پتشخوارگر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز لحن را بی طرف کردم+ترجمه جانبدارانه را تعدیل کرده و ترجمه درست را افزودم +سپس برچسب عدم بی طرفی ای که خودم گذاشته بودم را برداشتم
در مطلبی که منبع دارد دست نبرید مطلب خود را با ذکر منبع بنویسید اینطوری به نظر می رسد منبع این را گفته که نگفته، ابرابزار
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:Tabaristan-FA.svg|350px|بندانگشتی|چپ|نقشهٔ پهنه‌های جنوبی [[دریای کاسپیان|دریای کاسپی]]؛{{سخ}}'''پذشخوارگر'''، گستره‌ای از درهٔ خوار در کوهستان‌های شمال ری تا به مازندران را در بر می‌گیرد.]]
[[پرونده:Tabaristan-FA.svg|350px|بندانگشتی|چپ|نقشهٔ پهنه‌های جنوبی [[دریای کاسپیان|دریای کاسپی]]؛{{سخ}}'''پذشخوارگر'''، گستره‌ای از درهٔ خوار در کوهستان‌های شمال ری تا به مازندران را در بر می‌گیرد.]]
'''پتشخوارگر ''' یا '''پذشخوارگر ''' یا '''پتشوارگر ''' یا '''پدشخوارگر ''' یا '''پذشخوارگر ''' یا '''فدشخوارگر ''' یا '''فدشوارگر ''' نام سلسله جبالی از درهٔ خوار ری تا [[سواد کوه]] و [[دماوند]] و سلسله [[البرز]] تا [[بخش رودبار الموت شرقی|رودبار]] قزوین و سمنان و ارتفاعات آن می باشد پتشخوارگر گونهٔ [[پهلوی]] آن است و از سه واژه ترکیب شده‌است. در [[زبان پهلوی ساسانی|زبان پهلوی]] عصر ساسانی، پتش یعنی پیش، خوار نام ناحیتی است و گر به معنای کوه یا کوهستان است.<ref>تجلی تاریخ ایران، ص ۴۲۶</ref>
'''پتشخوارگر''' یا '''پذشخوارگر''' یا '''پتشوارگر''' یا '''پدشخوارگر''' یا '''پذشخوارگر''' یا '''فدشخوارگر''' یا '''فدشوارگر''' نام سلسله جبالی از درهٔ خوار ری تا [[سواد کوه]] و [[دماوند]] و سلسله [[البرز]] تا [[بخش رودبار الموت شرقی|رودبار]] قزوین و سمنان و ارتفاعات آن می‌باشد پتشخوارگر گونهٔ [[پهلوی]] آن است و از سه واژه ترکیب شده‌است. در [[زبان پهلوی ساسانی|زبان پهلوی]] عصر ساسانی، پتش یعنی پیش، خوار نام ناحیتی است و گر به معنای کوه یا کوهستان است.<ref>تجلی تاریخ ایران، ص ۴۲۶</ref>


سلسله جبال یاد شده در دورهٔ ساسانی به همین نام پذشخوارگر یا پتشخوارگر معروف بوده و در [[کارنامه اردشیر بابکان]] به همین نحو مذکور است. نام این ناحیه در بسیاری از کتاب‌های تاریخی آمده‌است.<ref>تجلی تاریخ ایران، ص ۴۳۱</ref>
سلسله جبال یاد شده در دورهٔ ساسانی به همین نام پذشخوارگر یا پتشخوارگر معروف بوده و در [[کارنامه اردشیر بابکان]] به همین نحو مذکور است. نام این ناحیه در بسیاری از کتاب‌های تاریخی آمده‌است.<ref>تجلی تاریخ ایران، ص ۴۳۱</ref>


در دوره پیش از [[ساسانیان]]، پدشخوار به داشتن مؤلفه‌ها از روح و گوهر ناایرانی در مردمش شهره بود؛ از این روی آنان را عموماً انیر (ناایرانی) می‌خواندند. اینان همان مردمی بودند که استرابون از آنان به‌نام «اناریاکائه» (Anariacae) یاد کرده‌است. در غرب پتشخوارگر [[مردمان گیلک|گیل‌های ایرانی]] که جنگاوران نام‌داری بودند، در جلگهٔ کرانه‌ای می‌زیستند. پس از گیل‌ها، [[کاسپی‌ها]] به کوهستان رانده شده بودند و پس از آن‌ها کادوسیان که گویا با گیل‌ها درآمیخته بودند، از کران دریا تا کوهستان‌ها بودباش داشتند. در آمل نیز [[مردم آمارد|آماردی‌ها]] می‌زیستند ، که بسیاری از ایرانشناسان برجسته همچون [[ریچارد فرای]]، [[کریستوفر برونر]] آنها را، مردمانی ایرانی‌تبار ([[آریایی]]) دانسته‌اند. اگرچه [[فرهاد یکم|فرهاد یکم اشکانی]]، شماری از ایشان را برای حفاظت از دروازهٔ خزر به ناحیت ماد کوچاند. آماردها در زیستگاه خویش با تپورها که از [[پارت|پرثوه]] بدانجا آمده بودند درآمیختند. در میان رود آمل و خلیج گرگان نیز قبایل ناایرانی دیگری به‌نام امریاکئه و [[دربیک‌ها|دریبیکس]] می‌زیستند. در نهایت، در عصر ساسانی، این قبایل در ایرانیان نابود شده و از آمیختگی‌ این مردمان انیرانی‌ (با نژاد غیر ایرانی‌) با [[ایرانیان]] جمعیت امروز مازن ([[مازندران]]) پدید آمد.<ref name="histcam1">{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=Yarshater |نام= E. | پیوند نویسنده = احسان یارشاطر |کتاب=The Cambridge History of Iran:Seleucid Parthian | پیوند= http://books.google.com/books?id=y7IHmyKcPtYC&lpg=PP1&pg=PA766#v=onepage&q&f=false | جلد = Volume 3 (1) |ناشر=Cambridge University Press, |سال=۱۹۸۳}}</ref>
در دوره پیش از [[ساسانیان]]، پدشخوار به داشتن مؤلفه‌ها از روح و گوهر ناایرانی در مردمش شهره بود؛ از این روی آنان را عموماً انیر (ناایرانی) می‌خواندند. اینان همان مردمی بودند که استرابون از آنان به‌نام «اناریاکائه» (Anariacae) یاد کرده‌است. در غرب پتشخوارگر [[مردمان گیلک|گیل‌های ایرانی]] که جنگاوران نام‌داری بودند، در جلگهٔ کرانه‌ای می‌زیستند. پس از گیل‌ها، [[کاسپی‌ها]] به کوهستان رانده شده بودند و پس از آن‌ها کادوسیان که گویا با گیل‌ها درآمیخته بودند، از کران دریا تا کوهستان‌ها بودباش داشتند. در آمل نیز [[مردم آمارد|آماردی‌های]] ناایرانی می‌زیستند، که بسیاری از ایرانشناسان برجسته همچون [[ریچارد فرای]]، [[کریستوفر برونر]] آنها را، مردمانی ایرانی‌تبار ([[آریایی]]) دانسته‌اند.{{مدرک}} اگرچه [[فرهاد یکم|فرهاد یکم اشکانی]]، شماری از ایشان را برای حفاظت از دروازهٔ خزر به ناحیت ماد کوچاند. آماردها در زیستگاه خویش با تپورها که از [[پارت|پرثوه]] بدانجا آمده بودند درآمیختند. در میان رود آمل و خلیج گرگان نیز قبایل ناایرانی دیگری به‌نام امریاکئه و [[دربیک‌ها|دریبیکس]] می‌زیستند. در نهایت، در عصر ساسانی، این قبایل در ایرانیان نابود شده و از آمیختگی این مردمان انیرانی (با نژاد غیر ایرانی) با [[ایرانیان]] جمعیت امروز مازن ([[مازندران]]) پدید آمد.<ref name="histcam1">{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=Yarshater |نام= E. | پیوند نویسنده = احسان یارشاطر |کتاب=The Cambridge History of Iran:Seleucid Parthian | پیوند= http://books.google.com/books?id=y7IHmyKcPtYC&lpg=PP1&pg=PA766#v=onepage&q&f=false | جلد = Volume 3 (1) |ناشر=Cambridge University Press, |سال=۱۹۸۳}}</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۵۵

نقشهٔ پهنه‌های جنوبی دریای کاسپی؛
پذشخوارگر، گستره‌ای از درهٔ خوار در کوهستان‌های شمال ری تا به مازندران را در بر می‌گیرد.

پتشخوارگر یا پذشخوارگر یا پتشوارگر یا پدشخوارگر یا پذشخوارگر یا فدشخوارگر یا فدشوارگر نام سلسله جبالی از درهٔ خوار ری تا سواد کوه و دماوند و سلسله البرز تا رودبار قزوین و سمنان و ارتفاعات آن می‌باشد پتشخوارگر گونهٔ پهلوی آن است و از سه واژه ترکیب شده‌است. در زبان پهلوی عصر ساسانی، پتش یعنی پیش، خوار نام ناحیتی است و گر به معنای کوه یا کوهستان است.[۱]

سلسله جبال یاد شده در دورهٔ ساسانی به همین نام پذشخوارگر یا پتشخوارگر معروف بوده و در کارنامه اردشیر بابکان به همین نحو مذکور است. نام این ناحیه در بسیاری از کتاب‌های تاریخی آمده‌است.[۲]

در دوره پیش از ساسانیان، پدشخوار به داشتن مؤلفه‌ها از روح و گوهر ناایرانی در مردمش شهره بود؛ از این روی آنان را عموماً انیر (ناایرانی) می‌خواندند. اینان همان مردمی بودند که استرابون از آنان به‌نام «اناریاکائه» (Anariacae) یاد کرده‌است. در غرب پتشخوارگر گیل‌های ایرانی که جنگاوران نام‌داری بودند، در جلگهٔ کرانه‌ای می‌زیستند. پس از گیل‌ها، کاسپی‌ها به کوهستان رانده شده بودند و پس از آن‌ها کادوسیان که گویا با گیل‌ها درآمیخته بودند، از کران دریا تا کوهستان‌ها بودباش داشتند. در آمل نیز آماردی‌های ناایرانی می‌زیستند، که بسیاری از ایرانشناسان برجسته همچون ریچارد فرای، کریستوفر برونر آنها را، مردمانی ایرانی‌تبار (آریایی) دانسته‌اند.[نیازمند منبع] اگرچه فرهاد یکم اشکانی، شماری از ایشان را برای حفاظت از دروازهٔ خزر به ناحیت ماد کوچاند. آماردها در زیستگاه خویش با تپورها که از پرثوه بدانجا آمده بودند درآمیختند. در میان رود آمل و خلیج گرگان نیز قبایل ناایرانی دیگری به‌نام امریاکئه و دریبیکس می‌زیستند. در نهایت، در عصر ساسانی، این قبایل در ایرانیان نابود شده و از آمیختگی این مردمان انیرانی (با نژاد غیر ایرانی) با ایرانیان جمعیت امروز مازن (مازندران) پدید آمد.[۳]

پانویس

  1. تجلی تاریخ ایران، ص ۴۲۶
  2. تجلی تاریخ ایران، ص ۴۳۱
  3. Yarshater، E. (۱۹۸۳). The Cambridge History of Iran:Seleucid Parthian. ج. Volume ۳ (۱). Cambridge University Press,.

منابع

حقیقت، عبدالرفیع، تجلی تاریخ ایران، مجموعه مقاله‌های تاریخی و جغرافیایی. تهران: انتشارات کومش ۱۳۷۰