ویکیپدیا:نظرخواهی برای انتقال/ویژیلانته
ویژیلانته[ویرایش]
به مأمور خودخوانده منتقل شود – Sahehco / گفتگو ۳۰ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۰۸ (UTC)
درود بر دوستان با بحثهای پیدرپی که در صفحهٔ بحث:ویژیلانته، درمورد نام این مقاله صورت پذیرفت. خواستم نظرخواهی داشته باشم که نام این مقاله به "پارتیزان" با ابهامزدایی با پرانتز یا طبیعی تغییر یابد. لطفاً دلایل زیر را مطالعه کنید.
- مقالهٔ دیگری با نام پارتیزان وجود دارد ولی چنین مواردی کم نیستند و میتوان از ابهامزدایی استفاده کرد.
- لغت «پارتیزان» تنها لغتی است که در فرهنگهای مختلف به عنوان معادل ثبت شده است (البته تا الآن که دوستان تحقیق نمودند)
- نمیتوانیم معادلسازی کنیم چراکه:
- کار متخصصان زبان فارسی است.
- آنچه را که بخواهیم در ویکیپدیا وارد کنیم باید قبلاً ثبت و نشر داده شدهباشد. ومتخصصان زبان فارسی ثبت کرده باشند.
- نمیتوانیم از لغت «ویژیلانته» استفاده کنیم چراکه نام مکان یا شخص نیست که ترجمه نشود.
از این رو به نظرم بهترین گزینه «پارتیزان» با ابهامزدایی باشد.
دوستان لطفاً نظرات خود را بیان کنید. شاید من نظر و زاویهٔ دید خوبی نسبت به مسئله نداشته باشم و با نظردهی دوستان مسئله روشنتر شود.
موافق Mahdi J {بحث} ۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۱۳ (UTC)
* موافقUTC). همانطور که در صفحهٔ بحث مقاله هم گفتم واژهٔ مورد نظر من «خودقانونگر» است، اما بر اساس این صفحه در ویکیپدیا سیاست سفت و سختی برای نوواژهها وجود دارد (من البته ایراد اساسی وارد میدانم به این سیاست و به نظرم باید با توجه به فقر شدید زبان فارسی و پرت بودن فرهنگستان از مرحله، آن را تعدیل (بومی) کرد به این شکل که «برای مواردی که برگردان درست و رایجی وجود ندارد و خود واژهٔ خارجی هم رایج نیست، استفاده از نوواژهای که با اجماع جمع قابل توجهی از کاربران برگزیده شود مجاز است»). با این توضیح در شرایط فعلی و در انتخاب بین ویژیلانته و پارتیزان، گزینهٔ من بیشک پارتیزان است. Wikimostafa (بحث) ۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۰۶ (UTC)
- پینوشت: وپ:چشمپوشی به صراحت میگوید «اگر قانونی مانع حفظ یا بهبود ویکیپدیا شد، آن را نادیده بگیرید.» منتظرم ببینم نظر شما دوستان دربارهٔ پیشنهاد اصلاح سیاست ویکی برای نوواژههای فارسی چیست تا بعدتر آن را به یک نظرخواهی جداگانه و بزرگتر تبدیل کنم. Wikimostafa (بحث) ۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۲۴ (UTC)
- پینوشت دوم: پارتیزان تنها برگردان موجود نیست؛
* به عنوان مثال در فرهنگ معتبر هزاره برای این مدخل «مأمور قانون سرخود» و «مجری عدالت سرخود» آمده UTC)و اثری از پارتیزان نیست. Wikimostafa (بحث) ۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۴۴ (UTC) - آن معادلها را از روی حافظه گفته بودم که به خاطر بیدقتی در رعایت امانت عذر میخواهم از دوستان: پس از بازبینی برگردانهای فرهنگ هزاره اینهایند: مأمور خودخواندهٔ قانون و پلیس خودخوانده. Wikimostafa (بحث) ۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۳۸ (UTC)
- دوست عزیز نکتهٔ خوبی را اشاره کردید اما «مأمور قانون سرخود» لغت نیست و نمیتوانیم به جای معادل بگذاریم. اگر دراین صفحه مشاهده کنید ترکیب «متعصب سیاسی» نیز استفاده شده که کوتاهتر و روانتر هم هست. ما میخواهیم یک لغت که معادل باشد را بیابیم. (مثلاً تلویزیون به فارسی میشود «تصویر دور» که دانشمندان زبان فارسی آن را معادل سازی کردهاند و به آن «دورنما» میگویند) Mahdi J {بحث} ۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۴۷ (UTC)
- ببینید، بحث ترجیحات از بحث باید و نبایدها جداست. در ویکی هیچ جا گفته نشده که نمیتوانیم عبارت سه کلمهای به کار ببریم موقع ترجمهٔ یک کلمه؛ ولی خب ترجیح شخصی خود من هم به کارگیری تکواژه است ولی نمیتوانیم بگوییم فقط همین یکی را میشود گذاشت چون مثالهای فراوانی در همین ویکی وجود دارد که حرف شما را نقض میکنند (مثلن در جا Defragmentation به چشمم خورد در ویکی انگلیسی).
- قطعن متعصب سیاسی برگردان نادرستی است برای ویژیلانته (چون معنیاش بسیار عام و فراگیر است) و قطعن دورنما برگردان نادرستی است برای تلویزیون (چون معنیاش منظره و چشمانداز است در فارسی). برگردان تحتاللفطی همهجا جواب نمیدهد. بله اگر هفتاد سال پیش یکی این هنر را به خرج میداد و دورنما را به جای تلویزیون باب میکرد بحثش جدا بود (میشد چیزی مثل هواپیما و راهآهن که جاافتادهاند) ولی حالا دیگر ارائهٔ چنین برگردانهایی آب در هاون کوبیدن است (یکی دیگر هم، گمانم آقای خرمشاهی، «جام جم» را برگردانی عالی میدانست برای تلویزیون ولی برای آن همدیگر دیر شده). Wikimostafa (بحث) ۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۱۴ (UTC)
- بله دوست عزیز؛ بحث بایدها از ترجیحات جداست و تمرکز بحث بنده هم روی چیز دیگری است و شاید از لحن نامناسب استفاده کردهام. اما آن بایدی که میگویم درمورد خاصیت دانشنامهای است. به گمانم که ما باید دانش را به خصوص علم را به صورت یک دانشنامهٔ الکترونیکی در بیاوریم و نه آنکه تحقیقها و ایدههای نو را در ویکیپدیا ارائه کنیم این خاصیت یک دانشنامه است. ما نه در اینجا در هیچجای دیگر نمیتوانیم در یک دانشنامه سرخود معادلسازی کنیم و نشر دهیم حتی اگر دلایل منطقی داشته باشیم. چراکه باید ثبت بشود حتی در خارج از ویکیپدیا برای نشر این باید هست و در ویکیپدیا نیز برروی آن تأکید شده است. ما نباید دست و پاگیر شدن قانون را با قانونی که محافظت میکند اشتباه بگیریم. این این قانونها برای حفظ زبان است. Mahdi J {بحث} ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۲۲ (UTC)
مخالف من خودم جزو اولین کاربرهایی بودم که با بکارگیری واژه «ویژیلانته» مخالفت کردم. این واژه تا حالا به کار برده نشده و با گوگلیابی هیچ نتایجی از سایتهای دیگر دریافت نمیکنید. چندین واژه معادل هم پیشنهاد کردم ولی دوستان لطفاً توجه کنید بحث این نیست که کدوم معادل، بهتره بلکه بخث بر سر این هست که اصلاً نباید این واژه رو معادل سازی کنیم. یک مثال برای شما میزنم. آیا کابوی همون گاوچران هست؟ پاسخ منفیه. این طور میشه به این سؤال پاسخ داد که «کابوی نوعی از گاوچرانها بودند که در آمریکا زندگی میکردند». پس در مورد «ویژیلانته» هم پاسخ می دیم که «ویژیلانته نوعی از پارتیزانها بودند که در آمریکا زندگی میکردند». --دوستدار ایران بزرگ ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۵۸ (UTC)
- از جناب امیر آک هم برای ایجاد این مقاله (ویژیلانته) تشکر میکنم. --دوستدار ایران بزرگ ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۰۲ (UTC)
مخالف من با استفاده از واژهٔ «پارتیزان» به عنوان جایگزین فارسی برای «vigilante» به شدت مخالفم، به این دلیل که در زبان فارسی معنی اولیه و اصلی «پارتیزان» به عنوان «چریک» و «گروه کوچکی از افراد مسلح» و... کاملاً جا افتاده و استفاده از کلمهٔ «پارتیزان» همان معنای قدیمی و آشنا را به ذهن خواننده خواهد آورد که هیچ ربطی به «vigilante» ندارد و به سادگی با اضافه کردن یک معنای جدید نمیتوان ذهنیت افراد را تغییر داد. حقیقت این است که این لغت در زبان فارسی وجود ندارد و دو راه داریم: راه اول یا باید خودمان برایش بهترین معادل فارسی ممکن را انتخاب کنیم و یا منتظر فرهنگستان زبان بمانیم که این گزینهٔ دوم ممکن است سالها طول بکشد. راه دوم هم این است که از نوشتار فارسی واژه در زبان اصلی استفاده کنیم (مثل آباژور و شوفاژ که در این مورد چون لغت اصلی انگلیسی است، معادلش «ویجیلانتی» خواهد بود). من هم با این حرف که بهتر است انتخاب را به فرهنگستان زبان بسپاریم موافقم، ولی چون روند کار بسیار کند است، این امر همیشه ممکن نیست و در بسیاری زمینهها افراد بدون تخصص از سر نیاز خود اقدام به انتخاب مترادف فارسی میکنند، مثلاً در تهیهٔ یک گزارش خبری.
پانوشت: جناب @Doostdar: ، به نظر این حقیر مثال کابوی در این زمینه مثال مناسبی نیست، چرا که کابوی نوع خاصی از گاوچران است که مختص نواحی خاصی آمریکا است و به صورت نام خاص در آمده، در حالی که vigilante نام خاص نیست و به هر فردی که شخصاً و سرخودی اقدام به اجرای قانون کند، اطلاق میشود. آبی گپ ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۵۴ (UTC)
- کابوی و ویژیلانته هیچکدام، نام خاص نیستن. ویژیلانته نوع خاصی از پارتیزان است که در ایران نداریم در آمریکا داریم. --دوستدار ایران بزرگ ۱ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۱۰ (UTC)
- خب پیشنهاد شما چیست در نهایت؟ Wikimostafa (بحث) ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۴۸ (UTC)
- به نظر من مجری عدالت سرخود که جناب @Wikimostafa: بالاتر پیشنهاد کرد معادل مناسبی است، به خصوص که به گفتهٔ ایشان در فرهنگ هزاره چنین آمده که به عنوان منبع قابل اعتبار است (البته من شخصاً به این منبع دسترسی ندارم که بازبینی کنم) و با این انتخاب معادلسازی سرخود هم نمیکنیم. نظر شما و سایر دوستان چیست؟ آبی گپ ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۱۱ (UTC)
- اگر مجری عدالت سرخود ثبت شدهباشد خوب است اما مشکل اینجاست که این یک ترکیب است کاش یک واژه مستقل مرکّب یا مشتق-مرکب و یا... بود. من به لغت پارتیزان تعصبی ندارم؛ ولی با وجود نبودن هیچ معادل (که واژه باشد نه ترکیب) ثبت شدهای بازهم میگویم بهترین گزینه است. همچنین ما که در نهایت مجاز به استفاده از لغت پارتیزان در ابتدای مقاله هستیم گرچه نام مقاله غیراین باشد البته منظورم این نیست که بخواهم لج بازی بکنم منظورم آن است که این لغت که ثبت شده و مرجع علمی دارد را که نمیتوان گفت «نه! چنین نیست؛» پارتیزان در هر صورت معادل است چه، کسی بپسندد چه نپسندد. ما که نمیتوانیم بگوییم: «نه! «پارتیزان» معادل «Vigilante» نیست.» اگر دوستان براین جمله معتقدند، بهتر است این را در نظر بگیرند که منابع معتبر این جمله را غیر معتبر نشان دادهاند چون صریحاً آن را ثبت کردهاند. اما اگر بحث آن است که «یکی از معادلهای دارای شرایط جایگزین نام مقاله شود.» خُب تنها واژهٔ ثبت شده تا کنون که دوستان تحقیق کردهاند «پارتیزان» بوده است. Mahdi J {بحث} ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۴۰ (UTC)
- من امشب فرهنگ هزاره را دوباره چک میکنم که اشتباهی رخ نداده باشد (شک کردم شاید به جای سرخود، خودسر بوده باشد). Wikimostafa (بحث) ۱ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۵۴ (UTC)
- خب پیشنهاد شما چیست در نهایت؟ Wikimostafa (بحث) ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۴۸ (UTC)
- برگردانهای هزاره چک و در بالای همین صفحه اصلاح شد. Wikimostafa (بحث) ۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۳۶ (UTC)
مخالف به نظر من استفاده از واژهٔ «پارتیزان» مناسب نیست چرا که این واژه دو معنی دارد یکی کسی که به صورت کورکورانه از یک حزب دفاع میکند و دیگری عضوی از یک گروه شبهنظامی که در برابر یک ارتش میجگند (که البته معنی نخست در فارسی وجود ندارد). در حالی که واژهٔ «vigilante» چندان مفهوم نظامی و جنگی با خود ندارد بلکه به معنی کسی است که خودش نقش قاضی و دادگاه را برای خود متصور میشود، حکم صادر میکند و در نهایت آن را به اجرا میرساند. این که در واژهنامهها از پارتیزان ممکن است استفاده شده باشد به دلیل تنگ آمدن قافیه است و مفهوم اصلی رسانده نمیشود. به نظر من اگر قرار باشد از عنوان پارتیزان استفاده شود بهتر است اصلاً چنین مقالهای در ویکی فارسی مانند بسیاری ویکیهای دیگر وجود نداشته باشد چرا که باعث ابهام و سردرگمی بیشتر میشود.
این واژه در مثلاً زبان فرانسوی هم معادل دقیقی ندارد و گاهی از واژهٔ justicier به جای آن استفاده میشود. (به معنی کسی که عدالت را اجرا میکند که البته با ژوژ judge که به معنی قاضی در دادگاه متفاوت است. تقریباً معنی کسی تو مایههای زورو و اینا میده :) به نظر من در فارسی چیزی که نزدیک به معنای «vigilante» باشد مثلاً «دادگر خودسر» است که به نظر من چندان دور از ذهن هم نیست.
Massreg (بحث) ۱ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۰۳ (UTC)
- مأمور سرخود چطور است؟ مشکل طولانی بودن و واژه مستقل مرکّب یا مشتق-مرکب نبودن را هم ندارد، گویی که به نظر من نباید مبنای انتخاب معادل فارسی را تنها کمیت قرار دهیم، مثلاً یک معادل ایدهآل را صرفاً چون سه کلمه و دراز است، رد کنیم. آبی گپ ۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۰۴ (UTC)
- موافق مأمور سرخود و مأمور خودخوانده هر دو خوباند و بهتر از ویجیلانته و پارتیزان. Wikimostafa (بحث) ۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۰۹ (UTC)
- مأمور سرخود چطور است؟ مشکل طولانی بودن و واژه مستقل مرکّب یا مشتق-مرکب نبودن را هم ندارد، گویی که به نظر من نباید مبنای انتخاب معادل فارسی را تنها کمیت قرار دهیم، مثلاً یک معادل ایدهآل را صرفاً چون سه کلمه و دراز است، رد کنیم. آبی گپ ۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۰۴ (UTC)
موافق مخالف لغت مأمور سرخود که اصلاً ثبت نشده است!. @Wikimostafa: لغت خودخوانده بسیار لغت خوبی است و طبق تحقیق شما در فرهنگ هزاره ثبت شده است و جهت کشف این لغت از Wikimostafa تشکر میکنم. من با لغت پلیس خودخوانده موافق تر هستم تا مأمور خودخوانده؛ پلیس خودخوانده به نظر خیلی خوب مفهوم را میرساند. Mahdi J {بحث} ۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۲۳ (UTC)
- خواهش میکنم مهدی گرامی. پلیس خودخوانده هم خوب است و با آن موافقم. به نظرم دوستان بیایند بین این دوسه واژهٔ نهایی نظر آخرشان را بگویند که انتقال دهیم بر اساس اجماع. Wikimostafa (بحث) ۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۴۴ (UTC)
نظرتان راجع به پلیس خودخوانده و یا مأمور خودخوانده چیست؟ ایراد اساسی لغاتی که انتخاب میشوند ثبت نبودن و ترکیب بودن است که خوشبختانه این دو لغت با تحقیقی که Wikimostafa انجام دادهاند ثبت شدهاند. البته من با پلیس خودخوانده موافق تر هستم. (با این که با مأمور و پلیس ترکیب شدهاند ولی توجیه شدهاست همچون پلیس آگاهی و ... ؛ قسمات اصلی این لغات که خودخوانده است کلمهای مرکب و رسا میباشد) Mahdi J {بحث} ۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۴۸ (UTC)
- مخالف من با استفاده از لغت «پلیس» سرسختانه مخالفم، چون «پلیس» برای شخصی به کار میرود که دارای صلاحیت و مجوز برای اجرای عدالت و قانونمند است، در حالی که این کاملاً متضاد معنی «vigilante» است به عنوان شخصی که سرخود و بیمجوز عمل میکند. شاید مأمور خودخوانده بهتر باشد؟ آبی گپ ۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۵۱ (UTC)
- @آبی: بسیارخب دوست عزیز؛ چطور است که نظرخواهی بین این دولغت انجام دهیم که چه کسانی با مأمور خودخوانده موافق اند و چه کسانی با پلیس خودخوانده؟ Mahdi J {بحث} ۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۵۴ (UTC)
- راستش هردو ترکیب خوبیها وضعفهای خود را دارند و برتری قابل ملاحظهای به نظرم نمیرسد، پلیس خودخوانده همانطور که آبی گفت کمی پارادوکسیکال است (و این معنی را شاید -به اشتباه- برساند که کسی «قوانین حکومتی» را خودسرانه اعمال میکند) و از طرفی مأمور خودخوانده هم به نظر معنیاش ناتمام میآید (در فرهنگ هزاره «مأمور خودخواندهٔ قانون» ثبت شده). در نهایت اما من بیشتر نظرم روی پلیس خودخوانده است. Wikimostafa (بحث) ۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۰۰ (UTC)
- مخالف طبق تعریف ویکیواژه، مأمور یعنی کسی که به او امر شده کاری انجام دهد، در حالی که Vigilante کسی نیست که به او کاری امر شده باشد. در ضمن مأمور خودخوانده دارای ابهام است. واژه مأمور میتواند دارای معانی گستردهای باشد. مثلاً «مأمور اجرای قانون»، «مأمور اجرای عدالت»، «مأمور مراقبت از چیزی»، «مأمور انجام کاری» و ... . --AmirAK (بحث) ۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۰۵ (UTC)
- به طور کلی، نظر من این است که Vigilante به فارسی ترجمه نشود و خود لفظ واژهٔ ویژیلانته یا ویجیلانته یا ویجیلانتی (/vɪdʒɪˈlanti/, /vɪdʒɪˈlanteɪ/) به کار برده شود. همانطور که به عنوان مثال ما نمیتوانیم واژهٔ لوتی را به انگلیسی ترجمه کنیم و بهتر این است که واژه Looti به کار رود؛ و یا به عنوان نمونهای دیگر مثلاً ما نمیتوانیم واژه سامورایی را به فارسی یا انگلیسی ترجمه کنیم. در مورد واژه Partisan (پارتیزان) هم همینطور. پارتیزان هم قابل ترجمه به فارسی نیست. البته اگر در مورد Viglante، اصطلاحی در فارسی موجود باشد که بتوان آن را به عنوان مترادف Vigilante به کار برد، بنده از آن استقبال میکنم. اما در حال حاضر اصرار کردن بر این که حتماً یک واژه مترادف اختراع کنیم، از نظر من درست نیست. --AmirAK (بحث) ۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۳۵ (UTC)
- @AmirAK: عزیز: من هم با شما در مورد معادلسازی کاملاً مخالفم و این را وظیفهٔ متخصصان زبان فارسی میدانم که در ابتدا باید آنها ثبت کنند. اما خوشبختانه واژههای مأمور خودخوانده و پلیس خودخوانده (طبق تحقیق Wikimostafa) در فرهنگ هزاره موجود هستند. Mahdi J {بحث} ۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۵۱ (UTC)
- از بین این دو گزینه همانطور که در بالا هم ذکر کردم، «مأمور خودخوانده» هم دارای ابهام است و هم این که نمیتواند مترادف مناسبی باشد (مأمور = کسی که به او امری شده است؛ در حالی که Vigilante کسی نیست که به او امری شده باشد). از این رو بنده «پلیس خودخوانده» را به «مأمور خودخوانده» ترجیح میدهم. --AmirAK (بحث) ۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۱۲ (UTC)
- البته اگر در مورد واژه پلیس هم دقت کنیم، پلیس، فردی است که مجرمان و خاطیان را به دستگاه قضایی تحویل داده و «مجازات مجرمان» (زندان، جریمه، اعدام و ...) بر عهده دستگاه قضایی است و نه پلیس. در حالی که Vigilanteها، کار «قضاوت»، «اجرای عدالت و قانون» و «مجازات مجرمان» را خود به تنهایی انجام میدهند. مثلاً یک پلیس هرگز این اجازه را ندارد که فرد مجرم را بدون حکم دستگاه قضایی، مثلاً اعدام کند. اما Vigilante برخلاف پلیس ممکن است این اجازه را به خود بدهد که فرد مجرم را به قتل برساند. --AmirAK (بحث) ۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۲۰ (UTC)
- مخالف من با استفاده از لغت «پلیس» سرسختانه مخالفم، چون «پلیس» برای شخصی به کار میرود که دارای صلاحیت و مجوز برای اجرای عدالت و قانونمند است، در حالی که این کاملاً متضاد معنی «vigilante» است به عنوان شخصی که سرخود و بیمجوز عمل میکند. شاید مأمور خودخوانده بهتر باشد؟ آبی گپ ۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۵۱ (UTC)
@AmirAK، Wikimostafa، Doostdar و آبی: دوستان باتوجه به این که اجماع به سمت سه گزینه کشانده شده است خواهش میکنم با بیان دقیق آن که موافق با کدام گزینه هستید، و همچنین با توضیحی نظر خود را بیان کنید تا خاصیت نظرخواهی از بین نرود. خواهشاً متدبرانه و برای بهبود این بحث با تدبر پاسخ دهید تا خدا بخواهد بتوانیم به اجماع واحد برسیم گزینههای زیر با تلاش و تحقیق و بحث بسیار یافت شدهاند با سپاس از دوستان:
- گزینه اول: «مأمور خودخوانده»؛ این لغت ثبت شدهاست و مشکلی در فرهنگ لغت ندارد. (در فرهنگ هزاره)
- گزینه دوم: «پلیس خودخوانده»؛ این لغت نیز ثبت شدهاست و مشکلی در فرهنگ لغت ندارد. (در فرهنگ هزاره)
- گزینه سوم: «مخالفت با هردو گزینه»؛ خواهشاً این گزینه را انتخاب نکنید چراکه دو گزینه بالا پس از تحقیق وبحث زیاد یافت شدهاند
دوستان گزینهسازی را فقط برای رفع ابهام انجام دادهام لطفاً کمک کنید تا در این مرحله بحث به اجماع برسد با سپاس از دوستان.
- گزینه دوم: من خودم با گزینهٔ دوم بیشتر موافقام؛ به نظرم پلیس خودخوانده بهتر میتواند مفهوم را برساند البته مأمور خودخوانده چون ثبت شده است مشکلی ندارد. Mahdi J {بحث} ۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۵۵ (UTC)
- گزینه اول: اول ممنون از این شیوهٔ بسیار عالی برای بحث سازنده و بجا. دوم من به گزینه اول رأی میدهم، چون «مأمور» در مقایسه با «پلیس» به vigilante نزدیکتر است، از این نظر که پلیس فردی است که به صورت حرفهای و رسمی آموزش دیده، دارای یونیفرم، نشان و اقتدارات خاصی است و به وی مجوز هرگونه برخورد داده شده، مثلاً مجاز است به شخصی که خطرناک تشخیص میدهد شلیک کند (سناریویی را تصور کنید که شخص مسلح باشد). در حالی که لغت «مأمور» لزوماً این قدرت و مجوز عمل را ندارد (درست مثل یک vigilante). من شخصاً با دیدن لغت «پلیس» شخصی با یونیفرم و اسلحه و قدرت عمل به ذهنم میآید، درحالی که یک مأمور شخصی است با لباس عادی که مسئولیتهایش در نگاه اول نامشخص هستند و این با یک vigilante که میتواند هر فرد عادیای باشد، همسوتر است. آبی گپ ۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۱۰ (UTC)
گزینه سوم: با احترام به نظر دوستان؛ انتخاب من گزینه سوم است. چرا که به عقیده من هیچیک از واژههای «مأمور خودخوانده» و «پلیس خودخوانده»، نمیتواند مترادف مناسبی برای Vigilante باشد. برای روشن شدن موضوع ابتدا اجازه دهید تعریف جامعی از Vigilante داشته باشیم. طبق توضیح موجود در مقاله ویژیلانته (ویکیپدیای فارسی) و en:Vigilante (ویکیپدیای انگلیسی) «ویژیلانته، فردی غیرنظامی است که خود را متعهد به اجرای قانون میداند. چنین افرادی ممکن است با اختیارات قانونی و یا حتی بدون اختیارات قانونی دست به چنین اقدامی بزنند. عدالت ویژیلانته، به طور معمول، با این ایده توجیه میشود که مکانیزمهای قانونی برای مجازات مجرمان یا وجود ندارند و یا این که کافی نیستند. ویژیلانتهها، معمولاً اقدامات دولت را در اجرای قانون، ناکافی میدانند. چنین افرادی غالباً اقدامات خود را با این عنوان که کارهایشان در راستای خواستههای جامعه است، توجیه میکنند.» اگر بخواهیم به زبان ساده این تعریف را توضیح دهیم، «Vigilante به افرادی گفته میشود که خارج از چارچوب سیستمهای اجرای قانون و بدون داشتن اختیارات قانونی، به صورت سرخود اقدام به محاکمه و مجازات مجرمان و افراد خاطی میکنند.» این در حالی است که «مأمور، به فردی گفته میشود که کسی، انجام کاری را به او امر کرده باشد» و در مقابل «Vigilante کسی نیست که تحت امر کسی اقدام به چنین کارهایی بکند؛ بلکه او خودش را متعهد به انجام چنین اقداماتی میداند.» از طرف دیگر «پلیس» کسی است که اجازه ندارد بدون حکم دستگاه قضایی، اقدام به مجازات مجرمان (مثلا اعدام) بکند؛ اما Vigilante برخلاف پلیس، ممکن است این اجازه را به خود بدهد که فرد مجرم را مجازات کند (مثلا به قتل برساند). با این تفاسیر، از نظر بنده، نه مأمور و نه پلیس، مترادف مناسبی برای Vigilante نیستند. --AmirAK (بحث) ۳ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۵۷ (UTC)
- دوستان، در نوشتار ویکیپدیا:قواعد نامگذاری (فارسیسازی اسامی خارجی) در بخشی با عنوان اگر منابع معتبر یافت نشدند، آنوقت چه؟، این گونه عنوان شده است که:
البته بر اساس توضیحی که در ابتدای مقاله آمده است:«گاهی به اسامی برمیخوریم که در متون فارسی یا اصلاً منابعی در مورد آن نوشته نشده، یا اگر شده، ترجمههای غلطی هستند که هنوز جا نیفتادهاند (یعنی به آنصورت نمیتوان گفت رواج دارند). در آن زمان باید مستقیماً سعی کرد نام را بصورت صحیحترین فرمی که در زبان اصلی ادا میشود نوشت.»
حال با در نظر گرفتن این رهنمودها که توسط خود ویکیپدیا عنوان شدهاند، نمیدانم که آیا Vigilante را میتوان مصداق این رهنمودهای ویکیپدیا در نظر گرفت یا خیر؟ اصولاً Vigilante جزو اسامی خاص به حساب نمیآید؛ اما توصیهای را که خود ویکیپدیا در مورد اسامیای که در متون فارسی، اشارهای به آن نشده و در ضمن ترجمههایی هم که در فرهنگهای لغت موجود است، اولاً ترجمه صحیحی نبوده و در ثانی هنوز جا نیفتادهاند، میتوان به Vigilante هم تعمیم داد. --AmirAK (بحث) ۳ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۳۴ (UTC)«منظور از اسامی در اینجا، اسامی خاص است؛ بنابراین بسیاری از اسامی که از نظر معنایی به فارسی ترجمه میشوند (مثل اسامی فیلمها و غیره) اینجا مدنظر نیستند.»
- @AmirAK: در مورد ترکیبهای وصفی یک نکته وجود دارد و آنهم اینکه برای رسیدن به معنی کل همیشه لازم نیست تکتک جزءها را بشکافیم و هر یک را با معنی مورد نظرمان بسنجیم، بلکه مهم این است که از «ترکیب کلی» معنای درست و مورد نظر بربیاید. وقتی میگوییم «مأمور خودخوانده» در واقع صفت خودخوانده گویاست که چنین فردی خودش خودش را مأمور میداند (مأموریت میتواند درونی تعریف شود، ترویس بیکل را به یاد بیاورید در راننده تاکسی، یا در همین مملکت خودمان کسانی که برای خودشان رسالت قائل میشوند در راستای امر به معروف و..) ازینرو کل عبارت کمابیش در راستای معنی مورد نظرمان است. از طرفی اگرچه آن اشکالی که پیشتر گفتم بههرحال حس میشود (مأمور به چه؟)، اما خوشبختانه ما واژهٔ «مأمور» را برای پلیسها و «مأمورهای انتظامی» آنقدر به کار بردهایم که آن نقص معنایی را به خوبی پوشش میدهد. در مجموع با توضیحاتی که دوستان دادند من نظرم روی گزینهٔ اول یعنی مأمور خودخوانده (یا سختگیرانهترش «مأمور خودخواندهٔ قانون») است (پلیس خودخوانده بار معنایی مثبتتری دارد). Wikimostafa (بحث) ۳ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۳۳ (UTC)
- من هم با سخنان Wikimostafa عزیز موافقم و نه در این جا بلکه همیشه ترکیب در اغلب موارد باعث به وجود آمدن خواص جدیدی میشود و نمیتوان خواص تک تک اجزاء را با خواص خود ترکیب مقایسه کرد. اما بخشی از سخنان AmirAK نیز قابل توجه است فکر میکنم چون هیچگاه افرادی چون «Vigilante» در فرهنگ ما نیامده و سخنی از آنها گفته نشده است؛ بنابراین معادلی حقیقی در فرهنگ فارسی برای آن وجود ندارد اما ما میتوانیم بر گزینهٔ اول و دوم تکیه کنیم چون ثبت شدهاند و شرایط لازم را برای نشر دارند. به نظرم دوستان هر جا که میتوانند این موضوع را در خارج از ویکیپدیا و سازمانهای مربوطه پیگیری کنند اما اینجا جایش نیست و فکر میکنم محدودهٔ ما در ویکیپدیا تا آن جایی است که به منابع تکیه کنیم؛ دیگر اصلاح معادلها و غیره را در خارج از ویکیپدیا پیگیری کنیم. Mahdi J {بحث} ۳ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۵۳ (UTC)
- @AmirAK: در مورد ترکیبهای وصفی یک نکته وجود دارد و آنهم اینکه برای رسیدن به معنی کل همیشه لازم نیست تکتک جزءها را بشکافیم و هر یک را با معنی مورد نظرمان بسنجیم، بلکه مهم این است که از «ترکیب کلی» معنای درست و مورد نظر بربیاید. وقتی میگوییم «مأمور خودخوانده» در واقع صفت خودخوانده گویاست که چنین فردی خودش خودش را مأمور میداند (مأموریت میتواند درونی تعریف شود، ترویس بیکل را به یاد بیاورید در راننده تاکسی، یا در همین مملکت خودمان کسانی که برای خودشان رسالت قائل میشوند در راستای امر به معروف و..) ازینرو کل عبارت کمابیش در راستای معنی مورد نظرمان است. از طرفی اگرچه آن اشکالی که پیشتر گفتم بههرحال حس میشود (مأمور به چه؟)، اما خوشبختانه ما واژهٔ «مأمور» را برای پلیسها و «مأمورهای انتظامی» آنقدر به کار بردهایم که آن نقص معنایی را به خوبی پوشش میدهد. در مجموع با توضیحاتی که دوستان دادند من نظرم روی گزینهٔ اول یعنی مأمور خودخوانده (یا سختگیرانهترش «مأمور خودخواندهٔ قانون») است (پلیس خودخوانده بار معنایی مثبتتری دارد). Wikimostafa (بحث) ۳ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۳۳ (UTC)
- دوستان، در نوشتار ویکیپدیا:قواعد نامگذاری (فارسیسازی اسامی خارجی) در بخشی با عنوان اگر منابع معتبر یافت نشدند، آنوقت چه؟، این گونه عنوان شده است که:
- با توجه به اختلاف بین نظرات و آرای دوستان، با این روند احتمالاً به اجماع نخواهیم رسید. نظرتان در مورد این که به روش حل اختلاف در ویکیپدیا عمل کنیم، چیست؟ پیشنهاد من این است که از یک یا چند تن از ویرایشگرانی که بر سیاستها و رهنمودهای ویکیپدیا اشراف کامل دارند، درخواست میانجیگری کنیم. احتمالاً چنین ویرایشگرانی، پیش از این با موارد مشابه موضوع بحث ما برخورد داشتهاند و بهتر میتوانند گره بحث را باز کنند. --AmirAK (بحث) ۳ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۱۲ (UTC)
هرطور مایلید، ولی به نظر من همهٔ گفتنیها گفته شده و اگر یکی دو نفر دیگر از دوستان در رأیگیری شرکت کنند، شاید به یک نتیجهای برسیم. حقیقت این است که واژهٔ دقیقی در زبان فارسی برای vigilante وجود ندارد و هر گزینهای را هم که انتخاب کنیم، با بارهای مثبت و منفی همراه خواهد بود. آبی گپ ۳ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۵۱ (UTC)
- به نظر من هم اگر چند نظردهی دیگر صورت پذیرد به اجماع خواهیم رسید؛ و همچنین نه این معادلها بلکه اغلب معادلها مزایا و معایب خاص خود را دارند ولی این که ملاک نمیشود یکی از بزرگترین عیبها در فرهنگ زبان ما وجود بیش از اندازهٔ واژههای عربی و بیگانه است اما نمیتوانیم که از همهٔ آنها صرف نظر کنیم؛ به نظرم واژههای مأمور خودخوانده و پلیس خودخوانده و پارتیزان همگی شرایط مورد نیاز برای معادل بودن را دارند گرچه معایبی هم دارند ولی دلیل نمیشود. Mahdi J {بحث} ۳ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۴۶ (UTC)
- بسیار خوب. اگر تصمیم بر نظرخواهی برای اجماع دارید، نظر کلی من این است که واژه را ترجمه نکنیم و خود ویجیلانتی را به کار بریم؛ اما اگر اصرار دارید که حتماً معادلی برای آن در نظر بگیریم، بنده از میان مواردی که در بالا ذکر کردهاید، پلیس خودخوانده را ترجیح میدهم. اگر هم قرار باشد به غیر از گزینههای مذکور، موارد دیگری را هم در نظر بگیریم، پیشنهاد من مجازاتگر خودخوانده است. --AmirAK (بحث) ۳ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۱۹ (UTC)
- @AmirAK: با سپاس فراوان از شما دوست عزیز؛ این بحث به خاطر آن صورت گرفت که «ویژیلانته» نام مکان و یا شخص نیست که ترجمه نشود. اما درمورد مجازاتگر خودخوانده، این ثبت نبودن است که دست مارا بسته است و اگرنه دوستان نیز در بالا پیشنهادهای دیگری داشتهاند. خود بنده نیز با پارتیزان موافقتر هستم ولی متأسفانه یا خوشبختانه توجه به محترم بودن فرهنگ لغت نیز مهم است. همانطور که شما گفتید لغتی در فرهنگ زبان ما برای معادل این لغت جا نیافتادهاست چراکه همچین افرادی در فرهنگ ما نبودهاند و حتی ارتباطی نداشتهاند. اگر با گزینه سوم موافق نیستید در بالا آن را به گزینه مد نظرتان تغییر دهید با سپاس از اینکه به روشنتر کردن بحث کمک کردید. Mahdi J {بحث} ۳ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۴۰ (UTC)
- بسیار خوب. اگر تصمیم بر نظرخواهی برای اجماع دارید، نظر کلی من این است که واژه را ترجمه نکنیم و خود ویجیلانتی را به کار بریم؛ اما اگر اصرار دارید که حتماً معادلی برای آن در نظر بگیریم، بنده از میان مواردی که در بالا ذکر کردهاید، پلیس خودخوانده را ترجیح میدهم. اگر هم قرار باشد به غیر از گزینههای مذکور، موارد دیگری را هم در نظر بگیریم، پیشنهاد من مجازاتگر خودخوانده است. --AmirAK (بحث) ۳ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۱۹ (UTC)
- گزینه اول: من نظرم روی مأمور خودخوانده است (اما اگر این باعث میشود به اجماع نرسیم پلیس خودخوانده انتخاب بعدیام خواهد بود) Wikimostafa (بحث) ۴ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۰۳:۴۸ (UTC)
- گزینه دوم: ظاهراً شورای نگهبان، گزینههای دیگر را «رد صلاحیت» کردهاند. (: من پلیس خودخوانده را ترجیح میدهم. --AmirAK (بحث) ۴ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۰۵ (UTC)
- گزینه اول: با توجه به برگردان در فرهنگ هزاره (البته من به فرهنگ هزاره دسترسی ندارم) نظر من در درجه اول مأمور خودخوانده و سپس پلیس خودخوانده است. -- آرمان (بحث) ۴ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۲۵ (UTC)
خب دوستان چه خبر؟ یک شمارش آرا بکنیم؟ یا یک ندای دیگه بدیم اگر کس دیگهای مایله در این نظرسنجی شرکت کنه؟ آبی گپ ۶ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۵۷ (UTC)
- به نظرم چندی از دوستان را دعوت کنیم تا نتیجهٔ این همه بحث اجماعی با ثبات باشد Mahdi J {بحث} ۶ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۲۱:۵۶ (UTC)
فرهنگ معاصر پویا، vigilance را «گوشبهزنگ»، «ترصد»، «هشیاری»، «بیداری» و vigilantes را «گروههای خودسر»، «نگهبانان خودگماردهٔ قانون» و vigilantism را «نگهبانی خودگماردهٔ قانون» تعریف کرده است. --ابراهیم ۶ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۰۹ (UTC)
فرهنگ معاصر هزاره معتبرتر است یا فرهنگ معاصر پویا؟ -- آرمان (بحث) ۷ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۱۳ (UTC)
- هردو معتبر محسوب میشوند، اما هزاره بیشتر مورد ارجاع قرار میگیرد. در این مورد هم به نظرم انتخابهای هزاره بالاتر میایستند. Wikimostafa (بحث) ۸ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۰۳:۲۹ (UTC)
- مخالف هم نظر با جناب آبی ¤ اُمیدبحث ۱۷ مرداد ۱۳۹۴≈ ۸ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۱۰ (UTC)
- @Omid.koli: درود برشما امید عزیز، بحث به صورت گزینهای انجام شده؛ با سپاس برای این که با گزینهٔ سوم مخالف هستید؛ لطفاً گزینهٔ خود را اعلام کنید تا بحث زودتر به اجماع برسد. (گزینهٔ اول: مأمور خودخوانده؛ گزینهٔ دوم: پلیس خودخوانده؛ گزینه سوم: مخالفت با تمام گزینهها) اگر در مورد انتخاب گزینه نیز، با کاربر آبی هم نظر هستید گزینهٔ اول را اعلام کنید تا مأکد باشد؛ با سپاس ویژه از نظردهیتان. Mahdi J {بحث} ۸ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۱۸ (UTC)
- نقل قول:
هرطور مایلید، ولی به نظر من همهٔ گفتنیها گفته شده و اگر یکی دو نفر دیگر از دوستان در رأیگیری شرکت کنند، شاید به یک نتیجهای برسیم. حقیقت این است که واژهٔ دقیقی در زبان فارسی برای vigilante وجود ندارد و هر گزینهای را هم که انتخاب کنیم، با بارهای مثبت و منفی همراه خواهد بود. آبی
- وپفا موظف به واژهگزینی نیست. معادل رسمی برای این اسم موجود نیست، معادلی نیز رایج نیست، فلذا همان که هست بهترین گزینه است و تغییر جایز نیست. ارادتمند. ¤ اُمیدبحث ۱۷ مرداد ۱۳۹۴≈ ۸ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۴۷ (UTC)
- @Omid.koli: سلام. من متوجه نشدم، آقای آبی که نظرش روی گزینه اول یعنی مأمور خودخوانده است. منظورتان از «واژهگزینی» هم واضح نیست چون روزانه صدها واژه برای مداخل مختلف ویکیپدیا (فارسی و غیر فارسی) گزینش میشوند، اگر هم منظورتان «واژهسازی» بود که بارها توضیح داده شد اینها به عنوان برگردان در فرهنگهای معتبر ثبت شدهاند. Wikimostafa (بحث) ۹ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۰۶ (UTC)
- آقا مصطفی درود و سپاس. دوست گرامی، با احترام من با این نظر ایشان که کپی-پیست، کردم، موافقم.
فارغ از نظر بنده، آیا دلیلی دارد که از «خودسر»، در ترکیبها، استفاده نمیکنید؟ چون چنین فردی «سر به راه» و در واقع، فرمانبردار و مطیع کسی یا چیزی جز خود نیست. ¤ اُمیدبحث ۱۸ مرداد ۱۳۹۴≈ ۹ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۱۱ (UTC)
- آقا مصطفی درود و سپاس. دوست گرامی، با احترام من با این نظر ایشان که کپی-پیست، کردم، موافقم.
- خودسر عامتر از خودخوانده است، یعنی ممکن است پلیس یا مأمور که فعالیتش در چارچوب قانون تعریف میشود هم خودسر لقب بگیرد ولی خودخوانده از اساس پلیس بودن را زیر سؤال میبرد. ترکیب «گروه خودسر» باز بهتر است ولی همچنان همان مشکل عام بودن را دارد، مثلن شاید به گروههای دیگری مثل برخی آنارشیستهای افراطی یا لباسشخصیها هم بتوان گفت گروه خودسر. Wikimostafa (بحث) ۹ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۵۴ (UTC)
- با تشکر از دوستان برای شرکت در بحث، بلکه به نتیجهای برسیم. من هم با این سخن جناب @Wikimostafa: موافقم که «خودسر» تاحدی بار عامیانه دارد و میتواند در مورد هر فردی نیز (مثل پلیس یا فرد عادی) به کار رود. در مقابل «خودخوانده» تأکیدی است بر اینکه فر شخصاً خود را صاحب قدرت و صلاحیت عملکرد میداند و از جانب هیچ مقام و مسئولی انتخاب و تأیید نشده. علاوه بر اینها از لغت «گروه» نمیتوانیم استفاده کنیم، چون vigilante میتواند یک فرد باشد (که در بسیاری موارد نیز چنین است). آبی گپ ۹ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۳۳ (UTC)
- در خصوص بارِ عامیانه که میفرمائید البته جای تحقیق هست اما بیاد دارم که در گزارشات رسمی، از عاملین قتلهای زنجیرهای با عنوان نیروهای خودسر نام برده میشد تا بدینوسیله انتساب ایشان به دستگاههای مربوطه، نفی شود...
بعید است در این یک دهه بارِ این واژه، چنین دگرگونی داشته است... بهرحال این فقط یک نظر بود وگرنه کماکان با کلیت بحث، مخالفم :) ¤ اُمیدبحث ۱۸ مرداد ۱۳۹۴≈ ۹ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۵۶ (UTC)
- در خصوص بارِ عامیانه که میفرمائید البته جای تحقیق هست اما بیاد دارم که در گزارشات رسمی، از عاملین قتلهای زنجیرهای با عنوان نیروهای خودسر نام برده میشد تا بدینوسیله انتساب ایشان به دستگاههای مربوطه، نفی شود...
- با تشکر از دوستان برای شرکت در بحث، بلکه به نتیجهای برسیم. من هم با این سخن جناب @Wikimostafa: موافقم که «خودسر» تاحدی بار عامیانه دارد و میتواند در مورد هر فردی نیز (مثل پلیس یا فرد عادی) به کار رود. در مقابل «خودخوانده» تأکیدی است بر اینکه فر شخصاً خود را صاحب قدرت و صلاحیت عملکرد میداند و از جانب هیچ مقام و مسئولی انتخاب و تأیید نشده. علاوه بر اینها از لغت «گروه» نمیتوانیم استفاده کنیم، چون vigilante میتواند یک فرد باشد (که در بسیاری موارد نیز چنین است). آبی گپ ۹ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۳۳ (UTC)
- @Omid.koli: سلام. من متوجه نشدم، آقای آبی که نظرش روی گزینه اول یعنی مأمور خودخوانده است. منظورتان از «واژهگزینی» هم واضح نیست چون روزانه صدها واژه برای مداخل مختلف ویکیپدیا (فارسی و غیر فارسی) گزینش میشوند، اگر هم منظورتان «واژهسازی» بود که بارها توضیح داده شد اینها به عنوان برگردان در فرهنگهای معتبر ثبت شدهاند. Wikimostafa (بحث) ۹ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۰۶ (UTC)
- نقل قول:
دوستان، ما قرار نیست واژه سازی یا وژاهگزینی کنیم؛ «مقالهها نباید شامل نظریهها، دادهها، عبارتها، مفاهیم، استدلالها یا عقایدی باشند که تا به حال در هیچ جا منتشر نشدهاند. تمام توجه ویراستاران باید بر دقت، صحت و درستی مقالات متمرکز باشد.» (نقل قول از وپ:۵)
- نکتهٔ اول در انتخاب واژه برای عنوان مقاله آن است که در فرهنگ معتبری ثبت شده باشد.
- نکتهٔ دوم آن که دوستان نمیتوانند واژهای را که ثبت شده است رد صلاحیت کنند.
- نکتهٔ سوم آن است که این بحث فقط برای آن است که از بین واژگان ثبت شده یکی را (صرفا به سلیقه) انتخاب کنیم و برای عنوان مقاله انتخاب کنیم. این بدان معنی است که تمام واژگان چون ثبت شدهاند جایگاهی تثبیت شده دارند و هیچ مشکلی برای انتخاب شدن به عنوان نام مقاله ندارند
لطفاً با در نظر گرفتن این سه نکته نظر دهید. نظرهای دوستان بیشتر در زمینه رد صلاحیت واژگان ثبت شده یا ارائه واژگان ثبت نشده است. بحث بسیار ساده است و خوشبختانه کلمات ثبت شده نیز یافت شدهاند. Mahdi J {بحث} ۱۰ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۳۶ (UTC)
- @Mahdijiba، آبی، Omid.koli، XOXOXO، Ebraminio، AmirAK و Doostdar: خب دوستان من گشتی دیگر زدم و به برگردانی بسیار قابل تأمل رسیدم از آقای داریوش آشوری (در فرهنگ علوم انسانی): خودپاسبان. با یافتن این برگردان از شخصی معتبر نظیر آشوری، یک چیز برای بنده مسلم است: ویژیلانته یا ویجیلانته نباید باقی بماند و حتماً باید به برگردانی فارسی منتقل شود. حالا نظرتان را در مورد «خودپاسبان» میخواهم به عنوان گزینه چهارم. Wikimostafa (بحث) ۲۵ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۰۵ (UTC)
- @Wikimostafa: عزیز ممنون از پیگیری. بین آن سه گزینه اول و خودپاسبان، باز به نظر من «مأمور خودخوانده» گزینه مناسب تری است، به این دلیل که واژه «مأمور» به طور دقیق و شفاف محدوده مسئولیتها و اقتدار شخص را مشخص نمیکند و این با معنای واژه vigilante همخوانی دارد. در حالی که واژه «پاسبان» در زبان فارسی فردی با یونیفرم، دارای مجوز و وابسته به یک سیستم قانونمند را تا حدی در ذهن تداعی میکند (حداقل به نظر این حقیر). فرهنگ معین هم «پاسبان» را فردی وابسته به شهربانی و قانونمند تعریف میکند [۱]. آبی گپ ۲۷ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۰۶ (UTC)
- بنظر من، با توجه به تاریخچه کاربرد در قتلهای زنجیرهای، واژه " خودسر " دقیقاً منطبق بر ترجمه نیست، اما میتوان بعنوان کاربردی قبول کرد. --Alborz Fallah (بحث) ۲۵ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۲۹ (UTC)
ای کاش بعد از این همه بحث و تبادل نظر، بالاخره بر سر یک گزینه اجماع صورت میگرفت. --AmirAK (بحث) ۲۶ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۹:۴۵ (UTC)
- @Wikimostafa، Mahdijiba، BlueBlack، Doostdar، Ebrahim و AzorAhai: دوستان، لطفا بحث را نیمه کاره رها نکنید. حیف است بعد از این همه تبادل نظر، اجماع حاصل نشود.
- @AmirAK: درود بر شما دوست عزیز؛ بحث زیادی شاخههای مختلف گرفته گرچه اجماع بیشتر برروی تغییر نام است اما بازهم سه نام (مأمور خودخوانده، پلیس خودخوانده، خودپاسبان) مطرح هست که البته مأمور خودخوانده چهار موافق و پلیس خودخوانده دو موافق دارد (اگر از قلم نیانداخته باشم) میتوانیم مأمور خودخوانده را انتخاب کنیم (برای اجماع متمرکزتر هم حاضرم رأی خودم را به مأمور خودخوانده بدهم) نظر شما چیست؟ Mahdi J {بحث} ۲۷ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۳۴ (UTC)
- بسیار خوب. نظر اصلی من «عدم ترجمه» است. اما اگر بخواهم از سه گزینه فوق یکی را انتخاب کنم، «پلیس خودخوانده» را ترجیح میدهم.--AmirAK (بحث) ۲۷ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۱۹ (UTC)
- ممنون از پیگیری دوستان! با توجه به همهٔ آنچه که گفته شد رأی من به همان گزینهٔ «مأمور خودخوانده» است. آبی گپ ۱ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۲۲:۱۰ (UTC)
- بسیار خوب. نظر اصلی من «عدم ترجمه» است. اما اگر بخواهم از سه گزینه فوق یکی را انتخاب کنم، «پلیس خودخوانده» را ترجیح میدهم.--AmirAK (بحث) ۲۷ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۱۹ (UTC)
- بسیار خوب، گویا اجماع روی «مأمور خودخوانده» است. بهتر است یکی از دوستان بحث را جمع بندی کند. با سپاس از همۀ دوستان Mahdi J {بحث} ۴ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۲۹ (UTC)