ویکیپدیا:درخواست برای نظر
حل اختلاف |
---|
مذاکره |
میانجیگری |
داوری |
درمان |
|
درخواست برای نظر یک روش آرام و غیررسمی برای درخواست بررسی یک موضوع توسط افراد خارج از بحث، اجماعیابی، و حل اختلاف است که با احترام به محتوای مقاله، رفتار کاربرها، و با توجه به سیاستها و رهنمودهای ویکیپدیا انجام میشود.
همهٔ ویرایشگران از جمله کاربران ناشناس (یا IP) میتوانند با پاسخ دادن به درخواستها، نظر و ایدهٔ خود را برای رسیدن به یک موافقت عمومی یا اجماع بیان کنند.
- در نظر داشته باشید ویکیپدیا یک دانشنامه است؛ همهٔ مقالهها باید از دیدگاه دیدگاه بیطرف، اثباتپذیری، تحقیق دستاول ممنوع پیروی کنند.
- درخواست نظردهی یک رایگیری نیست. سعی کنید به جای پاسخهای آری یا نه به بحث روی بیاورید.
- جبههگیری نکنید. دوستانه و متمدن باقی بمانید و فرض را بر حسن نیت دیگر ویرایشگران بگذارید.
- میانجیگری هم ممکن است - فصل مشترک بحثها را بیابید و تلاش کنید تا ویرایشگران را به هم نزدیک کنید تا اینکه آنها را از هم دور کنید.
- در مواقع لزوم به کاربران بیاموزید تا به قوانین مناسب و شیوهنامهها رجوع کنند.
- در ویکیپدیای فارسی نظردهی برای سیاستها و رهنمودها در صفحهٔ بحث آنها انجام میشود. به منظور جذب نظرهای بیشتر، میتوانید در وپ:قهوهخانه/خبررسانی اطلاعیه راجع به بحثهای در جریان اضافه کنید.
محتویات
- ۱ درخواست نظر برای مقالهها، الگوها و ردهها
- ۲ درخواست نظر در مورد کاربرها
- ۳ درخواست نظرهای کنونی
- ۳.۱ بحث در مورد تجارت شکر ناصر مکارم شیرازی
- ۳.۲ اصلاح مقالهی سازمان مجاهدین خلق ایران بر مبنای وپ:ادعا
- ۳.۳ نظریه لری تبار مقاله ایل کلهر به دلایل متعصبانه قوم محورانه حذف شده است
- ۳.۴ حسن روحانی
- ۳.۵ ولورین (شخصیت)
- ۳.۶ جمهوری خودگردان تالش-مغان
- ۳.۷ ریحانه جباری
- ۳.۸ حذف فیلمشناسی و نقشهای هنرمند سرشناس
- ۳.۹ حذف مطلب از دو منبع غیر معتبر در مقاله سید علی محمد باب
- ۳.۱۰ کشتار ارمنی-تاتار ۱۹۰۵–۱۹۰۷
- ۴ پایان درخواستها
درخواست نظر برای مقالهها، الگوها و ردهها[ویرایش]
قبل از درخواست نظر[ویرایش]
- این قسمت برای نظر دادن در مورد محتوای صفحهها است؛ برای مسائل مربوط به رفتار کاربران لطفاً قسمت درخواست نظردهی در مورد کاربر را که پایینتر است ببنید.
- بهتر است قبل از درخواست ناظرین دیگران در اینجا، تلاش کنید که مشکلات مقاله را در صفحهٔ بحث آن حل کنید.
- اگر مقاله پیجیده یا فنی است ممکن است بهتر باشد که در یک ویکیپروژه مرتبط درخواست نظر کنید.
- اگر موضوع فقط در میان دو ویرایشگر است، بهتر است قبل از اینجا راه سریعتر نظرسوم را امتحان کنید.
مراحل[ویرایش]
- برای ایجاد یک درخواست برای نظر با موضوع مثال از این الگو استفاده کنید"{{درخواست نظردهی|مثال}}"فقط به جای مثال موضوع مورد نظر را وارد کنید؛ یا از جعبه زیر سود بگیرید.
- مشکل را به اختصار بیان کنید سپس صفحه را ذخیره کنید.
- الگوی {{نظرخواهی}} را بر بالای مقاله یا قسمت مورد نظر بیفزایید.
درخواست نظر در مورد کاربرها[ویرایش]
درخواست نظر در مورد رفتار کاربرها روشی است برای بحث در مورد یک کاربر خاص که ویکیپدیا:سیاستها و رهنمودهای ویکیپدیا را زیر پا گذاشته است. موارد زیر را قبل از درخواست برای نظر در مورد کاربرها با دقت بخوانید:
- قبل از درخواست نظر جمعی از کاربران، دست کم دو نفر از ویرایشگران ویکیپدیا باید از طریق صفحهٔ بحث کاربر مورد نظر یا صفحههای بحث مرتبط دیگر با وی ارتباط برقرار کرده باشند و تلاش کرده باشند که اختلاف را رفع کنند اما موفق نشده باشند. درخواست برای نظر در مورد کاربر در صورتی که قبلاً دو ویرایشگر دیگر برای حل اختلاف با وی به روش فوق تلاش نکرده باشند ظرف ۴۸ ساعت پاک میشود. شواهد لازم، که معمولاً به صورت پیوند اختلاف هستند، نه تنها باید خود اختلاف را نشان بدهند، بلکه باید نمایانگر تلاش برای یافتن یک راه حل یا مصالحه باشند. کاربرهایی که درخواست نظر در مورد رفتار کاربر را تایید میکنند باید همانهایی باشند که در تلاش برای حل اختلاف درگیر بودهاند.
- کاربرهایی که مورد بحث هستند باید از طریق صفحهٔ بحثشان نسبت به این مساله آگاه شوند. این کار را میتوانید با افزودن الگوی {{بحث راجع به رفتار}} انجام دهید. از الگوی {{نتیجه بحث رفتار}} برای جمعبندی نظر در مورد کاربر استفاده کنید.
- درخواستهای نظری که تنها به منظور اذیت کردن یا مطیع کردن یک مخالف ایجاد شده باشند مجاز نیستند. مطرح کردن مکرر یا تحمیلآمیز درخواستهای ناشایسته نوعی سوء استفاده از روند حل اختلاف به شمار میرود. درخواست برای نظر محلی برای ویکیپدیا:حملهٔ شخصی نیست.
- درخواست برای نظر ممکن است به موشکافی در مورد تمام ویرایشگران درگیر بینجامد. هیئت داوری شواهد و نظرهای ارائه شده در درخواست برای نظر را در صورت ارجاع بعدی موضوع به این هیئت به دقت در نظر میگیرد. افزودن یک درخواست برای نظر را سرسری و با شتاب انجام ندهید.
- در بسیاری از موارد، از ویرایشگرانی که در یک درخواست برای نظر از آنها نام برده شده انتظار میرود که به آن پاسخ دهند. در صورت ارجاع موضوع به هیئت داوری، این هیئت هر پاسخ یا ندادن پاسخ را در نظر میگیرد، همچنان که نظرها و حمایتهای اجتماع ویکیپدیا در آن باره را مد نظر قرار میدهد.
- اختلاف نظر در مورد محتوای مقاله، از جمله اختلاف نظر در مورد نحوهٔ حصول دیدگاه بیطرفانه باید در قسمت درخواست نظر برای مقالهها، الگوها و ردهها مطرح شوند.
- برای اختلافهای خفیف تا متوسط، میتوانید از ویکیپدیا:هشدار برای رعایت نزاکت استفاده کنید تا به سادگی نظر دیگران را بدانید.
درخواست نظرهای کنونی[ویرایش]
برای اینکه برای مقالهای یا موضوعی درخواست نظر کنید، الگوی {{نظر}} را به بالای آن مقاله بیافزایید، سپس روی پیوندی که در الگو به رنگ قرمز است کلیک کنید و در زیرصفحهٔ جدیدی که باز میشود درخواستتان را بهشکل استاندارد و معمول بنویسید. سپس نام صفحه را مطابق نمونه به اینجا بیفزایید.
{{ویکیپدیا:درخواست برای نظر/مثال}}
بحث در مورد تجارت شکر ناصر مکارم شیرازی[ویرایش]
پیرامون اتهامات مطرح شده درخصوص تجارت شکر مکارم شیرازی از سوی تنی چند از مقامات داخلی و بین المللی و همینطور گمانه زنی های افکار عمومی داخل خود کشور اتهامات و سوظن هایی مبنی بر دست داشتن شخص مذکور در تجارت شکر وارد است. با یک جستجوی ساده منابع بسیاری از خبر گذاری های رسمی داخلی و خارجی را پیدا خواهید کرد که در این خصوص مقاله هایی نوشته اند. نظر به هدف ویکیپدیا برای پاسخگویی به پرسش های مخاطبین و همینطور اهمیت موضوع و وجود منابع ثانویه بایستی بخشی از مقاله به این موضوع بپردازد و بایستی مقاله ای در این باره در صفحه شخص وجود داشته باشد . MAX بحث ۶ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۳۲ (ایران) ۲۷ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۰۲ (UTC)
موافق @3000MAX: درود. دهها منبع معتبر به این موضوع پرداختهاند و بسیاری از منابع لقب سلطان شکر را به ایشان ارجاع دادند. همچنین مقالات مشابهی با نام های سلطان سکه و سلطان قیر وجود دارد. من پیشنهاد میکنم مقالهای تحت عنوان سلطان شکر ایجاد کنیم و همه گمانهزنیها پیرامون آن و مکارم شیرازی را در آنجا بیاوریم. سپس چکیده آن را در مقاله مکارم شیرازی ذکر کنیم. این منبع داخلی تامل برانگیز است. میگوید در برنامه زنده صداوسیما وقتی پرسیدند سلطان شکر ایران کیست، هر چهار مهمان برنامه سکوت کردند! منابع معتبری همچون رادیو زمانه از عبارت «آیت الله معروف به سلطان شکر» استفاده کردهاند. لقب سلطان شکر برای ایشان سرشناس و متداول گشته و افراد از رسانه ها و منابع خبری گوناگون به آن پرداخته اند. شخصیتهای سیاسی همچون مایک پمپئو وزیر امور خارجه ایالات متحده نیز از این لقب رسما استفاده کردند. جزئیات این اتهامات منبعدار بهتر است در مقاله ذکر شود. سپاس روزافزون. The Stray Dog::: سگ ولگرد Talk ۲۳ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۴۹ (UTC)
- @The Stray Dog: درود.سپاس از نظر خوبتان گرامی. هم اکنون جستاری مفصل در این خصوص ایجاد شده . اگر زخمتش را میکشید بنابر صلاح دید خودتان بخشی از جستار فوق را در صفحه اصلی اضافه و با استفاده از {{همچنین ببینید|سلطان_شکر#خانواده_مدلل_و_مکارم_شیرازی}} موضوع را به مقاله اصلی برای مطالعه جزئیات ارجاع دهید:). ارادتمند MAX بحث ۱۹ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۵۰ (ایران) ۹ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۲۰ (UTC)
- @3000MAX: پرونده سلطان لوازم پزشکی هم به سرشناسی کافی از جهت منابع رسیده است. اگر میتوانید آن را ایجاد کنید. سگ ولگردگفتگو ۹ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۰۸ (UTC)
- @The Stray Dog: درود.سپاس از نظر خوبتان گرامی. هم اکنون جستاری مفصل در این خصوص ایجاد شده . اگر زخمتش را میکشید بنابر صلاح دید خودتان بخشی از جستار فوق را در صفحه اصلی اضافه و با استفاده از {{همچنین ببینید|سلطان_شکر#خانواده_مدلل_و_مکارم_شیرازی}} موضوع را به مقاله اصلی برای مطالعه جزئیات ارجاع دهید:). ارادتمند MAX بحث ۱۹ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۵۰ (ایران) ۹ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۲۰ (UTC)
اصلاح مقالهی سازمان مجاهدین خلق ایران بر مبنای وپ:ادعا[ویرایش]
سلام و عرض ادب
در مقاله بارها از واژهی «ادعا» و موارد مشابه استفاده شده که طبق شیوهنامه (وپ:ادعا) مصداق عبارات جهتدار است و استانداردهای دانشنامه را تامین نمیکند. من برای اصلاح این مورد اقدام کردم که متاسفانه دو بار از آن جلوگیری شد. بحث مرتبط هم در صفحهی بحث مقاله انجام گرفت که امیدی به نتیجهبخش بودن آن ندارم. بنابراین موضوع را برای حل اختلاف در اینجا مطرح کردم.
سیّد علی (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۹:۰۶ (UTC)
- فراتر از اين منابع را ابتدا با يك منبع نامعتبر عوض مي كنند. بعد از چند مدت مي گويند منبع معتبر نيست و از مقاله حذف مي كنند. ابوالقاسم رجبی (بحث) ۵ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۲۱ (UTC)
به نظر من در مورد احزاب سیاسی نباید به هر منبعی اکتفا نمود. چون دوست یک جور می نویسد و دشمن هم جور دیگر و همین باعث بی اعتباری دانشنامه می شود. این صفحه احتیاج به اصلاحات اساسی استخاچی ۲۸ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۱۸ (UTC)
- به نظر من سر تا پای مقاله کنونی «طرفدارانه» نوشته شده و سعی در شیطانسازی علیه سازمانشان شده. این را نمیگویم بابت طهارتشان چون از لحاظ سیاسی مخالفشان هستم، اما بهرحال دانشنامهای نیست. AlmaBeta (بحث) ۲۸ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۳۰ (UTC)
نظریه لری تبار مقاله ایل کلهر به دلایل متعصبانه قوم محورانه حذف شده است[ویرایش]
سلام, لطفا صفحه ایل کلهر را که بنابه تعصب و لجاجت کاربران قومگرا, منابع موثق, مستند و مدقن نظریه تبار لُری ایل کلهر در متن مقاله بارها حذف و واگردانی شد و نهایتا توسط کاربران مجاز بدون ورود این مطلب و منابع مهم حفاظت و غیرقابل ویرایش شده را داوری و بررسی بفرمایید. --Shadegan (بحث) ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۵۳ (UTC)
منابع بسیار زیاد ایرانی و غیرایرانی بر هویت لُری مردم کلهر تاکید کرده اند.[۱] [۲] [۳] [۴]
زبان مردم کلهر از سوی زبانشناسان خبره جهان و حتی اتنولوگ, از زبانهای لُری دانسته شده [۵][۶] و [۷] این نگاه صرفا قوم محورانه متعصبانه که یک بخش ""نظریه لری تبار"" با این همه شواهد و مستندات معتبر در شان دانشنامه آزاد ویکیپدیای فارسی نیست, لطفا بررسی و اقدام نمایید. -- Shadegan (بحث) ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۲۵ (UTC)
حسن روحانی[ویرایش]
بحثی در مقاله حسن روحانی راجع به ادعای سرقت علمی توسط ایشان مطرح شده است. منابع بسیار متعدد خارجی و داخلی به این موضوع پرداخته اند و ابعاد مختلف این بحث را پوشش داده اند (نظیر [۱]، [۲]، [۳]، [۴]، [۵]، [۶] و ...). در این این نسخه من سعی کردم بیشتر جزییات مطرح شده را بگنجانم اما با توجه باینکه بخش بزرگ شده بود و برخی اقدام به حذف فله ای مطالب با منبع معتبر میکردند، جزییات غیر ضروری را حذف و به این شکل در آوردم. با این وجود برخی در صقحه بحث بیان میکنند که ارزش این مساله در زندگی روحانی اینقدر نیست و در حد 2-3 خط بگوییم و بگذریم کافی است. به همین بهانه بسیاری از مطالب معتبر حذف شده است، نظیر سخن رییس کمیسیون تحقیقات و آموزش مجلس شورای اسلامی، همان کمیسیونی که مسولیت رسیدگی به این پرونده را داشته است. لطفا نظرتان را بیان کنید. --Mhhossein (بحث) ۵ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۰۶:۲۵ (UTC)
- Mhhossein عزیز، موضوع را در پیوندی که دادید خواندم. موضوع را بیش از اندازه مجلهوار نوشتهاید. متن موضوع را بصورت دانشنامهای کوتاه و خلاصه نمایید و از ارائه مدرک و منابع معتبر در همراهی مطالبتان کوتاهی نکنید و نتیجه را در اینجا یا صفحه بحث قرار دهید تا به نتیجه برسیم. بنظر من اندازهای که اکنون در مقاله قرار داده شده آنقدر کوتاه است که اگر حذف شود بهتر است. بنظر من جا دارد مطلب را کاملتر نمائید. پیروز باشید. ارژنـگ ▒▒▒ ۲۹ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۲۲:۳۷ (UTC)
اتهام یا نظریه[ویرایش]
شاید بهتر باشد، که اتهامات سرقت به نظریهٔ سرقت تغییر یابد. متهم مظنونی است، که دادگاه هنوز حکمی له یا علیه او صادر نکردهاست. این ترجمه به نفع رسواگران است. همچنین اتهام میتواند تهمت و بهتان بیپایه معنی شود، که به نفع رسواشده است. نظریه کلمهای خنثی است. رتور (بحث) ۶ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۴۴ (UTC)
- رتور: ممنون. در مورد محتوا نظری ندارید؟ مثلا چقدر نوشته شود یا چه چیزی نوشته شود؟ --Mhhossein (بحث) ۷ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۰۶:۱۲ (UTC)
- خواهش میکنم. در نسخهٔ کنونی به ادعای بهداد مرشدی در سال ۱۳۹۲ در رابطه با محمدهاشم کمالی پرداخته نشدهاست. در نسخهٔ شما هم به حواشی پرداخته شده، که شاید لازم نباشند. شاید بهتر باشد، گزارههایی را که لازم میدانید به مقاله افزوده شوند را به اینجا منتقل کنید، تا خود و دوستان دیگر آنها را ارزشگذاری کنند. به نظر من نظم بهترین و سریعترین گزینه برای رسیدن به نتیجه است، برای همین شاید بهتر باشد برای هر گزارهٔ مورد نظرتان زیربخش جداگانه در این صفحه باز کنید. رتور (بحث) ۷ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۰۲ (UTC)
- فکر میکنم به این علت دوستان نظر به کوتاه بودن این بخش دارند، چون هنوز قضیه در حد بگومگو دربارهٔ مدرک آقای روحانی باقی ماندهاست. اگر قضیه در حد رسوایی آقای گوتنبرگ بود، لابد مقالهٔ جداگانه هم میشد نوشت. رتور (بحث) ۷ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۰۳ (UTC)
این موضوع توسط نهادهای مستقل بررسی نشده و به نظر یک هجمه با اهداف غیر علمی باشد.
ولورین (شخصیت)[ویرایش]
این مقاله بسان ویکیپدیای انگلیسی دارای نگارهای از بازیگر نقش ولورین، هیو جکمن در بخش "در دیگر رسانهها" بود برای شناساندن نسخهٔ 'Live action' این شخصیت. اما بتازگی توسط یکی از مدیران حذف شد. اما پیش از حذف هیچ گفتگو و پیامی انجام نشده بود. این نگاره برای مقاله سودمند و بایسته است، اجازهنامه مناسب دارد و حق نشر را نقض نمیکند.
در تمامی مقالههای شخصیتهای داستانی میبینیم که در صورت اینکه نسخهٔ سینمایی آن با بازی یک بازیگر ساخته شود حتما نگارهای از آن قرار میدهند تا خواننده آگاه شود نسخهٔ سینمایی کرکتر چگونه به تصویر کشیده شدهاست. در مقاله Spider-Man که جز مقالههای خوب است از هر ۳ بازیگر نقش اسپایدرمن عکس داریم، در مقاله Superman از هر ۶ بازیگر تصویر هست و... طبق سیاستها و رهنمودهای خود ویکیپدیا این جز مواردی ست که: «با استفاده از واژهها نمیتوان مفهوم را کامل و دقیق منتقل کرد.» در موارد مشابه : بتمن، اسپایدرمن، سوپرمن، آیرن من... چندین نگاره ناآزاد در یک مقاله وجود دارد تا منظور به خواننده رسانده شود و اتفاقا برای افزودن تک تک این نگارهها هم بحث و اجماع و نظرخواهی گسترده و ویژهای نبوده است. Bionic (بحث) ۲۶ مارس ۲۰۱۷، ساعت ۰۷:۴۵ (UTC)
- نگارهها غیرآزاد بوده و استفاده نشده بودند. وپ:حت و وپ:منصفانه را مطالعه کنید. ARASH PT بحث ۲۶ مارس ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۱۷ (UTC)
جمهوری خودگردان تالش-مغان[ویرایش]
کاربر:Benyamin-ln تغییراتی را بدون منبع در مقاله فوق الذکر ایجاد کرده و بر کار خود پافشاری میکند و توضیحات بنده در صفحه بحثم را «توهین و حمله شخصی» میداند!!! لطفاً وساطت نمایید؛ بنده مطابق نظر جمع هستم و امیدوارم وی نیز چنین باشد.--محک ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۲۴ (UTC)
- دوست عزیز آنچه که بدون منبع و مدرک است، این ویرایش شماست. این ادعا از سوی شما در حالی مطرح شده که مردم تالش مسلمان شیعه بوده و بر عقاید دینی پافشاری بسیاری دارند و بسیاری از رهبران تالش اکنون در زندان هستند. هر زمان مدارک معتبری آوردید که از سوی دولت جمهوری تالش، دین آن جمهوری در آن سال، سکولار اعلام شده بود نظر شما را خواهم پذیرفت. Benyamin-ln (بحث) ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۵ (ایران) ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۴۵ (UTC)
- در صفحه ویکی مازنی مقاله نیز چنین ادعایی را بدون ارائه حتی یک مدرک یا منبع انجام داده اید. اصرار شما بر سکولار خواندن یک مردم را بدون ارائه مدرک نمی توانم بپذیرم Benyamin-ln (بحث) ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۵ (ایران) ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۴۵ (UTC)
- این هم خلاف ادعای سکولاریسم را مطرح کرده و اتفافا تالشان را مسلمان عملگرا خوانده است! Benyamin-ln (بحث) ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۲ (ایران) ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۹:۲۲ (UTC)
- در صفحه ویکی مازنی مقاله نیز چنین ادعایی را بدون ارائه حتی یک مدرک یا منبع انجام داده اید. اصرار شما بر سکولار خواندن یک مردم را بدون ارائه مدرک نمی توانم بپذیرم Benyamin-ln (بحث) ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۵ (ایران) ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۴۵ (UTC)
من بنا به درخواست @محک: برای ارائه نظر سوم ورود کرده ام. البته ابتدا @Benyamin-ln: هم باید موافق حضورم باشد. ضمنا جناب محک، خوب است شما هم مثل جناب بنیامین منابع سکولار بودن را ارائه بفرمایید تا بشود ارزیابی کرد. تشکر--سید (بحث) ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۴:۴۸ (UTC)
- ایشان هیچ منبعی ارائه نداده. این لینک هم نه تنها معتبر نیست (نویسنده هنوز فرق زبون تالشی و فارسی رو بلد نبوده!!!)، هیچ چیزی مبنی بر این که حکومت تالش-مغان دین رسمی اسلام داشته رو نشون نمیده و حداکثر حداکثر حداکثر مسلمان بودن تالشیها رو بتونه ثابت کنه؛ درحالیکه بحث بر روی دین رسمی جمهور خودگردان تالش-مغان هستش و نه چیز دیگهای. اگر مطلب بدون منبعی هست، باید حذف بشه و نه دستکاری. --محک ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۲۹ (UTC)
@Sa.vakilian: سلام سید جان. خوشحالم که از میان بزرگواران، شما برای نظر سوم تشریف آوردید. ابتدا در خصوص این اختلاف نظر بگویم که اگر واقعیت را بخواهید من به شدت ناراحت هستم چون هیچ کاربر یا مدیری در این یک سال حضور بنده در ویکیفا، ویرایشهایم را چه آن اوایل که مبتدی بودم و چه الان که قوانین ویکی به خصوص وپ:اثبات را از بر بوده (سابقه ویرایشهای مرا ببینید و خودتان قضاوت کنید) و دسترسی گشت خودکار دارم، هرگز دستکاری، دستاندازی در مقالات و صرفا خرابکاری نخوانده بود. اصرار ایشان بر مواضع قبلی را تأکید بر وپ:حمله شخصی تلقی کرده و مجبور به شکایت از ایشان در وپ:تام هستم. بگذریم... در خصوص این مقاله باید عرض کنم از این جهت در این مقاله ویرایش کردم که آشنایی کامل با تاریخ تمدن سرزمین مادری خود، تالش (تمدن تالش به موازات کوههای تالش از سالیان شروع میشود) دارم که خود، مقالههایی نوشتهام و در حال تکمیل آنان هستم و به زودی تحقیقات تکمیل شده خود از منابع متعدد فارسی و غیرفارسی را به متن آنان خواهم افزود. از طرفی، زمان زیادی را هم صرف تکمیل و انجام اصلاحات در جعبهها میکنم. طبق معمول در حال گشتزنی در مقالات بودم که متوجه اشکالات اساسی در جعبه اطلاعات این مقاله شدم و کنجکاو شدم تا تاریخچه مقاله را ببینم. بالای همین صفحه لینک مورد نظر را گذاشتهام که جناب محک، پنج سال قبل ادعای سکولار بودن تالش را مطرح کردند و بعد از گذشت پنج سال هنوز مستنداتی ارائه ندادهاند. با این که قرائن متعددی در رد این ادعا میتوان آورد، اما این فرصت پنجساله وجود داشته تا کسی که ادعای بزرگی را مطرح کرده، آن ادعا را اثبات کند. من در محافل تخصصی نظیر موسسه مطالعات ایران اوراسیا و دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی نیز چنین ادعایی را نیافتم. هرچند مقالات ویکی را نمیتوان به عنوان منبع استفاده کرد اما جالب است که در صفحه ویکی انگلیسی نیز اسلام نوشته است. در اینجا نیز سکولار نوشته شده که آن را هم جناب محک و باز هم بدون منبع نوشته است. از مبحث دین که بگذریم، ایشان آنقدر در واگردانی عجله دارد که متوجه نشده، به غیر از پارامتر دین، موارد دیگری را هم ویرایش کرده بودم. از جمله پارامتر حکومت پیشین که به اشتباه اتحاد شوروی و جمهوری آذربایجان ذکر شده بود در حالی که جمهوری تالش-مغان به علت رفتار پانترکیستی سران جمهوری آذربایجان به خصوص شخص حیدر علیاف و ترویج سکولاریسم در این جمهوری تازهتأسیس، تصمیم گرفتند اعلام استقلال کنند و آن زمان، چیزی به نام اتحاد شوروی اصلا وجود نداشت! مانند این است که در جعبه اطلاعات قاجاریان بگوییم، پارامتر حکومت پیشین برابر با صفویان است! عذر میخواهم که صحبتها طولانی شد... من کاملا شما را قبول دارم و از نظر شما برای حل اختلاف استقبال میکنم. با احترام Benyamin-ln (بحث) ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۵۰ (ایران) ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۲۰ (UTC)
- @Benyamin-ln: @محک: با تشکر از شما دو بزرگوار بابت دعوت و پذیرش اینجانب در مقام نظر سوم. نخست، عرض کنم اختلاف بین شما ربطی به این صفحه ندارد. پیشنهاد می کنم دوستانه آن را حل بفرمایید، اما اگر هم دنبال حلش به شیوه قانونی هستید، لطفا از این بحث تفکیک کنید. در اینجا ما فقط به مقاله می پردازیم و نه درگیری های ویرایشی شما. دوم، جناب محک، پیش از بررسی ادله بنیامین، اگر شما هم دلیل یا منبعی دارید، لطفا ارایه دهید. --سید (بحث) ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۰۴ (UTC)
- @Benyamin-ln: @Sa.vakilian: جناب بنیامین اگر واکنش بنده تند بوده معذرت میخواهم و قصدم توهین و حمله نیست. واکنش سریع بنده هم به این خاطر بود که شما جعبه اطلاعات را تماماً تغییر دادید، بدون ارائه هیج منبعی! آن عبارت سکولار را نیز یادم نیست که من افزود باشم؟! که اگر هم چنین باشد لابد از ویکیانگلیسی ترجمهاش کردهبودم (نسخه آن زمان متفاوت از اکنون بود). من هم مانند شما به مردم تالش علاقه فراوانی دارم و صرف آیتش همین درگاه:تالش که اندی قبل ساختم لذا قصد جعل تاریخ این مملکت را نداشته و ندارم. در مقالات انگلیسی و به کمک یکی از دوستان، در منابع آذری نیز دو روز است دارم میگردم و هیچ چیزی درباره دین رسمی این حکومت نیافتم. البته متنی هم ندیدم که صریحاً سکولار بودن قانون اساسی را عنوان کند! لذا پیشنهاد حذف آن پارامتر را از جعبه اطلاعات میدهم. باز هم با عرض پوزش: --محک ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۱۷ (UTC)
- @Benyamin-ln: @محک: با تشکر از شما دو بزرگوار بابت دعوت و پذیرش اینجانب در مقام نظر سوم. نخست، عرض کنم اختلاف بین شما ربطی به این صفحه ندارد. پیشنهاد می کنم دوستانه آن را حل بفرمایید، اما اگر هم دنبال حلش به شیوه قانونی هستید، لطفا از این بحث تفکیک کنید. در اینجا ما فقط به مقاله می پردازیم و نه درگیری های ویرایشی شما. دوم، جناب محک، پیش از بررسی ادله بنیامین، اگر شما هم دلیل یا منبعی دارید، لطفا ارایه دهید. --سید (بحث) ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۰۴ (UTC)
@Sa.vakilian: نظرتان را بفرمایید Benyamin-ln (بحث) ۲۶ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۶ (ایران) ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۴۶ (UTC)
- نظر سوم بررسی منابع:
- یک منبع وابسته به تالش ها با اینکه این منبع بوضوح گرایشی مذهبی دارد اما در نوشتار خود اشاره ای به تاسیس حکومت دینی نکرده است: «در سال 1993 در منطقه تالش نشين آنسوي «آستاراچاي« وقايعي با هدف تشکيل جمهوري خود مختارتالش – مغان رخ داد که مضمون اجتماعي و فرهنگي اش رادر مي توان در سه هدف عمده بررسي نمود: «نيل آزادي هاي مردم سالار پساز فروپاشي شوروي»، «مقابله با انديشههاي پان ترکيسم» و «حفظ هويت قومي». وقايع مذکور صرف نظر از ماهيت و مباحث نفي يا تأييد آن، به عنوان فصلي از تاريخ معاصر تالش ثبتگرديده است و از آنجا که اين قوم با وجود 150 سالجدايي از خاک ايران، هرگز ايرانيبودن خويش را فراموش نکرده، ميتوانگفت وقايع تالش و مغان به نحوي به تاريخ ايران مرتبط است و شايسته ي مطالعه و بررسي دقيقي است تا روایتی صحيح از آن ثبت و براي آيندگان به يادگار گذاشته شود. »
- پیشینه توطئه های باکو علیه تمامیت ارضی ایران «رژیم باکو که به صورت رسمی «پان آذریسم و سکولاریسم» را به عنوان ایدئولوژی ملی! (دولتی) اعلام کرده و از معرفی اسلام به عنوان دین رسمی در قانون اساسی خودداری ورزیده است، همواره از سوی تالشها که مسلمانانی عملگرا هستند، نگران میباشد و به همین جهت طی سال های گذشته، اقدامات متعددی برای تضعیف تفکر دینی و ایجاد فاصله میان دین و تالشها در منطقة تالشنشین انجام داده است. »
جمع بندی: به نظر من در این نوشته ها اشاره ای به ماهیت سکولار یا دینی آن حکومت نشده است. ضمنا تحلیل من این است که احتمالا دوگانه ملی-دینی که در نتیجه نوع خاصی از مدرنیزاسیون توسط تجددگرایان عثمانی و سپس دیگر تجددطلبان منطقه از جمله افرادی نظیر آخوندزاده طرح شده، برای آنها مطرح نیست. حتی در شرایطی که آنها در ستیز هویتی با حکومت پان ترکیست ضدمذهب در جمهوری آذربایجان هستند، مذهب می تواند برایشان کاملا تبدیل به یک مولفه هویت بخش ملی شود. اما صرفنظر از این تحلیل و با توجه به منابع موجود، من با پیشنهاد محک مبنی بر حذف آن پارامتر از الگو موافقم.--سید (بحث) ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۰۸ (UTC)
ریحانه جباری[ویرایش]
همانطور که در صفحه بحث دیده میشود در چند مورد اختلاف نظر بین گروههای نظر دهنده وجود دارد: اول اینکه آیا دویچه وله بعنوان منبع قابل استناد در مورد عضویت سربندی در وزارت اطلاعات میباشد یا خیر دوم اینکه گفته فارس نیوز برای رد عضویت او در اطلاعات بیاید یا خیر سوم اینکه چونکه لیسانس طراحی بودن ریحانه در سن ۱۹ سالگی ممکن است وزن دادن به یک طرف به حساب آید در مقاله بیاید یا خیر؟ --Alborz Fallah (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۴:۳۹ (UTC)
- مورد اول، دویچهوله یک منبع بینالمللی معتبر و جزء خبرگزاریهای درجه یک دنیاست، مطلبی که منتشر کرده حتماً میتواند در مقاله بیاید. تازه این فقط دویچهوله نیست که اینطور نوشته، بلکه صدای آمریکا، رادیو فردا (و احتمالاً منابع معتبر دیگر) هم سربندی را کارمند سابق وزارت اطلاعات معرفی کرده.
- مورد دوم، خبرگذاری فارس که سابقهٔ بدی در جعل خبر و دروغپردازی و شایعهپراکنی دارد (خبرهای تکذیبشده خبرگزاری فارس)، این مطلب را با استناد «به یک وبلاگ بینام و نشان که با شخصی به نام عبدی مصاحبه کرده، نوشته است». چون سرچشمهٔ این خبر بینام و نشان است و در نهایت به یک وبلاگ میرسد، این خبر دارای اعتبار نیست و نباید در مقاله بیاید. اصولاً یکی از روشهای شایعهپراکنی این هست که مطلب مورد نظر به نقل از «یک منبع آگاه که نخواست نامش فاش شود» نوشته شود. شما که نمیتوانید در مقاله بنویسید «شخصی به نام عبدی در مصاحبه با یک وبلاگ که نام و نشانی از آن در دسترس نیست، اما فارسنیوز آن را نقل کرده گفته است که ...»، خواننده وقتی ببیند چنین منبعی برای به چالش کشیدن ادعای دویچهوله مطرح شده، به خنده خواهد افتاد.
- مورد سوم، این چیزی است که در منابع آمده و وظیفهٔ ما نیست که در مورد آن نظر بدهیم، بر طبق وپ:تأییدپذیری، مهم این نیست که مطلالب صحت داشته باشند یا با عقل و منطق ما جور دربیایند، بلکه مهم این است که مطالب منبع معتبر داشته باشند، اگر حتی اگر این خبر دروغ باشد (که نیست)، چون منبع معتبر دارد، باید در مقاله بیاید. -- bkouhi (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۲۰ (UTC)
- خوب چونكه اينجا براي رفع اختلاف است دقيقا مشخص كنيم در مورد اول دويچه وله فقط در مقاله بيايد بصورت فكت يا بصورت بالانس با نظر مخالفان ؟ در مورد سوم هم آيا شما اعتقاد داريد اگر مطلبي منبع داشت لازم نيست منطقي باشد ؟ مخصوصا كه مورد اختلاف به راحتي قابل حل است شغل را بجاي طراح بنويسيم كارمند شركت طراحي ( ابهام را بگذاريم به عقل خواننده ) . در ضمن در مورد دوم اگر قرار است خنده خواننده را نبينيم ، و اين از راه بررسي منبع خبرگزاريها در خبر ممكن ميشود ، منبع صداي آمريكا و آلمان و راديو فردا براي اثبات عضويت يك فرد در اطلاعات چه مي تواند باشد ؟ --Alborz Fallah (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۳۲ (UTC)
- در ضمن در قسمت جستارهاي وابسته ٬ اصرار وجود دارد كه مقاله دلارا دارابی حذف شود كه با توجه به تشابه اين موارد با WP:ALSO همخواني ندارد . --Alborz Fallah (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۹:۲۸ (UTC)
- اين يك مورد حل شد
Alborz Fallah (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۹:۳۱ (UTC)
به نظر بنده، رسانههایی که در آنها دروغگویی در مسائلی خاص مسبوق به سابقه بوده در اینجا در آن مسائل قابل استفاده نیستند. بنابراین فارسنيوز و رادیوفردا و صدای آمریکا هیچکدام در این مورد قابل استفاده نیستند، زیرا به تحریف مطالب بحثبرانگیز اینچنینی اشتهار دارند. اما پرواضح است که حتی اعتبار فارس در این مورد از دویچهوله و رادیوفردا بیشتر است. زیرا حداقل به طور رسمی تعدادی خبرنگار که در همهی جلسات حاضر بودند دارد. ضمن اینکه موضعگیری فارس در این قضیه سیاسی و طرفدارانه نبود. دانشگاهی (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۹:۴۳ (UTC)
- خبرگزاری فارس منصوب به سپاه پاسداران (عامل کودتای 1388) است و هیچ اعتباری ندارد. اینها چیزی به نام شرافت شغلی نمی شناسند. Ali-muhebi (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۹:۵۸ (UTC)
- @Alborz Fallah: در مورد کارمند وزارت اطلاعات بودن هیچ شائبهای باقی نمیماند. چون فرزند مقتول چند ماه پیش با اعتماد (روزنامه) مصاحبه کرده بود و این را خودش هم گفته بود، منبعش را به مقاله اضافه کردم. در دو مورد دیگر فرمایشتان را متوجه نشدم، کمی پیچیده نوشته بودید، میشود یک بار دیگر واضحتر بیان کنید؟ مرسی. -- bkouhi (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۰۰ (UTC)
- در مورد وزارت اطلاعات بنده تاكيد دارم كه نه اعلام خود شخص و نه تظاهر بستگانش قابل استناد نيست ٬ چرا كه واضح است كسي كه مطلبي را كه قاعدتا بايد پنهان باشد را فاش ميكند ، دنبال منفعتى از اين كار ميگردد ، مثلا يا ميخواهد ديگران را بترساند يا ميخواهد كه نشان بدهد قادر به انجام امري است كه در شرايط معمول قابل انجام نيست اما او ارتباطها و قدرت پنهاني دارد كه قادر است . در مورد فرزند ايشان هم شائبه قوي ارتباط غير اخلاقي وجود داشته كه كاملا توجيه پذير مينمايد كه ادعا به متدين بودن و اطلاعاتي بودن بشود . در ضمن خود آن مرحوم هم ممكن است براي مرعوب كردن ديگران از اين عنوان استفاده ميكرده است . لذا ادعاي ايشان قابل استناد بصورت غير قابل چون و چرا نيست . --Alborz Fallah (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۲۷ (UTC)
- این دیگر زیرسوال بردن روز روشن است، قبلاً هم برای شما توضیح داده شد که بر طبق وپ:تأییدپذیری ما هیچ حقی در دخل و تصرف موضوع نداریم و حتی نباید درباره درستی مطالب استدلال کنیم، مهم منبع معتبر داشتن است که دارد. این رفتار شما را زیرپا گذاشتن این سیاست مهم و همینطور تلاش برای وپ:سانسور مقاله میدانم. -- bkouhi (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۳۳ (UTC)
- در مورد وزارت اطلاعات بنده تاكيد دارم كه نه اعلام خود شخص و نه تظاهر بستگانش قابل استناد نيست ٬ چرا كه واضح است كسي كه مطلبي را كه قاعدتا بايد پنهان باشد را فاش ميكند ، دنبال منفعتى از اين كار ميگردد ، مثلا يا ميخواهد ديگران را بترساند يا ميخواهد كه نشان بدهد قادر به انجام امري است كه در شرايط معمول قابل انجام نيست اما او ارتباطها و قدرت پنهاني دارد كه قادر است . در مورد فرزند ايشان هم شائبه قوي ارتباط غير اخلاقي وجود داشته كه كاملا توجيه پذير مينمايد كه ادعا به متدين بودن و اطلاعاتي بودن بشود . در ضمن خود آن مرحوم هم ممكن است براي مرعوب كردن ديگران از اين عنوان استفاده ميكرده است . لذا ادعاي ايشان قابل استناد بصورت غير قابل چون و چرا نيست . --Alborz Fallah (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۲۷ (UTC)
- در مورد طراح بودن ايشان (=ليسانس طراحي داخلي) سعي زيادي كردم كه وزن سنگين منطق را گوشزد كنم كه نشد . اما خوشبختابه براي دوستاراني كه شيفته اشعریه هستند از منبع وزين روزنامه اعتماد كه مورد استناد اخير قرار گرفته است شاهد مياورم كه ریحانه ترم سه رشته نرمافزار کامپیوتر بوده است .--Alborz Fallah (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۳۵ (UTC)
- در مورد فارس نيوز كه اعتراض كرديد خود فارس نيوز منبعش براي رد عضويت چيست ٬ نشان ميدهد كه منبع خبرگزاريها از ديد شما مهم است . خوب چرا يك بام و دو هوا ؟ ادعاي بدون منبع صداي آمريكا چه اولويتي بر ادعاي بدون منبع فارس نيوز دارد ؟--Alborz Fallah (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۴۰ (UTC)
@Bkouhi: تکلیف فارس اینجا خوشبختانه رسما مدتهاست که روشن شده. اما چیزی که متاسفانه هنوز به طور قطعی روشن نشده و هنوز به طور گسترده استفاده میشود بیاعتباری مطلق شبکههای بسیار بیکیفیتی مثل رادیوفرداست. گویی کاربران فکر میکنند یا باید فارس را معتبر بدانند یا رادیوفردا را!!!! دانشگاهی (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۴۶ (UTC)
- خوب اتفاقا من هم همين را ميگويم ! اگر قرار است صداي آمريكا و راديو فردا و ... بازتاب دهنده نظرات يك طرف باشد ، خوب طبيعي است كه نظر گروه مقابل هم بيايد . دقيقا در مثال هم آوردم . --Alborz Fallah (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۵۳ (UTC)
@Alborz Fallah: اگر موافق هستید من میگویم ساختار مقاله را به این صورت تغییر دهیم: در قسمت «قتل» دو زیرمجموعه تشکیل دهیم و هر دو روایت موجود را به طور مجزا ذکر کنیم. در حال حاضر خیلی گنگ است. دانشگاهی (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۵۶ (UTC)
- موافقم چونكه جمله هاي متضاد با نويسنده هاي متضاد وحدت پاراگراف را از بين برده است . ديدگاه هر گروه و يا مدعاي ايشان بصورت مجزا هم قابل درج است . --Alborz Fallah (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۱:۰۲ (UTC)
- خوب اتفاقا من هم همين را ميگويم ! اگر قرار است صداي آمريكا و راديو فردا و ... بازتاب دهنده نظرات يك طرف باشد ، خوب طبيعي است كه نظر گروه مقابل هم بيايد . دقيقا در مثال هم آوردم . --Alborz Fallah (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۵۳ (UTC)
- (تعارض ویرایشی) @Alborz Fallah لطفاً از برچسب چسباندن به دیگران خودداری کنید (اشعری)، این بار را نادیده میگیرم و از شما شکایت نمیکنم، دفعهٔ بعد، مجبور به شکایت و برخورد قاطع هستم. استدلالهایتان را برای خودتان نگه دارید، مطلب منبع معتبر دارد و در مقاله میآید. @دانشگاهی، با شما حرفی ندارم، چرا که لینکی قرار دادید که به صراحت گفته شده خبرگزاری فارس منبع معتبری نیست و فقط باید تحت شرایط خاصی از آن استفاده شود. کلام آخر اینکه اجازه نمیدهم وپ:تأییدپذیری و وپ:تحقیق دست اول در مقاله نقض شود، لازم به تذکر مجدد به شما کاربران است که شما هر دو نشانههای وپ:ویرایش اخلالگرانه را دارید، به اجماع علاقهای نشان نمیدهید، اثباتپذیری را رعایت نمیکنید، به تحقیق دست اول متوسل میشوید و جهتگیری خاص دارید. -- bkouhi (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۱:۰۵ (UTC)
- اشعري و معتزلي توهين نيست . اگر فكر ميكنيد كه توهين است حتما شكايت كنيد .در مورد اينكه چه چيزي در مقاله ميماند و يا نميماند شما به تنهايي تصميم نميگيريد و اين يك پروسه جمعي و استدلالي است . اصلا اينجا آمده ايم براي همين . Alborz Fallah (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۱:۰۹ (UTC)
کدام دو دیدگاه؟![ویرایش]
جناب @Alborz Fallah: ؛ @Bkouhi: ، @دانشگاهی: و دیگر ویرایشگران گرامی؛ داریم به بلای قوم بنیاسرائیل دچار میشویم: سرگردانی.
آغاز این بخش از بحث بر عهدۀ جناب bkouhi است. چرا که پیشفرضی را طرح کردند که وجود خارجی ندارد! فارسنیوز چنین موضعی نگرفته است که در تقابل با اعلام روشن اخبار دویچهوله و یا اظهار صریح جلال[مبهم]، فرزند مرتضی سربندی قرار گیرد.
موضوع مقالۀ فارسنیوز تأثیر فعالین رسانهای و کمپینهای سیاسی بر اجرای حکم است. نویسنده چنین نوشته است: موضوع این گزارش اما بررسی موضوعات فنی و جنایی پرونده ریحانه جباری نیست و قطعا نگاه کردن از چنین زاویه ای باید از سوی افراد متخصص قضایی صورت گیرد. اما سوالی که ساعتها و روزهای پس از اجرای حکم اعدام ریحانه ذهن بسیاری از مردم را درگیر کرده این است که «چرا ریحانه اعدام شد؟» و یا «چرا خانواده مقتول رضایت ندادند تا دختری جوان از مرگ نجات یابد؟»
در ادامه و در این مابین به دو دیدگاه اشاره شده و این اشارات هیچکدام به معنای قبول موضعی از طرف فارسنیوز نیست.
یکی از داریوش سجادی مشاور سابق کروبی (در تأیید اطلاعاتی بودن شخص):
بخش عمده ای از مدافعین دروغین «ریحانه» مخالفین جمهوری اسلامی و ایضاً مخالفین وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی و ایضا مخالفین هر کدام از منسوبین قبلی و فعلی آن وزارت خانه بودند که تنها به اعتبار سوابق پیشین مقتول در وزارت اطلاعات به دروغ خود را پشت ریحانه پنهان کردند تا از این طریق کینه های خود را با سوء استفاده از پرونده ریحانه تخلیه کنند.
دیگری، از یکی از وبلاگ نویسان اصلاح طلب که حرفهایی را به عنوان استدلال عباس عبدی ارائه میدهد (در تهمت شمردنِ اطلاعاتی بودنِ شخص و نه رد آن):
خانواده مقتول هیچ چیزی برای از دست دادن ندارند. یک عزیزی را که از دست دادهاند. آبرویشان را هم که فعالین رسانهای بردند. به آنها تهمت اطلاعاتی بودن زدند. به مقتولشان تهمت تجاوز به عنف زدند.
نویسندۀ مقاله در ادامۀ هیچکدام از این دو نقل قول، به اطلاعاتی بودن یا نبودن سربندی نمیپردازد و صرفاً همانی را پی میگیرد که در ابتدا گفته است.
حال لطفاً جهت تنویر ذهن دیگران بفرمایید که دیدگاه دوم، کجاست!؟ ¤ اُمید۹ آبان ۱۳۹۳≈ ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۲:۳۴ (UTC)
- اگر کمکی میکند، آن وبلاگ بینام مجمع دیوانگان نام دارد. ¤ اُمید۹ آبان ۱۳۹۳≈ ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۳:۰۷ (UTC)
- ببینید، ایشان قصد دارند مطلبی که خبرگزاری نامعتبر فارسنیوز اشارهٔ کوچکی به آن کرده، که آنهم در اصل نقل از یک وبلاگ بینام و نشان بوده، را به مقاله اضافه کنند که در اینجا برایشان توضیح دادم چرا امکان استفاده از این منبع در مقاله وجود ندارد. این مطلب تحت هیچ شرایطی نمیتواند در مقاله بیاید. علاوه بر آن، خود پسر مقتول در یک مصاحبه با روزنامهٔ اعتماد این موضوع را کاملاً تأیید کردهاند، اما ایشان باز هم سعی در اخلالگری در مقاله و سانسور محتوا را دارند. باقی استدلالهای ایشان غیرقابل اعتناست، چون هم وپ:تحقیق دست اول است و هم برخلاف وپ:تأییدپذیری. متأسفانه مجال بحث در این صفحه را ندارم و نیازی نمیبینم که ایشان را قانع کنم، میتوانند از هر مدیری که خواستند نظر بخواهند. -- bkouhi (بحث) ۳۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۳:۱۶ (UTC)
درود بر شما. بر پایه وپ:اثبات ادعای کارمندی وزارتخانه دارای منابع معتبر است اما رد ادعا بصورت تکذیبنامه باید بوسیله وزارتخانه مربوطه انتشار یافته یا منابع معتبری خلاف آنرا عنوان کرده باشند تا ادعای نخست به چالش کشیده شود. باتوجه به سابقه خبرگزاری فارسنیوز این خبرگزاری نمیتواند در مقام تکذیب این ادعا آورده شود. چه که آوردن آن به چنین مقالهای جنجالی دادن نوعی اعتبار هرچند کاذب به آن خبرگزاری میشود. باتوجه به اینکه سابقه آن در پیوندهای داده شده بالا از پیش روشن بوده انجام چنین موردی ناپسندیده و در تضاد با وپ:اعتبار است. از طرفی باید همواره مراقب نقض وپ:تدام نیز باید بود.
در ضمن خواهشمند است مطلبی که برای نظرخواهی گذارده میشود را حتما روشن و مشخص بهمراه پیوندها و منابع مورد بحث بیاورید تا خوانندگان بعدی مجبور به توضیح بیشتر و یا جستجو نشوند. سپاس. ارژنـگ ▒▒▒ ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۰:۴۴ (UTC)
- تکذیب نامه وزارت اطلاعات بصورت کلی منتشر شده است : تكذيب نامه عام و بنا به آن ادعاي خانواده مقتول قابل استناد نيست .رسما نوشته است كه ادعاي افراد نزديك خانواده قابل استناد نيست . در ضمن كاربر bkouhi رعايت ادب را نميكنند يعني چه كه استدلال ايشان غير قابل اعتناست : اگر وقت نداريد اظهار نظر نكنيد . اگر هم نميخواهيد ادامه دهيد فقط ادامه ندهيد اينكه به فرد بگوييد غير قابل اعتناست مودبانه نيست . Alborz Fallah (بحث) ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۱۶ (UTC)
- @Alborz Fallah: شما برداشت میکنید که تکذیبنامه وزارت اطلاعات اشاره به ادعای خانواده سربندی دارد. این تلقی شماست و همانطور که چند سطر بالاتر جناب ارژنگ روشن نمودند، از مصادیق روشن وپ:تدام است.
ویکیپدیا هرگونه تحلیل جدید، تحقیق یا تفکرات دستاول را انتشار نمیدهد. این، سیاست محتوایی اصلی ویکیپدیا است. ¤ اُمید۱۰ آبان ۱۳۹۳≈ ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۰۴ (UTC)
- @Alborz Fallah: شما برداشت میکنید که تکذیبنامه وزارت اطلاعات اشاره به ادعای خانواده سربندی دارد. این تلقی شماست و همانطور که چند سطر بالاتر جناب ارژنگ روشن نمودند، از مصادیق روشن وپ:تدام است.
- من چنین برداشتی نکردم . تکذیبه کلی مصداق تحیق دست اول نیست . مثلا وزارت راه و ترابری بیانیه منتشر میکند که هیچ راهی در کشور مسدود نیست . آنوقت شما در جایی میاورید که جاده مثلا چالوس بسته است . تلقی شما از تحیق دست اول درست نیست . Alborz Fallah (بحث) ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۳۱ (UTC)
- درود بر Alborz Fallah عزیز. فرض را بر این بگیرید وپ:تحقیق را به کناری بگذاریم و بخواهیم به منبع وفادار باشیم، پس باید در مقاله نوشته شود: خانواده ایشان کلاهبردار یا شیاد هستند زیرا پرسنل این وزراتخانه حرفه خود را هرگز بازگو نمیکنند! حال آنکه شما نظرتان اینست که استنادی به گفتهها نشود بدلیل نتیجهگیری از جملات یک منبع که آن منبع هم از vaja یا وبگاه وزارتخانه نیست و اشارهای هم به موارد مطرح شده بالا و کلا این حادثه ندارد (تکذیبنامه از طریق وبگاه اصلی وزارتخانه و یا رسانهها و روزنامههای معتبر منتشر میشود). پس بدین ترتیب درصورت استفاده از این منبع با وپ:تحقیق مشکل پیش خواهد آمد. امیدوارم توانسته باشم منظور را رسانده باشم.
- ویژه نامه همشهری در ۳۰ سالگی وزرات خانه بوده .حال فرض کنیم که نظر شما درست و میتوان به گفته خانواده استناد کرد . چرا در متن عضویت در اطلاعات را به نقل از فرزند نیاورده است ؟ مثلا چرا ننوشته فلانی که به استناد گفته فرزندش عضو سابق وزارت اطلاعات بوده است ؟ اینکه بصورت فکت بیاید . دقیقا ملاحظه کنید که وپ:زنده شامل سربندی هم میشود ! این کجایش مسئولانه، محافظهکارانه، با لحنی دانشنامهای و بیطرفانه است که به استناد منابعی که در حال محکوم کردن یک سیستم هستند عضویت یک فرد را در سازمانی که اصولا اثبات شدنی نیست بصورت فکت بیاورند ؟ Alborz Fallah (بحث) ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۱۷ (UTC)
- میتوان استناد را تنها در مقابل منابعی که از طرف خانواده یا فرزند ایشان بیان کرده آورد. اما دقت داشته باشید که هدف این دانشنامه تحقیق و اثبات موضوع یا عنوان یا اندیشهای به خواننده خود نیست و ویرایش با محافظهکاری نیز در بسیاری موارد هماهنگ با وپ:بیطرفی نیست. برپایه منابع معتبر ویرایش نمایید چنانکه وپ:بیطرفی نقض نشود. پیروز باشید. ارژنـگ ▒▒▒ ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۳۲ (UTC)
- نوشتید : میتوان استناد را تنها در مقابل منابعی که از طرف خانواده یا فرزند ایشان بیان کرده آورد. دقیقا نگرفتم ! میشود بیشتر توضیح دهید ؟ Alborz Fallah (بحث) ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۳۹ (UTC)
- میتوان استناد را تنها در مقابل منابعی که از طرف خانواده یا فرزند ایشان بیان کرده آورد. اما دقت داشته باشید که هدف این دانشنامه تحقیق و اثبات موضوع یا عنوان یا اندیشهای به خواننده خود نیست و ویرایش با محافظهکاری نیز در بسیاری موارد هماهنگ با وپ:بیطرفی نیست. برپایه منابع معتبر ویرایش نمایید چنانکه وپ:بیطرفی نقض نشود. پیروز باشید. ارژنـگ ▒▒▒ ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۳۲ (UTC)
@Alborz Fallah: میشود بروشنی در اینجا عین مطلب را درج کنید که کجای اطلاعیه شامل حال کنار رفتگان - کنار گذاشتگان یا بازنشستگان یا اخراجشدگان میشود؟ و سپس نشان دهید که سربندی را شامل میشود یا نمیشود؟
اصلاً تعریفی معتبر از جایی بیاورید که اینچنین افرادی را جزء وزارتخانهای که سابقاً در آن مشغول به کار بودهاند، محسوب کند؟
بدین ترتیب دستکم تلقی اشتباه مرا، تصحیح فرمایید. ¤ اُمید۱۰ آبان ۱۳۹۳≈ ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۴:۰۸ (UTC)
- @Omid.koli: اينكه بگويند هركس بگويد من اطلاعاتي هستم راست نميگويد به قرينه معنوي شامل هركس بگويد من اطلاعاتي بودم هم ميشود . Alborz Fallah (بحث) ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۴:۳۲ (UTC)
- اين جمله را هم متوجه نشدم : اصلاً تعریفی معتبر از جایی بیاورید که اینچنین افرادی را جزء وزارتخانهای که سابقاً در آن مشغول به کار بودهاند، محسوب کند؟ . يعني مثالي بياورم كه يك منبعي افرادي را جزو سابق اطلاعات تعريف كند؟ Alborz Fallah (بحث) ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۴:۳۵ (UTC)
- @ارژنگ: گرامی، اول اینکه توضیح دهید چرا بر طبق بحثی که هنوز در جریان است، این ویرایش را انجام دادید و مطلب کارمند وزارت اطلاعات بودن که چندین منبع مستقل معتبر دارد را از حالت فکت خارج کردید؟ چون چند منبع مستقل و معتبر برای آن وجود دارد، من کاملاً مخالف این هستم که مطلب از حالت فکت خارج شود. دوم اینکه این کاربر Alborz Fallah خودشان را معتزلی میدانند و مرا که میگویم «ما کاربران ویکی بر طبق وپ:تایید نباید در مورد درستی اطلاعات منابع معتبر قضاوت کنیم» را اشعریه مینامند. به عنوان مدیری که مستقیماً درگیر بحث هستید، لطفاً به این سوال من پاسخ دهید که آیا برچسب چسباندن به دیگران کار درستی است یا نه؟ من بارها برای این کاربر توضیح دادم که استدلالهای ایشان تحقیق دست اول و بر خلاف وپ:تأییدپذیری است، اما ایشان به صراحت این را نادیده میگیرند که این از نشانههای وپ:ویرایش اخلالگرانه است، یکی از راههای برخورد با چنین کاربری نادیده گرفتن صحبتهایش هست که اتفاقاً خیلی زود جواب داد. -- bkouhi (بحث) ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۴:۵۸ (UTC)
- اين جمله را هم متوجه نشدم : اصلاً تعریفی معتبر از جایی بیاورید که اینچنین افرادی را جزء وزارتخانهای که سابقاً در آن مشغول به کار بودهاند، محسوب کند؟ . يعني مثالي بياورم كه يك منبعي افرادي را جزو سابق اطلاعات تعريف كند؟ Alborz Fallah (بحث) ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۴:۳۵ (UTC)
bkouhi عزیز، منابع مستقل و مطالب تغییری نکردهاند. شما با کدام قسمت این ویرایش مخالف هستید و چرا؟ هدف رسیدن به یک اجماع است. بشما پیشنهاد میکنم وپ:نزاکت و وپ:حمله را دوباره بخوانید.
Alborz Fallah از شما نیز میخواهم وپ:نزاکت و وپ:حمله را دوباره بخوانید و از هرگونه طعنه و کنایه به کاربران پرهیز کنید و دقت کنید که در صورت شکایت از شما در وپ:تام قطع دسترسی را برای شما بدنبال خواهد داشت.
لطفا در مورد ویرایش انجام شده در اینجا نظر خود را اعلام بفرمایید تا مشکل حل شود. ارژنـگ ▒▒▒ ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۲۲ (UTC)
- اينكه كسي خودش را تشبيه به معتزله كند و ديدگاه مقابل را - حتي بدون نام بردن از كاربري - اشعريه بداند ، قطعا توهين نيست و خواهش ميكنم حتما شكايت كنيد تا حداقل معلوم شود كه اگر توهين است پوزش بخواهم . ويرايش اخلاگرانه هم با بحث اخلاگرانه متفاوت است . اگر يك ويرايش بدون گفتگو انجام داده ام لطفا نشان دهيد كه همگي ببينيم . راه برخوردتان هم بر فرض درست . اما ناديده گرفتن يك چيز است و اعلام اينكه ايشان غير قابل اعتنا است يك چيز ديگر .--Alborz Fallah (بحث) ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۲۱ (UTC)
Alborz Fallah و bkouhi گرامی تکرار و هرگونه شکایتی از شما بدلیل نقض این سیاستها به قطع دسترسی شما خواهد انجامید. ارژنـگ ▒▒▒ ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۲۳ (UTC)
- جناب @Alborz Fallah: هنوز بخشی از متن اطلاعیه که مصداق ایدۀ شما باشد را ارائه ندادهاید؟
آنچه نامفهوم بنظر رسید به بیان تفصیلی، متنی از منبعی معتبر ارائه شود که کنار رفتگان - کنار گذاشتگان یا بازنشستگان یا اخراجشدگان را جزء وزارتخانهای که سابقاً در آن مشغول به کار بودهاند، به شمار آورد. ¤ اُمید۱۰ آبان ۱۳۹۳≈ ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۲۸ (UTC)
- جناب @Alborz Fallah: هنوز بخشی از متن اطلاعیه که مصداق ایدۀ شما باشد را ارائه ندادهاید؟
- @ارژنگ: من با اینکه مسئله که مطلب از حالت فکت خارج شده مشکل دارم. وقتی چند منبع معتبر و مستقل، صحت این مطلب (کارمند وزارت اطلاعات بودن) را تأیید کردهاند و حتی خود پسر مقتول هم مستقیماً گفته پدرش کارمند وزارت اطلاعات بوده، دیگر لزومی ندارد که فکت نباشد و این ادعا هم که «چون وزارت اطلاعات گفته حتی خانوادهٔ این اشخاص هم خبر ندارند» هم کاملاً بیارتباط به این قضیه و در نتیجه تحقیق دست اول است. با این حال، چون اینجا باید روی نکات مشترک تمرکز کنیم تا به اجماع برسیم، اگر قرار باشد مطلب از حالت فکت خارج شود، من یکی مایلم تکتک نوشته شود که «دویچهوله، رادیوفردا، صدای آمریکا، روزنامه قانون و [بقیه منابع] صحت این مطلب را تأیید کردهاند»، نه اینکه تنها به صورت مجهول نوشته شود «... برخی منابع دیگر» چنین و چنان گفتند. چون اگر قرار باشد مطلب فکت نباشد، پس مستقیماً باید به کسی نسبت داده شود و «برخی منابع دیگر» مجهول است و در حالت فعلی میتوان برچسب [چه کسی؟] را به مقاله اضافه کرد. -- bkouhi (بحث) ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۴۷ (UTC)
- سپاس از همراهی و پاسخ سریع شما. جنابان @Omid.koli، Bkouhi و Alborz Fallah: متن زیر نمونهای است که ظاهرا برداشتی از کل نظرات داده شده تاکنون است:
مرتضی عبدالعلی سربندی، پزشک عمومی و بنقل از خانواده وی [۸]و همچنین دویچهوله، رادیوفردا، صدای آمریکا، یورونیوز و روزنامه قانون کارمند سابق وزارت اطلاعات بود [۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳]...
- ↑ Oskar von Niedermayer, Under the Scorching Sun: Iran war experiences of the German expedition to Persia and Afghanistan, Dachau, 1925; tr. Keykāvus Jahāndāri, as Zir-e āftāb-e suzān-e Irān, Tehran, 1984, pp. 75-76, 96-114.
- ↑ اعتصامالملک، سفرنامهٔ میرزا خانلرخان، به کوشش منوچهر محمودی، ۱۳۵۱
- ↑ دوبد، بارون، سفرنامهٔ لرستان و خوزستان، ترجمهٔ محمدحسین آریا، ۱۳۷۱
- سعیدیان، عبدالح
- ↑ راولینسون، هنری، سفرنامهٔ راولینسون، گذر از ذهاب به خوزستان، ترجمهٔ سکندر اماناللهی، ۱۳۶۲
- ↑ William J. Frawley, William Frawley, International Encyclopedia of Linguistics& 4-Volume Set, Volume 1, Oxford University Press, 2003, ISBN: 9780195139778, s. 310.
- ↑ Albrecht Klose, Sprachen der Welt, De Gruyter, 2001, ISBN: 9783598114045, s. 227.
- ↑ http://archive.ethnologue.com/14/show_country.asp?name=Iraq
- ↑ [روزنامه اعتماد]
- ↑ [دویچهوله]
- ↑ [روزنامه قانون]
- ↑ [صدای آمریکا]
- ↑ [رادیو فردا]
- ↑ [یورو نیوز]
در صورت توافق در مقاله بسرعت تغییر انجام شود. ارژنـگ ▒▒▒ ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۶:۰۸ (UTC)
- من که موافقم . منهای یک سرفصل جدا این همان یشنهاد زیرین است . Alborz Fallah (بحث) ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۶:۱۲ (UTC)
- من یکی هم موافقم. -- bkouhi (بحث) ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۶:۱۴ (UTC)
دوستان گرامی؛ پیوندها در ارجاعات مشخصاند. به نقل از منابع معتبر یا به نقل از منابع متعدد نیز میسر است وگرنه که با همین موافقم. ¤ اُمید۱۰ آبان ۱۳۹۳≈ ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۸:۴۶ (UTC)
- چون قرار است به صورت ادعا مطرح شود، لازم هست که حتماً در متن هم به کسی نسبت داده شود و ارجاعات کافی نیستند، ذکر سادهٔ «به نقل از منابع معتبر» مطلب را به کسی نسبت نمیدهد و مجهول است، به همین دلیل من یکی اصرار دارم که اگر قرار است به شکل فکت نباشد، حتماً تکتک منابع ذکر شوند. الگوی [چه کسی؟] را برای همین مواقع گذاشتهاند تا کلیگویی و مجهولگویی نشود. -- bkouhi (بحث) ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۸:۵۶ (UTC)
- درود. متن بالا پس از این بحث در این ویرایش به مقاله افزوده شد. توجه به این نکته لازم است که در آینده هرگونه ویرایشی بهمراه منبع معتبر میتواند شکل جزئی یا کلی مطالب مقاله را تغییر دهد. یک رونوشت از این بحث در صفحه بحث مقاله قرار خواهد گرفت. سپاس از همکاری، صبر و بیان نظرات دوستان bkouhi ، Omid.koli و Alborz Fallah. پیروز باشید. ارژنـگ ▒▒▒ ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۴۷ (UTC)
- چون قرار است به صورت ادعا مطرح شود، لازم هست که حتماً در متن هم به کسی نسبت داده شود و ارجاعات کافی نیستند، ذکر سادهٔ «به نقل از منابع معتبر» مطلب را به کسی نسبت نمیدهد و مجهول است، به همین دلیل من یکی اصرار دارم که اگر قرار است به شکل فکت نباشد، حتماً تکتک منابع ذکر شوند. الگوی [چه کسی؟] را برای همین مواقع گذاشتهاند تا کلیگویی و مجهولگویی نشود. -- bkouhi (بحث) ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۸:۵۶ (UTC)
پيشنهاد[ویرایش]
بعنوان پيشنهاد آيا قبول است كه يك زير پاراگراف بياوريم بعنوان عضويت در وزارت اطلاعات و در ذيل آن بنويسيم بنا به اعلام دويچه وله صداي آمريكا و اظهار فرزند سربندي ايشان عضو سابق وزارت اطلاعات بوده است ؟ منظورم اين است كه گزارش بصورت فكت را بصورت گزارش با راوي بياوريم ؟ Alborz Fallah (بحث) ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۴:۴۱ (UTC)
- تغییراتی در این ویرایش انجام شد امیدوارم اشکال فکتی که آورده نشده بود برطرف شده باشد. ارژنـگ ▒▒▒ ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۴:۵۵ (UTC)
- به نظر من عالي است .--Alborz Fallah (بحث) ۱ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۱۲ (UTC)
حذف فیلمشناسی و نقشهای هنرمند سرشناس[ویرایش]
یک کاربر در مورد این موضوع یا قسمت درخواست برای نظر کردهاست. لطفاً نظر خود را در ویکیپدیا:درخواست برای نظر/ویکیپدیا:درخواست برای نظر بنویسید.
اگر بحث یا درخواست نظر راجع به این موضوع به پایان رسیده لطفاً این برچسب را بردارید . |
درود. متأسفانه چند روزی است که درگیر این قضیه هستم. کاربری تمام گویندگیها و سرپرستی گویندگان مهرداد رئیسی بهعبارتی، تمام فیلمشناسیاش، را حذف کردهاست و وقتی سؤال کردم، پاسخ بدون دلیل موجه خود را، اینگونه دادند:
نوژن:
«دوست گرامی، دقت کنید که ویکی جای گذاشتن رزومه نیست. این فیلمهایی که ایشان دوبله کردهاند، برایشان پول گرفتهاند. در واقع زندگیشان اینگونه میچرخد. اینها «اثر هنری» نیستند که به خودی خود اهمیتی داشته باشند. اگرچه خود ایشان سرشناس هستند، ولی دلیلی وجود ندارد که همه فیلمهایی را که دوبله کردهاند در یکی فهرست کنیم. این درست مانند این است که همه درسهایی را که یک استاد دانشگاه درس داده در ویکی فهرست کنیم؛ در حالی که آن استاد شغلش این بوده و برایش داشته پول میگرفته. تنها در صورتی میتوان به فیلمهای دوبله شده توسط آن شخص اشاره کرد که آن دوبله خود اهمیت رسانهای داشته باشد؛ برای نمونه دوبلوی پوآرو در ایران خود آنقدر پرهوادار بود که اشاره به نام دوبلورش اهمیت دارد؛ ولی پاندای کونگفوکار صرفن فیلمی است که ایشان دوبله کردهاند و یا سرپرستی دوبلهاش را بر دوش داشتند و دلیلی برای گذاشتنش در ویکی وجود ندارد.»
و پاسخ بنده این گونه بود:
«دوست عزیز، مقایسهٔ درسهایی که یک استاد دانشگاه میدهد با آثار هنری و صدایی که میلیونها کودک و بزرگسال میشناسند، قیاس معالفارق است. آثاری که بارها و بارها رسانهای شدهاست و چندگانههایی که همهٔ اهالی انیمیشن و فیلم بهیاد دارند با درسی که فلان استاد در فلان دانشگاه از روی فلان کتاب میدهد، زمین تا آسمان فرق دارد. متأسفانه با این حرفتان ثابت کردید که نه تنها، از هنر چیزی نمیدانید بلکه سررشتهای از آثار صوتی و تصویری و درک درست از تفاوت رزومه و آثار ماندگار هنری یک هنرمند ندارید. مگر یک بازیگر معروف ایرانی برای بازی در یک فیلم پول نمیگیرد؟ آیا در فیلمشناسیاش در ویکی، آثارش را حذف میکنید چون رزومهش است؟! دوست کمهنر من، صدابازیگر، مدیر دوبلاژ و صداپیشگان نیز، خالق نقش و آثار هستند و کاری بسا سختتر از بازیگران دارند، چون فقط با صدایشان حس را منتقل میکنند. بهعنوان مثال، چهارگانهٔ عصر یخبندان، رکورد پرفروشترین انیمیشنهای کشور را دارد و بسیاری از آثار انیمیشنی، جزء پرمخاطبترین آثار وی محسوب میشود. دلیل نمیشود چون فقط شما پوآرو را میشناسید، ملاک و معیار را گنجینهٔ ذهنی خود محسوب کنید. بسیار از آثاری که وی مدیرشان بوده، اهمیت رسانهای داشتهاند و بارها و بارها از تلویزیون و شبکههای مختلف پخش شدهاند و در مجلات مختلف: همشهری بچهها، پیلبان و ... راجع بهشان مطلب چاپ شدهاست و لینک خبرگزاری موجود است... باید اضافه کنم، دوست شما، تمامی آثار وی، از جمله گویندگیها و سرپرستی گویندگان وی را حذف کردهاست و تنها یک اثر را در صفحهٔ فرد «سرشناس» باقی گذاشتهاست!! آیا به نظر شما ویکی فارسی جای فیلمشناسی یک هنرمند سرشناس نیست؟»
که بعد بنده را محکوم به استفاده از ادبیات ویژه کردند و جواب هیچکدام از ایرادهایی را که به دلایل ایشان گرفتم، ندادند.
کاربر دیگر هم اینگونه جواب دادند و از همین روش کاربر اول پیروی کردند و هیچ جواب قانع کنندهای به ایرادهایی که به دلایلشان وارد کردم، ندادند:
«مشکل بحث کردن با شما این است که بعد از چند ویرایش خودتان را کاملاً مسلط به سیاستها و رهنمودهای دانشنامه میدانید و بقیه را هویج میبینید. در پاسخ مخالفت نوژن نوشتهاید: «که نه تنها، از هنر چیزی نمیدانید بلکه سررشتهای از آثار صوتی و تصویری و درک درست از تفاوت رزومه و آثار ماندگار هنری یک هنرمند ندارید» !!! وقتی منطقی بحث نمیکنید و نمیتوانید مؤدب باشید و فقط حرف خودتان را قبول دارید که نمیتوان شما را توجیه کرد و بحث کردن بیشتر بیفایده است. با توجه به اینکه نظر سوم هم همان نظر مرا تأیید کرده در صورت اضافه کردن متن موردنظر به علت جنگ ویرایشی قطع دسترسی خواهید شد و مقاله هم در برابر ویرایش قفل میشود تا زمانی که شیوه درست بحث کردن را یاد بگیرید.»
بهجای دریافت پاسخ درست، با تهدید قطع دسترسی مواجه شدم. آیا درست است وقتی جوابی منطقی برای هیچکدام از سرفصلها ندارند، بهگونهای بچگانه از جوابدادن طفره بروند و چون خودشان را در جایگاه بالاتر میدانند با تعصب و تهدید و خوارشماری سایر کاربران صورت مسئله را پاک کنند و از موضع بالا به مسائل نگاه مغرضانه داشته باشند و هیچ جواب قانعکنندهای ندهند؟ لطفاً کمک کنید. پیشاپیش سپاسگزارم. SlimSlim (بحث) ۲۳ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۳:۴۲ (UTC)
جناب رئیسی، خواهشمندم پیش از هر پاسخی، وپ:حمله و وپ:نزاکت را بخوانید. اینکه نظر هر کسی که با شما مخالف است را غیرمنطقی و بچهگانه و غیره بخوانید، به دور از خِرد است. اگر توانایی بحث دارید، به دیگران حمله نکنید و دیدگاههای آنها را کودکانه نخوانید. ویکیپدیا جایی برای فهرست کردن همهٔ آثاری که دوبله کردهاید نیست! چنین فهرستهایی را در تارنمای شخصی خود یا رزومهٔ آنلاینتان قرار دهید و در نهایت پیوندی را در انتهای صفحه خود بگذارید. در انتها، چون در حال ویرایش نوشتارهای مرتبط با خود هستید، وپ:تعارض منافع را نیز بخوانید. -- نوژن (بحث) ۲۴ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۱:۲۶ (UTC)
برای شما متأسفم. وقتی کسی پیگیر هنری هست و سعی دارد مطالب مربوط به صفحهٔ صداپیشه یا فیلمهای مورد علاقهاش را ویرایش کند، اینطور خطاب میشود. من رئیسی نیستم، آقا یا خانم نوژن. این هم دلیل محکم دیگری، بر بچهبودن شما، که به کاربران ویکی تهمت میزنید. ایکاش ویکیپدیا از وجود مدیران کوتهفکر و نالایقی امثال شما پاک شود تا دست علاقهمندان و طرفداران بازتر باشد و یا حداقل افراد باخرد جایگزین شوند و ای کاش میتوانستید بهجای ارجاع دادن من به وپ:حمله و وپ:نزاکت، شعور برخورد خودتان را بالا ببرید و بتوانید با دادن جوابهای منطقی به ایرادهایی که به حرفهایتان گرفتم، محیط ویکیپدیا را از تعصبات خودتان منزه نگه دارید. متأسفم؛ و در پایان، توصیه میکنم این بخش را با دقت مطالعه کنید: فرض حسن نیتSlimSlim (بحث) ۲۵ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۰:۳۶ (UTC)
جمع بندی: مطالب دو منبع «باب کیست و سخن او چیست» و «کشف الغطاء عن حیل الاعداء» به این دلایل حذف میشوند: ۱. هر دو منبع غیر دانشورانه اند. ۲. هر دو منبع مصداق نقض خطوط قرمز «ادعای بزگ منابع قوی میطلبد» هستند. ۳. هر دو منبع جانبدارانه هستند. یکی از پژوهشگران جنبش بابیه که مقالات زیادی در این رابطه در ایرانیکا دارد کتاب «کشف الغطاء عن حیل الاعداء» را فاقد ارزش علمی و مملو از جَدَل مذهبی میداند. (لطفا به نظر و منبعی که 9caspiansama معرفی کرده رجوع کنید). ۴. بقیه منابع همگی دانشورانه و ثانویه و ثالثیه هستند (مانند دانشگاه ییل، کرنل، دورهام و غیره). ۵. اطلاعات داده شده راجع به کتاب «کشف الغطاء عن حیل الاعداء» با حقایق تاریخی همخوانی ندارد و غیر مستند است.
Tarikhejtemai (بحث) ۲ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۳۵ (UTC)
حذف مطلب از دو منبع غیر معتبر در مقاله سید علی محمد باب[ویرایش]
در این مقاله کاربری دو مطلب از منابع جانبدارانه و غیر دانشگاهی («کشف الغطاء» و «باب کیست و سخن او چیست؟»)، با نقل قولهای طولانی اضافه کرده اند (از «اما در پژوهش تاریخی دیگری، ...» تا پایان قسمت بررسی توبه نامه باب). به جز این دو منبع، بقیه منابع تماماً دانشگاهی و کارهای تاریخی دانشورانه اند، هم در اثبات و هم در رد موضوع. از کاربری که این مطالب را اضافه کرده بودند خواستم که آنها را حذف کنند ولی راضی نشدند، امیدوارم نظر سومی بتواند به نتیجه گیری بحث و حذف مطالب غیر معتبر کمک کند.
منابع دانشگاهی که در این قسمت بکار برده شده اند عبارتند از (ناشر منابع پررنگ شده اند):
- ادوارد براون.«پنج سند منتشر نشده مربوط به مجلس علما در سال ۱۸۴۸ در تبریز» در منابعی برای تحقیق دیانت بابی. دانشگاه کمبریج، ۱۹۱۸. ۲۵۶
- Amanat, Abbas. Iran: A Modern History. Yale University Press, 2017. 244-245. ISBN 0300112548
- Amanat, Abbas. Resurrection and Renewal: The Making of the Babi Movement in Iran. Cornell University Press, 1989. 392
- Amanat, Abbas. Resurrection and Renewal: The Making of the Babi Movement in Iran. Ithaca: Cornell University Press, 1989. 399-400. ISBN 0-8014-2098-9
- Ross, E. Denison (1901). «Babism». The North American Review. 172 (533): 606–622
- Denis MacEoin. The trial of the Bab: Shiite Orthodoxy Confronts its Mirror Image, Durham University, 1994
- Melton, J. Gordon. Religious Celebrations: L-Z. ABC-CLIO, 2011. 74. ISBN 9781598842050
منابع جانبدارانه و غیر دانشگاهی که به متن اضافه شده اند و به نظر من باید حذف شوند عبارتند از:
- باب کیست و سخن او چیست؟، نورالدین چهاردهی، ص 266 و ۸۹ ـ۹۰
- کشف الغطاء عن حیل الاعداء، ابوالفضل گلپایگانی و میرزا مهدی گلپایگانی، صص 201-204
این دو منبع اخیر دانشگاهی نیستند و هیچ مدرکی در اثبات ادعاهای مطرح شده خود ارائه ندادهاند. مثلا کتاب «باب کیست و سخن او چیست؟» که علیه باب و بهائیان نوشته شده و یک ردیه حکومتی است، ادعایی عجیب و بدور از ذهن مطرح کردهاست. این کتاب مدعی شده است که بهائیان، مجلس را در زمان شاه به آتش کشیدهاند تا توبه نامه باب (که به باور بهائیان وجود خارجی ندارد) را بسوزانند. نمی توان همچنین ادعای عجیب و بدون مدرک و سندی را در کنار کارهای پژوهشی عباس امانت از دانشگاه ییل قرار داد. منبع دیگر، کشف الغطاء نیز یک ردّیه است، ردّیه ای است که بر علیه ازلیان نگاشته شده است و منبعی اولیه و جانبدارانه محسوب میشود که سایتهای وابسته به حکومت از آن برای بی اعتبار کردن سید علی محمد باب استفاده میکنند. مضاف بر این اطلاعاتی که درباره این کتاب آورده شده صحیح نمی باشد و بدون ارجاع به منابع موثق است. بر طبق رهنمودهای ویکیپیدیا ادعاهای بزرگ منابع قوی میطلبد.
لطفا برای جزئیات بیشتر به دو بخش پائین در صفحه بحثِ مقاله رجوع کنید:
۱. حذف مطالب منبع دار (منابع معتبر دانشگاهی) و اضافه کردن منابع غیر معتبر ۲. برداشتن برچسبهای بیطرفی و اطلاعات درست
Tarikhejtemai (بحث) ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۵۱ (UTC) Tarikhejtemai (بحث) ۲۷ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۲۲ (UTC)
به نظر من استفاده از دو منبع «باب کیست و سخن او چیست» و «کشف الغطا» چند مشکل اساسی دارد. یکی اینکه هر دو منبع جانبدارانه هستند، و در رد یک نهضت مذهبی نوشته شده اند و ناشر آنها دانشگاهی و معتبر نیست، به همین علت طبق رهنمودهای ویکیپدیا نباید از آنها استفاده کرد. اشکال بعدی اینکه این دو منبع مصداق خط قرمزهای پایین راجع به ادعاهای بزرگ هستند.
۱. ادعاهای مورد چالشی که منحصراً توسط منابع اولیه یا خودنوشته یا منابعی که تعارض منافع آشکار دارد، حمایت میشود.
در بهترین حالت این دو منبع، منبع اولیه محسوب می شوند و ادعاهای آن با منابع دانشگاهی مغایرت دارد.
۲. ادعاهایی که متناقض با دیدگاه عموم محققان و متخصصان آن رشته باشد، یا با فرایض اصلی آن حوزه (علم، پزشکی، تاریخ، سیاست یا زندگینامه افراد زنده) سازگار نباشد.
ادعای مطرح شده در این دو منبع مبنی بر اصالتِ توبه نامه باب با دیدگاههای عموم محققان تاریخ مغایرت دارد، دیدگاههای این محققان (مانند براون، امانت، دنیسن …) در این مدخل خلاصه شدهاست.
یک اشکال دیگر نحوه معرفی این دو منبع است که نشان می دهد این کاربر اطلاعات چندانی از جنبش بابی و بهائی ندارد. این کاربر عبدالبهاء را از «حامیان قیام بابیان» معرفی کرده. اولا جنبش باب را بابیه، یا بابیت می خوانند نه «قیام بابیان»! ثانیا، این معرفی به گونه ای است که گویی عبدالبهاء فردی خارج از جنبش بابی و بهائی است و از آن حمایت میکند، در صورتی که عبدالبهاء سومین چهره شاخص بهائیت بعد از باب و بهاءالله است. ثالثا، لفظ بابی برای بابیان دو دهه اول جنبش باب با بابیان دورههای بعد از آن معنی متفاوتی دارد که به نظر می رسد این کاربر با آن آشنا نیست. بابیان دوره های بعد همان ازلیان هستند که عبدالبهاء حامی آنها نبوده، همچنین عبدالبهاء درزمان بابیان دوره های اولیه کودک و نوجوان بوده و نقشی در ساماندهی و رهبری جامعه بابی آن دوران نداشته است، بلکه پدرش بهاءالله از سران و رهبران آن بوده است.
9caspiansama (بحث) ۳۱ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۳۴ (UTC)
دنیس مکیون، یکی از پژوهشگران جنبش بابیه که مقالات زیادی هم در این رابطه در ایرانیکا دارد معتقد است «کشف الغطاء» به هیچ وجه از متدولوژی پژوهشی و علمی تبعیت نمی کند، مطالب آن جَدَل مذهبی است و ارزش آکادمیک ندارد. منبع این سخن مکیون کتاب پایین است، یک منبع آکادمیک: https://books.google.com/books/about/The_Sources_for_Early_B%C4%81b%C4%AB_Doctrine_an.html?id=xqV9-zmMxsUC The Sources for Early Bābī Doctrine and History: A Survey, Denise MacEoin, Page 138 9caspiansama (بحث) ۳۱ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۴۴ (UTC)
@9caspiansama ممنون بابت نظرات مفیدتان. Tarikhejtemai (بحث) ۲ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۱۶ (UTC)
کشتار ارمنی-تاتار ۱۹۰۵–۱۹۰۷[ویرایش]
مقاله کشتار ارمنی-تاتار ۱۹۰۵–۱۹۰۷ بنا به دلایلی که در ادامه میآید، ناقض بی طرفی و جعل منبع است. نه به این معنی که تمامی مطالب غلط باشد اما نظرات مخالف قید نشده است.
1- صفحات 53، 54، 55 کتاب Small Nations and Great Powers: A Study of Ethnopolitical Conflict که در مرجع 13 نسخه فعلی مقاله بدان اشاره شده، در صفحهی بحث:کشتار ارمنی-تاتار ۱۹۰۵–۱۹۰۷ ترجمه شده اند و میتوانید بخوانید
2- مطالبی در ویکی انگللیسی موجود است که واقعه را کشتار دو طرفه و نه کشتار تاتار علیه ارمنی طبقه بندی کرده اند (refers to the bloody inter-ethnic confrontation between Armenians and Azerbaijanis) ولی به این نظرات مخالف توجه نشده در خالی که با یادکرد ویکی میتواند به نسخه فارسی اضافه شود مثل نظر فیروز کاطم زاده
"it is impossible to pin the blame for the massacres on either side. It seems that in some cases (Baku, Elizavetpol) the Azerbaijanis fired the first shots, in other cases (Shusha, Tiflis) the Armenians."
مقصر دانستن تنها یکی از طرفین غیر ممکن است. به نظر میرسد که در برخی درگیریها (باکو و گنجه)، آذریها آغاز کننده بوده اند و در برخی دیگر (شوشا و تفلیس)، ارامنه آغازگر بودهاند.
از سوی دیگر بعید است که ویرایشگر پیشین نسخه انگلیسی را نخوانده باشد. چون این بخش مقاله و ارجاع آن ترجمه ای از بخش انگلیسی است.
برطبق گفته حزب داشناک و کمیته مشترک روس و تاتار، ۲۰۵ ارمنی، کشته شدند و ۱۲۱ نفر مجروح؛ که (۷ زن، ۲۰ کودک و ۱۳ سالمند)، در بین کشته شدگان بودند و ۱۱۱ تاتار، کشته شده و همچنین، ۱۲۸ نفر مجروح شدند.[۱۵]
According to Baku statistic bureau and Tartar-Russian-Armenian committee of Assistance to Victims, 205 Armenians were killed, which included 7 women, 20 children, and 13 elderly, along with 121 wounded; and 111 Tartars were killed, consisting of 2 women and no children or elderly, and as well as 128 injured.
3- مطلب «سن پترزبورگ حس تعصب کهنه پرستی تاتارها را علیه ارمنیان برانگیخت و به آنان اشاره کرد که کشتار را آغاز کنند.»[۸] نه در صفحه 257 کتاب The Russian Empire and Czarism (1905) بلکه در صفحه 202 است.
Then Petersburg roused against the Armenian, burgess, citizen, capitalist and Christian, the fanatisism of the Tatar peasant, of the workman, and of the Mussulman. The Tatars were armed, and were given the signal to massacre; in the large towns of the Transcaucasus,
4- مرجع 13 مشمول جعل منبع است. همانطور که در مورد 1 گفته شد، صفحه مذکور ترجمه شده و چنین متنی موجود نیست.
آنگاه ارمنیهای باکو به ناچار سرنوشت خود را، خود به دست گرفتند. در ۲۱ فوریه جوانان ارمنی مسلح به طپانچه و تفنگ که به شتاب گردآورده بودند به کوچهها و خیابانهایی که دستههای مسلح تاتار در آن بودند سرازیر شدند. نظامیان روسی فقط ناظر صحنه بودند، در پایان روز، تاتارها از همه کوچههای اطراف کلیسای ارمنیان و اطراف ایستگاه راه آهن رانده شده بودند. صبح روز بعد، ارمنیان به سمت محلات دیگر شهر پیش رفتند و برسر راه خود دستههای تاتار را پراکنده کردند. انتقامجویی خونین بود و هر دم بر نعش تاتارها در کوچهها افزوده میشد. در آن دم بود که سران تاتارها به نزد حاکم شهر شتافتند و به التماس از او خواستند که به مبارزه پایان دهد.[۱۳]
5- نطر مخالف جناب بیات مبنی بر حمایت امپراتوری روسیه و اعمال تبعیض به نفع ارامنه در صنایع نفت باکو نیامده است.
6- فشار روی مسلمانان قفقاز نیز وجود داشته و به مراتب شدیدتر و دو منبع The Russian empire and Czarism و Small Nations and Great Powers: A Study of Ethnopolitical Conflict هر دو به اینکه ارامنه مورد اعتماد امپراطوری روس بودند اشاره دارد.
7- آمار مناسبی از طرف های درگیر، تعداد روستاهای تخریب شده و تعدادافراد کشته شده نمیدهد. در حالی که که در ویکیهای مشابه(کشتار اسپایکر،کشتار صبرا و شتیلا، کشتار سربرنیتسا، کشتار زندان بادوش و از جمله در نسخه انگلیسی همین مقاله-Armenian–Tatar massacres of 1905–07-، آمار هدف، تاریخ، مکان، طرفین درگیر، عاملان، قربانیان، نتایج و ... در باکسی در ابتدای مقاله سمت راست میآید و سپس به توضیح می پردازد، مقاله به توصیف احساسی موضوع بسنده کرده و فقط در پاراگراف ما قبل آخر، اطلاعاتی میدهد که آن هم تمامی کشته شدگان نیست بلکه تعداد کشته شدگان در تنها یک نزاع است (کشتار دو سال در مقاطع زمانی مختلف با اوج گرفتن درگیری ها در شهرهای مختلف (نخجوان، گنجه، باکو، تفلیس، شوشا، ایروان) صورت میگرفته و آمار مربوطه تنها مربوط به یکی از درگیریهای باکو است). کتاب Small Nations and Great Powers: A Study of Ethnopolitical چنین آمارهایی از منابع مختلف ارائه داده:
فیگل: در شوشا خانه های آذری ویران شد و 500 آذری و 40 ارمنی کشته شدند. در کل ، فیگل ادعا میکند که، 158 روستای آذری در این مدت ویران و بیش از 10،000 آذری کشته شدهاند.
به گفته ون دره لیو ، این آشوب ها با کشته شدن یک دانش آموز آذری و یک مغازه دار در باکو ، در اوایل فوریه 1905 آغاز شد. این واقعه درگیریهای خونین به دنبال داشت و اوباش آذری به محله ارمنی باکو تاختند. طی جهار روز 126 آذری و 218 ارمنی کشته شدند. در ماه آگوست خشونت در شوشا آغاز شد و مانیفست داشناک خواهان پاکسازی تمامی عناصر ترک و ایرانی از ارمنستان مقدم شد. بنابر گرارشات صدها آذری کشته شدند و در پایان ماه آگوست خشونت ها آرام گرفت. با این وجود اخبار شوشا به باکو رسید و در آنجا آذریها به صنایع ارمنی حمله کردند. بار دیگر خشونت در تابستان 1906 در قره باغ آغاز شد ، و نزاع بزرگی بین ارامنه و آذریها در گرفت.در نتیجه شهر شوشا به دو بخش متخاصو ارمنی و آذری تقسیم شد. سوئیتچوفسکی به نقل از منابع ارمنی مینویسد که 128 روستای ارمنی و 158 روستای مسلمان نشین نابود یا غارت شدند و این نشان می دهد که خشونت دو طرفه بوده است. شمار کشته شدگان بین 3،100 تا 10000 نفر متغیر است. طبق گفته سوئیتچوفسکی ، همه داده ها حاکی از آن است که طرف آذری ها تلفات بیشتری نسبت به ارمنی ها متحمل شده است. این ناشی از این واقعیت است که آذربایجانیها سازمان یافتگی مناسبی نداشتند، در حالی که یگان های مسلح داشناک که بیشترین نبردها را از طرف ارامنه انجام می دادند ، بسیار مؤثرتر بودند ،
همین مطلب در بخش انگلیسی نیز هست ولی ترجمه نشده، بنده مطلب را از خود کتاب Small Nations and Great Powers: A Study of Ethnopolitical ترجمه کرده ام که در بحث:کشتار ارمنی-تاتار ۱۹۰۵–۱۹۰۷ موجود است.
The clashes were not confined to the towns, and, according to Swietochowswki, citing Armenian sources 128 Armenian and 158 Azerbaijani villages were destroyed or pillaged,[9] while the overall estimates of lives lost vary widely, ranging from 3,000 to 10,000, with Azerbaijanis suffering higher losses,[10] which stemmed from Azeri mobs being organized poorly and Dashnaks on the Armenian side being more effective.[11]
آمارهای نخچوان از بخش انگلیسی:
About 50 Armenians were murdered and some of the shopkeepers were burnt alive in their shops. The same day, Tartar villagers from the countryside began attacking their Armenian neighbours. Villari cites official reports mentioning that "out of a total of 52 villages with Armenian or mixed Armenian-Tartar populations, 47 were attacked, and of that 47, 19 were completely destroyed and abandoned by their inhabitants. The total number of dead, including those in Nachichevan town, was 239. Later, in a revenge attack, Armenians attacked a Tartar village, killing 36 people".[15]
حدود 50 ارمنی کشته شدند و چندین مغازه دار زنده زنده در مغازه شان سوختند. همان روز روستلییان تاتار حمله به همسایههای ارمنی خود را آغاز کردند. ویلاری بر مبنای گزارشهای رسمی مینویسد "از مجموع 52 دهکده با جمعیت ارمنی یا ترکیب ارمنی-تاتار به 47 تا حمله شد و بین این 47 روستا، 19 تا کاملا ویران شد و ساکنانش روستا را ترک کردند. مجموع کشته شدگان از جماه در داخل شهر نخجوان، 239 بود. ارامنه چهت انتقام به یک روستای آذری نشین حمله کردند و 36 نفر را کشتند.
آمارهای شوشا از بخش انگلیسی:
According to Thomas de Waal in Shusha, "the number of killed and wounded amounted to about 300, of whom about two thirds were Tartars"[16]
طبق نوشته های توماس دی وال، آمار کشته شدگان و زخمیها 300 بود که دو سوم آنان تاتار بودند.
8- کاربر مربوط متاسفانه اجازه بررسی و هیچ گونه ویرایش را نمی دهند. ویکی پایا را با جای دیگر اشتباه گرفته اید Abadpours (بحث) ۴ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۱۱ (UTC)
پایان درخواستها[ویرایش]
هریک از کاربران یا مدیران قادر خواهد بود موضوع را جمعبندی کند. اگر تا قبل از آن خود فرد درخواستکننده موضوع را حلشده بداند، میتواند برچسب را از مقاله بردارد.
برای دیدن فهرستی از تمام زیر صفحههای مرتبط اینجا کلیک کنید. |