تیتراژ: تفاوت میان نسخهها
جز ربات:اصلاح فاصلهٔ مجازی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
اصل هم همین است که فضاسازیها، نتیجه نهایی را مشخص نکنند و نبایستی تمایل تماشاگر به دیدن فیلم یا خواندن کتاب، در اثر تماشای جلد یا تیتراژ، کاهش یابد چرا که خواندن کتاب با تماشای فیلمی که آخر داستانش را میدانیم، لطفی نخواهد داشت ! |
اصل هم همین است که فضاسازیها، نتیجه نهایی را مشخص نکنند و نبایستی تمایل تماشاگر به دیدن فیلم یا خواندن کتاب، در اثر تماشای جلد یا تیتراژ، کاهش یابد چرا که خواندن کتاب با تماشای فیلمی که آخر داستانش را میدانیم، لطفی نخواهد داشت ! |
||
سینما هنر است نه صنعت و بر اساس این دیدگاه سازنده تیتراژ باید نگاه تکنوکرات هنرمندی به تالیف سینمایی اثر و فیلمنامه داشته باشد . در اندیشه فیلم رشد کند تا در استقلال دیگری به تعادل و مناسبات مستقل خودش برسد . تیتراژ باید کوتاه بگوید و متصل به اثر باشد و از پیچاپیچ یک تالیف بگذرد تا خلاصه بگوید . مشخصات تیتراژ خوب سادگی ، تطبیق با فضای فیلم ، جذابیت و برانگیختن یک یا چند احساس عالی در تماشاگر است . |
|||
تیتراژ خوش ساخت ، چشمگیر و جذاب همان قدر که همه ویژگی های اثری به یادماندنی و گیرا در خود داشته باشد ، خوب است اما اگر خودش را جدا از فیلم و به یادماندنی تر از خود فیلم مطرح کند تیتراژ خوبی است که مناسب نیست . درباره تیتراژ با ارزش های خوب ، اما نه مناسب ، می توان گفت فیلم کوتاهی است که به سر فیلم اصلی چسبیده است . عباس کیارستمی می گوید : تیتراژ سهمی بیش از یک شناسنامه برای فیلم ندارد اگر جایی بیش از این در فیلم اشغال کند ، زائده ای ست که به فیلم چسبیده است . |
|||
== منابع == |
== منابع == |
نسخهٔ ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۲۴
تیتراژ واژه فرانسوی و فرم نمایشی –تجسمی است که در آغاز و پایان فیلمها قرار میگیرد. حضور ۳ عنصر گرافیک، حرکت و صدا. با محوریت موضوع خاص برای تیتراژ لازم و ضروری است. حرکت وصدا به جنبههای نمایشی تیتراژ مربوط میشود و طراحی گرافیک، شرط لازم تجسمی بودن آن.
دیدگاههای متفاوتی درباره تیتراژ وجود دارد ؛ یک دیدگاه آن را فقط شناسنامه فیلم یا برنامه میداند. دیدگاه دیگر، تیتراژ را زنگ اعلام شروع فیلم در نظر میگیرد و دیدگاه سوم، تیتراژ را فرصتی برای فضاسازی ذهنی تماشاگر تلقی میکند. این سه دیدگاه به مرور زمان و با معرفی قابلیتهای جدید تیتراژ، مطرح شد.
اولیها معتقدند فیلم نیز مانند هر اثر دیگر، شناسنامهای دارد که دست اندرکاران و عوامل تولید را معرفی میکند و این اطلاع رسانی بر عهده تیتراژ است. تماشاگر فیلم حق دارد بداند سناریست، کارگردان، فیلمبردار و... فیلمی که مشاهده میکند، چه کسانی هستند. بعضاً هم، نوع برداشتی که از سکانسهای مختلف فیلم دارند، متاثر از پیش زمینهای است که از این افراد و عوامل، در ذهن دارند. ره زعم این دیدگاه ضروری است که تمام افرادی که در تولید فنی و هنری فیلم یا برنامه نقشی داشتهاند، معرفی شوند.
دیدگاه دوم با تاکید بر اینکه تیتراژ، زنگ اعلام شروع فیلم است، میخواهد فرصتی را در اختیار تماشاگر و بینده قرار دهد تا آماده دیدن فیلم شود. مطابق این دیدگاه، دیگر نیاز نیست تیتراژ تلاش کند تا تماشاگر را جلب و جذب کند، زیرا این طور فرض شده که مخاطب، فیلم را انتخاب کرده و فقط نیازمند فرصتی است تا خود را در موقعیت تماشاگر قرار دهد.
دیدگاه سوم نیز با در نظر داشتن اینکه یک فرم نمایشی است، بنابر این فضاسازی نمایشی داستان و پرداخت سینمایی یا تلویزیونی آن را هدف قرار میدهد. بدین معنا، تماشاگر فیلم میخواهد بداند با چه ژانری از سینما روبروست ؟ آیا یک فیلم ملودرام خانوادگی را خواهد دید، یک فیلم پلیسی یا یک فیلم کاملاً هنری ؟
این فضاسازی هم به لحاظ فرم و هم از نظر محتوا، برای مخاطب و تماشاگر دارای اهمیت خاصی است. البته باید در نظر داشت که این سه دیدگاه، سه کاربرد تیتراژ را شامل میشود و هر کدام، بسته به کارکردی که از تیتراژ انتظار دارد، ، ن را مهم تر میداند.
کارکرد تیتراژ تا حدودی شبیه جلد کتاب است. آنگونه که در جلد کتاب با انتخاب عناصر، فرمها و چینش آنها تلاش میشود، مخاطب کتاب در جریان موضوع ان قرار گیرد و مخاطب در کوتاهترین زمان ممکن بتواند کتاب مورد نظرش را بیابد. معمولاً با تمرکز در مقابل ویترین کتابفروشی و در یک نگاه کلی و گذرا، از شکل و فضای طراحی جلد، موضوع کتاب به راحتی میتوان حدس زد.
تیتراژ مانند جلد کتاب، هم فضاسازی میکند و هم اطلاع رسانی. همان طور که در جلد کتاب، عناوینی چون نام کتاب، نام نویسنده، مترجم و... اطلاعات اصلی کتاب را منتقل میکند، در تیتراژ هم عناوینی چون نام فیلم، کارگردان، مونتور و... به عنوان اطلاعات اولیه در اختیار تماشاگر قرار میگیرد. علاوه بر این، هم در جلد کتاب و هم در تیتراژ، قصد فضاسازی نیز داریم تا مخاطب بتواند به راحتی گونه و مضمون کلی فیلم یا کتاب را بداند. این فضاسازی مشروط بر این است که انتهای داستان فیلم یا کتاب، لو نرود.
اصل هم همین است که فضاسازیها، نتیجه نهایی را مشخص نکنند و نبایستی تمایل تماشاگر به دیدن فیلم یا خواندن کتاب، در اثر تماشای جلد یا تیتراژ، کاهش یابد چرا که خواندن کتاب با تماشای فیلمی که آخر داستانش را میدانیم، لطفی نخواهد داشت !
سینما هنر است نه صنعت و بر اساس این دیدگاه سازنده تیتراژ باید نگاه تکنوکرات هنرمندی به تالیف سینمایی اثر و فیلمنامه داشته باشد . در اندیشه فیلم رشد کند تا در استقلال دیگری به تعادل و مناسبات مستقل خودش برسد . تیتراژ باید کوتاه بگوید و متصل به اثر باشد و از پیچاپیچ یک تالیف بگذرد تا خلاصه بگوید . مشخصات تیتراژ خوب سادگی ، تطبیق با فضای فیلم ، جذابیت و برانگیختن یک یا چند احساس عالی در تماشاگر است . تیتراژ خوش ساخت ، چشمگیر و جذاب همان قدر که همه ویژگی های اثری به یادماندنی و گیرا در خود داشته باشد ، خوب است اما اگر خودش را جدا از فیلم و به یادماندنی تر از خود فیلم مطرح کند تیتراژ خوبی است که مناسب نیست . درباره تیتراژ با ارزش های خوب ، اما نه مناسب ، می توان گفت فیلم کوتاهی است که به سر فیلم اصلی چسبیده است . عباس کیارستمی می گوید : تیتراژ سهمی بیش از یک شناسنامه برای فیلم ندارد اگر جایی بیش از این در فیلم اشغال کند ، زائده ای ست که به فیلم چسبیده است .
منابع
- گرافیک و سینما. مهدی صادقی. میردشتی. ۱۳۸۷
- گرافیک در عنوان بندی فیلم. فرشته سعیدی پور. سروش. ۱۳۷۶