیح آن فضای خالی بهره گرفت. -- نوژن (بحث) ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۰۸ (UTC)[پاسخ]
  • در بخش «فروپاشی فرمانروایی لیدیه» داستانی عنوان می‌شود که برای خواننده مشخص نیست آیا داستان حقیقت داشته یا باز هم از آن غلوگویی‌های یونانیان بوده‌است. از این رو منبع را ذکر بفرمایید. در پایان آن بخش مشخص نشد که سرنوشت کرزوس دقیق چه شد. به گمانم جایی خواندم که او را فرمانده سپاه می‌کند، یا بر فرماندهی بخشی از کشور می‌گمارد، یا یک همچین چیزی. -- نوژن (بحث) ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۱۱ (UTC)[پاسخ]
دو داستان آمده، یکی دربارهٔ پیشگویی و معبد دلفی و دیگری دربارهٔ خودسوزی کرزوس که هردویشان منبع دارند. پایان کار را خواهم نوشت. درفش کاویانی (بحث)
  • سلام و تشکر بابت تلاش برای خوبیدگی مقاله. من خیلی در جریان تحول این مقاله نیستم ولی با نگاهی به لید به نظرم رسید جمله «بدلی از این استوانه در مقر سازمان ملل در شهر نیویورک قرار داده شد.» دارای منبع خیلی قوی نباشد. راستش منبع اینگونه نوشته‌است:

A replica of the Cyrus Cylinder has reportedly been on display at United Nations headquarters in New York City as a tribute.

بنده برداشتم از این جمله این است که گفته‌شده بدلی از آن در UN به نمایش گذاشته‌شده‌است. راستش حتی منبع هم مطمئن نیست. خیلی از افرادی هم که به UN رفته‌اند چنین چیزی را ندیده‌اند وگرنه الان فیس‌بوک پر می‌بود از عکس‌های مردم با منشور در UN. ولی خب اینکه بازدید کننده‌ها ندیده‌اند دلیل بر نبودن نمی‌شود، چون مردم که اجازه ندارند از همه‌جای UN بازدید کنند. کوتاه سخن اینکه منبع معتبرتری برای ادعای فوق نیاز است. طاها (بحث) ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۱۳ (UTC)[پاسخ]
سلام. شایعه‌ای وجود دارد که منشور کوروش بر سر در سازمان ملل است! یا شعر سعدی بر یکی از ورودی‌های سازمان ملل نقش بسته! ولی در جاهای تقریباً معتبری خوانده و دیده‌ام که یک بدل از منشور در تالار قیومیت سازمان ملل وجود دارد. اینم یک منبع: [۱] اگر معتبر است، بگویید تا به مقاله اضافه کنم. در اینجا هم عکسش وجود دارد. از نظر بودن، چنین چیزی وجود دارد. این فیلم که تصویر فوق از روی آن برداشت شده هم جالب است و با معاون دبیرکل سازمان ملل مصاحبه می‌کند و صحنه‌ای از وجود بدل منشور در تالار را نشان می‌دهد. درفش کاویانی (بحث) ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۱۸ (UTC)[پاسخ]
اون شایعه همان‌گونه که فرمودید شایعه‌است (سردر سازمان ملل کجاست؟). داستان شعر سعدی هم که در جایی بحث شده‌بود و گفته شد که ظاهرا یک زمانی یک نمایشگاه موقتی بوده و بر سردر غرفه ایران آن را نوشته‌بودند. آن وب‌سایتی که اشاره کردید وب‌گاه معتبری است اما بخش دانشنامه‌اش بازنویسی ویکی‌پدیای انگلیسی است (در پایین مقاله می‌خوانیم: The Wikipedia article included on this page is licensed under the GFDL.) و لذا غیر قابل استفاده در مقاله خوب است. شخصا با مدارکی که نشان دادید تا حد زیادی به وجود بدل مطمئن شدم ولی بحث سر این است که آیا منشور همیشه در حال نمایش است یا در برخی از نمایش‌های خاص در معرض دید گذاشته می‌شود. من به خود UN زنگ زدم، ولی بخشی که باید جوابگو می‌بود بسته‌بود و باید دوباره دوشنبه زنگ بزنم. اگر خواستید خودتان در اینجا یا اینجا پیام بگذارید. با احترام، طاها (بحث) ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۳۰ (UTC)[پاسخ]
پیگیری این موضوع نظر لطف شماست، اگر دوشنبه خبر نهایی را به ما هم اطلاع دهید ممنون می‌شوم. ولی بحث مهم‌تری که وجود دارد، این است که کدام منبع معتبر این موضوع را پوشش داده‌است. قانع شدن من و شما برای ارضای شخصی ما مفید است ولی برای ذکر در مقاله، حتی بازدید شخصی و گرفتن عکس هم منبع محسوب نمی‌رسد. لطف کنید و از آن بخش بپرسید که آیا خبرگزاری یا نشریه‌ای از این موضوع که استوانهٔ کوروش در سازمان ملل است، گزارش تهیه کرده‌است؟ یا اگر منبع معتبری:دی سراغ دارند معرفی کنند. ممنون درفش کاویانی (بحث) ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۷ (UTC)[پاسخ]
شعر سعدی بر سردر تالار ملل در نیویورک قرار دارد. برای اطلاعات بیشتر به مقاله سعدی و منابع آن بنگرید.Sicaspi گپ ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۰۴ (UTC)[پاسخ]
ببخشید از آنجایی که شعر سعدی به خوبیدگی این مقاله بی‌ارتباط است بهتر بحث را در جای دیگری ادامه دهیم. طاها (بحث) ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۳۰ (UTC)[پاسخ]

به نظر می‌رسد باید در زمینه ارزیابی کوروش و دیدگاه درباره او بیشتر توضیح داده شود. نگاهی به مقاله انگلیسی و برگزیده آلمانی بیندازید مثلاً. Sicaspi گپ ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۵۴ (UTC)[پاسخ]

بله. بخش دیدگاه‌ها نیازمند گسترش است. درفش کاویانی (بحث) ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۷ (UTC)[پاسخ]
انجام شد. درفش کاویانی (بحث) ‏۹ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۲۴ (UTC)[پاسخ]

نظریهٔ ذوالقرنین بودن یا نبودن کوروش طرفداران و نقادان بسیاری دارد و به نتیجه‌ای قطعی نرسیده‌است. به غیر از کوروش از اسکندر مقدونی بیش از هر کسی که احتمالاً می‌تواند ذولقرنین باشد نام برده شده‌است. در مقاله بر اساس استدلال‌های آقای شهبازی، آمده‌است که «این استدلال‌ها را نمی‌توان پذیرفت». از آنجائیکه موضوع دربارهٔ یک نظریه است به قطعیت رساندن آن در مقاله ویکی پدیا از نظر علمی صحیح نیست.Roozitaa (بحث) ‏۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۰۲ (UTC)[پاسخ]

نظر شخصی من این است که نه کوروش و نه اسکندر، شخصیت ذکر شده در قرآن نیستند. منابع در دسترسم برای این بخش اندک است ولی سعی می‌کنم جستجوی بیشتری انجام دهم و منابع بیشتری در رد این فرضیه بیابم. همانطور که در مقاله هم اشاره شده، نخستین کسی که این فرضیه را پیش کشید، آقای ابوالکلام آزاد بود که هیچ اطلاعی از باستان‌شناسی و تاریخ باستان نداشت و استدلال‌هایش همان‌هایی بود که در مقاله ذکر شده و اگر قرار باشد کسی این فرضیه را نقد کند، کسی همچون شاپور شهبازی که پی‌اچ‌دی تاریخ ایران هخامنشی را داشت معتبرترین منبع محسوب می‌شود. منابع جدیدی خواهم افزود. درفش کاویانی (بحث) ‏۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۲۵ (UTC)[پاسخ]
  • برای رعایت بیشتر امانت بهتر است فرضیه‌‌ها را در ویکی پدیا به صورت فکت درنیاورد. با نظر شما که کشف شخصیت احتمالی ذولقرنین موضوعی است که باستان‌شناسان و تاریخ‌دانان بیشتر از آن سر در می‌آورند تا مفسرین کتاب‌های دینی موافق نیستم. (توصیه می‌کنم خودتان کتاب تورات، بخش دانیال نبی (باب هشتم) و سه باب‌ بعدی را مطالعه بفرمائید.)
در این بخش از مقاله، فقط به رد ادعاهای باستان‌شناسی و تاریخی پرداخته شده و شخصی که نخستین بار چنین ادعایی کرده، هیچگونه اطلاعی از تاریخ و باستان‌شناسی نداشته‌است. منابع جدیدی خواهم افزود و لحن را نیز تصحیح خواهم کرد. درفش کاویانی (بحث) ‏۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۰۵ (UTC)[پاسخ]
  • آخرین بخش مقاله‌های شاهان معمولاً به موضوع جانشینی آنان اختصاص دارد.
بخش جدیدی تحت نام ولیعهد و جانشین ایجاد کردم، عنوانش اگر مناسب نیست، به نام بهتری ویرایش کنید. درفش کاویانی (بحث) ‏۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۰۵ (UTC)[پاسخ]

روایت هرودوت از کشته شدن کوروش که داندامایف نقل کرده تا حدی با خود کتاب تاریخ هرودوت تفاوت دارد. بهتر است این قسمت از روی کتاب دیگری بازنویسی شود. به غیر از اینکه در تاریخ هرودوت نیامده که تمامی ساکنان اردوگاه کشته شدند. خونخوار بودن در کتاب هرودوت صفتی است که ملکه بعد از خودکشی پسرش به کوروش می‌دهد ولی در مقاله طوری آمده که انگار هرودوت این صفت را به کوروش داده‌است.Roozitaa (بحث) ‏۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۵۲ (UTC)[پاسخ]

قبلاً در این باره صحبت کردیم و داندامایف چیزی اضافه نکرده و سخن هرودوت نیز از زبان ملکه تومی‌ریس اظهار شده‌است. منابع دیگرم را هم چک کردم، تومی‌ریس خطاب به سر بریدهٔ کوروش می‌گوید برای آنکه عطش خونخواری‌ات برطرف شود، تو را در خون انسانی سیراب می‌کنم. به نظرم چنین جمله‌ای باید در مقاله بیاید. درستی یا نادرستی‌اش در خط‌های بعدی تحلیل شد. درفش کاویانی (بحث) ‏۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۰۵ (UTC)[پاسخ]
به نظر من شخصی که در مورد ذوالقرنین ادعایی می‌کند قبل از هر چیز باید به منابع دینی احاطه و آگاهی داشته باشد. گفتهٔ داندامایف اینست «هرودوت می‌گوید ........ سر بریدهٔ کوروش در یک پوست خیک که پر از خون انسان بود انداخته شده تا وی عطش خون‌آشامی خود را تسکین دهد». در واقع این نقل قول از طرف هرودوت نیست بلکه ناسزاگویی ملکه‌ بعد از خودکشی پسرش نسبت به کوروش است. بین این دو فرق وجود دارد.Roozitaa (بحث) ‏۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۳۱ (UTC)[پاسخ]
بند مورد بحث را چنین بازنویسی کردم: ملکه دستور داد تا سر کوروش را بریده و در یک پوست خیک که پر از خون انسان بود بیندازند و خطاب به سر بریدهٔ کوروش گفت: «تو فرزند مرا کشتی و اکنون تو را در خون انسانی قرار می‌دهم تا عطش خوش‌آشامی‌ات را تسکین دهی.»--درفش کاویانی (بحث) ‏۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۰۵ (UTC)[پاسخ]
  • ده روزی گذشت. هنوز به نظرم قسمت بخش ذولقرنین بی‌طرفانه نوشته نشده و مطالب به نحوی تنظیم شده که ذولقرنین نبودن کوروش را القا کند و این درست برخلاف نتیجه‌گیری مقالهٔ اصلی آن کوروش بزرگ در قرآن است.
در این مدت به دنبال منابع گشتم ولی چیزی پیدا نکردم. لطفاً اگر منبعی در اختیار دارید که به کوروش بودن ذوالقرنین تأکید کرده، آن را وارد مقاله کنید یا منبع را معرفی کنید تا اطلاعاتی را وارد مقاله کنم. درفش کاویانی (بحث) ‏۱۳ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۱۹ (UTC)[پاسخ]

در مقاله بسیار نام محققان خارجی بخصوص دیاکونوف و داندامایف به چشم می‌خورد ولی جای نظرات محققان باسواد ایرانی نظیر زرینکوب خالیست.

بهتر است نسبت فامیلی نزدیک بین کرزوس شاه لیدیه و آستیاگ شاه ماد که هرودوت بیان کرده در مقاله آورده شود.Roozitaa (بحث) ‏۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۱:۴۰ (UTC)[پاسخ]

با رواج اینترنت در سایت‌ها یا حتی صفحات کاربری ویکی پدیا سخنان پندآموز بسیاری دیده می‌شود که به کوروش نسبت داده شده‌اند. آیا با این سبک سخنی از کوروش در منابع بر جای مانده است یا خیر؟Roozitaa (بحث) ‏۱۶ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۲۸ (UTC)[پاسخ]

خیلی دوست داشتم چنین بخشی در مقاله باشد، ولی منبعی برایش نیافتم. خودتان بهتر از من می‌دانید که چنین سخنانی جعل مطلق است! درفش کاویانی (بحث) ‏۱۶ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۰۲ (UTC)[پاسخ]

بهتر است اگر امکان دارد همین موضوع جعلی بودن اینگونه مطالب را در مقاله بگنجانید. به این موضوع هم برسید، در مورد حمله به مصر در کتاب پیرنیا نوشته شده که بعضی از مورخین عقیده دارند که کوروش عقیده به تسخیر مصر نداشت اما در این مقاله تهیه مقدمات حمله به مصر توسط کوروش به صورت فکت درآمده‌است.Roozitaa (بحث) ‏۱۶ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۱۶ (UTC)[پاسخ]

من تا روز جمعه به همهٔ ایرادات رسیدگی خواهم کرد، لطفاً اگر مورد دیگری مدنظرتان است، بنویسید تا منابعم را از قفسه بیرون کشم ;-) درفش کاویانی (بحث) ‏۱۷ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۵۹ (UTC)[پاسخ]

در مورد مطالب پر بحث و مورد مناقشه معمولاً جزئیات بحث‌ها و نظرات افراد در مقاله‌های اصلی آن بیان می‌شوند. در مقاله کوروش به نظر من بهتر است بخش فرضیه ذولقرنین به ذکر نام افراد له و برعلیه این فرضیه و خلاصه‌ای بسیار کوتاه و کلی از نظرات آنها بسنده شود و وزن بیش از حد به نظرات یکی محققان که احتمالاً منبع آن در دسترس تر از بقیه محققان بوده نداد.Roozitaa (بحث) ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۱:۲۲ (UTC)[پاسخ]

به‌جز اختصاص بخشی برای جعلی بودن جملات جدید، باقی موارد مطرح شده در بالا، انجام شد. درفش کاویانی (بحث) ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۰۳ (UTC)[پاسخ]

احتمالاً در منابع جدید توجه‌ای به سخنان اینترنتی کوروش و ضرورت نفی آن نشده و به همین علت من هم نتوانستم منبعی پیدا کنم که به این مطلب توجه کرده باشد. اما در مورد فراهم کردن مقدمات حمله کوروش به مصر در کتاب پیرنیا آمده‌است:«بعضی از مورخین عقیده دارند که اگر کوروش پس از تسخیر بابل و شامات و فلسطین به مصر نرفت به این جهت بود که عقیده به تسخیر این مملکت نداشت و حدودی را که دولت ایران دارا بود را حدود طبیعی دانسته و بیش از آن را برای دوام عظمت ایران مضر می‌پنداشت دلیل این عقیدهٔ کوروش را دو چیز می‌دانند یکی اینکه بعد از تسخیر بابل و شامات او نه سال سلطنت کرد و هیچگاه به تهیهٔ اسباب تسخیر مصر نپرداخت و دیگر آنکه به تشکیل بحریهٔ جنگی مبادرت نکرد زیرا در خیال حمله به ممالک ماوراء دریا نبود.» بالاخره معلوم نشد که این مورخانی که پیرنیا از عقیده آنها گفته چه کسانی بودند و در مقاله جز تأکید بر تهیه مقدمات حمله کوروش به مصر مطلب دیگری به چشم نمی‌خورد.Roozitaa (بحث) ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۲۸ (UTC)[پاسخ]

نظر شخصی من چنین است که کوروش مقدمات امر را تهیه کرده بود. از چهار منبع مختلف، این نکته را بررسی کردم و آن‌ها تأکید دارند که کوروش مقدمات تسخصیر مصر را فراهم کرده بود و حتی آزادسازی یهودیان و اسکان مجدد آن‌ها در اورشلیم، برای ایجاد یک پایگاه در صحرای سینا بود. پیشنهاد شما این است که در کنار این گفته‌ها، سخن پیرنیا هم آورده شود یا اصولاً قائل به این سخن نیستید؟ لطفاً شماره صفحهٔ کتاب پیرنیا را ذکر کنید تا چک کنم. درفش کاویانی (بحث) ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۴۱ (UTC)[پاسخ]
این مطلب در بخش «قضاوت مورخین درباره کوروش» صفحه ۹۷ کتاب تاریخ باستانی ایران چاپ سال ۶۲ آمده است. نظر من این است که به این مطلب که از قول برخی از مورخین آمده هم توجه شود. الان کتاب روزگاران زرین کوب، میراث باستانی ایران نلسون فرای و تاریخ شاهنشاهی هخامنشی آلبرت اومستد را نگاه کردم مطلبی در تأئید پیرنیا نوشته نشده بود و مثل اینکه تهیه مقدمات حمله کوروش به مصر را هرودوت آورده‌است.Roozitaa (بحث) ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۴۹ (UTC)[پاسخ]
من تاریخ باستانی را ندارم و فقط دورهٔ سه جلدی‌اش در اختیارم هست و چیزی در آن نیافتم. با توجه به اینکه کتاب پیرنیا قدیمی‌ست و مطالب منتشر شدهٔ جدید بر تهیهٔ مقدمات حمله به مصر تأکید دارند، به‌نظرتان بهتر نیست از آوردن دیدگاه پیرنیا صرفنظر شود؟ البته برای آنکه این دیدگاه هم پوشش داده شود، می‌توان در بخش رویدادهای بابل پاراگراف آخر، این نکته را ذکر کرد که برخی از پژوهشگران از جمله حسن پیرنیا، معتقدند، کوروش در صدد تسخیر مصر نبود و... اگر موافق هستید، لطفاً اطلاعات کتابشناسی پاراگرافی که از کتاب ایران باستانی ذکر کردید را در اختیارم قرار دهید.
لطفاً اگر ایراد و پیشنهادی دربارهٔ مقاله وجود دارد و من می‌بایست آن را برطرف کنم، همین امشب مطرح کنید، زیرا به منابع دسترسی دارم. ممنون درفش کاویانی (بحث) ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۰۱ (UTC)[پاسخ]
پیشنهاد دیگری ندارم. در مرحله برگزیدگی بهتر است در مورد این نظر پیرنیا و مورخین دیگری که این نظر را دارند کمی بیشتر جستجو شود.Roozitaa (بحث) ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۵۵ (UTC)[پاسخ]


موافق من نوشتار را مطالعه کردم و به نظرم اکنون بسیار خوب شده‌است. ضمن تبریک پیشاپیش به دوستان عزیز، برای برگزیدگی نگاه موشکافانه‌تری خواهم داشت و تلاش می‌کنم هر جمله را نخست در دهان بچرخانم و اندک اندک به بالا و پایین دهان برم تا هنگامی که فرو می‌دهم با افتخار بگویم «شاتو دولاتور، ۱۶۹۰». -- نوژن (بحث) ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۵۹ (UTC)[پاسخ]