اصلاحات پروتستانی: تفاوت میان نسخهها
Alfredo123 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Korosh irany (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: خرابکاری محتمل(AF) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
پانزده میلادی )</br> |
پانزده میلادی )</br> |
||
-فساد در دستگاه کلیسا و انجام رفتار های زد دینی از قبیل : فروش عفو برای گناه کاران، تجمل گرایی و ... </br> |
-فساد در دستگاه کلیسا و انجام رفتار های زد دینی از قبیل : فروش عفو برای گناه کاران، تجمل گرایی و ... </br> |
||
-انزجار مردم از دخالت همه جانبه ی کلیسا در تمام جوانب زندگی مردم </br> |
-انزجار مردم از دخالت همه جانبه ی کلیسا در تمام جوانب زندگی مردم </br>ی خدا ، نیایش مرا که پایان زندگی من است بپذیر ! |
||
سپاسگزارم که صداهایی به من نمودی که چه باید بکنم و از چه چیزهایی بپرهیزم ،مخصوصا حق شناسم از اینکه هیچگاه از یاری خود مرا محروم نکردی . |
|||
خدایا از شما خواستارم همسر و فرزندان ، دوستان و وطنم را سعادتمند بداری . |
|||
فرزندان من، دوستان من! من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشتهام. من آن را با نشانههای آشکار دریافتهام. |
|||
وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد، زیرا من به هنگام کودکی، جوانی و پیری بختیار بودهام. همیشه نیروی من افزون گشته است، آن چنان که هم امروز نیز احساس نمیکنم که از هنگام جوانی ناتوانترم. |
|||
من دوستان را به خاطر نیکوییهای خود خوشبخت و دشمنانم را فرمانبردار خویش دیدهام. |
|||
زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود. من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز میگذارم. اما از آنجا که از شکست در هراس بودم ، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم. حتی در پیروزی های بزرگ خود ، پا از اعتدال بیرون ننهادم. در این هنگام که به سرای دیگر میگذرم، شما و میهنم را خوشبخت میبینم و از این رو میخواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند. مرگ چیزی است شبیه به خواب . در مرگ است که روح انسان به ابدیت می پیوندد و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می کند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنین بود که من اندیشیدم به آنچه که گفتم عمل کنید و بدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود ، اما اگر این چنین نبود آنگاه ازخدای بزرگ بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست. |
|||
باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد. |
|||
من شما هر دو فرزندانم را یکسان دوست میدارم ولی فرزند بزرگترم که آزمودهتر است کشور را سامان خواهد داد. |
|||
فرزندانم! من شما را از کودکی چنان پروردهام که پیران را آزرم دارید و کوشش کنید تا جوانتران از شما آزرم بدارند. |
|||
تو کمبوجیه، مپندار که عصای زرین پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت.دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئنتری هستند. |
|||
همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند . |
|||
هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد. |
|||
از کژی و ناروایی بترسید .اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت ، ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید ، دیری نمی انجامد که ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد . من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم . نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود. |
|||
به نام خدا و نیاکان درگذشتهی ما، ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید. |
|||
پیکر بیجان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاک باز دهید. چه بهتر از این که انسان به خاک که اینهمه چیزهای نغز و زیبا میپرورد آمیخته گردد. |
|||
من همواره مردم را دوست داشتهام و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت میبخشد آمیخته گردم. |
|||
هماکنون درمی یابم که جان از پیکرم میگسلد … اگر از میان شما کسی میخواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزدیک شود و هنگامی که روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند، حتی شما فرزندانم. پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید . زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد . چه افتخاری برای انسان بالاتراز اینکه بدنش در خاکی مثل ایران دفن شود. |
|||
از همه پارسیان و هم پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از اینکه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند. |
|||
== پانویس == |
== پانویس == |
نسخهٔ ۸ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۵۴
اصلاحات پروتستانی یا "رفرماسیون" اصلاحات مذهبی که در قرون ۱۶ و ۱۷میلادی در کلیسای غربی و به رهبری مارتین لوتر و ژان کالون اتفاق افتاد . اصلاحات نامی است که به دوره ی پاره پاره شدن جامعه ی مسیحیت اطلاق می شود . اگر چه پس از این دوره کلیسای کاتولیک به حضور خود تا به امروز هم ادامه داد، اما افرادی به نام پروتستان (به انگلیسی: Protestant) یا شورشیان که خواهان اصلاح کلیسای کاتولیک بودند را های جداگانه ای را پیش گرفتند . این جنبش مذهبی تأثیرات دوررس سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بسزائی داشته و به شالوده پروتستانیسم (به انگلیسی: Protestantism)، یکی از شعب اصلی مسیحیت مبدل گشت.[۱] آغاز جنبش رفرماسیون را معمولاً سال ۱۵۱۷ میلادی میدانند. زمانی که به روایتی مارتین لوتر بیانیه خود را با ۹۵ تز اصلاح طلبانه بر در کلیسای بزرگ شهر ویتنبرگ در منطقه ساکسن آلمان نصب کرد.ریشههای این جنبش اما به سالهای بسیار دورتر باز میگردد.
نیاز مستقیم به رفرم در کلیسای کاتولیک از نارضایتی اقشار وسیعی از مردم، از جمله دهقانان، صنعتگران شهری و بخشی از روحانیون و اشراف از فساد حاکم بر کلیسای کاتولیک، سؤ استفاده از قدرت، مالدوستی و فروش مقامهای کلیسائی توسط پاپ و اسقفهای او ناشی میشد. نقطه اوج این فساد و مالدوستی، فروش "بخشش نامههای گناهان" توسط پاپ لئو دهم و اسقفهای او در دهه دوّم قرن شانزدهم بود. قصد واتیکان از فروش "بخشش نامهها"، تامین پول برای زندگی پر زرق و برق پاپ و اسقفهای او، تجهیز ارتش واتیکان برای مقابله با رقبا و اتمام کلیسای بزرگ "سنت پتر" در شهر رم بود. شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و عوامل فرهنگی و مذهبی متعددی در ایجاد و رشد جنبش رفرماسیون نقش بازی کردند.
دلایل کلی
- سفر های اکتشافی از پنجاه سال پیش از این دوره به سرزمین های آفریقا، خاور دور و آمریکا در های زیادی را به روی اروپائیان گشوده بود . آشنایی با فرهنگ های پیشرفته، دستیابی به معادن دست نخورده، گسترش تجارت و ...
-اختراع ماشین چاپ و در نتیجه متداول شدن کتاب که در آگاهی مردم تاثیر به سزایی داشت .
-شروع جنبش های انسان گرایانه در اروپا
-باطل شدن برخی مضامین مسحیت با پیشرفت علم از جمله گرد بودن زمین، کشف مناطق جدید و ...
-شکاف های پیشین در جامعه ی مسیحیت کاتولیک که منجر به ایجاد دو مرکز مذهبی و حضور دو پاپ شده بود ( اواخر قرن چهارده و اوایل قرن
پانزده میلادی )
-فساد در دستگاه کلیسا و انجام رفتار های زد دینی از قبیل : فروش عفو برای گناه کاران، تجمل گرایی و ...
-انزجار مردم از دخالت همه جانبه ی کلیسا در تمام جوانب زندگی مردم
ی خدا ، نیایش مرا که پایان زندگی من است بپذیر !
سپاسگزارم که صداهایی به من نمودی که چه باید بکنم و از چه چیزهایی بپرهیزم ،مخصوصا حق شناسم از اینکه هیچگاه از یاری خود مرا محروم نکردی .
خدایا از شما خواستارم همسر و فرزندان ، دوستان و وطنم را سعادتمند بداری .
فرزندان من، دوستان من! من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشتهام. من آن را با نشانههای آشکار دریافتهام. وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد، زیرا من به هنگام کودکی، جوانی و پیری بختیار بودهام. همیشه نیروی من افزون گشته است، آن چنان که هم امروز نیز احساس نمیکنم که از هنگام جوانی ناتوانترم.
من دوستان را به خاطر نیکوییهای خود خوشبخت و دشمنانم را فرمانبردار خویش دیدهام.
زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود. من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز میگذارم. اما از آنجا که از شکست در هراس بودم ، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم. حتی در پیروزی های بزرگ خود ، پا از اعتدال بیرون ننهادم. در این هنگام که به سرای دیگر میگذرم، شما و میهنم را خوشبخت میبینم و از این رو میخواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند. مرگ چیزی است شبیه به خواب . در مرگ است که روح انسان به ابدیت می پیوندد و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می کند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنین بود که من اندیشیدم به آنچه که گفتم عمل کنید و بدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود ، اما اگر این چنین نبود آنگاه ازخدای بزرگ بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست.
باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد. من شما هر دو فرزندانم را یکسان دوست میدارم ولی فرزند بزرگترم که آزمودهتر است کشور را سامان خواهد داد.
فرزندانم! من شما را از کودکی چنان پروردهام که پیران را آزرم دارید و کوشش کنید تا جوانتران از شما آزرم بدارند. تو کمبوجیه، مپندار که عصای زرین پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت.دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئنتری هستند.
همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند .
هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد. از کژی و ناروایی بترسید .اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت ، ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید ، دیری نمی انجامد که ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد . من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم . نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود.
به نام خدا و نیاکان درگذشتهی ما، ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید. پیکر بیجان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاک باز دهید. چه بهتر از این که انسان به خاک که اینهمه چیزهای نغز و زیبا میپرورد آمیخته گردد. من همواره مردم را دوست داشتهام و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت میبخشد آمیخته گردم.
هماکنون درمی یابم که جان از پیکرم میگسلد … اگر از میان شما کسی میخواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزدیک شود و هنگامی که روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند، حتی شما فرزندانم. پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید . زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد . چه افتخاری برای انسان بالاتراز اینکه بدنش در خاکی مثل ایران دفن شود. از همه پارسیان و هم پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از اینکه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند.
پانویس
- ↑ Reformation. (2008). In Encyclopædia Britannica
کتاب شناسی
- سارا فلاورز (۱۳۸۶)، اصلاحات، ترجمهٔ رضا یاسایی، تهران: ققنوس، شابک ۹۷۸۹۶۴۳۱۱۳۴۳۸ پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک)
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ اصلاحات پروتستانی موجود است. |
الگو:Link FA الگو:Link FA الگو:Link FA الگو:Link FA الگو:Link GA