علیت در هستی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

اصل علیت در تمامی پدیده های عالم جاری است. به این معنا که نظام ثابت علت و معلولی بر جهان حاکم است و تمامی پدیده ها ضرورت وجود خود، ویژگی، اندازه و حدود خود را از علت خود کسب می کنند.علم و اراده و قضای الهی نیز از طریق همین علت ها جاری می گردد.[۱].طبق این قانون، چیزی که وجود نداشت اما بعدها ایجاد شد، به طور حتم علتی داشته است، زیرا محال است موجودی بدون علت ایجاد شود. این اصل درمورد واجب الوجود که خداوند است، صدق نمی­‌کند؛ زیرا هر موجودی که ذاتش عین وجود و واقعیت است، بی‌­نیاز از علت است، به عبارتی چون معدوم بودنش محال است، پس ازلی و ابدی است[۲].

اقسام علت[ویرایش]

علت به دو دسته، علت ناقصه و علت تامه قابل تقسیم است.

علت تامه[ویرایش]

مقصود از علل تامه در هر پدیده‌­ای، مجموعه‌­ای از علل و اسبابی خواهد بود که با تحقق مجموع آن‌­ها، آن پدیده وجودش ضرورت می‌­یابد و در صورت فقدان هریک از علل، وجود آن پدیده محال خواهد بود.

علت ناقصه[ویرایش]

در این تعریف هریک از اجزای علت تامه، علت ناقصه نامیده می­‌شود که نسبت پدیده با علت تامه نسبت ضرورت و قطعیت است، اما نسبت آن با علت ناقصه، نسبت امکان است، یعنی در صورت وجود برخی از علل، تنها امکان ایجاد پدیده محتمل است و زمانی که مجموعه علل همگی حاضر باشند امکان به ضرورت بدل می­‌گردد [۳]. به عبارتی علتی که وجودش، معلول را ضروری الوجود نکند، اما عدمش، معلول را ضروری العدم کند، علت ناقصه نامیده می­‌شود[۴].

تأثیر علت بر مقدرات معلول[ویرایش]

هرکدام از اجزای علت در شکل­‌گیری اندازه و مقدرات معلول اثرگذار است، درنتیجه اندازه نهایی معلول، براساس مجموعه اندازه­‌هایی خواهد بود که علت تامه برای معلول رقم می‌­زند؛ برای نمونه وقتی عللِ تامه تنفسِ انسان وجود داشته باشد، اندازه معینی از هوای مجاور دهان و بینی، در زمان و مکان مشخص به ریه انسان فرستاده می‌­شود و این علت تامه، تنفس بی­‌قید و شرط را به دنبال نخواهد داشت. این اندازه‌­گیری­ها در تمام پدیده‌­های عالم جریان دارد[۵]. قرآن از این حقیقت به قدر یاد می‌­کند[۶].

رابطه اختیار انسان و قانون علیت[ویرایش]

افعال انسان نیز به عنوان یکی از پدیده­‌های عالم بر طبق قانون علیت شکل می‌­گیرد با این تفاوت که یکی از اجزای علت تامه در فعل انسان اراده و اختیار او است، یعنی اگر تمام­ علل حاضر باشند اما انسان اراده نکند آن فعل محقق نمی‌­شود و از سویی دیگر اگر انسان اراده انجام کاری را داشته باشد، اما یکی از سایر علل مفقود باشند نیز، آن فعل محقق نمی­‌گردد. به عبارتی اجزای دیگر عالم بر فعل انسان اثر می­‌گذارند. از سویی دیگر یکی از اجزای علت تامه نیز اختیار انسان است، بنابراین نسبت اختیار انسان به تحقق فعل نسبت امکان است، نه ضرورت. برای نمونه تحقق فعل خوردن توسط انسان، نیازمند وسائلی هم­چون، دست، دهان، اراده انسان، وجود غذا در خارج و محقق شدن شرایط زمانی و مکانی آن است، با مفقود بودن هریک از علل، خوردن اتفاق نمی‌­افتد[۷].

شبهه تناقض اختیار انسان و اراده الهی[ویرایش]

در قانون علیت، شبهه تناقض دو علت قابل طرح است: یکی اختیار انسان و دیگری اراده الهی است. در مقام پاسخگویی، محمد حسین طباطبایی رابطه اختیار انسان و اراده الهی را با توجه به آیه 54 سوره اعراف تبیین می­‌نماید. او معتقد است دو عالم وجود دارد یکی عالم امر و دیگری عالم خلق. در یک ارتباطِ طولی، عالم خلق نیازمند به عالم امر است. در عالم امر تغییر و دگرگونی معنا ندارد به عبارتی فعلیت محض و عالم بی­زمانی است. علم ازلی الهی که غیرقابل تغییر است در عالم امر قرار دارد. بنابراین مرحله قضای قدر الهی و علم به سرنوشت عالم و انسان از عالم امر است. در مقابلِ عالم امر، عالم خلق قرار دارد که زمانمند و تغییرپذیر است. طبق نظر علامه بستر اجرای فعل الهی و مرتبه قدر الهی، عالم خلق است. اموری مانند بداء در مقدرات که توسط توسل، نذر، دعا یا تغییر اراده انسان شکل می­گیرد در عالم خلق محقق می­‌گردد. به عبارتی اختیار انسان در عالم خلق ظهور می‌­یابد. از طرفی عالم خلق در درون عالم امر قرار دارد؛ پس باید گفت اراده انسان تحت اراده الهی است و اراده الهی بر مختار بودن انسان در عالم خلق قرار گرفته است. این همان رابطه طولی اختیار انسان و اراده الهی است[۸].

انسان امکان فعل را دارد، یعنی اختیار انجام فعل را دارد. از این­رو بر افعال انسانی نه جبر حاکم است و نه تفویض (قدر)[۹]، بلکه طبق روایات مفهومی به نام امر بین الامرین وجود دارد[۱۰] که منطبق با تعریفی است که علامه طباطبایی از قانون علیت و فعل انسان ارائه می­‌دهد. در این دیدگاه اگرچه انسان در فعل خود مختار است، اما مستقل نیست، زیرا از یک سو اختیار انسان نیز از جانب خداوند به انسان داده شده و از سویی دیگر خداوند در صورتی فعل انسان را ضرورت بخشیده که مجموع علت تامه حاضر باشند که اراده انسان، تنها یکی از آن علل است[۱۱].

ارتباط قانون علیت با قضا و قدر[ویرایش]

قانون علیت در قرآن کریم با بیان قضا و قدر الهی همسو است. مفهوم قضای الهی در آیه 117 سوره بقره ناظر بر اصل علیت است و تأکید بر این مطلب دارد که هر پدیده و حادثه‌­ای که در عالم محقق می‌­شود ضروری الوجود است و این ضرورت، نشأت گرفته از هستی دهنده عالم است، به عبارتی قضای الهی بر امری واقع می­‌گردد که علت تامه‌­اش محقق شده باشد. مفهوم قدر الهی[۱۲]نیز در قرآن بر این مطلب اشاره دارد که هریک از اجزای علت تامه در شکل­‌گیری اندازه پدیده دخیل است و سرچشمه آن اندازه­‌گیری­ها نیز از جانب خداوند است. البته گاهی خداوند چیزی را تقدیر می‌­کند، اما به دلیل فقدان علل و شرایط یا وجود موانع قضای آن امر را نمی­‌راند، در این صورت آن تقدیر محو می‌­شود و تقدیری دیگر جایگزین آن می­‌گردد[۱۳]؛اما وقتی چیزی مقدر شد و قضای آن نیز رانده شد، یعنی همه علل و عوامل موجود بود و موانعی نیز نبود، آن امر محقق می­‌شود و قضای برگشت ناپذیر و حتمی خواهد بود[۱۴].

پانویس[ویرایش]

  1. طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم،1390ش، ج5، ص204.
  2. طباطبایی، اصول فلسفه و رئالیسم، 1390ش، ج3، ص208.
  3. طباطبایی، شیعه در اسلام، 1388ش، ص111،112.
  4. طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، 1390ش، ج3، ص209.
  5. طباطبایی، شیعه در اسلام، 1388ش، ص112.
  6. ر.ک: سوره قمر، آیه 49؛ سوره حجر، آیه21.
  7. طباطبایی، شیعه در اسلام، 1388ش، ص114.
  8. مروی و اکبرزاده، «بررسی اختیار و تقدیر در هستی از منظر علامه طباطبایی»، 1398ش، ص524-526.
  9. ر.ک: طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، 1390ش، ج3، ص180.
  10. ر.ک: کلینی، کافی، 1407ق، ج1، ص155.
  11. طباطبایی، شیعه در اسلام، 1388ش، ص114.
  12. سوره قمر، آیه49.
  13. ر.ک: سوره بقره، آیه106؛ سوره رعد، آیه39.
  14. طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، 1374ش، ج19، ص150-151.

منابع[ویرایش]

قرآن

  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
  • طباطبایی، محمد حسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، تحقیق مرتضی مطهری، بی­جا، تهران، صدرا،1390ش.
  • طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.
  • طباطبایی، محمد حسین، شیعه در اسلام، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ پنجم، 1388ش.
  • مروی، محمد حسین و حوران اکبرزاده، «بررسی رابطه اختیار و تقدیر در هستی از منظر علامه طباطبایی»، فلسفه دین، دوره16، شماره3، پاییز 1398ش.