قایم‌موشک (فیلم ۲۰۰۵): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Fatemibot (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
| بازیگران= [[رابرت دنیرو]]{{سخ}}[[داکوتا فانینگ]]{{سخ}}[[فیمک جانسن]]{{سخ}}[[الیزابت شو]]
| بازیگران= [[رابرت دنیرو]]{{سخ}}[[داکوتا فانینگ]]{{سخ}}[[فیمک جانسن]]{{سخ}}[[الیزابت شو]]
| موسیقی=
| موسیقی=
| فیلمبرداری= [[داریوژ ولسکی]]
| فیلمبرداری= [[داریوش وولسکی]]
| تدوین=
| تدوین=
| توزیع‌کننده= [[فاکس قرن بیستم]]
| توزیع‌کننده= [[فاکس قرن بیستم]]
خط ۲۸: خط ۲۸:
== داستان فیلم ==
== داستان فیلم ==
دکتر دیوید کالاوی (رابرت دو نیرو)، که یک روانشناس است، درگیر بحران بزرگی در زندگی می شود:پس از یافتن پیکر بی جان همسرش در وان حمام، دخترش امیلی که شاهد این صحنه بوده، دچار شوک روانی و افسردگی می شود.بنابراین دکتر پس از ترخیص دخترش از بیمارستان روانی، به خانه ای در حومه ی شهر نقل مکان می کند.مدتی بعد از ورود به خانه ی جدید، امیلی مدعی می شود با فردی به نام چارلی آشنا شده که هیچ کس جز امیلی نمی‌تواند او را ببیند.سپس اتفاقات عجیبی در خانه رخ می دهد و امیلی معتقد است تمام آنها کار چارلی است که از پدر امیلی متنفر است.دکتر تلاش می کند این دوست خیالی را از ذهن امیلی بیرون کند.
دکتر دیوید کالاوی (رابرت دو نیرو)، که یک روانشناس است، درگیر بحران بزرگی در زندگی می شود:پس از یافتن پیکر بی جان همسرش در وان حمام، دخترش امیلی که شاهد این صحنه بوده، دچار شوک روانی و افسردگی می شود.بنابراین دکتر پس از ترخیص دخترش از بیمارستان روانی، به خانه ای در حومه ی شهر نقل مکان می کند.مدتی بعد از ورود به خانه ی جدید، امیلی مدعی می شود با فردی به نام چارلی آشنا شده که هیچ کس جز امیلی نمی‌تواند او را ببیند.سپس اتفاقات عجیبی در خانه رخ می دهد و امیلی معتقد است تمام آنها کار چارلی است که از پدر امیلی متنفر است.دکتر تلاش می کند این دوست خیالی را از ذهن امیلی بیرون کند.

دیوید زنی از همان منطقه به نام الیزابت (الیزابت شو) و دختر خواهرش، که حدوداً هم سن امیلی است، را ملاقات می کند. به این امید که یک دوستی جدید و سالم برای امیلی به وجود بیارود. اما در نهایت امیلی به دیوید می گوید که هیچ دوست دیگری نمی‌خواهد.
دیوید زنی از همان منطقه به نام الیزابت (الیزابت شو) و دختر خواهرش، که حدوداً هم سن امیلی است، را ملاقات می کند. به این امید که یک دوستی جدید و سالم برای امیلی به وجود بیارود. اما در نهایت امیلی به دیوید می گوید که هیچ دوست دیگری نمی‌خواهد.

علی رغم این مسأله، دیوید و الیزابت شروع به دوستی می کنند. اما امیلی از این مسأله راضی نیست. یک روز که الیزابت به خانه‌شان می آید تا با امیلی صمیمی شود، در هنگام قایم موشک بازی ناگهان کسی او را از پنجره به بیرون پرتاب می کند.دیوید می فهمد که این کارها حقیقتاً از توان جسمی امیلی بیرون است بنابراین به همسایه ها مشکوک می شود.اما حضور چارلی روز به روز در خانه بیشتر و نزدیکتر می شود در حالی که چندان غریبه هم نیست.دکتر باید چیزهایی را به خاطر بیاورد.
علی رغم این مسأله، دیوید و الیزابت شروع به دوستی می کنند. اما امیلی از این مسئله راضی نیست. یک روز که الیزابت به خانه‌شان می آید تا با امیلی صمیمی شود، در هنگام قایم موشک بازی ناگهان کسی او را از پنجره به بیرون پرتاب می کند.دیوید می فهمد که این کارها حقیقتاً از توان جسمی امیلی بیرون است بنابراین به همسایه ها مشکوک می شود.اما حضور چارلی روز به روز در خانه بیشتر و نزدیکتر می شود در حالی که چندان غریبه هم نیست.دکتر باید چیزهایی را به خاطر بیاورد.


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۳ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۱۹

قایم موشک
پوستر قایم موشک
کارگردانجان پولسون
تهیه‌کنندهبری جوزفسون
نویسندهآری اسکولفزبرگ
بازیگرانرابرت دنیرو
داکوتا فانینگ
فیمک جانسن
الیزابت شو
فیلم‌بردارداریوش وولسکی
توزیع‌کنندهفاکس قرن بیستم
تاریخ‌های انتشار
۲۸ ژانویه ۲۰۰۸
مدت زمان
۱۰۱ دقیقه
کشور ایالات متحده آمریکا
زبانانگلیسی
هزینهٔ فیلم۳۰٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار

قایم موشک فیلمیست محصول آمریکا در سال ۲۰۰۵ میلادی که با بازی رابرت دنیرو و داکوتا فانینگ می‌باشد.

داستان فیلم

دکتر دیوید کالاوی (رابرت دو نیرو)، که یک روانشناس است، درگیر بحران بزرگی در زندگی می شود:پس از یافتن پیکر بی جان همسرش در وان حمام، دخترش امیلی که شاهد این صحنه بوده، دچار شوک روانی و افسردگی می شود.بنابراین دکتر پس از ترخیص دخترش از بیمارستان روانی، به خانه ای در حومه ی شهر نقل مکان می کند.مدتی بعد از ورود به خانه ی جدید، امیلی مدعی می شود با فردی به نام چارلی آشنا شده که هیچ کس جز امیلی نمی‌تواند او را ببیند.سپس اتفاقات عجیبی در خانه رخ می دهد و امیلی معتقد است تمام آنها کار چارلی است که از پدر امیلی متنفر است.دکتر تلاش می کند این دوست خیالی را از ذهن امیلی بیرون کند.

دیوید زنی از همان منطقه به نام الیزابت (الیزابت شو) و دختر خواهرش، که حدوداً هم سن امیلی است، را ملاقات می کند. به این امید که یک دوستی جدید و سالم برای امیلی به وجود بیارود. اما در نهایت امیلی به دیوید می گوید که هیچ دوست دیگری نمی‌خواهد.

علی رغم این مسأله، دیوید و الیزابت شروع به دوستی می کنند. اما امیلی از این مسئله راضی نیست. یک روز که الیزابت به خانه‌شان می آید تا با امیلی صمیمی شود، در هنگام قایم موشک بازی ناگهان کسی او را از پنجره به بیرون پرتاب می کند.دیوید می فهمد که این کارها حقیقتاً از توان جسمی امیلی بیرون است بنابراین به همسایه ها مشکوک می شود.اما حضور چارلی روز به روز در خانه بیشتر و نزدیکتر می شود در حالی که چندان غریبه هم نیست.دکتر باید چیزهایی را به خاطر بیاورد.

منابع