اتابکان لر بزرگ: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
تطبیق با منابع، حذف بخشی که نیاز نبود (قضاوت خودتان را ننویسید)
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
افزودن متن با منبع اشاره به بقایای الوار که به کمک هزار اسپ امده و به وی پیوسته اند حمایت و مهاجرت در دو مرجله صورت گرفته
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳: خط ۳:
[[پرونده:Atabakan_lor_kochak.png|thumb|left|200px|گستره حکومت اتابکان هزار اسب و لر کوچک]]
[[پرونده:Atabakan_lor_kochak.png|thumb|left|200px|گستره حکومت اتابکان هزار اسب و لر کوچک]]
'''منطقه لرِ بزرگ''' شامل چهارمحال بختیاری ، نیمه بختیاری خوزستان ، کهگیلویه بویر احمد ، غرب اصفهان و شرق لرستان کنونی می شده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ تحولات: اتابکان لر بزرگ در منطقه بختیاری}}</ref> مؤسس این سلسله ابوطاهر است. پایتخت این امرا در شهر [[ایذه]] (ایذج) به غیر از این سلسله، یک سلسله دیگر از [[اتابکان لر کوچک|اتابکان لر]] نیز در ناحیه [[لر کوچک]] حکومت می‌کرده و از اوایل قرن هفتم تا قرن دهم در آن ناحیه باقی بوده‌اند.
'''منطقه لرِ بزرگ''' شامل چهارمحال بختیاری ، نیمه بختیاری خوزستان ، کهگیلویه بویر احمد ، غرب اصفهان و شرق لرستان کنونی می شده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ تحولات: اتابکان لر بزرگ در منطقه بختیاری}}</ref> مؤسس این سلسله ابوطاهر است. پایتخت این امرا در شهر [[ایذه]] (ایذج) به غیر از این سلسله، یک سلسله دیگر از [[اتابکان لر کوچک|اتابکان لر]] نیز در ناحیه [[لر کوچک]] حکومت می‌کرده و از اوایل قرن هفتم تا قرن دهم در آن ناحیه باقی بوده‌اند.
بر طبق گفته مینوریسکی، حاکمان [[لر بزرگ|لرِ بزرگ]] از تبار طوایف [[مردم لر|لر]] هستند که شهاب الدین العمری درباره آنان صحبت کرده است. <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مینوریسکی، ولادمیر (۱۳۶۲). لرستان ولرها. ترجمه: اسکندر، امان اللهی ،تهران: اتنشارات بابک . ص. ۵۳.|پیوند=https://eliteraturebook.com/books/view/15286/%D8%AF%D9%88+%D8%B3%D9%81%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87+%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87+%D9%84%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86+%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87+%D8%A8%D8%A7+%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%84%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86+%D9%88+%D9%84%D8%B1%D9%87%D8%A7}}</ref> حمدلله مستوفی در تاریخ گزیده نوشته‌است: در سنهٔ خمسایه (۵۰۰ق) قریب صد خانوار کرد از جبل السماق شام، به لرستان آمدند و در خیل احفاد [[محمد خورشید]] که وزرا بودند نزول کردند، برسبیل رعیتی. بزرگ ایشان ابوالحسن [[فضلویه|فضلوی]] بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ گزیده|نام=حمدالله|نام خانوادگی=مستوفی|صفحه=۵۳۹}}</ref> همچنین او در ذکر طوایف [[لر کوچک]]، از طایفه‌ای به نام فضلویی یاد کرده‌است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ گزیده . نویسنده: حمدالله مستوفی ص۵۵۰}}</ref> برخی این حاکمان را کرد<ref>https://www.cgie.org.ir/fa/article/225170/%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D9%84%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D</ref><ref>صیفی نژاد، جواد. لرهای ایران. آتیه، تهران: 1381</ref><ref>http://www.liquisearch.com/history_of_the_kurdish_people/medieval_kurdish_dynasties</ref><ref>{{یادکرد وب|url=http://self.gutenberg.org/article.aspx?&exp=standard&title=hazaraspid#cite_note-1|title=نسخه آرشیو شده|accessdate=۱۹ فوریه ۲۰۱۷|archiveurl=https://web.archive.org/web/20161220030311/http://self.gutenberg.org/article.aspx?&exp=standard&title=hazaraspid#cite_note-1|archivedate=۲۰ دسامبر ۲۰۱۶|dead-url=yes}}</ref><ref>C. E. Bosworth, ''The New Islamic Dynasties: A Chronological and Genealogical Manual'', (Columbia University Press, 1996), 205, {{ISBN|0-231-10714-5|en}}.</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|نشانی=http://www.iranicaonline.org/articles/hazaraspids|عنوان=HAZĀRASPIDS|ناشر=دانشنامه ایرانی کا|تاریخ=|تاریخ بازدید=28 نوامبر 2016}}</ref><ref>{{یادکرد وب|عنوان=دائرة المعارف بزرگ اسلامی - مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی - کتابخانه مدرسه فقاهت|نشانی=https://lib.eshia.ir/12293/7/28/%D9%84%D8%B1_%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF|وبگاه=lib.eshia.ir|بازبینی=2022-01-14|کد زبان=fa}}</ref> <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دایرةالمعارف فارسی، ج. ۱، ص. ۴۱}}</ref> <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج. ۶، ص. ۵۰۰}}</ref>و برخی عرب <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نظنزی، معین الدین (۱۳۸۷). منتخب التواریخ معینی. قم: تبیان. ص. ۳۹ و ۴۰.}}</ref> دانسته اند.
بر طبق گفته مینوریسکی، حاکمان [[لر بزرگ|لرِ بزرگ]] از تبار طوایف [[مردم لر|لر]] هستند که شهاب الدین العمری درباره آنان صحبت کرده است. <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مینوریسکی، ولادمیر (۱۳۶۲). لرستان ولرها. ترجمه: اسکندر، امان اللهی ،تهران: اتنشارات بابک . ص. ۵۳.|پیوند=https://eliteraturebook.com/books/view/15286/%D8%AF%D9%88+%D8%B3%D9%81%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87+%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87+%D9%84%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86+%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87+%D8%A8%D8%A7+%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%84%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86+%D9%88+%D9%84%D8%B1%D9%87%D8%A7}}</ref> حمدلله مستوفی در تاریخ گزیده نوشته‌است: در سنهٔ خمسایه (۵۰۰ق) قریب صد خانوار کرد از جبل السماق شام، به لرستان آمدند و در خیل احفاد [[محمد خورشید]] که وزرا بودند نزول کردند، برسبیل رعیتی. بزرگ ایشان ابوالحسن [[فضلویه|فضلوی]] بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ گزیده|نام=حمدالله|نام خانوادگی=مستوفی|صفحه=۵۳۹}}</ref> همچنین او در ذکر طوایف [[لر کوچک]]، از طایفه‌ای به نام فضلویی یاد کرده‌است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ گزیده . نویسنده: حمدالله مستوفی ص۵۵۰}}</ref> محمد میرک بن مسعود الحسینی صاحب کتاب ریاض الفردوس خانی اشاره به بقایای الوار کرده که در جبل السماق شام صیت جاه و جلال هزار اسپ را استماع نموده و به او پیوسته اند ( حمایت در دو مرحله صورت گرفته ) <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ریاض الفردوس خانی . تالیف: محمد میرک بن مسعود الحسینی ص. ۲۳۹}}</ref> برخی این حاکمان را کرد<ref>https://www.cgie.org.ir/fa/article/225170/%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D9%84%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D</ref><ref>صیفی نژاد، جواد. لرهای ایران. آتیه، تهران: 1381</ref><ref>http://www.liquisearch.com/history_of_the_kurdish_people/medieval_kurdish_dynasties</ref><ref>{{یادکرد وب|url=http://self.gutenberg.org/article.aspx?&exp=standard&title=hazaraspid#cite_note-1|title=نسخه آرشیو شده|accessdate=۱۹ فوریه ۲۰۱۷|archiveurl=https://web.archive.org/web/20161220030311/http://self.gutenberg.org/article.aspx?&exp=standard&title=hazaraspid#cite_note-1|archivedate=۲۰ دسامبر ۲۰۱۶|dead-url=yes}}</ref><ref>C. E. Bosworth, ''The New Islamic Dynasties: A Chronological and Genealogical Manual'', (Columbia University Press, 1996), 205, {{ISBN|0-231-10714-5|en}}.</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|نشانی=http://www.iranicaonline.org/articles/hazaraspids|عنوان=HAZĀRASPIDS|ناشر=دانشنامه ایرانی کا|تاریخ=|تاریخ بازدید=28 نوامبر 2016}}</ref><ref>{{یادکرد وب|عنوان=دائرة المعارف بزرگ اسلامی - مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی - کتابخانه مدرسه فقاهت|نشانی=https://lib.eshia.ir/12293/7/28/%D9%84%D8%B1_%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF|وبگاه=lib.eshia.ir|بازبینی=2022-01-14|کد زبان=fa}}</ref> <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دایرةالمعارف فارسی، ج. ۱، ص. ۴۱}}</ref> <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج. ۶، ص. ۵۰۰}}</ref>و برخی عرب <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نظنزی، معین الدین (۱۳۸۷). منتخب التواریخ معینی. قم: تبیان. ص. ۳۹ و ۴۰.}}</ref> دانسته اند.


شایان ذکر است که اتابکان لر در زمان حکمرانی خود خدمات بسیاری انجام دادند به طوری لرستان( کوچک و بزرگ) رشک بهشت گردید<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرف نامه شرف الدین بدلیسی}}</ref>
شایان ذکر است که اتابکان لر در زمان حکمرانی خود خدمات بسیاری انجام دادند به طوری لرستان( کوچک و بزرگ) رشک بهشت گردید<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرف نامه شرف الدین بدلیسی}}</ref>

نسخهٔ ‏۱۲ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۰۲

اتابکان لر بزرگ (۵۵۰ تا ۸۲۷ ق)/(۱۱۵۵ تا ۱۴۲۴ م) که به هزار اسپیان و آل فضلویه هم معروف هستند، نام سلسله‌ای محلی در منطقه‌ی لر بزرگ بود.

گستره حکومت اتابکان هزار اسب و لر کوچک

منطقه لرِ بزرگ شامل چهارمحال بختیاری ، نیمه بختیاری خوزستان ، کهگیلویه بویر احمد ، غرب اصفهان و شرق لرستان کنونی می شده است.[۱] مؤسس این سلسله ابوطاهر است. پایتخت این امرا در شهر ایذه (ایذج) به غیر از این سلسله، یک سلسله دیگر از اتابکان لر نیز در ناحیه لر کوچک حکومت می‌کرده و از اوایل قرن هفتم تا قرن دهم در آن ناحیه باقی بوده‌اند. بر طبق گفته مینوریسکی، حاکمان لرِ بزرگ از تبار طوایف لر هستند که شهاب الدین العمری درباره آنان صحبت کرده است. [۲] حمدلله مستوفی در تاریخ گزیده نوشته‌است: در سنهٔ خمسایه (۵۰۰ق) قریب صد خانوار کرد از جبل السماق شام، به لرستان آمدند و در خیل احفاد محمد خورشید که وزرا بودند نزول کردند، برسبیل رعیتی. بزرگ ایشان ابوالحسن فضلوی بود.[۳] همچنین او در ذکر طوایف لر کوچک، از طایفه‌ای به نام فضلویی یاد کرده‌است.[۴] محمد میرک بن مسعود الحسینی صاحب کتاب ریاض الفردوس خانی اشاره به بقایای الوار کرده که در جبل السماق شام صیت جاه و جلال هزار اسپ را استماع نموده و به او پیوسته اند ( حمایت در دو مرحله صورت گرفته ) [۵] برخی این حاکمان را کرد[۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲] [۱۳] [۱۴]و برخی عرب [۱۵] دانسته اند.

شایان ذکر است که اتابکان لر در زمان حکمرانی خود خدمات بسیاری انجام دادند به طوری لرستان( کوچک و بزرگ) رشک بهشت گردید[۱۶]

اتابکان هزار اسب تا نیمه اول قرن نهم باقی بودند و آخرین ایشان که غیاث الدین کاوس نام داشت به دست سلطان ابراهیم پسر شاهرخ تیموری برافتاد و سلسله ایشان به پایان رسید.

تاریخ اتابکان هزاراسپی

ایران ملوک‌الطوایفی: اتابکان لر بزرگ اوایل قرن هشتم هجری

ولایت لرستان دو قسم است: لر بزرگ و لر کوچک، به اعتبار دو برادر که در قرب سنهٔ ثلاثمایه هجری (۳۰۰ه‍.ق) حاکم آنجا بوده‌اند: بدر نام حاکم لر بزرگ بود و منصور نام حاکم لر کوچک. بدر مدتی دراز در حکومت روزگار گذرانید.

چون او درگذشت، حکومت به پسر زادهٔ او نصرالدین محمد بن هلال بن بدر رسید و او حاکمی عادل بود و مدبر ملک او محمد خورشید. و در ان عهد نیمی از زمین لرستان در تصرف شولان بود و پیشوای ایشان سیف الدین ماکان روزبهانی بود و او را در آنجا خاندانی قدیم بود و از عهد اکاسره باز حاکم ان دیار بودند و حاکم ولایت شول را نجم الدین اکبر گفتندی و تا اکنون قوم شول در تصرف نوادگان اویند.

در سنهٔ خمسایه (۵۰۰ق) قریب صد خانوار که مستوفی آنهارا کرد و نطنزی عرب دانسته ، از جبل السماق شام، به سبب وحشتی که ایشان را با مهتر قوم خود افتاده بود، به لرستان آمدند و در خیل احفاد محمد خورشید که وزرا بودند نزول کردند، برسبیل رعیتی. بزرگ ایشان ابوالحسن فضلوی بود… او را پسری علی نام بود. چون علی درگذشت، از او پسری محمد نام بماند. جوانی دلاور بود. در خدمت سلغریان مرتبه بلند کرد. درین وقت سلغریان (ترکمنان) در فارس حاکم بودند. اما هنوز اسم پادشاهی نداشتند. چون او نیز نماند، پسری ابوطاهر فضلوی کنیت داشت. جوانی شجاع بود. در خدمت اتابک سنقر مرتبه بلند کرد. اتابک سنقر را با حکام شبانکاره خصومت بود. ابوطاهر را با سپاهی گران به جنگ ایشان فرستاد.

بعد از محاربات مظفر به فارس آمد. اتابک سنقر او را نوازش نمود و گفت از من چیزی بخواه… ابوطاهر گفت اگر فرمان بود و به لشکر مدد باشد ملک لرستان جهت اتابک صافی کنم. اتابک سنقر او را لشکر داد و به لرستان فرستاد.

ابوطاهر به صلح و جنگ به وعد و وعید و فریب و شکیب توانست ملک لرستان در ضبط آورد و چون تمکین و استقرار یافت، هوس استقلال کرد و خود را اتابک خواند و عصیان نمود و کار ان ملک بر او قرار گرفت، در سنهٔ خمسین و خمس مایه. بعد از مدتی درگذشت و پنج پسر یادگار گذاشت: هزاراسپ و بهمن و عمادالدین پهلوان و نصرة الدین ایلواکوش و قزل. به حکم وصیت و اتفاق برادران.

اتابک هزاراسپ که مهین و بهین همه بود، قائم مقام پدر شد و عدل و داد ورزید. در عهد او ملک لرستان رشک بهشت گشت و بدین سبب اقوام بسیار از جبل السماق شام بدو پیوستند: چون گروه عقیلی از نسل علی ابن ابی طالب و گروه هاشمی از نسل هاشم بن عبدمناف و دیگر طوایف متفرق چون:

آسترکی، مما کویه، مختاری، جوانکی بیدانیان، زاهدیان، علائی، کمایی، کوتوند، بتوند، بوازکی، شوند، زاکی، جاکی، هارونی، اشکی، کوی لیراوی، ممویی، یحفومی، کمانکشی، مماسنی، ارملکی، توانی، کسدانی، مدیحه، اکورد، کولارد، چون گروه عقیلی (عرب) و گروه هاشمی (عرب) و دیگر قبائل که انساب ایشان معلوم نیست. چون این جماعت به هزار اسف و برادران پیوستند، ایشان را قوت و شوکت زیاد شد. بقایای شولان را به زخم شمشیر از ان ولایت بیرون کردند و یکبار بر ان دیار مستولی شدند. پس دیار شولستان نیز مسخر کردند و شولان منهزم به فارس رفتند.

هزار اسف و برادران تمامت لرستان و شولستان و کردارکان کهپایه لرستان تا چهار فرسنگی اصفهان، در ضبط خود آوردند. اتابک به تکلهٔ سلغری چند نوبت لشکر به جنگ ایشان فرستاد مقهور و مکسور با پیش او رفتند و بیشتر نزاع ایشان به جهت قلعه مانجست که حضی حصین و رکن رکین است بود و هزار اسف می‌گفت از قبل اتابک محافظ این قلعه‌ام. چون اتابک تکلهٔ ساغری را دفع او دست نمی‌داد به مصالحت و مصاهرت رغبت نمود و کار هزار اسف عروجی تمام یافت. هر موضع که قابل زراعت دید دیه‌ها ساخت و درو مردمان نشاند و هیچ جای خراب نگذاشت. پس پسر خود تکله را به خدمت ناصر خلیفه فرستاد و التماس اتابکی کرد. خلیفه التماس او مبذول داشت و او را منشور و تشریف داد.

چون هزار اسف درگذشت، تکله لُر که نوادهٔ سلغریان فارس بود، قائم مقام پدر گشت. چون خبر وفات هزار اسف به فارس رسید، اتابک سعد سلغری، جهت آزاری که به واسطهٔ شکست شولان از لران داشت، جمال الدین عمر لالبا را که عم زادهٔ هزار اسف بود، با ده هزار پیاده شول و ترکان به جنگ تکله فرستاد. به نزدیک قلعه پیرو به اتابک تکله رسیدند. با او پانصد سوار بود. ناچار در مقابله ایشان به مقاتلت بازایستاد. چون کثرت خصمان را بود، عزیمت هزیمت داشت. ناگاه تیری بر جمال الدین عمرلالبا آمد و بدان تباه شد و شکست بر لشکر فارس افتاد و کار اتابک تکله عروجی تمام یافت. سلغریان سه نوبت دیگر لشکر به جنگ او فرستادند و هر سه بار مقهورو مغلوب بازگشتند. بعد از ان اتابک تکله با لشکری گران آهنگ لر کوچک کرد. در ان وقت حسام الدین خلیل پسر زادهٔ شجاع الدین خورشید، حاکم لر کوچک بود. میانشان محاربات بسیار رفت. عاقبت حسام الدین خلیل از او ستوه شد و بعضی ولایات لر کوچک در تصرف اتابک تکله آمد و تکله با وطن مألوف رفت.[۱۷]

فهرست اتابکان لر بزرگ و مدت امارتشان

اتابکان لر بزرگ تا نیمه اول قرن نهم باقی بودند و آخرین حاکم اتابکان لر غیاث الدین کاوس نام داشت به دست سلطان ابراهیم میرزا تیموری پسر شاهرخ تیموری حاکم فارس برافتاد و سلسله ایشان انقراض یافت.

  • ابوطاهر در حدود ۵۵۰ هجری قمری
  • اتابک هزاراسپ بن ابی طاهر تا ۶۲۶.
  • عمادالدین پهلوان بن هزاراسب از ۶۲۶ تا ۶۴۲.
  • نصرةالدین کلجه پسر هزاراسب از ۶۴۲ تا ۶۴۹.
  • تکله پسر هزاراسب از ۶۴۹ تا ۶۵۶.
  • شمس الذین الب ارغو پسر هزار اسب از ۶۵۶ تا۶۷۲.
  • یوسف شاه بن الب ارغو از ۶۷۲ تا ۶۸۸.
  • افراسیاب بن یوسف شاه از ۶۸۸ تا ۶۹۵.
  • نصرةالدین احمدبن یوسف شاه از ۶۹۵ تا ۷۳۰.
  • یوسف شاه دوم بن نصرةالدین احمد از ۷۳۰ تا ۷۴۰.
  • افراسیاب دوم بن نصرةالدین احمد از ۷۴۰.
  • نورالوردبن سلیمان شاه بن اتابک احمد تا ۷۵۷.
  • اتابک پشنگبن سلغرشاه بن اتابک احمد از۷۵۷ تا ۷۹۲.
  • پیر احمدبن اتابک پشنگ از ۷۹۲ تا ۷۹۸.
  • ابوسعیدبن پیر احمد تا ۸۲۰.
  • شاه حسین بن ابی سعید از ۸۲۰ تا ۸۲۷.
  • غیاث الدین کاوس بن هوشنگ.
  • (لر بزرگ در لغت‌نامه دهخدا)

این امرا به هیچ وجه از امرای سلجوقی نبوده‌اند و از شاهزادگان سلجوقی نیز کسی را تحت حمایت و تربیت نداشته‌اند و عنوان اتابکان دربار آن‌ها به عنوان لقب و در واقع به معنی امیر و ملک مستقل است. (دایرةالمعارف فارسی، ج. ۱، ص. ۴۱)

بسیاری از سنوات راجع به سلطنت سلسله اتابکان لرستان تحقیقی نیست. غیر از سلسله اتابکان لرستان یک سلسله کوچک دیگری از اتابکان نیز در ناحیه لر کوچک حکومت کرده‌است و از اوایل قرن هفتم تا قرن دهم در آن ناحیه باقی بوده‌اند.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. تاریخ تحولات: اتابکان لر بزرگ در منطقه بختیاری.
  2. مینوریسکی، ولادمیر (۱۳۶۲). لرستان ولرها. ترجمه: اسکندر، امان اللهی ،تهران: اتنشارات بابک . ص. ۵۳.
  3. مستوفی، حمدالله. تاریخ گزیده. ص. ۵۳۹.
  4. تاریخ گزیده . نویسنده: حمدالله مستوفی ص۵۵۰.
  5. ریاض الفردوس خانی . تالیف: محمد میرک بن مسعود الحسینی ص. ۲۳۹.
  6. https://www.cgie.org.ir/fa/article/225170/%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D9%84%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D
  7. صیفی نژاد، جواد. لرهای ایران. آتیه، تهران: 1381
  8. http://www.liquisearch.com/history_of_the_kurdish_people/medieval_kurdish_dynasties
  9. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۱۹ فوریه ۲۰۱۷.
  10. C. E. Bosworth, The New Islamic Dynasties: A Chronological and Genealogical Manual, (Columbia University Press, 1996), 205, ISBN 0-231-10714-5.
  11. «HAZĀRASPIDS». دانشنامه ایرانی کا. دریافت‌شده در ۲۸ نوامبر ۲۰۱۶.
  12. «دائرة المعارف بزرگ اسلامی - مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی - کتابخانه مدرسه فقاهت». lib.eshia.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۰۱-۱۴.
  13. دایرةالمعارف فارسی، ج. ۱، ص. ۴۱.
  14. دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج. ۶، ص. ۵۰۰.
  15. نظنزی، معین الدین (۱۳۸۷). منتخب التواریخ معینی. قم: تبیان. ص. ۳۹ و ۴۰.
  16. شرف نامه شرف الدین بدلیسی.
  17. مستوفی، حمدالله. تاریخ گزیده. صص. ۵۳۹-۵۴۳.

منابع

نظنزی، معین الدین (۱۳۸۷). منتخب التواریخ معینی. قم: تبیان. ص. ۳۹ و ۴۰.