گندزلو

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

گندوزلو[۱] نام یکی از طوایف در شهرستان شوشتر و همچنین روستای درخزینه (درخزانه) که در بین مسجد سلیمان و شوشتر است سکونت داشتند.[۲][۳][۴][۵][۶][۷][۸] طایفه گندزلو در اصل یکی از تیره‌های ایل افشار است[۹][۱۰][۱۱][۱۲] و لذا ریشه‌ای ترکی دارند ولی مهم‌ترین بخش این طایفه که در اطراف شوشتر ساکن هستند زبان ترکی را فراموش کرده و به زبان مردم شوشتر سخن می‌گویند.[۱۳] یکی از اسناد به جا مانده از شاه سلیمان صفوی[۱۴] در پاسخ به یک شکایت از طایفه گندزلو ساکن شوشتر به صراحت بیان می‌دارد که بختیاری‌ها حقی نسبت به ناحیه سکونت گندزلو ندارند.[۱۵] از معروف‌ترین سران افشار در خوزستان می‌توان از مهدی قلی سلطان حاکم شوشتر نام برد که در سال ۹۴۶ ه‍.ق به سرکشی و غارت پرداخت لذا توسط حکومت مرکزی سرکوب شد. طوایف مختلف افشار در جنوب زاگرس به ویژه کهگیلویه و خوزستان پراکنده بوده‌اند. اسکندر بیگ ترکمان در عالم آرای عباسی به شورش افشارهای شوشتر در سال ۱۰۰۳ ه‍.ق (دوران شاه عباس اول) و شورش افشارهای کهگیلویه در سال ۱۰۰۵ ه‍.ق اشاره کرده‌است. وی در توضیح این شورش‌ها، از طایفه گندزلو نام می‌برد. افشارها از دیرباز در منطقه خوزستان با اعراب کعبی درگیری داشتند. زیستگاه اصلی افشارهای خوزستان دورق (شادگان) بوده‌است که سرانجام پس از سال‌ها درگیری، در دوران پس از مرگ نادرشاه از کعبی‌ها شکست خورده، پراکنده شدند. شماری از آن‌ها به کنگاور و ارومیه رفته و شماری دیگر که از طایفه گندزلو بودند در اطراف شوشتر مسکن گزیدند. خان‌نشین طایفه گندزلو، ده بلیتی در نزدیکی رود گرگر بوده‌است که اکنون جزو شهر شوشتر است و به محله دروازه شهرت دارد. به گفته احمد کسروی طایفه گندزلو شوشتر تا اوایل سده ۱۴ ش. شکل زندگی ایلی-عشایری خود را حفظ کرده بودند و از نظر آداب و رسوم و شکل زندگی و جامه با شوشتریان تفاوت داشتند. ولی در این دوره زبان ترکی را فراموش کرده همه به گویش شوشتری سخن می‌گفتند. وی ۱۰ طایفه از طوایف گندزلو را نام برده‌است که از آن میان تیره‌های خلج، ماسری، آلکلو، میرجانی (امیرجاملویی)، فیلی، احقانلو، چم کناری، ساربان، اراشلو، را می‌توان نام برد. اعتمادالسلطنه در مرآت البلدان می‌نویسد: طایفه گندزلو که از طوایف شوشتر است پیش از این در جانکی (از توابع ایذه) تقریباً سه هزار خانوار بودند. ولی حالا ششصد خانوار از آن‌ها باقی است و مابقی متفرق شده‌اند.

حضور در خوزستان[ویرایش]

قوم گندوزلو یکی از شاخه‌های باستانی و بزرگ طایفه افشار، قوم گوندوزلو در همه جا از خراسان و ایران تا آناتولی پراکنده بودند و هستند.

یکی از امیران قوم گندوزلو مهدی قلی خان است. در دوره طهماسب اول مهدی قلی خان قاضی شوشتر بود. چون این امیر افشار نیز مانند الوند خان افشار والی کوهگیلویه مذکور از دستورات مرکز اطاعت نکرد، جانشینی وی ضروری تشخیص داده شد و اجرای این وظیفه به سلطان حیدرقلی افشار محول شد. مهدی قلی خان در سال ۱۵۴۰ کشته شد.

سلطان حیدرقلی یکی از امیران معروف منطقه گندزلو است. به دستور شاه طهماسب، حیدرقلی سلطان در سال ۱۵۴۰ مهدی قلی خان را کشت و جایگزین او شد.

ابوالفتح بیگ یکی از امیران خوش آوازه منطقه گندزلو است. در سال ۱۵۴۲ شاه طهماسب اول او را قاضی شوشتر و دزفول منصوب کرد. سلطان مکان را دریافت کرد.

شاهوردی خان یکی از امیران سرشناس سلسله گندزلو است. شاهوردی خان در سال ۱۵۹۴ قاضی شوشتر بود.

محمود سلطان یکی از امیران قوم گندزلو است. سلطان محمود گندزلو در زمان شاه عباس اول به قاضی قم و ساوه منصوب شد.

فاروق سومر می‌نویسد که بخش مهمی از افشارهای کوهگیلویه از طایفه‌های آراشلو و گندزلو تشکیل شده بود. آراشلو احتمالاً نام مکانی است. در حال حاضر مردم گندزلو منطقه شوشتر از نوادگان افشارهای گندزلو کوهگیلویه هستند. سید احمد کسروی می‌نویسد: جمعیت روستاهای مرفه منطقه واقع در حاشیه رود گرگر در شهرستان شوشتر خوزستان، جانشینان و بقایای همان گندزلوها هستند.

گروهی از افشارهای گندزلو در گهگیلویه بعداً به حوالی ابیورد خراسان (درگز) و گروهی دیگر همراه با گروهی از آوشارها به منطقه ارومیه اعزام شدند.

شجره نامه[ویرایش]

سر دودمان گندزلو:

گوندوز

فرزندان:

دمیر خان: فارِس


عمر بیگ


گؤردی بیگ: عمر بیگ، محمد بیگ

دهستان گندزلو[ویرایش]

گندزلو سابقاً نام یکی از دهستان‌های شهرستان شوشتر بود که اکنون با ادغام در دو دهستان دیگر با نام شهید مدرس شناخته می‌شود. روستاهای آن در حدود ۱۵ روستاست و ساکنین آن از طایفه گندزلو هستند. محصول روستاهای آن غلات و لبنیات و شغل ساکنان آن زراعت و گله داری است. روستاهای مهم آن درخزینه، بهبید و نورعلی نام دارند. نیز از چم کنار به عنوان یکی دیگر از روستاهای این دهستان می‌توان نام برد. بجز این، بسیاری از گندزلوها نیز در شهر شوشتر و محله دروازه سکونت دارند و تعداد دیگری نیز در اهواز سکونت دارند.

ضمنادرحدود یکصدو بیست سال پیش تیره‌ای از گندزلوها باکدخدایی ملا نصرالله و تنها فرزند پسرش به نام کایدعلی گندزلو به شهرستان باوی کنونی (ویس) از درخزینه مهاجرت نموده و به کار کشاورزی و دامداری می‌پردازد. کایدعلی با دو فرزندش بنامهای حاج حسین خان وحسن معروف به (کمبل) توانستند رونق خاصی به منطقه مذکور بدهند. و از ان زمان تابحال صاحب فرزندان و نوه‌هایی شده‌اند که متشکل از چندین خانوار می‌باشند و بعد از انقلاب نام خانوادگی خود را از گندزلو به افشاری تغییر دادند و تاکنون در همان منطقه سکونت دارند.

منابع[ویرایش]

  1. جهانگیر قایم مقامی، توضیحاتی در باب یک سند از شاه سلیمان صفوی، بررسی‌های تاریخی 1352 شماره 47. : "تلفظ صحیح نام این قبیله که تیره ای از ایل افشار هستند، چنانکه خود اهالی تلفظ می‌کنند، و مرحوم احمد کسروی هم که سالها ریس دادگستری شوشتر بوده… به ضم گاف و سکون دوم و ضم سوم است".
  2. «Encyclopaedia Iranica» (به انگلیسی). ص. There are also Khalaj in the provinces of Ḵuzestān and Kermān٫ In Ḵuzestān, they form a clan of the Gündüzlü tribe; in the Kermān province, they form a clan of the Afšār-ʿAmuʾi tribe (Oberling, ۱۹۶۰, pp٫ ۸۷ and ۱۱۰)٫ Finally, the villages of Ḵalaj-Darra, Ḵalaj-e ʿOlyā, and Ḵalaj-e Soflā in Lorestān (Index Mundi) and three villages by the name of Khalaj in Khorasan (Razmārā, IX, p٫ ۱۵۰) indicate that, at some time, there were Khalaj in those provinces as well٫ The Khalaj of Persia are Shiʿites٫. دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۰۷-۲۶.
  3. Historical Gazetteer of Iran: Abadan and Southwestern Iran - Ludwig W. Akademische Drucku. Verlagsanstalt, 1976: GUNDUZLU A branch of the Turkish tribe of Afshar to whom a large part of ' Arabistan once belonged. The Gunduz Lu was the only division of the Afshari who returned to their own country , after being transported thence to the north of.
  4. Intellectual Studies on Islam: Essays Written in Honor of Martin B. Dickson - University of Utah Press, 1990 - p28.
  5. The Encyclopaedia of Islam, Volume 1 - Brill, 1960 - p240.
  6. Ural-Altaic yearbook, Volume 35 - Harrassowitz, 1963 - p32-37.
  7. احمد کسروی، مقاله افشارها: "تنها طایفه افشار که در خوزستان باقی مانده، گندوزلو است".
  8. مرآت البلدان، محمدحسن خان اعتمادالسلطنه صنیع الدوله، جلد چهارم، ذیل جانکی.
  9. «Encyclopaedia Iranica». ص. An eighth group of Afšārs settled down in what is today southwest Iran in Saljuq times٫ Its earliest known leader, Šomla, became governor of Ḵūzestān ca٫ ۵۵۰/۱۱۵۵ (cf٫ Bosworth, Camb٫ Hist٫ Iran V, pp٫ ۱۷۱-۷۲)٫ In Safavid times these Afšārs, the principal clans of whom were the Gündüzlü, the Arašlū and the Alplū, were very numerous and were to be found in Kūh Gīlūya (Kohgīlūya), Rām Hormoz, Dawraq and Šūštar (cf٫ Kasravī, Čehel maqāla, pp٫ ۸۰-۸۳)٫ During the Safavid period and the reign of Nāder Shah they produced numerous governors of Ḵūzestān and Kūh Gīlūya, as well as of Dezfūl and Šūštar. دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۰۷-۲۶.
  10. «مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی». ص. گندوزلو تنها طایفهٔ عمدهٔ افشارهای خوزستان بودند که رفته‌رفته به صورت یک ایل مستقل درآمدند٫ این ایل از دورهٔ صفوی تاکنون در خوزستان بازمانده‌اند٫ قلمرو استقرار و کوچ آنها را از بند داوود تا شوشتر و از شوشتر تا نزدیک کوهانک و پیرامون رود دزفول نوشته‌اند٫ در نزدیکی شوشتر و کنار آب گرگر، به‌عنوان محل خان‌نشین گندوزلوها نام برده شده، و نوشته‌اند که چراگاه دام این گروه حوالی رودخانهٔ گرگر و بند قیر بوده‌است‌. دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۰۷-۲۶.
  11. امینی هروی امیر صدر الدین ابراهیم، 1383. فتوحات شاهی، چ1، هرانت. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی - ص 133.
  12. عالم آرای عباسی، چاپ امیرکبیر، ص524-525.
  13. [۱] بایگانی‌شده در ۱۹ دسامبر ۲۰۱۳ توسط Wayback Machine *
  14. توضیحاتی در باب یک سند از شاه سلیمان صفوی، جهانگیر قایم مقامی، بررسی‌های تاریخی 1352 شماره 47.
  15. [۲] *
  • مرآت البلدان، میرزا محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، جلد ۴، صفحهٔ ۲۰۵۱
  • تاریخ عالم آرای عباسی، اسکندر بیک منشی