شهنشاهنامه (احمد تبریزی)
نویسنده(ها) | احمد بن محمد تبریزی |
---|---|
کشور | ایران |
زبان | فارسی |
موضوع(ها) | تاریخ مغول از دوره اسطورهای تا سال ۷۳۸ ه.ق |
گونه(های) ادبی | شعر حماسی در قالب مثنوی سبک عراقی، سرهگرایی زبانی |
تاریخ نشر | ۷۳۸ ه.ق |
شَهَنْشاهنامه یا چنگیزنامه، یک مثنوی حماسی با موضوع تاریخ قوم مغول و خاندان چنگیز خان به زبان فارسی است. این اثر را احمد بن محمد تبریزی، شاعر و تاریخنویس سده هشتم ه.ق، بهفرمان سلطان ابوسعید بهادرخان در ۱۶۴۱۹ بیت در وزن بحر متقارب و با پیروی از چارچوبهای شاهنامه فردوسی سرود.[۱][۲] سرایش این کتاب ۸ سال بهطول انجامید و در زمان زندگی حامی این منظومه بهپایان نرسید؛ درنتیجه شهنشاهنامه وقایع ۲ سال پس از مرگ ابوسعید بهادرخان را نیز دربرمیگیرد.[۲] اطلاعات اندکی دربارهٔ زندگی احمد تبریزی وجود دارد. بنابر نوشته کاتب چلبی در کشفالظنون، وی نویسنده کتابی با موضوع تاریخی به نام تاریخالنوادر بودهاست.[۲]
شهنشاهنامه برخلاف همتای قدیمیترش یعنی شهنامه چنگیزی، شکل منظوم جامعالتواریخ یا سایر کتابهای تاریخی شناختهشده مربوط به دوره ایلخانی نیست، ولی این احتمال وجود دارد که شکل منظوم همان کتاب ناشناخته تاریخالنوادر که کاتب چلبی به آن اشاره کرده، باشد.[۲] از شهنشاهنامه احمد تبریزی تنها یک نسخه شناختهشده که در کتابخانه بریتانیا نگهداری میشود. این نسخه در تاریخ ۱۴ رجب سال ۸۰۰ ه.ق توسط شخصی به نام محمد بن سعید بن سعدالحافظ القاری نسخهبرداری شدهاست.[۲] توجه ایلخانان به شاهنامه فردوسی و سفارش منظومههایی با محوریت تاریخ مغول بهسبک آن، بخشی از کوششهای طبقه حاکم برای ایجاد مشروعیت بین ایرانیان بود.[۲]
نام اثر
[ویرایش]در تنها نسخه شناختهشده شهنشاهنامه که همراه با سه منظومه دیگر در یک مجموعه تهیهشده، در فهرست معرفی منظومهها، از این کتاب با نام «چنگیزنامه» یاد شدهاست. این درحالیاست که خود شاعر از کتابش با نام شهنشاهنامه یادکرده و علت این نامگذاری را ثبت آن به نام شهنشاه (ابوسعید بهادرخان) عنوان کردهاست:[۲]
شهنشاهنامه نهم نام این | به نام شهنشاه روی زمین |
ویژگیها
[ویرایش]ایرانگرایی
[ویرایش]ایراندوستی و دلبستگی به تاریخ و فرهنگ ایران در محتوای هر دو منظومه شهنامه چنگیزی و شهنشاهنامه دیده میشود.[۱] هر دو کتاب مشخصاً کوشیدهاند تا چنگیز خان و فرزندان و نوادگان او را دارنده فره ایزدی و متناسب با ایدهآلهای پادشاهی در اندیشه ایرانی نشان دهند.[۱][۳] این موضوع با همانندسازی میان شاهان و پهلوانان ایرانی شاهنامه با چنگیز خان و فرزندان او پررنگتر هم میشود.[۳] در مورد پادشاهان ایلخانی، این شامل تأکید بر نقش آنها در حفظ و پاسداری از مرزهای ایران نیز میشود.[۱] ایرانگرایی در شهنشاهنامه بیشتر از شهنامه چنگیزی بروز یافته و درمقابل گرایش و اعتنای کمتری نسبت به هویت مغولی در آن وجود دارد.[۱][۳] موضوعی که به بیعلاقگی و حتی بیزاری پنهانی شاعر از فرمانروایان مغول تعبیر شدهاست.[۳] در شهنشاهنامه جمعاً ۵۴ بار از «ایران» و «ایرانزمین» یاد شدهاست.[۱] تبریزی در برخی بخشهای منظومهاش، خشونتها و خونریزیهای چنگیز خان و فرزندان او را غیرمستقیم و در لفافه مورد انتقاد قرار میدهد و با قربانیان آنها، بهویژه ایرانیها، ابراز همدردی میکند.[۳]
سرهنویسی
[ویرایش]شهنشاهنامه یک نمونه برجسته سرهنویسی در تاریخ ادبیات فارسی بهحساب میآید.[۴] شاعر آگاهانه از ذکر بسیاری از واژگان معمول و رایج که ریشه عربی، ترکی و مغولی داشتهاند خودداری کرده و این مسئله را با صراحت در شعرش نیز ذکر میکند:[۴]
اگر پاکیزدان کند یاوری | نگویم بهجز پارسی و دری | |
همه پارسی، این نگفتهست کس | اگر سختهای هست این است و بس | |
اگر تیغدستان سپر افگند | در این راه سیمرغ پر افگند | |
چو گفتی بهسر بر اگر میبری | تو را هرچه باید همه دُر دری |
همچنین عنوان میکند که تنها نامهای خاص عربی را آوردهاست:
یکی نیست جز نام تازی در او | نگه چون کند کس به بازی در او؟ |
بااینحال شهنشاهنامه برخلاف گفته شاعرش شامل شمار اندکی واژه غیر نام با ریشه عربی، ترکی و مغولی میشود.[۴] وجود این واژگان میتواند به این دلیل باشد که شاعر برای آنها برابر فارسی نیافته یا برای زیبایی شعرش از آوردن برابرهای فارسی خودداری کرده است. شاید هم از غیرفارسیبودن این واژگان بهکاررفته آگاه نبودهاست.[۴] ترکیبی از عوامل ذکرشده نیز میتواند دخیل باشند.[۴]
با درنظرگرفتن تکرارها، واژگان عربی مجموعاً ۰٫۵۴ درصد از واژگان شهنشاهنامه را تشکیل میدهند، درحالیکه این درصد همراه با تکرار در شاهنامه به ۱۷٫۸ درصد میرسد.[۴] برخی واژگان عربی معمول در شاهنامه مانند شمع، قصر، عاشق، غم و مجلس در تمام شهنشاهنامه دیده نمیشود. علت این سرهنویسی در شهنشاهنامه را برخی تلاش احمد تبریزی برای رقابت با فردوسی یا کوشش او برای پاسداری از زبان فارسی در برابر واژگان بیگانه تعبیر کردهاند.[۲][۳] طبق سروده خود شاعر، انگیزهاش ماندگاری نامش در تاریخ بودهاست:[۴]
ز اندیشه فرسوده شد جان و تن | که باشد که نامی بماند ز من |
اهمیت
[ویرایش]شهنشاهنامه احمد تبریزی اثری محسوب میشود که هم در ساختار و هم در شیوه بیان مطالب بسیار متأثر از شاهنامه فردوسی است، اما از نظر وزانت شعر در رقابت با فردوسی موفق نبودهاست.[۲] ادوارد براون شهنشاهنامه را چنین ارزیابی کرده که از نظر تاریخی و شعری حاوی امتیاز خاصی نیست، اما اگر بهدقت مورد مطالعه قرار گیرد، اطلاعات مفیدی درباره تاریخ دوره مغول بهدست خواهد آمد.[۲] این اثر میتواند یک منبع دست اول برای پژوهش درباره سالهای پایانی حکومت ابوسعید و وقایع پس از مرگ او باشد.[۲] شهنشاهنامه یک نمونه برجسته و ممتاز از نگارش به فارسی سره بهحساب میآید.[۴]
منابع
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ مهشید گوهری کاخکی و محمدجعفر یاحقی. «بازنمایی مفهوم ایران در عصر ایلخانی (بر اساس منظومههای تاریخی)». SID.ir.
- ↑ ۲٫۰۰ ۲٫۰۱ ۲٫۰۲ ۲٫۰۳ ۲٫۰۴ ۲٫۰۵ ۲٫۰۶ ۲٫۰۷ ۲٫۰۸ ۲٫۰۹ ۲٫۱۰ جواد عباسی و جواد راشکی علیآباد. «عنایت به شاهنامه فردوسی و شاهنامه سرایی در عصر فرمانروایی مغولان بر ایران (بررسی موردی: دو شاهنامه خطی در تاریخ مغول)». SID.ir.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ مهشید گوهری کاخکی، جواد عباسی و محمدجعفر محدوی. «ارزیابی جایگاه مغولان و ایرانیان در شهنشاهنامه احمد تبریزی (بر اساس رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی و بررسی فنون زبانی و بلاغی)». پرتال جامع علوم انسانی.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ ۴٫۶ ۴٫۷ مهشید گوهری کاخکی و محمدجواد مهدوی. «سرهنویسی فارسی در دربار ایلخانان (شهنشاهنامه احمد تبریزی: یگانه اثر منظوم به فارسی سره)». پرتال جامع علوم انسانی.