پرش به محتوا

درگاه:ادبیات فارسی/رده‌ها و موضوعات/شعر/۷

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
سعدیا! چون تو کجا نادره گفتاری هست؟یا چو شیرین سخنت نخل شکرباری هست؟
یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست؟ هیچم ار نیست، تمنای توام باری هست
«مشنو ای دوست! که غیر از تو مرا یاری هستیا شب و روز بجز فکر توام کاری هست»
لطف گفتار تو شد دام ره مرغ هوسبه هوس بال زد و گشت گرفتار قفس
پایبند تو ندارد سر دمسازی کسموسی اینجا بنهد رخت به امید قبس
«به کمند سر زلفت نه من افتادم و بسکه به هر حلقهٔ زلف تو گرفتاری هست»

—— محمد تقی بهار