معنای ضمنی
معنای ضمنی[۱] (انگلیسی: Connotation) آن بخش از معنای واژهها و جملات است که به بافت غیرزبانی و جنبههای عاطفی و فرهنگی مربوط است. به ارتباطات فرهنگی یا هیجانی که یک کلمه با خود منتقل می کند، Connotation گفته می شود. این مفهوم، در مقابل مفهوم Denotation قرار دارد، که بیان کننده ی معنای صریح یا لغوی می باشد. آنچه در لغت نامه ها برای معنی یک کلمه می آید همان Dennotation یا معنی صریح آن می باشد. اما Connotation به صورت مثبت یا منفی توصیف می شود که به معنی ارتباطات هیجانی خوشحال کننده یا ناراحت کننده ی آن کلمه است.
برای مثال گل در معنای صریح (Denotation) یک گیاه با اجزای شاخه و گلبرگ و ... می باشد، اما معنی ضمنی (Connotation) برای کلمه ی گل، محبت و احترامی است که از طریق این واژه منتقل می گردد.
معنا ی ضمنی در معناشناسی زبانی[ویرایش]
معنی ضمنی، در معناشناسی زبانی در تقابل با معنی صریح به مفهومی اطلاق میشود که بر حسب تداعیهای عاطفی یا الگوهای فرهنگی به معنی صریح یک لفظ افزوده میشود. برای نمونه، واژهٔ «گاو» که در معنی ضمنی اش در مفهوم «احمق» یا «کودن» به کار میرود.[۲]
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- ↑ «معنای ضمنی» [زبانشناسی] همارزِ «connotation»؛ منبع: گروه واژهگزینی. جواد میرشکاری، ویراستار. دفتر پنجم. فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان. تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۵۳۱-۷۶-۴ (ذیل سرواژهٔ معنای ضمنی)
- ↑ کورش صفوی (۱۳۸۴)، فرهنگ توصیفی معنیشناسی، فرهنگ معاصر، ص. ۱۰۷
پیوند به بیرون[ویرایش]
- «معنای ضمنی Connotation». پژوهه. دریافتشده در ۴ مه ۲۰۱۸.
![]() |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ معنای ضمنی موجود است. |