نهضت ترجمه: تفاوت میان نسخهها
Navidalavi (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایشگر دیداری |
Navidalavi (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایشگر دیداری |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
نخستین خلیفه عباسی، ابوالعباس سفّاح نام داشت که در 132 هجری به خلافت رسید. برادرش منصور، خلیفه دوم، بغداد را در 145 هجری تاسیس کرد و آن را پایتخت خود قرار داد. او می خواست پایتختش شهره آفاق باشد، از این رو گروهی از دانشمندان و واعظان و نحویان و محدثان و قاریان را از بصره و کوفه، که پیش از آ« مراکز علمی جهان اسلام بودند، به بغداد دعوت کرد. بیماری منصور نیز موجب شد تا رئیس دانشگاه و بیمارستان جندی شاپور، جرجیس بن بختیشوع به بغداد دعوت شودو جرجیس برای معالجه منصور به بغداد آمد و در آ«جا ماند، و بدین ترتیب بغداد با جندی شاپور ارتباط یافت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مختصر تاریخ الدول|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=17 - 70}}</ref> از سوی دیگر، حضور برمکیان(که از مرو آمده بودند) در دستگاه خلافت عباسی باعث ارتباط بغداد با مرو شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انتقال علوم یونانی به عالم اسلامی|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=234}}</ref> |
نخستین خلیفه عباسی، ابوالعباس سفّاح نام داشت که در 132 هجری به خلافت رسید. برادرش منصور، خلیفه دوم، بغداد را در 145 هجری تاسیس کرد و آن را پایتخت خود قرار داد. او می خواست پایتختش شهره آفاق باشد، از این رو گروهی از دانشمندان و واعظان و نحویان و محدثان و قاریان را از بصره و کوفه، که پیش از آ« مراکز علمی جهان اسلام بودند، به بغداد دعوت کرد. بیماری منصور نیز موجب شد تا رئیس دانشگاه و بیمارستان جندی شاپور، جرجیس بن بختیشوع به بغداد دعوت شودو جرجیس برای معالجه منصور به بغداد آمد و در آ«جا ماند، و بدین ترتیب بغداد با جندی شاپور ارتباط یافت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مختصر تاریخ الدول|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=17 - 70}}</ref> از سوی دیگر، حضور برمکیان(که از مرو آمده بودند) در دستگاه خلافت عباسی باعث ارتباط بغداد با مرو شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انتقال علوم یونانی به عالم اسلامی|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=234}}</ref> |
||
آغاز نهضت ترجمه به زمان منصور، اواخر نیمه اول قرن دوم هجری، باز می گردد. ابن مقفّع (106-142ق) کلیله و دمنه را از پهلوی به عربی ترجمه کرد که یکی از نمونه های عالی نثر ادبیات عرب شمرده می شود. وی افزون بر این، کتاب های خدای نامه یا تاریخ ملوک الفرس، آیین نامه، کتاب مزدا، سیره انوشیرئان و چند رساله ادبی و اخلاقی دیگر را به عربی برگردانده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=153}}</ref> |
آغاز نهضت ترجمه به زمان منصور، اواخر نیمه اول قرن دوم هجری، باز می گردد. ابن مقفّع (106-142ق) کلیله و دمنه را از پهلوی به عربی ترجمه کرد که یکی از نمونه های عالی نثر ادبیات عرب شمرده می شود. وی افزون بر این، کتاب های خدای نامه یا تاریخ ملوک الفرس، آیین نامه، کتاب مزدا، سیره انوشیرئان و چند رساله ادبی و اخلاقی دیگر را به عربی برگردانده است.<ref name=":1">{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=153}}</ref> تلخیص قاطیغوریاس و باری ارمینیاس و ترجمه قاطیغوریاس و آنا لوطیقای اول ارسطو و ایساغوجی فرفریوس را نیز به او نسبت داده اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الفهرست|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=132 ، 303 ، 309}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=إخبار العلماء بأخبار الحکماء|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=148 ، 149}}</ref> |
||
نهضت ترجمه از زمان منصور آغاز شده بود، اما در اوایل کار عمدتاً بر علوم عملی، به ویژه طب و نجوم متمرکز بود. سبب توجه و اهتمام به طب روشن است، اما وجه توجه به نجوم این بود که راز سرنوشت انسان ها و برآمدن و برافتادن دولت ها را از طریق احکام نجوم گشودنی می پنداشتند. از این رو، خلفا و حاکمان وقت منجم یا منجمانی را به خدمت می گرفتند و ترجمه متون علمی نجوم را در برنامه کاری خویش می گنجاندند. در زمان هارون الرشید و به ویژه مأمون، نهضت ترجمه به اوج شکوفایی خود رسید و مترجمان بزرگ دست به کار شدند و ترجمه متون فلسفی نیز آغاز شد. مترجمان متأخر، هم به ترجمه کتاب های ترجمه ناشده می پرداختند و هم کتابهای ترجمه شده قبلی را بازبینی، تصحیح، و یا دوباره ترجمه می کردند.<ref name=":1" /> |
|||
== منابع == |
== منابع == |
نسخهٔ ۳۰ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۲۲
نهضت ترجمه یک حرکت بود که از بیتالحکمه (خانهٔ حکمت) در بغداد شروع شد که در آن تعداد زیادی از مقالات یونانی به عربی ترجمه شد.البته پیش از این هم مرو و هم جندی شاپور کما بیش با فرهنگ و اندیشه یونانی آشنا بودند و آثار یونانی به آن سرزمین ها راه یافته بود. در سایه کوشش ایرانیان علاقه مند به فرهنگ یونانی که در دربار نفوذ داشتند، ترجمه علوم از زبان های فارسی، سریانی و یونانی به عربی آغاز شد. آغاز نهضت ترجمه به زمان منصور، اواخر نیمه اول قرن دوم هجری، باز می گردد. رابطه بین دوره کوتاه مدت ریاضیات اسلامی و ریاضیات یونانی و هند هنوز به همان اندازه که در ترجمههای لاتین کار موجود است و درک شدهاند درک نشدهاست که شاید دلیل آن نابودی اسناد باشد.[۱]
ظهور اسلام و نهضت ترجمه
خورشید اسلام در سال ۶۰۹ میلادی از جزیرة العرب طلوع کرد و پیامبر اسلام از سوی خداوند متعال تعلیمات سعادت آفرین اسلام را در اختیار بشر قرار داد. نبی اکرم پس از ۲۳سال پیامبری، که حوادث تلخ و شیرین فراوانی را به همراه داشت، به جوار قب الهی بار یافت و بدین ترتیب امت نوپای اسلام با وضعیت جدیدی روبرو شد. کمتر از ۳۰ سال بعد، سپاه اسلام همان سرزمینهایی را فتح کرد که نزدیک به یک هزاره پیش، اسکندر گشوده بود و امپراتوری نوینی در آن سرزمینها شکل گرفت که به سرعت بر دامنه قلمروش افزوده میشد.[۲]
زبان رسمی حاکمان اسلامی، که پس از چهارخلیفه نخست امویان بودند، در سراسر جهان اسلام، عربی بود، اما فقط حاکمان بودند که به این زبان سخن میگفتند. عامه مردم زبان محلی خود را حفظ کرده بودند و تازه مسلمانان نیز فقط در مراسم عبادی زبان عربی را به کار میبردند. زبان روزمره آنان زبان محلی بود و حتی کسانی که در دفترها و دیوانهای دولتی کار میکردند، از زبان عربی استفاده نمیکردند و به زبانهای رومی یا فارسی مینوشتند. در نیمه دوم قرن اول هجری تصمیم بر آن شد که در امور دفتری و دیوانی زبان عربی جانشین زبانهای فارسی و رومی شود. افزون براین، نیاز اقتضا میکرد که متون پزشکی و نجومی به عربی ترجمه شود.[۳] از این رو، در دوران امویان چند کتاب پزشکی و نجومی از زبانهای یونانی و فارسی به عربی ترجمه شد؛ ولی این ترجمهها موردی و شخصی بود و هنوز باید زمانی میگذشت تا نهضت ترجمه فرابرسد.[۴]
نهضت ترجمه به دوره خلفای عباسی بازمیگردد. در این دوران به منابع غیر عربی، اعم از فارسی، سریانی، یونانی و پهلوی و … توجه جدی شد و با تشویقها و پشتیبانیهای مالی قابل توجه، این منابع را به عربی برگرداندند. عباسیان با حمایتها و دخالتهای ایرانیان به حکومت رسیدند و ایرانیان در دربار آنان نفوذ داشتند. برهمین اساس معمولاً مورخان نفوذ ایرانیان را در دربار عباسیان، سبب توجه حکومت به امر نقل علوم به عربی میشمارند.[۴] بررسی عوامل و انگیزهها و اهداف این نهضت، خود پژوهش مستقلی را میطلبد.
وقتی مسلمانان متوجه علوم یونانی شدند، در گام نخست از امکانات موجود؛ یعنی کتابهای علمی فارسی، سریانی و یونانی و کسانی که به یکی از این زبانها و زبان عربی آشنا بودند استفاده کردند. درگام بعد آنان کوشیدند تا هم منابع افزون تری را از جاهای دیگر فراهم سازند و هم افراد زبان دان ماهرتری تربیت کنند. تربیت و آموزش مترجم، هزینه چندانی نداشت؛ زیرا پرداختهایی که دربرابر ترجمههای انجام شده صورت میگرفت چنان هنگفت بود که افراد را بر این امر تحریض میکرد.[۴]
نخستین خلیفه عباسی، ابوالعباس سفّاح نام داشت که در 132 هجری به خلافت رسید. برادرش منصور، خلیفه دوم، بغداد را در 145 هجری تاسیس کرد و آن را پایتخت خود قرار داد. او می خواست پایتختش شهره آفاق باشد، از این رو گروهی از دانشمندان و واعظان و نحویان و محدثان و قاریان را از بصره و کوفه، که پیش از آ« مراکز علمی جهان اسلام بودند، به بغداد دعوت کرد. بیماری منصور نیز موجب شد تا رئیس دانشگاه و بیمارستان جندی شاپور، جرجیس بن بختیشوع به بغداد دعوت شودو جرجیس برای معالجه منصور به بغداد آمد و در آ«جا ماند، و بدین ترتیب بغداد با جندی شاپور ارتباط یافت.[۵] از سوی دیگر، حضور برمکیان(که از مرو آمده بودند) در دستگاه خلافت عباسی باعث ارتباط بغداد با مرو شد.[۶]
آغاز نهضت ترجمه به زمان منصور، اواخر نیمه اول قرن دوم هجری، باز می گردد. ابن مقفّع (106-142ق) کلیله و دمنه را از پهلوی به عربی ترجمه کرد که یکی از نمونه های عالی نثر ادبیات عرب شمرده می شود. وی افزون بر این، کتاب های خدای نامه یا تاریخ ملوک الفرس، آیین نامه، کتاب مزدا، سیره انوشیرئان و چند رساله ادبی و اخلاقی دیگر را به عربی برگردانده است.[۷] تلخیص قاطیغوریاس و باری ارمینیاس و ترجمه قاطیغوریاس و آنا لوطیقای اول ارسطو و ایساغوجی فرفریوس را نیز به او نسبت داده اند.[۸][۹]
نهضت ترجمه از زمان منصور آغاز شده بود، اما در اوایل کار عمدتاً بر علوم عملی، به ویژه طب و نجوم متمرکز بود. سبب توجه و اهتمام به طب روشن است، اما وجه توجه به نجوم این بود که راز سرنوشت انسان ها و برآمدن و برافتادن دولت ها را از طریق احکام نجوم گشودنی می پنداشتند. از این رو، خلفا و حاکمان وقت منجم یا منجمانی را به خدمت می گرفتند و ترجمه متون علمی نجوم را در برنامه کاری خویش می گنجاندند. در زمان هارون الرشید و به ویژه مأمون، نهضت ترجمه به اوج شکوفایی خود رسید و مترجمان بزرگ دست به کار شدند و ترجمه متون فلسفی نیز آغاز شد. مترجمان متأخر، هم به ترجمه کتاب های ترجمه ناشده می پرداختند و هم کتابهای ترجمه شده قبلی را بازبینی، تصحیح، و یا دوباره ترجمه می کردند.[۷]
منابع
- ↑ "mathematics" Encyclopædia Britannica. Encyclopædia Britannica Online Library Edition. Encyclopædia Britannica, 2011. Web. 14 Mar. 2011
- ↑ درآمدی بر تاریخ فلسفه ایرانی. صص. ۱۵۱.
- ↑ الفهرست. صص. ۳۰۳.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی. صص. ۱۵۲.
- ↑ مختصر تاریخ الدول. صص. ۱۷–۷۰.
- ↑ انتقال علوم یونانی به عالم اسلامی. صص. ۲۳۴.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی. صص. ۱۵۳.
- ↑ الفهرست. صص. ۱۳۲ ، ۳۰۳ ، ۳۰۹.
- ↑ إخبار العلماء بأخبار الحکماء. صص. ۱۴۸ ، ۱۴۹.
پیوند به بیرون
- How Greek Science Passed to the Arabs, in which the برمکیان play a considerable role. They also translated Indian mathematics books of آریابهاتا and برهماگوپتا. Arabs were mostly responsible for spreading of Indian number system and arithmetic throughout the world.