کنیز: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: نیازمند بازبینی
جز ویرایش 5.237.62.145 (بحث) به آخرین تغییری که HnSr انجام داده بود واگردانده شد
خط ۱۲: خط ۱۲:
کنیز واژه‌ای ترکیبی است از «کن + ‍یز». «کن» به معنای «زن» بوده و «‍یز»، «پسوند تصغیر» است.
کنیز واژه‌ای ترکیبی است از «کن + ‍یز». «کن» به معنای «زن» بوده و «‍یز»، «پسوند تصغیر» است.


== پانویس ==
ئرمقاله نوادرفقهی خوارج ومعتزله اقای حسین مدرسی طباطبایی امده که حمزیه خوارج بااستناد به قران که امامنا بعدوامافئا کنیزگیری رابدعت می دانسته اند وحسن بصری نزدیکی به ملک یمین راجایز نمی دانسته -یعنی دراامیزش باکنیز رضابت اونیز شرط بوده- == پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}



نسخهٔ ‏۳۱ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۰۹

کَنیز یا کَنیزَک در گذشته به معنای پیشخدمت مونث بوده‌است ولی بیشتر به معنای برده مونث از این واژه سود برده می‌شود.

کنیز یا ندیمه زن عیلامی در سنگ‌نگاره زن عیلامی و ندیمه

پیرامون واژه

فرهنگ فارسی دهخدا دربارهٔ کنیز چنین نوشته‌است[۱]:

پرستار و خدمتکار زنان باشد و به عربی جاریه خوانند. (برهان). زن مملوکه و پرستار زنان. (غیاث). خادمه و آن را برای تصغیر کنیزک گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). اَمه. مولاة. مقابل غلام. عبد. مولی. بنده. زن که بخرند خدمت را. صیغه. جاریه. داه. دده. برده مادینه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ترنی. (منتهی الارب). برده‌ای که دختر یا زن باشد و داه و لاچین و خدمتکار و پرستار زنانه و جاریه.(ناظم الاطباء). اوستا، «کنیا، کینین، کینیکا» (دختر جوان). پهلوی، کنیک. هندی باستان، «کنیه، کنیه». و این کلمه مرکب است از: کن (زن) + ییز (پسوند تصغیر) = یزه (دوشیزه). با پهلوی، پازند «کنیچک» قیاس شود. امروزه به معنی زن است و مجازاً به معنی پرستار استعمال می‌شود. (از حاشیه برهان چ معین)

در زبان پهلوی نیز واژه به ریختهای kanig و kanizag بوده که در هر دو شکل معنای دختر و نیز دختر پیشخدمت را می‌دهد.

کنیز واژه‌ای ترکیبی است از «کن + ‍یز». «کن» به معنای «زن» بوده و «‍یز»، «پسوند تصغیر» است.

پانویس

  1. فرهنگ فارسی دهخدا

منابع

  • فرهنگ فارسی دهخدا