سیاهخان لپویی
این مقاله ممکن است برای مطابقت با استانداردهای کیفی ویکیپدیا نیازمند بازنویسی باشد. |
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. |
عظیم الجثه و عجیب الخلقه ترین مرد در تاریخ ایران
سیاوش خان لپویی مشهور به سیاهخان لپویی مرد ۲/۶۴ متری (قد واقعی ایستاده بدون خمیدگی۲۶۴ سانتیمتر _ قد با خمیدگی ۲۵۹ یا ۲۶۰ سانتیمتر) در زمان قبل از فوت ایشان به دلیل خمیدگی زیاد و نامتقارن بودن عضلات ۲۶۰ سانتیمتر قد او به ثبت رسیده است. بر اساس شواهد و مستندات، سیاه خان لپویی بعد از رابرت وادلو ـ جان روگان ـ جان اف. کارول ـ که هر سه نفر آنان هم اهل آمریکا بودهاند چهارمین فرد بلند قامت در جهان و بالاترین قد ثبتشده در قاره آسیا میباشد؛ که با بدنی بسیار بزرگ و غیرمعمولی بود. ( وزن او در اواخر عمر به ۲۵۰ کیلوگرم رسیده بود) در بین مردان بلند قد اولین مرد سنگین وزن می باشد. وی که در اوایل سدهٔ ۱۴ خورشیدی در لپویی از توابع شیراز استان فارس میزیست، از عقبماندگی جسمی و ذهنی نیز رنج میبرد و احتمالاً مبتلا به سندرم پروتئوس بوده. طبق نظریه برخی پزشکان به احتمال داشتن بیماری ژیگانتیسم اگر سیاه خان تا سن ۳۰ سالگی زنده میماند احتمال افزایش قد او تا ۳ متر هم وجود داشت. (سیاوش خان بر خلاف برخی شایعات و با وجود اینکه جثه بزرگ و ظاهر عجیبی داشته اما مردی بسیار مهربان و آرامی بوده است) ماکت شبیهسازی ایشان در موزه تاریخ طبیعی و تکنولوژی شیراز میباشد و اسکلت او در دانشگاه علوم پزشکی شیراز مورد بازید عموم قرار دارد.
سیاه خان رکورد دار سنگین وزن ترین مرد قد بلند در دنیا می باشد [۱]
سیاهخان در سال ۱۲۹۱ خورشیدی در روستای لپویی، از توابع شیراز استان فارس به دنیا آمد. تا ۶ سالگی رشد طبیعی داشت، اما از این زمان به بعد رشد عجیبی پیدا کرد. خانوادهٔ وی بهدلیل تنگدستی و مشکلات جسمیِ سیاهخان به شیراز مهاجرت کردند و با به نمایش گذاشتن فرزند درشتهیکل و نامتعارفِ خود در معابر، کسب درآمد میکردند.[۲]
در اواخر شهریور ۱۳۱۰ مدتی توسط فردی به نام خشورخان به مبلغ ۶۰۰۰ تومان اجاره شد تا در تهران به معرض نمایش درآید.[۳]
دکتر قربان، بنیانگذار دانشکدهٔ پزشکی شیراز، در سال ۱۳۰۱ خورشیدی وی را یافت و مورد حمایت مالی و پزشکی قرار داد. با انتقال وی به بیمارستان، سیاهخان باقیِ عمر خود را بستری بود و سرانجام بهعلت ذاتالریه و سپسیس درگذشت.[۲]
جمجمهٔ وی ۷/۵ کیلوگرم وزن و ۱۴۷۰ سانتیمتر مکعب حجم داشت. قد وی ۲٫۵۹ متر بود و این در شرایطی است که بهدلیل رشد نامتعارف استخوانها، هیچ فاصلهای میان مهرههای ستون فقرات وجود نداشته است. طول دست ۱۱۷ سانتیمتر و طول پاهای وی ۱۲۵ سانتیمتر بود.[۴]
به دلیل داشتن وزن بسیار سنگین و پاهای ضعیف جابجا شدن و راه رفتن برای او دشوار بوده او همچنین سالها از بیماریهای جلدی و ریوی رنج میبرده است. اسکلت وی هماکنون در دانشکدهٔ پزشکی شیراز در معرض بازدید عموم قرار دارد.[۴]
او در سال ۱۳۱۷ در ۲۶ سالگی درگذشت.
زندگی
[ویرایش]این بخش به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند. |
آقای سیاه خان از انسانهای عجیب در دنیا است که تا به حال در جهان همانند و مشابهی با شرایط جسمی او پیدا نشده است.
در ۲۵ کیلومتری شمال شیراز روستایی به نام لپوئی در خانوادهای کشاورز زندگی میکرد.
فرزند سوم آنها ۱۲۹۱ شمسی (۱۹۱۲ میلادی) با زایمان طبیعی به دنیا آمد. دو فرزند قبلی خانواده مشکلی نداشتند و رشد طفل سوم نیز تا ۶ سالگی به نظر خانواده طبیعی بود. اما این بچه از ۶ سالگی به بعد بهطور ناگهانی و سریع دچار رشد بدنی شد به طوری که در ۹ سالگی ۲۰ ساله به نظر میرسید.
در این زمان خانواده کودک عجیب به دلیل فقر شدید خانوادگی و غیرعادی بودن وضع طفل و مشکل بودن نگهداری و تغذیه او به ناچار از روستای لپوئی به شیراز تغییر مکان دادند. آنها در شیراز چند سال در محلی در نزدیکی دروازه اصفهان به طرف فلکه ولیعصر کنونی در محلهای به نام درشکه خانه که روزها و شبها محل توقف درشکهها بود، زندگی میکردند.
روزها در کنار خیابان و پیادهرو، کنار جوی آب و زیر سایه درختان و ساختمانها سیاه خان را روی تکه پارچهای مینشاندند و مردم و رهگذران به صورت عادی یا نمایش به دیدن هیکل و قیافه ترسناک او میآمدند و گاه بعضی تماشاچیان به او کمکهای مادی مختصری به صورت صدقه میکردند. بعضی از بچهها به او سنگ میزدند و فریاد او بلند میشد ولی امکان و توان برخاستن و دفاع یا تلافی نداشت. گاه بچههای کوچک و زنها از مشاهده چهره و هیکل عجیب و ترسناک او از وحشت جیغ زده و گریه میکردند. شهرت این انسان عجیب الخلقه و غول مانند به تدریج به شهرستانهای دیگر فارس رسید و از نقاط دوردست به دیدن این به قول بعضی در آن زمان «انسان جن زده» میآمدند. خانواده وی برای درمان او از داروهای گیاهی مختلف، بخورها، ادعیه، جادو، اوراد رفع جن و شربتهای طلسم شکن استفاده میکردند.
به تدریج عدهای افراد زرنگ و فرصت طلب با موافقت خانواده وی به صورت اکیپ دور او را گرفته و ابتدا از هر تماشاچی پول میگرفتند و بعد اجازه نزدیک شدن و مشاهده این فرد غول مانند را میدادند و بدینوسیله ممر معاشی برای خانواده و دیگران بود. در سال ۱۳۰۱ شمسی آقای دکتر قربان، بنیانگذار و اولین رئیس دانشکده پزشکی شیراز سیاه خان را میبیند و از آن پس مرتب به دیدن او میرود و علاوه بر کمکهای مالی مکرر برایش دارو و غذا میبرد. گاه با درشکه و با زحمت او را به دانشگاه پزشکی میآوردند و دکتر قربان به علت مشکلات پیاده و سوار کردن سیاه خان، خود در داخل درشکه او را معاینه و درمانهای لازم را تجویز میکرد. به دستور دکتر قربان به علت مشکل بودن زندگی در کوچه و منزل وی را در بیمارستان سعدی شیراز متعلق به دانشکده پزشکی بستری میکنند.
سیاه خان تا پایان زندگیاش در بیمارستان به سر میبرد و با قدی به طول ۲۵۹ سانتیمتر و هیکلی با وزن ۲۵۰ کیلوگرم به زندگی پررنج خود ادامه داد. دکتر قربان به علت نادر بودن این فرد در جهان و شرایط بسیار عجیب او خیلی به او علاقهمند شده بود و در آن زمان به پزشکان و دانشجویان میگفت «سیاه خان در عالم پزشکی گوهر شب چراغی است» وزن جمجمه او که ۷/۵ کیلوگرم بود، تحمل این سر بزرگ و نامتعارف را روی گردن سیاه خان مشکل میکرد. به علت وزن فوق سنگین بدن و طول زیاد قد و ناهنجاری شدید مهرهها و گردن و کمر قادر به سرپا ایستادن نبود و برای این کار احتیاج به کمک حداقل ۴–۳ نفر قوی هیکل داشت.
همه مهرهها به همدیگر جوش خورده و یک ستون یک پارچه شده بودند لذا ستون مهرهها قادر به حرکت و چرخش به اطراف یا خم شدن به هیچ سویی نبود. رشد عضلانی و اندام نرم به نسبت اسکلت استخوانی عجیب الخلقه ضعیفتر بود، لذا کلاً به نسبت لاغر به نظر میرسید و اگر وزن اندام نرم او به تناسب قد او بود، مسلماً وزن کلی بدنش به مراتب زیادتر از ۲۵۰ کیلوگرم میبود. چهره او با برجستگیهای عجیب استخوانی و فیگور خارقالعاده خود حتی برای افراد بزرگسال نیز ترسناک و دلهره آور بود.
پیشانی او با رشد شدید و ضخیم استخوانی به طرف جلو به صورت دیواره متراکم افقی پیش آمده و سپس رشد خود را با همان ضخامت به طرف پایین و جلو ادامه داده و یک دیواره سخت ستبر استخوانی جلو چشمهای او را از جلو و اطراف تا روی لب بالا پوشانده بود. طوری که از طرف جلو قادر به دیدن فضا و منظره جلو خود نبود و فقط قادر به دیدن جلو انگشتان پای خود روی زمین بود. میدان دید او به علت وجود این دیواره کلفت استخوانی در جلو و پایین و دو طرف پیشانی در دو طرف چپ و راست نیز از بین رفته و قادر به دیدن محیط اطراف و پهلوهای چپ و راست نبود.
فک پایین به صورت تیغه کلفت استخوانی به طرف پایین و جلو پیشرفت کرده و چندین سانتیمتر رو به جلو آمده است. استخوان پشت سر او نیز به طرف عقب و اطراف رشد و پیشروی کرده و با جوش خوردن به مهرههای بالای گردن دیواره سخت سایه بان مانند استخوانی به روی گردن و کمی در اطراف روی شانهها به وجود آورده بود. کتفها و شانهها مشابه دو تا باله پهن استخوانی ضخیم ماهی از چپ و راست و کمی هم به جلو پیشرفتگی پیدا کرده بود.
کف پاها کاملاً صاف و به علت کف بسیار پهن و دراز پاها موقع راه رفتن تلپ تلپ کف پا به زمین کوفته میشد. حالات و اخلاق و روحیات او شبیه بچهها بود. فردی عقب مانده و کم هوش بود. گاه حالات شدید امیال جنسی بدون کنترل و خجالت آور داشت. اشتهای او به غذا در حد ۴–۳ نفر انسان سالم پراشتها بود. قواره هیکل او خیلی عجیب و ترسناک بود.
به علت عمل استخوان سازی شدید در ستون مهرهها کلیه مهرهها از بالا تا پایین به صورت یک چوب خشک و یک تکه استخوان سخت درآمده بود و به هیچ وجه امکان حرکت ستون مهرهها به اطراف و چرخش یا خمیده شدن مهره به جهتهای مختلف وجود نداشت این ستون یک پارچه مهرهها از بالا بهطور کامل به گردن و جمجمه بهطور فیکس جوش خورده بود و موجب شده بود گردن و سر و چهره هیچگونه حرکت و تکان و خمیدگی و چرخش را به هیچ طرفی نداشته باشد و در واقع تمام بدن به جز دستها و پاها به صورت یک قطعه استخوانی یک پارچه جوش خورده درآید درست شبیه رباط آهنی.
دیواره جمجمه از تمام اطراف رو به داخل محفظه جمجمه و نیز رو به فضای بیرون شدیداً رشد کرده و ضخیم شده بود و به علت این رشد جمجمه به طرف محفظه داخلی خود و کم شدن پیشرونده فضای داخلی جمجمه نتیجتاً مغز و محتویات داخل جمجمه از همه طرف تحت فشار شدید و دائمی دیواره فولادین قرار گرفته و موجب بروز مشکلاتی مثل عقب ماندگی، بیماریهای روانی و عصبی، تحریکات شدید طغیان دار جنسی، بی حوصلگی، عصبانیت، گریه و اشتهای سیری ناپذیر به غذا شده بود. سیاه خان سالها از بیماری مقاربتی و جلدی و ریوی رنج میبرد. در موارد عصبانیت مثل بچههای کوچک گریه میکرد، فریاد میکشید، ناسزا میگفت و گاه صدای گریه او نازک و بچه گانه میشد.
حجم جمجمه وی ۱۴۷۰ سانتیمتر مکعب بود. طول دست او ۱۱۷ سانتیمتر و طول پای او ۱۲۵ سانتیمتر بود. به علت حجیم و سنگین بودن جمجمه و گردن و سنگین بودن هیکل او و فشار دائم این وزن زیاد روی ستون فقرات ستون مهرهها در ناحیه سینه و پشت به طرف عقب و کمی به سمت راست قوز برداشته بود. اگر این قوز وجود نداشت، قد کامل او بیش از ۲۵۹ سانتیمتر فعلی میبود.
این انسان عجیبالخلقه و غول مانند به علت ذات الریه و سپسیس فوت میکند. دکتر قربان به سیاه خان که در دنیا مشابهی نداشت، نه تنها در دوره حیاتش علاقه شدیدی داشت، بلکه بعد از مرگ او نیز او را دوست داشت و تأکید میکرد اسکلت کامل استخوانی او را به صورت سالم و یکپارچه برای مشاهده، مطالعه و پژوهش پزشکان و دانشجویان در محلی در اختیار آنان قرار دهد ولی جو فرهنگ مردم در آن زمان به ویژه جامعه روستایی و اعتقادات و باورهای آنان، مانعی بزرگ برای دخالت و تغییرات یا تصاحب جسد سیاه خان میشد.
لذا دکتر قربان با ترفند مدبرانه و تحت عنوان تقبل مراسم دفن او و تعهد کلیه هزینه و تشریفات حمل و نقل و غسل و کفن او از طرف دانشکده پزشکی و حتی برای آرامش فامیل او تا حدی بزرگداشت و احترام مرحوم، جسد او را برای چندسال در محلی مخفی و ناشناخته که حتی خیلی از پرسنل در دانشکده و اطرافیان دکتر قربان و هیچیک از خانواده مرحوم سیاه خان اطلاع نداشتند، نگهداری کرده و بعد از عودت فامیل او به روستای خود و پس از اینکه آبها از آسیاب ریخته شد و تا حدودی خاطره او به فراموشی سپرده شد، و دیگر پیگیری و ادعایی وجود نداشت، بعداز چندسال جسد او را بیرون آورده و به بخش آناتومی دانشکده پزشکی (در محلی محفوظ و محرمانه) برد و طی عملیات پزشکی و بهداشتی و ضدعفونی کلیه نسوج نرم بیرون و اندرون بدن را حذف و پاک و خارج کرده و اسکلت استخوانی یک پارچه و سالم و کامل او را پس از پروسسهای علمی آماده کرده و در یک اتاقک شیشهای محفوظ و محکم و بدون دسترس لمس به آن در معرض مشاهده همگانی در سالن ورودی دانشکده پزشکی شیراز در بالای پلههای ورودی قرار داد. هماکنون اسکلت عظیمالجثه سیاه خان لپویی در این محل در جلو چشم همه بازدیدکنندگان و پژوهشگران با احترام سرپا ایستاده است و همه افراد میتوانند با او ملاقات کنند و از عجایب خلقت خدا بازدید کنند. او دیگر درد و رنجی ندارد و راحت و محکم با چهره نامتعارف ترسناک خود با قامت راست ایستاده است.
منابع
[ویرایش]- ↑ Lindhurst MJ, Sapp JC, Teer JK, Johnston JJ, Finn EM, Peters K, Turner J, Cannons JL, Bick D, Blakemore L, Blumhorst C, Brockmann K, Calder P, Cherman N, Deardorff MA, Everman DB, Golas G, Greenstein RM, Kato BM, Keppler-Noreuil KM, Kuznetsov SA, Miyamoto RT, Newman K, Ng D, O'Brien K, Rothenberg S, Schwartzentruber DJ, Singhal V, Tirabosco R, Upton J, Wientroub S, Zackai EH, Hoag K, Whitewood-Neal T, Robey PG, Schwartzberg PL, Darling TN, Tosi LL, Mullikin JC, Biesecker LG (27 July 2011). "A Mosaic Activating Mutation in Associated with the Proteus Syndrome". New England Journal of Medicine. 365 (7): 611–619. doi:10.1056/NEJMoa1104017. PMC 3170413. PMID 21793738.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ سیاهخان، اعجوبۀ دنیا بایگانیشده در ۲۱ ژوئیه ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine وبگاه آفتاب، ۱۳۸۴/۸/۲۲
- ↑ اطلاعات عمومی، عنایتالله شکیباپور، کتابفروشی اشراقی، ص۲۹۳
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ سیاهخان، اعجوبۀ دنیا بایگانیشده در ۲۷ آوریل ۲۰۰۹ توسط Wayback Machine روزنامهٔ ایران، ۱۳۸۴/۸/۱۹ ««https://en.m.wikipedia.org/wiki/Siah_Khan»»
https://shiraze.ir/000QpZ https://showhistory.com/performers/siah-khan