اشتغال ناقص

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
در سال ۲۰۱۴، فارغ التحصیلان دانشگاهی از ایالات متحده اغلب قادر به یافتن شغلی نبودند که نیاز به مدرک داشته باشد. ۴۴٪ فقط می‌توانند مشاغل خدماتی مانند موقعیت‌های باریستا را بیابند که نیازی به تحصیلات تکمیلی ندارند.[۱]

اشتغال ناقص به به‌کارگیری نیروی کار زیر مقدار بهره‌وری‌اش گفته می‌شود، علت آن ممکن است این باشد که کارگر مدت طولانی بیکار می‌ماند، کار نیمه‌وقت است یا اینکه در حرفه تخصصی خود کار نمی‌کند زیرا شغلش از مهارت‌های اصلی او استفاده نمی‌کند.[۲] از دلایل این مسئله می‌توان به اشتغال به یک کار پاره‌وقت با وجود تمایل به کار تمام‌وقت و بیش‌تحصیلی، که در آن کارمند دارای تحصیلات، تجربه یا مهارت‌هایی فراتر از نیازهای شغلی است، اشاره کرد.[۳][۴]

اشتغال ناقص از دیدگاه‌های مختلفی از جمله اقتصاد، مدیریت، روانشناسی و جامعه‌شناسی مورد بررسی قرار گرفته‌است. برای مثال، در علم اقتصاد، اصطلاح نیمه‌شاغل سه معنا و کاربرد متفاوت دارد که همه آنها در برگیرنده چندوچونی است که در آن انسان پیشه‌مند است، برخلاف بیکاری که در آن فرد در جستجوی کار است و نمی‌تواند شغلی پیدا کند. همه این تعاریف دربرگیرنده استفاده ناکافی از نیروی کار است که در اکثر تعاریف و اندازه‌گیری‌های رسمی (سازمان دولتی) از آن به عنوان گونه‌ای بیکاری یاد می‌شود.

در علم اقتصاد، اشتغال ناقص می‌تواند به موارد زیر اشاره داشته باشد:

  1. «کسب مهارت یا تحصیل بیش از میزان لازم» یا «تحصیل بیش از حد» یا به کارگیری کارگران با تحصیلات بالا، سطح مهارت یا تجربه در مشاغلی که به چنین توانایی‌هایی نیاز ندارند.[۵] به عنوان مثال، یک پزشک آموزش دیده با مدرک خارجی که به عنوان راننده تاکسی کار می‌کند، این نوعی اشتغال ناقص را تجربه می‌کند.
  2. کار «کار پاره‌وقت ناخواسته»، وضعیتیست که کارگرانی که می‌توانند (و مایلند) برای یک هفته کاری کامل کار کنند اما به سبب کمبود فرصت‌های شغلی و آموزشی، یا به دلیل کمبود خدماتی مانند مراقبت از کودکان و حمل و نقل عمومی فقط می‌توانند کار پاره وقت پیدا کنند. این اصطلاح در برنامه‌ریزی منطقه ای برای توصیف مناطقی که نرخ فعالیت اقتصادی به‌طور غیرعادی پایین است، استفاده می‌شود.
  3. «بیکاری مازاد» یا «بیکاری پنهان» (همچنین «احتکار نیروی کار»[۶] نامیده می‌شود)، رویه‌ای است که در آن کسب‌وکارها کارگرانی را استخدام می‌کنند که به‌طور کامل مشغول به کار نیستند. به عنوان مثال، کارگران در حال حاضر به دلیل محدودیت‌های قانونی یا اجتماعی یا به دلیل فصلی بودن کار برای تولید کالا یا خدمات استفاده نمی‌شوند.

اشتغال ناقص یکی از دلایل مهم فقر است زیرا اگرچه کارگر ممکن است بتواند کار پاره وقت پیدا کند، حقوق آن ممکن است برای نیازهای اولیه کافی نباشد. اشتغال ناقص مشکل عمده کشورهای در حال توسعهاست، جایی که نرخ بیکاری اغلب بسیار پایین می‌باشد اما شاغلانش به مشاغل نیمه وقت مشغولند. میانگین جهانی کارگران تمام وقت به ازای جمعیت بالغ تنها ۲۶ درصد است، ۳۰ تا ۵۲ درصد در کشورهای توسعه یافته و ۵ تا ۲۰ درصد در اقسی نقاط آفریقا.[۷]

منابع[ویرایش]

  1. O'Brien, Matt (19 November 2014). "Baristas of the world unite: Why college grads may be stuck at Starbucks even longer than they thought". Retrieved 7 April 2018.
  2. Feldman, D. C. (1996). The nature, antecedents and consequences of underemployment. Journal of Management, 22(3), 385–407. doi:10.1177/014920639602200302
  3. Chohan, Usman W. "Young people worldwide fear a lack of opportunities, it's easy to see why" The Conversation. September 13, 2016.
  4. Chohan, Usman W. "Young, Educated and Underemployed: Are we Building a Nation of PhD Baristas" The Conversation. January 15, 2016.
  5. Erdogan, B. , & Bauer, T. N. (2009). Perceived overqualification and its outcomes: The moderating role of empowerment. بایگانی‌شده در ۸ فوریه ۲۰۲۲ توسط Wayback Machine Journal of Applied Psychology, 94(2), 557–65. doi:10.1037/a0013528
  6. Felices, G. (2003). Assessing the Extent of Labour Hoarding. Bank of England Quarterly Bulletin, 43(2), 198–206.
  7. Gallup, Inc. "Gallup Global Employment Tracking". Archived from the original on 11 September 2014. Retrieved 15 October 2014.

پیوند به بیرون[ویرایش]