تولدی دیگر (شعر)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
تولدی دیگر 
اثر فروغ فرخزاد
دست‌نوشته شعر تولدی دیگر از فروغ فرخزاد
تاریخ نگارش۱۳۴۲ ه.خ
نخستین رونماییکتاب تولدی دیگر
کشورایران
زبانفارسی
قالبشعر نیمایی
بحربحر رمل مخبون نیمایی
ناشرانتشارات مروارید
تاریخ انتشار۱۳۴۳ ه.خ
نوع رسانهچاپی

«تولدی دیگر» شعری از فروغ فرخزاد است که در مجموعه‌ای به همین نام منتشر شده‌است. درون‌مایه این شعر، عبور شاعر از خاطرات گذشته و بازگشت او به زمان حال است. این شعر در قالب شعر نیمایی سروده شده‌است.

انتشار[ویرایش]

«تولدی دیگر» آخرین شعری است که در مجموعه تولدی دیگر به چاپ رسیده‌است. شاعر عنوان این شعر را برای کل مجموعه انتخاب کرده‌است.[۱] این مجموعه شعر در زمستان ۱۳۴۳ منتشر شد.[۲] اهمیت این دفتر شعر به گفته سیروس شمیسا در آن است که فروغ با انتشار آن، «به صف شاعران بزرگ امروزی پیوست».[۳]

کریم امامی (به کمک خود فروغ)، ابراهیم گلستان و مهرداد صمدی این شعر را به زبان انگلیسی ترجمه کرده‌‌اند.[۴]

معرفی[ویرایش]

درون‌مایه[ویرایش]

سیروس شمیسا درباره این شعر می‌گوید که ممکن است انسان در گذشته خود سیر کند، اما ماندن در گذشته به معنای مرگ است. فروغ در این شعر پس از سفر به گذشته خود، سرانجام به زمان حال بازمی‌گردد و گذشته را گودالی توصیف می‌کند که نباید در آن مرواریدی جستجو کرد.[۵]

مضمون[ویرایش]

در نخستین بند از این شعر، «همه هستی من آیه تاریکی است...»، سیروس شمیسا در نظر گرفتن معنای «نشانه» برای آیه را برای آن نادرست می‌پندارد چون در این صورت اطلاق صفت «تاریک» به آن صحیح به نظر نمی‌رسد. وی به نقل از خود فروغ فرخزاد معنای آن را «چیز فناناپذیری چون کلام خدا» می‌داند و می‌گوید اطلاق «آیه خدا» به انسان در ادبیات عرفانی فارسی هم سابقه دارد.[۶]

سیروس شمیسا در «زندگی شاید افروختن سیگاری باشد در فاصله رخوتناک بین دو همآغوشی»، مراد فروغ از «دو همآغوشی» را «تولد» و «مرگ» می‌داند.[۷]

شمیسا معتقد است که فروغ در این شعر با «پایین رفتن از یک پله متروک» و «به چیزی در پوسیدگی و غربت واصل گشتن»، در ظاهر پا به زیرزمین خانه می می‌گذارد و اشیای کهنه و قدیمی را می‌بیند اما منظور این است که به سوی گذشته و خاطرات اندوهبار خود قدم بر می‌دارد و خاطرات گذشته را مرور می‌کند.[۸]

به عقیده شمیسا، منظور فروغ از «حجم» در بندی که با «سفر حجمی در خط زمان» شروع می‌شود، ذهن و فکر انسان و منظور او از «تصویر»، جنبه سطحی و جسمی زندگی است. عمر انسان، تصویری است که به «مهمانی آینه» رفته‌است؛ ناپایدار و موقتی. اما فکر انسان می‌تواند اثر ماندگاری در «خط زمان» ایجاد کند و آن را بارور سازد و اشاره بعدی فروغ در «و بدین سان است که کسی می‌میرد و کسی می‌ماند» نیز اشاره به همین معناست.[۹] وی همچنین منظور شاعر از «جوی حقیری که به گودالی می‌ریزد» را خاطرات شاعر می‌داند که به گودال راکد گذشته می‌ریزد.[۱۰]

در بند «من پری کوچک غمگینی را می‌شناسم»، شمیسا «پری کوچک غمگین» را استعاره از خود شاعر، «دل» را مجاز از غم و «نی‌لبک» را استعاره از شعر می‌داند؛ چنان که می‌توان آن را «شاعر غمش را در شعرش می‌ریزد» معنا کرد.[۱۱]

وزن[ویرایش]

به گقته سیروس شمیسا، وزن این شعر، تکرار «فعلاتن»؛ یعنی «بحر رمل مخبون نیمایی» است.[۱۲]

زبان[ویرایش]

تاثیر[ویرایش]

سیروس شمیسا معتقد است که این شعر «تاثیر شدیدی» بر شعر معاصر ایران داشته‌است و به طور خاص سهراب سپهری آن را به دقت در نظر داشته‌است.[۱۳]

بازخورد[ویرایش]

اظهار نظرها[ویرایش]

محمد حقوقی این شعر را در کنار شعرهای «دیدار در شب»، «فتح باغ»، «وهم سبز»، «عروسک کوکی»، «در غروبی ابدی» و «آیه‌های زمینی»، از شعرهای درخشان ادبیات معاصر فارسی قلمداد کرده‌است.[۱۴]

نقدها[ویرایش]

شمیسا عبارت «پسرانی که به من عاشق بودند» را هنجارگریزی نحوی قلمداد می‌کند که سنخیتی با زبان شعر، که زبان متعارف و عادی امروزی است، ندارد.[۱۵]

پانویس[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • ترابی، ضیاءالدین (۱۳۷۵). فروغی دیگر؛ نگاهی تازه به شعرهای فروغ فرخزاد. تهران: نشر دنیای نو.
  • حقوقی، محمد (۱۳۷۶). «تولدی دیگر٫٫٫». یادنامه فروغ فرخزاد. به کوشش حمید سیاه‌پوش. تهران: انتشارات نگاه. شابک ۹۶۴-۶۱۷۴-۲۷-۴ مقدار |شابک= را بررسی کنید: checksum (کمک).
  • شمیسا، سیروس (۱۳۷۴). نگاهی به فروغ فرخزاد. تهران: انتشارات مروارید.