ناسازگاری فرگشتی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ابرابزار
ابرابزار
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش}}
[[پرونده:Evolutionary Mismatch Timeline.png|250px|بندانگشتی|جدول زمانی که دوره عدم تطابق را پس از یک تغییر محیطی نشان می‌دهد.]]
'''عدم تطابق فرگشتی''' ({{lang-en|Evolutionary mismatch}}) '''نظریه عدم تطابق''' یا '''تله فرگشتی''' نیز مفهومی در زیست‌شناسی فرگشتی است که به صفات فرگشت یافته‌ای اطلاق می‌شود که زمانی سودمند بوده‌اند اما به دلیل تغییرات محیطی [[ناسازگارانه]] شده‌اند. این می‌تواند در انسان و حیوانات رخ دهد و اغلب به تغییرات سریع محیطی نسبت داده می‌شود.
'''عدم تطابق فرگشتی''' ({{lang-en|Evolutionary mismatch}}) '''نظریه عدم تطابق''' یا '''تله فرگشتی''' نیز مفهومی در زیست‌شناسی فرگشتی است که به صفات فرگشت یافته‌ای اطلاق می‌شود که زمانی سودمند بوده‌اند اما به دلیل تغییرات محیطی [[ناسازگارانه]] شده‌اند. این می‌تواند در انسان و حیوانات رخ دهد و اغلب به تغییرات سریع محیطی نسبت داده می‌شود.


تئوری عدم تطابق بیانگر این ایده است که صفاتی که در یک ارگانیسم در یک محیط تکامل یافته‌اند، می‌توانند در یک محیط متفاوت زیان آور باشند. این تغییر محیطی که منجر به عدم تطابق تکاملی می‌شود را می‌توان به دو دسته عمده تقسیم کرد: زمانی (تغییر محیط موجود در طول زمان، به عنوان مثال تغییر آب و هوا) یا فضایی (قرار دادن موجودات در یک محیط جدید، به عنوان مثال مهاجرت جمعیت).<ref name=":0">{{Cite journal|last1=Lloyd|first1=Elisabeth|last2=Wilson|first2=David Sloan|last3=Sober|first3=Elliott|year=2011|title=Evolutionary Mismatch And What To Do About It: A Basic Tutorial|journal=Evolutionary Applications|pages=2–4}}</ref>از آنجایی که تغییرات محیطی به‌طور طبیعی و دائمی رخ می‌دهد، قطعاً نمونه‌هایی از عدم تطابق تکاملی در طول زمان وجود خواهد داشت. با این حال، از آنجایی که تغییرات محیطی طبیعی در مقیاس بزرگ - مانند یک بلای طبیعی - اغلب نادر است، کمتر مشاهده می‌شود. نوع دیگری از تغییرات محیطی رایج تر، انسان زایی (ناشی از انسان) است. در زمان‌های اخیر، انسان‌ها تأثیر بزرگ، سریع و قابل ردیابی بر محیط‌زیست داشته‌اند، بنابراین سناریوهایی را ایجاد می‌کنند که در آن مشاهده عدم تطابق تکاملی آسان‌تر است.<ref>{{Cite journal|last1=Lean|first1=Judith L.|author-link=Judith Lean |last2=Rind|first2=David H.|title=How Natural and Anthropogenic Influences Alter Global and Regional Surface Temperatures: 1889 to 2006|journal=Geophysical Research Letters|publication-date=16 September 2008|volume=35|issue=18|pages=L18701|doi=10.1029/2008GL034864|bibcode=2008GeoRL..3518701L|year=2008|doi-access=free}}</ref>
== در انسان ==

به دلیل مکانیسم تکامل توسط انتخاب طبیعی، محیط ("طبیعت") تعیین می‌کند ("انتخاب می‌کند") کدام صفات در یک جمعیت باقی می‌مانند؛ بنابراین، با سازگاری بیشتر جمعیت با محیط خود، صفات مضر طی چندین نسل به تدریج از بین خواهد رفت. هر تغییر قابل توجهی در صفات جمعیت که نمی‌تواند به عوامل دیگر نسبت داده شود (مانند رانش ژنتیکی و جهش) به تغییر در محیط آن جمعیت پاسخ می‌دهد. به عبارت دیگر، انتخاب طبیعی ذاتاً واکنشی است.<ref>{{Cite journal|last1=Connallon|first1=Tim|last2=Clark|first2=Andrew G.|year=2015|title=The Distribution Of Fitness Effects In An Uncertain World|journal=Evolution|volume=69|issue=6|pages=1610–1618|doi=10.1111/evo.12673|pmid=25913128|pmc=4716676}}</ref> در مدت کوتاهی پس از یک تغییر محیطی، صفاتی که در محیط قبلی تکامل یافته‌اند، چه مفید و چه خنثی، برای چندین نسل در محیط جدید پایدار هستند. از آنجایی که تکامل تدریجی است و تغییرات محیطی اغلب در مقیاس زمین‌شناسی خیلی سریع اتفاق می‌افتد، زمانی که جمعیت برای سازگاری با محیط تکامل می‌یابد، همیشه دوره‌ای از «تقویت» وجود دارد. این دوره موقت «عدم تعادل» است که از آن به عنوان عدم تطابق یاد می‌شود.<ref name=":0"/>صفات ناسازگار در نهایت به یکی از چندین روش ممکن پرداخته می‌شوند: ارگانیسم ممکن است به گونه‌ای تکامل یابد که ویژگی ناسازگار دیگر بیان نشود، ارگانیسم ممکن است در نتیجه صفت نامطلوب کاهش یابد و/یا منقرض شود، یا محیط ممکن است به گونه‌ای تغییر کند که این ویژگی دیگر در برابر آن انتخاب نمی‌شود.<ref name=":0"/>]

== تاریخچه ==
با رواج بیشتر تفکر تکاملی، دانشمندان مطالعه و تلاش کردند تا وجود صفات نامطلوب، به نام ناسازگاری‌ها را توضیح دهند که اساس عدم تطابق تکاملی است.

تئوری عدم تطابق تکاملی تحت عنوان تله تکاملی در اوایل دهه ۱۹۴۰ آغاز شد. ارنست مایر، زیست‌شناس تکاملی، در کتاب خود در سال ۱۹۴۲، تله‌های تکاملی را پدیده‌ای توصیف کرد که زمانی رخ می‌دهد که یک جمعیت ژنتیکی یکنواخت مناسب برای مجموعه‌ای از شرایط محیطی، مستعد انقراض ناشی از تغییرات ناگهانی محیط باشد.<ref>{{Cite book|title=Systematics and the Origin of Species, from the Viewpoint of a Zoologist|url=https://archive.org/details/systematicsorigi0000mayr_p8z7|url-access=registration|last=Mayr|first=Ernst|publisher=Columbia University Press|year=1942|isbn=978-0-674-86250-0|location=New York|pages=[https://archive.org/details/systematicsorigi0000mayr_p8z7/page/224 224]}}</ref> از آن زمان، دانشمندان کلیدی مانند Warren J. Gross و Edward O. Wilson نمونه‌های متعددی از تله‌های تکاملی را مطالعه و شناسایی کردند.<ref>{{Cite journal|last=Gross|first=Warren J.|year=1955|title=Aspects of Osmotic Regulation in Crabs Showing the Terrestrial Habit|journal=The American Naturalist|volume=89|issue=847|pages=205–222|doi=10.1086/281884|s2cid=84339914}}</ref><ref>{{Cite journal|last=Wilson|first=Edward O.|year=1959|title=Adaptive Shift and Dispersal in a Tropical Ant Fauna|journal=Evolution|volume=13|issue=1|pages=122–144|doi=10.2307/2405948|jstor=2405948}}</ref>

اولین رخداد اصطلاح «عدم تطابق تکاملی» ممکن است در مقاله ای توسط جک ای. ریگز منتشر شده در مجله اپیدمیولوژی بالینی در سال ۱۹۹۳ باشد.<ref>{{Cite journal|last=Riggs|first=Jack E.|year=1993|title=Stone-age genes and modern lifestyle: Evolutionary mismatch or differential survival bias|journal=Journal of Clinical Epidemiology|volume=46|issue=11|pages=1289–1291|doi=10.1016/0895-4356(93)90093-g|pmid=8229106}}</ref> در سال‌های بعد، اصطلاح عدم تطابق تکاملی به‌طور گسترده برای توصیف استفاده شد ناسازگاری‌های بیولوژیکی در طیف گسترده‌ای از رشته‌ها. ائتلافی از دانشمندان مدرن و سازمان‌دهندگان جامعه گرد هم آمدند تا مؤسسه تکامل را در سال ۲۰۰۸ تأسیس کنند و در سال ۲۰۱۱ اوج جدیدی از اطلاعات در مورد نظریه عدم تطابق تکاملی را در مقاله‌ای توسط الیزابت لوید، دیوید اسلون ویلسون و الیوت سوبر منتشر کردند.<ref name=":0"/><ref>{{Cite web|url=https://evolution-institute.org/project/evolutionary-mismatch/|title=Evolution Institute Projects: Evolutionary Mismatch|publisher=The Evolution Institute}}</ref> در سال ۲۰۱۸ یک کتاب علمی محبوب توسط روانشناسان تکاملی ظاهر شددر مورد عدم تطابق تکاملی و پیامدهای آن برای انسان<ref name="Giphart">{{cite book|last1=Giphart|first1=Ronald|last2=van Vugt|first2=Mark|title=Mismatch: How Our Stone Age Brain Deceives Us Every Day (And What We Can Do About It)|date=15 February 2018|publisher=Little, Brown Book Group|isbn=978-1-4721-3971-9}}</ref>

== عدم تطابق در تکامل انسان ==
=== انقلاب نوسنگی: زمینه انتقالی ===
انقلاب نوسنگی تغییرات تکاملی قابل توجهی را در انسان ایجاد کرد؛ یعنی گذار از سبک زندگی شکارچی-گردآورنده، که در آن انسان‌ها به دنبال غذا می‌گشتند، به سبک زندگی کشاورزی. این تغییر تقریباً ۱۰۰۰۰ تا ۱۲۰۰۰ سال پیش رخ داده‌است.<ref name=":1">{{cite journal |last1=Cordain |first1=Loren |last2=Eaton |first2=S Boyd |last3=Sebastian |first3=Anthony |last4=Mann |first4=Neil |last5=Lindeberg |first5=Staffan |last6=Watkins |first6=Bruce A |last7=O’Keefe |first7=James H |last8=Brand-Miller |first8=Janette |title=Origins and evolution of the Western diet: health implications for the 21st century |journal=The American Journal of Clinical Nutrition |date=1 February 2005 |volume=81 |issue=2 |pages=341–354 |doi=10.1093/ajcn.81.2.341 |pmid=15699220 |doi-access=free}}</ref><ref>{{Cite book|title=The Agricultural Revolution in Prehistory: Why Did Foragers Become Farmers?|last=Barker|first=Graeme|publisher=Oxford University Press|year=2006|location=Oxford|pages=1}}</ref> انسان‌ها شروع به اهلی کردن گیاهان و حیوانات کردند و این امکان را برای حفظ منابع غذایی ثابت فراهم کرد. این گذار به سرعت و به‌طور چشمگیری نحوه تعامل انسان‌ها با محیط را تغییر داد و جوامعی که شیوه‌های کشاورزی و دامداری را در پیش گرفتند. با این حال، بدن انسان به گونه ای تکامل یافته بود که با شیوه زندگی قبلی خود در جستجوی غذا سازگار شود. سرعت آهسته تکامل در مقایسه با سرعت بسیار سریع پیشرفت بشر، امکان تداوم این سازگاری‌ها را در محیطی فراهم کرد که دیگر ضروری نیستند. در برخی از جوامع بشری که اکنون به شیوه‌ای کاملاً متفاوت از سبک زندگی شکارچی-گردآورنده عمل می‌کنند، این سازگاری‌های منسوخ در حال حاضر منجر به وجود ویژگی‌های ناسازگار یا ناهماهنگ می‌شود.<ref name=":1"/><ref name="Giphart"/><ref name="Li">{{cite journal |last1=Li |first1=Norman P. |last2=van Vugt |first2=Mark |last3=Colarelli |first3=Stephen M. |title=The Evolutionary Mismatch Hypothesis: Implications for Psychological Science |journal=Current Directions in Psychological Science |date=February 2018 |volume=27 |issue=1 |pages=38–44 |doi=10.1177/0963721417731378 |doi-access=free}}</ref>

==== چاقی و دیابت ====
بدن انسان مستعد حفظ هموستاز<ref>{{Cite book|url=https://books.google.com/books?id=SEM983GpkFoC&q=evolutionary+mismatch+theory+obesity&pg=PP2|title=The Evolution of Obesity|last1=Power|first1=Michael L.|last2=Schulkin|first2=Jay|date=2013-01-02|publisher=JHU Press|isbn=978-1-4214-0960-3|language=en}}</ref> است، به ویژه هنگامی که انرژی را به صورت چربی ذخیره می‌کند. این ویژگی به عنوان مبنای اصلی «فرضیه ژن صرفه جو» است، این ایده که «شرایط جشن یا قحطی در طول تکامل تکاملی انسان به‌طور طبیعی برای افرادی انتخاب شده‌است که بدنشان در استفاده از کالری غذا کارآمد است».<ref>{{Cite journal|title="Most people are simply not designed to eat pasta": evolutionary explanations for obesity in the low-carbohydrate diet movement|last=Knight|first=Christine|journal=Public Understanding of Science|volume=20|issue=5|pages=706–719|doi=10.1177/0963662510391733|pmid=22164708|year=2011|s2cid=7809299|url=https://www.pure.ed.ac.uk/ws/files/14979600/Knight_2011_Most_people_are_simply_not_designed_to_eat_pasta.pdf}}</ref> شکارچیان، که در گذشته تحت استرس محیطی زندگی می‌کردند، از این ویژگی سود می‌برند. عدم قطعیت در مورد زمان وعده غذایی بعدی وجود داشت و آنها بیشتر وقت خود را صرف انجام سطوح بالایی از فعالیت بدنی می‌کردند؛ بنابراین، کسانی که کالری زیادی مصرف می‌کنند، انرژی اضافی را به عنوان چربی ذخیره می‌کنند که می‌توانند در مواقع گرسنگی از آن استفاده کنند.<ref name="Giphart"/>

با این حال، انسان‌های مدرن به دنیایی از سبک زندگی کم‌تحرک و غذاهای راحت تبدیل شده‌اند. مردم در طول روز بیشتر می‌نشینند، چه در ماشین‌هایشان در ساعات شلوغی و چه در اتاقک‌ها در طول کار تمام وقتشان. فعالیت بدنی کمتر به‌طور کلی به معنای کالری کمتر سوزانده شده در طول روز است. رژیم غذایی انسان در طول ۱۰۰۰۰ سال پس از ظهور کشاورزی به‌طور قابل توجهی تغییر کرده‌است، با غذاهای فرآوری شده بیشتری در رژیم غذایی آنها که فاقد ارزش غذایی بوده و باعث مصرف بیشتر سدیم، قند و چربی می‌شود. این غذاهای پرکالری و فاقد مواد مغذی باعث می‌شود افراد بیشتر از آنچه می‌سوزانند کالری مصرف کنند. فست فود همراه با کاهش فعالیت بدنی به این معنی است که «ژن صرفه جو» که زمانی برای پیشینیان بشر مفید بود، اکنون بر علیه آنها کار می‌کند.

چاقی یکی از پیامدهای عدم تطابق ژن هاست. این بیماری که به عنوان " سندرم متابولیک " شناخته می‌شود، با سایر نگرانی‌های سلامتی از جمله مقاومت به انسولین نیز همراه است،<ref>{{Cite book|title=Evolutionary Thinking in Medicine - Springer|doi=10.1007/978-3-319-29716-3|year = 2016|isbn = 978-3-319-29714-9|last1 = Alvergne|first1 = Alexandra|last2=Jenkinson|first2=Crispin|last3=Faurie|first3=Charlotte}}</ref> که در آن بدن دیگر به ترشح انسولین پاسخ نمی‌دهد، بنابراین سطح گلوکز خون نمی‌تواند کاهش یابد، که می‌تواند منجر به نوع ۲ شود. دیابت.

==== پوکی استخوان ====
یکی دیگر از اختلالات انسانی که با تئوری عدم تطابق قابل توضیح است، افزایش پوکی استخوان استدر انسان مدرن در جوامع پیشرفته، بسیاری از مردم، به ویژه زنان، به‌طور قابل توجهی در معرض پوکی استخوان در دوران پیری هستند. شواهد فسیلی نشان می‌دهد که همیشه اینطور نبوده‌است، استخوان‌های زنان شکارچی-گردآورنده مسن اغلب شواهدی از پوکی استخوان نشان نمی‌دهند. زیست‌شناسان تکاملی اظهار کرده‌اند که افزایش پوکی استخوان در جمعیت‌های مدرن غربی احتمالاً به دلیل سبک زندگی بسیار کم‌تحرک ما است. زنان در جوامع شکارچی هم از سنین جوانی و هم تا اواخر زندگی خود از نظر جسمی فعال بودند. این فعالیت بدنی ثابت احتمالاً منجر به این می‌شود که اوج توده استخوانی در انسان‌های شکارچی-گردآورنده به‌طور قابل توجهی بیشتر از انسان‌های امروزی باشد. در حالی که الگوی تخریب توده استخوانی در طول پیری ظاهراً برای شکارچیان و انسان‌های مدرن یکسان است.<ref>{{cite book|last=Lieberman|first=Daniel|title=The Story of the Human Body: Evolution, Health, and Disease|journal=Family Medicine|volume=48|issue=10|pages=822–823|url=https://books.google.com/books?id=y2mODQAAQBAJ|year=2014|publisher=Vintage Books|isbn=978-0-307-74180-6|pmid=27875612}}</ref>

==== فرضیه بهداشت ====
فرضیه بهداشت، مفهومی که ابتدا توسط ایمونولوژیست‌ها و اپیدمیولوژیست‌ها تئوری شد، از طریق مطالعات سال اخیر ثابت شده‌است که ارتباط قوی با عدم تطابق تکاملی دارد. فرضیه بهداشت بیان می‌کند که افزایش شدید آلرژی‌ها، بیماری‌های خودایمنی و برخی دیگر از بیماری‌های التهابی مزمن به کاهش مواجهه سیستم ایمنی با آنتی‌ژن‌ها مربوط می‌شود. این کاهش مواجهه در کشورهای صنعتی و به ویژه مناطق شهری که بیماری‌های مزمن التهابی نیز بیشتر دیده می‌شود، بیشتر است.<ref>{{Cite journal|last1=Garn|first1=Holger|last2=Renz|first2=Harald|title=Epidemiological and immunological evidence for the hygiene hypothesis|journal=Immunobiology|volume=212|issue=6|pages=441–452|doi=10.1016/j.imbio.2007.03.006|pmid=17544829|year=2007}}</ref><ref>{{Cite journal|last1=Prokopakis|first1=Emmanuel|last2=Vardouniotis|first2=Alexios|last3=Kawauchi|first3=Hideyuki|last4=Scadding|first4=Glenis|last5=Georgalas|first5=Christos|last6=Hellings|first6=Peter|last7=Velegrakis|first7=George|last8=Kalogjera|first8=Livije|title=The pathophysiology of the hygiene hypothesis|journal=International Journal of Pediatric Otorhinolaryngology|volume=77|issue=7|pages=1065–1071|doi=10.1016/j.ijporl.2013.04.036|pmid=23701898|year=2013}}</ref>تجزیه و تحلیل و مطالعات اخیر فرضیه بهداشت و عدم تطابق تکاملی را با هم گره زده‌است. برخی از محققان پیشنهاد می‌کنند که محیط شهری بیش از حد استریل شده، ترکیب و تنوع میکروبیوتا را تغییر داده یا کاهش می‌دهد. چنین شرایط محیطی به نفع توسعه بیماری‌های مزمن التهابی است زیرا بدن انسان برای سازگاری با یک محیط غنی از پاتوژن در تاریخ تکامل انتخاب شده‌است.<ref name="Hygiene">{{Cite journal|last1=Sironi|first1=Manuela|last2=Clerici|first2=Mario|date=2010-06-01|title=The hygiene hypothesis: an evolutionary perspective|journal=Microbes and Infection|volume=12|issue=6|pages=421–427|doi=10.1016/j.micinf.2010.02.002|pmid=20178858}}</ref> برای مثال، مطالعات نشان داده‌اند که تغییر در جامعه همزیست ما می‌تواند منجر به اختلال هموستاز ایمنی شود، که می‌تواند برای توضیح اینکه چرا مصرف آنتی‌بیوتیک در اوایل دوران کودکی می‌تواند منجر به افزایش خطر آسم شود، استفاده شود.<ref name="Hygiene"/> از آنجایی که تغییر یا تخلیه میکروبیوم اغلب با فرضیه بهداشتی همراه است، این فرضیه گاهی اوقات «نظریه تخلیه زیستی» نیز نامیده می‌شود.

=== رفتار انسان ===
=== رفتار انسان ===
نمونه‌های رفتاری نظریه عدم تطابق تکاملی شامل سوء استفاده از مسیرهای دوپامینرژیک و سیستم پاداش است. عمل یا رفتاری که ترشح دوپامین را تحریک می‌کند، یک انتقال‌دهنده عصبی که به‌خاطر ایجاد حس لذت شناخته می‌شود، احتمالاً تکرار خواهد شد زیرا مغز برنامه‌ریزی شده‌است که دائماً به دنبال چنین لذتی باشد. در جوامع شکارچی-گردآورنده، این سیستم پاداش برای بقا و موفقیت باروری مفید بود. اما اکنون که چالش‌های کمتری برای بقا و تولیدمثل وجود دارد، فعالیت‌های خاصی در محیط کنونی (قمار، مصرف مواد مخدر، خوردن) از این سیستم سوء استفاده می‌کنند و منجر به رفتارهای اعتیادآور می‌شوند.
نمونه‌های رفتاری نظریه عدم تطابق تکاملی شامل سوء استفاده از مسیرهای دوپامینرژیک و سیستم پاداش است. عمل یا رفتاری که ترشح دوپامین را تحریک می‌کند، یک انتقال‌دهنده عصبی که به‌خاطر ایجاد حس لذت شناخته می‌شود، احتمالاً تکرار خواهد شد زیرا مغز برنامه‌ریزی شده‌است که دائماً به دنبال چنین لذتی باشد. در جوامع شکارچی-گردآورنده، این سیستم پاداش برای بقا و موفقیت باروری مفید بود. اما اکنون که چالش‌های کمتری برای بقا و تولیدمثل وجود دارد، فعالیت‌های خاصی در محیط کنونی (قمار، مصرف مواد مخدر، خوردن) از این سیستم سوء استفاده می‌کنند و منجر به رفتارهای اعتیادآور می‌شوند.<ref>{{cite journal |last1=Pani |first1=L |title=Is there an evolutionary mismatch between the normal physiology of the human dopaminergic system and current environmental conditions in industrialized countries? |journal=Molecular Psychiatry |date=September 2000 |volume=5 |issue=5 |pages=467–475 |doi=10.1038/sj.mp.4000759 |pmid=11032379 |doi-access=free}}</ref><ref name="Li"/>

=== اضطراب ===
نظریه عدم تطابق زمانی است که مغز در محیط فعلی تکامل نیافته‌است، بنابراین ویژگی‌های قدیمی را حفظ می‌کند که برای بقای انسان مخالف است. یک محیط بازگشت فوری زمانی است که تصمیمات اتخاذ شده در زمان حال نتایج فوری ایجاد می‌کند. مغز انسان ماقبل تاریخ تکامل یافته‌است تا با این محیط خاص جذب شود. ایجاد واکنش‌هایی مانند اضطراب برای حل مشکلات کوتاه مدت. به عنوان مثال، ترس از تعقیب یک انسان درنده، باعث فرار انسان می‌شود و در نتیجه با افزایش فاصله از شکارچی، بلافاصله ایمنی انسان را تضمین می‌کند. با این حال، انسان‌ها در حال حاضر در محیط متفاوتی به نام محیط واکنش تأخیری زندگی می‌کنند. در این محیط، تصمیمات فعلی نتایج فوری ایجاد نمی‌کند. پیشرفت جامعه خطر عوامل بیرونی مانند شکارچیان را کاهش داده‌است. کمبود غذا، سرپناه، و غیره، بنابراین مشکلات انسانی که زمانی حول بقای کنونی می‌چرخید، به چگونگی تأثیر زمان حال بر کیفیت بقای آینده تغییر کرده‌است. در مجموع، ویژگی‌هایی مانند اضطراب کهنه شده‌اند، زیرا پیشرفت جامعه به انسان‌ها اجازه می‌دهد دیگر در معرض تهدید دائمی نباشند و در عوض نگران آینده باشند.<ref>{{cite web |last1=Evans |first1=Caitlin |title=The Evolution of Anxiety |publisher=Thrive}}</ref>

=== استرس کاری ===
نمونه‌هایی از عدم تطابق تکاملی نیز در محل کار مدرن رخ می‌دهد. برخلاف اجداد شکارچی-گردآورنده ما که در جوامع کوچک برابری طلب زندگی می‌کردند، محل کار مدرن بزرگ، پیچیده و سلسله مراتبی است. انسان‌ها زمان زیادی را صرف تعامل با غریبه‌ها در شرایطی می‌کنند که با شرایط گذشته اجدادی ما بسیار متفاوت است. شکارچیان کار را از زندگی خصوصی خود جدا نمی‌کنند، رئیسی ندارند که باید در برابر آنها پاسخگو باشند یا ضرب الاجل‌هایی برای پایبندی به آنها ندارند. سیستم استرس ما به تهدیدها و فرصت‌های فوری واکنش نشان می‌دهد. محل کار مدرن از مکانیسم‌های روان‌شناختی تکامل‌یافته‌ای بهره می‌برد که هدف آن بقای فوری یا تولید مثل طولانی‌مدت است. این غرایز اساسی در محل کار مدرن نادرست می‌شوند و باعث درگیری در محل کار، فرسودگی شغلی، بیگانگی شغلی و شیوه‌های مدیریت ضعیف می‌شوند.<ref name="Li"/><ref>{{cite journal |last1=Vugt |first1=Mark van |last2=Ronay |first2=Richard |title=The evolutionary psychology of leadership: Theory, review, and roadmap |journal=Organizational Psychology Review |date=February 2014 |volume=4 |issue=1 |pages=74–95 |doi=10.1177/2041386613493635 |s2cid=145773713}}</ref>

=== قمار ===
دو جنبه از قمار وجود دارد که آن را به یک فعالیت اعتیادآور تبدیل می‌کند: شانس و خطر. شانس به قمار تازگی خود را می‌دهد. زمانی که انسان‌ها مجبور بودند به دنبال علوفه و شکار غذا بگردند، جستجوی تازگی برای آنها سودمند بود، به ویژه برای رژیم غذایی آنها. با این حال، با توسعه کازینوها، این ویژگی دنبال کردن چیزهای جدید زیان آور شده‌است. ارزیابی ریسک، دیگر ویژگی رفتاری قابل استفاده در قمار، برای شکارچیان در مواجهه با خطر نیز مفید بود. با این حال، انواع خطراتی که شکارچیان-گردآورنده باید ارزیابی کنند، به‌طور قابل توجهی متفاوت و تهدیدکننده‌تر از خطراتی است که مردم اکنون با آن مواجه هستند. جذابیت قمار ناشی از جذب ریسک و فعالیت مرتبط با پاداش است.<ref>{{Cite journal|last=Spinella|first=Marcello|journal=International Journal of Neuroscience|volume=113|issue=4|pages=503–512|doi=10.1080/00207450390162254|pmid=12856479|year=2003|title=Evolutionary Mismatch, Neural Reward Circuits, and Pathological Gambling|s2cid=21337482}}</ref>

=== اعتیاد به مواد مخدر ===
گیاهخواران فشار انتخابی را برای گیاهان ایجاد کرده‌اند تا مولکول‌های خاصی مانند نیکوتین، مورفین و کوکائین را که مانع از مصرف گیاه می‌شوند، داشته باشند. با این حال، داروهای گیاهی اثرات تقویت‌کننده و پاداش‌دهنده‌ای بر سیستم عصبی انسان دارند که نشان‌دهنده «پارادوکس پاداش دارویی» در انسان است.<ref>{{cite journal|last1=Sullivan|first1=R. J|last2=Hagen|first2=E. H|last3=Hammerstein|first3=P.|title=Revealing the paradox of drug reward in human evolution|journal=Proceedings of the Royal Society B: Biological Sciences|date=7 June 2008|volume=275|issue=1640|pages=1231–1241|doi=10.1098/rspb.2007.1673|pmid=18353749|pmc=2367444}}</ref>عدم تطابق تکاملی رفتاری انسان، تناقض بین تکامل گیاهان و مصرف مواد مخدر انسان را توضیح می‌دهد. در ۱۰۰۰۰ سال گذشته، انسان‌ها سیستم دوپامینرژیک یا سیستم پاداش را پیدا کردند که به ویژه در بهینه‌سازی تناسب اندام داروینی مفید بود.<ref>{{cite journal|last1=Nesse|first1=R. M.|last2=Berridge|first2=Kent C.|title=Psychoactive Drug Use in Evolutionary Perspective|journal=Science|date=3 October 1997|volume=278|issue=5335|pages=63–66|doi=10.1126/science.278.5335.63|pmid=9311928}}</ref>در حالی که مصرف مواد مخدر یک ویژگی مشترک جمعیت‌های انسانی گذشته بوده‌است، استفاده از مواد مخدر شامل مواد قوی و روش‌های مختلف مصرف یک ویژگی نسبتاً معاصر جامعه است. اجداد انسان در محیطی زندگی می‌کردند که فاقد مصرف مواد مخدر از این نوع بود، بنابراین سیستم پاداش در درجه اول برای به حداکثر رساندن بقا و موفقیت باروری استفاده می‌شد. در مقابل، انسان‌های امروزی در دنیایی زندگی می‌کنند که ماهیت فعلی مواد مخدر، سیستم پاداش را ناسازگار می‌کند. این دسته از داروها به‌طور کاذب باعث ایجاد مزیت تناسب اندام در سیستم پاداش می‌شود و افراد را مستعد اعتیاد به مواد مخدر می‌کند.<ref>{{cite journal|last1=Durrant|first1=Russil|last2=Adamson|first2=Simon|last3=Todd|first3=Fraser|last4=Sellman|first4=Doug|title=Drug use and addiction: evolutionary perspective|journal=Australian and New Zealand Journal of Psychiatry|date=10 Dec 2009|volume=43|issue=11|pages=1049–1056|url=http://www.tandfonline.com/doi/citedby/10.3109/00048670903270449?scroll=top&needAccess=true|access-date=13 Nov 2016|doi=10.1080/00048670903270449|pmid=20001400}}</ref> سیستم دوپامینرژیک امروزی آسیب‌پذیری‌هایی را نسبت به تفاوت در دسترسی و درک اجتماعی از مواد مخدر نشان می‌دهد.

=== خوردن ===
در عصر جست‌وجوی غذا، شکارچیان به ندرت می‌دانستند وعده غذایی بعدی‌شان از کجا تهیه می‌شود. این کمبود مواد غذایی باعث صرفه جویی در مصرف وعده‌های غذایی پر انرژی به منظور صرفه جویی در انرژی اضافی به عنوان چربی می‌شود. اکنون که غذا به راحتی در دسترس است، سیستم عصبی که زمانی به مردم کمک می‌کرد مزایای بقای غذا خوردن ضروری را بشناسند، اکنون به مضرات تبدیل شده‌است زیرا باعث افزایش پرخوری می‌شود. این امر به ویژه پس از ظهور غذاهای فرآوری شده خطرناک شده‌است، زیرا محبوبیت غذاهایی که به‌طور غیرطبیعی سطوح قند و چربی بالایی دارند به میزان قابل توجهی افزایش یافته‌است.<ref>{{cite journal|title=Compulsive overeating as an addiction disorder. A review of theory and evidence|last1=Davis|first1=Caroline|last2=Carter|first2=Jacqueline|date=2009-05-18|journal=Appetite|doi=10.1016/j.appet.2009.05.018|pmid=19500625|volume=53|issue=1|pages=1–8|s2cid=205607349}}</ref>

== نمونه‌های غیرانسانی ==
عدم تطابق تکاملی می‌تواند هر زمان که یک موجود زنده در معرض محیطی قرار گیرد که شبیه محیط معمولی که ارگانیسم با آن سازگار شده‌است، رخ دهد. به دلیل تأثیرات انسانی، مانند گرم شدن کره زمین و تخریب زیستگاه، محیط برای بسیاری از موجودات بسیار سریع در حال تغییر است که منجر به موارد متعدد عدم تطابق تکاملی

=== نمونه‌هایی با نفوذ انسان ===
# رژیم غذایی
# ورزش
# خانواده گسترده
# آموزش
# کار
لاک پشت‌های دریایی و آلودگی نوری
همچنین ببینید: تهدیدات لاک پشت‌های دریایی
لاک‌پشت‌های دریایی ماده با حفر گودال در ساحل، معمولاً بین خط جزر و مد و تپه‌های شنی، با استفاده از باله‌های عقب خود، لانه‌هایی برای تخم‌گذاری می‌سازند. در نتیجه، در هفت روز اول جوجه ریزی، لاک پشت‌های دریایی باید از لانه به اقیانوس سفر کنند. این سفر عمدتاً در شب انجام می‌شود تا از شکارچیان و گرمای بیش از حد جلوگیری شود.

[[پرونده:Baby sea turtles make their way toward the water.jpg|200px|بندانگشتی|لاک پشت‌های دریایی باید راه خود را به اقیانوس باز کنند.]]

جوجه‌های جوجه‌آور برای جهت‌گیری خود به سمت اقیانوس، به چشمان خود وابسته هستند تا به سمت روشن‌ترین جهت بچرخند.<ref name=":2">{{Cite journal|last1=Witherington|first1=Blair|last2=Martin|first2=Erik|last3=Trindell|first3=Robbin|year=2014|title=Understanding, assessing, and resolving light pollution problems on sea turtle nesting beaches|url=http://f50006a.eos-intl.net/ELIBSQL12_F50006A_Documents/TR-2Rev2.pdf|journal=Florida Fish and Wildlife Research Institute Technical Report TR-2|edition=2|volume=7|pages=+ 83}}</ref> این به این دلیل است که افق باز اقیانوس، که توسط نور آسمانی روشن می‌شود، در یک ساحل طبیعی توسعه نیافته بسیار روشن‌تر از تپه‌های شنی و پوشش گیاهی است.<ref name=":3">{{Cite book|title=Coastal Roadway Lighting Manual: A Handbook of Practical Guidelines for Managing Street Lighting to Minimize Impacts to Sea Turtles.|publisher=Prepared for Florida Power and Light Company|year=1998|location=Juno Beach, Florida|pages=5|author=Ecological Associates, Inc.}}</ref>مطالعات دو مکانیسم چشم را برای این پدیده پیشنهاد می‌کنند. این تئوری که از آن به عنوان «سیستم رستر» یاد می‌شود این است که چشمان لاک پشت‌های دریایی دارای حسگرهای نوری متعددی است که اطلاعات روشنایی کلی یک ناحیه کلی را دریافت می‌کند و «اندازه‌گیری» جایی که نور شدیدتر است را انجام می‌دهد. اگر حسگرهای نور شدیدترین نور را در سمت چپ جوجه‌آوری تشخیص دهند، لاک‌پشت دریایی به چپ می‌چرخد. پیشنهاد مشابهی به نام سیستم پیچیده فوتوتروپاتاکسی این نظریه را مطرح می‌کند که چشم‌ها دارای مقایسه کننده‌های شدت نور هستند که اطلاعات دقیق شدت نور را از همه جهات دریافت می‌کنند. لاک‌پشت‌های دریایی زمانی که شدت نور بین هر دو چشم متعادل است، می‌توانند «بدانند» که در روشن‌ترین جهت قرار دارند.<ref name=":2"/>

این روش برای یافتن اقیانوس در سواحل طبیعی موفقیت‌آمیز است، اما در سواحل توسعه‌یافته، نورهای مصنوعی شدید ساختمان‌ها، خانه‌های نورانی و حتی آتش‌سوزی‌های متروکه بر لاک‌پشت‌های دریایی چیره می‌شوند و باعث می‌شوند به جای اقیانوس به سمت نور مصنوعی حرکت کنند. دانشمندان به این جهت‌گیری نادرست می‌گویند. لاک‌پشت‌های دریایی نیز می‌توانند دچار سردرگمی شوند و در همان مکان دور خود حلقه بزنند.<ref name=":3"/> موارد متعدد نشان می‌دهد که لاک‌پشت‌های دریایی نادرست از جوجه‌آوری یا به دلیل کم‌آبی می‌میرند، توسط یک شکارچی مصرف می‌شوند، یا حتی در آتشی رها شده می‌سوزند. تأثیر مستقیم آلودگی نوریاندازه‌گیری تعداد لاک پشت‌های دریایی بسیار دشوار است. با این حال، این مشکل تشدید می‌شود زیرا همه گونه‌های لاک پشت‌های دریایی در خطر انقراض هستند. سایر حیوانات، از جمله پرندگان مهاجر و حشرات نیز قربانی آلودگی نوری هستند، زیرا آنها نیز برای جهت دهی صحیح خود به شدت نور در شب وابسته هستند.<ref name=":2"/>

==== پرنده دودو و شکار ====
[[پرونده:Dodo reunion-Rothschild.jpg|200px|بندانگشتی|پرندگان دودو به دلیل شکار کاملاً منقرض شدند.]]
پرنده دودو در جزیره ای دورافتاده، موریس، در غیاب شکارچیان زندگی می‌کرد. در اینجا، Dodo تکامل یافت تا غریزه خود را برای ترس و توانایی پرواز از دست بدهد. این به آنها اجازه داد که به راحتی توسط ملوانان هلندی که در اواخر قرن شانزدهم وارد جزیره شدند، شکار شوند. دریانوردان هلندی همچنین حیوانات خارجی مانند میمون‌ها و خوک‌هایی را که از تخم‌های پرنده دودو می‌خوردند به جزیره آوردند که برای رشد جمعیت پرنده آهسته زاد و ولد مضر بود.<ref>{{cite journal|last1=Oksanen|first1=Markku|title=Species Extinction and Collective Responsibility|journal=The Proceedings of the Twenty-First World Congress of Philosophy|volume=3|pages=179–183|url=https://www.pdcnet.org/pdc/bvdb.nsf/purchase?openform&fp=wcp21&id=wcp21_2007_0003_0179_0183|access-date=16 November 2016|date=January 2007}}</ref> بی‌باکی آنها آنها را به اهدافی آسان تبدیل کرد و ناتوانی آنها در پرواز فرصتی برای فرار از خطر به آنها نداد؛ بنابراین، آنها به راحتی در عرض یک قرن پس از کشف خود به سمت انقراض سوق داده شدند.

ناتوانی دودو در پرواز زمانی برای پرنده مفید بود زیرا انرژی را حفظ می‌کرد. دودو انرژی بیشتری نسبت به پرندگان با توانایی پرواز حفظ کرد، زیرا ماهیچه‌های سینه ای کوچکتر دودو دارند. اندازه‌های کوچک‌تر ماهیچه‌ها با نرخ پایین‌تر متابولیسم نگهدارنده مرتبط است که به نوبه خود انرژی را برای دودو ذخیره می‌کند.<ref>{{cite journal|last1=McNab|first1=Brian K.|title=Energy Conservation and the Evolution of Flightlessness in Birds|journal=The American Naturalist|date=1 January 1994|volume=144|issue=4|pages=628–642|jstor=2462941|doi=10.1086/285697|s2cid=86511951}}</ref> فقدان غریزه ترس مکانیسم دیگری بود که از طریق آن دودو انرژی را حفظ کرد زیرا هرگز مجبور به صرف انرژی برای پاسخ به استرس نبود. هر دو مکانیسم بقای انرژی زمانی سودمند بودند زیرا دودو را قادر می‌ساخت تا فعالیت‌هایی را با حداقل هزینه انرژی انجام دهد. با این حال، هنگامی که جزیره آنها مورد تهاجم قرار گرفت، اینها مضر بودند و آنها را در برابر خطرات جدیدی که انسانها به ارمغان آوردند بی دفاع کرد.<ref>{{Cite journal|last1=Lloyd|first1=Elisabeth|last2=Wilson|first2=David Sloan|last3=Sober|first3=Elliott|year=2011|title=Evolutionary Mismatch And What To Do About It: A Basic Tutorial|url=https://evolution-institute.org/wp-content/uploads/2015/08/Mismatch-Sept-24-2011.pdf|journal=Evolutionary Applications}}</ref>

==== پروانه‌های فلفلی در دوران انقلاب صنعتی انگلیس ====
قبل از انقلاب صنعتی انگلیس در اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ رایج‌ترین رنگ فنوتیپی پروانه فلفلی سفید با لکه‌های سیاه بود. با این حال، زمانی که انقلاب صنعتی سطوح بالایی از آلودگی ایجاد کرد، این وضعیت تغییر کرد. به دلیل انقلاب صنعتی، درختان در مناطق شهری سیاه شدند و باعث شد که فنوتیپ اصلی به‌طور قابل توجهی بیشتر در بین شکارچیان برجسته شود.<ref>{{cite journal |last1=Cofnas |first1=Nathan |title=A teleofunctional account of evolutionary mismatch |journal=Biology & Philosophy |date=July 2016 |volume=31 |issue=4 |pages=507–525 |doi=10.1007/s10539-016-9527-1 |pmid=27358505 |pmc=4901103}}</ref> سپس انتخاب طبیعی برای استتار گونه و جلوگیری از حملات به پروانه نادر کربناریا فلفلی تیره ترجیح داد. جمعیت شب‌پره تاریک به سرعت گسترش یافت و در دهه ۱۹۵۰ مقادیر زیادی از انگلستان شاهد افزایش فراوانی کربناریا به بالای ۹۰ درصد بود. [نیازمند منبع]فنوتیپ خالدار سفید که زمانی مطلوب بود، به سرعت در محیط جدید ناهماهنگ شد.

با این حال، در اواخر دهه ۱۹۰۰، انگلیسی‌ها تلاش‌هایی برای کاهش آلودگی هوا انجام دادند و باعث شدند درختان به سایه طبیعی خود برگردند. تغییر رنگ باعث شد تا فنوتیپ پوست تیره از حالت مفید به مضر تبدیل شود. بار دیگر، پروانه قادر به انطباق کافی با محیط در حال تغییر نبود و بنابراین فنوتیپ کربناریا ناهماهنگ شد. از آنجایی که بازگشت درختان به رنگ طبیعی خود باعث شد که فنوتیپ اصلی دوباره سودمند شود زیرا به پروانه فلفلی اجازه می‌دهد از شکارچیان پنهان شود.<ref>{{cite journal |last1=Cook |first1=L. M. |last2=Dennis |first2=R. L. H. |last3=Mani |first3=G. S. |title=Melanic morph frequency in the peppered moth in the Manchester area |journal=Proceedings of the Royal Society of London. Series B: Biological Sciences |date=7 February 1999 |volume=266 |issue=1416 |pages=293–297 |doi=10.1098/rspb.1999.0636 |pmc=1689675}}</ref>

==== سوسک جواهر دارای ظاهری براق و قهوه ای شبیه به بطری آبجو است ====
[[پرونده:Buprestidae - Julodimorpha bakewelli.JPG|200px|بندانگشتی|سوسک جواهر غول پیکر و بطری‌های آبجو]]
عدم تطابق تکاملی نیز در بین حشرات دیده می‌شود. یکی از این نمونه‌ها در مورد سوسک جواهر غول پیکر (Julodimorpha bakewelli) است. سوسک جواهر نر تکامل یافته‌است تا جذب ویژگی‌های سوسک جواهر ماده شود که به نر اجازه می‌دهد سوسک جواهر ماده را هنگام پرواز در بیابان شناسایی کند. این ویژگی‌ها شامل اندازه، رنگ و بافت است. با این حال، این ویژگی‌های فیزیکی در برخی از بطری‌های آبجو نیز دیده می‌شود. در نتیجه، نرها به دلیل اندازه بزرگ و رنگ جذاب بطری آبجو، اغلب بطری‌های آبجو را جذاب‌تر از سوسک‌های جواهرات ماده می‌دانند.<ref>{{cite journal|title=Ecological and evolutionary traps| doi=10.1016/S0169-5347(02)02580-6|volume=17|issue=10|journal=Trends in Ecology & Evolution|pages=474–480|year=2002 | last1 = Schlaepfer | first1 = Martin A. | last2 = Runge | first2 = Michael C. | last3 = Sherman | first3 = Paul W.}}</ref>بطری‌های آبجو اغلب توسط انسان در صحرای استرالیا که سوسک جواهر در آن رشد می‌کند دور انداخته می‌شود و محیطی را ایجاد می‌کند که در آن سوسک‌های جواهر نر ترجیح می‌دهند به جای ماده‌ها با بطری‌های آبجو جفت شوند. این وضعیتی است که بسیار مضر است زیرا بازده تولید مثلی سوسک جواهر را کاهش می‌دهد زیرا سوسک‌های کمتری جفت‌گیری می‌کنند. این شرایط را می‌توان یک عدم تطابق تکاملی در نظر گرفت، زیرا عادتی که برای کمک به تولید مثل به وجود آمد، به دلیل ریختن بطری‌های آبجو، که یک علت انسانی است، مضر شده‌است.<ref>{{Cite journal|last1=Robertson|first1=Bruce A|last2=Chalfoun|first2=Anna D|date=2016-12-01|title=Evolutionary traps as keys to understanding behavioral maladapation|journal=Current Opinion in Behavioral Sciences|series=Behavioral ecology|volume=12|pages=12–17|doi=10.1016/j.cobeha.2016.08.007|s2cid=53193327}}</ref>

=== نمونه‌هایی بدون تأثیر انسانی ===
==== آبشارهای اطلاعاتی بین پرندگان ====
[[پرونده:Nutmeg Mannikins In Birdfeeder.JPG|200px|بندانگشتی|گروهی از مانکن‌های جوز هندی در یک غذای پرنده]]
گروهی از مانکن‌های جوز هندی در یک غذای پرنده
به‌طور معمول، به دست آوردن اطلاعات از تماشای موجودات دیگر به مشاهده گر اجازه می‌دهد تا بدون صرف تلاش تصمیمات خوبی بگیرد.<ref>{{cite journal |last1=Boulinier |first1=Thierry |last2=Danchin |first2=Etienne |title=The use of conspecific reproductive success for breeding patch selection in terrestrial migratory species |journal=Evolutionary Ecology |date=September 1997 |volume=11 |issue=5 |pages=505–517 |doi=10.1007/s10682-997-1507-0 |s2cid=23918219}}</ref><ref>{{cite journal |last1=Dall |first1=S |last2=Giraldeau |first2=L |last3=Olsson |first3=O |last4=Mcnamara |first4=J |last5=Stephens |first5=D |title=Information and its use by animals in evolutionary ecology |journal=Trends in Ecology & Evolution |date=April 2005 |volume=20 |issue=4 |pages=187–193 |doi=10.1016/j.tree.2005.01.010 |pmid=16701367}}</ref> به‌طور خاص، پرندگان اغلب رفتار موجودات دیگر را برای به دست آوردن اطلاعات ارزشمند، مانند حضور شکارچیان، مکان‌های تولید مثل خوب،<ref>{{cite journal |last1=Parejo |first1=Deseada |last2=Danchin |first2=Etienne |last3=Avilés |first3=Jesús M. |title=The heterospecific habitat copying hypothesis: can competitors indicate habitat quality? |journal=Behavioral Ecology |date=1 January 2005 |volume=16 |issue=1 |pages=96–105 |doi=10.1093/beheco/arh136 |doi-access=free}}</ref><ref>{{cite journal |last1=Seppänen |first1=Janne-Tuomas |last2=Forsman |first2=Jukka T. |last3=Mönkkönen |first3=Mikko |last4=Thomson |first4=Robert L. |title=Social Information Use Is a Process Across Time, Space, and Ecology, Reaching Heterospecifics |journal=Ecology |date=July 2007 |volume=88 |issue=7 |pages=1622–1633 |doi=10.1890/06-1757.1 |pmid=17645008}}</ref><ref>{{cite journal |last1=Kivelä |first1=Sami M. |last2=Seppänen |first2=Janne-Tuomas |last3=Ovaskainen |first3=Otso |last4=Doligez |first4=Blandine |last5=Gustafsson |first5=Lars |last6=Mönkkönen |first6=Mikko |last7=Forsman |first7=Jukka T. |title=The past and the present in decision-making: the use of conspecific and heterospecific cues in nest site selection |journal=Ecology |date=December 2014 |volume=95 |issue=12 |pages=3428–3439 |doi=10.1890/13-2103.1 |url=http://urn.fi/URN:NBN:fi:jyu-201501141108}}</ref> و نقاط تغذیه بهینه مشاهده می‌کنند.<ref>{{cite journal |last1=Zuberbühler |first1=Klaus |title=Interspecies semantic communication in two forest primates |journal=Proceedings of the Royal Society of London. Series B: Biological Sciences |date=7 April 2000 |volume=267 |issue=1444 |pages=713–718 |doi=10.1098/rspb.2000.1061 |pmid=10821618 |pmc=1690588}}</ref> اگرچه این به ناظر این امکان را می‌دهد که تلاش کمتری برای جمع‌آوری اطلاعات صرف کند، اما اگر اطلاعات به دست آمده از مشاهده غیرقابل اعتماد باشد، می‌تواند منجر به تصمیم‌گیری‌های بد شود. در مورد مانکن‌های جوز هندی، ناظر می‌تواند زمان صرف شده برای جستجوی یک تغذیه کننده بهینه را به حداقل برساند و زمان تغذیه آن را با تماشای محل تغذیه سایر مانکن‌های جوز هندی به حداکثر برساند. با این حال، این بر این فرض استوار است که مانیکین‌های مشاهده‌شده نیز اطلاعات موثقی دارند که نشان می‌دهد نقطه تغذیه یک نقطه ایده‌آل است. این رفتار زمانی می‌تواند ناسازگار شود که اولویت‌بندی اطلاعات به‌دست‌آمده از تماشای دیگران منجر به آبشارهای اطلاعاتی شود، جایی که پرندگان از بقیه جمعیت پیروی می‌کنند، حتی اگر تجربه قبلی نشان داده باشد که تصمیم جمعیت ضعیف است.<ref name="Rieucau">{{cite journal |last1=Rieucau |first1=Guillaume |last2=Giraldeau |first2=Luc-Alain |title=Persuasive companions can be wrong: the use of misleading social information in nutmeg mannikins |journal=Behavioral Ecology |date=2009 |volume=20 |issue=6 |pages=1217–1222 |doi=10.1093/beheco/arp121 |doi-access=free}}</ref> به عنوان مثال، اگر الفمانیکین جوز هندی به اندازه کافی مانیکین را می‌بیند که در یک دانخوری تغذیه می‌کند،<ref>{{cite journal |last1=Mallon |first1=E. |last2=Pratt |first2=S. |last3=Franks |first3=N. |title=Individual and collective decision-making during nest site selection by the ant Leptothorax albipennis |journal=Behavioral Ecology and Sociobiology |date=1 September 2001 |volume=50 |issue=4 |pages=352–359 |doi=10.1007/s002650100377 |s2cid=15360262}}</ref><ref>{{cite journal |last1=Seeley |first1=Thomas D. |last2=Visscher |first2=P. Kirk |title=Quorum sensing during nest-site selection by honeybee swarms |journal=Behavioral Ecology and Sociobiology |date=October 2004 |volume=56 |issue=6 |pages=594–601 |doi=10.1007/s00265-004-0814-5 |s2cid=20962306}}</ref><ref>{{cite journal |last1=Ward |first1=A. J. W. |last2=Sumpter |first2=D. J. T. |last3=Couzin |first3=I. D. |last4=Hart |first4=P. J. B. |last5=Krause |first5=J. |title=Quorum decision-making facilitates information transfer in fish shoals |journal=Proceedings of the National Academy of Sciences |date=13 May 2008 |volume=105 |issue=19 |pages=6948–6953 |doi=10.1073/pnas.0710344105 |pmid=18474860 |pmc=2383955 |bibcode=2008PNAS..105.6948W |doi-access=free}}</ref> نشان داده شده‌است که مانکن‌های جوز هندی آن فیدر را انتخاب می‌کنند حتی اگر تجربه شخصی آنها نشان دهد که دانخوری ضعیف است.<ref>{{cite journal |last1=Rieucau |first1=Guillaume |last2=Giraldeau |first2=Luc-Alain |title=Persuasive companions can be wrong: the use of misleading social information in nutmeg mannikins |journal=Behavioral Ecology |date=2009 |volume=20 |issue=6 |pages=1217–1222 |doi=10.1093/beheco/arp121 |doi-access=free}}</ref>

==== فنچ‌های خانگی و معرفی بیماری MG ====
عدم تطابق تکاملی در فنچ‌های خانگی زمانی رخ می‌دهد که در معرض افراد عفونی قرار می‌گیرند. فنچ‌های خانگی نر تمایل دارند در مجاورت سایر فنچ‌هایی که بیمار یا بیمار هستند تغذیه کنند، زیرا افراد بیمار کمتر از حد معمول رقابت می‌کنند و به نوبه خود باعث می‌شود که در صورت وقوع این اتفاق، احتمال بیشتری وجود داشته باشد که نر سالم برنده یک تعامل تهاجمی شود. برای کاهش احتمال از دست دادن یک رویارویی اجتماعی، فنچ‌های سالم تمایل دارند در نزدیکی افرادی که به دلیل بیماری بی حال یا بی حال هستند، علوفه کنند.<ref name=":4">{{cite journal |last1=Bouwman |first1=Karen M. |last2=Hawley |first2=Dana M. |title=Sickness behaviour acting as an evolutionary trap? Male house finches preferentially feed near diseased conspecifics |journal=Biology Letters |date=23 August 2010 |volume=6 |issue=4 |pages=462–465 |doi=10.1098/rsbl.2010.0020 |pmid=20164082 |pmc=2936219}}</ref> با این حال، این تمایل یک تله تکاملی برای فنچ‌ها پس از معرفی بیماری MG ایجاد کرده‌است. در سال ۱۹۹۴. از آنجایی که این بیماری عفونی است، فنچ‌های سالم اگر در مجاورت افرادی باشند که قبلاً به این بیماری مبتلا شده‌اند، در معرض خطر انقباض خواهند بود. مدت زمان نسبتاً کوتاه معرفی این بیماری باعث ناتوانی در سازگاری سریع فنچ‌ها برای جلوگیری از نزدیک شدن به افراد بیمار شده‌است که در نهایت منجر به عدم تطابق بین رفتار آنها و تغییر محیط می‌شود.<ref name=":4"/>


==== بهره‌برداری از واکنش کرم خاکی به ارتعاشات ====
=== پوکی استخوان ===
کرم افسونگری روشی است که توسط مردم برای جذب کرم‌های خاکی از زمین با راندن در چوب چوبی برای ارتعاش خاک استفاده می‌شود. این فعالیت معمولاً برای جمع‌آوری طعمه ماهیگیری و به عنوان یک ورزش رقابتی انجام می‌شود. کرم‌هایی که ارتعاشات را حس می‌کنند به سطح می‌آیند. تحقیقات نشان می‌دهد که انسان‌ها در واقع از ویژگی‌ای بهره می‌برند که کرم‌ها برای جلوگیری از خال‌های گودال گرسنه که کرم‌ها را شکار می‌کنند، تطبیق دادند. این نوع تله تکاملی، که در آن از یک صفت اولیه مفید برای شکار طعمه بهره‌برداری می‌شود، توسط ریچارد داوکینز، زیست‌شناس تکاملی انگلیسی، «اثر دشمن نادر» ابداع شد.<ref>{{Cite journal|last=Catania|first=Kenneth|date=2010-01-01|title=Worm Charmers|journal=Scientific American|language=en|volume=302|issue=3|pages=72–76|doi=10.1038/scientificamerican0310-72|pmid=20184186|bibcode=2010SciAm.302c..72C}}</ref>این ویژگی کرم‌ها نه تنها توسط انسان، بلکه توسط حیوانات دیگر نیز مورد سوء استفاده قرار گرفته‌است. شاه‌ماهی‌های شاه‌ماهی و لاک‌پشت‌های چوبی نیز روی زمین مهر می‌زنند تا کرم‌ها را به سطح زمین برانند و آنها را مصرف کنند.<ref>{{Cite podcast|url=https://www.scientificamerican.com/podcast/episode/wheres-my-fusion-reactor-10-03-17/|title=Where's My Fusion Reactor?|last=Mirsky|first=Steve |website=Science Talk|publisher=Scientific American|access-date=2016-11-16 |quote=But in other cases other predators, such as humans or this herring gull or that wood turtle, you can mimic that vibration and can take advantage of it.}}</ref>
یکی دیگر از اختلالات انسانی که با تئوری عدم تطابق قابل توضیح است، افزایش پوکی استخوان استدر انسان مدرن در جوامع پیشرفته، بسیاری از مردم، به ویژه زنان، به‌طور قابل توجهی در معرض پوکی استخوان در دوران پیری هستند. شواهد فسیلی نشان می‌دهد که همیشه اینطور نبوده‌است، استخوان‌های زنان شکارچی-گردآورنده مسن اغلب هیچ شواهدی از پوکی استخوان نشان نمی‌دهند. زیست شناسان تکاملی اظهار کرده‌اند که افزایش پوکی استخوان در جمعیت‌های مدرن غربی به احتمال زیاد به دلیل سبک زندگی بی تحرک ما است. زنان در جوامع شکارچی هم از سنین جوانی و هم تا اواخر دوران بلوغ خود فعال بودند. این فعالیت بدنی ثابت احتمالاً منجر به این می‌شود که اوج توده استخوانی در انسان‌های شکارچی-گردآورنده به‌طور قابل توجهی بیشتر از انسان‌های امروزی باشد. در حالی که الگوی تخریب توده استخوانی در طول پیری ظاهراً برای شکارچیان و انسان‌های مدرن یکسان است.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۱۶: خط ۱۰۳:


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|چپ‌چین=بله}}
{{پانویس|چپ‌چین=بله}}
* {{یادکرد-ویکی|پیوند =//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Evolutionary_mismatch&oldid=1116906795|عنوان = Evolutionary mismatch|زبان =انگلیسی|بازیابی =۲۷ ژانویه ۲۰۲۳}}
* {{یادکرد-ویکی|پیوند =//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Evolutionary_mismatch&oldid=1116906795|عنوان = Evolutionary mismatch|زبان =انگلیسی|بازیابی =۲۷ ژانویه ۲۰۲۳}}



نسخهٔ ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۴

جدول زمانی که دوره عدم تطابق را پس از یک تغییر محیطی نشان می‌دهد.

عدم تطابق فرگشتی (انگلیسی: Evolutionary mismatch) نظریه عدم تطابق یا تله فرگشتی نیز مفهومی در زیست‌شناسی فرگشتی است که به صفات فرگشت یافته‌ای اطلاق می‌شود که زمانی سودمند بوده‌اند اما به دلیل تغییرات محیطی ناسازگارانه شده‌اند. این می‌تواند در انسان و حیوانات رخ دهد و اغلب به تغییرات سریع محیطی نسبت داده می‌شود.

تئوری عدم تطابق بیانگر این ایده است که صفاتی که در یک ارگانیسم در یک محیط تکامل یافته‌اند، می‌توانند در یک محیط متفاوت زیان آور باشند. این تغییر محیطی که منجر به عدم تطابق تکاملی می‌شود را می‌توان به دو دسته عمده تقسیم کرد: زمانی (تغییر محیط موجود در طول زمان، به عنوان مثال تغییر آب و هوا) یا فضایی (قرار دادن موجودات در یک محیط جدید، به عنوان مثال مهاجرت جمعیت).[۱]از آنجایی که تغییرات محیطی به‌طور طبیعی و دائمی رخ می‌دهد، قطعاً نمونه‌هایی از عدم تطابق تکاملی در طول زمان وجود خواهد داشت. با این حال، از آنجایی که تغییرات محیطی طبیعی در مقیاس بزرگ - مانند یک بلای طبیعی - اغلب نادر است، کمتر مشاهده می‌شود. نوع دیگری از تغییرات محیطی رایج تر، انسان زایی (ناشی از انسان) است. در زمان‌های اخیر، انسان‌ها تأثیر بزرگ، سریع و قابل ردیابی بر محیط‌زیست داشته‌اند، بنابراین سناریوهایی را ایجاد می‌کنند که در آن مشاهده عدم تطابق تکاملی آسان‌تر است.[۲]

به دلیل مکانیسم تکامل توسط انتخاب طبیعی، محیط ("طبیعت") تعیین می‌کند ("انتخاب می‌کند") کدام صفات در یک جمعیت باقی می‌مانند؛ بنابراین، با سازگاری بیشتر جمعیت با محیط خود، صفات مضر طی چندین نسل به تدریج از بین خواهد رفت. هر تغییر قابل توجهی در صفات جمعیت که نمی‌تواند به عوامل دیگر نسبت داده شود (مانند رانش ژنتیکی و جهش) به تغییر در محیط آن جمعیت پاسخ می‌دهد. به عبارت دیگر، انتخاب طبیعی ذاتاً واکنشی است.[۳] در مدت کوتاهی پس از یک تغییر محیطی، صفاتی که در محیط قبلی تکامل یافته‌اند، چه مفید و چه خنثی، برای چندین نسل در محیط جدید پایدار هستند. از آنجایی که تکامل تدریجی است و تغییرات محیطی اغلب در مقیاس زمین‌شناسی خیلی سریع اتفاق می‌افتد، زمانی که جمعیت برای سازگاری با محیط تکامل می‌یابد، همیشه دوره‌ای از «تقویت» وجود دارد. این دوره موقت «عدم تعادل» است که از آن به عنوان عدم تطابق یاد می‌شود.[۱]صفات ناسازگار در نهایت به یکی از چندین روش ممکن پرداخته می‌شوند: ارگانیسم ممکن است به گونه‌ای تکامل یابد که ویژگی ناسازگار دیگر بیان نشود، ارگانیسم ممکن است در نتیجه صفت نامطلوب کاهش یابد و/یا منقرض شود، یا محیط ممکن است به گونه‌ای تغییر کند که این ویژگی دیگر در برابر آن انتخاب نمی‌شود.[۱]]

تاریخچه

با رواج بیشتر تفکر تکاملی، دانشمندان مطالعه و تلاش کردند تا وجود صفات نامطلوب، به نام ناسازگاری‌ها را توضیح دهند که اساس عدم تطابق تکاملی است.

تئوری عدم تطابق تکاملی تحت عنوان تله تکاملی در اوایل دهه ۱۹۴۰ آغاز شد. ارنست مایر، زیست‌شناس تکاملی، در کتاب خود در سال ۱۹۴۲، تله‌های تکاملی را پدیده‌ای توصیف کرد که زمانی رخ می‌دهد که یک جمعیت ژنتیکی یکنواخت مناسب برای مجموعه‌ای از شرایط محیطی، مستعد انقراض ناشی از تغییرات ناگهانی محیط باشد.[۴] از آن زمان، دانشمندان کلیدی مانند Warren J. Gross و Edward O. Wilson نمونه‌های متعددی از تله‌های تکاملی را مطالعه و شناسایی کردند.[۵][۶]

اولین رخداد اصطلاح «عدم تطابق تکاملی» ممکن است در مقاله ای توسط جک ای. ریگز منتشر شده در مجله اپیدمیولوژی بالینی در سال ۱۹۹۳ باشد.[۷] در سال‌های بعد، اصطلاح عدم تطابق تکاملی به‌طور گسترده برای توصیف استفاده شد ناسازگاری‌های بیولوژیکی در طیف گسترده‌ای از رشته‌ها. ائتلافی از دانشمندان مدرن و سازمان‌دهندگان جامعه گرد هم آمدند تا مؤسسه تکامل را در سال ۲۰۰۸ تأسیس کنند و در سال ۲۰۱۱ اوج جدیدی از اطلاعات در مورد نظریه عدم تطابق تکاملی را در مقاله‌ای توسط الیزابت لوید، دیوید اسلون ویلسون و الیوت سوبر منتشر کردند.[۱][۸] در سال ۲۰۱۸ یک کتاب علمی محبوب توسط روانشناسان تکاملی ظاهر شددر مورد عدم تطابق تکاملی و پیامدهای آن برای انسان[۹]

عدم تطابق در تکامل انسان

انقلاب نوسنگی: زمینه انتقالی

انقلاب نوسنگی تغییرات تکاملی قابل توجهی را در انسان ایجاد کرد؛ یعنی گذار از سبک زندگی شکارچی-گردآورنده، که در آن انسان‌ها به دنبال غذا می‌گشتند، به سبک زندگی کشاورزی. این تغییر تقریباً ۱۰۰۰۰ تا ۱۲۰۰۰ سال پیش رخ داده‌است.[۱۰][۱۱] انسان‌ها شروع به اهلی کردن گیاهان و حیوانات کردند و این امکان را برای حفظ منابع غذایی ثابت فراهم کرد. این گذار به سرعت و به‌طور چشمگیری نحوه تعامل انسان‌ها با محیط را تغییر داد و جوامعی که شیوه‌های کشاورزی و دامداری را در پیش گرفتند. با این حال، بدن انسان به گونه ای تکامل یافته بود که با شیوه زندگی قبلی خود در جستجوی غذا سازگار شود. سرعت آهسته تکامل در مقایسه با سرعت بسیار سریع پیشرفت بشر، امکان تداوم این سازگاری‌ها را در محیطی فراهم کرد که دیگر ضروری نیستند. در برخی از جوامع بشری که اکنون به شیوه‌ای کاملاً متفاوت از سبک زندگی شکارچی-گردآورنده عمل می‌کنند، این سازگاری‌های منسوخ در حال حاضر منجر به وجود ویژگی‌های ناسازگار یا ناهماهنگ می‌شود.[۱۰][۹][۱۲]

چاقی و دیابت

بدن انسان مستعد حفظ هموستاز[۱۳] است، به ویژه هنگامی که انرژی را به صورت چربی ذخیره می‌کند. این ویژگی به عنوان مبنای اصلی «فرضیه ژن صرفه جو» است، این ایده که «شرایط جشن یا قحطی در طول تکامل تکاملی انسان به‌طور طبیعی برای افرادی انتخاب شده‌است که بدنشان در استفاده از کالری غذا کارآمد است».[۱۴] شکارچیان، که در گذشته تحت استرس محیطی زندگی می‌کردند، از این ویژگی سود می‌برند. عدم قطعیت در مورد زمان وعده غذایی بعدی وجود داشت و آنها بیشتر وقت خود را صرف انجام سطوح بالایی از فعالیت بدنی می‌کردند؛ بنابراین، کسانی که کالری زیادی مصرف می‌کنند، انرژی اضافی را به عنوان چربی ذخیره می‌کنند که می‌توانند در مواقع گرسنگی از آن استفاده کنند.[۹]

با این حال، انسان‌های مدرن به دنیایی از سبک زندگی کم‌تحرک و غذاهای راحت تبدیل شده‌اند. مردم در طول روز بیشتر می‌نشینند، چه در ماشین‌هایشان در ساعات شلوغی و چه در اتاقک‌ها در طول کار تمام وقتشان. فعالیت بدنی کمتر به‌طور کلی به معنای کالری کمتر سوزانده شده در طول روز است. رژیم غذایی انسان در طول ۱۰۰۰۰ سال پس از ظهور کشاورزی به‌طور قابل توجهی تغییر کرده‌است، با غذاهای فرآوری شده بیشتری در رژیم غذایی آنها که فاقد ارزش غذایی بوده و باعث مصرف بیشتر سدیم، قند و چربی می‌شود. این غذاهای پرکالری و فاقد مواد مغذی باعث می‌شود افراد بیشتر از آنچه می‌سوزانند کالری مصرف کنند. فست فود همراه با کاهش فعالیت بدنی به این معنی است که «ژن صرفه جو» که زمانی برای پیشینیان بشر مفید بود، اکنون بر علیه آنها کار می‌کند.

چاقی یکی از پیامدهای عدم تطابق ژن هاست. این بیماری که به عنوان " سندرم متابولیک " شناخته می‌شود، با سایر نگرانی‌های سلامتی از جمله مقاومت به انسولین نیز همراه است،[۱۵] که در آن بدن دیگر به ترشح انسولین پاسخ نمی‌دهد، بنابراین سطح گلوکز خون نمی‌تواند کاهش یابد، که می‌تواند منجر به نوع ۲ شود. دیابت.

پوکی استخوان

یکی دیگر از اختلالات انسانی که با تئوری عدم تطابق قابل توضیح است، افزایش پوکی استخوان استدر انسان مدرن در جوامع پیشرفته، بسیاری از مردم، به ویژه زنان، به‌طور قابل توجهی در معرض پوکی استخوان در دوران پیری هستند. شواهد فسیلی نشان می‌دهد که همیشه اینطور نبوده‌است، استخوان‌های زنان شکارچی-گردآورنده مسن اغلب شواهدی از پوکی استخوان نشان نمی‌دهند. زیست‌شناسان تکاملی اظهار کرده‌اند که افزایش پوکی استخوان در جمعیت‌های مدرن غربی احتمالاً به دلیل سبک زندگی بسیار کم‌تحرک ما است. زنان در جوامع شکارچی هم از سنین جوانی و هم تا اواخر زندگی خود از نظر جسمی فعال بودند. این فعالیت بدنی ثابت احتمالاً منجر به این می‌شود که اوج توده استخوانی در انسان‌های شکارچی-گردآورنده به‌طور قابل توجهی بیشتر از انسان‌های امروزی باشد. در حالی که الگوی تخریب توده استخوانی در طول پیری ظاهراً برای شکارچیان و انسان‌های مدرن یکسان است.[۱۶]

فرضیه بهداشت

فرضیه بهداشت، مفهومی که ابتدا توسط ایمونولوژیست‌ها و اپیدمیولوژیست‌ها تئوری شد، از طریق مطالعات سال اخیر ثابت شده‌است که ارتباط قوی با عدم تطابق تکاملی دارد. فرضیه بهداشت بیان می‌کند که افزایش شدید آلرژی‌ها، بیماری‌های خودایمنی و برخی دیگر از بیماری‌های التهابی مزمن به کاهش مواجهه سیستم ایمنی با آنتی‌ژن‌ها مربوط می‌شود. این کاهش مواجهه در کشورهای صنعتی و به ویژه مناطق شهری که بیماری‌های مزمن التهابی نیز بیشتر دیده می‌شود، بیشتر است.[۱۷][۱۸]تجزیه و تحلیل و مطالعات اخیر فرضیه بهداشت و عدم تطابق تکاملی را با هم گره زده‌است. برخی از محققان پیشنهاد می‌کنند که محیط شهری بیش از حد استریل شده، ترکیب و تنوع میکروبیوتا را تغییر داده یا کاهش می‌دهد. چنین شرایط محیطی به نفع توسعه بیماری‌های مزمن التهابی است زیرا بدن انسان برای سازگاری با یک محیط غنی از پاتوژن در تاریخ تکامل انتخاب شده‌است.[۱۹] برای مثال، مطالعات نشان داده‌اند که تغییر در جامعه همزیست ما می‌تواند منجر به اختلال هموستاز ایمنی شود، که می‌تواند برای توضیح اینکه چرا مصرف آنتی‌بیوتیک در اوایل دوران کودکی می‌تواند منجر به افزایش خطر آسم شود، استفاده شود.[۱۹] از آنجایی که تغییر یا تخلیه میکروبیوم اغلب با فرضیه بهداشتی همراه است، این فرضیه گاهی اوقات «نظریه تخلیه زیستی» نیز نامیده می‌شود.

رفتار انسان

نمونه‌های رفتاری نظریه عدم تطابق تکاملی شامل سوء استفاده از مسیرهای دوپامینرژیک و سیستم پاداش است. عمل یا رفتاری که ترشح دوپامین را تحریک می‌کند، یک انتقال‌دهنده عصبی که به‌خاطر ایجاد حس لذت شناخته می‌شود، احتمالاً تکرار خواهد شد زیرا مغز برنامه‌ریزی شده‌است که دائماً به دنبال چنین لذتی باشد. در جوامع شکارچی-گردآورنده، این سیستم پاداش برای بقا و موفقیت باروری مفید بود. اما اکنون که چالش‌های کمتری برای بقا و تولیدمثل وجود دارد، فعالیت‌های خاصی در محیط کنونی (قمار، مصرف مواد مخدر، خوردن) از این سیستم سوء استفاده می‌کنند و منجر به رفتارهای اعتیادآور می‌شوند.[۲۰][۱۲]

اضطراب

نظریه عدم تطابق زمانی است که مغز در محیط فعلی تکامل نیافته‌است، بنابراین ویژگی‌های قدیمی را حفظ می‌کند که برای بقای انسان مخالف است. یک محیط بازگشت فوری زمانی است که تصمیمات اتخاذ شده در زمان حال نتایج فوری ایجاد می‌کند. مغز انسان ماقبل تاریخ تکامل یافته‌است تا با این محیط خاص جذب شود. ایجاد واکنش‌هایی مانند اضطراب برای حل مشکلات کوتاه مدت. به عنوان مثال، ترس از تعقیب یک انسان درنده، باعث فرار انسان می‌شود و در نتیجه با افزایش فاصله از شکارچی، بلافاصله ایمنی انسان را تضمین می‌کند. با این حال، انسان‌ها در حال حاضر در محیط متفاوتی به نام محیط واکنش تأخیری زندگی می‌کنند. در این محیط، تصمیمات فعلی نتایج فوری ایجاد نمی‌کند. پیشرفت جامعه خطر عوامل بیرونی مانند شکارچیان را کاهش داده‌است. کمبود غذا، سرپناه، و غیره، بنابراین مشکلات انسانی که زمانی حول بقای کنونی می‌چرخید، به چگونگی تأثیر زمان حال بر کیفیت بقای آینده تغییر کرده‌است. در مجموع، ویژگی‌هایی مانند اضطراب کهنه شده‌اند، زیرا پیشرفت جامعه به انسان‌ها اجازه می‌دهد دیگر در معرض تهدید دائمی نباشند و در عوض نگران آینده باشند.[۲۱]

استرس کاری

نمونه‌هایی از عدم تطابق تکاملی نیز در محل کار مدرن رخ می‌دهد. برخلاف اجداد شکارچی-گردآورنده ما که در جوامع کوچک برابری طلب زندگی می‌کردند، محل کار مدرن بزرگ، پیچیده و سلسله مراتبی است. انسان‌ها زمان زیادی را صرف تعامل با غریبه‌ها در شرایطی می‌کنند که با شرایط گذشته اجدادی ما بسیار متفاوت است. شکارچیان کار را از زندگی خصوصی خود جدا نمی‌کنند، رئیسی ندارند که باید در برابر آنها پاسخگو باشند یا ضرب الاجل‌هایی برای پایبندی به آنها ندارند. سیستم استرس ما به تهدیدها و فرصت‌های فوری واکنش نشان می‌دهد. محل کار مدرن از مکانیسم‌های روان‌شناختی تکامل‌یافته‌ای بهره می‌برد که هدف آن بقای فوری یا تولید مثل طولانی‌مدت است. این غرایز اساسی در محل کار مدرن نادرست می‌شوند و باعث درگیری در محل کار، فرسودگی شغلی، بیگانگی شغلی و شیوه‌های مدیریت ضعیف می‌شوند.[۱۲][۲۲]

قمار

دو جنبه از قمار وجود دارد که آن را به یک فعالیت اعتیادآور تبدیل می‌کند: شانس و خطر. شانس به قمار تازگی خود را می‌دهد. زمانی که انسان‌ها مجبور بودند به دنبال علوفه و شکار غذا بگردند، جستجوی تازگی برای آنها سودمند بود، به ویژه برای رژیم غذایی آنها. با این حال، با توسعه کازینوها، این ویژگی دنبال کردن چیزهای جدید زیان آور شده‌است. ارزیابی ریسک، دیگر ویژگی رفتاری قابل استفاده در قمار، برای شکارچیان در مواجهه با خطر نیز مفید بود. با این حال، انواع خطراتی که شکارچیان-گردآورنده باید ارزیابی کنند، به‌طور قابل توجهی متفاوت و تهدیدکننده‌تر از خطراتی است که مردم اکنون با آن مواجه هستند. جذابیت قمار ناشی از جذب ریسک و فعالیت مرتبط با پاداش است.[۲۳]

اعتیاد به مواد مخدر

گیاهخواران فشار انتخابی را برای گیاهان ایجاد کرده‌اند تا مولکول‌های خاصی مانند نیکوتین، مورفین و کوکائین را که مانع از مصرف گیاه می‌شوند، داشته باشند. با این حال، داروهای گیاهی اثرات تقویت‌کننده و پاداش‌دهنده‌ای بر سیستم عصبی انسان دارند که نشان‌دهنده «پارادوکس پاداش دارویی» در انسان است.[۲۴]عدم تطابق تکاملی رفتاری انسان، تناقض بین تکامل گیاهان و مصرف مواد مخدر انسان را توضیح می‌دهد. در ۱۰۰۰۰ سال گذشته، انسان‌ها سیستم دوپامینرژیک یا سیستم پاداش را پیدا کردند که به ویژه در بهینه‌سازی تناسب اندام داروینی مفید بود.[۲۵]در حالی که مصرف مواد مخدر یک ویژگی مشترک جمعیت‌های انسانی گذشته بوده‌است، استفاده از مواد مخدر شامل مواد قوی و روش‌های مختلف مصرف یک ویژگی نسبتاً معاصر جامعه است. اجداد انسان در محیطی زندگی می‌کردند که فاقد مصرف مواد مخدر از این نوع بود، بنابراین سیستم پاداش در درجه اول برای به حداکثر رساندن بقا و موفقیت باروری استفاده می‌شد. در مقابل، انسان‌های امروزی در دنیایی زندگی می‌کنند که ماهیت فعلی مواد مخدر، سیستم پاداش را ناسازگار می‌کند. این دسته از داروها به‌طور کاذب باعث ایجاد مزیت تناسب اندام در سیستم پاداش می‌شود و افراد را مستعد اعتیاد به مواد مخدر می‌کند.[۲۶] سیستم دوپامینرژیک امروزی آسیب‌پذیری‌هایی را نسبت به تفاوت در دسترسی و درک اجتماعی از مواد مخدر نشان می‌دهد.

خوردن

در عصر جست‌وجوی غذا، شکارچیان به ندرت می‌دانستند وعده غذایی بعدی‌شان از کجا تهیه می‌شود. این کمبود مواد غذایی باعث صرفه جویی در مصرف وعده‌های غذایی پر انرژی به منظور صرفه جویی در انرژی اضافی به عنوان چربی می‌شود. اکنون که غذا به راحتی در دسترس است، سیستم عصبی که زمانی به مردم کمک می‌کرد مزایای بقای غذا خوردن ضروری را بشناسند، اکنون به مضرات تبدیل شده‌است زیرا باعث افزایش پرخوری می‌شود. این امر به ویژه پس از ظهور غذاهای فرآوری شده خطرناک شده‌است، زیرا محبوبیت غذاهایی که به‌طور غیرطبیعی سطوح قند و چربی بالایی دارند به میزان قابل توجهی افزایش یافته‌است.[۲۷]

نمونه‌های غیرانسانی

عدم تطابق تکاملی می‌تواند هر زمان که یک موجود زنده در معرض محیطی قرار گیرد که شبیه محیط معمولی که ارگانیسم با آن سازگار شده‌است، رخ دهد. به دلیل تأثیرات انسانی، مانند گرم شدن کره زمین و تخریب زیستگاه، محیط برای بسیاری از موجودات بسیار سریع در حال تغییر است که منجر به موارد متعدد عدم تطابق تکاملی

نمونه‌هایی با نفوذ انسان

  1. رژیم غذایی
  2. ورزش
  3. خانواده گسترده
  4. آموزش
  5. کار

لاک پشت‌های دریایی و آلودگی نوری همچنین ببینید: تهدیدات لاک پشت‌های دریایی لاک‌پشت‌های دریایی ماده با حفر گودال در ساحل، معمولاً بین خط جزر و مد و تپه‌های شنی، با استفاده از باله‌های عقب خود، لانه‌هایی برای تخم‌گذاری می‌سازند. در نتیجه، در هفت روز اول جوجه ریزی، لاک پشت‌های دریایی باید از لانه به اقیانوس سفر کنند. این سفر عمدتاً در شب انجام می‌شود تا از شکارچیان و گرمای بیش از حد جلوگیری شود.

لاک پشت‌های دریایی باید راه خود را به اقیانوس باز کنند.

جوجه‌های جوجه‌آور برای جهت‌گیری خود به سمت اقیانوس، به چشمان خود وابسته هستند تا به سمت روشن‌ترین جهت بچرخند.[۲۸] این به این دلیل است که افق باز اقیانوس، که توسط نور آسمانی روشن می‌شود، در یک ساحل طبیعی توسعه نیافته بسیار روشن‌تر از تپه‌های شنی و پوشش گیاهی است.[۲۹]مطالعات دو مکانیسم چشم را برای این پدیده پیشنهاد می‌کنند. این تئوری که از آن به عنوان «سیستم رستر» یاد می‌شود این است که چشمان لاک پشت‌های دریایی دارای حسگرهای نوری متعددی است که اطلاعات روشنایی کلی یک ناحیه کلی را دریافت می‌کند و «اندازه‌گیری» جایی که نور شدیدتر است را انجام می‌دهد. اگر حسگرهای نور شدیدترین نور را در سمت چپ جوجه‌آوری تشخیص دهند، لاک‌پشت دریایی به چپ می‌چرخد. پیشنهاد مشابهی به نام سیستم پیچیده فوتوتروپاتاکسی این نظریه را مطرح می‌کند که چشم‌ها دارای مقایسه کننده‌های شدت نور هستند که اطلاعات دقیق شدت نور را از همه جهات دریافت می‌کنند. لاک‌پشت‌های دریایی زمانی که شدت نور بین هر دو چشم متعادل است، می‌توانند «بدانند» که در روشن‌ترین جهت قرار دارند.[۲۸]

این روش برای یافتن اقیانوس در سواحل طبیعی موفقیت‌آمیز است، اما در سواحل توسعه‌یافته، نورهای مصنوعی شدید ساختمان‌ها، خانه‌های نورانی و حتی آتش‌سوزی‌های متروکه بر لاک‌پشت‌های دریایی چیره می‌شوند و باعث می‌شوند به جای اقیانوس به سمت نور مصنوعی حرکت کنند. دانشمندان به این جهت‌گیری نادرست می‌گویند. لاک‌پشت‌های دریایی نیز می‌توانند دچار سردرگمی شوند و در همان مکان دور خود حلقه بزنند.[۲۹] موارد متعدد نشان می‌دهد که لاک‌پشت‌های دریایی نادرست از جوجه‌آوری یا به دلیل کم‌آبی می‌میرند، توسط یک شکارچی مصرف می‌شوند، یا حتی در آتشی رها شده می‌سوزند. تأثیر مستقیم آلودگی نوریاندازه‌گیری تعداد لاک پشت‌های دریایی بسیار دشوار است. با این حال، این مشکل تشدید می‌شود زیرا همه گونه‌های لاک پشت‌های دریایی در خطر انقراض هستند. سایر حیوانات، از جمله پرندگان مهاجر و حشرات نیز قربانی آلودگی نوری هستند، زیرا آنها نیز برای جهت دهی صحیح خود به شدت نور در شب وابسته هستند.[۲۸]

پرنده دودو و شکار

پرندگان دودو به دلیل شکار کاملاً منقرض شدند.

پرنده دودو در جزیره ای دورافتاده، موریس، در غیاب شکارچیان زندگی می‌کرد. در اینجا، Dodo تکامل یافت تا غریزه خود را برای ترس و توانایی پرواز از دست بدهد. این به آنها اجازه داد که به راحتی توسط ملوانان هلندی که در اواخر قرن شانزدهم وارد جزیره شدند، شکار شوند. دریانوردان هلندی همچنین حیوانات خارجی مانند میمون‌ها و خوک‌هایی را که از تخم‌های پرنده دودو می‌خوردند به جزیره آوردند که برای رشد جمعیت پرنده آهسته زاد و ولد مضر بود.[۳۰] بی‌باکی آنها آنها را به اهدافی آسان تبدیل کرد و ناتوانی آنها در پرواز فرصتی برای فرار از خطر به آنها نداد؛ بنابراین، آنها به راحتی در عرض یک قرن پس از کشف خود به سمت انقراض سوق داده شدند.

ناتوانی دودو در پرواز زمانی برای پرنده مفید بود زیرا انرژی را حفظ می‌کرد. دودو انرژی بیشتری نسبت به پرندگان با توانایی پرواز حفظ کرد، زیرا ماهیچه‌های سینه ای کوچکتر دودو دارند. اندازه‌های کوچک‌تر ماهیچه‌ها با نرخ پایین‌تر متابولیسم نگهدارنده مرتبط است که به نوبه خود انرژی را برای دودو ذخیره می‌کند.[۳۱] فقدان غریزه ترس مکانیسم دیگری بود که از طریق آن دودو انرژی را حفظ کرد زیرا هرگز مجبور به صرف انرژی برای پاسخ به استرس نبود. هر دو مکانیسم بقای انرژی زمانی سودمند بودند زیرا دودو را قادر می‌ساخت تا فعالیت‌هایی را با حداقل هزینه انرژی انجام دهد. با این حال، هنگامی که جزیره آنها مورد تهاجم قرار گرفت، اینها مضر بودند و آنها را در برابر خطرات جدیدی که انسانها به ارمغان آوردند بی دفاع کرد.[۳۲]

پروانه‌های فلفلی در دوران انقلاب صنعتی انگلیس

قبل از انقلاب صنعتی انگلیس در اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ رایج‌ترین رنگ فنوتیپی پروانه فلفلی سفید با لکه‌های سیاه بود. با این حال، زمانی که انقلاب صنعتی سطوح بالایی از آلودگی ایجاد کرد، این وضعیت تغییر کرد. به دلیل انقلاب صنعتی، درختان در مناطق شهری سیاه شدند و باعث شد که فنوتیپ اصلی به‌طور قابل توجهی بیشتر در بین شکارچیان برجسته شود.[۳۳] سپس انتخاب طبیعی برای استتار گونه و جلوگیری از حملات به پروانه نادر کربناریا فلفلی تیره ترجیح داد. جمعیت شب‌پره تاریک به سرعت گسترش یافت و در دهه ۱۹۵۰ مقادیر زیادی از انگلستان شاهد افزایش فراوانی کربناریا به بالای ۹۰ درصد بود. [نیازمند منبع]فنوتیپ خالدار سفید که زمانی مطلوب بود، به سرعت در محیط جدید ناهماهنگ شد.

با این حال، در اواخر دهه ۱۹۰۰، انگلیسی‌ها تلاش‌هایی برای کاهش آلودگی هوا انجام دادند و باعث شدند درختان به سایه طبیعی خود برگردند. تغییر رنگ باعث شد تا فنوتیپ پوست تیره از حالت مفید به مضر تبدیل شود. بار دیگر، پروانه قادر به انطباق کافی با محیط در حال تغییر نبود و بنابراین فنوتیپ کربناریا ناهماهنگ شد. از آنجایی که بازگشت درختان به رنگ طبیعی خود باعث شد که فنوتیپ اصلی دوباره سودمند شود زیرا به پروانه فلفلی اجازه می‌دهد از شکارچیان پنهان شود.[۳۴]

سوسک جواهر دارای ظاهری براق و قهوه ای شبیه به بطری آبجو است

سوسک جواهر غول پیکر و بطری‌های آبجو

عدم تطابق تکاملی نیز در بین حشرات دیده می‌شود. یکی از این نمونه‌ها در مورد سوسک جواهر غول پیکر (Julodimorpha bakewelli) است. سوسک جواهر نر تکامل یافته‌است تا جذب ویژگی‌های سوسک جواهر ماده شود که به نر اجازه می‌دهد سوسک جواهر ماده را هنگام پرواز در بیابان شناسایی کند. این ویژگی‌ها شامل اندازه، رنگ و بافت است. با این حال، این ویژگی‌های فیزیکی در برخی از بطری‌های آبجو نیز دیده می‌شود. در نتیجه، نرها به دلیل اندازه بزرگ و رنگ جذاب بطری آبجو، اغلب بطری‌های آبجو را جذاب‌تر از سوسک‌های جواهرات ماده می‌دانند.[۳۵]بطری‌های آبجو اغلب توسط انسان در صحرای استرالیا که سوسک جواهر در آن رشد می‌کند دور انداخته می‌شود و محیطی را ایجاد می‌کند که در آن سوسک‌های جواهر نر ترجیح می‌دهند به جای ماده‌ها با بطری‌های آبجو جفت شوند. این وضعیتی است که بسیار مضر است زیرا بازده تولید مثلی سوسک جواهر را کاهش می‌دهد زیرا سوسک‌های کمتری جفت‌گیری می‌کنند. این شرایط را می‌توان یک عدم تطابق تکاملی در نظر گرفت، زیرا عادتی که برای کمک به تولید مثل به وجود آمد، به دلیل ریختن بطری‌های آبجو، که یک علت انسانی است، مضر شده‌است.[۳۶]

نمونه‌هایی بدون تأثیر انسانی

آبشارهای اطلاعاتی بین پرندگان

گروهی از مانکن‌های جوز هندی در یک غذای پرنده

گروهی از مانکن‌های جوز هندی در یک غذای پرنده به‌طور معمول، به دست آوردن اطلاعات از تماشای موجودات دیگر به مشاهده گر اجازه می‌دهد تا بدون صرف تلاش تصمیمات خوبی بگیرد.[۳۷][۳۸] به‌طور خاص، پرندگان اغلب رفتار موجودات دیگر را برای به دست آوردن اطلاعات ارزشمند، مانند حضور شکارچیان، مکان‌های تولید مثل خوب،[۳۹][۴۰][۴۱] و نقاط تغذیه بهینه مشاهده می‌کنند.[۴۲] اگرچه این به ناظر این امکان را می‌دهد که تلاش کمتری برای جمع‌آوری اطلاعات صرف کند، اما اگر اطلاعات به دست آمده از مشاهده غیرقابل اعتماد باشد، می‌تواند منجر به تصمیم‌گیری‌های بد شود. در مورد مانکن‌های جوز هندی، ناظر می‌تواند زمان صرف شده برای جستجوی یک تغذیه کننده بهینه را به حداقل برساند و زمان تغذیه آن را با تماشای محل تغذیه سایر مانکن‌های جوز هندی به حداکثر برساند. با این حال، این بر این فرض استوار است که مانیکین‌های مشاهده‌شده نیز اطلاعات موثقی دارند که نشان می‌دهد نقطه تغذیه یک نقطه ایده‌آل است. این رفتار زمانی می‌تواند ناسازگار شود که اولویت‌بندی اطلاعات به‌دست‌آمده از تماشای دیگران منجر به آبشارهای اطلاعاتی شود، جایی که پرندگان از بقیه جمعیت پیروی می‌کنند، حتی اگر تجربه قبلی نشان داده باشد که تصمیم جمعیت ضعیف است.[۴۳] به عنوان مثال، اگر الفمانیکین جوز هندی به اندازه کافی مانیکین را می‌بیند که در یک دانخوری تغذیه می‌کند،[۴۴][۴۵][۴۶] نشان داده شده‌است که مانکن‌های جوز هندی آن فیدر را انتخاب می‌کنند حتی اگر تجربه شخصی آنها نشان دهد که دانخوری ضعیف است.[۴۷]

فنچ‌های خانگی و معرفی بیماری MG

عدم تطابق تکاملی در فنچ‌های خانگی زمانی رخ می‌دهد که در معرض افراد عفونی قرار می‌گیرند. فنچ‌های خانگی نر تمایل دارند در مجاورت سایر فنچ‌هایی که بیمار یا بیمار هستند تغذیه کنند، زیرا افراد بیمار کمتر از حد معمول رقابت می‌کنند و به نوبه خود باعث می‌شود که در صورت وقوع این اتفاق، احتمال بیشتری وجود داشته باشد که نر سالم برنده یک تعامل تهاجمی شود. برای کاهش احتمال از دست دادن یک رویارویی اجتماعی، فنچ‌های سالم تمایل دارند در نزدیکی افرادی که به دلیل بیماری بی حال یا بی حال هستند، علوفه کنند.[۴۸] با این حال، این تمایل یک تله تکاملی برای فنچ‌ها پس از معرفی بیماری MG ایجاد کرده‌است. در سال ۱۹۹۴. از آنجایی که این بیماری عفونی است، فنچ‌های سالم اگر در مجاورت افرادی باشند که قبلاً به این بیماری مبتلا شده‌اند، در معرض خطر انقباض خواهند بود. مدت زمان نسبتاً کوتاه معرفی این بیماری باعث ناتوانی در سازگاری سریع فنچ‌ها برای جلوگیری از نزدیک شدن به افراد بیمار شده‌است که در نهایت منجر به عدم تطابق بین رفتار آنها و تغییر محیط می‌شود.[۴۸]

بهره‌برداری از واکنش کرم خاکی به ارتعاشات

کرم افسونگری روشی است که توسط مردم برای جذب کرم‌های خاکی از زمین با راندن در چوب چوبی برای ارتعاش خاک استفاده می‌شود. این فعالیت معمولاً برای جمع‌آوری طعمه ماهیگیری و به عنوان یک ورزش رقابتی انجام می‌شود. کرم‌هایی که ارتعاشات را حس می‌کنند به سطح می‌آیند. تحقیقات نشان می‌دهد که انسان‌ها در واقع از ویژگی‌ای بهره می‌برند که کرم‌ها برای جلوگیری از خال‌های گودال گرسنه که کرم‌ها را شکار می‌کنند، تطبیق دادند. این نوع تله تکاملی، که در آن از یک صفت اولیه مفید برای شکار طعمه بهره‌برداری می‌شود، توسط ریچارد داوکینز، زیست‌شناس تکاملی انگلیسی، «اثر دشمن نادر» ابداع شد.[۴۹]این ویژگی کرم‌ها نه تنها توسط انسان، بلکه توسط حیوانات دیگر نیز مورد سوء استفاده قرار گرفته‌است. شاه‌ماهی‌های شاه‌ماهی و لاک‌پشت‌های چوبی نیز روی زمین مهر می‌زنند تا کرم‌ها را به سطح زمین برانند و آنها را مصرف کنند.[۵۰]

جستارهای وابسته

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ Lloyd, Elisabeth; Wilson, David Sloan; Sober, Elliott (2011). "Evolutionary Mismatch And What To Do About It: A Basic Tutorial". Evolutionary Applications: 2–4.
  2. Lean, Judith L.; Rind, David H. (2008). "How Natural and Anthropogenic Influences Alter Global and Regional Surface Temperatures: 1889 to 2006". Geophysical Research Letters (published 16 September 2008). 35 (18): L18701. Bibcode:2008GeoRL..3518701L. doi:10.1029/2008GL034864.
  3. Connallon, Tim; Clark, Andrew G. (2015). "The Distribution Of Fitness Effects In An Uncertain World". Evolution. 69 (6): 1610–1618. doi:10.1111/evo.12673. PMC 4716676. PMID 25913128.
  4. Mayr, Ernst (1942). Systematics and the Origin of Species, from the Viewpoint of a Zoologist. New York: Columbia University Press. pp. 224. ISBN 978-0-674-86250-0.
  5. Gross, Warren J. (1955). "Aspects of Osmotic Regulation in Crabs Showing the Terrestrial Habit". The American Naturalist. 89 (847): 205–222. doi:10.1086/281884. S2CID 84339914.
  6. Wilson, Edward O. (1959). "Adaptive Shift and Dispersal in a Tropical Ant Fauna". Evolution. 13 (1): 122–144. doi:10.2307/2405948. JSTOR 2405948.
  7. Riggs, Jack E. (1993). "Stone-age genes and modern lifestyle: Evolutionary mismatch or differential survival bias". Journal of Clinical Epidemiology. 46 (11): 1289–1291. doi:10.1016/0895-4356(93)90093-g. PMID 8229106.
  8. "Evolution Institute Projects: Evolutionary Mismatch". The Evolution Institute.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ Giphart, Ronald; van Vugt, Mark (15 February 2018). Mismatch: How Our Stone Age Brain Deceives Us Every Day (And What We Can Do About It). Little, Brown Book Group. ISBN 978-1-4721-3971-9.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ Cordain, Loren; Eaton, S Boyd; Sebastian, Anthony; Mann, Neil; Lindeberg, Staffan; Watkins, Bruce A; O’Keefe, James H; Brand-Miller, Janette (1 February 2005). "Origins and evolution of the Western diet: health implications for the 21st century". The American Journal of Clinical Nutrition. 81 (2): 341–354. doi:10.1093/ajcn.81.2.341. PMID 15699220.
  11. Barker, Graeme (2006). The Agricultural Revolution in Prehistory: Why Did Foragers Become Farmers?. Oxford: Oxford University Press. p. 1.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ Li, Norman P.; van Vugt, Mark; Colarelli, Stephen M. (February 2018). "The Evolutionary Mismatch Hypothesis: Implications for Psychological Science". Current Directions in Psychological Science. 27 (1): 38–44. doi:10.1177/0963721417731378.
  13. Power, Michael L.; Schulkin, Jay (2013-01-02). The Evolution of Obesity (به انگلیسی). JHU Press. ISBN 978-1-4214-0960-3.
  14. Knight, Christine (2011). ""Most people are simply not designed to eat pasta": evolutionary explanations for obesity in the low-carbohydrate diet movement" (PDF). Public Understanding of Science. 20 (5): 706–719. doi:10.1177/0963662510391733. PMID 22164708. S2CID 7809299.
  15. Alvergne, Alexandra; Jenkinson, Crispin; Faurie, Charlotte (2016). Evolutionary Thinking in Medicine - Springer. doi:10.1007/978-3-319-29716-3. ISBN 978-3-319-29714-9.
  16. Lieberman, Daniel (2014). The Story of the Human Body: Evolution, Health, and Disease. Family Medicine. Vol. 48. Vintage Books. pp. 822–823. ISBN 978-0-307-74180-6. PMID 27875612.
  17. Garn, Holger; Renz, Harald (2007). "Epidemiological and immunological evidence for the hygiene hypothesis". Immunobiology. 212 (6): 441–452. doi:10.1016/j.imbio.2007.03.006. PMID 17544829.
  18. Prokopakis, Emmanuel; Vardouniotis, Alexios; Kawauchi, Hideyuki; Scadding, Glenis; Georgalas, Christos; Hellings, Peter; Velegrakis, George; Kalogjera, Livije (2013). "The pathophysiology of the hygiene hypothesis". International Journal of Pediatric Otorhinolaryngology. 77 (7): 1065–1071. doi:10.1016/j.ijporl.2013.04.036. PMID 23701898.
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ Sironi, Manuela; Clerici, Mario (2010-06-01). "The hygiene hypothesis: an evolutionary perspective". Microbes and Infection. 12 (6): 421–427. doi:10.1016/j.micinf.2010.02.002. PMID 20178858.
  20. Pani, L (September 2000). "Is there an evolutionary mismatch between the normal physiology of the human dopaminergic system and current environmental conditions in industrialized countries?". Molecular Psychiatry. 5 (5): 467–475. doi:10.1038/sj.mp.4000759. PMID 11032379.
  21. Evans, Caitlin. "The Evolution of Anxiety". Thrive. {{cite web}}: Missing or empty |url= (help)
  22. Vugt, Mark van; Ronay, Richard (February 2014). "The evolutionary psychology of leadership: Theory, review, and roadmap". Organizational Psychology Review. 4 (1): 74–95. doi:10.1177/2041386613493635. S2CID 145773713.
  23. Spinella, Marcello (2003). "Evolutionary Mismatch, Neural Reward Circuits, and Pathological Gambling". International Journal of Neuroscience. 113 (4): 503–512. doi:10.1080/00207450390162254. PMID 12856479. S2CID 21337482.
  24. Sullivan, R. J; Hagen, E. H; Hammerstein, P. (7 June 2008). "Revealing the paradox of drug reward in human evolution". Proceedings of the Royal Society B: Biological Sciences. 275 (1640): 1231–1241. doi:10.1098/rspb.2007.1673. PMC 2367444. PMID 18353749.
  25. Nesse, R. M.; Berridge, Kent C. (3 October 1997). "Psychoactive Drug Use in Evolutionary Perspective". Science. 278 (5335): 63–66. doi:10.1126/science.278.5335.63. PMID 9311928.
  26. Durrant, Russil; Adamson, Simon; Todd, Fraser; Sellman, Doug (10 Dec 2009). "Drug use and addiction: evolutionary perspective". Australian and New Zealand Journal of Psychiatry. 43 (11): 1049–1056. doi:10.1080/00048670903270449. PMID 20001400. Retrieved 13 Nov 2016.
  27. Davis, Caroline; Carter, Jacqueline (2009-05-18). "Compulsive overeating as an addiction disorder. A review of theory and evidence". Appetite. 53 (1): 1–8. doi:10.1016/j.appet.2009.05.018. PMID 19500625. S2CID 205607349.
  28. ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ ۲۸٫۲ Witherington, Blair; Martin, Erik; Trindell, Robbin (2014). "Understanding, assessing, and resolving light pollution problems on sea turtle nesting beaches" (PDF). Florida Fish and Wildlife Research Institute Technical Report TR-2 (2 ed.). 7: + 83.
  29. ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ Ecological Associates, Inc. (1998). Coastal Roadway Lighting Manual: A Handbook of Practical Guidelines for Managing Street Lighting to Minimize Impacts to Sea Turtles. Juno Beach, Florida: Prepared for Florida Power and Light Company. p. 5.
  30. Oksanen, Markku (January 2007). "Species Extinction and Collective Responsibility". The Proceedings of the Twenty-First World Congress of Philosophy. 3: 179–183. Retrieved 16 November 2016.
  31. McNab, Brian K. (1 January 1994). "Energy Conservation and the Evolution of Flightlessness in Birds". The American Naturalist. 144 (4): 628–642. doi:10.1086/285697. JSTOR 2462941. S2CID 86511951.
  32. Lloyd, Elisabeth; Wilson, David Sloan; Sober, Elliott (2011). "Evolutionary Mismatch And What To Do About It: A Basic Tutorial" (PDF). Evolutionary Applications.
  33. Cofnas, Nathan (July 2016). "A teleofunctional account of evolutionary mismatch". Biology & Philosophy. 31 (4): 507–525. doi:10.1007/s10539-016-9527-1. PMC 4901103. PMID 27358505.
  34. Cook, L. M.; Dennis, R. L. H.; Mani, G. S. (7 February 1999). "Melanic morph frequency in the peppered moth in the Manchester area". Proceedings of the Royal Society of London. Series B: Biological Sciences. 266 (1416): 293–297. doi:10.1098/rspb.1999.0636. PMC 1689675.
  35. Schlaepfer, Martin A.; Runge, Michael C.; Sherman, Paul W. (2002). "Ecological and evolutionary traps". Trends in Ecology & Evolution. 17 (10): 474–480. doi:10.1016/S0169-5347(02)02580-6.
  36. Robertson, Bruce A; Chalfoun, Anna D (2016-12-01). "Evolutionary traps as keys to understanding behavioral maladapation". Current Opinion in Behavioral Sciences. Behavioral ecology. 12: 12–17. doi:10.1016/j.cobeha.2016.08.007. S2CID 53193327.
  37. Boulinier, Thierry; Danchin, Etienne (September 1997). "The use of conspecific reproductive success for breeding patch selection in terrestrial migratory species". Evolutionary Ecology. 11 (5): 505–517. doi:10.1007/s10682-997-1507-0. S2CID 23918219.
  38. Dall, S; Giraldeau, L; Olsson, O; Mcnamara, J; Stephens, D (April 2005). "Information and its use by animals in evolutionary ecology". Trends in Ecology & Evolution. 20 (4): 187–193. doi:10.1016/j.tree.2005.01.010. PMID 16701367.
  39. Parejo, Deseada; Danchin, Etienne; Avilés, Jesús M. (1 January 2005). "The heterospecific habitat copying hypothesis: can competitors indicate habitat quality?". Behavioral Ecology. 16 (1): 96–105. doi:10.1093/beheco/arh136.
  40. Seppänen, Janne-Tuomas; Forsman, Jukka T.; Mönkkönen, Mikko; Thomson, Robert L. (July 2007). "Social Information Use Is a Process Across Time, Space, and Ecology, Reaching Heterospecifics". Ecology. 88 (7): 1622–1633. doi:10.1890/06-1757.1. PMID 17645008.
  41. Kivelä, Sami M.; Seppänen, Janne-Tuomas; Ovaskainen, Otso; Doligez, Blandine; Gustafsson, Lars; Mönkkönen, Mikko; Forsman, Jukka T. (December 2014). "The past and the present in decision-making: the use of conspecific and heterospecific cues in nest site selection". Ecology. 95 (12): 3428–3439. doi:10.1890/13-2103.1.
  42. Zuberbühler, Klaus (7 April 2000). "Interspecies semantic communication in two forest primates". Proceedings of the Royal Society of London. Series B: Biological Sciences. 267 (1444): 713–718. doi:10.1098/rspb.2000.1061. PMC 1690588. PMID 10821618.
  43. Rieucau, Guillaume; Giraldeau, Luc-Alain (2009). "Persuasive companions can be wrong: the use of misleading social information in nutmeg mannikins". Behavioral Ecology. 20 (6): 1217–1222. doi:10.1093/beheco/arp121.
  44. Mallon, E.; Pratt, S.; Franks, N. (1 September 2001). "Individual and collective decision-making during nest site selection by the ant Leptothorax albipennis". Behavioral Ecology and Sociobiology. 50 (4): 352–359. doi:10.1007/s002650100377. S2CID 15360262.
  45. Seeley, Thomas D.; Visscher, P. Kirk (October 2004). "Quorum sensing during nest-site selection by honeybee swarms". Behavioral Ecology and Sociobiology. 56 (6): 594–601. doi:10.1007/s00265-004-0814-5. S2CID 20962306.
  46. Ward, A. J. W.; Sumpter, D. J. T.; Couzin, I. D.; Hart, P. J. B.; Krause, J. (13 May 2008). "Quorum decision-making facilitates information transfer in fish shoals". Proceedings of the National Academy of Sciences. 105 (19): 6948–6953. Bibcode:2008PNAS..105.6948W. doi:10.1073/pnas.0710344105. PMC 2383955. PMID 18474860.
  47. Rieucau, Guillaume; Giraldeau, Luc-Alain (2009). "Persuasive companions can be wrong: the use of misleading social information in nutmeg mannikins". Behavioral Ecology. 20 (6): 1217–1222. doi:10.1093/beheco/arp121.
  48. ۴۸٫۰ ۴۸٫۱ Bouwman, Karen M.; Hawley, Dana M. (23 August 2010). "Sickness behaviour acting as an evolutionary trap? Male house finches preferentially feed near diseased conspecifics". Biology Letters. 6 (4): 462–465. doi:10.1098/rsbl.2010.0020. PMC 2936219. PMID 20164082.
  49. Catania, Kenneth (2010-01-01). "Worm Charmers". Scientific American (به انگلیسی). 302 (3): 72–76. Bibcode:2010SciAm.302c..72C. doi:10.1038/scientificamerican0310-72. PMID 20184186.
  50. Mirsky, Steve. "Where's My Fusion Reactor?". Science Talk (Podcast). Scientific American. Retrieved 2016-11-16. But in other cases other predators, such as humans or this herring gull or that wood turtle, you can mimic that vibration and can take advantage of it.