پرش به محتوا

سفر اکتشافاتی سلف مانسا موسی در اقیانوس اطلس

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

در ۱۳۲۴ میلادی، هنگامی که مانسا موسی طی مراسم حج در قاهره ماند، حاکم امپراطوری مالی به مقامات مصری که برای به قدرت رسیدن با آنها دوستی کرده بود گفت: او هنگامی به قدرت رسید که سلف او اوگانی را در تلاش برای عبور از اقیانوس اطلس رهبری کرد و هیچگاه برنگشت. این گزارش توسط تاریخ‌نگار عرب، ابن فضل‌الله عمری ثبت شده که علایق قابل توجهی را ثبت کرد و گمانه‌زنی‌هایی را برانگیخت که این ماجرا مثالی از تماس فرا-اقیانوسی پیشا-کلمبیایی است. در عرف این سفر دریایی را به «مانسا ابو بکر دوم» (Mansa Abu Bakr II) نسبت می‌دهند، اما چنین مانسایی هیچگاه سلطنت نکرده‌است. بلکه استدلال می‌شود که این سفر دریایی توسط «مانسا محمد ابن کو» انجام شده‌است.

تاریخ دقیقی برای این سفر دریایی مشخص نشده، گرچه که طبق تحلیل‌ها در ۱۳۱۲ یا مدت کوتاهی قبل از آن، یعنی سالی که گفته می‌شود موسی به مانسا تبدیل شده‌است. هیچ شواهد واضحی در مورد سرنوشت این سفر دریایی یافت نشده‌است.

گزارش موسی

[ویرایش]

مانسا موسی در قاهره به مدت سه ماه در ۱۳۲۴ میلادی در حالی که در مسیر مکه برای حج بود باقی ماند.[۱] در حالی که آنجا به سر می‌برد، با امیری به نام ابو الحسن علی ابن امیر حاجب دوست شد، کسی که فرماندار ناحیه قاهره بود که موسی در آنجا اقامت داشت.[۲] ابن امیر حاجب بعدها با محققی به نام العمر چیزهایی که از مالی و گفت و گوهایش با موسی یادگرفته بود را بازگو کرد. در یکی از این گفت و گوها، ابن امیر حاجب از موسی خواست که بگوید چگونه پادشاه شده و موسی اینگونه پاسخ می‌دهد:

ما به خانه‌آی تعلق داریم که به صورت موروثی پادشاه اند. پادشاهی که سلف من بود معتقد نبود که کشف بیشترین سرحدات اقیانوس اطلس غیرممکن بوده و شدیداً آرزو داشت تا این کار را انجام دهد؛ بنابراین او ۲۰۰ کشتی را پر از افراد و همان تعداد کشتی را مجهز به طلا، آب و تدارکات کافی برای سال‌ها زنده ماندن کرد و به شخصی که نماینده رهبریشان را بر عهده داشت گفت: «تا زمانی که به پایانش نرسیدید، یا زمانی که تدارکات و آبتان تمام نشده باشد برنگردید». آن‌ها راهی شدند و مدت زمان زیادی گذشت و کسی برنگشت. سپس یک کشتی برگشت و از کاپیتان اخباری که آورده بود را جویا شدیم. او گفت: «بله جناب سلطان، ما به مدت زمان زیادی سفر کردیم تا زمانی که [گویا] رودخانه‌ای از جریانی قوی در آب‌های باز نمایان شد. کشتی من آخرینشان بود. [سایر] کشتی‌ها مستقیم رفتند اما وقتی به آن مکان رسیدند بازنگشتند و اثری ازشان دیده نشده و از سرنوشتان خبری نیست. اتفاقی که برای من افتاد این بود که تا حوالی آنجا رفتم و وارد آن رودخانه نشدم.» اما سلطان به حرف او اعتقاد نداشت. سپس سلطان ۲۰۰۰ کشتی را آماده کرد، ۱۰۰۰ تا برای خود و نیروهایش و ۱۰۰۰ تای دیگر برای آب و تدارکات. او وظیفه ایجاد نماینده برایش را به من سپرد و مردانش رهسپار اقیانوس اطلس شد. این آخرین باری بود که ما او و تمام افرادی که با او بودند را دیدیم و بنابراین خودم من پادشاه شدم.[۳]

ثبت این مکالمه توسط العمری تنها گزارش این ماجراجویی است، چرا که توسط سایر مورخان عرب قرون وسطی یا سنن شفاهی آفریقای غربی ذکر نشده‌است.[۴] با این وجود، احتمال چنین سفر دریایی توسط چندین مورخ جدی انگاشته شده‌است.[۴][۵][۶]

هویت سلف موسی

[ویرایش]

هویت مانسا که مسئول اکتشافات بوده‌است، موضوع سرگشتگی شده.[۷] ثبت العمری از موسی، نام موسی را ذکر نکرده و هویتی از او ذکر نمی‌کند جز این که سلف موسی بوده‌است.[۳] براساس نوشته‌های چندین دهه بعد ابن خلدون تاریخ‌نگار، سلف موسی که به مانسا شناخته می‌شود در حقیقت «محمد ابن قو» بود. براساس این گفته، چندین تاریخ‌نگار این سفر اکتشافی را به مانسا محمد نسبت داده‌اند.[۷][۴][۸]

بسیاری از منابع، مانسای مورد بحث را ابوبکر دوم دانسته‌اند.[۷] با این حال، درج «مانسا ابوبکر دوم» در فهرست حکام مالی خطایی است که ناشی از ترجمه بد از متون ابن خلدون توسط تاریخ‌نگار قرن نوزدهم میلادی، «بارون دی اسلین» است.[۹] دی اسلین ابن خلدون را به گونه‌ای ترجمه کرده‌است که گویی می‌گوید پادشاهی از محمد به ابوبکر و سپس به موسی منتقل شده‌است. در حالی که در متن اصلی عربی، ابوبکر تنها در نقشش به عنوان جد نسل موسی ذکر شده، نه به عنوان حاکم. ابوبکر مورد بحث برادر سونجاتا بود، یعنی مؤسس امپراطوری مالی و ظاهراً هیچگاه خودش حاکم نبوده‌است. یکی دیگر از شخصیت‌ها به نام ابوبکر به عنوان مانسا حکومت کرد، اما او سلف ساکورا بود نه موسی.[۱۰]

به علاوه، برخی از تاریخ‌نگاران بدون جزئیات پیشنهاد کرده‌اند که این سفر باید به مانسا قو،[۱۱][۴][۱۲] که به گفته ابن خلدون پدر سلف محمد ابن قو بوده‌است، نسبت داده شود.[۱۳]

تفسیر

[ویرایش]

هیچ شواهد غیرمناقشه برانگیزی از تماس پیشا-کلمبیایی بین آفریقاییان و آمریکاییان یافت نشده‌است.[۱۴] بدون توجه به این که هیچ‌کدام از کشتی‌های مالیایی تا به حال به آمریکا رسیده‌اند یا نه، ظاهراً هیچگاه به آفریقا برنگشته اند و هیچ پیامد بلند مدت اقتصادی نیز وجود نداشته‌است.[۵]

فرض بر این است که رودخانه ای که در دریا توسط نجات یافتگان از کاوش اول توصیف شده‌است، جریان قناری بوده‌است.[۶] نتیجه‌گیری این حقیقت از گزارش‌های موسی نشان می‌دهد که موسی از شرایط اقیانوس‌شناختی قسمت باز اقیانوس اطلس آگاهی‌هایی داشته‌است. جریان‌های قناری از غرب آفریقا به آمریکا که سفر از آفریقا به آمریکا را تسهیل می‌کرده، ولی بر روی سفر در جهت مخالف اثر عکسی داشته‌است.[۱۵]

ایوان ون سرتیما و محقق مالیایی، گوسو دیاوارا پیشنهاد کرده‌است که کشتی‌ها به «جهان جدید» رسیده‌اند.[۱۶][۱۷] ون سرتیما به خلاصه وقایع کولومب از «بارتولومه دی ماس کاساس» ارجاع می‌دهد که براساس آن، هدف کلمب از سفر سوم، هم آزمودن ادعاهای پادشاه جان دوم از پرتقال بود که می‌گفت «قایق‌هایی یافت شده‌اند که از ساحل گینه [آفریقای غربی] رفته و با کالاهایی به سمت غرب رفته‌اند» و هم ادعاهایی از ساکنین بومی جزیره کارائیب از هیسپانیولا که «از جنوب و جنوب شرق افرادی آورده که نیزه‌هایشان از فلزاتی به نام گوانین ساخته شده … که مشخص گردیده ۳۲ جزء است: ۱۸ جزء آن طلا، ۵ جزء آن نقره و ۸ جزء آن مس است».[۱۸][۱۹]

با این حال، بسیاری از باستان‌شناسان، انسان‌شناسان، قوم-تاریخ‌شناسان، زبان‌شناسان و سایر محققین پیشا-کلمبی می‌گویند که هیچ شواهدی وجود ندارد که چنین کاوشگرانی به آمریکا رسیده باشند و زمینه مدارک و شواهد برای پیشنهاد چنین تماسی بین آفریقاییان و بر جدید در هر نقطه از عصر پیشا-کلمبی ناکافیست.[۱۴] برای دیدگاه‌هایی که نماینده این دیدگاه باشد، به مسائل مطرح شده در آثار تحقیقاتی «هسلیپ-ویرا» و همکاران بنگرید که مثلاً اشاره می‌کنند: «هیچ صنایع دستی اصیل آ، ریقایی تا بحال در حفاری‌های باستان‌شناسی در بر جدید یافت نشده‌است». همچنین پاسخ‌هایی را بنگرید که در مقالات بازبینی شده برحسب سامانه داوری یکتا را ببینید از دیوید برومن، مایکل دی. کو، آن سافرز، پیتر فارست و سایر آکادمیسین‌های فعال در این حوزه. اورتیز دی مونتلانو و همکاران (۱۹۹۷، پسیم)، پرونده تماس‌های آفریقایی-آمریکایی را ادامه می‌دهد. سایر متخصصان برجسته مزوامریکایی چون استاد انسان‌شناس UC ریورساید، کارل تاوب مطمئنند که: «به سادگی می‌توان گفت که هیچ شواهد مادی از هرگونه تماس پیشا-هیسپانیک بین جهان قدیم و مزوآمریکایی قبل از ورود اسپانیاییان در قرن شانزدهم وجود ندارد».[۲۰]

میراث

[ویرایش]

به نظر می‌رسد که خود مانسا موسی برنامه سلفش را غیر عملی در نظر گرفته‌است.[۵] نکته اصلی که به نظر می‌رسد سعی داشت برای امیر حاجب روشن سازد این بود که شکست سلفش در آن سفر راه را برای پادشاهی‌اش باز کرد.[۷] به همین شکل، گمانه‌زنی شده‌است که فقدان اطلاعات در سنن شفاهی در مورد این سفر، دیدگاهی در مورد سفر مانسا را انعکاس می‌دهد که سفر او نوعی سوء استفاده شرم‌آور از وظیفه خود بوده‌است.[۱۷]

در زمان‌های مدرن، این سفر معروف‌تر شده‌است.[۲۱] تاریخ‌نگار مالی «گاوسو دیاوارا» بر این نکته تأکید کرده‌است که مانسا باید برای سیاستمداران عصر مدرن به عنوان مثالی از حاکمی در نظر گرفته شود که علم و کشفیات را بر قدرت ترجیح داده‌است.[۱۷]

منابع

[ویرایش]

کتابشناسی

[ویرایش]

پیوند به بیرون

[ویرایش]