کنیز: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Erebus De Lute (بحث | مشارکت‌ها)
←‏کنیز در اسلام: افزودن مطلب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
Ariobarzan (بحث | مشارکت‌ها)
جز ویرایش Erebus De Lute (بحث) به آخرین تغییری که Rahgozar1 انجام داده بود واگردانده شد
خط ۱۵: خط ۱۵:
{{اصلی| ملک یمین}}
{{اصلی| ملک یمین}}
در اسلام [[ملک یمین]] (به عربی: مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ) به کنیز یا برده زن گفته می شد.
در اسلام [[ملک یمین]] (به عربی: مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ) به کنیز یا برده زن گفته می شد.
در اصل کنیز در جهان اسلام و اعراب به معنی اسیر جنگی زن که به عنوان برده جنسی فروخته میشده است هم نام برده شده است.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۴ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۲۰:۳۱

کَنیز یا کَنیزَک در گذشته به معنای پیشخدمت مونث بوده‌است ولی بیشتر به معنای برده مونث از این واژه سود برده می‌شود.

کنیز یا ندیمه زن عیلامی در سنگ‌نگاره زن عیلامی و ندیمه

پیرامون واژه

فرهنگ فارسی دهخدا دربارهٔ کنیز چنین نوشته‌است[۱]:

پرستار و خدمتکار زنان باشد و به عربی جاریه خوانند. (برهان). زن مملوکه و پرستار زنان. (غیاث). خادمه و آن را برای تصغیر کنیزک گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). اَمه. مولاة. مقابل غلام. عبد. مولی. بنده. زن که بخرند خدمت را. صیغه. جاریه. داه. دده. برده مادینه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ترنی. (منتهی الارب). برده‌ای که دختر یا زن باشد و داه و لاچین و خدمتکار و پرستار زنانه و جاریه.(ناظم الاطباء). اوستا، «کنیا، کینین، کینیکا» (دختر جوان). پهلوی، کنیک. هندی باستان، «کنیه، کنیه». و این کلمه مرکب است از: کن (زن) + ییز (پسوند تصغیر) = یزه (دوشیزه). با پهلوی، پازند «کنیچک» قیاس شود. امروزه به معنی زن است و مجازاً به معنی پرستار استعمال می‌شود. (از حاشیه برهان چ معین)

در زبان پهلوی نیز واژه به ریختهای kanig و kanizag بوده که در هر دو شکل معنای دختر و نیز دختر پیشخدمت را می‌دهد.

کنیز واژه‌ای ترکیبی است از «کن + ‍یز». «کن» به معنای «زن» بوده و «‍یز»، «پسوند تصغیر» است.

کنیز در اسلام

در اسلام ملک یمین (به عربی: مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ) به کنیز یا برده زن گفته می شد.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. فرهنگ فارسی دهخدا

منابع

  • فرهنگ فارسی دهخدا