ویکی‌پدیا:گزیدن مقاله‌های برگزیده/محمدرضا پهلوی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

محمدرضا پهلوی[ویرایش]

محمدرضا پهلوی (ویرایشتاریخچهبحثپی‌گیری)

بحث زیر پایان یافته‌است و به‌زودی بایگانی خواهد شد.
برگزیده نشد
این مقاله بدون آمادگی و رضایت نویسندگان اصلی نامزد شده و کوششی نیز از طرف نامزدکننده جهت بهبود مقاله دیده نمی‌شود.Roozitaa (بحث) ‏۱۸ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۲۲ (UTC)[پاسخ]   

نامزدکننده: Armanjafari (بحثمشارکت‌ها) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۵۷ (UTC)[پاسخ]

موافق: این مقاله معیارهای لازم برای برگزیدگی از جمله عکس های مناسب و مطالب مفید و منابع معتبر را دارد. Armanjafari (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۵۷ (UTC)[پاسخ]

توضیح: من یکی از دو نویسنده اصلی مقاله هستم و هنوز این مقاله را آماده برای برگزیدگی نمی دانم. گله بسیار از نامزد کننده که قبل از نامزد کردن مشورتی با نویسندگان مقاله نکرده اند. --♦ بهزاد مدرس ♦ بحث ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۲۳ (UTC)[پاسخ]

توضیح: یک سری ایراد و تناقض وجود داره.چند نمونه برای مثال

در مورد کنفرانس گوآدلوپ گفته

حتی در کنفرانس گوادلوپ نیز امریکا حمایت خود از شاه را اعلام کرده بود

این جمله در تناقض با نطرات بسیاری دیگر از جمله نظر ابراهیم یزدی در کتاب آخرین تلاش ها در آخرین روزها که در آن آشکارا از حمایت آمریکا و فرانسه از انقلابیون در گوادلوپ پرده بر میداره و بهتره این ها هم در کنارش آورده بشه نه اینکه حمایت آمریکا از شاه به صورت یک فکت به خواننده القا بشه

پس از خروج بریتانیا از خلیج فارس، شاه نقش ژاندارمی منطقه را بر عهده گرفت.

این لغت ژاندارم دقیقا لغتیه که مخالفین شاه و همینطور کشورهای عربی که از قدرت و اقتدار ایران ناخشنود بودند به کار میبردن اونوقت یک تاریخدان آمده از همان لغت مخالفین در نوشته اش استفاده کرده!بهتره در این شرایط که نقل قول عینی نظر نویسنده بیطرفی را نقض میکنه برای بیطرف سازی لغت را عوض کرد مثلا بهتره گفته بشه مسئولیت حفظ امنیت منطقه را بر عهده گرفت.

محمدرضا پهلوی هرگز به عنوان یک «روشنفکر» شناخته نشده‌است. درواقع او روشنفکران را تحقیر می‌نمود.

برای من به عنوان خواننده این سوال پیش میاد این نتیجه گیری بر چه اساسی بوده؟مورخ بر پایه کدام نقل قول همچین چیزی گفته؟ بالاخره وقتی کسی همچین ادعایی میکنه باید استدلالی در کنارش برای حرف خودش بیاره.مثلا اگر منظور نویسنده تمسخر نوکران روس مثل جلال آل احمد یا افراد مرتجع واپسگرایی مثل علی شریعتی یا به اصطلاح روشنفکرنماها هستند این باید به توضیحات اضافه بشه.

اگر لحن مقاله و ایرادات آن در جهت هرچه بیطرف سازی اصلاح بشه برای برگزیدگی مناسب خواهد بود.و این را هم باید در نظر گرفت نوشته هر مورخی هرچند معتبر وحی منزل نیست و ممکنه ایراد داشته باشه.--یا علی (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۱۸ (UTC)[پاسخ]

جناب مهرشاد. در مورد کنفرانس گوادلوپ. اسناد موجود در مورد کنفرانس٬ افسانه دسیسه چینی ابرقدرتها علیه شاه در کنفرانس گوادلوپ که ساخته و پرداخته ذهن دایی جان ناپلئونی بعضی ایرانیان است را تایید نمی کند. اینجا قرار نیست حرفهای عوامانه ای که تو بالاترین تکرار می شود را تکرار کنیم. منبع این جمله کتاب ارزشمند دکتر میلانی است که با استفاده از جدیدترین اسناد منتشر شده در بایگانی های امریکا و انگلیس و شوروی نوشته شده است. ♦ بهزاد مدرس ♦ بحث ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۲۳ (UTC)[پاسخ]

اگر ایرادی در مقاله وجود دارد از شما کاربران ویکی پدیا خواهشمندم آن را اصلاح کنید. Armanjafari (بحث) ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۳۷ (UTC)[پاسخ]

وقتی فرد مقاله‌ای را نامزد می‌کند،‌ خود باید مسوؤل رفع ایرادات آن باشد نه اینکه فقط بگوید مقاله می‌تواند برگزیده شود.--Aliℜeza / ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۲۶ (UTC)[پاسخ]

بهزاد خان قضیه دایی جان ناپلئون نیست.وقتی در مورد 28 مرداد صحبت میشه با قاطعیت میگیم آمریکایی ها از اونر دنیا اومدن کودتا کردن رقتن و اصلا هیچ نقشی برای مردم خودمون قائل نیستیم این اسمش دایی جان ناپلئون گری نیست؟مگر در جریان همین انقلاب مصر رئیس جمهور آمریکا بر علیه مبارک موضع نگرفت آیا اسم این دسیسه چینی آمریکا بر ضد مبارکه! این یک امر خیلی عادیه که سران کشورها به خصوص ابرقدرت ها در مورد تغییر و تحولات کشورهای دیگه ابراز نظر میکنند . اسمش دسیسه نیست.

در مقاله گفته شده آمریکا در کنفرانس گوآدلوپ از شاه حمایت کرد و این را به صورت یک حقیقت قطعی بیان کرده.اما کتاب ابراهیم یزدی کاملا خلاف این را بیان میکنه و از خودش هم نگفته رفرنس معتبر داره.دو مورد را عیننا نقل قول میکنم

در هفتم ژانویه 1979 کنفرانس سران 4 کشور غربی پایان پذیرفت. پس از این کنفرانس اعلام شد سران 4 کشور آمریکا ، انگلیس ، فرانسه و آلمان بر مسئله ایران با هم توافق هایی کردند:نتیجه "شاه ایران در حالی که چشم به راه پاسخ ایلات متحده آمریکاست باید خود سرانجام تصمیم بگیرد که در ایران بماند یا برای یک مرخصی که ممکن است سرانجام منجر به پایان سلطنتش گردد برود.آمرکا به خاطر اعتراضات فزاینده و همه جانبه ایرانیان نمی تواند از او حمایت کند"

united press international janaury 8th 1979

یا در جای دیگر گفته شده است

برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر که همراه وی به گوادلوپ رفته بود بعدها اعتراف کرد که در مذاکرات سران دولت های غربی وقتی مسئله ایران مطرح و مورد بحث قرار گرفت نه تنها بر سر خروج شاه همه توافق کردند بلکه درباره محل اقامت شاه بعد از خروج از ایران نیز با هم گفتگو نمودند.

Power and Principle: Memoirs of the National Security Adviser by Zbigniew Brzezinski

این ها را مقایسه کنید با جمله مقاله به کل فرق داره.باید در کنار نظر میلانی این ها هم گفته بشه که به کیفیت مقاله کمک کنه.چون تاریخ مثل ریاضی که در اون 2 2 تا بشه 4 تا .باید همه جوانب را در نظر گرفت.

در مورد کودتای 28 مرداد هم من خیلی بحث دارم همینطور موارد دیگر که اگر ببینم دوستان نویسنده برای اصلاحات انعطاف نشون میدن کمال همکاری را برای بهبود مقاله خواهم کرد چون مقاله تاریخی اگر برگزیده میشه باید اطلاعات درست به خواننده بده نه به این شکل !من طرفدار شاه نیستم اما بعضی قسمت های این مقاله فقط سیاه نمایی در مورد شاه نکرده بلکه به نظرم به ایران و ایرانی توهین کرده.--یا علی (بحث) ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۰۲ (UTC)[پاسخ]

یزدی منبع معتبری نیست. شما اگر برای گفته هایتان منبع معتبری در حد دکتر میلانی بیاورید می توانیم آنرا به مقاله بیافزاییم. در ضمن لطفا بحثهای ویرایشی را در صفحه بحث خود مقاله انجام دهیم. ♦ بهزاد مدرس ♦ بحث ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۴۰ (UTC)[پاسخ]

دقت نکردید یزدی از خودش نگفته برای حرفاش منبع داده اولیش خبرگزاری یونایتد پرس اینترناسونال به تاریخ 8 ژانویه 1979 و دومی کتاب "قدرت و اصول" برژینسکی کسی که در کنفرانس گوآدلوپ حاضر بوده و سمت مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا را داشته.این دو منبع را فعلا در نظر بگیرید.

united press international janaury 8th 1979

Power and Principle: Memoirs of the National Security Adviser, 1977–1981. Farrar, Strauss, Giroux. 1983. ISBN 978-0-374-23663-2.

--یا علی (بحث) ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۱۵ (UTC)[پاسخ]

همه اینها که نشان دادید منبع اولیه هستند. من فرصتی شد مقاله گوادلوپ را هم اصلاح می کنم.♦ بهزاد مدرس ♦ بحث ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۰۶ (UTC)[پاسخ]
با توضیح ابتدایی جناب مدرس موافقم.به نظر در مباحث زیر اگر مطالبی افزوده شود بر بار محتوایی مقاله خواهد افزود:
  • خدمات و عملکرد محمد رضا ٬مثل خدمات عمرانی٬توریستی٬ساخت دانشگاه‌های نمونه٬ توسعه صنعت نفت وایجاد سازمان انرژی اتمی و ...
  • نخست وزیران شاه
  • تهدید به قطع فروش نفت توسط شاه
  • اهداف و چشم‌انداز های وی برای آینده ایران
  • استقلال بحرین و باز پس گیری جزایر سه‌گانه
با تشکر از زحماتتان.امید (بحث) ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۳۶ (UTC)[پاسخ]

ممنون از پیشنهاداتون.اما تا زمانی که لحن مقاله اصلاح نشه هر گونه تلاش برای برگزیدگی بی نتیجست.واقعا این چجور لحنیست؟ این مقاله با تمام محتویاتش در جمهوری اسلامی میتونه منتشر بشه چون همون حرفهای کتاب های تاریخ جمهوری اسلامی را تکرار کرده!خواننده از ویکیپدیا انتظار داره بی طرفی را رعایت کنه و یک مقاله استاندارد و منصفانه و متفاوت بنویسه.همچین اندیشه توده ای ها و ضد امپریالیست ها با استفاده از قیدهایی که در مورد محمدرضا پهلوی به کار رفتند در تمامی نقاط این مقاله به چشم میخوره که با کمی تامل می توان به مغرضانه بودن این مطالب پی برد.

در کل به نویسنده مقاله جناب مدرس باید گفت اگر منابع هم معتبر باشند باید در استفاده از جملات منابع بیطرفی را رعایت کرد و آنها را با لحنی درست و بیطرف بیان کرد.--یا علی (بحث) ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۴۴ (UTC)[پاسخ]

ما اینجا مقاله نمی نویسیم که شاه دوستان یا طرفداران جمهوری اسلامی٬ چپ و راست را راضی نگهداریم. اکثر منابع معتبری که مطالعه کرده ام بسیار انتقادی تر از این مقاله است. اگر انتظار دارید اینجا لحن تلویزیون های سلطنتی تکرار شود اشتباه کرده اید. در این مقاله هم باید نکات منفی و هم نکات مثبت گفته شود. من نمی توانم زیر فشار طرفداران شاه نکات منفی را سانسور کنم و برای خوشایند مخالفان شاه از ذکر نکات مثبت دوران سلطنت محمد رضا شاه خودداری کنم.♦ بهزاد مدرس ♦ بحث ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۳۵ (UTC)[پاسخ]

بهزاد جان من نمیگم شما به نفع شاه بنویس.من میگم لحن بی طرفانه بنویس.شما که سریع برچسب شاه دوست و دایی جان ناپلئون گری به ما میزنی اما خودت به این جمله ها نگاه کن

در سال ۱۳۴۱ شاه تحت فشار کندی، مجموعه‌ای از اصلاحات اقتصادی-اجتماعی را با عنوان «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و ملت» به اجرا گذاشت.

اگه واقعا فکر کنی آخه به رئیس جمهور آمریکا چه ارتباطی داره که مثلا نظام ارباب و رعیتی در ایران ملغی بشه و زنان ایران حق رای پیدا کنند و...که بخواد به شاه ایران فشار بیاره که کارهایی به نفع ملت ایران انجام بشه!کارهای خوبی هم که در اون دوران انجام شده با چسبانبوندنش به آمریکا در صدد لس کردن هستن.این با عرض معذرت همون ادبیات و سیاه نمایی های جمهوری اسلامیه و اون توده ای های مخالف که میخوان القا کنند شاه آب خوردنش هم به دستور آمریکا بوده!

بگفته امین صیغل اکثریت مردم ایران همیشه او را دست‌نشانده آمریکا می‌دانستند.

یک تاریخنگار واقعا معتبر چگونه میتونه از قول اکثریت مردم صحبت کنه.مگه رای گیری انجام شده؟چرا دست نشانده آمریکا چرا دست نشانده انگلیس نمیگن اونکه توجیه تاریخی بهتری داره. آیا غیر از اینه که دقیقا ذهنیت توده ای ها و ضد امریکایی ها را به اکثریت نسبت داده.

تشخیص ادبیات جمهوری اسلامی و مخالفین چپ بسیار سادست و مقصود اصلاح آنها از مقالست.--یا علی (بحث) ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۳۷ (UTC)[پاسخ]

هر دیدگاه ناخوشایند در مورد شاه دیدگاه جمهوری اسلامی نیست. هر دو نکته ای که دست گذاشته اید. دیدگاهی است که در اکثر منابع معتبر به آن برمی خورید. در مورد فشار امریکا بر شاه در مورد انجام اصلاحات در دهه شصت میلادی مکاتبات و اسناد زیادی از زمان آیزن هاور تا کندی در کتابهای معتبر منتشر شده است و موضوعی نیست که تنها دیدگاه جمهوری اسلامی باشد. این فشارها خصوصا پس از انقلاب ها و کودتاهایی که در مصر و عراق و الجزایر به وقوع پیوست شدت گرفت. دکتر میلانی نمونه ای از گزارشات امنیتی سیا در موردخطر قریب الوقوع کودتا و یا انقلاب در دهه شصت میلادی در ایران و مکاتبات امریکایی ها در مورد لزوم انجام اصلاحات را منتشر کرده است. در مورد دیدگاه مردم در مورد شاه٬ اتفاقا بد نیست که بررسی شود که دیدگاه مردم در مورد شاه چه بوده است. می دانم که طرفداران شاه منکر وجود نارضایتی فراگیر مردم در قبل از انقلاب هستند و علاقه دارند کل انقلاب را به دسیسه امریکا یا انگلیس بر علیه شاه تنزل بدهند. اما به هر حال منبع دانشگاهی چندی به این سطح نارضایتی عمومی مردم و ذهنیت های منفی موجود دست گذاشته اند. من چند منبع در حمایت این دیدگاه دارم. اما اگر شما منبع معتبری دارید که خلاف این می گوید لطفا به من نشان دهید.
من یک نکته دیگر را نیز اشاره کنم. من نمی توانم همه را در مورد چنین مقاله جنجالی راضی کنم. خیلی از نکات این مقاله مخالفان شاه را خوش نمی آید و خیلی از قسمت ها هم موافقان شاه را. من خودم چند جا در مقاله سراغ دارم که نیاز به بی طرف سازی دارد. اما هنوز وقت نکرده ام تا همه دیدگاه های موجود را در مقاله بگنجانم. ♦ بهزاد مدرس ♦ بحث ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۲۵ (UTC)[پاسخ]
  • در مقاله آمده‌است «نیکسون برای مقابله با قیمت بالای نفت ناچار شد تا دو بار (در سال‌های ۱۹۷۱ و ۱۹۷۲) ارزش دلار را کاهش دهد. اوپک نیز به رهبری شاه با این حرکت مقابله کرد و دو بار(هر بار اندکی پس از کاهش ارزش دلار) قیمت نفت را افزایش داد». [تأکید از من] اولاً که منبعی که برای این ادعا آورده شده‌است به نظر منبع ضعیفی می‌رسد. کتاب Bahrain که توسط یک جغرافی‌دان به نام Carol Ann Gillespie نوشته شده‌است منبع مناسبی برای این ادعا دربارهٔ اقتصاد و سیاست نفتی به نظر نمی‌رسد بالاخص که سایر آثار نویسندهٔ محترم نیز کتاب‌هایی از قبیل «اتیوپی»، «نیوزیلند» یا «مکزیک» است. دوم آنکه ایرانی که تاکنون تنها یک بار آن هم در سال‌های ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۴ یعنی در بدو تأسیس اوپک بر مسند دبیرکلی این سازمان تکیه زده‌است، چگونه می‌توانسته اقدامات اوپک برای افزایش قیمت نفت را رهبری کرده باشد؟ اگر موارد مورد اشارهٔ مقاله به نزاع اسرائیل و اعراب ربط داشته باشد، خوب است به این نکته اشاره کنم که مقالهٔ en:Arab–Israeli_conflict#1967–1973 به استناد کتاب Palestine and the Arab-Israeli Conflict کشورهای عربی مصر و سوریه را عامل افزایش چهار برابری قیمت نفت در خلال جنگ یوم کیپور به سال ۱۹۷۳ دانسته است. بنابراین خواستار آنم که یا از منبعی قوی‌تر برای پشتیبانی از این ادعا استفاده شود و یا این ادعا تعدیل شود. این موضوع مهمی است و نمی‌توان به راحتی از کنار آن گذشت. متشکرم. 4nn1l2 (بحث) ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۳۰ (UTC)[پاسخ]
  • در آخرین قسمت مقاله که به ثروت شاه اشاره دارد آمده‌است «رضا پهلوی در مصاحبه ای با برنامه پارازیت میزان دارایی خانواده اش را در زمان فوت پدرش حدود ۶۲ میلیون دلار اعلام کرده است.» که باید حذف شود. قضیه بیشتر به قضیهٔ روباه و دم و شاهد و ... شباهت دارد تا ادعایی آکادمیک! و به هیچ وجه با معیار استقلال منبع در سیاست اثبات‌پذیری ویکی‌پدیا همخوانی و سازگاری ندارد. 4nn1l2 (بحث) ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۵۹ (UTC)[پاسخ]
  • مقاله در کل هیچ آمار و رقمی را بیان نکرده‌است و فقط به ذکر کلی «افزایش یافت» یا «کاهش یافت» اشاره کرده‌است. قطعاً ذکر آمارها می‌تواند در روشن شدن مطلب به خواننده کمک کند. به طور خاص‌تر مثلاً در قسمت سیاست‌های نفتی به رهبری ایران در بالابردن قیمت نفت اشاره شده‌است ولی کوچک‌ترین اشاره‌ای به درآمدهای نفتی ایران نشده‌است. اینکه درآمدهای نفتی ایران از ۳۴ میلیون دلار در سال ۱۳۳۳ به ۵۵ میلیارد دلار در سال ۱۳۵۴ رسیده‌است؛ اینکه «طی این سال‌ها، به طور متوسط بیش از ۶۰ درصد درآمد دولت و ۷۰ درصد درآمد ارزی سالانه از این منبع تأمین می‌شد. بر این مبنا ایران به دولتی نفتی، یا به تعبیر بعضی به یک دولت رانتی به معنای واقعی کلمه تبدیل شده بود» (تاریخ ایران مدرن نوشتهٔ یرواند آبراهامیان) یا مثلاً در قسمت ارتش باز مقاله چنین مشکلی را دارد. بهتر است برای ذکر این مطلب که شاه چه میزان پول صرف ارتش می‌کرد به جای آنکه به متن تلگراف آیزنهاور اشاره کرد (به طوری که قضیه برای بسیاری مبهم می‌ماند) به چند رقم و آمار اشاره کرد (تا فهم قضیه برای همگان آشکار شود). مثلاً به جایش بنویسید «بین سال‌های ۱۳۳۲ و ۱۳۵۶، بودجهٔ نظامی در ایران دوازده برابر شد و سهم آن در بودجهٔ سالانه از ۲۴ به ۳۵ درصد رسید.» (تاریخ ایران مدرن نوشتهٔ یرواند آبراهامیان) یا آنجا که می‌گوید «دستور منع تیراندازی مستقیم ارتش به مردم (که منجر به پیروزی انقلاب با تلفاتی ناچیز شد) و همچنین وسواس شاه در چیدن و انتخاب فرماندهان ارتش بگونه‌ای که همیشه فرمانبردار او باشند، در نهایت منجر به این شد که در نبود یک شاه تصمیم گیرنده، فرماندهان ارتش فاقد قدرت تصمیم گیری باشند.» [تأکید از من] به جای «تلفاتی ناچیز» همان رقم منتشرنشدهٔ بنیاد شهید را بنویسید که تعداد کشته‌شدگان انقلاب را ۲٬۷۸۱ نفر حساب کرده‌است تا منظور از «ناچیز» مشخص شود. [توضیح: این ۲٬۷۸۱ نفر همان رقمی است که عمادالدین باقی بر پایهٔ آن می‌گوید تعداد کشته‌های حوادث ۱۷ شهریور ۱۳۵۶ هشتاد و چهار نفر است وگرنه منابع ج.ا. که شمار کشته‌های انقلاب را ۶٬۰۰۰ می‌دانند.] 4nn1l2 (بحث) ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۱:۰۶ (UTC)[پاسخ]
  • مخالف متن و لحن نوشتار پُر است از سخنان مغرضانه و یک‌طرفه نسبت به محمدرضا پهلوی. حداقل‌های بی‌طرفی و استفاده از منابع معتبر در نوشتار به هیچ عنوان رعایت نشده. Gnosis (بحث) ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۱۴ (UTC)[پاسخ]
Gnosis گرامی، تفاوت بسیاری است بین جانبداری و اعمال دیدگاه غالب و آکادمیک. این را لطفا بخوانید.

دیدگاه‌های به چالش کشیده نشده که بر سر آن‌ها اختلاف نظری وجود ندارد و توسط منابع معتبر مطرح شده‌اند معمولاً باید به عنوان دیدگاه ویکی‌پدیا ارائه شوند.

حال اگر در موضوعی بین مورخین آکادمیک اختلاف نظر وجود دارد، باید تمامی دیدگاههای معتبر را وزنی یکسان داد.--وحید قاسمیان (بحث) ‏۱۱ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۳۷ (UTC)[پاسخ]