پارادوکس دروغگو: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
Arminale (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''پارادوکس‌های دروغگو'''{{به انگلیسی|Liar paradox}} یکی از گروه-پارادوکس‌های [[خودارجاعی|خودارجاع]] هستند. این پارادوکس‌ها به صورت‌های مختلفی قابل طرح هستند:
'''پارادوکس‌های دروغگو'''{{به انگلیسی|Liar paradox}} یکی از گروه-پارادوکس‌های [[خودارجاعی|خودارجاع]] هستند. این پارادوکس‌ها به صورت‌های مختلفی قابل طرح هستند:
* جملهٔ بعدی صحیح است. جملهٔ قبلی کاذب است.
* جملهٔ بعدی صحیح است. جملهٔ قبلی دروغ است.
* این جمله‌ای که همین الان دارم می‌گویم کاذب است.<ref name=s>{{یادکرد|فصل=فصل پنجم:دلالت به خود|کتاب=منطق|نویسنده=گراهام پریست|ترجمه=بهرام اسدیان|ناشر=نشر ماهی|چاپ=|شهر=تهران|کوشش=|ویرایش=|صفحه=صفحه ۵۹ تا ۶۵|سال=۱۳۸۷|شابک=}}</ref>
* این جمله‌ای که همین الان دارم می‌گویم دروغ است.<ref name=s>{{یادکرد|فصل=فصل پنجم:دلالت به خود|کتاب=منطق|نویسنده=گراهام پریست|ترجمه=بهرام اسدیان|ناشر=نشر ماهی|چاپ=|شهر=تهران|کوشش=|ویرایش=|صفحه=صفحه ۵۹ تا ۶۵|سال=۱۳۸۷|شابک=}}</ref>
* اپیمندس اهل کرت می‌گوید: همه اهالی کرت دروغگو هستند.
* اپیمندس اهل کرت می‌گوید: همه اهالی کرت دروغگو هستند.


برای مثال در مورد دوم می‌پرسیم که آیا این گزاره صادق است یا کاذب؟ اگر صادق باشد، آنچه می‌گوید درست و مطابق با واقع است، پس درست می‌گوید که کاذب است، پس کاذب است، و این در حالی است که کمی پیش‌تر گفتیم صادق است، پس این گزاره هم صادق است و هم کاذب. حال اگر فرض کنیم که کاذب باشد، از آن‌جا که خودش هم به کذب خود اذعان می‌کند؛ صادق است. در هر دو حالت(چه در ابتدا آن را صادق درنظر بگیریم و چه کاذب) به نظر می‌رسد که نهایتآ این گزاره هم صادق است و هم کاذب.<ref name=s>{{یادکرد|فصل=فصل پنجم:دلالت به خود|کتاب=منطق|نویسنده=گراهام پریست|ترجمه=بهرام اسدیان|ناشر=نشر ماهی|چاپ=|شهر=تهران|کوشش=|ویرایش=|صفحه=صفحه ۵۹ تا ۶۵|سال=۱۳۸۷|شابک=}}</ref>
برای مثال در مورد دوم می‌پرسیم که آیا این گزاره راست است یا دروغ؟ اگر راست باشد، آنچه می‌گوید درست و مطابق با واقع است، پس درست می‌گوید که دروغ است، پس دروغ است، و این در حالی است که کمی پیش‌تر گفتیم راست است، پس این گزاره هم راست است و هم دروغ. حال اگر فرض کنیم که دروغ باشد، از آن‌جا که خودش هم به کذب خود اذعان می‌کند؛ راست است. در هر دو حالت(چه در ابتدا آن را راست درنظر بگیریم و چه دروغ) به نظر می‌رسد که نهایتآ این گزاره هم راست است و هم دروغ.<ref name=s>{{یادکرد|فصل=فصل پنجم:دلالت به خود|کتاب=منطق|نویسنده=گراهام پریست|ترجمه=بهرام اسدیان|ناشر=نشر ماهی|چاپ=|شهر=تهران|کوشش=|ویرایش=|صفحه=صفحه ۵۹ تا ۶۵|سال=۱۳۸۷|شابک=}}</ref>


نسخهٔ دیگرِ پارادوکس که صورتی ساده‌شده از [[پارادوکس راسل]] است:
نسخهٔ دیگرِ پارادوکس که صورتی ساده‌شده از [[پارادوکس راسل]] است:

نسخهٔ ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۰۲

پارادوکس‌های دروغگو(به انگلیسی: Liar paradox) یکی از گروه-پارادوکس‌های خودارجاع هستند. این پارادوکس‌ها به صورت‌های مختلفی قابل طرح هستند:

  • جملهٔ بعدی صحیح است. جملهٔ قبلی دروغ است.
  • این جمله‌ای که همین الان دارم می‌گویم دروغ است.[۱]
  • اپیمندس اهل کرت می‌گوید: همه اهالی کرت دروغگو هستند.

برای مثال در مورد دوم می‌پرسیم که آیا این گزاره راست است یا دروغ؟ اگر راست باشد، آنچه می‌گوید درست و مطابق با واقع است، پس درست می‌گوید که دروغ است، پس دروغ است، و این در حالی است که کمی پیش‌تر گفتیم راست است، پس این گزاره هم راست است و هم دروغ. حال اگر فرض کنیم که دروغ باشد، از آن‌جا که خودش هم به کذب خود اذعان می‌کند؛ راست است. در هر دو حالت(چه در ابتدا آن را راست درنظر بگیریم و چه دروغ) به نظر می‌رسد که نهایتآ این گزاره هم راست است و هم دروغ.[۱]

نسخهٔ دیگرِ پارادوکس که صورتی ساده‌شده از پارادوکس راسل است:

  • یک آرایشگر در شهری هست که می‌گوید: «فقط و حتماً سرِ کسانی را اصلاح می‌کنم که خودشان سرِ خودشان را اصلاح نمی‌کنند». سوال این است: این آرایشگر سرِ خودش را اصلاح می‌کند یا نه؟ اگر بکند باید نکند و اگر نکند باید بکند.

همچنین یکی از تفسیرهای ممکن برای عبارت دانم که ندانم، آن را یک خودارجاعی از نوع پارادوکس دروغگو معرفی می‌کند و پارادوکس سقراط می‌نامد.

یکی از راهِ‌حل‌هایی که برای حل این پارادوکس‌ها پیشنهاد شده ادعای اینست که در هیچ زبانی حقِ صحبت دربارهٔ صدق و کذبِ گزاره‌هایِ خودِ آن زبان وجود ندارد. در نظریهٔ مجموعه‌ها این حرف معادلِ آن است که هیچ مجموعه‌ای نمی‌تواند عضوِ خودش باشد.

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ گراهام پریست (۱۳۸۷)، «فصل پنجم:دلالت به خود»، منطق، ترجمهٔ بهرام اسدیان، تهران: نشر ماهی، ص. صفحه ۵۹ تا ۶۵