آنچه دل بخواهد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۲: خط ۳۲:
'''آنچه دل بخواهد''' {{به هندی|Dil Ne Jise Apna Kahaa}} فیلمی محصول سال ۲۰۰۴ و به کارگردانی [[آتول آگنیهوتری]] است. در این فیلم بازیگرانی همچون [[سلمان خان]]، [[پریتی زینتا]]، [[بومیکا چاولا]]، [[راتی آگنیهوتری]]، [[هلن (هنرپیشه)|هلن]]، [[رنوکا شاهانه]]، [[ریا سن]]، [[دلناز ایرانی]]، [[بابی دارلینگ]] ایفای نقش کرده‌اند.
'''آنچه دل بخواهد''' {{به هندی|Dil Ne Jise Apna Kahaa}} فیلمی محصول سال ۲۰۰۴ و به کارگردانی [[آتول آگنیهوتری]] است. در این فیلم بازیگرانی همچون [[سلمان خان]]، [[پریتی زینتا]]، [[بومیکا چاولا]]، [[راتی آگنیهوتری]]، [[هلن (هنرپیشه)|هلن]]، [[رنوکا شاهانه]]، [[ریا سن]]، [[دلناز ایرانی]]، [[بابی دارلینگ]] ایفای نقش کرده‌اند.


==داستان ==
== داستان ==
ریشاب ماتهور([[سلمان خان]]) و پری ماتهور([[پریتی زینتا]]) زوجی هستند که به شدت عاشق یکدیگرند .ریشاب یک شرکت تبلیغاتی دارد و پری یک پزشک است.بر اثر یک سانحه رانندگی پری دچار مرگ مغزی می شود و قلبش براساس وصیت او به یکی از مریض های خودش به نام دنی چاکرابورتی([[بومیکا چاولا]]) اهدا می شود.
ریشاب ماتهور([[سلمان خان]]) و پری ماتهور([[پریتی زینتا]]) زوجی هستند که به شدت عاشق یکدیگرند .ریشاب یک شرکت تبلیغاتی دارد و پری یک پزشک است.بر اثر یک سانحه رانندگی پری دچار مرگ مغزی می شود و قلبش براساس وصیت او به یکی از مریض های خودش به نام دنی چاکرابورتی([[بومیکا چاولا]]) اهدا می شود.


ریشاب نمی داند این قلب به چه کسی اهدا شده ولی به شدت از این شخص ناشناس تنفر دارد و حتی نمی خواهد نامه او را بخواند.دنی هم نمی داند چه کسی قلبش را به او اهدا کرده اما روزی ریشاب را در خیابان می بیند و بدون هیچ دلیلی عاشق او می شود و او را تعقیب می کند این موضوع برای خود او هم عجیب است .چندی بعد ریشاب به طور اتفاقی دنی را در مهمانی عروسی دوست پری می بیند و در دفترچه یادداشت او جمله ای می بیند که به درد کار تبلیغات می خورد.همکار ریشاب که تریپاتی نام دارد از این جمله خوشش می آید و زمینه را برای استخدام دنی فراهم می کند.
ریشاب نمی‌داند این قلب به چه کسی اهدا شده ولی به شدت از این شخص ناشناس تنفر دارد و حتی نمی‌خواهد نامه او را بخواند.دنی هم نمی‌داند چه کسی قلبش را به او اهدا کرده اما روزی ریشاب را در خیابان می بیند و بدون هیچ دلیلی عاشق او می شود و او را تعقیب می کند این موضوع برای خود او هم عجیب است .چندی بعد ریشاب به طور اتفاقی دنی را در مهمانی عروسی دوست پری می بیند و در دفترچه یادداشت او جمله ای می بیند که به درد کار تبلیغات می خورد.همکار ریشاب که تریپاتی نام دارد از این جمله خوشش می آید و زمینه را برای استخدام دنی فراهم می کند.


دنی در شرکت برای ریشاب گل می برد اما او اعتنایی نمی کند همچنین با او در موارد مختلف بدرفتاری می کند.تا این که تریپاتی به دنی می گوید ریشاب از ابتدا تا این حد بد اخلاق نبوده است از وقتی پری مرده است و قلبش را اهدا کرده است ریشاب رفتارش این گونه شده است.دنی تازه دلیل احساساتش و شباهت آن ها به پری را می فهمد و به دکتری که قلبش را عمل کرده مراجعه می کند و می گوید باید پیش از این اتفاق به او نام اهدا کننده را می گفته است. پس از آن او بیمارستان کودکانی که قرار است به یاد پری ساخته شود را هم طراحی می کند که بسیار شبیه به خواست اوست.
دنی در شرکت برای ریشاب گل می برد اما او اعتنایی نمی‌کند همچنین با او در موارد مختلف بدرفتاری می کند.تا این که تریپاتی به دنی می گوید ریشاب از ابتدا تا این حد بد اخلاق نبوده است از وقتی پری مرده است و قلبش را اهدا کرده است ریشاب رفتارش این گونه شده است.دنی تازه دلیل احساساتش و شباهت آن ها به پری را می فهمد و به دکتری که قلبش را عمل کرده مراجعه می کند و می گوید باید پیش از این اتفاق به او نام اهدا کننده را می گفته است. پس از آن او بیمارستان کودکانی که قرار است به یاد پری ساخته شود را هم طراحی می کند که بسیار شبیه به خواست اوست.


او چند روز بعد شبانه به خانه ریشاب می رود تا به او ابراز علاقه کند. ریشاب از خواب بیدار می شود و قبل از اینکه دنی چیزی بگوید از دنی می خواهد چیزی نگوید تا از او متنفر نشود و می گوید تنها زنی که او دوست داشته پری بوده است.پری منقلب می شود و دچار حمله قلبی می شود وقتی او را به بیمارستان می رسانند ، دکتر به ریشاب می گوید قلب پری در سینه دنی می تپد و حالا قلب پیوند را پس زده است و ریشاب تازه متوجه ماجرا می شود.همه در این قضیه ریشاب را مقصر می دانند، او که پشیمان است بر بالای سر دنی می رود و از او که بیهوش است عذر خواهی می کند و از روح پری می خواهد تا به باقی ماندن قلبش در بدن دنی کمک کند پس از این صحبت ها دنی به هوش می آید و آن ها زندگی جدیدی را با هم آغاز می کنند.
او چند روز بعد شبانه به خانه ریشاب می رود تا به او ابراز علاقه کند. ریشاب از خواب بیدار می شود و قبل از اینکه دنی چیزی بگوید از دنی می خواهد چیزی نگوید تا از او متنفر نشود و می گوید تنها زنی که او دوست داشته پری بوده است.پری منقلب می شود و دچار حمله قلبی می شود وقتی او را به بیمارستان می رسانند ، دکتر به ریشاب می گوید قلب پری در سینه دنی می تپد و حالا قلب پیوند را پس زده است و ریشاب تازه متوجه ماجرا می شود.همه در این قضیه ریشاب را مقصر می دانند، او که پشیمان است بر بالای سر دنی می رود و از او که بیهوش است عذر خواهی می کند و از روح پری می خواهد تا به باقی ماندن قلبش در بدن دنی کمک کند پس از این صحبت ها دنی به هوش می آید و آن ها زندگی جدیدی را با هم آغاز می کنند.



== منابع ==
== منابع ==
خط ۵۶: خط ۵۵:
{{فیلم-خرد}}
{{فیلم-خرد}}


[[رده:آثار موسیقی هیمش رشامیا]]
[[رده:فیلم‌های هندی]]
[[رده:فیلم‌های هندی]]
[[رده:فیلم‌های هندی‌زبان]]
[[رده:فیلم‌های هندی‌زبان]]

نسخهٔ ‏۱۴ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۰۴

آنچه دل بخواهد
کارگردانآتول آگنیهوتری
بازیگرانسلمان خان
پریتی زینتا
بومیکا چاولا
موسیقیای. آر. رحمان
هیمش رشامیا
توزیع‌کنندهاوریون پیکچرز
تاریخ‌های انتشار
  • ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۴ (۲۰۰۴-09-۱۰)
مدت زمان
۱۳۵ دقیقه
کشورهند
زبانهندی

آنچه دل بخواهد (به هندی: Dil Ne Jise Apna Kahaa) فیلمی محصول سال ۲۰۰۴ و به کارگردانی آتول آگنیهوتری است. در این فیلم بازیگرانی همچون سلمان خان، پریتی زینتا، بومیکا چاولا، راتی آگنیهوتری، هلن، رنوکا شاهانه، ریا سن، دلناز ایرانی، بابی دارلینگ ایفای نقش کرده‌اند.

داستان

ریشاب ماتهور(سلمان خان) و پری ماتهور(پریتی زینتا) زوجی هستند که به شدت عاشق یکدیگرند .ریشاب یک شرکت تبلیغاتی دارد و پری یک پزشک است.بر اثر یک سانحه رانندگی پری دچار مرگ مغزی می شود و قلبش براساس وصیت او به یکی از مریض های خودش به نام دنی چاکرابورتی(بومیکا چاولا) اهدا می شود.

ریشاب نمی‌داند این قلب به چه کسی اهدا شده ولی به شدت از این شخص ناشناس تنفر دارد و حتی نمی‌خواهد نامه او را بخواند.دنی هم نمی‌داند چه کسی قلبش را به او اهدا کرده اما روزی ریشاب را در خیابان می بیند و بدون هیچ دلیلی عاشق او می شود و او را تعقیب می کند این موضوع برای خود او هم عجیب است .چندی بعد ریشاب به طور اتفاقی دنی را در مهمانی عروسی دوست پری می بیند و در دفترچه یادداشت او جمله ای می بیند که به درد کار تبلیغات می خورد.همکار ریشاب که تریپاتی نام دارد از این جمله خوشش می آید و زمینه را برای استخدام دنی فراهم می کند.

دنی در شرکت برای ریشاب گل می برد اما او اعتنایی نمی‌کند همچنین با او در موارد مختلف بدرفتاری می کند.تا این که تریپاتی به دنی می گوید ریشاب از ابتدا تا این حد بد اخلاق نبوده است از وقتی پری مرده است و قلبش را اهدا کرده است ریشاب رفتارش این گونه شده است.دنی تازه دلیل احساساتش و شباهت آن ها به پری را می فهمد و به دکتری که قلبش را عمل کرده مراجعه می کند و می گوید باید پیش از این اتفاق به او نام اهدا کننده را می گفته است. پس از آن او بیمارستان کودکانی که قرار است به یاد پری ساخته شود را هم طراحی می کند که بسیار شبیه به خواست اوست.

او چند روز بعد شبانه به خانه ریشاب می رود تا به او ابراز علاقه کند. ریشاب از خواب بیدار می شود و قبل از اینکه دنی چیزی بگوید از دنی می خواهد چیزی نگوید تا از او متنفر نشود و می گوید تنها زنی که او دوست داشته پری بوده است.پری منقلب می شود و دچار حمله قلبی می شود وقتی او را به بیمارستان می رسانند ، دکتر به ریشاب می گوید قلب پری در سینه دنی می تپد و حالا قلب پیوند را پس زده است و ریشاب تازه متوجه ماجرا می شود.همه در این قضیه ریشاب را مقصر می دانند، او که پشیمان است بر بالای سر دنی می رود و از او که بیهوش است عذر خواهی می کند و از روح پری می خواهد تا به باقی ماندن قلبش در بدن دنی کمک کند پس از این صحبت ها دنی به هوش می آید و آن ها زندگی جدیدی را با هم آغاز می کنند.

منابع

پیوند به بیرون