پرش به محتوا

بحث:فعل‌های فارسی

محتوای صفحه در زبان‌های دیگر پشتیبانی نمی‌شود
افزودن مبحث
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
آخرین نظر: ۳ سال پیش توسط برسام در مبحث جدول فعل ها

بن‌‌های مضارع

[ویرایش]

بسیاری از بن‌‌های مضارع نوشته‌نشده، از نظر من بدیهی هستند. به عنوان مثال، بن مضارع «آشفتن»، «آشوب» (مانند «شهر آشوب»)، بن مضارع «بخشودن»، «بخشای» (مانند «بخشاینده») و بن مضارع «پرهیزیدن/پرهیختن»، «پرهیز» (مثلاً «ناپرهیزی» یا «از ... بپرهیزید») است. خواستم بدانم اگر نوشته‌ نشدن این بن‌ها دلیل خاصی ندارد، آن را به جدول اضافه کنم.

چرا که نه، حتما این کار را بکنید.اگر مصدری هم از قید قلم افتاده بود بیافزایید--هریوا ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۰، ساعت ۰۴:۴۱ (UTC)پاسخ

دوستان ارجمند، من برخی از بن‌های مضارعی که به نظرم رسید را افزودم. اگر مرتکب اشتباهی شدم، لطفاً‌ گوشزد کنید. در ضمن به نظر می‌رسد باید درباره‌ی مصادر جعلی (سرودن / سراییدن)، مصادر گذرا شده (باراندن / بارانیدن) و مصادری که به دو شکل نزدیک به هم نوشته می‌شود (افسردن / فسردن، شکافیدن / شگافیدن)، تصمیم‌گیری شود. یا باید همه‌ی آن‌ها به جدول اضافه شوند (مثل «گسلیدن» که در جدول نیست)‌ یا باید حذف شوند و یا در پرانتز نوشته شوند. لطفاً اگر کسی نظری دارد، دریغ نکند.

بدفهمی مقاله دکتر باطنی

[ویرایش]

یکی به استناد عنوان مقاله‌ی دکتر باطنی به نام "زبان فارسی زبان عقیم" اشاره میکند و میخواهد آن را برای خوار کردن زبان فارسی بکار ببرد. در برنامه‌ی صدای امریکا که دکتر باطنی حضور داشتند ، وی گفت مراد من از «زبان فارسی، زبانی عقیم!» (با علامت تعجب) بوده است، یعنی من این نظر را رد کرده‌ام که فارسی عقیم است. همچنین اگر پان‌ترکیستها کل مقاله را بدون غرض بخوانند به این نکته میرسند که بحث دکتر باطنی در رابطه با افعال برساخته میباشد و در نقد کسانی هست که این افعال را "جعلی" میدانند و آن را نمی‌پسندند. برای نمونه در رابطه با همان واژه‌ی Ionization در مقاله دکتر باطنی میتوان به مقاله دکتر ملایری رجوع کرد:

- نوشته‌ای قدیمی از دکتر محمد حیدری ملایری با عنوان بحثی درباره‌ی صرف فعل در زبان علمی فارسی

همچنین اگرآن کس نمیخواهند کل مقاله‌ی دکتر باطنی را بخواهند، بهتر است حداقل همان ده جمله‌ی آخر را بخوانند:

"در پاسخ این بزرگواران باید گفت: اولا " قطبیدن" از نظر ساخت هیچ فرقی با " طلبیدن" ندارد که عنصری و ناصرخسرو و خیام و سعدی و مولوی و حافظ و دیگر بزرگان ادب فارسی آن را به کار برده اند ( نگاه کنید به مدخل "طلبیدن" در لغت نامهً دهخدا). ثانیا واژه هایی مانند polarize ، iodize ، ionize و نظایر آن نیز در آثار بزرگان ادب انگلیسی مانند شکسپیر و میلتون و بایرون و جز آن دیده نمی شوند. ولی ساخته شدن این مصدرها در زبان انگلیسی و دهها مشتقی که از آنها به دست می آید هیچ زیانی به گنجینهً ادب زبان انگلیسی وارد نکرده است. امروز شور و شوق برای خواندن آثار شکسپیر شاید بیش از روزگاری باشد که این واژه ها ساخته نشده بودند. در واقع این دو قضیه هیچ ارتباطی با هم ندارند......"

کل نقد ایشان بر برخی ادیبان فارسی پیرامون این نکته است که نباید از فعل‌های برساخته(موسوم به جعلی) پرهیز کرد و باید آنها را در زبان علمی فارسی وارد کرد.

ولی در اینجا نیز باید به دکتر باطنی خرده گرفت زیرا با اینکه در آخر مقاله فرمول توانمندی زبان‌فارسی را پیشنهاد نمودند (و هرچند نظر ایشان در رابطه با خط فارسی اشتباه است زیرا خط چینی و ژاپنی بسیار دشوارتر از خط فارسی هستند) ولی چون توضیح مناسبی در رابطه با عنوان در خود مقاله ندادند، ناچار پان‌ترکسیتهای نژادپرست نیز از عنوان مقاله برای اهداف ایران‌ستیزانه خود سوءاستفاده کامل کردند. همچنین مقاله دکترباطنی یک مقاله گفت و شنود هست و بجای آن من چند منبع علمی آوردم که بحثشان درست در رابطه با فعل فارسی است. --Khodabandeh14 ‏۲۰ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۲۲ (UTC)پاسخ


پرسش: فرموده اید قطبیدن با طلبیدن هیچ فرقی ندارد! طلب یعنی انجام یک عمل! اما قطب انجام کار نیست بلکه اسم است. وقتی به فعلی را از یک ریشه بر می سازید(جعل میکنید) باید دقت داشته باشید که ریشه فعل چیست! اسم است، صفت است، نشانگر یه عمل است! 1- وقتی از صفت فعل برمی سازید(خیسیدن = خیس شدن)فرمول به دست آوردن معنی آن می شود "صفت+شدن"! 2- وقتی از اسمی که نشانمگر یک عمل است فعل می سازیم(رزمیدن= رزم کردن) فرمول به دست آوردن معنی آن می شود "اسم+ کردن" 3- وقتی از اسمی که نشانگر عمل نیست فعل می سازید (نامیدن/یادیدن/مرگیدن/ خواستن(کامستن))قضیه متفاوت است! باید دید معنی چه می شود!

  الف - فعلا "نامیدن" یعنی نام گذاری پس فرمول می شود "اسم+ دادن به کسی یا چیزی" یا "اسم + گذاشتن بر کسی یا چیزی"
  ب- فعل "مرگیدن" (از فارسی میانه) به معنی مردن است و مرگاندن به معنی میراندن/کشتن است. پس فرمول می شود "دچار + اسم شدن" یا "وضعیت اسم را پیدا کردن".
  پ - با قید، ضمیر مشترک، پیشوند هم در فارسی میانه فعل برساخته شده است و ...

پرسشی که اینجا مطرح است این است که قطبیدن دقیقا یعنی چه؟ یعنی "قطب شدن" که غلط است! می شود "قطبی شدن" با اینکه معنی درست است اما آیا در فارسی نمونه ای داریم که "اسم+ایدن" معنی اش بشود "اسم+ ی نسبت +شدن"؟ در انگلیسی هم نمی گویند polation! می گویند Polarization ! که از صفت ساخته شده است نه اسم! یعنی در فارسی باید گفت "قطبیکیدن"! فعل "عربیدن" را دیده ام به معنی معرب (عربیده)بکار می برند! خوب معلوم نیست عربیدن یعنی "عرب شدن" با "عربی شدن"! درستش می شود تازیکیدن/عربیکیدن. در انگلیسی هم arabicise می شود و با arabize فرق دارد.

مثال برای ریشه فعل /ریشه گوزیدن

[ویرایش]

مثال ریشه گوزیدن تو این جدول مثال های فعل واقعا لازمه؟Lookhot (بحث) ‏۲۹ دسامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۰:۳۷ (UTC)پاسخ

گویش‌ها

[ویرایش]

چند واژه از گویش هراتی آورده شده است مانند پالیدن، لُمباندن و لُمبیدن که به نظر می‌رسد به ترتیب همان پاییدن، رُمباندن و رُمبیدن باشند. رمبیدن به معنای ویران شدن است و در گذشته کاربرد داشته است. shfarshid؛گفت‌وگو ‏۸ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۱۶:۵۸ (UTC)پاسخ


هم اینک هم کاربرددارد. ظاهرا برخی فکر می کنند اگر چیزی در گویش تهرانی نباشد در فارسی هم نیست! یا فراموش شده! اینگونه نیست! فعل های هلیدن/هشتن، رمبیدن و ده ها فعل دیگر روزانه در بسیاری از شهرهای ایران بکار می رود!

94.184.141.134 ‏۱۰ دسامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۵۰ (UTC)پاسخ
پالیدن و پاییدن دو فعل جدا هستند و معنی شان فرق دارد. لمباندن و رمباندن هم فرق دارند. لمباندن یعنی لقمه را نیمه جویده فرودادن و با شتاب خوردن است. ولی رمباندن یعنی خراب کردن و روی هم ریختن چیزی. 151.239.254.59 ‏۷ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۳۶ (UTC)پاسخ

عنوان مقاله دکتر باطنی

[ویرایش]

http://www.lingoistica.com/articles/57/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%86-%DB%8C%D8%A7-%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%9F بد نیست که حساب دو چیز را از هم جدا کنیم: یکی حساب سر و صداهای مطبوعاتی یا ژورنالیستی، و دیگری حساب تلاش‌های متخصصان و اصحاب فن و خبرگان یک حوزه را برای حل یک مشکل. واقعیت این است که همین سر و صدایی که اخیراً در باره‌ی نازایی یا سترونی زبان فارسی ایجاد شده، با سر و صداهای ژورنالیستی شروع شده‌اند. من این سر و صدای ژورنالیستی را رد نمی‌کنم. مطبوعات وجدان جامعه هستند و وجدان باید حتا یک مقداری از عقل هم فاصله بگیرد تا بتواند پیش از واقعه هشدار بدهد و علاج واقعه را پدید آورد. هرکس این کار را کرده، ناز شست‌اش که این سر و صدا را به وجود آورده است. اگر کسی در مطبوعات همین مساله‌ی زبان فارسی را مطرح نمی‌کرد، ما این‌جا نبودیم و نگران نبودیم که آیا زبان ما زبان سترونی است یا نه؟ آن‌کسی که این کار را کرده، موفق بوده و کار خودش را کرده است.


این مقاله‌ای که آن‌همه سر و صدا کرد، از تاریخ نگارش‌اش هفده سال می‌گذرد و با این عنوان نوشته شده است: «فارسی زبانی عقیم؟» در واقع یک سؤال است. نویسنده‌ی این مقاله می‌گوید آیا زبان فارسی، زبان عقیمی است؟ بعد در جریان بحث هم می‌گوید که نه، عقیم نیست. البته در این باره کمی هم نویسنده قصور کرده، اما بازی ژورنالیستی که در این‌جا صورت گرفته این است که روزنامه‌نگار یک جمله‌ی انشایی را که بر آن صدق و کذب مترتب نیست، گرفته و آن را تبدیل به یک جمله‌ی اخباری کرده که مترتب صدق و کذب است و می‌توان یقه‌ی کسی را که می‌گوید زبان فارسی زبانی عقیمی است، گرفت. با این کار بلوایی ایجاد کرده است. یک علامت سوال را کنار گذاشته و یک نقطه گذاشته است. اذهان را شورانده است که به فکر بیفتند


http://www.persian-language.org/article-1844.html--108.48.83.174 ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۵۷ (UTC)پاسخ


با نگاهی به واژگان پناهنده، میزنای، میزراه، نابیوسیده و ... متوجه می شوید که این افعال در زبان فارسی وجود دارند.برسام (بحث) ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۲۶ (UTC)پاسخ

اضافه کردن فعل‌ها

[ویرایش]

هر فعل ساده‌ای که در لغتنامه است یا در لهجه یا گویش‌هایی که پارسی، یا شاید پارسی مدرن قلمداد میشوند قابل اضافه کردن به فهرست مقاله است. چون بهتر دانستن یک گونه فعل بر گونه دیگر کار دشوار و غلطی است، همه گونه‌ها قابل افزودن به مقاله است. مثلاً کوفتن و کوبیدن هر دو میتوانند در فهرست باشند.--Companionship (بحث) ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۳۳ (UTC)پاسخ

تناقض در مورد سخنان یدالله منصوری

[ویرایش]

در این منبع:

Etymological Dictionary of the Iranian Verb Leiden Indo European Etymological Dictionary Series

Johnny Cheung

ISSN 1574–3586 ISBN-13: 978 90 04 15496 4 ISBN-10: 90 04 15496 5

برخی فعل‌ها که یدالله منصوری جعلی معرفی کرده، از ریشه درست ایرانی گفته شده‌اند.--Companionship (بحث) ‏۳ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۱۰ (UTC)پاسخ

در این دو مقاله میتوانید نام Johnny Cheung را در قسمت زبانهای ایرانی در پروژه معتبر مربوط به زبانهای هندواروپایی ببینید:

en:Lexikon der indogermanischen Verben

en:Indo-European_Etymological_Dictionary

--Companionship (بحث) ‏۳ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۲۴ (UTC)پاسخ

بسیار عالی اگرچه من وظیفه ندارم نسخه مرجع شما را پیداکنم. اما متن کامل این کتاب با شابکی که دادید در اینجا قابل دسترسی است. لطفا دقیقا بنویسید کدام بخش از مطلبی که حذف کردید با این منبع مغایرت دارد؟ هر بخش که مغایرت داشت بدون حذف مطلب در ادامه آن اضافه کنید Iranic (بحث) ‏۳ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۳۰ (UTC)پاسخ

فعل ها در زبان فارسی، اصلاح ارقام

[ویرایش]

فعل های ساده در زبان فارسی به دو دسته با قاعده و بی قاعده تقسیم بندی می شود؛ فعل های با قاعده با افزودن پسوند مصدر ساز ( "ایدن" مثل : دویدن ، " انیدن" مثل : پرانیدن ، ، "اندن" مثل : خواباندن و دو مصدر ساز کم کاربرد "اودن" و اندون" ) ساخته می شود ولی فعل های بی قاعده گذشته و حالشان ( ماضی و مضارعشان) شنیداری است و از قاعده خاصی پیروی نمی کند. در لیستی که شما ساخته اید ؛ هر دوی این افعال در کنا هم گنجانده شده است که صحیح نیست . دو پیشنهاد برای بهبود مقاله دارم :
۱- لیست فعل ها را به دو دسته با قاعده و بی قاعده تقسیم بندی کنید ؛ زیرا که افعال بی قاعده محدود هستند ( در حدود ۱۰۰ فعل ) ولی فعل های باقاعده همیشه و هر لحظه ساخته می شود و انتها ندارد .
۲- این مقاله درباره فعل های زبان فارسی است و آوردن مترادف انگلیسی در آن جایز نیست ؛ خواهشمندم فعل های انگلیسی را حذف کنید .
من چون اولین باری بود که به این صفحه سر زدم ، گفتم رسم ادب است که از کسانی که مدتی در رشد این مقاله دست داشته اند اجازه بگیرم؛ به هر حال من در زمینه زبان فارسی تحقیق کامل و گسترده ای دارم که مشتاقم در این زمینه با شما همکاری داشته باشم . ممنون Omid hendupur (بحث) ‏۱ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۴۹ (UTC)پاسخ


تعریف فعل روشمند این است که روشی برای ساخت آن فعل بتوان تصور کرد و برای اینکه روشی استخراج شود باید بیش از یک فعل با آن روش ساخته شده باشد، اما برای فعل ناروشمند هیچ روش و قاعده ای نمی توان استخراج کرد.

با این مقدمه میخواهم بگویم که بسیاری از فعل های فارسی روشمند هستند و خیلی ها به اشتباه فکرمی کنند فعل های فارسی ناروشمند هستن و یا به عمد می کوشند بگویند در فارسی فعل نارشمند هست! آن هم 100 تا!

1- فعل هایی که با افزودن "ایدن" به ریشه/ستاک ساخته می شوند  : پریدن، دویدن...

2- فعل های که با افزودن "آدن" به ریشه/ستاک ساخته می شوند: افتادن، ایستادن، فرستادن ...

3- فعل هایی که با افزودن "دن" به ریشه/ستاک ساخته می شوند: کندن، آکندن، افکندن، پراکندن، ستاندن، سپاردن...

4- فعل هایی که با افزودن "تن" به ریشه/ستاک ساخته می شوند: کشتن، بافتن، تافتن، شکافتن...

5- فعل هایی که با "اودن" ساخته می شوند: فرمودن، گشودن، ستودن، سرودن، فرسودن، افزودن، نمودن، آزمودن، آسودن...

6- فعل هایی که با افزودن "استن" به ریشه/ستاک ساخته می شوند" دانستن، خواهستن(خواستن)، کاهستن(کاستن)، شایستن، پایستن، آراستن، پیراستن، ویراستن، ...

7- فعل هایی که با تغییر آوایی "ز" به "خ" و با افزودن "تن" به ریشه/ستاک فعل ساخته میشوند: سوز(سوختن)، ساز(ساختن)، دوز(دوختن)، پز(پختن)، آموز(آموختن) و ...

8- فعل هایی که با تغییر آوایی "ب" به "ف" و با افزودن "تن" به ریشه/ستاک فعل ساخته میشوند: کوب(کوفتن)، روب (روفتن)، آشوب(آشفتن)، خواب(خفتن)،شتاب(شتافتن)، فریب(فریفتن)، یاب(یافتن) و ...

9- فعل هایی که با تغییر آوایی "ر" به "ش" و با افزودن "تن" به ریشه/ستاک فعل ساخته میشوند: انبار(انباشتن)، انگار(انگاشتن)، پندار(پنداشتن)، اوبار(اوباشتن)، دار(داشتن)، کار (کاشتن)، گذار(گذاشتن)، گذر(گذشتن) و ...

شایان ذکر است که ایدن/آدن/دن/تن همگی یک روش هستند و بنا بر تغییرات آوایی ریشه بکار می روند. این موضوع در خیلی از زبانها وجود دارد همچنانکه درانگلیسی ED یه انتهای ریشه فعل می چسبد ولی صداهای مختلف (ED, T, D,.. ) می دهد!

شوربختانه از روی ناآگاهی می گویند که "فعل های بی قاعده گذشته و حالشان ( ماضی و مضارعشان) شنیداری است و از قاعده خاصی پیروی نمی کند."! در فارسی اصلا چیزی به نام شنیداری نداریم و اینها مربوط به عربیات است و ادیبان و نویسندگان عرب که از زبانشناسی دانشی نداشته اند و فارسی را نیز مانند عربی انگاشته اند! 81.91.157.196 ‏۱ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۴۷ (UTC)پاسخ

چند مورد را اشتباه گفتید خواستن از خواه و ستن تشکلیل نشده که خوستن و خواستن بن مضارعشان در کردی خواز است یعنی ز به س تبدیل شده در فارسی هم ه به س تبدیل شده یا شاید برعکس س به ه. فرمودن بن مضارعش فرما(ی) است نه فرم. پس بن ماضی با این روش از ودن ساخته نشده. معمولاً ز به خ تبدیل میشود. اما این تنها برمیگردد به اینکه ز در اصل پارسی باستان یا اوستایی چه بوده. اگر چ بوده بله معمولاً به خ پارسی تبدیل شده اما اگر ز بوده از اول میتوانسته به ش یا س تبدیل بشود. بنابراین این قواعد نسبی است و بدون مشخص بودن ریشه نمیشه دقیقاً بن را معملوم کرد. با این حال درست میگویید که آنها از یک نظم خاص پیروی میکنند.--Companionship (بحث) ‏۱ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۳۴ (UTC)پاسخ


@Omid hendupur: بیشتر این فعل‌ها بی‌کاربرد کم‌کاربرد یا به گونه بی‌مصرف شده‌اند. من معنی انگلیسی را اضافه نکردم ولی هر کرده کار خوبی کرده، الان خیلی از مقاله‌ها معادل انگلیسی در جلوی عنوان نوشته شده برای اطمینان خواننده از مفهوم. شاید بتوان این جور این فعل‌ها را هم بیشتر نظم و ترتیب داد، شاید هم بتوان خلاصه کرد در یک جدول. خیلی ها هستند و شاید کمتر کسی معنی همه این فعل‌ها را بداند و فرهنگ لغت هم جواب نمیدهد همیشه. شاید کار خوبی باشد.--Companionship (بحث) ‏۱ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۲۷ (UTC)پاسخ


جناب آقای Companionship شما ظاهرا دقیق مطالب بنده رامطالعه نفرمودید! من گفته ام: "فعل هایی که با "اودن" ساخته می شوند: فرمودن، گشودن..." من هرگز نگفته ام "اودن" به ریشه فعل می چسبد و یا فرم بن مضارع است و...! بنده فقط گفته ام این فعل ها با فرمول "اودن" ساخته می شوند! در پی اثبات وجود روش و قاعده بوده ام نه خود قاعده!

ضمنا در مورد فعل خواستن پیشنهاد می کنم این مقاله را بخوانید: http://azargoshnasp.net/languages/Persian/farsifelhaa.pdf

ضمنا این دو بیت شعر را هم ببینید!

دو چشمش يکي ابر شد سيل بار که خواهست رفتن مهش از کنار (شمسي ٬ يوسف و زليخا )

چو آگاه شد مادرِ زردتشتز غم خويشتن را بخواهست کُشت (بهرام پَژدو ٬ زراتشت نامه )

81.91.157.196 ‏۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۵۸ (UTC)پاسخ
آن لینک را قبلاً دیده بودم بن مضارع فعل همریشه خواستن در یک زبان غیر از فارسی، خواز یا خاز است (اصل ریشه هم همین خواز است) و طبیعتاً در آن زبانها بن ماضی خواستن یا خوه‌ستن از پسوند ستن ساخته نشده چون خواز+ستن اصلاً جور درنمیاید و آن گویش یا زبان از ستن برای ساختن بن ماضی استفاده نمیکند از طرف دیگر «ه» در فارسی خیلی جاها به «س» در کردی نظیر میشود مثلاً همریشه ماهی در پارسی، «ماسی» در کردی میشود، در حالیکه در واژه‌های فارسی هم در موقعیت‌هایی «س» دارند به جای «ه». ضمناً نظر یک زبانشناس آگاه را پرسیدم آنچه در مورد فعل خواستن نویسنده گفته اشتباه است. به هر صورت این نظر ایشان بود نه من. ضمناً کوفتن و کوبیدن و کوبستن هر سه جدا از هم میتوانند وجود داشته باشند.--Companionship (بحث) ‏۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۵۴ (UTC)پاسخ


بله شکل "خوازیدن" هم در فارسی هست، چرا راه دور می روید و از گویش دیگر مثال می آورید! فارسی خودش مثال زیاد دارد! در فارسی "خوازنده" می شوند خواهنده، خواهان و واژه "خوازه" می شود میل، خواهش! "خوازه گر" می شود خواهنده، خاستگار!

میرسیدش از سوی هر مهتری //// بهر دختر دمبدم خوازه گری . (مولوی)

در خیلی از گویش های فارسی مثل همدانی، به خاستگاری می گویند "خوازمنی"! در لکی هم به خاستگاری می گویند "خواز مه نی"!

در هر حال چه ه در خواهستن حذف شده باشد (چنانچه در مقاله گفته شده) و چه تبدیل ز/س تبدیل شده باشد به ه ، یک قاعده است! منظور بنده آگاه کردن کسانی است که بر طبل قاعده مند بود زبان خود می کوبند و می خواهند نشان دهند فارسی بی قاعده است! بدون داشتن دانش زبان شناسی تاریخی و تغییرات آوایی و ...

برای تبدیل س به ه شاهد زیاد است، سانسکریت، زبانهای اروپایی و حتا ایرانی (زازاکی)! بنابراین شاید بتوان خواستن و کاستن را در طبقه جداگانه ای قرار داد!— پیام امضانشدهٔ قبلی را 81.91.157.196 (بحث) در تاریخ Sun, 02 Dec 2012 07:49:50 +0000 نوشته‌است.


خدمت دوست عزیز و مطلع که خود را معرفی نکردید و عضو ویکی پدیا نیستید. سلام ؛ توضیحات شما را با دقت مطالعه کردم و پیرو سخنان شما باید بگویم ؛ 1- همان طور که گفتید زبان ها در جهان به دو دسته شاخه ای (اشتقاقی) و شنیداری تقسیم می شوند. که کلیه زبان های هند و اروپایی مانند زبان فارسی شاخه ای هستند و زبان هایی مثل عبری و عربی شنیداری . در زبان های شاخه ای همان طور که گفتید قانون بر این است که با افزودن پسوند ، پیشوند و میانوند ؛ واژه ها و فعل ها ساخته شود.
ولی منظور من از فعل های روشمند و نا روشمند : در زبان های شاخه ایی مثل فارسی که از قدمت زیادی برخوردارند ، وجود اتفاقات تاریخی ، تغییر آوایش و از بین رفتن کتاب های مبنا ، گرفتن وامواژه از زبان های دیگر و ... باعث شده تا ساختار هایی که در زبان به کار برده می شده است از بین برود و طوری به نظر برسد که این فعل ها بی قاعده هستند . همان طور که اشاره کردید در زبان انگلیسی هم فعل هایی با نام بی قاعده شناخته می شوند زیرا دستور ساختشان از بین رفته است . ( برای مثال : مصدر آمدن : گذشته: "آمد" ، حال : "آ" ) ؛ ما نمی توانیم برای هر دو فعل یک قانون بتراشیم و بگوییم این فعل ها با قاعده اند! به همین دلیل دستور نویسان و پژوهشگران این فعل ها را بی قاعده می خوانند. و هیچ ربطی هم به عربی و یا زبان های دیگر ندارد.
خواهشمندم نظراتتان را در همین صفحه درج کنید. این صفحه جزو فهرست پیگیری های من است و تغییرات آن به اطلاع من می رسد . با تشکر Omid hendupur (بحث) ‏۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۴۳ (UTC)پاسخ


جناب آقای امید پور

ما برای فعل ها قاعده نمی تراشیم! فعل ها خود قاعده دارند! در فارسی فعل ها یک ریشه دارند (بدین معنا بن ماضی و مضارع نداریم!). فقط سه فعل (آمدن/ دیدن/ بودن)هست که گمان می رود دارای دو ریشه برای ستاک گذشته و حال باشند. دیگر فعل ها یک ریشه دارند و فرمولی برای تبدیل ریشه به مضارع، ماضی و ....!


واژه ی regular از واژه ی regula در لاتین گرفته شده و به معنی rule یا همان قاعده/روش! در دیکشنری آکسفورد regular را اینچنین تعریف کرده ، following a pattern . حرف شما درست! اگر دستور ساخت چیزی از بین رفته باشد و در درسترس نباشد بله! ناروشمند شمرده می شود! اما این مثال ها که بنده زدم همگی تابع الگو هستند و روش/قاعده دارند! هر چند قاعده دشوار و سخت باشد!81.91.157.196 ‏۸ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۵۷ (UTC)پاسخ


منابع افزوده شد. هم در قسمت پانویس، هم در بخش منابع برسام (بحث) ‏۹ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۱۴ (UTC)پاسخ

ریشه فعل چیدن و آفریدن

[ویرایش]

بر اساس مقاله

http://www.sid.ir/fa/VEWSSID/J_pdf/51513854607.pdf
و 

http://www.mazdaknameh.ir/LinkClick.aspx?fileticket=mMoI9Mr4nsI%3D&tabid=65&mid=390

ماده های مضارع در فارسی میانه ترفانی، که بازمانده ماده مضارع باستانی هستند که با na, nu, nā ساخته شده است عبارتند از:

nizin : فرو چیدن از ایرانی باستانی ni-ci-na (پیشوند ni به معنای پایین است و همانگونه که می بینید ci-na ماده مضارع فعل است و البته ci ستاک است و ci-ta هم صفت مفعولی. در واقع چید از ci-ta و چین از ci-na به جای مانده است.))

āfrin به معنی ستودن، از ایرانی باستان āfri-na

در بحث روشمندی و ناروشمندی در زبان فارسی دری نیازی نیست وارد پیچیدگی های زبان ایرانی باستانی بشویم. دلیلی هم ندارد! داریم درباره زبان فارسی دری حرف می زنیم و همین فارسی دری را می شود روشمند دید! وقتی بیش از یک نمونه از یک اتفاق وجود دارد (چین-آفرین-رین و ...) دیگر اتفاق و تصادف نیست بلکه روش و قاعده است! برای نشان دادن قاعده نیازی نیست ماده های مضارع و ماضی و ستاک و ... در زبان ایرانی باستانی شرح داده شود! فقط کافیست نمونه ها آورده شود و روش هم گفته شود!

برسام (بحث) ‏۲۶ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۱۲ (UTC)پاسخ

تعداد افعال فارسی

[ویرایش]

https://rasekhoon.net/article/show/979506/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%81%D8%B9%D9%84-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%AC%D8%B9%D9%84%D9%8A

نویسندگان دستور زبان فارسی در دهه های اخیر بارها به این واقعیت اشاره کرده اند که تعداد افعال بسیط در زبان فارسی نسبت به بسیاری از زبانهای دیگر اندک است و مفاهیمی که در این زبانها با افعال بسیط بیان می گردند در زبان فارسی به کمک افعال ترکیبی ( periphrastic ) بیان می شوند. مثلاً در برابر فعل explain انگلیسی در زبان فارسی افعال بیان کردن، شرح دادن، توضیح دادن و غیره به کار می روند. نگاهی به متون فارسی قدیم نشان می دهد که در ادوار گذشته افعال بسیط فارسی بسیار بیشتر از امروز بوده است. مثلاً افعالی مانند اندخسیدن، آلفتن، پشنجیدن و مانند اینها امروز دیگر متداول نیستند، در صورتی که در متون قدیم به کار رفته اند. هرچه در تاریخ زبان فارسی بیشتر به عقب برگردیم، با تعداد بیشتری از افعال بسیط رو به رو می شویم و هرچه به دوره ی معاصر نزدیک تر شویم شمار کمتری از آنها می یابیم و به جای آنها به افعال ترکیبی برمی خوریم. (1) درباره ی علت از بین رفتن افعال بسیط فارسی و پیدایش افعال ترکیبی، نگارنده سالها قبل در مقاله ای به تفصیل سخن گفته است ( صادقی، 1349، ص 791 تا 801 ) و در اینجا برای آن دسته از خوانندگان که به آن مقاله دسترسی ندارند خلاصه ی آن را نقل می کند.


دکتر پرویز خانلری تعداد افعال « مهجور یا متروک یا مشکوک » زبان فارسی را 171 ( خانلری، 1352، ص 342 تا 349 ) و افعال « متداول » را 277 فعل صورت داده است ( همان، ص 335 تا 341 )، اما باید دانست که از این تعداد 277 فعل، 30 فعل آن مطلقاً چه در گفتار و چه در نوشتار معمولی غیر متداول است (4). سه فعل زیر نیز با دو مصدر – مصدر قدیمی و مصدر قیاسی – ضبط شده اند: جَستن – جهیدن، رُستن – روییدن، خَستن – خَلیدن. بنابراین پس از حذف 33 از 277، رقم 244 باقی می ماند. بر این عدد باید 8 فعل تمرگیدن، چزاندن، چسیدن، سلفیدن، لاسیدن، لولیدن، واترقّیدن و واچرتیدن را نیز که بیشتر در زبان عامه متداول اند افزود که بدین ترتیب تعداد کل آنها به 252 عدد می رسد. این تعداد شامل افعالی است که در گفتار و نوشتار متداول اند. تعداد افعالی که خاص نوشتار – اعم از نوشتار معمولی و نوشتار ادبی – هستند حدود 100 فعل است. بنابراین افعال متداول در گفتار فارسی امروز حدوداً 150 عدد است (5). بی شک این رقم در مقایسه با افعال زبانهای انگلیسی و فرانسوی رقم بسیار کوچکی است. تعداد افعال زبان فرانسه را حدود 4160 دانسته اند و تعداد افعال زبان انگلیسی از این رقم نیز به مراتب بیشتر است. اگر رقم 277 را پس از حذف 3 فعل مکرر آن و افزودن 8 فعلِ از قلم افتاده با رقم 171 ( فعلهای مهجور یا مشکوک ) جمع کنیم رقم 453 به دست می آید که رقم کل فعلهای زبان فارسی براساس زبان امروز و بیشتر متون قدیم و فرهنگها است. اما تعدادی فعل دیگر نیز در متون فارسی به کار رفته است که در فهرستهای خانلری و فرهنگها نیامده است. تعداد این فعلها تقریباً 300 عنوان است که با افزودن آنها به رقم 453 عدد 750 به دست می آید که باز از فعلهای زبان فرانسه به مراتب کمتر است. علت این امر چیست و مفاهیمی که در آن زبان با افعال بسیط بیان می شوند در زبان فارسی به چه طریق افاده می گردند ؟ بی شک در زبان فارسی برای ادای این مفاهیم اساساً از افعال ترکیبی استفاده می شود و افعال پیشوندی تنها بخشی از این وظیفه را به عهده می گیرند. علت این واقعیت نیز چیزی جز این نمی تواند باشد که زبان فارسی از همان آغاز گرایشی به ساختن فعل بسیط نداشته است و تعداد بسیار محدود افعال اسمی مشتق از عربی گواه صادق این مدعا است. اگر شیوه ی ساختن افعال اسمی در زبان فارسی شیوه ی غالب و مسلط بود می بایست از کلمات عربی که از همان قرن اول وارد زبان فارسی می شد و به مرور دامنه ی ورود آنها گسترش می یافت، بسیار بیشتر از این فعل اسمی ساخته می شد. این نکته که گرایش به ساختن افعال ترکیبی از قرنهای اولیه ی بعد از اسلام گرایش مسلط زبان فارسی بوده است این نظر را پیش می آورد که سابقه ی این گزارش باید به ادوار پیش از اسلام برگردد. نمونه هایی که در صفحات قبل از افعال ترکیبی در زبان پهلوی نقل شد این نظر را قوت می بخشد. باید توجه داشت که زبانی که متون موجود زبان پهلوی به آن نوشته شده زبانی است کهنه و محافظه کارانه و زبانی که در متون کلامی و دینی و فلسفی پهلوی مانند دینکرد دیده می شود زبانی است نسبتاً تصنعی که با زبان زنده ی مردم دوره ی ساسانی فاصله ی بسیار دارد. بنابراین بسیار موجه است تصور کنیم که در زبان گفتار دوره ی ساسانی ( دریگ = دری ) بسیاری از افعال اسمی متون پهلوی به کار نمی رفته و به جای آنها از افعال ترکیبی استفاده می شده است. در غیر این صورت غیر منطقی است فکر کنیم که در زبان پهلوی گرایش ساختن فعلهای اسمی بسیط گرایش مسلط بوده ولی ناگهان و در ظرف یکی دو قرن این گرایش جهت عکس را پیموده و جای خود را در فارسی دری به ساختن فعلهای ترکیبی داده است. حتی اگر این نکته نیز در نظر گرفته شود که زبان پهلوی گویش منطقه ی فارس و خوزستان بوده و فارسی دری – هر چند در اصل مشتق از پهلوی بوده – با عناصر آوایی و صرفی و لغوی گویشهای خراسان بزرگ آمیخته شده و تفاوت دو نوع فعل در این دو زبان مربوط به تعلق این دو زبان به دو منطقه ی مختلف بوده است، آنچنان که امروز نیز گویشهای منطقه ی فارس و خوزستان شمار نسبتاً بیشتری از افعال بسیط را حفظ کره اند تا گویشهای خراسان (6)، باز توجیه این دو گرایش متفاوت در پهلوی و فارسی بسیار مشکل خواهد بود. عده ای تصور کرده اند ( مثلاً کازیمیرسکی، به نقل تِلِگدی، 1951، ص 330 تا 331، و باطنی، 1368، ص 69، ستون 1 ) که یکی از علل عمده ی پیدایش فعلهای ترکیبی در زبان فارسی ورود کلمات قرضی عربی به این زبان و ساختن افعال ترکیبی از آنها مانند رحم کردن و بیان کردن بوده است. این تصور، چنان که تلگدی نیز نشان داده ( تلگدی، ص 321 ) نادرست است. در حقیقت اسمها و صفتهای عربی در فعلهای ترکیبی جانشین عناصر ایرانی شده اند و فعلهایی که جزء اسمی آنها فارسی است قدیم تر از فعلهایی اند که در آنها یک مترادف عربی جانشین این جزء شده است. مثلاً در فعلهای جواب دادن، حساب کردن،‌ عجله کردن و غیره کلمات جواب، حساب و عجله جانشین واژه های پاسخ، شمار و شتاب شده اند و صورتهای پاسخ دادن، شمار کردن و شتاب کردن قدیم تر از جواب دادن و... اند. علاوه بر آن در زبان آسی – از زبانهای شرقی ایران، که در کوههای قفقاز به آن گفتگو می شود و تقریباً به طور کامل از تأثیر عربی برکنار مانده است – این گونه فعلهای مرکب فراوان است. در زبان بلوچی نیز که این گونه فعلها در آن با فعل kanay « کردن » ساخته می شوند، به ندرت دیده شده است که جزء اول آنها از کلمات قرضی عربی تشکیل شده باشد ( رک: تلگدی، همان، ص 331، ح 51 ).

چندمقاله مفید برای بسط مقاله

[ویرایش]

https://rasekhoon.net/article/show/848117/ملاحظاتی-در-کتاب-نحو-هندی-و-نحو-عربی

https://rasekhoon.net/article/show/919261/بررسي-نمود-تمايزات-نمودي-عمده-و-زمان-در-زبان-فارسي

https://rasekhoon.net/article/show/919641/افعال-مجهول-ناپذير-در-زبان-فارسي

https://rasekhoon.net/article/show/919640/فرايند-تبديل-فعل-به-اسم-در-زبان-فارسي

عجایب زبان فارسی/ به‌کارگیری ۱۹ فعل در یک جمله

[ویرایش]

https://www.khabaronline.ir/news/1280476/عجایب-زبان-فارسی-به-کارگیری-۱۹-فعل-در-یک-جمله

زبان فارسی دومین زبان کلاسیک جهان بعد از زبان یونانی شناخته شده و همه ویژگی‌های یک زبان کلاسیک را دارد. زبان‌های لاتین و سانسکریت در ردیف‌های سوم و چهارم قرار دارند.

زبان فارسی از نظر تنوع مَتَل (ضرب‌المثل) بین ۳ کشور اول دنیاست.

زبان فارسی از نظر دامنه و تنوع واژه‌ها یکی از پرمایه‌ترین و بزرگ‌ترین زبان‌های دنیاست.

در کمتر زبانی فرهنگ‌لغاتی مثل لغت‌نامه‌ ١٨ جلدی دهخدا یا فرهنگ معین در ۶ جلد دیده می شود.

زبان فارسی توانایی ساختن ۲۲۵ میلیون واژه را دارد که در میان زبان‌های جهان بی‌همتاست!

زبان فارسی سیزدهمین زبان پرکاربرد در محتوای وب و اینترنت است.

زبان فارسی یک سده پیش از لاتین و ۱۲ سده قبل از انگلیسی وجود داشته است.

از ۱۰ شاعر برتر جهان ۵ نفر از آن‌ها فارسی‌زبان‌ هستند.

آخرین نکته هم این که زبان فارسی زبانی است که می‌شود تعداد زیادی فعل را کنار هم گذاشت و در آخر یک جمله معنی‌دار داشت. مثل: داشتم، می‌رفتم، دیدم، گرفته، نشسته، گفتم، بذار، بپرسم، ببینم، می‌آد، نمی‌آد، دیدم، می‌گه، نمی‌خوام، بیام، می‌خوام، برم، بگیرم، بخوابم!

محمدرضا باطنی در مقاله‌ای با عنوان «فارسی، زبانی عقیم؟» می‌نویسد: «از نظر زبانشناختی، زایایی واژگانی به مبحث اشتقاق یا واژه‌سازی مربوط می‌شود.

[ویرایش]

https://www.isna.ir/news/93041106504/زبان-فارسی-عقیم-است


توجه شد این مقاله با عنوان پرسشی مطرح شده که سبب بدفهمی شده در واقع منظور اینه که ایا فارسی غقیم هست یا نیست؟

فعل‌های چندپارۀ زبان فارسی

[ویرایش]

http://ls.atu.ac.ir/article_1080.html

انواع فعل در زبان فارسی و طرز ساخت آنها

[ویرایش]

http://farsirah.blogfa.com/post/68


زمانها که بسیار مهمه اورده نشده Laxesuomex (بحث) ‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۰۰ (UTC)پاسخ

فعل پیشوندی

[ویرایش]

فعل پیشوندی

فعل پیشوندی مرکب

https://jlw.razi.ac.ir/article_1072.html

بررسی افعال پیشوندی در زبان فارسی ازمنظر صرف ساخت

تکواژ ها در دستور زبان فارسی

[ویرایش]

http://adabiyatkomijan.blogfa.com/post/35

ساختمان فعل

[ویرایش]

http://sartaf.blogfa.com/post/6

ساختمان فعل :

فعل از نظر ساختمان به سه نوع تقسیم می شود :

1) فعل ساده : آن است که بن مضارع آن فقط یک جزء مستقل ( تکواژ) باشد . مثال : آمد ، نشست ، گرفت


2) فعل پیشوندی : اگر به اول فعل ساده ، تکواژ های (وند) « بر، در ، باز، فرو، وا ، و.....» افزوده شود فعل ساده به فعل پیشوندی تبدیل خواهد شد . مثال : رفت ( ساده) + وند(وا ، در) = در رفت ، وارفت( پیشوندی)

مثال های دیگر: ( در غلتیدن، فروغلتیدن/ بر آوردن، باز آوردن/ برگشتن ، باز گشتن/ و.......)

نکته: گاهی این پیشوند معنای تازه ای به فعل نمی دهد مثل « شمردن ، برشمردن» یا « افراشتن ، برافراشتن»


3 ) فعل مرکب :

هرگاه یک یا چند تکواژ مستقل را به اول فعل ساده یا پیشوندی بیفزاییم ، فعل مرکب ساخته میشود

مثال : کرد ------- صرف نظر کرد

مثال های دیگر : روی دادن ، قرض گرفتن ، ایمان آوردن ، اعلام کردن ، فرود آمدن و ......

راه تشخیص فعل مرکب از ساده :

الف) گسترش پذیری : جزء آغازین فعل مرکب قابل گسترش نیست ؛ یعنی نمی توان به آخر آن« ی» نکره یا « نشانه جمع» یا « صفت » یا « تر» اضافه کرد

ب) نقش پذیری : جزء آغازین فعل مرکب هرگز نقش نحوی ( مفعول ، مسند ، متمم، قید و ...) نمی پذیرد .

مثال  : من این موضوع را به هممه اعلام کردم . ( تعلام کردم فعل مرکب)

الف) نمی توان گفت : اعلامی کردم ، اعلام ها کردم ، اعلام زیاد کردم، اعلام تر کردم، درواقع نمی توا آن را گسترش داد

ب) واژه ی اعلام هیچ نقش نحوی نگرفته است , یعنی نه مفعول است نه مسند نه متمم و.......

نکته: نوع دیگری از فعل های مرکب عبارت های کنایی هستند در این گونه فعل ها تمامی اچزا روی همه یک مفهوم فعلی واد را دارند . مانند : او از خواسته هایش چشم پوشید ( کنایه از صرف نظر کردن )

نکته : ساختمان فعل را در جمله هایی که به کار می روند باید تشخیص داد . به مثال زیر توجه کنید :

مجید قایم شهر را دوست دارد ( دوست دارد فعل مرکب است)

مجید در قایم شهر دوست دارد (دارد فعل ساده است)

تاملي درپيشوندهاي فعلي وتطورآن ها در زبان فارسي

[ویرایش]

http://cheshmesokhan.blogfa.com/post/30

بررسی تحلیلی و تاریخی فعل های پیشوندی در زبان فارسی

[ویرایش]

http://ensani.ir/fa/article/79099/بررسی-تحلیلی-و-تاریخی-فعل-های-پیشوندی-در-زبان-فارسی

مقاله ضعیف است

[ویرایش]

مقاله بسیار ضعیف است و بسیاری از مطالب مهم را اشاره نکرده. اگر کسی سررشته دارد کاملش کند. Laxesuomex (بحث) ‏۱۹ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۲۶ (UTC)پاسخ


جدول فعل ها

[ویرایش]

لطفا شماره ردیف برای این جدول بگذارید. برسام (بحث) ‏۷ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۵:۰۴ (UTC)پاسخ