ویکی‌پدیا:گزیدن مقاله‌های برگزیده/قرةالعین

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

قرةالعین[ویرایش]

بحث زیر پایان یافته‌است و به‌زودی بایگانی خواهد شد.
برگزیده شد

قرةالعین (ویرایشتاریخچهبحثپی‌گیری)

نامزدکننده: کم‌کم با لطف و راهنمایی همه دوستان وقت برگزیدگی این مقاله است. در مرحله پیش برگزیدگی پیوندهای مقاله دائمی شد و بعد از خوبیدگی چندین و چند پیوند قرمز مقاله‌دار شدند. Choqa zanbil (بحثمشارکت‌ها) ‏۱۱ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۱۴ (UTC)[پاسخ]

به نظرم نقد نادانشورانه و بسیار متعصبانه‌ای از کسروی بود. تشبیه کسروی به آیت‌الله خمینی در بند پایانی ژورنالیستی بودن نقد را مشخص کرده‌است. به‌نظرم نباید به این نقد بهایی داده‌شود. به هر حال نویسنده یک «ثابتی» است. با احترام،‌ طاها (بحث) ‏۲۷ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۰۶ (UTC)[پاسخ]
در واقع من هم ارتباط مستقیمی میان این نقد با شخص طاهره ندیدم. دیدگاه کسروی درباره طاهره، باب، شیعه و دین مشخص است و همه با مراجعه به مقاله خود کسروی این دیدگاه را می‌بینند. مقاله بی‌بی‌سی هم مطلب اضافه‌ای در مورد طاهره نمی‌گوید. با این وجود مقاله باز است و ویرایش شما هم موجب دلگرمی --— چغازنبیلبحث ‏۲۷ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۳۹ (UTC)[پاسخ]
حق باشماست. البته من اشاره شما را به "یک ثابتی" را نفهمیدم. البته مهم نیست. رستم (بحث) ‏۲۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۴۶ (UTC)[پاسخ]


نظر طاها

با تشکر فراوان از جنابان چغازنبیل و مدرس که این مقاله را به این شکل رساندن. واقعا در همین شکل فعلی هم مقاله شایسته برگزیدگی است.

  1. «درباره منشاء لقب «طاهره» اتفاق نظر وجود ندارد.» فکر کنم «دارد» درست باشد، نه؟ چون جمله بعدی به اختلاف نظر اشاره می‌کند.
  2. آیا این جمله اشتباه نیست؟ «چهار[۳۱] یا سه فرزند به نام‌های شیخ ابراهیم، شیخ اسماعیل و شیخ اسحاق بود که هیچ‌کدام پیروی مادر را نکردند. » یا اینکه در بخش در بخش دیدگاه اقلیت به شیعه بودن فرزندانش اشاره شده‌است. پس بیانی‌هایی که می‌گویند از نوادگان طاهره هستند چه می‌گویند؟
  3. این جمله کمی کژتابی دارد «شوهرخواهر طاهره و برادرش (که به تازگی او هم بابی شده بود) در سوی دیگر اختلافات بودند.» آیا شوهرخواهر طاهره و برادرش با هم مشکل داشتند یا هردو با شیعیان اصولی؟ (مفهوم دومی نزدیک‌تر است)
  4. در بخش ترور شهید ثالث نظر معادل عباس امانت و همکفرانش برای ایده‌پرداز ترور شهید ثالث چیست؟
  5. در جمله « نگار متحده بی‌حجابی طاهره را با زینب خواهر حسین بن علی در واقعه کربلا مقایسه کرده‌است.[۱۱۲] » وجه تشبیه چیست؟
  6. نظرات رزیتا خانم در بحث کاربر:Choqa zanbil/بایگانی 2#قرة العین جای تامل بیشتری دارد. استدلال +18 بودن به نظرم درست نیست اما اگر خود ماجرا صحت داشته باشد می‌تواند نشانگر حدود جسوربودن طاهره و این نکته باشد که تا چه حد حاضر بود برای الغای دستورهای اسلامی بود مرام بگذارد. من قبلا بر این باور بودم که این واقعه امکان ندارد ولی باتوجه به تمایل شدید طاهره برای اعلام نسخ اسلام شاید هم درست باشد.
  7. در بخش «شعر و ادب» آیا منظورتان از « موسسه معارف بهائی» همان موسسه چاپ امری است یا یک انتشاراتی غیر رسمی؟
  8. چگونگی « ولی‌ باعث پیوند موعودگرایی با مفهوم باب شد» برایم روشن نیست. آیا این کار قبلا توسط اصحاب شیخی تحت عنوان رکن رابع دین انجام نشده‌بود؟ نقش دقیق طاهره در این مساله چیست؟
  9. نمی‌دانم‌ چرا وقتی بر روی مراجع در « پانویس » کلیک می کنم روی مرجع مربوطه نمی‌رود. عملا یافتن یادکرد کامل از روی یادکرد کوتاه‌شده سخت شده‌است.

با تشکر و احترام فراوان،‌ طاها (بحث) ‏۲۷ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۱۶ (UTC)[پاسخ]

با سلام خدمت طاهای عزیز و تشکر از دقت نظر ایشان در مطالعه کلمه به کلمه مقاله، موارد را با ترتیبی که خواسته‌اید پاسخ می‌دهم.
  1. «اتفاق نظر وجود ندارد» با «اختلاف نظر وجود دارد» هم معنی است. منظور هر دو جمله این است که توافقی بین کارشناسان در مورد منشاء لقب طاهره وجود ندارد. اگر مایل باشید و فکر می‌کنید جمله دومی بهتر منظور را می‌رساند، لطفاً آن را تغییر دهید.
  2. من منبع معتبر بیانی‌ای ندیدم که گروهی از بیانی‌ها را از نوادگان پسری او بداند. البته درباره دختر او (که حتی در وجود چنین دختری هم اختلاف هست) قضیه فرق می‌کند و گروهی قائل به بابی و حتی بهائی بودن او هستند. ولی در مورد پسرانش دانشنامه جهان اسلام با قاطعیت گفته که همگی شیعه بوده و امانت هم این موضوع را تائید کرده و منبع معتبر دیگری هم ادعای متفاوتی نکرده و دست‌کم در این خصوص ساکت بوده‌اند.
  3. منظور من هم این بوده که شوهرخواهر طاهره و برادر شوهر خواهر طاهره با هم در یک جبهه بر علیه اصولیان قزوین بوده‌اند. ولی جمله شاید نارسا باشد که اگر جمله رساتری به ذهن شما می‌رسد، خوشحال می‌شوم که آن را اصلاح کنید.
  4. امانت دیدگاه رسمی بهائیان در مورد ترور را تائید می‌کند. دیدگاه رسمی بهائیان این است که یک فرد بابی شیرازی به صورت خودجوش اقدام به ترور کرده. البته مورخان مسلمان هم به دستگیری، اعتراف و قصاص او اذعان دارند. خود فرد دستگیر شده اعتراف کرده که هیچکس به او دستور قتل را نداده. بهائیان به این اعتراف استناد می‌کنند و امانت نیز آنان را تائید می‌کند.
  5. جمله نگار متحده همین است و توضیح اضافه‌ای ندارد. ولی برداشت شخصی من این است که وجه تشبیه همین گنگ بودن قضیه بوده است. واقعیت این که حتی در منابع شیعه نیز درباره میزان برداشتن حجاب زینب پس از واقعه کربلا مورد اختلاف است.[۲] در مورد طاهره هم این اختلاف وجود دارد. برخی مورخین مسلمان طاهره را در اتاقی تجسم کرده‌اند که مردان را به خود می‌طلبیده‌است و برخی دیگر فقط به برداشتن روبنده (و نه حجاب مو) تاکید کرده‌اند. منابع دانشورانه بر دومی یا حداکثر برداشتن حجاب موی طاهره تاکید دارند.
  6. ببینید، در آن مورد +18 باید جو آن روزگار را درنظر گرفت. بعضی از منابع دست اول مسلمان داستان‌ها در این باره نوشته‌اند. ولی هیچ منبع معتبر دانشورانه‌ای این ماجرا را پررنگ نکرده‌است. در مقاله ما هم به اندازه کافی (حتی به نسبت حجم مقاله، بیش از بقیه منابع دانشورانه) به این داستان پرداخته شد. به خاطر داشته باشیم که از ابتدای سلطنت ناصرالدین‌شاه تا انقلاب مشروطه دوم، آنچنان تبلیغات قاجاریه روی این مسئله زیاد بود که حتی در انقلاب مشروطه نیز، شیخ فضل‌الله نوری برای کوبیدن آزادیخواهان آنان را بابی و طاهره‌زاده می‌نامید. ولی در اینکه چنین مسائلی واقعیت داشته باشد جای تردید خیلی زیادی وجود دارد. بگذارید یک مثال بزنم. همین الان شایعه همجنس بازی احمدی‌نژاد و مشایی در افواه رایج است. به احتمال خیلی زیاد این شایعه نادرست و حاصل دشمنی یا نوعی جنگ روانی است. حالا اگر 150 سال دیگر یک مورخ و مقاله نویس بخواهد درباره احمدی‌نژاد مقاله بنویسد و به جای پررنگ کردن هزاران مسئله سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و .... ، بخش عمده‌ای از مقاله‌اش را به مسئله همجنس بازی او با مشایی اختصاص دهد، مقاله دانشورانه‌ای نخواهد نوشت! ماجرای +18 طاهره هم چیزی در حد همین شایعه است. این حرف را به عنوان کسی که شاید صدها صفحه مطلب علمی خواند تا این یک صفحه مقاله را بنویسد خدمت شما عرض می‌کنم.
  7. منظورم از موسسه معارف بهائی اینجا[۳] است.
  8. طاهره برای نخستین بار در طول تاریخ گروهی از شاگردان شیخی خود را به اطراف و اکناف گسیل داشت تا «رکن رابع» را کشف کنند. حتی احسایی و رشتی نیز با آنکه اعتقاد داشتند که ظهور باب نزدیک است، ولی اقدام عملی برای کشف باب نکرده بودند. طاهره را می‌توان نخستین فردی دانست که اقدامی عملی برای پیدا کردن و کشف باب انجام داده و از این جهت موجب پیوند عملی موعود گرائی با یک شخص زنده به عنوان باب شده‌است. البته باز هم جمله منبع گنگ بوده و این برداشت من است. برای همین برداشت خود را به مقاله اضافه نکردم. ولی به نظرم جمله مهمی بوده و توسط یکی دیگر از کاربران به مقاله اضافه شده.
  9. در امور فنی من زیاد وارد نیستم. این نکته را از یکی از دوستان فنی خواهم پرسید.
با تشکر از رای مثبت شما. --— چغازنبیلبحث ‏۲۷ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۳۱ (UTC)[پاسخ]

با تشکر از جناب چغازنبیل بابت پاسخ‌های دقیق‌شان.

  1. ببخشید، اشتباه خوانده‌بودم.
  2. من شکل دانشورانه فعلی مقاله را قبول دارم. اما اگر دوست‌داشتید به آن نقل قول ضعیف در مورد دختر طاهره را هم اشاره‌ای کنید.
  3. سعی می‌کنم جمله بهتری بیابم.
  4. به نظرم اگر اشاره یک جمله‌ای به دیدگاه معادل و رسمی بهاییان شود عالی می‌شود. نظر شما چیست؟
  5. راستش جمله خیلی نامفهوم است. ظاهرا حجاب از سر خاندان امام حسین به زور برداشته‌شده که تناسبی با کشف حجاب عمدی طاهره ندارد. در خود داستان حضرت زینب هم اختلاف هست. احساس می‌کنم داشتن این تک جمله فقط به گنگ‌تر شدن مقاله کمک می‌کند.
  6. قبول.
  7. به نظرم این انتشارات مشهور نیست. لذا آوردن نامش در متن مقاله ضروری به نظر نمی‌رسد. اگر مشهور باشد باید مقاله‌اش را در ویکی ساخت.
  8. این نکته خیلی مهمی‌است. توضیحی که دادید نشان می‌دهد که طاهره نقش مشخصی در شکل‌گیری بابیت داشت و مقاله در این زمینه کم کار کرده‌است. آیا مدرکی دارید که بگوید «طاهره برای نخستین بار در طول تاریخ گروهی از شاگردان شیخی خود را به اطراف و اکناف گسیل داشت تا «رکن رابع» را کشف کنند»؟ رکن رابع که کشف کردن لازم نداشت، همیشه مشخص بود (احمد احسائی، سید کاظم رشتی، محمدکریم‌خان کرمانی). شاید منظورتان این است که طاهره در پیوند رکن رابع دین با مفهوم باب نقش داشت. ضمنا یک سوال: آیا در شیخیه مفهوم باب داشتند؟ اگر داشتند رابطه‌اش با رکن رابع دین چگونه بود؟
    • از دید شیخیه رکن رابع همان باب امام زمان بود. وقتی سیدکاظم رشتی درگذشت، طاهره رهبری گروه ساکن کربلا و کاظمین را برعهده گرفت. در اطراف و اکناف هم کسانی ادعای بابیت کردند. کاری که طاهره کرد این بود که به طور دقیق شاگردان خود را برای کشف باب واقعی فرستاد و نتیجه آن هم علیمحمد باب بود. بدون این عمل و بدون حمایت‌های بعدی طاهره، خود علی‌محمد حتی با استانداردهای آن زمان چیز قابل عرضه‌ای نداشته. بنابراین من پا را از نتیجه‌گیری شما هم فراتر می‌گذارم و می‌گویم بدون طاهره، جنبشی با عنوان بابی هرگز به‌وجود نمی‌آمد یا طرفداری پیدا نمی‌کرد. اگر گمان می‌کنید این مفهوم اکنون در مقاله القا نمی‌شود دلیل روشنی دارد. دلیل آن این است که اکثریت منابع دانشورانه گرایش بهائی دارند و روشن است که بهائیان مایل نیستند که نقش طاهره را فراتر از بهاالله یا حتی باب ببرند. اما واقعیت چیزی است که من گفتم. ولی مقالات ویکی جای بیان واقعیت نیست. بلکه فقط آن‌چه در منابع هست را منتقل می‌کند. --— چغازنبیلبحث ‏۲۹ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۰۱ (UTC)[پاسخ]
  9. قبول.
  10. جمله «به گفته افسانه نجم‌آبادی او به تدریج رهبر شیخیه اقلیت شد که سرانجام به جنبش سید علی‌محمد باب پیوستند.» ادعای بزرگی است. من بعید می‌دانم در آن زمان کسی رهبری زنی را قبول کرده‌باشد. برای جلوگیری از خرابکاری (نه جهت برگزیده‌بودن) بهتر یک مرجع دیگر هم داشته باشیم.
  11. اگر از جناب آرین بخواهیم عکس‌هایشان را به اشتراک بگذارند عالی می‌شود.
با تشکر، طاها (بحث) ‏۲۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۴۳ (UTC)[پاسخ]
✓ مواردی که توافق کردیم انجام شد. --— چغازنبیلبحث ‏۲۹ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۴۱ (UTC)[پاسخ]
ممنون. بابت یادکردها از جناب Z درخواست بازبینی می‌کنم. فکر کنم جناب آرین توانسته‌اند چند عکس بارگذاری کنند. خودم از ایشان درخواست می‌کنم که تصاویر مرتبط را بارگذاری کنند. هرچند انتساب عکس‌های بارگذاری شده توسط ایشان هم جای بحث دارد. بهتر است این کار را به بعد از برگزیدگی موکول کنیم. با تشکر مجدد، طاها (بحث) ‏۲۹ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۵۰ (UTC)[پاسخ]


  • طاهای عزیز خیلی وقت است که دیگر از بحث کردن در این مقاله خود داری میکنم. از نظر بنده در ویکی پدیا عنصر عقل حلقه گمشده است و تا زمانیکه موضوع تعقل در ویکی حل نشود بحث کردن در آن بی فایده است . در زمانیکه بحث کنندگان قبل از کوچکترین مطالعه اقدام به ویرایش چنین صفحه ای می کنن و حتی خود جناب چغازنبیل هم تاریخچه ویرایش ها را کنترل نمی کنند تا بدانند که پس چه کسی تصویر سید علی محمد باب را اضافه نموده ، چه نیازی به بحث و جدل وجود دارد؟ در قسمت پسایندهای بدشت حتی ویرایش کننده اطلاع نداشته که بارفروشی همان قدوس است !!!!!

محض اطلاع (( ملامحمدعلی بارفروشی (ملقب به قدوس و اسم الله الاخر) صراحتا" نوزدهمین فرد از حروف واحد اول (زاده ۱۲۳۸ قمری) و معروف به قدوس از شاگردان سیدکاظم رشتی، از اولین گروندگان به آئین باب و از حروف حی بود. ملاحسین بشرویه او را قائم می‌دانست. بارفروشی در ماجرای بدشت نقش مخالف قره‌العین را داشت. سرانجام بارفروشی در سن ۲۷ سالگی در سبزه‌میدان بابل اعدام شد.))

  • جمله ای که از کتاب نقطةالکاف ذکر شده مربوط به مصلحت اندیشی های مربوط به طرح نسخ آیین قبلی بوده است ولی نگارنده چنان موضوع را جاگذاری نموده که انگار به نوعی میرزا جانی هم با این اتهام بی معنی موافق بوده است!!!

وقتی طاهره اثبات می کند که زمان قوانین گذشته سپری شده، خوب طبیعی است که دشمنان این طرز تفکر شروع به تهمت زدن نمایند.کسی که بخاطر عقیده اش دست از خانواده می کشد و بقول این مقاله حتی به پادشاه جواب رد می دهد و تا به آخر بواسطه عقیده اش سختی می کشد و شهید می شود و خود به درجه اجتهاد رسیده و مطابق دستورات آئین جدید هم مجاز به چنین اعمالی نمی باشد با قدوس که وی نیز از علمای شیعه مذهب بوده به حمام آن هم حمام عمومی برود، اصلا" از نقطه نظر یک انسان عاقل نمی تواند صحیح باشد.

برخی ازدشمنان محمد رسول الله در خصوص روابط نامشروع ایشان با کنیزشان تهمت ها روا داشته اند . داستان رقابت يزيد با سیدالشهدا در مورداورینب نيز تنها داستانی از اين نوع نيست که تاريخ‌نويسان در اين راستا حکايت کرده اند. نظير اين داستان را نيز در مورد شهربانو دختر يزدگرد روايت کرده بودند.آیا عقل سلیم چنین اراجیفی را باور می کند؟ آیا باید به راحتی چنین مزخرفاتی را در صفحه متبرک والا مقامانی چون محمد رسول الله و امام حسین علیه السلام نگاشت؟؟؟

بگذریم، تصویر سر در منزل پدری جناب طاهره را به استاد بهزاد مدرس ، طاهای عزیز و سایر عزیزان فعال در این مقاله تقدیم می کنم وامیدوارم روزی ویکی از این وضعیت بلاتکلیفی خارج گردد.Arianarian (بحث) ‏۱۲ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۴۲ (UTC)[پاسخ]