بهشت دور نیست: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Alborzagros (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
== خلاصه داستان == |
== خلاصه داستان == |
||
کودکی که مادرش را از دست داده است از دایی جوانش دائماً مادرش را میخواهد و دایی به دروغ به کودک میگوید که مادرش به بهشت رفته و روزی باز خواهد گشت. کودک یکبار در یک مکالمهٔ تلفنی با رقاصهای گمان میکند که مادرش را یافته است. مکالمه و بعد ملاقات این رابطه را هر روز عمیق تر میکند و متدرجاً بین رقاصه و دایی جوان کودک نیز عشقی پدید میآورد تا جائیکه رقاصه از کارش چشم میپوشد. صاحب کابارهای که رقاصه در آن فعالیت می کرده کوشش در بازگرداندن زن میکند، اما مرد جوان مانع شده و با او ازدواج میکند.<ref>[http://www.sourehcinema.com/Title/Title.aspx?id=138109130502 بهشت دور نیست در وبگاه اطلاعات سینمایی سوره]</ref> |
کودکی که مادرش را از دست داده است از دایی جوانش [[محمدعلی فردین|(فردین)]] دائماً مادرش را میخواهد و دایی به دروغ به کودک میگوید که مادرش به بهشت رفته و روزی باز خواهد گشت. کودک یکبار در یک مکالمهٔ تلفنی با رقاصهای ([[فروزان]]) گمان میکند که مادرش را یافته است. مکالمه و بعد ملاقات این رابطه را هر روز عمیق تر میکند و متدرجاً بین رقاصه و دایی جوان کودک نیز عشقی پدید میآورد تا جائیکه رقاصه از کارش چشم میپوشد. صاحب کابارهای که رقاصه در آن فعالیت می کرده کوشش در بازگرداندن زن میکند، اما مرد جوان مانع شده و با او ازدواج میکند.<ref>[http://www.sourehcinema.com/Title/Title.aspx?id=138109130502 بهشت دور نیست در وبگاه اطلاعات سینمایی سوره]</ref> |
||
== منابع == |
== منابع == |
نسخهٔ ۳۰ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۱۷
بهشت دور نیست | |
---|---|
کارگردان | اسماعیل ریاحی |
تهیهکننده | ناتائیل زبولانی |
نویسنده | اسماعیل ریاحی |
بازیگران | محمدعلی فردین اسدالله یکتا داریوش طلایی فروزان تقی ظهوری یدالله شیراندامی فریبا فروهر |
فیلمبردار | شکراله رفیعی |
تاریخهای انتشار | ۱۳۴۸ |
مدت زمان | ۹۰ دقیقه |
کشور | ایران |
زبان | فارسی |
بهشت دور نیست عنوان فیلمی ایرانی به کارگردانی اسماعیل ریاحی در سال ۱۳۴۸ است.
خلاصه داستان
کودکی که مادرش را از دست داده است از دایی جوانش (فردین) دائماً مادرش را میخواهد و دایی به دروغ به کودک میگوید که مادرش به بهشت رفته و روزی باز خواهد گشت. کودک یکبار در یک مکالمهٔ تلفنی با رقاصهای (فروزان) گمان میکند که مادرش را یافته است. مکالمه و بعد ملاقات این رابطه را هر روز عمیق تر میکند و متدرجاً بین رقاصه و دایی جوان کودک نیز عشقی پدید میآورد تا جائیکه رقاصه از کارش چشم میپوشد. صاحب کابارهای که رقاصه در آن فعالیت می کرده کوشش در بازگرداندن زن میکند، اما مرد جوان مانع شده و با او ازدواج میکند.[۱]