جنگ نامتقارن: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
تمیزکاری
جز ←‏جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباه‌یاب]]: ماثر⟸موثر، متفائتی⟸متفاوتی، وضعیفی⟸و ضعیفی
خط ۴: خط ۴:
==زمینه جنگ نامتقارن==
==زمینه جنگ نامتقارن==


وقتی کشور کوچک وضعیفی مانند ویتنام با یکی از بزرگترین و حجیمترین، قدرت‌های نظامی جهان یعنی [[ایالات متحده]] که حداقل به لحاظ تجهیزات [[نظامی گری]] در آن دوران و حتی دوران کنونی بی همتاست مواجه می‌شود مجبور است به روشهای نامتقارن متوسل شود.
وقتی کشور کوچک و ضعیفی مانند ویتنام با یکی از بزرگترین و حجیمترین، قدرت‌های نظامی جهان یعنی [[ایالات متحده]] که حداقل به لحاظ تجهیزات [[نظامی گری]] در آن دوران و حتی دوران کنونی بی همتاست مواجه می‌شود مجبور است به روشهای نامتقارن متوسل شود.


در این شرایط حتی اگر جنگی به کمک ایالات متحده و یا نیروی برتر و با ابزارهای وی شروع یا ادامه یابد، به [[جنگ تمام عیار]] تبدیل خواهد شد؛ که همین تمام عیار بودن از یک طرف می‌تواند مسبب نامتشابه شدن جنگ و نیز همین نامتشابه بودن می‌تواند؛ این درگیری را نامتقارن سازد.
در این شرایط حتی اگر جنگی به کمک ایالات متحده و یا نیروی برتر و با ابزارهای وی شروع یا ادامه یابد، به [[جنگ تمام عیار]] تبدیل خواهد شد؛ که همین تمام عیار بودن از یک طرف می‌تواند مسبب نامتشابه شدن جنگ و نیز همین نامتشابه بودن می‌تواند؛ این درگیری را نامتقارن سازد.
خط ۱۵: خط ۱۵:
چالز دونلپ می‌گوید: در وسیع‌ترین معنا، مفهوم نامتقارن در جنگ، «جنگی را توصیف می‌کند که به دنبال اجتناب از توانمندی‌های حریف است… رویکردی که سعی دارد روی هر آنچه ممکن است محاسن و مزایای نسبی یک طرف در مقابل نقاط ضعف نسبی دشمن باشد تمرکز کند.»
چالز دونلپ می‌گوید: در وسیع‌ترین معنا، مفهوم نامتقارن در جنگ، «جنگی را توصیف می‌کند که به دنبال اجتناب از توانمندی‌های حریف است… رویکردی که سعی دارد روی هر آنچه ممکن است محاسن و مزایای نسبی یک طرف در مقابل نقاط ضعف نسبی دشمن باشد تمرکز کند.»


اگر چه این توصیفات آشکارا نادرست نیست، اما آنها نه خیلی روشنگر و نه خیلی خاص است. تعریف دیگری که اخیراً مطرح شد، تا حدی مفیدتر است، چرا که به ابعاد متفائتی اشاره می‌کند که در آن می‌توان جنگ را آغاز و نامتقارن یافت و از آن بهره‌برداری نمود :اخیراً یک نویسنده اظهار کرده‌است که «از طریق به‌کارگیری توان نظامی، سیاسی و تکنولوژیکی، استراتژیهای نامتقارن می‌توان به‌طور موفقیت‌آمیزی توانمندیهای دشمن را متزلزل کند. اگر چه ممکن است نتواند، دشمن را در میدان جنگ سنتی شکست دهد ولی استراتژیهای به کار رفته ممکن است برتری دشمن را خنثی کند، ارادهٔ جنگی وی را تحلیل برد، در توانایی او برای عملیات ماثر وقفه ایجاد کند یا او را از انجام عملیات کلی بازدارد.
اگر چه این توصیفات آشکارا نادرست نیست، اما آنها نه خیلی روشنگر و نه خیلی خاص است. تعریف دیگری که اخیراً مطرح شد، تا حدی مفیدتر است، چرا که به ابعاد متفاوتی اشاره می‌کند که در آن می‌توان جنگ را آغاز و نامتقارن یافت و از آن بهره‌برداری نمود :اخیراً یک نویسنده اظهار کرده‌است که «از طریق به‌کارگیری توان نظامی، سیاسی و تکنولوژیکی، استراتژیهای نامتقارن می‌توان به‌طور موفقیت‌آمیزی توانمندیهای دشمن را متزلزل کند. اگر چه ممکن است نتواند، دشمن را در میدان جنگ سنتی شکست دهد ولی استراتژیهای به کار رفته ممکن است برتری دشمن را خنثی کند، ارادهٔ جنگی وی را تحلیل برد، در توانایی او برای عملیات موثر وقفه ایجاد کند یا او را از انجام عملیات کلی بازدارد.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۱۳ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۴:۰۶

جنگ نامتقارن در اصطلاح به نبردهایی گفته می‌شود که طرف‌های درگیر در آن از توانایی نظامی یکسانی برخوردار نیستند و بر خلاف جنگ‌های کلاسیک فرمول مشخصی برای موقعیت‌های خاصّ نظامی ندارند بلکه از عملیات گوناگون، معمولاً برای استفاده از عامل غافلگیری برای ضربه زدن به دشمن استفاده می‌شود.

زمینه جنگ نامتقارن

وقتی کشور کوچک و ضعیفی مانند ویتنام با یکی از بزرگترین و حجیمترین، قدرت‌های نظامی جهان یعنی ایالات متحده که حداقل به لحاظ تجهیزات نظامی گری در آن دوران و حتی دوران کنونی بی همتاست مواجه می‌شود مجبور است به روشهای نامتقارن متوسل شود.

در این شرایط حتی اگر جنگی به کمک ایالات متحده و یا نیروی برتر و با ابزارهای وی شروع یا ادامه یابد، به جنگ تمام عیار تبدیل خواهد شد؛ که همین تمام عیار بودن از یک طرف می‌تواند مسبب نامتشابه شدن جنگ و نیز همین نامتشابه بودن می‌تواند؛ این درگیری را نامتقارن سازد.

در واقع با ملاحظات منطق ریاضی می‌توان اینگونه انگاشت که سطح امکانات بالای یک طرف درگیری باعث اجتناب از رویارویی، رو در رو (مستقیم و متقارن) از طرف دیگر ضعیف تر می‌شود.

به همین سان آشنایی بهتر طرف ضعیف به زمین و اقلیم خود و توسل به ابزار سبک با توانایی‌های بالای تکنیکی و تاکتیکی، به همین سان طرف قوی را وادار به انتخاب روش های نامتعارف و ناشناخته و در واقع ابتکار می‌کند که این اجتناب ناپذیر است.

نظریه ها

فریدمن می‌گوید: «ضعفا در مقابل قدرتمندان باید از روشهای نامتقارن استفاده کنند و روشهای انتخابی، به تجزیه و تحلیل طرف ضعیف از نقاط آسیب‌پذیر طرف قدرتمند بستگی خواهد داشت». چالز دونلپ می‌گوید: در وسیع‌ترین معنا، مفهوم نامتقارن در جنگ، «جنگی را توصیف می‌کند که به دنبال اجتناب از توانمندی‌های حریف است… رویکردی که سعی دارد روی هر آنچه ممکن است محاسن و مزایای نسبی یک طرف در مقابل نقاط ضعف نسبی دشمن باشد تمرکز کند.»

اگر چه این توصیفات آشکارا نادرست نیست، اما آنها نه خیلی روشنگر و نه خیلی خاص است. تعریف دیگری که اخیراً مطرح شد، تا حدی مفیدتر است، چرا که به ابعاد متفاوتی اشاره می‌کند که در آن می‌توان جنگ را آغاز و نامتقارن یافت و از آن بهره‌برداری نمود :اخیراً یک نویسنده اظهار کرده‌است که «از طریق به‌کارگیری توان نظامی، سیاسی و تکنولوژیکی، استراتژیهای نامتقارن می‌توان به‌طور موفقیت‌آمیزی توانمندیهای دشمن را متزلزل کند. اگر چه ممکن است نتواند، دشمن را در میدان جنگ سنتی شکست دهد ولی استراتژیهای به کار رفته ممکن است برتری دشمن را خنثی کند، ارادهٔ جنگی وی را تحلیل برد، در توانایی او برای عملیات موثر وقفه ایجاد کند یا او را از انجام عملیات کلی بازدارد.

جستارهای وابسته

منابع

  • «دپارتمان جنگ‌های نامتقارن اندیشکده روابط بین‌الملل».