پرش به محتوا

پیش‌نویس:حسین ترکاشوند بروجردی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

حسین ترکاشوند، (انگلیسی: Hossein Torkashvand) شاعر، دکلماتور و دوبلور در ۲۱ شهریور سال ۱۳۶۳ در شهر زیبای بروجرد متولد شد تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در بروجرد گذراند او از سن ۱۵ سالگی سرودن شعر را آغاز کرد و مشوق ها و اساتیدی مانند استاد الهی ،استاد احمد معطری و استاد مریم خادمی و خواهرش بانو آزیتا ترکاشوند داشت ایشان از معدود شاعران گویش دار بروجردی است که بجز اشعار فارسی با گویش بروجردی ، لری ، بختیاری و بویراحمدی شعر سروده استاد احمد معطری نیز نام آقای ترکاشوند را با عنوان مشاهیر و مفاخر و هنرمندان بروجردی در کتاب مفاخر بروجردی به ثبت رسانده در حال حاضر دو کتاب بنام های (پنجره های دلتنگی) و (دیوان اشعار) در دست چاپ دارند.

حسین ترکاشوند
زادهٔ۲۱ شهریور ۱۳۶۳ (۳۹ سال)
لرستان, بروجرد
ملیتایرانی
نژادلر
تحصیلاتدیپلم
استاد
  • استاد الهی
  • استاد احمد معطری
  • استاد مریم خادمی
پیشه
سال‌های فعالیت۱۳۹۵–اکنون (در اینستاگرام)
عنوانتخلص آشوب
همسر(ها)نام نامشخص (ازدواج ۱۳۸۱–اکنون)
فرزندان۳ | وی دختر ایشان دنیا ترکاشوند از هنرمندان سینما هستند.
خویشاوندانخواهر ایشان آزیتا ترکاشوند
افتخارات
  • پنجره های دلتنگی
  • دیوان اشعار
وبگاه

زندگی نامه[ویرایش]

حسین ترکاشوند علاقه زیادی به شعر داشته است و در همان سن ۱۵ سالگی شعر سرودن را آغاز کرد در کنار خواهر گرامیشان آزیتا ترکاشوند.

همچنان دنیا ترکاشوند دختر استان ترکاشوند از هنرمندان سینما هستند.

اشعار حسین ترکاشوند[ویرایش]

شاعر شعر
حسین ترکاشوند در گیر و دار چشم تو محکوم و کافر گشته ام

اسباب عیش و مستی ات از حجره ای دیگر بخر

من با تو مستی میکنم، ای وام دار عشق او مُردم ز جور عاشقی، عمرم چه زود آمد به سر

دل خسته ام از عاشقی کمتر مرا از خود بران من کوله بار حسرتم، دیگر مرا از سر ببر

چشمانم از عشق تو خیس، در سر هوایی جز تو نیست ای توتیای چشم او، این سینه را محکم بدر...

حسین ترکاشوند خواستم برایت شعری بگویم ...

چشمانت را دیدم ..... شعرم بند آمد.... دینم به باد رفت ....

حسین ترکاشوند چه کردی بامن ....

چه کردی بامن که یاد هم یادم نمی‌کند.... چنان غرق سینه ات شده ام ... که کشتی نوحم سوارم نمی‌کند...

حسین ترکاشوند نشسته ام پشت پنجره های دلتنگی ام ....

چه غریبانه میبرند در هیاهوی این شهر تمام من را ....

حسین ترکاشوند خوب خوبم ...

بهتر از آنچه فکرش را کنی .... فقط گاه گاهی .... سر به بیابان می‌گذارم...