پرش به محتوا

بحث:ذوالقرنین

محتوای صفحه در زبان‌های دیگر پشتیبانی نمی‌شود
افزودن مبحث
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
آخرین نظر: ۲ ماه پیش توسط Dânešnâmeh nevis در مبحث ذوالقرنین نمی‌تواند همان اسکندر باشد

ذوالقرنین قطعا کوروش نیست به دلیل اینکه دربرابر بت های بابل سجده کرد و هیچ یکتاپرستی چنین کاری نمی کند.

منطقی کردن، جمع مطالب و سپس مستند کردن آنها

[ویرایش]

با سلام

بنده سعی کردم که مطالب دوستان که می توان مستنداتی برای آنها یافت به صورت منطقی گرد آوری شود. سپس اقدام به مستند سازی هر بخش و ویکی سازی و اصلاح لحن و غیره بپردازیم. امید که دوستان با این روش موافق باشند.

--تسلیم ‏۷ مارس ۲۰۰۹، ساعت ۰۷:۳۴ (UTC)پاسخ

حدود سه ساعت از روز تعطیل مرا گرفت! ولی ارزش آن را داشت! الان سیر منطقی در مقاله وجود دارد و برخی قسمتها مستند شد. قسمتهایی که هنوز هیچ دست نخورده هم هنوز وجود دارد و قسمتهای بی سندی که با صرف وقت اسناد آن قابل جستجو است هم فراوان است. قسمتهایی که اساسا بی سند است(یعنی من سندی برای آن ندیده ام و احتمالا هم نباشد!) فکر می کنم کم باشد. مقاله دست دوستان را می بوسد!--تسلیم ‏۷ مارس ۲۰۰۹، ساعت ۰۹:۲۷ (UTC)پاسخ

با سلام خلاصه بگم اگر مدت زمان رسيدن كورش به اوج قدرت و مدت زمان از دست رفتن كامل قدرت در زمان داريوش سوم را از مجموع 220 سال حكومت هخامنشيان كم كنيم به عددي در حدود 200 ميرسيم كه به عبارتي دو قرن ميشود - به عربي قرنين - شايد به كورش به دليل تاسيس حكومت پرقدرت 200 ساله به عنوان ذوالقرنين نام برده شده باشد. تا نظر ديگران چه باشد(نظر آسید مجتبی)

گویا برخی این نظر را داده اند. مستند اگر باشد می توانید به مقاله اضافه کنید.--تسلیم ‏۲۸ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۷:۴۵ (UTC)پاسخ

مطلقًا ادغا نشده ذوالقرنين کوروش است بلکه هر اسمي مانند کوروش ، اسکندر يا اولين امپراطور چين که بوسيله نا آگاهاني به قرآن براي يک شخص واخد مورد نظر الله به طور مختلف گفته شده مطلقًا باطل است و در پيشگاه کلام مبارک الله احدي اجازه پيشنهاد در باره کلام الله را ندارد : « حجرات : 16 » : « قُلْ أَتُعَلِّمُونَ اللهَ بِدِينِكُمْ وَاللهُ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَالله بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ » [ بگو آيا با دينتان (با عوج نمودن آيات ، با روش هاي بشري ، اظهار نظر ، سخن و تفسير ، روايات و احاديث ، سخنگوئي و علم و منطق و...) به الله (صاحب اختيار مطلق و صاحب سخن مطلق در دين) تعليم مي دهيد ؟ و آنچه در آسمان ها است و آنچه در زمين است را الله (به طور مطلق) مي داند و الله به هر چيزي (به هر عکس العملي نسبت به قرآن ، به طور مطلق) دانا است . ] Abdekhodayebozorg (بحث) ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۱۰ (UTC)پاسخ

این مقاله یک طرفه و ضعیف است

[ویرایش]

نظریه تطابق کورش با ذوالقرنین به راحتی قابل رد است. در ابتدا باید بگوییم که در تاریخ پادشاهان متعددی بودند که با عدل و داد رفتار میکردند و به سمت شرق و غرب لشکرکشی میکردند ولی شباهت دو فرد در زمینه های عمومی دلیل بر انطباق آن دونیست.

او مردی باشد درای دو همکار که از شرق تا شمال و جنوب عالم سفر میکنند هند,کانادا,استرالیا و هنوز وارد کار نشده اند Nooromman (بحث) ‏۱۳ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۳:۳۳ (UTC)پاسخ

كي گفته كه ذوالقرنين همان كوروش است

[ویرایش]

در هيچ حديث يا آيه اي از قران نيامده كه ذوالقرنين همان كوروش است و اينها همه از روي تعصبات جاهلي ايرانيان است. البته ما هم بدمان نمي‌آيد كه كوروش همان ذوالقرنين باشد و در صورت اثبات آن خوشحال شده و به وي افتخار نموده و در بوق و كرنا ميدميم كه ذوالقرنين همان كوروش است و در جهان بسيار تبليغ ميكنيم چراكه به احتمال زياد ذوالقرنين پيغمبر بوده يا حداقل انسان بسيار والا و صالحي بوده كه با خداوند ارتباط تنگاتنگي داشته است و به تعبير قران به وي وحي ميشده است.


== طبق اخرین اسناد ذوالقرنین لقب کوروش کبیراست ==<m></m> --2.182.6.92 ‏۲۳ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۵۳ (UTC)پاسخ

امین اکبر (بحث) ‏۲۲ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۲۱ (UTC)پاسخ

ذوالقرنین و تمدن دره سند

[ویرایش]

دوستانی که روی این مقاله کار می‌کنند به این مقاله نیز توجه داشته باشند:

Waheed, Sehba. "The Indus Valley civilization and Dhul Qarnein", Islam and the Modern Age 35.2 (2005): 7-30.

متاسفانه به مقاله دسترسی ندارم. طاها (بحث) ‏۸ مهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۲۱:۴۳ (UTC)پاسخ

درخواست ویرایش در ۱۳ نوامبر ۲۰۱۴

[ویرایش]

مطالبی که در مورد عهد عتیق نوشته شده و به این کتاب ارجاع داده شده است، در کتاب عهد عتیق وجود ندارد. هر دو ارجاع شماره ی 7 و 8 نادرست است. اصولاً کتاب دانیال در عهد هتیق 20 باب ندارد که مطلبی به باب 20 ارجاع داده شود. همینطور است در مورد ارجاع شماره ی 7. 188.158.42.12 ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۲۴ (UTC)پاسخ

منظور از «۸:۳»، باب هشتم، آیهٔ ۳ است، شما برعکس متوجه شده‌اید. ‏Dalba ‏۲۵ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۵۶ (UTC)پاسخ

شناسایی ذوالقرنین از دیدگاه قرآن

[ویرایش]

شناسایی ذوالقرنین از دیدگاه قرآن در باره ذوالقرنين در قرآن از آيات کهف : 83-99 ذکري به شرح زير است : وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ ۖ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا ﴿83﴾ و از تو ، از ذِي الْقَرْنَيْن پرسيده اند . بگو! بر شما از او ذكري (به وحي) تلاوت خواهم كرد . توجه : وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ : نشان مي دهد كه آيه به وحي غير قرآني قبلاً نازل شده بود به وعده سَأَتْلُو عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا به حكمت الله به وحي در اين سوره ثبت قرآني شده است .

إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا ﴿84﴾ 

يقينًا ما براي او در زمين تسلط و توانائي داديم . و به او از هر چيزي راهی داديم . سَبَبًا : راهي، براجراي فرمان الله به ذوالقرنين نشان دادند . فَأَتْبَعَ سَبَبًا ﴿85﴾ پس ، (به وحي الله) راهي را دنبال كرد . حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا ۗ قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا ﴿86﴾ تا زماني كه به مغرب شمس (مأموريت غرب) رسيد . خورشيد را يافت ، در چشمه سياه و لجن آلودي غروب مي كند و در نزد آن (در غرب) قومي را يافت . (به وحی جبريل) گفتيم ، اي ذَا الْقَرْنَيْن يا اينكه (مشركان و منكران را) عذاب مي دهي و يا اينكه در (بين مؤمنان) ايشان نيكوئي اتخاذ مي كني .

قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَىٰ رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّكْرًا ﴿87﴾ 

(الله در ادامه به وحی) فرمود ، اما ، هر كس ظلم كند . پس ، او را (به شهادت عصر ) عذاب خواهيم كرد . سپس ، به سوي (داوری) پروردگارش برگردانده شود . پس ، (الله) او را به عذاب بدي عذاب مي كند . شبيه آيات مرتبط زير : سبأ : 12 ، يونس : 70 ، آل عمران : 128 ، توبه : 101 و 106 ، مائده : 115 با توضيح و شرح و بيان اللَّه و به احسن تفسير اللَّه و به احسن قول اللَّه وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَىٰ ۖ وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا ﴿88﴾

و اما هر كس (در يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ و داوری معلوم شود به آيات الله) ايمان آورده بود و نيكوئي (مقرره الله) را عمل كرده بود ، پس ، براي او پاداش نيكوئي (بهشت) است. 

و براي او از فرمانمان آساني را خواهيم گفت. با توضيح و شرح و بيان اللَّه و به احسن تفسير اللَّه و به احسن قول اللَّه در آيات مرتبط زير : طه : 74 و 75 ، بقره : 38 و 39 ، آل عمران : 56 و 57 ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿89﴾ سپس ، (به فرمان الله) راهي را دنبال كرد . حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَىٰ قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا ﴿90﴾ تا زماني كه به مطلع شمس (مأموريت شرق) رسيد . خورشيد را يافت بر قومي طلوع مي كند. براي ايشان به غير آن (آفتاب) پوششي قرار نداده بوديم . كَذَٰلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا ﴿91﴾ آن چنان بود و يقينًا به آنچه نزدش بود ، احاطه داشتيم . ( فرمان به ذوالقرنين برای قوم شرق نيز مانند قوم غرب بود) ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿92﴾ سپس ، راهي را دنبال كرد . (به فرمان الله ، با رسالت مانند دو قوم شرق و غرب) حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا ﴿93﴾ تا زماني به بين دو كوه رسيد . در برابر آن قومي را يافت ، كه قول (الله) را نزديك نبود بفهمند . قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَىٰ أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا ﴿94﴾ گفتند ، اي ذَا الْقَرْنَيْنِ ! يأجوج و مأجوج در (اين) سرزمين مفسدند . پس ، آيا براي تو هزينه اي قرار دهيم ،كه بين ما و بين ايشان سدي قرار دهي ؟ قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا ﴿95﴾ گفت ، آنچه (ثروت و قدرتی كه) پروردگارم در آن مرا تسلط و توانائي فرموده است ، نيكوترين است. پس ، مرا به نيروئي (كارگري) ياري دهيد! (تا) بين شما و بين ايشان سدي قرار دهم . آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا سَاوَىٰ بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا ﴿96﴾ براي من قطعات بزرگ كلوخ آهن (سنگ آهن) بياوريد . تا (نهايتًا) زماني بين دو كوه را يكسان كرد . گفت ، بدميد! تا (نهايتًا) زماني آن را آتشي (ذوب) كرد . گفت ، براي من مس (مذاب) بياوريد! تا بر آن بريزم .

فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا ﴿97﴾

پس ، نتوانستند كه بالاي آن روند و توانائي نداشتند كه در آن سوراخي ايجاد كنند . قَالَ هَٰذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي ۖ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ ۖ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا ﴿98﴾ گفت ، اين رحمتي از پروردگارم است. پس ، زماني كه وعده پروردگارم آيد آن را كوهي كوتاه و پست می گرداند و وعده پروردگارم حق است . [۱] [۲] طه : 105-107 : وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا لَّا تَرَىٰ فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا : و از تو از كوه ها پرسيده اند. پس ، بگو! پروردگارم آن را به كوبيدني (شديد) درهم مي كوبد. پس ، آن را زمين پست و همواري وا مي گذارد. در آن كجي نمي بيني و نه بلندي. دانيال : باب 8شماره 6 : وَجَاءَ إِلَى الْكَبْشِ صَاحِبِ الْقَرْنَيْنِ الَّذِي رَأَيْتُهُ وَاقِفاً عِنْدَ النَّهْرِ وَرَكَضَ إِلَيْهِ بِشِدَّةِ قُوَّتِه....... و به سوي آن قوچ صاحب دو شاخ كه آن را نزد نهر ايستاده ديدم آمد و بشدت قوت خويش [۳] دانيال باب 8 شماره 16  : وَسَمِعْتُ صَوْتَ إِنْسَانٍ بَيْنَ أُولاَيَ فَنَادَى وَقَالَ : يَا جِبْرَائِيلُ فَهِّمْ هَذَا الرَّجُلَ الرُّؤْيَا. و آواز آدمي را از ميان نهر اولاي شنيدم كه ندا كرده مي گفت : اي جبريل اين مرد را از معناي اين رؤيا مطلع ساز [۴] دانيال باب 8 شماره 20 : أَمَّا الْكَبْشُ الَّذِي رَأَيْتَهُ ذَا الْقَرْنَيْنِ فَهُوَ مُلُوكُ مَادِي وَفَارِسَ. اما آن قوچ صاحب دو شاخ كه آن را ديد پادشاهان ماديان و پارسيان مي باشد. [۵]

دانيال باب 8 شماره 21 : وَالتَّيْسُ الْعَافِي مَلِكُ الْيُونَانِ وَالْقَرْنُ الْعَظِيمُ الَّذِي بَيْنَ عَيْنَيْهِ هُوَ الْمَلِكُ الأَوَّلُ.

و آن بز نر ستبر پادشاه يونان مي باشد و آن شاخ بزرگي كه در ميان دو چشمش بود پادشاه اول است. [۶]

1.ظاهرًا تنها سابقه از ذو القرنين در كتاب مقدسِ (عربي) به وسيله مقتسمين آيه حجر : 90 منسوب به دانيال نبي صَاحِبِ الْقَرْنَيْنِ و ذَا الْقَرْنَيْنِ است. 2.وقتی آيات قرآن يگانه ميزان در دين است ، مانند هديً در آيه بقره : 2 اختصاص به متقين : در سَأَتْلُوا عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا و ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا ، مريم : 2 و با توضيح و شرح و بيان اللَّه و به احسن تفسير اللَّه و به احسن قول اللَّه در آيات مرتبط زير : قلم : 52 و 53 ، تكوير : 27 ، مرسلات : 5 ، ص : 87 ، قمر : 17 ، طه : 99 و 113 ، يوسف : 104 ، صافات : 3 و 168 ، انبياء : 48 ، احزاب : 41 ، طلاق : 10 ذكری از ذِي الْقَرْنَيْنِ در قرآن و هر كتاب الله ، يگانه نور ابراهيم : 1-5 از پيامبران گذشته ، نيز به استناد آيات شعراء : 196 ، شوری : 13 ، نحل : 2 ذكر در آيه كهف : 83 و بر صفت مثانی آيات ، با كلامی و راهنمائی به طور مطلق يكسان و واحد الله ، رحمتي براي مؤمنين ، فقط در محدوده و به شرح آيات كهف : 83-98 است و لاغير : مصداق : الف : إِنَّ هَٰذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَى صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ  : يقينًا اين ، در صحف پيشين است. (همان) صحف ابراهيم و موسی . ب : لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ، انبياء : 10 ج : هَذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي ، انبياء : 24  : اين (قرآن) يادآوري و پند كساني كه با من هستند و يادآوري و پند كساني از قبل من است . به شهادت الله در آيات مرتبط : اعلی : 19 ، رحمن : 1-4 ، نجم : 36 ، اعراف : 157 و 158 ، شعراء : 196 ، انعام : 19 و150 ،‌ شوری : 13 ، صف : 6 ذكر به پيغمبر اسلام و همه پيغمبران پيشين ، كلام واحدی از الله (قرآن مهيمن بر كلام طيبه و مبارك الله) است : د : انبياء : 48 : وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَىٰ وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاءً وَذِكْرًا لِّلْمُتَّقِينَ ، و يقينًا به موسی و هارون جدا كننده حق از باطل (تورات) و نوري و پندي (فقط) براي متقين داديم . ه : انبياء : 50  : وَهَٰذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنكِرُونَ ، و اين (قرآن) كه آن را نازل كرده ايم ، ذكر (آيات محكم و پند و ياد آوري) مباركي است. پس ، آيا شما به آن (مانند تورات موسی به وحي) منكر (انكار كننده وناشناسنده) هستيد . و : هود : 120  : وَكُلًّا نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِي هَٰذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِينَ  : و كلاً از اخبار پيغمبران بر تو بازگوئی مي كنيم. آنچه به آن قلب تو را تثبيت مي گردانيم و در اين خبرها براي تو ( سخن) راست آمده است و نصيحتي و پندي و يادآوري (فقط) براي مؤمنين است . ز : نمل : 76 : و إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ  : يقينًا همين قرآن ، بر بني اسرائيل ، اكثرِ آنچه ايشان در آن اختلاف مي كنند ، بازگو مي كند . ح : وَإِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ : و يقينًا قرآن ، در كتاب هاي پيشين بوده است . ط : آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّه وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ 3.با ميزانيت مطلق قرآن ، در باره موضوعی واحد ، هر تغير و تبديل و پيوند سخنانی به كلام الله ، با دستكاري خاص شيطاني و با الگو و كپی از شيطان اوليه در فريب آدم ، مانند مطالب كتاب مقدس مورد انتقاد الله در آيات حجر : 90-93 به شرح فوق رَجْمًا بِالْغَيْبِ به وصف آيه كهف : 23 و شركی برای فريب و مورد بازجوئی و بازپرسی الله در داوری است : الف : فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ  : پس ، پروردگارت شاهد است ، يقينًا از همگي ايشان ، (در داوري) بازپرسي مي كنيم. از آنچه (نسبت به كتاب الله) عمل مي كردند . ب : اعراف : 6 و 7  : فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِم بِعِلْمٍ وَمَا كُنَّا غَائِبِينَ  : پس ، يقينًا از كساني كه به ايشان (پيامبراني و رسول آخرين پيام الله قرآن ابدی و جهانی حتی شاهدی برای داوری) فرستاده شد ، بازخواست مي كنيم و يقينًا از پيامبران بازخواست مي كنيم . پس ، يقينًا به دانشي بر إِيشان بازگوئي مي كنيم و غافل (غيرحاضر) نبوده ايم . با استعانت به آيات مربوطه و استعاذه و پناه بر الله مورد فرمان آيات فرقان : 47 ، مؤمنون : 98 ، نحل : 98 مطلب فوق به شرح زير بررسي شده است : 4. سَبَب در آيات ياد شده : فرمان الله ، در هر يك از مأموريت های ذو الْقَرْنَيْنِ بر نشان دادن مكان ، آدرس ، كليه شرايط و امكانات مربوطه است. 5. فَأَتْبَعَ سَبَبًا  : اولين مأموريت به غرب ، به آدرسی فقط براي شناسائی محل مأموريت توسط ذو القرنين ، بر انذار و بشارت كلامِ الله به شرح آيات كهف : 86-88  : قابل مقايسه با آيات : الف : هود : 2: أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّه إِنَّنِي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ ب : يونس : 47 : وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ج : انعام : 48 : وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ د : كهف : 56 : وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ ه : شعراء : 208 : وَمَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلَّا لَهَا مُنذِرُونَ و : اسراء : 15 ، : وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً ز : قصص : 59 : وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَىٰ حَتَّىٰ يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا و... نشان داده ذو الْقَرْنَيْنِ ، پيامبری مكين و با قدرت و ثروتي عظيم (شبيه سليمان و داود و يوسف بعد از رسيدن به صدارت) بود. 6.عبارت كذلك در آيه كهف : 91 راهنمائي به مشابهت ابلاغ كلامِ الله در آيات كهف : 86-88 در دومين مأموريت به دليل : وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا در مشابهت با : الف : بِأَعْيُنِنَا در آيات هود : 37 ب : وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا ، طور : 48 ج : جن : 28  : لِّيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَىٰ كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا :تا بداند كه ، يقينًا ، رسالات (وحي) پروردگارشان را رسانده اند و به آنچه در نزدشان (به امانت ) است ، آگاهی و احاطه (مطلق) دارد.. اعلام نظارت و احاطه مطلق الله بر انجام وظيفه هر پيغمبری است. 7.آيات كهف : 98 و 99 نشانه ديگری از پيغمبری ذو القرنين با ابلاغ برنامه الله ، در ارتباط با رخداد های قيامتی (اختصاصی وحی به پيامبران) است. 8. ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا در آيه كهف : 92 نيز ابلاغ فرامين آيات كهف : 86-88 به قومي با صفت قَوْمًا لَّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا است. 9. يَفْقَهُونَ در عبارت لَّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا [۷] [۸] مانند فَمَالِ هَٰؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا ، نساء : 78 و در آيات اعراف : 179 ، انعام : 65 و 91 ، انفال : 65 ، حشر : 13 ، منافقون : 3 و 7 ، فتح : 15 ، توبه : 81 و 87 و 122 برای تفقه در قول الله است فصلت : 44 زيرا قوم بين دو سد با اعلام فساد همان شرك يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ با زبان محاوره ای با ذوالقرنين ، شرط تسليم به فرمان الله و تنها راه بر عدم بازگشت به شرك پس از تسليم به فرامين الله ابلاغي توسط ذوالقرنين ، را ايجاد سدي همطراز كوه غيرِ قابل عبور ، برای مسدود شدن راه نفوذ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ پيشنهاد نمودند. [۹] 10.اشاره مفسد در قرآن به مشرك و كافر از صفات طاغوت ها ی مذهبی شيطان صفت ، رهبران مذهبی منكر ومشرك هر قومي است كه به عبارت الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّه وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالْآخِرَةِ كَافِرُونَ و وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ از شنيدن و فهم كلام الله جلوگيری می كنند مصداق قانونمندی هميشگي در آيات : الف : نحل : 63 : تَاللَّه لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَىٰ أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ :به شهادت الله ، يقينًا از قبلِ تو هم به سوي امت ها (گروه هاي مختلف پيرو اشخاص) فرستاديم. پس ، شيطان (طاغوت های مذهبی شيطان صفت هر قومی) براي ايشان اعمالشان را زينت می داد. پس ، او است كه امروز (در دنيا و تا پايان زمان آزمايش) ولي (صاحب اختيار و فرمان ران ديني ) ايشان (در پيشگاه مبارك قرآن) شده است و عذاب دردناكي (در آخرت) براي ايشان است.. ب : الْمُفْسِدُونَ مانند الْفَاسِقُونَ ، در قرآن اخص به شرك است با توضيح و شرح و بيان اللَّه و به احسن تفسير اللَّه و به احسن قول اللَّه در آيات مرتبط زير : اعراف : 56 و 85 ، شعراء : 152 ، نمل : 48 ، هود : 85 و 116 ، رعد : 25 ، أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ ، بقره : 12 و 27 و 30 و 60 و 99 و 205 ، مائده : 33 و 64 ، اشاره به صفت طاغوت های شيطان صفت اقوام به شباهت به موصوفين آيات يس : 15 ، نمل : 24 ، انعام : 71 ، عنكبوت : 38 و شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ در آيات حجر : 17 ، صافات : 7 و آل عمران : 36 يا شَيْطَانٍ مَّرِيدٍ در آيات ‌ حج : 3 ، نساء : 117 مانند سامري و هامان و قارون و ابی لهب و ... متكبر بازدارنده و مقابله كننده با راه الله مورد اشارهء آيهء هود : 19 تافته اي جدابافته با قدرت و ثروت بادآورده از حرامخواري از زمرهء أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ ، مائده : 42 از مشمولين آيات مائده : 38 ، توبه : 34 ج : به راهنمائی آيات : شعراء : 151 152  : وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ :و از فرمان تجاوز كنندگان (طاغوت های مذهبی شيطان صفت) اطاعت نكنيد! كساني كه در زمين فساد (شرك) مي كنند و اصلاح نمي كنند. [۱۰] د : بقره : 8-12  : وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّه وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ يُخَادِعُونَ اللَّه وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّه مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَٰكِن لَّا يَشْعُرُونَ  : و از (بين) مردم كسانيند كه مي گويند ، به الله و به روز آخرت ايمان آورده ايم. و (حال آنكه) ايشان (به سبب پيروی از نظر اشخاص به جای سخن الله) مؤمن نيستند. (به زعمشان) به اللَّه و به كساني كه ايمان آورده اند نيرنگ مي زنند و جز خودشان را فريب نمي دهند و در نمي يابند و احساس نمي كنند. در قلبشان مرض است. پس ، الله به ايشان ، مرضي را افزوده است و براي ايشان عذابي دردناك است ، به سبب آنچه دروغ مي گويند. و (با چنين مرضي) در زماني كه به ايشان گفته شد ، در زمين فساد (شرك ، بر سخنگوئی در پيشگاه مبارك كلام الله مجيد) نكنيد! گفتند ، فقط ما مُصلِح هستيم.بدانيد! يقينًا ايشان فاسدند و لكن در نمي يابند و احساس نمي كنند . ه : انبياء : 22  : لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّه لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّه رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ  : اگر (به فرض محال) جز الله ، در آسمان و زمين الاه هائي (صاحب اختيارو گوينده سخن ديني) باشد ، در آن صورت آسمان و زمين (به شرك) فاسد مي شد. پس ، (به طور مطلق) پاك و منزه است الله. پروردگار عرش از آنچه وصف مي كنند . و : مؤمنون : 71  : وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُم بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِكْرِهِم مُّعْرِضُونَ  : و اگر (كلام) حق (قرآن) از هوس هاي ايشان پيروي كند ، در آن صورت آسمان ها و زمين و هر كس كه در آن است فاسد (مشرك) مي شود. بلكه ، ذكر (قرآن ) شان را به ايشان (پيامبر و حواريون و سابقون و اصحاب يمين به معرفي در داوري) آورده ايم. پس ، ايشان (منكران و مشركان) از ذكرشان (به عبارت)وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ روي گردانند .

كه  بَلْ أَتَيْنَاهُم بِذِكْرِهِمْ  به شرح و بيان و توضيح آيات  رعد : 18-24  و  فَهُمْ عَن ذِكْرِهِم مُّعْرِضُونَ  به شرح و بيان و توضيح آيه   رعد : 25 ، بقره : 27  است.

ز : روم : 41  : ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ  : فساد (شرك) در بر و بحر به سبب آنچه دستان مردم (مشرك و منكر) عمل كرده است نمايان شده است. تا به سبب بعضي از آنچه (در عكس العمل به پيغام الله) عمل كرده اند به ايشان بچشاند. تا (قليلي) اميدوار باشند (به آيات قرآن ، با تبيين الله) برگردند .

استعاراً هر جا طاغوت های مذهبی شيطان صفت قومی به وصف آيات  زمر : 17 ، نحل : 36، بقره : 256  وجود دارد شرك در آن به حد اكثر است لذا قوم مقابل سد توسط ياجوج و مأجوج اجازه فهميدن و تفقه  در كلام مبارك الله را طبق آيه  كهف :  93 نمی يافتند و استعارًا يا اصطلاحًا صفت  مُفسِدُونَ فِي الأَرضِ  برای  يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ  در آيه  كهف : 94  نيز به زبان قوم بين السدين به شيطان های قوم متبادر شده است ، مانند اصطلاح :
الْمَلأُ  :
الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ ، الْمَلأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ ، اعراف : 66 و 75  
 الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ ، دخان : 49  
 أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ ، توبه : 30  
 وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا ، احزاب : 67  

برای طاغوت هاي مذهبي شيطان صفت هر قومی به نقل قول از زبان پيروانشان : ح : فصلت : 29  : وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا رَبَّنَا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلَّانَا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ نَجْعَلْهُمَا تَحْتَ أَقْدَامِنَا لِيَكُونَا مِنَ الْأَسْفَلِينَ  : و كسانی كه ناسپاسی و انكار (به آيات الله ) كرده بودند (در جهنم) گويند ، پروردگارا! كساني از جن و انس كه ما را گمراه می كردند به ما بنمايان! (تا) ايشان را زير پايمان قرار دهيم. تا از (زمرهء) پست ترين شوند . ط : سبأ : 31  : وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَن نُّؤْمِنَ بِهَٰذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلَوْ تَرَىٰ إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ  : و كساني كه انكار و ناسپاسي كردند ، گفتند ، هرگز به اين قرآن و نه به آنچه كه در پيش رويش (وعده ها) است ، ايمان نمي آوريم و اگر (صبر كني) بنگری كه در زماني ظالمان در نزد پروردگارشان نگهداشته شوند ، همديگر را ملامت مي كنند. كساني كه (برتقليد) به ضعف كشيده مي شدند (پيروان مستضعف از زمره ضالين) به كساني كه سركشي و تكبر مي كردند (مستكبران ، طاغوت های مذهبی شيطان صفت و متكبِر سامری وار و هامان و قارون گونه ،مغضوبين الله ) گويند ، اگر شما نبوديد در آن صورت ، ما مؤمن مي شديم... . نتيجه مهم : صفت الْمُفْسِدُونَ راهنما به فهم يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ نامي منتسب به طاغوت های مذهبی شيطان صفت به زبان قوم بَيْنَ السَّدَّيْنِ است ، نه نام قومي به زعم و خيالبافی و نه براي نسب شناسي مرتبط به قومی به عنوان حل معمائی و نه معرب از زبان ديگری. بلكه مثالی برای آيات مريم : 73 ، سبأ : 35 ، فصلت : 15 ، كهف : 39 كه الله اگر بخواهد ، با ارسال قدرتمندترين و ثروتمندترين مأمورش از هر رهبر مذهبي و سياسی همچون فرعون و هامان و قارون و ملاء همه قوم هاي مدعي قدرت و ثروت ، جملگي بي هيچ مقاومتي سر فرود آورند. شعراء : 4 لكن در همان حال اعلامی است مانند آيات يونس : 99 ، هود : 118 ، انعام  : 35 و 149 ، شوری : 8 ، سجده : 13 بر طرحريزي عدم خواست الله بر هدايت جميع جن و انس در آزمون ، براي انتخاب در برنامهء زندگی آخرتي است. 11. مَغْرِبَ الشَّمْسِ ، مَطْلِعَ الشَّمْسِ و بَيْنَ السَّدَّيْنِ فقط آدرسی براي محل دقيق مأموريت به قدرت الله بر جهت يابی در زمين و آسمان (بوسيله ماه و خورشيد و ستارگان) طبق آيات نحل : 15 و 16 توسط ذو القرنين بر رساندن آيات كهف : 86-88 در مكان مورد نظر الله است. 12.ذكر ذو القرنين و يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ نشان از يكسانی آيات الله توسط انبياي بني اسرائيل و دقيقًا با همان كلام واحد الله در قرآن به عبارت آيات وَإِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ ، شعراء : 196 ، شوری : 13 است كه در كتاب تحريف شدهء دانيال ، همچون وسوسهء شيطان ، براي خيالبافي بر كشف اسم ذو القرنين دگرگون شده و كل كتاب مقدس مورد انتقاد آيات حجر : 90-93 است. و ابلاغی است كه قرآن جايگزين تورات شده است وجزالله احدی از تورات به موسی به عبارت : لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّه اطلاعی ندارد و كتاب مقدس نمايشی از پيوند استراق سمع خطفه ای از آيات مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ  : كسي كه سمعي را استراق كند . ، مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ  : كسي كه به استراق سمعي استراق سمع كند . با نظرات نويسندگان آن ، به توضيح آيه مائده : 41 و 42 و بر بردن نصيب دنيائی از كتاب الله طبق آيات اعراف : 37 ، واقعه : 82 به سبب شرك عظيم در آن ، نعوذ بالله وتغير و دگرگونی كلام الله به ميزانيت و داوری قرآن ، فاقد صلاحيت نامگزاری كتاب الله است. با توضيح و شرح و بيان اللَّه و به احسن تفسير اللَّه و به احسن قول اللَّه در آيات مرتبط زير : نحل : 101 ، رعد : 39 ، بقره : 106 ، مريم : 37 [۱۱] 13.به حكمت الله ، براي آزموني بر تناسب و درجهء فريب از شيطان های موصوف در آيه انعام : 71 به شك و گمان و خيالبافي در عكس العمل اشخاص به كلام الله مجيد ، بدون هيچ نفسيري ، نشانه اي بر افشاي هويت اشخاص در قرآن نيست ، به همين ترتيب آدرس و مشخصات مكان مأموريت هاي سه گانه نيز براي شناسائي اسم شخص ذو القرنين نيست ، كه : الف : با حل معماگونه ، شخصيتي از سابقه ذهني و زعمی و مشكوك تاريخ مورد اشاره در آيات قصص : 44-46 ، انعام : 116 بر تطبيق كارهاي خيالي اولين پادشاه چين ، به عنوان ذوالقرنين معرفی شود . ب : به گمان و خيالبافي از ترجمهء قرن به كوه يا شاخ و... يا به زعم با تطبيق جنگ هاي اولين پادشاه هخامنشي ، از حركت خيالی كوروش به غرب و شرق و شمال به وهم تا به جاي ياد آوري و ذكري از بزرگي هاي الله ، به شيطنت علاقمندان و دوستداران كوروش ، نشأت گرفته از كتاب مقدس يا هوا و هوس و به فخر فروشی مجهول به گذشته و استخوان هائی پوسيده مورد انتقاد آيات تكاثر : 1، ممتحنه : 13 بدون مجوزي از الله ، شخصيتي خاص براي كورش معرفي شده باشد و حتی بدون دليلي از الله او را پيغمبري معرفی نمايند ، در حالي كه وقتي فرمان اسراء : 4 صادر شد بخت النصر صاحب نيروئي شديد و غارتگر و كشتار كننده بدون اينكه خود بداند مأمور نابودي مسجد بيت هميقداش شد و طبق آيه اسراء : 6 فقط به خاطر توبه و بازگشت به كلام الله ، اشخاصی مانند عزير و همفكرانش ، بدون اينكه كورش نيز بداند ، مأمور الله بر بازسازي مسجد برای لطف و منت الله بر مؤمنان گرديد اشعياء ، باب 44 :28 و 45 : 1-7 ، كتاب دوم تواريخ ايام ، 36 : 22 و عزرا ، 1 : 1-4 و نهايتًا تيتوس ظالم هم مأموری از الله برای تخریب و نابودي كامل و دائمی مسحد شد . لذا تغير آيات الله به باب 8 دانيال ، دامي برای علاقمندان به رَجْمًا بِالْغَيْبِ (انداختن تير در تاريكي) و سخنوريِ بدون ترسي از الله در مغايرت آشكار با آيات احزاب : 70 و 71 است. ، حتی باب 12 كتاب دانيال نيز وسوسه اي شيطانی است ، برای وهم و خيال بر نظر دهی موهوم و خيالی و باطل كشف رمز ساعت مخفي آخرتی با به پشت گوش افكندن آيه إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا ، طه : 15 برای اشخاصی خيالباف شده است) ج : نشریه بخارا شماره ۴۶ آذر و دی ۱۳۸۴ گفت‌و‌گویی با باستانی پاریزی [۱۲] به مناسبت هشتاد سالگی او انجام داده است. ... ...سال ۱۳۲۹ش/۱۹۵۰م مرحوم حسن فرامرزی مجله ثقافه‌الهند را به من داد كه مقاله كوروش ذوالقرنین از ابوالكلام آزاد را ترجمه كنم و كردم با مقدمه مرحوم سعید نفیسی ، برای ورود ابوالكلام آزاد به ایران به دعوت مصدق به چاپ رسیده و نسخه‌ای از آن را تقدیم لغت‌نامه نیز كردم كه بیشتر آن در آنجا نقل شده ، البته بدون نام مترجم. كتاب ذوالقرنین یا كوروش كبیر را بعد‌ها با مقدمه مفصل كه خود در باب كوروش در روایات ایرانی نوشته بودم بار‌ها و بار‌ها به چاپ رساندم و اخیرا چاپ نهم آن منتشر شده است... [۱۳] ه : اسامی ديگري كه در روايت ها و تفسيرها آمده كه به علت بي ارزشي از اطاله كلام خودداری شد.كه همگي مدعيان كشف كننده اسم ذوالقرنين هستنت : از اولين پادشاه چين [۱۴] و كوروش [۱۵] [۱۶] [۱۷] و اسكندر[۱۸]

و ... بر اثبات مدعاي خود بر فهم اسم ذوالقرنين سخنانی به تير در تاريكی مورد هشدار در آيه  كهف : 22 و 23  افكنده اند.  كهف : 26 و 27 ، 104 . 

در حالی كه اختلاف در سخن اللَّه مطلقًا وجود ندارد. با توضيح و شرح و بيان اللَّه و به احسن تفسير اللَّه و به احسن قول اللَّه در آيات مرتبط زير : مريم : 37 ، يونس : 93 ، زخرف : 65 ، سجده : 25 ، آل عمران : 19 و كلام الله به سخنی واحد و با شرح و بيان از الله به همه پيامبران يكسان بوده است : و : شوری : 13 و 14  : شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّه يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى لَّقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتَابَ مِن بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ  : (الله) از دين ، براي شما ، واضح و آشكار فرموده است. آنچه به آن به نوح فرمان داده بود و چيزي كه به تو وحي كرده ايم و آنچه به آن به ابراهيم و موسی و عيسی فرمان داده بوديم ، به اينكه : (فقط دستورات یكسان) دين (الله) را برپا داريد! (همان أُمَّةً وَاحِدَةً ) و در آن (بادستورات غيرالله) پراكنده و مختلف نشويد! آنچه ايشان را به آن مي خواني ، بر مشركين گران و سخت است. و (از أُمَّةً وَاحِدَةً ) فرقه فرقه نشده اند ، مگر از بعد آنچه به ايشان دانش (كلام الله) آمده است ، براي ستم بينشان. و اگر فرماني از پروردگارت تا زمان تعيين شده اي (برمهلت) نگذشته بود ، در آن صورت بين ايشان قضاوت مي شد.و (در حضور قرآن تا ابد) يقينًا كساني كه از بعد ايشان كتاب را وارث شده اند ، از آن در شكي به شدت شك كننده اند . ز : نساء : 82  : أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّه لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا  : پس ، آيا در (شرح و بيان آيات محكم) قرآن تدبر نمي كنند؟ و اگر از غير الله بود ، در آن صورت ، در آن اختلاف زيادي مي يافتند . ح : شوری : 10  : وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّه ذَٰلِكُمُ اللَّه رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ  : و آنچه از (هر) چيزي در قرآن اختلاف كرده ايد. (كه مطلقًا بی اختلاف است) پس ، قضاوتش به سوي (داوري) الله است. آن ، الله پروردگار من است. بر او تكيه و اعتماد كرده ام و تسليم شده ام و به سوي (كتاب) الله توبه (نصوح) مي نمايم . پس معرفی های مختلف از يك شخص مورد مثال در كلام واحد و يقينی و درست و مطلق اللَّه با تفسير و با احتمال و اگر و شايد و منطق و نظر بشری ، نمايشی از عدم باور بر بي اختلافي در آيات اللَّه و كذبي براي بوجود آوردن اختلاف در كلام محكم و قاطع اللَّه براي نشان دادن منيت و تكبر و بزرگ نمائی رأی شخص و ترجيح هوای نفس و خودشيفتگی و خودباوری به جای كلام اللَّه به اشاره آيات فرقان : 43 ، جاثيه : 23 و علاقمندی به گرفتن شرك به كلام الله است و در كلام الله هر گز اختلافي بر نشان دادن اختلاف در شخصيت های مذكور مثال نمونه های فوق برای شخصی واحد مورد نظر اللَّه مطلقًا نيست و فرمان بر مدعی اختلاف در شناسائي ذوالقرنين به راهنمائي آيات اعراف : 200-202 است :

وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّه إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ وَإِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الْغَيِّ ثُمَّ لَا يُقْصِرُونَ  : و اگر وسوسه اي از شيطان (در باره ءآيات الله) تو را وسوسه كند ، پس ، به الله پناه ببر! يقينًا الله (به طور مطلق) شنوا و دانا است. يقينًا كساني كه (از الله) مي ترسند ، زماني كه خيال و وسوسه اي از شيطان (طاغوت های مذهبی شيطان صفت و هوای نفس) به ايشان برسد ، (كلام الله را) به ياد آورند پس ، بلافاصله ايشان بيننده و با بصيرت و هوشيار شونده اند. و (برعكس) برادران ايشان (هم فكران و پيروان طاغوت های مذهبی شيطان صفت و هوس خواه و شك كننده و ترديدگر نسبت به آيات ) در گمراهي همچنان (روش)  ايشان را ادامه مي دهند. سپس ، (همچنان ، سخن شيطانی  را) كوتاه نمي كنند .  وَإِخْوَانُهُمْ  : به راهنمائي  إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ در آيه اسراء : 27  اشاره به شيطان صفتان مغضوب الله و ضالين و بر هوای نفس است.  اعراف : 27  :  إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ  و  اعراف : 30  :  إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ اللَّه 

14.اسم و صفت معدودي از اشخاص اعم از شاكر ، نوح ، ابراهيم ، موسی ، عيسی ، محمد ، يا كفور ، فرعون ، قارون ، هامان ، ابي لهب ، فقط بر نشان دادن اسوه اطاعت و بندگی از آيات اللَّه عبدِ مطلق اللَّه است. [۱۹] با توضيح و شرح و بيان اللَّه و به احسن تفسير اللَّه و به احسن قول اللَّه در آيات مرتبط زير : ذاريات : 56 ، كهف : 1 ، علق : 10 ، مريم : 30 تا راه بندگي مستقيم و حنيف و بي واسطه نسبت به فرامين اللَّه ، مستقل از هر شخصيتی طبق آيات اعراف : 3 ، اسراء : 57 ، زمر : 3 ، شوری : 6 و 9 ، بقره : 256 نشان داده شده باشد و آزمونی تخصصی بر درجه هر شيطان صفتی بر خيالبافی و حدس و گمان برای فريب و وسوسه است . که طبق آيه شوری : 21 محوزي از الله داده نشده است . 15.نظر سنجي و رأي اكثريت و يا استناد و اعتماد به نظر شخصيتی در هر مذهبی در باره آيات اللَّه و بر معرفی ذو القرنين نيز مطلقًا باطل و شرك است انعام : 116 بلكه آيه شوری : 38 مجوزی برای شور در زمان پيغمبر در برخورد با مشكلي دنيائي است و مطلقًا مربوط به شور در كلام محكم اللَّه بر نظرات اشخاص مختلف نيست . با توضيح و شرح و بيان اللَّه و به احسن تفسير اللَّه و به احسن قول اللَّه در آيات مرتبط زير : آل عمران : 159 ، نور : 62 16.هيچ يك از آيات كتاب اللَّه نعوذ باللَّه سرگرمي و چيستان براي حل مثل يا معمائي براي بعد از 1400سال نيست ، بلكه طبق آيات قرآني مستقل از زمان و مكان و فهم و شعور و منطق و نظر و علم انسان است سبحان اللَّه ، نور : 35 17.اگر بر پيغمبر اسوه حسنه و حواريون موصوف به الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ ، مدثر : 31 ، الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ ، روم : 56 و منتخب اللَّه به وصف در آيات هُوَ اجْتَبَاكُمْ ، حج : 78 و انفال : 63 كه نهايتًا به اشارهء آيات مزمل : 20 ، جمعه : 2 از سوی اللَّه حكيم ناميده شدند فرضی بر فهم نام ذو القرنين بود آنطور كه اعلام كنندگان ذوالقرنين های مختلف هر یك از افتخارات خود مي شمارند، يقينًا به سبب ترس از الله و به عنوان شركت در مسابقه فهم كلام الله مورد نظر در آيه اسراء : 57  : كه (با اجراي فرمان الله) كدامشان مقرب تر و‌ اميدوار به رحمت الله شوند . پی گيری و اعلام مي شد و يا (مانند اسم داود و سليمان) تأييد آن بوسيله الله به تعهد ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ، قيامت : 19 اعلام مي گردید زيرا پيغمبر وقتی به صراحت و بدون ذره ای اغماض در جا و بدون ذره اي تأخير مثال آيات قيامت : 16 يا عبس : 1-10 ، كهف : 6 يا تحريم : 1 و توبه : 43 و 122 مورد تذكر خاصي و ياد آوري بر هر اشتباهي قرار مي گيرد شناسائی اسم ذوالقرنين در زمان پيش از او ، محول به مهتديان (خود خوانده) 15 قرن بعد و از متأخرين بدعت گزار نيست و آيه نشان مي دهد خواست الله بر عدم احاطه انسان به چنين دانشی بوده است وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاءَ ، بقره : 255 ، طه : 110 لذا معرفی های محتلف از شخصی واحد مورد نظر الله نشان از خودسري و رَجْمًا بِالْغَيْبِ (تير در تاريكي) است. و هرگز از سوی الله در بارهء روشن و آشكار نمودن كلام الله مجيد ، به احدي مطلقًا نقشي و اجازه هيچ سخن ، نظری ، به احتمال و علم و منطق بشري در پيشگاه مبارك كلام الله يا در باره آيات و در كنار آن داده نشده است. وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا مثالِ عدم مجوز به موسی در آيات كهف : 60-82 راهنمائی عظيمی است ، كه هرگز سؤال و اظهار نظری و سخنی و پيشنهادی در باره وحی الله اجازه داده نشده است ، با توضيح و شرح و بيان اللَّه و به احسن تفسير اللَّه و به احسن قول اللَّه در آيات مرتبط زير : يونس : 59 ، شوری : 21 ، نحل : 115-117، اسراء : 42 و 57 ، ، نحل : 51 ،‌ انبياء : 29 ، مؤمنون : 91 و بر چنين راهنمائي پيامبر فرمان بر پيشتاز ترين مسلم در عبوديت و بندگی الله يافت زمر : 12-14 كه با اجراي مطلق فرمان ، اسوه حسنه ، نمونه بنده ای خالص و نمونه ای بر بندگی و عبوديت و پيروی و فرمانبري مطلق فرامين و آيات الله معرفی شده است. احزاب : 21 18.داستان ذو القرنين نيز مانند تمام سوره كهف توضيحي بر آيه كهف : 6 است كه رهبران مذهبي قوم قريش مكه ، شيطان هائي شبيه يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ (استعاره اي) و سامري گونه ، تفقه و فهم كلام الله را بر مردم مكه مسدود كرده و آنان را طبق آيات يس : 8-10 به تقليد از سخنان خود در برابر وحي الله مجبور نموده اند . و آيات فوق نشانه اي است که به خواست الله در زمان مقرر الله دست آنان نيز از فساد در زمين مكه و مسجد الحرام قطع خواهد شد كه به اشارهء آيات اسراء : 81 ، انفال : 35 در فتح مكه محقق شد و بر تحقق آيه مريم : 59 ، هود : 48 در حضور قرآن آزمون تا رسيدن قيامت به همين منوال ادامه دارد . 19.حتي وعده حكومت الله توسط پيامبر و حواريون او در آيه نور : 55 به برنامه ريزي آيه قدر : 3  : لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ :شب قدر بزرگترين خيری است از هزار ماه.. (شب نقشه كشي نزول تدريجی وانتشار و تثبيت بزرگترين خير قرآن ازبرنامه ريزی هزار ماهه به علم الله و ثابت و پايدار تا ابد در جهان به عبارت لَإِحْدَى الْكُبَرِ ، مدثر : 35 ) به شباهت به برنامه های ذو القرنين ، مثالی برای انتشار قرآن از غربی ترين تا شرقی ترين نقطه زمين بر انذار و بشارت و شاكر يا كفور است. با توضيح و شرح و بيان اللَّه و به احسن تفسير اللَّه و به احسن قول اللَّه در آيات مرتبط زير : مزمل : 9 ، شعراء : 28 ،صافات : 5 ، زمر : 10 ، معارج : 40 20.آيات كهف : 83-98 مثال سوره هاي اعراف و شعراء و مريم ذكری است كه اسم ذوالقرنين به اشارهء وَمِنْهُم مَّن لَّمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ در آيات غافر : 78 و نساء : 164 در قرآن نيامده است و فقط الله با حضور مطلق خودش و با دقتي مطلق ، حقيقت سخنان گذشتگان را با آياتی مثاني : بر اثبات وبيان كلام محكم الله يگانه نور و نفی سخن غير الله در دین ظلمات كثير ، انعام : 1 ، يا لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّه  : (سخن هيچ) الاهي نيست جز (كلام مبارك) الله(در قرآن) نقل قول و بيان مي فرمايند. قصص : 44-46 21.در حضور قرآن، آخرين اتمام حجت ، يونس : 47 در آستانهء يوم القيامة به توضيح آيات مريم : 88-92 ، انعام : 65 و 123 و 131 ، كهف : 99 شيطان های مذهبي و سياسي مترف در سراسر زمين ، كه به استعاره آيات انبياء : 95 و 96 نیز يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ مسمی شده اند به عبارت وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ قارچ وار از هر مكانی نازل و سرازير شوند بقره : 205 22.حتی در قاموس كتاب مقدس در لغت مأجوج نوشته : مراد از جوج و مأجوج دشمنان دين مسيحي معرفی شده است كه يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ همان شيطان های مذهبی دشمن عبدِ الله عيسی و بدعت گزاران شرك در مسيحيت همچون پولس هستند. [۲۰] منابع : 1. قرآن مجيد 2. آيات 83-98 سوره کهف در قرآن مجيد 3. کتاب دانيال در عهد عتيق کتاب مقدس 4. کتاب مقدس 5. زندگي نامه باستاني پاريزي 6. مولانا ابوالکلام آزاد، مفسر بزرگ قرآن و وزیر فرهنگ هند در زمان گاندی در تفسیر مجمع‌البیان 7. ترجمه تفسیر سوره کهف از باستانی پاریزی 8. تفسير الميزان : علامه طباطبائي 9. محمد کاظم توانگر زمین در کتاب ذوالقرنین و کورش 10. استاد محیط طباطبایی 11. کتاب ذوالقرنین و کوروش کبیر نوشته مولانا ابوالکلام آزاد، ترجمه باستانی پاریزی 12. تفسير نمونه آيت الله مکارم شيرازي 13. کوروش کبیر (ذوالقرنین) تألیف «مولانا ابوالکلام آزاد» ترجمه: «محمد ابراهیم باستانی پاریزی» 14. ذوالقرنين يا اولين امپراطور چين تاليف دکتر سيد صادق تقوي 15. اشعار فردوسي در باره ذوالقرنين در شاهنامه 16. اشعار فردوسي در باره و ياجوج و ماحوج در شاهنامه فردوسي 17. قاموس کتاب مقدس تاليف مستر هاکس آمريکائي 18. فرهنگ دهخدا 19. فرهنگ معين 20. اعلام المنجد

  1. آيات 83-98 سوره کهف در قرآن مجید
  2. تفسير نمونه آيت الله مکارم شيرازي
  3. کتاب دانيال در عهد عتيق کتاب مقدس
  4. کتاب دانيال در عهد عتيق کتاب مقدس
  5. کتاب دانيال در عهد عتيق کتاب مقدس
  6. کتاب دانيال در عهد عتيق کتاب مقدس
  7. فرهنگ دهخدا
  8. فرهنگ معين
  9. اعلام المنجد
  10. اشعار فردوسي در باره ياجوج و ماحوج در شاهنامه فردوسي
  11. کتاب کتاب مقدس
  12. زندگي نامه باستاني پاريزي
  13. مولانا ابوالکلام آزاد، مفسر بزرگ قرآن و وزیر فرهنگ هند در زمان گاندی در تفسیر مجمع‌البیان
  14. ذوالقرنين يا اولين امپراطور چين تاليف دکتر سيد صادق تقوي
  15. تفسير الميزان : علامه طباطبائي
  16. محمد کاظم توانگر زمین در کتاب ذوالقرنین و کورش
  17. استاد محیط طباطبایی
  18. اشعار فردوسي در باره ذوالقرنين در شاهنامه
  19. قرآن مجید
  20. قاموس کتاب مقدس تاليف مستر هاکس آمريکائي



رده:مقاله‌های ایجاد شده توسط ایجادگر..

Abdekhodayebozorg (بحث) ‏۲۴ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۴۴ (UTC)پاسخ

درخواست ویرایش در ۱۷ ژانویه ۲۰۱۸

[ویرایش]

آن لقب کبیر را از عنوان نادر شاه حذف کنید و همچنین املای درست را جایگزین کنید. ترکی به جای تورکی 188.158.82.59 ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۱۶ (UTC)پاسخ

✓ انجام شد. آیدین (بحث) ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۵۸ (UTC)پاسخ

دروغی که در این صفحه در نهایت بی شرمی به قرآن بسته شده!

[ویرایش]

در هیچ کجای قرآن کوچکترین اشاره ای به لشکرکشی ذوالقرنین نشده، اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید و دروغ هاتون رو پاک کنید!

رد ذوالقرنین بودن کوروش:

ذوالقرنین قرآن، کوروش، اسکندر و… نیست.(۵ دلیل اول): http://bavarbaran.ir/eideolojik/3862

کوروش کبیر ، ذوالقرنین نیست (۱): http://bavarbaran.ir/history/کوروش-کبیر-،-ذوالقرنین-نیست-1

کوروش کبیر ، ذوالقرنین نیست (۲): http://bavarbaran.ir/history/کوروش-کبیر-،-ذوالقرنین-نیست-2

199.36.221.164 ‏۲۶ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۳۳ (UTC)پاسخ

دروغ مضحک ذوالقرنین بودن کوروش!

[ویرایش]

دروغ مضحک ذوالقرنین بودن کوروش! قرآن در آیات ۸۳-۹۸سوره کهف،برخی ویژگیهای ذوالقرنین را بیان کرده.از جمله:یکتاپرستی و مروت،ظلم نکردن،مکنت در زمین،مبارزه با اقوام آزار رسانی.

۱_ولی هیچ سندی تاریخی بر "یکتاپرستی"کوروش گواهی نمیدهد و برعکس کتیبه ها خصوصا"منشورفتح بابل"نشان میدهد کوروش"بت پرست"بوده و طبق گفته های خودش، بتهای مردوک و بعل ونبو را میپرستیده!!یعنی همان بتهایی که پرستندگان آنها مورد لعن قرآن هستند. همین یک موردبرای اثبات واهی بودن ادعای ذوالقرنین بودن کوروش،کفایت می کند.

۲_قرآن ذوالقرنین را منصف و بارحم معرفی میکند،ولی منابع متعدد تاریخی از تجاوز و قتل عامهای کوروش علیه مردم سرزمینهاب مختلف،سخن گفته اند و ادعای رحم و مروت و دادگری او توهم و گزافه ای بیشتر نیست. ضمنا طبق روایت،ذوالقرنین اصلا پادشاه نبوده! حضرت علی(ع)میفرماید:ذوالقرنین نه پادشاه بوده و نه پیامبر!. این دو نمونه خیلی کوچکی بودن برای رد ذوالقرنین بودن کوروش...>>

کوروش و پرستش مردوک

http://jscenter.ir/slave-jews/cyrus/3621/ مردوک/

کوروش و ذوالقرنین ؛ تقابل شاخ‌ها

http://jscenter.ir/slave-jews/cyrus/3829/کوروش-و-ذوالقرنین

XxmehranxX (بحث) ‏۲۶ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۳۴ (UTC)پاسخ

با نویسنده پاراگراف فوق موافقم. «راسل» در مقاله «چگونه از اعتقادات احمقانه رها شویم؟» می‌گوید: «اگر در مورد چیزی شک دارید که قابل دیدن باشد، سعی کنید خودتان شخصا با چشم خودتان آن را ببینید». از عزیزان ناسیونالیست عاشق کوروش می‌پرسم: چرا فکر می‌کنید کوروش سدی ساخته است؟ آیا عکس آن را دیده‌اید؟ کدام مورخ ساخت آن را گزارش کرده؟ Emehri (بحث) ‏۳ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۴:۲۶ (UTC)پاسخ

با کاربر:XxmehranxX مخالفم. کوروش بودنِ ذوالقرنین، مردود هم که باشد تنها در صورتِ پیروی از روش‌شناسیِ تاریخ‌نگاری ممکن است. ویکی‌پدیا، سوگیریِ مذهبی ندارد که به دلایلی همچون یکتاپرستی و وحی و... در شخصیتِ ذوالقرنین بپردازد؛ چه‌بسا شخصیتی فوق‌العاده کافر در قرآن به همچین چیزی تبدیل شده. پس خواهشمندم برای ردِ این فرضیه، دلایلِ مذهبی نیاورید و بیخود صفحه بحث را شلوغ نفرمایید.Histo.beh (بحث) ‏۲ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۲ (UTC)پاسخ

نظریه جدید درباره ذوالقرنین

[ویرایش]

در مقاله «جم کیست؟» نظریه ای نو درباره کیستی ذوالقرنین ارایه شده است. شواهد و مدارک بر اساس دانش زبانشناسی تاریخی و همچنین دانش اسطوره شناسی است. نتیجه این مقاله این است که ذوالقرنین قرآن همان جمشید اوستا (فرگرد دوم وندیداد) است. لینک دسترسی به مقاله: http://aclr.ir/?page_id=288


∫∨∧∫

پیوندهای خارجی اصلاح شدند (اکتبر ۲۰۱۹)

[ویرایش]

سلام همکاران ویرایشگر.

من به‌تازگی ۵ پیوند خارجی موجود در ذوالقرنین را اصلاح کردم. لطفاً ویرایشم را بازبینی کنید. اگر پرسشی دارید یا می‌خواهید ربات پیوندها یا چند صفحه را نادیده بگیرد، لطفاً این راهنمای ساده را برای دریافت اطلاعات بیشتر ببینید. من تغییرات زیر را انجام دادم:

لطفاً برای اصلاح خطاهای ربات به راهنما مراجعه کنید.

با احترام.—InternetArchiveBot (گزارش اشکال) ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۸:۲۸ (UTC)پاسخ

پیوندهای خارجی اصلاح شدند (نوامبر ۲۰۱۹)

[ویرایش]

سلام همکاران ویرایشگر.

من به‌تازگی ۱ پیوند خارجی موجود در ذوالقرنین را اصلاح کردم. لطفاً ویرایشم را بازبینی کنید. اگر پرسشی دارید یا می‌خواهید ربات پیوندها یا چند صفحه را نادیده بگیرد، لطفاً این راهنمای ساده را برای دریافت اطلاعات بیشتر ببینید. من تغییرات زیر را انجام دادم:

لطفاً برای اصلاح خطاهای ربات به راهنما مراجعه کنید.

با احترام.—InternetArchiveBot (گزارش اشکال) ‏۱۷ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۱:۲۱ (UTC)پاسخ

غیر علمی

[ویرایش]

دوستان عزیز. این مقاله را در تاریخ 10 آبان 1400 خواندم که منصفانه نیست. نویسندگان نهایت تلاش را کرده‌اند تا حدس انطباق کوروش را ثابت کنند، همچون حدیث غدیر. به ده‌ها اعتراض منطقی که این نظریه را رد می‌کند اشاره‌ای نشده. مثلا یکی اینکه این تئوری هیچ مبنای روایی ندارد. یا اینکه کوروش به خدایان متعدد بابلی اعتقاد داشت و از آنان طلب شفاعت کرد. دیگر اینکه کوروش-پرست‌ترین مورخان هم عقیده ندارند که به کوروش از طرف خداوند وحی می‌شده. حتی فردوسی هم اسمی از او در شاهنامه نیاورده. در کدام کتاب تاریخی قبل از قرن بیستم سد ساختن توسط کوروش نقل شده؟ نگویید فلان توریست هزار سال پیش این سد را دیده. الان کجاست؟ چرا عکسی از این سد آپلود نکرده‌اید؟ Emehri (بحث) ‏۱ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۵۲ (UTC)پاسخ

کوروش بودنِ ذوالقرنین، مردود هم که باشد تنها در صورتِ پیروی از روش‌شناسیِ تاریخ‌نگاری ممکن است. ویکی‌پدیا، سوگیریِ مذهبی ندارد که به دلایلی همچون یکتاپرستی و وحی و... در شخصیتِ ذوالقرنین بپردازد؛ چه‌بسا شخصیتی فوق‌العاده کافر در قرآن به همچین چیزی تبدیل شده. پس خواهشمندم برای ردِ این فرضیه، دلایلِ مذهبی نیاورید و بیخود صفحه بحث را شلوغ نفرمایید. ،.،.،.،. (بحث) ‏۲۳ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۵۴ (UTC)پاسخ
بهتره از مقاله ذوالقرنین در دانشنامه جهان اسلام استفاده بشود که دیدگاه بهتری در مورد ذوالقرنین به ما بدهد. Eagle1401 (بحث) ‏۸ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۰۳ (UTC)پاسخ

ذوالقرنین

[ویرایش]

معلومه که ذوالقرنین کوروش بزرگه آخه اسکندر مقدونی که تخت جمشیدو به آتش کشید کجاش عادل و مهربانه Bakhshali1351 (بحث) ‏۱۹ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۴۳ (UTC)پاسخ

درخواست ویرایش در ۲۳ مارس ۲۰۲۳

[ویرایش]

ذوالقرنین در قرآن پادشاهی عادل نامیده شده اما اسکندر مقدونی پادشاهی عادل نبوده و نیز به طمع کشور گشایی لشکر کشی میکرد اما کوروش پادشاه یکتا پرست و عادل بود و نیز حتی کتیبه ها و آثار آن دوشاخ داشتن آنرا نشان میدهد 5.119.99.254 ‏۲۳ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۰۶ (UTC)پاسخ

 انجام نشد: لطفاً برای تغییری که می‌خواهید انجامش دهید، منابع معتبری که از آن پشتیبانی کنند ارائه دهید. {{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ‏۲۵ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۴۴ (UTC)پاسخ

==سلام خسته نباشید من تازه با ویکی پدیا آشنا شدم چجوری میتونم ثبت نام کنم و مقاله ها رو ویرایش کنم

درخواست ویرایش در ۲۵ ژانویه ۲۰۲۴

[ویرایش]

سلام وقتتون بخیر دوستان بنده چجوری میتونم صفحه ذوالقرنین رو ویرایش کنم و همینطور در ویکی پدیا ثبت نام انجام بدم آیا امکانش هست که من هم این صفحه رو ویرایش کرده و نظر بدم؟ 5.112.80.246 ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۱۷ (UTC) 5.112.80.246 ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۱۷ (UTC)پاسخ

@5.112.80.246: درود، وپ:ساخت حساب کاربری را مطالعه کنید Pereoptic Talk   ‏۷ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۶ (UTC)پاسخ

ذوالقرنین نمی‌تواند همان اسکندر باشد

[ویرایش]

ویژگی‌های اسکندر با ذوالقرنین تطابقی ندارد. اسکندر فردی با رذایل اخلاقی فراوان بود. وی همچنین دست به جنایات فراوانی زد. در نهایت این‌که این شخص فردی موحد نبود و پیرو ادیان چندخدایی بود.

واضح است که این شخص با توجه به اخلاقیات ادیان ابراهیمی شخص منفور است، چه برسد به این که بخواهد پیامبر یا شخصی نیکوکار باشد. تنها بنظر می‌آید که افراد مختلف دچار نوعی کج فهمی در مورد این شخص شده اند، آنهم از باب این که این شخص صرفا جهانگشایی کرده است.

تنها کوروش یا داریوش میتوانند کاندیدای مناسبی باشند و کوروش شخص محتمل تریست تا داریوش Dânešnâmeh nevis (بحث) ‏۱۶ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۳۸ (UTC)پاسخ