بهشت دور نیست: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Persianhunter2014 (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۳: خط ۳۳:


== خلاصه داستان ==
== خلاصه داستان ==
کودکی که مادرش را از دست داده است از دایی جوانش دائماً مادرش را می‌خواهد و دایی به دروغ به کودک می‌گوید که مادرش به بهشت رفته و روزی باز خواهد گشت. کودک یکبار در یک مکالمهٔ تلفنی با رقاصه‌ای گمان می‌کند که مادرش را یافته است. مکالمه و بعد ملاقات این رابطه را هر روز عمیق تر می‌کند و متدرجاً بین رقاصه و دایی جوان کودک نیز عشقی پدید می‌آورد تا جائیکه رقاصه از کارش چشم می‌پوشد. صاحب کاباره‌ای که رقاصه در آن فعالیت می کرده کوشش در بازگرداندن زن می‌کند، اما مرد جوان مانع شده و با او ازدواج می‌کند.<ref>[http://www.sourehcinema.com/Title/Title.aspx?id=138109130502 بهشت دور نیست در وبگاه اطلاعات سینمایی سوره]</ref>
کودکی که مادرش را از دست داده است از دایی جوانش [[محمدعلی فردین|(فردین)]] دائماً مادرش را می‌خواهد و دایی به دروغ به کودک می‌گوید که مادرش به بهشت رفته و روزی باز خواهد گشت. کودک یکبار در یک مکالمهٔ تلفنی با رقاصه‌ای ([[فروزان]]) گمان می‌کند که مادرش را یافته است. مکالمه و بعد ملاقات این رابطه را هر روز عمیق تر می‌کند و متدرجاً بین رقاصه و دایی جوان کودک نیز عشقی پدید می‌آورد تا جائیکه رقاصه از کارش چشم می‌پوشد. صاحب کاباره‌ای که رقاصه در آن فعالیت می کرده کوشش در بازگرداندن زن می‌کند، اما مرد جوان مانع شده و با او ازدواج می‌کند.<ref>[http://www.sourehcinema.com/Title/Title.aspx?id=138109130502 بهشت دور نیست در وبگاه اطلاعات سینمایی سوره]</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۱۷

بهشت دور نیست
کارگرداناسماعیل ریاحی
تهیه‌کنندهناتائیل زبولانی
نویسندهاسماعیل ریاحی
بازیگرانمحمدعلی فردین
اسدالله یکتا
داریوش طلایی
فروزان
تقی ظهوری
یدالله شیراندامی
فریبا فروهر
فیلم‌بردارشکراله رفیعی
تاریخ‌های انتشار
۱۳۴۸
مدت زمان
۹۰ دقیقه
کشورایران ایران
زبانفارسی

بهشت دور نیست عنوان فیلمی ایرانی به کارگردانی اسماعیل ریاحی در سال ۱۳۴۸ است.

خلاصه داستان

کودکی که مادرش را از دست داده است از دایی جوانش (فردین) دائماً مادرش را می‌خواهد و دایی به دروغ به کودک می‌گوید که مادرش به بهشت رفته و روزی باز خواهد گشت. کودک یکبار در یک مکالمهٔ تلفنی با رقاصه‌ای (فروزان) گمان می‌کند که مادرش را یافته است. مکالمه و بعد ملاقات این رابطه را هر روز عمیق تر می‌کند و متدرجاً بین رقاصه و دایی جوان کودک نیز عشقی پدید می‌آورد تا جائیکه رقاصه از کارش چشم می‌پوشد. صاحب کاباره‌ای که رقاصه در آن فعالیت می کرده کوشش در بازگرداندن زن می‌کند، اما مرد جوان مانع شده و با او ازدواج می‌کند.[۱]

منابع