فغستان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
فغستان دختر کَید
اطلاعات کلی
نامفغستان
منصبشاهدخت هندوستان
نام پدرکید
نام همسراسکندر
موطنهندوستان

فغستان[۱] یا بغستان[۲] دختر کید شاه هند است، که مطابق آیین به همسری اسکندر درمی‌آید. اختلاف نگارش این نام ناشی از تفاوت در نسخه‌های خطی است.

فغستان در شاهنامه[ویرایش]

قبل از حمله اسکندر به هند، کید شاه هند خوابهایی می‌بیند که مهران(هندی) آنها را تعبیر می‌کند، و به کید سفارش می‌کند که با اسکندر نجنگید، و با او مصالحه کند. و چهار داشته او را گوشزد می‌کند. که عبارتند از دختر بسیار زیبایش فغستان، فیلسوف دانا، پزشک زبردست و قدحی که هیچگاه مَی در آن تمام نمی‌شود:

ترا چار چیزست کاندر جهانکسی آن ندید از کهان و مهان
یکی چون بهشت برین دخترتکزو تابد اندر زمین افسرت
دگر فیلسوفی که داری نهانبگوید همه با تو راز جهان
سه دیگر پزشکی که هست ارجمندبه دانندگی نام کرده بلند
چهارم قدح کاندرو ریزی آبنه ز آتش شود کم نه از آفتاب
ز خوردن نگیرد کمی آب اویبدین چیزها راست کن آب روی[۳]

کید پس از نامه اسکندر این چهار داشته را به او پیشنهاد می‌کند، اسکندر پس از فرستادن معتمدان و تأیید گفتار کید، آنها را طلب می‌کند:

چو منشور و عهد من او را دهیدشما با فغستان بنه برنهید
نیازارد او را کسی زین سپسازو در جهان یافتم داد و بس

و فغستان همراه فیلسوف و پزشک با قدح به سوی اسکندر روانه می‌شود، و اسکندر او را می‌پسندد و به عقد آیینی درمی‌آورد:

فرستاده برگشت زان مرز‌ و بومبیامد به‌نزدیک پیران روم
چو آن موبدان پاسخ شهریاربدیدند با رنج دیده سوار
فغستان ببارید خونین سرشکهمی رفت با فیلسوف و پزشک
قدح هم چنان نامداری به دستهمه سرکشان از می جام مست
فغستان چو آمد به مشکوی شاهیکی تاج بر سر ز مشک سیاه
بسان گل زرد بر ارغوانز دیدار او شاد شد ناتوان
چو سرو سهی بر سرش گرد ماهنشایست کردن به مه بر نگاه
دو ابروکمان و دو نرگس دژمسر زلف را تاب داده به خم
دو چشمش چو دو نرگس اندر بهشتتو گفتی که از ناز دارد سرشت
سکندر نگه کرد بالای اویهمان موی و روی و سر و پای اوی
همی گفت کاینت چراغ جهانهمی آفرین خواند اندر نهان
بدان دادگر کو سپهر آفریدبران گونه بالا و چهر آفرید
بفرمود تا هرک بخرد بدندبران لشکر روم موبد بدند
نشستند و او را به آیین بخواستبه رسم مسیحا و پیوند راست
برو ریخت دینار چندان ز گنجکه شد ماه را راه رفتن به رنج

[۴]

با این ترفند کشور از آسیب تخریب نجات می‌یابد.

منابع[ویرایش]

  1. شاهنامه فردوسی، بر پایه چاپ مسکو، انتشارات هرمس، صفحه ۱۱۱۵, ۱۱۱۶
  2. شاهنامه فردوسی، تصحیح جلال خالقی مطلق، انتشارات سخن، جلد دوم صفحه 278
  3. شاهنامه فردوسی، بر پایه چاپ مسکو، انتشارات هرمس، صفحه 1109
  4. شاهنامه فردوسی، بر پایه چاپ مسکو،انتشارات هرمس، صفحه 1116