غایرخان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
JYBot (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۵: خط ۱۵:
| نشانی = http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-bd8335b33c164ef4adc244c6f8f3736d-fa.html| تاریخ بازبینی = ۸ خرداد ۱۳۹۱}}
| نشانی = http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-bd8335b33c164ef4adc244c6f8f3736d-fa.html| تاریخ بازبینی = ۸ خرداد ۱۳۹۱}}


[[رده:درگذشتگان ۱۲۱۹ (میلادی)]]
[[رده:خوارزمشاهیان]]
[[رده:خوارزمشاهیان]]



نسخهٔ ‏۶ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۵۳

غایرخان یا اینالچق حاکم شهر اترار (فاراب) در زمان سلطنت خوارزمشاهیان بود. او با ترکان خاتون مادر خوارزمشاه خویشاوندی داشت. از غایرخان به عنوان مسبب حمله مغول به ایران یاد می‌شود.[۱]

چنگیز خان ایجاد رابطه با سلطان محمد خوارزمشاه را وسیله‌ای برای برقراری تجارت بین دو دولت می‌دانست. در همین جهت اولین سفیر سلطان خوارزم را هم در جلوی دروازهٔ پکن پذیرفت و ضرورت تجارت بین مغول و قلمرو سلطان را لازمهٔ ایجاد روابط دوستی اعلام کرد. در جریان همین احوال تعدادی بازرگان مسلمان از قلمرو سلطان پاره‌ای اجناس به ولایت خان مغول بردند و چنگیز هرچند در آغاز ورود با آنها با خشونت رفتار کرد، سرانجام از آنها دلجویی نمود و آنها را به خشنودی بازگرداند. در بازگشت آنها، تعدادی بازرگان مغول که تعدادشان به ۴۵۰ نفر می‌رسید و ظاهراً اکثر آنها نیز مسلمانان ولایت وی بودند با پاره‌ای اجناس به همراه ایشان و با نامه‌ای شامل توصیهٔ آنها و درخواست برقراری رابطه بین دو دولت، به قلمرو سلطان خوارزمشاه فرستاد، اما غایرخان این بازرگانان را هنگامیکه از سرحد آن ناحیه وارد قلمرو سلطان می‌شدند را به طمع مال و به اتهام جاسوسی در همانجا توقیف کرد و سپس با اجازهٔ سلطان محمد خوارزمشاه که در آن هنگام در ولایت عراق بود و گزارش غایرخان را نشانهٔ سوءنظر چنگیز تلقی کرد، تمامی این بازرگانان را قتل عام کرد. سفیری هم که بعد از آن از جانب چنگیز آمد و حامل اعتراض خان مغول و مطالبهٔ جبران این واقعه بود، به قتل آمد و خان مغول به تلافی این اهانت هجوم به قلمرو سلطان را اجتناب ناپذیر یافت.[۲]

پانویس

جستارهای وابسته

منابع

  • زرین‌کوب، عبدالحسین (۱۳۹۰). روزگاران. تهران: انتشارات سخن. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۹۶۱-۱۱-۱. پارامتر |چاپ= اضافه است (کمک)
  • «غایرخان». لغت نامه دهخدا. دریافت‌شده در ۸ خرداد ۱۳۹۱.