ارتجاع (علوم سیاسی): تفاوت میان نسخهها
یتیم زدایی! |
جز حذف رده «مقالههای یتیم» (با استفاده از ردهساز) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
ارتجاع گاه به شکل جبر و اختناق خونین و [[ترور]] جمعی توده مردم جلوه گر میشود. گاه در سیمای افکار و عقاید پوسیده و کهنه با تکیه بر عادات و عقب ماندگیهای فرهنگی علیه اندیشههای ترقی خواهانه مبارزه میکند. ارتجاع به شکل تشدید ستم بر تودههای زحمتکش از نظر اقتصادی و سیاسی و بر ملتهایی که از حقوق خود محروم شدهاند و یا به شکل سرکوب نهضت [[انقلاب]]ی که جامعه را به جلومی راند تظاهر میکند. در عصر [[امپریالیسم]] در کشورهای جلو افتاده از نظر صنعتی، [[فاشیسم]] و [[میلیتاریسم]] جلوههای ارتجاع هستند. مرتجع به کسی میگویند که روش خصمانهای با هر چه مترقی، نو، بالنده و پیشرو است داشته باشد و برای حفظ یا احیاء مجدد نظام فرسوده و پوسیده یا افکار کهنه و عقب مانده کوشش نماید. |
ارتجاع گاه به شکل جبر و اختناق خونین و [[ترور]] جمعی توده مردم جلوه گر میشود. گاه در سیمای افکار و عقاید پوسیده و کهنه با تکیه بر عادات و عقب ماندگیهای فرهنگی علیه اندیشههای ترقی خواهانه مبارزه میکند. ارتجاع به شکل تشدید ستم بر تودههای زحمتکش از نظر اقتصادی و سیاسی و بر ملتهایی که از حقوق خود محروم شدهاند و یا به شکل سرکوب نهضت [[انقلاب]]ی که جامعه را به جلومی راند تظاهر میکند. در عصر [[امپریالیسم]] در کشورهای جلو افتاده از نظر صنعتی، [[فاشیسم]] و [[میلیتاریسم]] جلوههای ارتجاع هستند. مرتجع به کسی میگویند که روش خصمانهای با هر چه مترقی، نو، بالنده و پیشرو است داشته باشد و برای حفظ یا احیاء مجدد نظام فرسوده و پوسیده یا افکار کهنه و عقب مانده کوشش نماید. |
||
[[رده:مقالههای یتیم]] |
|||
[[رده:علوم سیاسی]] |
[[رده:علوم سیاسی]] |
نسخهٔ ۱۷ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۵۶
این مقاله به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند. |
ارتجاع، در مفهوم سیاسی به معنای مخالفت با پیشرفت اجتماعی به معنای مبارزه طبقات و اقشار در حال نابودی و زوال علیه جامعه است. سیر جبری تاریخ و مبارزه تودهها جوامع بشری را به سوی رشد و ترقی میبرد و اقشار و طبقاتی را که صاحب امتیازات مربوطه هستند و با سیر آنی جامعه مخالفند ومایلند وضع موجود را حفظ کنند به نابودی حتمی محکوم میکند. چنین است نابودی برده داران و سپس فئودالها و سپس سرمایه داران هر یک در دوران تاریخی معین خود مطابق با سطح رشد نیروهای تولیدی. اما این طبقات برای حفظ منافع استثمار گرانه خود، برای حفظ امتیازات و موجودیت خود، با ترقی جامعه در تضاد واقع میشوند و با پیشرفت اجتماعی مخالفت میورزند. مظهر آن مناسبات تولیدی فرسودهای میشوند که به سدی در راه تکامل جامعه بدل شدهاست. بنابر این ارتجاع یعنی دفاع از نظام فرسوده و محکوم به نابودی، یعنی مخالفت با ترقی و پیشرفت. ارتجاع گاه به شکل جبر و اختناق خونین و ترور جمعی توده مردم جلوه گر میشود. گاه در سیمای افکار و عقاید پوسیده و کهنه با تکیه بر عادات و عقب ماندگیهای فرهنگی علیه اندیشههای ترقی خواهانه مبارزه میکند. ارتجاع به شکل تشدید ستم بر تودههای زحمتکش از نظر اقتصادی و سیاسی و بر ملتهایی که از حقوق خود محروم شدهاند و یا به شکل سرکوب نهضت انقلابی که جامعه را به جلومی راند تظاهر میکند. در عصر امپریالیسم در کشورهای جلو افتاده از نظر صنعتی، فاشیسم و میلیتاریسم جلوههای ارتجاع هستند. مرتجع به کسی میگویند که روش خصمانهای با هر چه مترقی، نو، بالنده و پیشرو است داشته باشد و برای حفظ یا احیاء مجدد نظام فرسوده و پوسیده یا افکار کهنه و عقب مانده کوشش نماید.