دوره معبد دوم

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
منورای معبد همانطور که روی سنگ برج نشان داده شده است، آغاز قرن اول پس از میلاد

دوره معبد دوم یا دوره پس از تبعید در تاریخ یهودیان، حدود ۶۰۰ سال (۵۱۶ قبل از میلاد - ۷۰ میلادی) را نشان می‌دهد که معبد دوم در شهر اورشلیم وجود داشت. این دوره با بازگشت به صهیون و بازسازی معبد در اورشلیم آغاز شد و با جنگ اول یهودی-رومی و محاصره اورشلیم توسط رومیان پایان یافت.

در سال ۵۸۷/۵۸۶ قبل از میلاد، امپراتوری نو بابلی پادشاهی یهودا را فتح کرد؛ یهودیان استقلال خود را در جریان محاصره بابلی اورشلیم از دست دادند و معبد اول نابود شد. پس از آنکه بابلی‌ها یهودا را به عنوان یک استان الحاق کردند، بخشی از جمعیت تسلیم شده به بابل تبعید شدند. این دوره تبعید نزدیک به پنج دهه به طول انجامید و پس از آنکه امپراتوری نو بابلی خود توسط امپراتوری هخامنشی پارس فتح شد. امپراتوری هخامنشی مالک سرزمین‌های بابلی شد.[۱][۲] بلافاصله پس از پیروزی، کوروش بزرگ پادشاه پارس، فرمانی موسوم به فرمان کوروش را صادر کرد که در آن تبعیدیان را تشویق می‌کرد به سرزمین اجدادی خود که توسط پارسیان به عنوان یک استان خودگردان یهودی-محور برپا شده بود، بازگردند. در دوران پارسیان (حدود ۵۳۹-۳۳۲ قبل از میلاد)، جمعیت بازگشته یهودی شهر را احیا کردند و معبد را در اورشلیم بازسازی نمودند. در سال ۳۳۲ قبل از میلاد، امپراتوری هخامنشی به دست اسکندر کبیر سقوط کرد و این منطقه بعداً به پادشاهی پتولمائی (حدود ۳۰۱-۲۰۰ قبل از میلاد) و امپراتوری سلوکی (حدود ۲۰۰-۱۶۷ قبل از میلاد) ملحق شد.

شورش مکابیان علیه حکومت سلوکیان به تأسیس یک پادشاهی یهودی مستقل تحت سلسله به نام حشمونیان (۱۴۰-۳۷ قبل از میلاد) منجر شد. در حالی که در ابتدا این پادشاهی تحت هژمونی سلوکیان حکومت نیمه مستقل داشت، پادشاهی حشمونیان به تدریج خودگردانی کامل را به دست آورد زیرا آنها با انجام لشکرکشی‌های نظامی سلوکیان را که رو به ضعف می‌رفتند از منطقه بیرون راندند و خود را به عنوان آخرین پادشاهی یهودی و پیش از وقفه‌ای حدود ۲۰۰۰ ساله در حاکمیت یهودیان در خاورمیانه برقرار کردند.[۳][۴][۵][۶]در سال ۶۳ قبل از میلاد، جمهوری روم پادشاهی حشمونیان را شکست داد. در سال ۳۷ قبل از میلاد، رومیان هیرودیس کبیر را به عنوان پادشاه یهودیه وابسته به خود  منصوب کردند. در سال ۶ میلادی، یهودیه به طور کامل در قالب استان یهودیه به امپراتوری روم ملحق شد. نارضایتی فزاینده از حکومت روم و آشوب‌های داخلی در نهایت منجر به جنگ اول یهودی-رومی (۶۶-۷۳ میلادی) شد که به ویرانی اورشلیم و معبد آن انجامید و دوره معبد دوم را پایان داد.

همزمان با تکامل یهودیت دوره معبد دوم، جریان‌های مذهبی متعددی ظهور کرد و تحولات فرهنگی، مذهبی و سیاسی گسترده‌ای رخ داد. تدوین کانون عهد عتیق، کنیسه و امور مربوط به انجیل یهودی می‌تواند به دوره معبد دوم ردیابی شود. بر اساس سنت یهودی، در اوایل دوره معبد دوم پیامبری متوقف شد؛ این امر یهودیان را در زمانی که بیشترین نیاز به راهنمایی و حمایت الهی را احساس می‌کردند، بدون آن رها کرد.[۷]تحت حکومت یونانی، نفوذ رو به گسترش یونانی‌گرایی در یهودیت برای آن دسته از یهودیانی که به آیین توحیدی خود چنگ می‌زدند، منبع اختلاف شد؛ این امر یکی از عوامل اصلی شورش مکابیان بود. در سال‌های پایانی این دوره، جامعه یهودی از نظر افکاری عمیقاً قطبی شده بود و فرقه‌های فریسیان، صدوقیان، اسنیان، مُتعَصِّبان و مسیحیت اولیه شکل گرفت. آثار مهم یهودی نیز در دوره معبد دوم نگاشته شد، از جمله بخش‌هایی از عهد عتیق مانند کتاب‌های عزرا، نحمیا، استر و دانیال و نوشته‌هایی که بخشی از کتاب های قدیس نشده و نسخ دریای مرده هستند. از میان منابع اصلی این دوره می‌توان به نوشته‌های یوسفوس، فیلون، کتاب‌های مکابیان، نویسندگان یونانی و رومی و ادبیات ربانی بعدی اشاره کرد.

ویرانی اورشلیم و معبد دوم در سال 70 میلادی یکی از مخرب‌ترین رویدادها در تاریخ یهودیان محسوب می‌شود.[۸] از دست رفتن شهر اجدادی و معبد، بازسازی فرهنگ یهودی را برای تضمین بقای آن ضروری ساخت. فرقه‌های یهودی مبتنی بر معبد ناپدید شدند.[۹] یهودیت ربانی که بر پایه پرستش جمعی در کنیسه و مطالعه تورات بنا شده بود، سرانجام از مکتب فریسیان برآمد و به شکل غالب این آیین تبدیل شد.[۱۰][۱۱][[۱۲] در همین دوره، مسیحیت به تدریج از یهودیت جدا شد و به آیینی عمدتاً غیریهودی تبدیل گردید.[۱۳] چند دهه پس از جنگ اول یهودی-رومی، شورش بارکخبا (132-135 میلادی) درگرفت؛ سرکوب خشونت‌بار آن توسط رومیان جمعیت یهودی در یهودیه را بیش از پیش کاهش داد و نقش پراکندگی یهودیان را تقویت کرد، به گونه‌ای که مرکز جمعیت یهودی به منطقه شمالی جلیل که مشنا در آنجا تدوین شد و سپس به بابل با جوامع کوچک‌تر در سراسر مدیترانه منتقل شد.

تاریخچه[ویرایش]

نحمیا خرابه های دیوارهای اورشلیم را تماشا می کند

دوران پارسی ( ۵۳۸-۳۳۲ پیش از میلاد )[ویرایش]

بر اساس کتاب عزرا، کوروش کبیر هخامنشی در سال ۵۳۸ [۱۴]قبل از میلاد، یک سال پس از تسخیر بابل,[۱۵] تبعید بابلی را پایان داد[۱۴] . این تبعید با بازگشت زروبابل شاهزاده (که او را شاهزاده می‌نامیدند زیرا از نسل سلسله داوود بود) و یوشع کاهن (از نسل کاهنان اعظم معبد) و ساخت معبد دوم در فاصله سال‌های ۵۲۱ تا ۵۱۶ قبل از میلاد پایان یافت.[۱۴] منشور کوروش، لوحی باستانی که در آن اعلامیه‌ای به نام کوروش در مورد بازسازی معابد و بازگرداندن مردم تبعیدی نوشته شده است، اغلب به عنوان تأییدی بر اصالت فرامین کتاب مقدس منسوب به کوروش تلقی شده است،[۱۶]

اما برخی دیگر از محققان اشاره می‌کنند که متن این لوح مربوط به بابل و بین‌النهرین است و هیچ اشاره‌ای به یهودا یا اورشلیم ندارد.[۱۶] پروفسور لستر ال. گراب مدعی شد که "فرمان ادعایی کوروش" در مورد یهودا، "نمی‌تواند اصیل تلقی شود"، اما یک "سیاست کلی برای اجازه بازگشت تبعیدیان و احیای اماکن پرستشی" وجود داشت. او همچنین اظهار داشت که شواهد باستان‌شناسی نشان می‌دهد که این بازگشت یک "جریان آرام" طی دهه‌ها بوده است، نه یک رویداد منفرد.[۱۷]

هخامنشیان ممکن است ابتدا با حکومت بر یهودا به عنوان یک پادشاهی وابسته داوودی تحت نظر نوادگان یهویاکین آزمایش کرده باشند،[۱۸] اما تا اواسط قرن پنجم قبل از میلاد، یهودا در عمل به یک حکومت روحانی تبدیل شده بود که توسط کاهنان اعظم موروثی[۱۹]و یک فرماندار منصوب شده توسط هخامنشیان، اغلب یهودی، که وظیفه حفظ نظم و پرداخت باج را برعهده داشت، اداره می‌شد.[۲۰]

گروه دومی به تعداد ۵۰۰۰ نفر، به رهبری عزرا و نحمیا، در سال ۴۵۶ قبل از میلاد به یهودا بازگشتند. نفر اول توسط پادشاه هخامنشی ماموریت داده شد که قوانین  تورات را اجرا کند و نفر دوم مقام فرماندار و ماموریت سلطنتی برای بازسازی دیوارهای شهر را داشت.[۲۱] کتاب مقدس از تنش میان بازگشتگان و کسانی که در یهودا مانده بودند سخن می‌گوید، گروه اول تلاش "ساکنان سرزمین" برای مشارکت در بازسازی معبد را رد کردند؛ این رویکرد بر پایه انحصارگرایی بود که تبعیدیان در زمان اقامت در بابل پرورش داده بودند و احتمالاً بخشی از آن نیز ناشی از اختلافات بر سر امور مالکیت بود.[۲۲] بنابراین، کارنامه عزرا و نحمیا در قرن پنجم قبل از میلاد نوعی مستعمره‌گرایی معکوس مذهبی بود، تلاشی از سوی یکی از گروه‌های یهودی متعدد در بابل برای ایجاد یک جامعه خودگردان و با آداب طاهرانه که از پیشگویی‌های حزقیال و پیروانش الهام گرفته بود.[۲۳]

دوره هخامنشی، به ویژه بازه ۵۳۸ تا ۴۰۰ قبل از میلاد، پایه‌های دین متحد یهودی و آغاز کانون کتاب مقدس را بنا نهاد.[۲۴]توراتِ نهایی به طور گسترده‌ای محصول دوره هخامنشی (احتمالاً ۴۵۰ تا ۳۵۰ قبل از میلاد) دانسته می‌شود.[۲۵] این اجماع با دیدگاه سنتی یهودی که نقش محوری را به عزرا در اشاعه آن نسبت می‌دهد، همخوانی دارد.[۲۶] پیشنهاد شده است که اصلاحات داریوش در ساختارهای اداری امپراتوری، که شامل جمع‌آوری، تدوین و اجرای قوانین محلی بود، نیروی محرکه پشت ویرایش تورات یهودی بوده است[۲۷].

جمعیت یهودا در دوره هخامنشی به طور قابل توجهی کاهش یافت؛ به احتمال زیاد هرگز از ۳۰۰۰۰ نفر تجاوز نکرد. این رقم نشان‌دهنده ۷۰ درصد کاهش در مقایسه با اواخر دوره اول معبد است.[۲۸] محدوده شهر اورشلیم نیز در مقایسه با اواخر دوره اول معبد کوچکتر بود. شهر به اندازه قبل از قرن هشتم قبل از میلاد کوچک شد و مناطق مسکونی آن - شهر داوود و تپه معبد - حدود ۱۵۰۰ نفر جمعیت داشت. با احتساب مزارع و مناطق مسکونی بدون دیوار اطراف، جمعیت اورشلیم حدود ۳۰۰۰ نفر بود. بقیه جمعیت در شهرک‌ها و روستاهای کوکوچک و بدون دیوار زندگی می‌کردند[۲۹]. اسرائیل دوره هخامنشی متشکل از نوادگان ساکنان پیشین پادشاهی یهودا، بازگشتگان از جامعه تبعیدیان بابلی، بین‌النهرینی‌هایی بود که به آنها پیوسته یا خود در دوره‌ای بسیار قدیمی‌تر به سامره تبعید شده بودند، سامری‌ها و دیگران.[۳۰]

دوران هلنیستی ( ۳۳۳-۱۱۰ پیش از میلاد )[ویرایش]

در سال ۳۳۲ پیش از میلاد، این منطقه توسط اسکندر کبیر مقدونی فتح شد و دوران هلنیستی را آغاز کرد. پس از مرگ وی در سال ۳۲۲ پیش از میلاد، فرماندهانش امپراتوری را تقسیم کردند و یهودیه منطقه مرزی بین امپراتوری سلوکی و مصر بطلمیوسی شد.[۳۱]در دوران پادشاهی‌های هلنیستی، یهودیه توسط مقام موروثی کاهن اعظم اسرائیل به عنوان یک تابعدار هلنیستی حکومت می‌شد.[۳۲]در همین زمان، هلنیسم تا حدودی از طریق انواع تماس‌ها، به ویژه در نتیجه توسعه تجارت و ورود مهاجران یونانی، به تدریج در سراسر منطقه گسترش یافت.[۳۳]

بین سال‌های ۳۰۱ تا ۲۱۹ پیش از میلاد، بطلمیوسی‌ها با آرامش نسبی بر یهودیه حکومت کردند.[۳۴] یهودیان اغلب در ادارات و ارتش بطلمیوسی مشغول به کار بودند، که به ظهور یک طبقه نخبه یهودی هلنیستی (مثل تابیادها) منجر شد.[۳۵]این دوره همچنین شاهد ظهور یهودیت هلنیستی بود که ابتدا در میان یهودیان مهاجر اسکندریه و انطاکیه پدید آمد و سپس به یهودیه گسترش یافت. مهمترین محصول ادبی این امیزش فرهنگی، ترجمه هفتادگانی ( سپتواگینتا ) عهد عتیق از عبری و آرامی عبری به زبان یونانی کوینه است. دلیل تهیه این ترجمه این بود که بسیاری از یهودیان اسکندریه توانایی صحبت کردن به عبری و آرامی را از دست داده بودند.[۳۱]

در آغاز قرن دوم پیش از میلاد، یک لشکرکشی نظامی موفق در سوریه توسط آنتیوخوس سوم سلوکی سرانجام این منطقه را به امپراتوری سلوکی پیوست، و در سال ۱۹۸ پیش از میلاد اورشلیم تحت کنترل وی درآمد.[۳۶]سلوکیان، همانند بطلمیوسی‌ها پیش از آنها، حاکمیت بر یهودیه را داشتند: آنها فرهنگ یهودی را احترام می‌گذاشتند و از نهادهای یهودی حمایت می‌کردند.[۳۷]

این سیاست توسط آنتیوخوس چهارم به شدت معکوس شد، احتمالاً به دلیل اختلاف بر سر رهبری معبد در اورشلیم و مقام کاهن اعظم یا شورشی که ماهیت آن در گذر زمان از بین رفته است. آنتیوخوس چهارم فرامینی را صادر کرد که بسیاری از آداب سنتی یهودی را ممنوع می‌کرد و علیه یهودیان متدین یک کارزار آزار و اذیت را آغاز کرد. این امر شورشی را علیه حکومت وی، شورش مکابیان را برانگیخت.[۳۷] این فرامین از رویه معمول سلوکیان که تلاش نمی‌کردند مذاهب محلی را در امپراتوری خود سرکوب کنند، منحرف شده بود. محققان عهد عتیق گاهی از دوران حکومت آنتیوخوس به عنوان "بحران‌های آنتیوخی" برای یهودیان,

[۳۸] و به عنوان یک دوره جنگ داخلی بین یهودیت هلنیستی و ارتدوکس یاد می‌کنند.[۳۹][۴۰]

شورش مکابیان ( ۱۶۷-۱۴۱ پیش از میلاد )[ویرایش]

طبق کتاب اول مکابیان، دوم مکابیان و جوزفوس،[۴۱] امپراتور سلوکی آنتیوخوس چهارم (۱۷۵-۱۶۴ پیش از میلاد) پس از حمله موفقیت آمیزش به مصر بطلمیوسی (۱۷۰ تا ۱۶۸ پیش از میلاد) که با مداخله جمهوری روم عقب رانده شد، تلاش کرد کنترل سختگیرانه ای را بر ساتراپی سلوکی سوریه کوهستانی و فینیقیه اعمال کند.[۴۲] او اورشلیم و معبد را غارت کرد و آیین های مذهبی و فرهنگی یهودی و سامری را سرکوب کرد،[.[۴۳][۴۴]و رسوم یونانی را تحمیل نمود (حدود ۱۶۸-۱۶۷ پیش از میلاد)[۴۵]

اقدامات آنتیوخوس نه تنها نخبگان بلکه روستاییان که عمدتاً متاثر از یونانی گرایی نشده بودند را نیز خشمگین کرد. در ۱۶۷ پیش از میلاد، متاتیاس، یک کاهن یهودی از خاندان حشمونیان، یک یهودی را در زادگاهش مودیین که برای قربانی به خدایان یونانی پیش قدم شده بود کشت؛ سپس یک مقام سلوکی که دستور قربانی را داده بود را نیز کشت. بنا بر کتاب اول مکابیان، او اعلام کرد: "هرکس برای شریعت غیور است و از پیمان حمایت می کند با من بیاید!",[۴۶]و با پسرانش و پیروانش به بیابان یهودا گریخت. این رویدادها آغاز شورش مکابیان را نشان می دهد..[۴۷]

هنگامی که متاتیاس درگذشت، پسرش یهودا مکابی رهبری شورش را برعهده گرفت. او با استفاده از تاکتیک های چریکی، چندین ارتش کوچک سلوکی را در حالی که آنتیوخوس چهارم در شرق درگیر جنگ بود شکست داد. این درگیری به شدت مذهبی بود زیرا مکابیان برای متمایز کردن خود از مخالفان یهودی شان، خود را یهودیان افراطی معرفی می کردند و اقدام به ختنه اجباری گسترده می کردند. یهودا در نهایت موفق شد اورشلیم را تصرف کند و معبد بی حرمت شده را پاکسازی کند..[۴۸]این رویداد با جشن یهودی حنوکا گرامی داشته می شود..[۴۹]

در ۱۶۴ پیش از میلاد، مرگ آنتیوخوس چهارم و درگیری فرماندهانش بر سر سرپرستی پسر کوچکش آنتیوخوس پنجم، به نفع مکابیان بود؛ این آشفتگی زمانی پایان یافت که برادرزاده آنتیوخوس چهارم، دمتریوس یکم، از تبعید در روم بازگشت، آنتیوخوس پنجم را برکنار کرد و بر تخت سلوکیان نشست. دمتریوس جنگ را علیه مکابیان ادامه داد و از مخالفان یهودی آنها پشتیبانی کرد. در این زمان بود که یهودا توانست با رومیان پیمانی ببندد. حدود ۱۶۱ پیش از میلاد، پیمان رومی-یهودی امضا شد. در ۱۶۰ پیش از میلاد، باکیدس، سردار سلوکی، مکابیان را در نبرد الاسا در ۱۶۰پیش از میلاد شکست داد؛ مرگ یهودا در این نبرد ضربه سنگینی به شورشیان وارد کرد..[۵۰]

پس از مرگ یهودا، برادرش جاناتان آفوس رهبری شورش را به عهده گرفت. او از کشمکش داخلی سلوکیان بین پادشاه دمتریوس یکم سوتر و یک غاصب به نام الکساندر بالاس بهره برد. هر دو تلاش کردند جاناتان را با امتیازات به سوی خود جلب کنند و الکساندر بالاس حتی او را به مقام کاهن اعظم برگزید. الکساندر بالاس در نهایت موفق شد خود را تثبیت کند، اما به سرعت توسط پسر دمتریوس، دمتریوس دوم شکست خورد. نبرد بر سر تاج و تخت اکنون بین او و سردار دیودوتوس تریفون بود که موقعیت جاناتان را بیش از پیش تقویت کرد. این وضعیت حتی زمانی که تریفون موفق شد با خیانت جاناتان را در عکا دستگیر بکند و به قتل برساند، تغییری نکرد.[۵۱]

در ۱۴۲ پیش از میلاد، سیمون تاسی، آخرین پسر متاتیاس، رهبری شورش و کاهن اعظمی را برعهده گرفت. او در نهایت موفق شد آکرا، یک مجتمع نظامی در اورشلیم که آخرین نماد حاکمیت سلوکیان در یهودیه بود را نابود کند.[۵۲]

دولت رعیتی حشمونیان ( ۱۴۰-۱۱۰ پیش از میلاد )[ویرایش]

 

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. Jonathan Stökl, Caroline Waerzegger (2015). Exile and Return: The Babylonian Context. Walter de Gruyter GmbH & Co. pp. 7–11, 30, 226.
  2. Encyclopaedia Judaica. Vol. 3 (2nd ed.). p. 27.
  3. Helyer, Larry R.; McDonald, Lee Martin (2013). "The Hasmoneans and the Hasmonean Era". In Green, Joel B.; McDonald, Lee Martin (eds.). The World of the New Testament: Cultural, Social, and Historical Contexts. Baker Academic. pp. 45–47. ISBN 978-0-8010-9861-1. OCLC 961153992. The ensuing power struggle left Hyrcanus with a free hand in Judea, and he quickly reasserted Jewish sovereignty... Hyrcanus then engaged in a series of military campaigns aimed at territorial expansion. He first conquered areas in the Transjordan. He then turned his attention to Samaria, which had long separated Judea from the northern Jewish settlements in Lower Galilee. In the south, Adora and Marisa were conquered; (Aristobulus') primary accomplishment was annexing and Judaizing the region of Iturea, located between the Lebanon and Anti-Lebanon mountains
  4. Ben-Sasson, H.H. (1976). A History of the Jewish People. Harvard University Press. pp. 226. ISBN 0-674-39731-2. The expansion of Hasmonean Judea took place gradually. Under Jonathan, Judea annexed southern Samaria and began to expand in the direction of the coast plain... The main ethnic changes were the work of John Hyrcanus... it was in his days and those of his son Aristobulus that the annexation of Idumea, Samaria and Galilee and the consolidation of Jewish settlement in Trans-Jordan was completed. Alexander Jannai, continuing the work of his predecessors, expanded Judean rule to the entire coastal plain, from the Carmel to the Egyptian border... and to additional areas in Trans-Jordan, including some of the Greek cities there.
  5. Smith, Morton (1999), Sturdy, John; Davies, W. D.; Horbury, William (eds.), "The Gentiles in Judaism 125 BCE - 66 CE", The Cambridge History of Judaism: Volume 3: The Early Roman Period, The Cambridge History of Judaism, Cambridge: Cambridge University Press, vol. 3, pp. 192–249, doi:10.1017/chol9780521243773.008, ISBN 978-0-521-24377-3, retrieved 2023-03-20, These changes accompanied and were partially caused by the great extension of the Judaeans' contacts with the peoples around them. Many historians have chronicled the Hasmonaeans' territorial acquisitions. In sum, it took them twenty-five years to win control of the tiny territory of Judaea and get rid of the Seleucid colony of royalist Jews (with, presumably, gentile officials and garrison) in Jerusalem. [...] However, in the last years before its fall, the Hasmonaeans were already strong enough to acquire, partly by negotiation, partly by conquest, a little territory north and south of Judaea and a corridor on the west to the coast at Jaffa/Joppa. This was briefly taken from them by Antiochus Sidetes, but soon regained, and in the half century from Sidetes' death in 129 to Alexander Jannaeus' death in 76 they overran most of Palestine and much of western and northern Transjordan. First John Hyrcanus took over the hills of southern and central Palestine (Idumaea and the territories of Shechem, Samaria and Scythopolis) in 128–104; then his son, Aristobulus I, took Galilee in 104–103, and Aristobulus' brother and successor, Jannaeus, in about eighteen years of warfare (103–96, 86–76) conquered and reconquered the coastal plain, the northern Negev, and western edge of Transjordan.
  6. Ben-Eliyahu, Eyal (30 April 2019). Identity and Territory: Jewish Perceptions of Space in Antiquity. Univ of California Press. p. 13. ISBN 978-0-520-29360-1. OCLC 1103519319. From the beginning of the Second Temple period until the Muslim conquest—the land was part of imperial space. This was true from the early Persian period, as well as the time of Ptolemy and the Seleucids. The only exception was the Hasmonean Kingdom, with its sovereign Jewish rule—first over Judah and later, in Alexander Jannaeus's prime, extending to the coast, the north, and the eastern banks of the Jordan.
  7. The Jewish Backgrounds of the New Testament: Second Commonwealth Judaism in Recent Study, Wheaton College, Previously published in Archaeology of the Biblical World, 1/2 (1991), pp. 40–49.
  8. Karesh, Sara E. (2006). Encyclopedia of Judaism. Facts On File. ISBN 1-78785-171-0. OCLC 1162305378. Until the modern period, the destruction of the Temple was the most cataclysmic moment in the history of the Jewish people. Without the Temple, the Sadducees no longer had any claim to authority, and they faded away. The sage Yochanan ben Zakkai, with permission from Rome, set up the outpost of Yavneh to continue develop of Pharisaic, or rabbinic, Judaism.
  9. Karesh, Sara E. (2006). Encyclopedia of Judaism. Facts On File. ISBN 1-78785-171-0. OCLC 1162305378. Until the modern period, the destruction of the Temple was the most cataclysmic moment in the history of the Jewish people. Without the Temple, the Sadducees no longer had any claim to authority, and they faded away. The sage Yochanan ben Zakkai, with permission from Rome, set up the outpost of Yavneh to continue develop of Pharisaic, or rabbinic, Judaism.
  10. Westwood, Ursula (2017-04-01). "A History of the Jewish War, AD 66–74". Journal of Jewish Studies. 68 (1): 189–193. doi:10.18647/3311/jjs-2017. ISSN 0022-2097.
  11. Maclean Rogers, Guy (2021). For the Freedom of Zion: The Great Revolt of Jews against Romans, 66-74 CE. New Haven and London: Yale University Press. pp. 3–5. ISBN 978-0-300-26256-8. OCLC 1294393934.
  12. Maclean Rogers, Guy (2021). For the Freedom of Zion: The Great Revolt of Jews against Romans, 66-74 CE. New Haven and London: Yale University Press. pp. 3–5. ISBN 978-0-300-26256-8. OCLC 1294393934.
  13. Klutz, Todd (2002) [2000]. "Part II: Christian Origins and Development – Paul and the Development of Gentile Christianity". In Esler, Philip F. (ed.). The Early Christian World. Routledge Worlds (1st ed.). New York and London: Routledge. pp. 178–190. ISBN 9781032199344.
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ "Second Temple Period (538 BCE. to 70 CE) Persian Rule". Biu.ac.il. Retrieved 15 March 2014.
  15. Harper's Bible Dictionary, ed. by Achtemeier, etc., Harper & Row, San Francisco, 1985, p. 103
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ Becking, Bob (2006). ""We All Returned as One!": Critical Notes on the Myth of the Mass Return". In Lipschitz, Oded; Oeming, Manfred (eds.). Judah and the Judeans in the Persian Period. Winona Lake, IN: Eisenbrauns. p. 8. ISBN 978-1-57506-104-7.
  17. Grabbe, Lester L. (2004). A History of the Jews and Judaism in the Second Temple Period: Yehud - A History of the Persian Province of Judah v. 1. T & T Clark. p. 355. ISBN 978-0-567-08998-4.
  18. Niehr in Becking 1999, p. 231.
  19. Wylen 1996, p. 25.
  20. Grabbe 2004, pp. 154–5.
  21. Soggin 1998, p. 311.
  22. Miller 1986, p. 458.
  23. Blenkinsopp 2009, p. 229.
  24. Albertz 1994, pp. 437–38.
  25. Blenkinsopp 1988, p. 64.
  26. Grabbe, Lester L. (2004). A History of the Jews and Judaism in the Second Temple Period: Yehud, the Persian Province of Judah. London: T&T Clark. pp. 28–30. ISBN 978-0-567-21617-5. OCLC 747041289.
  27. Grabbe, Lester L. (2004). A History of the Jews and Judaism in the Second Temple Period: Yehud, the Persian Province of Judah. London: T&T Clark. pp. 28–30. ISBN 978-0-567-21617-5. OCLC 747041289.
  28. Grabbe, Lester L. (2004). A History of the Jews and Judaism in the Second Temple Period: Yehud, the Persian Province of Judah. London: T&T Clark. pp. 28–30. ISBN 978-0-567-21617-5. OCLC 747041289.
  29. Grabbe, Lester L. (2004). A History of the Jews and Judaism in the Second Temple Period: Yehud, the Persian Province of Judah. London: T&T Clark. pp. 28–30. ISBN 978-0-567-21617-5. OCLC 747041289.
  30. Becking in Albertz 2003b, p. 19.
  31. ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ Green, p. 499.
  32. Green, p. 501.
  33. Halpern-Zylberstein, Marie-Christine (1990-03-22), Davies, W. D.; Finkelstein, Louis (eds.), "The Archeology of Hellenistic Palestine", The Cambridge History of Judaism (1 ed.), Cambridge University Press, p. 7, doi:10.1017/chol9780521219297.002, ISBN 978-0-521-21929-7, retrieved 2023-03-19
  34. Grabbe, Lester L. (1992). Judaism from Cyrus to Hadrian. Fortress Press. p. 216. OCLC 716308928.
  35. Green, p. 504.
  36. Green, p. 504.
  37. ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ Hengel, Martin (1974) [1973]. Judaism and Hellenism : Studies in Their Encounter in Palestine During the Early Hellenistic Period (1st English ed.). London: SCM Press. ISBN 0334007887.
  38. Stuckenbruck, Loren T.; Gurtner, Daniel M. (2019). T&T Clark Encyclopedia of Second Temple Judaism Volume One. Bloomsbury Publishing. ISBN 9780567658135. Retrieved 5 January 2021.
  39. Ponet, James (22 December 2005). "The Maccabees and the Hellenists". Faith-based. Slate. Retrieved 4 December 2012.
  40. "The Revolt of the Maccabees". Simpletoremember.com. Retrieved 2012-08-13.
  41. Louis H. Feldman, Steve Mason (1999). Flavius Josephus. Brill Academic Publishers.
  42. "Maccabean Revolt". obo.
  43. Schäfer (2003), pp. 36–40.
  44. "Livy's History of Rome". Archived from the original on 19 August 2017. Retrieved 25 January 2007.
  45. Kasher, Aryeh (1990). "2: The Early Hasmonean Era". Jews and Hellenistic cities in Eretz-Israel: Relations of the Jews in Eretz-Israel with the Hellenistic cities during the Second Temple Period (332 BCE – 70 CE). Texte und Studien zum Antiken Judentum. Vol. 21. Tübingen: Mohr Siebeck. pp. 55–65. ISBN 978-3-16-145241-3.
  46. 1 Maccabees 2:27
  47. Jan Assmann: Martyrium, Gewalt, Unsterblichkeit. Die Ursprünge eines religiösen Syndroms. In: Jan-Heiner Tück (Hrsg.): Sterben für Gott – Töten für Gott? Religion, Martyrium und Gewalt. [Deutsch]. Herder Verlag, Freiburg i. Br. 2015, 122–147, hier: S. 136.
  48. Menahem Stern: Die Zeit des Zweiten Tempels. In: Haim Hillel Ben-Sasson (Hrsg.): Geschichte des jüdischen Volkes, Band 1: Von den Anfängen bis zum 7. Jahrhundert. München 1978, S. 229–273, hier S. 259.
  49. "What Is Hanukkah?". Chabad-Lubavitch Media Center. In the second century BCE, the Holy Land was ruled by the Seleucids (Syrian-Greeks), who tried to force the people of Israel to accept Greek culture and beliefs instead of mitzvah observance and belief in G‑d. Against all odds, a small band of faithful but poorly armed Jews, led by Judah the Maccabee, defeated one of the mightiest armies on earth, drove the Greeks from the land, reclaimed the Holy Temple in Jerusalem and rededicated it to the service of G‑d. ... To commemorate and publicize these miracles, the sages instituted the festival of Chanukah.
  50. Schäfer (2003), pp. 36–40.
  51. Menahem Stern: Die Zeit des Zweiten Tempels. In: Haim Hillel Ben-Sasson (Hrsg.): Geschichte des jüdischen Volkes, Band 1: Von den Anfängen bis zum 7. Jahrhundert. München 1978, S. 229–273, hier S. 262.
  52. Menahem Stern: Die Zeit des Zweiten Tempels. In: Haim Hillel Ben-Sasson (Hrsg.): Geschichte des jüdischen Volkes, Band 1: Von den Anfängen bis zum 7. Jahrhundert. München 1978, S. 229–273, hier S. 267.

پیوند به بیرون[ویرایش]