صنعتیسازی: تفاوت میان نسخهها
جز + الگو |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مراحل تکامل صنعتی''' |
|||
'''صنعتیسازی'''، فرایند تغییر اجتماعی و اقتصادی است که یک گروه انسانی را از یک جامعهٔ پیشاصنعتی به صنعتی تبدیل میکند. صنعتیسازی بخشی از فرایند گستردهتر مدرنسازی است که در آن تغییرات اجتماعی و توسعهٔ اقتصادی با نوآوری تکنولوژیکی و بهویژه با توسعهٔ تولید انرژی و متالورژی در مقیاس بزرگ ارتباطی تنگاتنگ دارد. صنعتیسازی سازمان وسیع یک اقتصاد بهمنظور تولید است. |
|||
۱–از نیمه قرن هیجدهم آغاز و طی کمتر از یک قرن به صورت نوآوریهایی در زمینه ماشینی شدن صنایع نساجی٬ پیشرفتهای فنی در تولید انبوه٬ استخراج زغالسنگ٬ مهار کردن و بهکارگیری نیروی بخار٬ چهره مشخص خود را پیدا میکند، مرکزیت انقلاب صنعتی در این مرحله سرزمین انگلیس بوده است، |
|||
۲–دهههای میانی قرن نوزدهم٬ یعنی سالهای بین ۱۸۳۰ تا ۱۸۵۰ را میتوان آغازی برای مرحله جدید بهشمار آورد، این مرحله تا پایان قرن نوزدهم ادامه یافته است، در این مرحله است که صنایع راهآهن رشد قابل توجهی مییابد٬ فولاد به تولید انبوه میرسد٬ کشتیهای بخار به کار گرفته میشوند٬ و در زمینه کشاورزی از تکنولوژی جدید در سطح وسیعی استفاده میشود، طی این مرحله٬جامعههای دیگر بهخصوص در غرب قاره اروپا و نیز شمال آمریکا با گسترش فزایندهای صنعتی میشوند، |
|||
همچنین صنعتیسازی معرف شکلی از تغییر [[فلسفی]] است که مردم رویکرد متفاوتی نسبت به درک طبیعت، و فرایند جامعهشناسانهٔ عقلائیکردن فراگیر پیدا میکنند. |
|||
۳–مرحله بعدی در واقع از واپسین سالهای قرن نوزدهم آغاز و تا شروع جنگ دوم جهانی ادامه مییابد، از وجوه مشخصه این مرحله گسترش صنایع اتومبیل و صنعت برق است،همچنین صنعت نفت در مقایسه با سال۱۹۰۰ رشدی حدود ۱۳ برابر یافت که در مقایسه با دیگر زمینهها از رشد کمتری برخوردار بود،در این مرحله ساخت تلفن به تولید انبوه رسید…انقلاب صنعتی دوم با ایجاد خط متحرک «زنجیره ای» تولید٬ برای تولید انبوه و استاندارد پا به میدان صنعت نهاد، مبتکر خط زنجیرهای تولید٬ برای تولید انبوه «هنری فورد» بود، برای تولید انبوه٬ ماشینآلات و ابزار جدیدی به کار گرفته شدندو تقسیم کار در سطح کارگاه به مرحله اجرا گذاشته شد و هر کارگر در یک نوع کار معین تخصص یافت،این انقلاب که نخست در صنعت اتومبیلسازی کارخانههای فورد در آمریکا آغاز شد و سپس به دیگر صنایع و کشورهای دیگر گسترش یافت تولید انبوه و فراوردههای یکسان را وارد نظام تولید کردو کلاً نظام تولید دچار دگرگونی فراوان شد، |
|||
۴–مرحله بعدی را میتوان توسعه چشمگیر صنایع هواپیمایی دانست که مقارن باجنگ جهانی دوم است؛ صنایع هواپیماسازی از عوامل عمده توسعه صنایع آلومینیم بود،از همه مهمتر پیدایی تکنولوژیهای جدید ارتباطی چون رادیو٬ تلویزیون ترانزیستوری و فرستندههای موجی در این مرحله است |
|||
==شرح== |
|||
انقلاب سوم صنعتی در نتیجه ایجاد و کاربرد و توسعه صنعت الکترونیک پدید آمده است کشورهای مهم پیشتاز در این انقلاب ژاپن و آمریکا هستند، |
|||
بر پایهٔ تقسیمبندی [[ژان فوراستیه]]، یک اقتصاد از «بخش اول» تولید مواد خام (کشاورزی، دامداری، استخراج منابع معدنی)، «بخش دوم» [[ساخت]] و پردازش، و «بخش سوم» صنایع خدماتی تشکیل شده است. فرایند صنعتیسازی به طور تاریخی بر گسترش بخش ثانویه در یک اقتصادِ اشباعشده از فعالیتهای اولیه استوار است. |
|||
۵–و در نهایت استفاده از انرژی هستهای بدون شک عصر جدیدی در دگرگونیهای جهان تکنولوژی و صنعت محسوب میگردد،این مرحله را باید عصر الکترونیک و استفاده از انرژی هستهای دانست، |
|||
اگر کشوری بخواهد صنعتی شود نیازمند فرایندهای اساسی است از آن جمله سه فرایند مهم باید در نظر گرفت |
|||
نخستین تغییر به یک اقتصاد صنعتی از حالت ملکی، [[انقلاب صنعتی]] نامیده میشود که در اواخر [[سده ۱۸ (میلادی)|سده ۱۸ میلادی]] و اوایل [[سده ۱۹ (میلادی)|سده ۱۹ میلادی]] در معدود کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی صورت گرفت. این نخستین صنعتیسازی در تاریخ جهان بود. |
|||
۱–فضای صنعتی۲– مهارت صنعتی و ۳–فرهنگ و تفکر صنعتی |
|||
برای اینکه فرایند صنعتیشدن به درستی صورت پذیرد باید به انطباق ساختهای اجتماعی و نهادها به صور گوناگون توجه نشان داد و باید گفت تحقق این فرایند در توسعهی تدریجی یک کشور اجتنابناپذیر است |
|||
دومین [[انقلاب صنعتی]] تغییر کمتر چشمگیر بعدی در اواخر [[سده ۱۹ (میلادی)|سده ۱۹ میلادی]] بود که با دسترسی گسترده به انرژی برق، [[موتور درونسوز|موتورهای احتراق داخلی]]، و خطوط مونتاژ در کشورهای صنعتی امروزی صورت گرفت. |
|||
زمانی یک کشور صنعتی خوانده میشود که بیش از یک چهارم جمعیت فعال آن در بخش صنعت و یا کمتر از یک چهارم در بخش کشاورزی «و یا سایر مشاغل» به کار اشتغال داشته باشند، یک جامعه را زمانی میتوان صنعتی تلقی کرد که نه تنها فعالیتهای صنعتی در آن حایز اهمیت باشند بلکه اکثر افراد با روحیهای عقلانی و احراز کارایی صنعتی به کار بپردازند و نهادها نیز با چنین شیوههایی اداره شوند، |
|||
یک واحد صنعتی٬ انباشتگی وسیع سرمایه ٬ محاسبه عقلانی عملیات٬ تقسیم کار اجتماعی٬ تخصص در کارها٬ تفکیک محل کار از کانون خانواده یا تجمع وسیع کارگران در محلهای کار را مفروض میدارد،مجموعهی این شرایط و موقعیتها در نظام مدیریتی سرمایه داری عملی است، در یک چنین نظامی سرمایه و نیروی کار بدون گسست٬ در کار ساخت و ساز و دخالت در امر منابع طبیعی٬ مواد خام٬ منابع معدنی و نیروهای انسانی است، در نظام سرمایهداری؛ در اثر تقسیم کار٬جامعه به تخصصهای متنوعی تقسیم میشود این تخصصها در اثر تجربه دویست و پنجاه سالهی صنعتی شدن کشورهای پیشرفته کسب شده است، در این جامعهها فضای صنعتی٬ مهارتهای صنفی و تفکر صنعتی در جامعه عمل میکند و حالتی که بر چنین جامعهای حاکم است در تفکر و اندیشه شخص٬کارکردهایش و تصمیمگیریهای روزمرهاش اثر میگذارد، این نوع خردورزی شخص را وامیدارد که به وارسی و انتخابهای مختلف دقیق موضوع بپردازد و تصمیم بگیرد |
|||
کمبود بخشهای صنعتی در یک کشور معمولاً به عنوان یک ضعف عمده در بهبود اقتصاد و انرژی کشور دیده میشود که بسیاری از دولتها را به سمت ترغیب یا تاکید بر صنعتیسازی برده است. |
|||
==منابع== |
|||
* [http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Industrialisation&oldid=370140579 Industrialisation]، مشارکتکنندگان ویکیپدیای انگلیسی، برداشت شده در ۸ اوت ۲۰۱۰. |
|||
{{تاریخ اروپا}} |
|||
[[رده:توسعه اقتصادی]] |
[[رده:توسعه اقتصادی]] |
نسخهٔ ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۵۰
مراحل تکامل صنعتی ۱–از نیمه قرن هیجدهم آغاز و طی کمتر از یک قرن به صورت نوآوریهایی در زمینه ماشینی شدن صنایع نساجی٬ پیشرفتهای فنی در تولید انبوه٬ استخراج زغالسنگ٬ مهار کردن و بهکارگیری نیروی بخار٬ چهره مشخص خود را پیدا میکند، مرکزیت انقلاب صنعتی در این مرحله سرزمین انگلیس بوده است، ۲–دهههای میانی قرن نوزدهم٬ یعنی سالهای بین ۱۸۳۰ تا ۱۸۵۰ را میتوان آغازی برای مرحله جدید بهشمار آورد، این مرحله تا پایان قرن نوزدهم ادامه یافته است، در این مرحله است که صنایع راهآهن رشد قابل توجهی مییابد٬ فولاد به تولید انبوه میرسد٬ کشتیهای بخار به کار گرفته میشوند٬ و در زمینه کشاورزی از تکنولوژی جدید در سطح وسیعی استفاده میشود، طی این مرحله٬جامعههای دیگر بهخصوص در غرب قاره اروپا و نیز شمال آمریکا با گسترش فزایندهای صنعتی میشوند، ۳–مرحله بعدی در واقع از واپسین سالهای قرن نوزدهم آغاز و تا شروع جنگ دوم جهانی ادامه مییابد، از وجوه مشخصه این مرحله گسترش صنایع اتومبیل و صنعت برق است،همچنین صنعت نفت در مقایسه با سال۱۹۰۰ رشدی حدود ۱۳ برابر یافت که در مقایسه با دیگر زمینهها از رشد کمتری برخوردار بود،در این مرحله ساخت تلفن به تولید انبوه رسید…انقلاب صنعتی دوم با ایجاد خط متحرک «زنجیره ای» تولید٬ برای تولید انبوه و استاندارد پا به میدان صنعت نهاد، مبتکر خط زنجیرهای تولید٬ برای تولید انبوه «هنری فورد» بود، برای تولید انبوه٬ ماشینآلات و ابزار جدیدی به کار گرفته شدندو تقسیم کار در سطح کارگاه به مرحله اجرا گذاشته شد و هر کارگر در یک نوع کار معین تخصص یافت،این انقلاب که نخست در صنعت اتومبیلسازی کارخانههای فورد در آمریکا آغاز شد و سپس به دیگر صنایع و کشورهای دیگر گسترش یافت تولید انبوه و فراوردههای یکسان را وارد نظام تولید کردو کلاً نظام تولید دچار دگرگونی فراوان شد، ۴–مرحله بعدی را میتوان توسعه چشمگیر صنایع هواپیمایی دانست که مقارن باجنگ جهانی دوم است؛ صنایع هواپیماسازی از عوامل عمده توسعه صنایع آلومینیم بود،از همه مهمتر پیدایی تکنولوژیهای جدید ارتباطی چون رادیو٬ تلویزیون ترانزیستوری و فرستندههای موجی در این مرحله است انقلاب سوم صنعتی در نتیجه ایجاد و کاربرد و توسعه صنعت الکترونیک پدید آمده است کشورهای مهم پیشتاز در این انقلاب ژاپن و آمریکا هستند، ۵–و در نهایت استفاده از انرژی هستهای بدون شک عصر جدیدی در دگرگونیهای جهان تکنولوژی و صنعت محسوب میگردد،این مرحله را باید عصر الکترونیک و استفاده از انرژی هستهای دانست، اگر کشوری بخواهد صنعتی شود نیازمند فرایندهای اساسی است از آن جمله سه فرایند مهم باید در نظر گرفت ۱–فضای صنعتی۲– مهارت صنعتی و ۳–فرهنگ و تفکر صنعتی برای اینکه فرایند صنعتیشدن به درستی صورت پذیرد باید به انطباق ساختهای اجتماعی و نهادها به صور گوناگون توجه نشان داد و باید گفت تحقق این فرایند در توسعهی تدریجی یک کشور اجتنابناپذیر است زمانی یک کشور صنعتی خوانده میشود که بیش از یک چهارم جمعیت فعال آن در بخش صنعت و یا کمتر از یک چهارم در بخش کشاورزی «و یا سایر مشاغل» به کار اشتغال داشته باشند، یک جامعه را زمانی میتوان صنعتی تلقی کرد که نه تنها فعالیتهای صنعتی در آن حایز اهمیت باشند بلکه اکثر افراد با روحیهای عقلانی و احراز کارایی صنعتی به کار بپردازند و نهادها نیز با چنین شیوههایی اداره شوند، یک واحد صنعتی٬ انباشتگی وسیع سرمایه ٬ محاسبه عقلانی عملیات٬ تقسیم کار اجتماعی٬ تخصص در کارها٬ تفکیک محل کار از کانون خانواده یا تجمع وسیع کارگران در محلهای کار را مفروض میدارد،مجموعهی این شرایط و موقعیتها در نظام مدیریتی سرمایه داری عملی است، در یک چنین نظامی سرمایه و نیروی کار بدون گسست٬ در کار ساخت و ساز و دخالت در امر منابع طبیعی٬ مواد خام٬ منابع معدنی و نیروهای انسانی است، در نظام سرمایهداری؛ در اثر تقسیم کار٬جامعه به تخصصهای متنوعی تقسیم میشود این تخصصها در اثر تجربه دویست و پنجاه سالهی صنعتی شدن کشورهای پیشرفته کسب شده است، در این جامعهها فضای صنعتی٬ مهارتهای صنفی و تفکر صنعتی در جامعه عمل میکند و حالتی که بر چنین جامعهای حاکم است در تفکر و اندیشه شخص٬کارکردهایش و تصمیمگیریهای روزمرهاش اثر میگذارد، این نوع خردورزی شخص را وامیدارد که به وارسی و انتخابهای مختلف دقیق موضوع بپردازد و تصمیم بگیرد