کنیز: تفاوت میان نسخهها
ایلامی برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
با فرض حسن نیت ویرایش 2.180.84.238 (بحث) خنثیسازی شد. (تل) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''کَنیز''' یا '''کَنیزَک''' در گذشته به معنای ''پیشخدمت مؤنث'' بودهاست ولی بیشتر به معنای ''[[برده]] مؤنث'' از این واژه سود برده میشود. |
'''کَنیز''' یا '''کَنیزَک''' در گذشته به معنای ''پیشخدمت مؤنث'' بودهاست ولی بیشتر به معنای ''[[برده]] مؤنث'' از این واژه سود برده میشود. |
||
[[پرونده:Relief spinner Louvre Sb2834.jpg|بندانگشتی|چپ|180px|کنیز یا ندیمه زن |
[[پرونده:Relief spinner Louvre Sb2834.jpg|بندانگشتی|چپ|180px|کنیز یا ندیمه زن عیلامی در [[سنگنگاره زن عیلامی و ندیمه]]]] |
||
== پیرامون واژه == |
== پیرامون واژه == |
نسخهٔ ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۲۳
کَنیز یا کَنیزَک در گذشته به معنای پیشخدمت مؤنث بودهاست ولی بیشتر به معنای برده مؤنث از این واژه سود برده میشود.
پیرامون واژه
فرهنگ فارسی دهخدا دربارهٔ کنیز چنین نوشتهاست:[۱]
پرستار و خدمتکار زنان باشد و به عربی جاریه خوانند. (برهان). زن مملوکه و پرستار زنان. (غیاث). خادمه و آن را برای تصغیر کنیزک گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). اَمه. مولاة. مقابل غلام. عبد. مولی. بنده. زن که بخرند خدمت را. صیغه. جاریه. داه. دده. برده مادینه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ترنی. (منتهی الارب). بردهای که دختر یا زن باشد و داه و لاچین و خدمتکار و پرستار زنانه و جاریه. (ناظم الاطباء). اوستا، «کنیا، کینین، کینیکا» (دختر جوان). پهلوی، کنیک. هندی باستان، «کنیه، کنیه». و این کلمه مرکب است از: کن (زن) + ییز (پسوند تصغیر) = یزه (دوشیزه). با پهلوی، پازند «کنیچک» قیاس شود. امروزه به معنی زن است و مجازاً به معنی پرستار استعمال میشود. (از حاشیه برهان چ معین)
در زبان پهلوی نیز واژه به ریختهای kanig و kanizag بوده که در هر دو شکل معنای دختر و نیز دختر پیشخدمت را میدهد.
کنیز واژهای ترکیبی است از «کن + یز». «کن» به معنای «زن» بوده و «یز»، «پسوند تصغیر» است.
کنیز در اسلام
در اسلام ملک یمین (به عربی: مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ) به کنیز یا برده زن گفته میشد.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ فرهنگ فارسی دهخدا
منابع
- فرهنگ فارسی دهخدا