گل محمد (کلیدر)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
جسد گل محمد (نفر وسط) پس از کشته شدن به همراه سر بریده خان عمو و برادرانش سال ۱۳۲۳ در سبزوار

گل محمد یا گل محمد کلمیشی که در گویش سبزوار به گل ممد معروف است ، نام شخصیت اصلی رمان کلیدر، نوشته محمود دولت‌آبادی است. دولت‌آبادی، رمان کلیدر را بر اساس سرگذشت واقعی گل محمد کلمیشی و برادران وی نوشت.

قبل از هرچیز لازم به ذکر است که در محدوده سبزوار،گل محمد کلمیشی و برادرانش به گل محمد ها (گل ممدا) معروف هستند.

از تاریخ تا داستان :

آنچه در بررسی داستان گل محمدها باید مورد توجه قرار گیرد تفاوت تاریخ و داستان است.

واقعه یاغی شدن و سپس سرکوب گل محمد و یارانش توسط حکومت وقت، دو وجه دارد. نخست وجه تاریخی ماجراست که در سبزوار اتفاق می افتد و شرح خود را دارد و وجه دوم جنبه ی داستانی ماجرا است که دولت آبادی بر اساس واقعیت تاریخی ، داستان کلیدر و گل محمد ها را مینویسد. پس بی شک بین دو وجه شخصیت حقیقی گل محمدها با وجه داستانی شخصیت ها تفاوت وجود دارد. این در حالی است که تقریبا تمام خوانندگان رمان کلیدر بعد از خوانش اثر گمان می کنند این ماجرا عین واقعیت تاریخی است در حالی که هنگام خواندن کلیدر خواننده صرفا با اثری هنری و داستانی مواجه است که در قسمت هایی با روایت تاریخی همپوشانی دارد و در قسمت هایی ندارد. از طرفی هیچ نیازی نیست که یک اثر داستانی صددرصد وفادار به تاریخ باشد و بی شک اثر هنری خلق شده بر مبنای یک واقعیت تاریخی پر و بال و پیرایش خود را دارد. مشهور ترین مثال در این مورد ماجرای رستم در شاهنامه است. چنانکه فردوسی با نگاه به پهلوانی بومی در منطقه سیستان، داستان جهانی از رستم می سازد. در این زمینه بیتی منصوب به حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز نقل شده که شاهد بر همین ادعاست: ( که رستم یلی بود در سیستان منش کردم آن رستم داستان)


واقعیت تاریخی گل محمد کلمیشی :

گل محمد، مردی از طایفه کردهای کرمانج خراسان بود که در روستای سوزنده شهرستان خوشاب سبزوار زندگی می کرد. وی که از گرفتاری های معیشتی و نداری و فقر و ظلم اربابان وقت به ستوه می آید به همراه برادران خود قیام کرده و در اصلاح یاغی می شود. گل محمد و یارانش در کوه ها ساکن می شوند و گاه گاه به اموال و گله های اربابان یورش برده و غارت می کنند. بنا بر نقل سالخوردگان منطقه تفاوت گل محمد با سایر یاغیان در این بود که او به اموال مردم تهی دست و ضعیف دست درازی نمی کرد و تنها با اربابان درافتاده بود. البته گل محمد ها بعضا با اربابانی هم رابطه دوستانه و رفاقت داشته اند مثل علی اکبر دهنه ای که ارباب زعفرانیه بوده است. اربابان محلی و شهری سبزوار در نهایت دست به یکی کرده و از حکومت می خواهند این گروه یاغی را سر به نیست کند. حکومت ابتدا توسط رابطان خود به گل محمد ها پیشنهاد امان نامه می دهد و آنان را به روستای زعفرانیه می کشاند ولی در عمل آنان را گیر انداخته و پس از تعقیب و گریز در حوالی منطقه سنگرد قتل و عام می کند. سرهنگ بکتاش فرماندهی عملیات درگیری با گل محمد ها را به عهده دارد. پس از کشته شدن گل محمد ها جنازه ها به سبزوار آورده می شود و برای عبرت مردم اجساد کشته شدگان یک روز در محل کنار دیوار پادگان عرب ها (مابین میدان دروازه عراق و چهارراه بازار روز فعلی سبزوار) به نمایش گذاشته می شود. این غائله در سال ۱۳۲۳ شمسی اتفاق می افتد.


انتقام خون گل محمد :

در ماجرای قتل برادران کلمیشی تنها برادر بزرگتر (خان محمد) موفق به فرار می شود و از معرکه جان به در می برد. او به عتبات (کربلا) رفته و پس از حدود دوازده سال برمی گردد و در تلفن خانه زعفرانیه ارباب دهنه ای را می کشد و انتقام خون برادرش را می گیرد. سپس دولت وقت به خان محمد امان نامه می دهد و او در کلاته ای کوچک به نام (کلاته حسن) در جنوب روستای زعفرانیه سبزوار ساکن می شود و در آنجا خانه می سازد. بعد از گذشت زمان سرانجام بر اثر انتقام جویی های قدیمی و درگیری های کهنه خان محمد در منزل خودش در کلاته حسن توسط فردی به نام قنبر خان با اسلحه گلوله زنی ورندل کشته می شود.


خانواده :

خانواده گل محمد که درگیر مسئله یاغی شدن هستند شامل: برادران ، عمو ، مادر و داماد خاله اش می شوند.

گل محمد کلمیشی (نفر سمت چپ) در کنار علی اکبر دهنه ای ارباب روستای زعفرانیه (نفر سمت راست) نشسته روی سپر جیپ . عکس حوالی سال های 1321-1323 . نفر سوم تصویر احتمالا از پیشکاران و خدمتکاران ارباب زعفرانیه است.

خان محمد: برادر بزرگتر

بیگ محمد: برادر کوچکتر

علی جان: عمو

بلقیس: مادر

نمایش جنازه گل محمد ها در سبزوار . جنازه وسط گل محمد - جنازه سمت چپ صبرو یا صبرخان داماد خاله گل محمد - جنازه سمت چپ بیگ محمد-بین جنازه بیگ محمد و گل محمد ، سربریده شده ی خان عمو - (به دلیل هیکل درشت و سنگین خان عمو جنازه را به سبزوار نمی آورند و فقط سر او را بریده و به نمایش میگذارند.) نظامی جلو سمت چپ تصویر سرهنگ بکتاش است .

صبرخان: داماد خاله


جایگاه گل محمد در فرهنگ عامه[ویرایش]

ماجرای ترانه ننه گل محمد:

بعد از به نمایش گذاشت اجساد گل محمد ها در کنار دیوار در سبزوار ، مادر گل محمد توان تحمل این داغ را ندارد و بنا به روایت های محلی مشاعر خود را از دست می دهد و با دایره در شهر می گشته و برای پسران کشته شده و جوانش مرثیه خوانی می کرده است. ترانه فولکلور "ننه گل ممد" که تاکنون به شیوه های گوناگونی اجرا شده در واقع شعری بوده است که مادر گل محمد در داغ پسر خود می خوانده است. این ترانه میان عامه مردم خراسان و به ویژه ایلات و عشایر خراسان رواج دارد و در جایگاه سوگ سروده و لالایی نیز خوانده می شود. مهمترین مرکز خواندن ترانه ننه گل ممد سبزوار است و این ترانه به گویش محلی سبزوار سروده شده است.

در طول زمان به این ترانه ابیاتی اضافه شده که این ویژگی ادبیات فورکلور است .


صد بار گفتم همچی مکو - (صد بار گفتم این کار را نکن)

تصویری از آخرین پرده نمایش گل محمد که سال 1388 به کارگردانی حسین شمس آبادی در سبزوار اجرا شد

ننه گل ممد

زلفای سیا ر قیچی مکو - (زلف های سیاه را قیچی نزن )

ننه گل ممد

صد بار گفتم پلو مخار - (کنایه از هم نشین نشدن با بزرگان و اربابان)

ننه گل ممد

ور دور کوه‌ها تٌو مخار - ( خودت را آواره کوه و بیابان نکن)

ننه گل ممد

تصویری منصوب به خان محند کلمیشی برادر بزرگ گل محمد. (فرد شال پیچیده در سمت راست تصویر)

صد بار گفتم یاغی مرو - ( صدبار گفتم یاغی و شورشی نشو)

ننه گل ممد

رفق الداغی مرو - (دوست و همنشین الداغی ها نشو) (الداغی ارباب معروف و نامدار سبزوار و از مسببان کشته شدن گل محمد)

ننه گل ممد

امروز که دور دورونس _ (امروز که روزگار به مدار و قرار گشته است)

ننه گل ممد

اسب سیات د جٌولونس - (اسب سیاه تو در حال تاخت و تاز نیست - کنایه از اینکه تو مرده ای ) (جٌولو: جولان دادن)

ننه گل ممد

ای جٌولونا همیشه نیس- (گردش و روزگار و همیشه بر یک قرار نیست)

ننه گل ممد

اسب سیات د بیشه نیس - (اسب سیاه تو دیگر در بیشه زار نیست)

ننه گل ممد

وصف شما د ایرونس - (وصف شما و کارتان در ایران پیچیده است)

ننه گل ممد

عکس شما د تهرونس - (عکس مشهور جنازه های شما برای سران دولت به تهران ارسال شده است)

ننه گل ممد

کو جَرق و جَرق شمشیرت - (صدای چکاچک شمشیرت کجاست ؟ ) (جَرق جَرق: واژه آوایی: چکاچک)

ننه گل ممد

کو تَرق و تَرق هف تیرت - (صدای شلیک هفت تیرت کجاست ؟ ) (تَرق تَرق : واژ آوایی : صدای شلیک)

ننه گل ممد

کو اتاقت کو اجاقت - (اتاق و اجاق تو چه شد ؟ ) (کنایه از بی خانه و بی نان شدن/در به در شدن)

ننه گل ممد

کو بٌرارای قولچماقت (برادران قوی هیکل و درشت اندام تو چه شدند ؟ )

ننه گل ممد

گل محمدم د خٌو بیه - (گل محمد من خواب بوده است )

ننه گل ممد

تفنگشم برنو بیه - (تنفگ او برنو بوده است)

ننه گل ممد

او تخمرغای لای نونت (تخم مرغ های آماده شده برای خوردن)

ننه گل ممد

آخر نرف نیش جونت ( آخر توسط تو خورده نشد) (کنایه از به خواسته ات نرسیدی )

ننه گل ممد

قت بلندت شیون رف (قد بلند و رعنای تو در هم شکست )

ننه گل ممد

زن قشنگت بیوه رف (همسر زیبایت ، بیوه شد)

ننه گل ممد

الای بمیره قاتلت (خداکند که قاتل تو بمیرد)

ننه گل ممد

خٌنٌک رِوِ دل مارت ( تا بلکه دل مادرت کمی آرام بشود)

ننه گل ممد


این ترانه بر روی ریتم های مختلفی اجرا شده است .


گل محمد در جایگاه نماد:

رفته رفته گل محمد تبدیل به نمادی از ظلم ستیزی و عدم پذیرش ظلم و ستم تبدیل شده است. از طرفی داستان گل محمد ها چون در جنبه های مختلف زندگی روایت شده، تبدیل به درامی عاشقانه، حماسی و تراژیک شده است که بارها و بارها از آن در تئاتر ها، موسیقی ها، داستان ها و اشعار یاد می شود.

منابع[ویرایش]

رمان کلیدر

پیوند به بیرون[ویرایش]

نگاهی به زندگی کل محمد کلمیشی

تحقیق و ترجمه ی آثار فولکلوریک