حسامالدین چلبی: تفاوت میان نسخهها
RDShahriar (بحث | مشارکتها) |
RDShahriar (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
== خاندان چلبی == |
== خاندان چلبی == |
||
حسام الدین چلپی کُرد و اهل ارومیه بوده است و از این روست که مولانا در مقدمه مثنوی معنوی میگوید: اَلاُرْمَویُّ الاَصْلِ الْمُنْتَسَبُ اِلی الشَّیْخِ المُکَرَّمِ بِما قال اَمْسَیْتُ کُردیّاً وَ اَصْبَحْتُ عَرَبیّاً قَدَّسَ اللهُ رُوحَهُ <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مقدمه مثنوی معنوی}}</ref> یعنی در اصل از |
حسام الدین چلپی کُرد و اهل ارومیه بوده است و از این روست که مولانا در مقدمه مثنوی معنوی میگوید: اَلاُرْمَویُّ الاَصْلِ الْمُنْتَسَبُ اِلی الشَّیْخِ المُکَرَّمِ بِما قال اَمْسَیْتُ کُردیّاً وَ اَصْبَحْتُ عَرَبیّاً قَدَّسَ اللهُ رُوحَهُ <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مقدمه مثنوی معنوی}}</ref> یعنی در اصل از کردهای اهل ارومیه است و از طریق این سخن معروف که «به هنگام خفتن کُرد بودم و بامدادان عرب برخاستم»، نسبتی به شیخ بزرگواری دارد که گوینده ی این سخن است. |
||
این شیخ که عبارت «امسیتُ کردیاً...» منسوب به اوست را شادروان قزوینی ابن یزدانیار اُرموی درگذشته به سال ۳۳۲ هـ دانسته است (حاشیهی شدّ الازار). برخی چون گولپینارلی احتمال ضعیفتری هم دادهاند که این شخص تاج العارفین ابوالوفای کُردی درگذشتهی ۵۰۱ هـ باشد. مشهور است که ابوالوفای کُردی مردی امّی بود. روزی برای آزمودن و شرمنده کردن او از وی خواستند که وعظ کند. او وعظ خود را با جملهیی عربی آغاز کرد که «اَمسیتُ کردیّا و اَصبحتُ عربیّاً»... بیفزاییم که این صورت عبارت سابقه دارد و از جمله از قول محمد بن جریر طبری، در حکایت یک شبه آموختن علم عروض، آمده است که: «فامسیتُ غیر عروضی و اصبحتُ عروضیاً». <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معجم الادبا، چاپ بیروت، ص ۲۴۴۹}}</ref> |
این شیخ که عبارت «امسیتُ کردیاً...» منسوب به اوست را شادروان قزوینی ابن یزدانیار اُرموی درگذشته به سال ۳۳۲ هـ دانسته است (حاشیهی شدّ الازار). برخی چون گولپینارلی احتمال ضعیفتری هم دادهاند که این شخص تاج العارفین ابوالوفای کُردی درگذشتهی ۵۰۱ هـ باشد. مشهور است که ابوالوفای کُردی مردی امّی بود. روزی برای آزمودن و شرمنده کردن او از وی خواستند که وعظ کند. او وعظ خود را با جملهیی عربی آغاز کرد که «اَمسیتُ کردیّا و اَصبحتُ عربیّاً»... بیفزاییم که این صورت عبارت سابقه دارد و از جمله از قول محمد بن جریر طبری، در حکایت یک شبه آموختن علم عروض، آمده است که: «فامسیتُ غیر عروضی و اصبحتُ عروضیاً». <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معجم الادبا، چاپ بیروت، ص ۲۴۴۹}}</ref> |
نسخهٔ ۲۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۵۰
حسامالدین حسن چَلَبی[۱] از عارفان و ارباب طریقت و از جمله اخیها و فتیان بود.
زندگی
حسام الدین چلبی در سال ۶۲۲ قمری در قونیه متولد شد ولی چون خانواده او اصلاً از کردهای اهل ارومیه بوده و به قونیه مهاجرت کرده بودند به همین دلیل مولانا او را در مقدمه مثنوی اورموی اصل خوانده است.[۲][۳][۴][۵] (لقب دیگر او «ابن اخی ترک» بخاطر این بود که یکی از خانههای فتوت دور و ور قونیه را پدر وی محمد صاحب بود[۶]) که از سال ۶۶۲ تا ۶۷۲ هجری قمری مصاحب و همنشین مولوی بود و به وجود آمدن مثنوی معنوی یادگار این دورهاست و حتی نظم کتاب مثنوی به درخواست او صورت گرفت اما قبل از آغاز نظم دفتر دوم زوجهٔ حسام الدین وفات یافت و مولانا هم پسر جوانش علاءالدین محمد را که سی و شش سال داشت از دست داد و از شدت تأثر به جنازهٔ او حاضر نشد.(اما بدون شک ریشه ی این اختلاف مربوط به کدورت و یا شاید نفرت موجود بین علا الدین و شمس تبریزی و پایان زندگی نامعلوم شمس در این بین میباشد) درست است که بین علاءالدین با پدر دراین ایّام اختلافاتی وجود داشت اما بدون شک این اختلافات مانع از تأثر شدید پدر در مرگ فرزند نشد. به این ترتیب مدت دو سال نظم مثنوی متوقف شد و در سال ۶۶۲ هجری قمری مجدداً آغاز شد.
ذکر چلبی در مثنوی معنوی بارها آمدهاست چنانکه مثنوی را به تعبیر شاعرانه حسامی نامه نیز خواندهاست. حسام الدین نزد مولانا مقامی والا و عزیز داشت تا بدانجا که آوردهاند: «روزی مولانا با جمع اصحاب به عیادت چلبی میرفت در میان محله سگی برابر آمد، کسی خواست او را برنجاند فرمود که سگ کوی چلبی را نشاید زدن.»
آن سگی را که بود در کوی او | من به شیران کی دهم یک موی او |
همچنین آوردهاند که از مولانا سؤال کردند که از این سه خلیفه و نایب کدامین اختیار است؟ گفت: مولانا شمس الدین به مثابت آفتاب است و شیخ صلاح الدین درمرتبهٔ ماه است و حسام الدین چلبی میانشان ستاره ایست روشن و رهنما.
وی در سال ۶۸۳ درگذشت.[۷] آرامگاه حسام الدین چلبی در قونیه ترکیه قرار دارد.
خاندان چلبی
حسام الدین چلپی کُرد و اهل ارومیه بوده است و از این روست که مولانا در مقدمه مثنوی معنوی میگوید: اَلاُرْمَویُّ الاَصْلِ الْمُنْتَسَبُ اِلی الشَّیْخِ المُکَرَّمِ بِما قال اَمْسَیْتُ کُردیّاً وَ اَصْبَحْتُ عَرَبیّاً قَدَّسَ اللهُ رُوحَهُ [۸] یعنی در اصل از کردهای اهل ارومیه است و از طریق این سخن معروف که «به هنگام خفتن کُرد بودم و بامدادان عرب برخاستم»، نسبتی به شیخ بزرگواری دارد که گوینده ی این سخن است.
این شیخ که عبارت «امسیتُ کردیاً...» منسوب به اوست را شادروان قزوینی ابن یزدانیار اُرموی درگذشته به سال ۳۳۲ هـ دانسته است (حاشیهی شدّ الازار). برخی چون گولپینارلی احتمال ضعیفتری هم دادهاند که این شخص تاج العارفین ابوالوفای کُردی درگذشتهی ۵۰۱ هـ باشد. مشهور است که ابوالوفای کُردی مردی امّی بود. روزی برای آزمودن و شرمنده کردن او از وی خواستند که وعظ کند. او وعظ خود را با جملهیی عربی آغاز کرد که «اَمسیتُ کردیّا و اَصبحتُ عربیّاً»... بیفزاییم که این صورت عبارت سابقه دارد و از جمله از قول محمد بن جریر طبری، در حکایت یک شبه آموختن علم عروض، آمده است که: «فامسیتُ غیر عروضی و اصبحتُ عروضیاً». [۹]
ریشه واژه چلبی هنوز روشن نیست و فرضیه ترکی، یونانی و سریانی (چلیپا) و کردی و یک زبان ناشناخته آنوتولی برای آن داده شدهاست[۱۰]. چلبی در زبان ترکی به معنی بزرگ، آقا و سروراست. در زبان کردی به معنی خدا و اولیا میباشد[۱۰]. در زبان سریانی این واژه از چلیپا (صلیب) برگرفته شدهاست و به مردان مقدس اختصاص دارد[۱۰]. . ریشه این واژه در یونانی به معنی «مقام بالا» و «خوش آواز» است[۱۰]. این لقب نخستین بار به حسام الدین نخستین سر سلسله طریقه مولویه و از خاصترین شاگردان مولانا و دوست بهاء ولد فرزند مولانا تعلق گرفت. از آن پس این نام به بزرگترین فرزند ذکور از نسل مولانا اختصاص داشت و بعدها به عنوان نام فامیل این خانواده درآمد. مقر این طریقه بنا به قولی در شهر حلب سوریه بود و این منطقه از سوریه بیشترین مرکز اجتماع طریقه مولویه بودهاست. خاندان چلبی چند ملیتی است و البته نسبتی فامیلی هم با چلبیهای عراق که عرب و شیعه هستند، دارند و همچنین شجرهنامهای دارند که رابطه آنها تا بهاءولد فرزند مولانا را نشان میدهد.[۱۱]
بعد از مولانا پسرش (بهاء ولد) به حسامالدین مقام چلبی و شیخیت را میدهد. همانطور بعد از حسامالدین به تمام فرزندان ذکور و پسر از نسل مولوی مقام چلپی اعطا شد و بعد از این که قانون شناسنامه و انتخاب نام فامیل صادر شد این افراد به اسم چلبی شناسنامه گرفتند.[۱۲]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ اورمیه در گذر زمان - حسن انزلی - انتشارات دستان - 1384 - صفحه 810
- ↑ Franklin D. Lewis, "Rumi: Past and Present, East and West: The life, Teaching and poetry of Jalal Al-Din Rumi", Oneworld Publication Limited, 2008 According to Franklin: “Rumi traces Hosam al-Din’s descent through a famous but uneducated mystic, Abu al-Vafa Kordi (d. 1107). This would mean Hosam al-Din had some Kurdish blood, which makes perfect sense, since Rumi describes his family as hailing from Urmia in Northwestern Iran”(pg 215-216).
- ↑ “Husam al-Din Chelebi’s grandfather was a great saint, Shaykh Taj al-Din Abu al-Wafa, who was Kurdish and died in Baghdad in 1107. Although this great saint was illiterate, he was a Gnostic. Some members of the community who only valued education levels, high positions, wealth, and physical appearances asked him to preach to them in order to embarrass this great saint. Shaykh Abu al-Wafa al-Kurdi replied: “God willing, I shall preach tomorrow. Be present. ” The night he supplicated sincerely to God, performed the ritual prayer, and went to bed. In his dream he saw the Prophet of Islam. The Prophet gave good news to this illiterate Kurdish saint: “God manifested Himself to him through his name ‘Alim (All knowing) and Hakim (All-Wise). ”. The next day when he sat on the Kursi, or chair, to begin his sermon in the mosque, his first sentence was: “I slept as a Kurd at night and got up as an Arab in the morning”(Şefik Can, M. Fethullah Gulen, Zeki Saritoprak, "Fundamental of Rumi's Thought: A Mevlevi Sufi Perspective", Tughra; Second edition edition (December 1, 2005). Pp 78)
- ↑ در تلخیصالآثار فی عجائبالاقطار که کتابی در جغرافیاست تألیف عبدالرّشیدبن صالحبن نوری باکویی در ذیل عنوان «اُرمیه
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۱۴ مه ۲۰۱۲. دریافتشده در ۲۰ اوت ۲۰۱۲.
- ↑ Şefik Can, M. Fethullah Gulen, Zeki Saritoprak, “Since Husam al-Din’s father was the head of Akhi group living in and around Konya, he was called “Akhi Turk”. (pg 78)
- ↑ تفسیر مثنوی مولوی. جلال الدین همایی. نشر هما. تهران ۱۳۶۶
- ↑ مقدمه مثنوی معنوی.
- ↑ معجم الادبا، چاپ بیروت، ص ۲۴۴۹.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ منبع: W. BARTHOLD-[B. SPULER]). "Chelebi" Encyclopaedia of Islam. Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2007. Brill onlien edition
- ↑ Persianv.com | عکس و گفتگو با نواده مولانا !!
- ↑ گفتگو هممیهن با نواده مولوی
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ حسامالدین چلبی موجود است. |