بحث الگو:بیانی

Page contents not supported in other languages.
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از بحث الگو:بابی)

البته ایمان دارم که شما درست می فرمائید اما لازمه چندتا مطلب در مورد جعبه فعلی بگویم اگرچه برای جعبه اطلاعات پیشنهاد خود را گذاشته ام ولی در هر حال جعبه فعلی چند تا مورد کوچک دارد: 1- در قسمت شخصیت ها نام طاهره / ملاحسین بشرویه / نوشته شده خوب این 2نفر جزو حروف حی بوده اند و نام بردن دوباره ازآنها تکراری است . " شیخ احمد روحی" و میرزا آقاخان کرمانی هر دو داماد های صبح ازل بوده اند و همرتبه ایشان اشخاص زیادی در این آئین وجود دارند مانند میرزا جانی کاشانی / سلیمانخان / جناب قهیر / عزیه خانم نوری / زنوزی وملا محمد علی زنجانی . .. اگر نام شیخ احمد جزو شخصیتهای مهم بیاید کار مشکل می شود. نقش میرزاجانی کاشانی (نویسنده نقطةالکاف )به مراتب پر رنگتر از شیخ احمد روحی است .پس اگر بعد از دو نام اول حروف حی نوشته شود کفایت می کند . 2- در قسمت نوشته ها : احکام بابی - اگرچه کتابی بعنوان آئین باب توسط ع.ف از بیانی های اصفهان در فروردین 1323 تهیه گردیده و در آن احکام بیان جمع آوری گردیده ولی این کتاب در سطح گسترده توزیع نشد و بصورت غیر رسمی چاپ شد این کتاب برخی از احکام کتاب بیان را در خود جای داده است . لازم به یادآوری است که مسیو نیکلا از کتاب الفهرست که در شیراز و قبل از اعزام به ماکو توسط سیدعلی محمد نوشته شده لیست کتب نوشته شده تا آن زمان را استخراج کرده است . این لیست شامل 39 عنوان کتاب و 7 خطبه است. تازه عمده کتب سیدعلیمحمد بعد از این دوره و در زمان اسارت در ماکو و چهریق نوشته شده است چهارشآن ، پنج شآن ، صحیفه بین الحرمین ، تفسیربسم الله ، تفسیر سوره بقره ، دلایل سبعه ،صحیفه عدلیه ، تفسیر سوره ولعصر،عدل ، خلاصةالاسماء ، تفسیر سوره توحید، الواحد که خطاب به حروف حی است و . . . برخی از این کتب هستند . . / صبح ازل نیز کتابهای بسیار زیاد و اشعار زیادی را نوشته است . نور ، مستیقظ ، متمم بیان ،حیات ،قدس الازل ،وجه و مرآت البیان فقط برخی از این کتب هستند . آوردن نام تمام کتب سید علی محمد و صبح ازل بعنوان برترین نفرات این آئین غیر ممکن است . نام بردن از سایر کتب مومنین که جای خود دارد فلذا نام بردن از اشعار طاهره و تنبیه النائمین با وجود این همه آثار، صحیح نمی باشد. / البته نقطة الکاف نوشته میرزا جانی / تنبیه النائمین از عزیه نوری /فصل الکلام از هادی دولت آبادی /اثباتیه های موجود از ملاجعفر نراقی و ملاجعفرقهیر ومحمد علی سراج از کتاب های مهمی هستند که توسط سایر بیانی ها نوشته شده است . کتاب های برآون / استن استرند / گوبینو/ نیکلا هم از جمله کتاب های تاریخی هستند اگرچه استن استرند تحلیل و بررسی نموده و تاریخ ننوشته است . به همین دلیل پیشنهاد دادم برخی از کتب سیدعلی محمد و صبح ازل در قسمت نوشته باشد و مانند سایر جعبه ها که در صفحه های مشابه دیده ام سایر مطالب در ستون دیگرآورده شود. 3- در قسمت مقالات مرتبط از انشعاب بابی نام برده اید انشعابی به نام بابی وجود ندارد بابی بیانی ازلی هر سه یکی هستند و شاید بتوان به بهاییت بعنوان یک انشعاب نگاه کرد . 4- در قسمت تاریخچه هم سیدکاظم و احسایی جزو شیخیه هستند اگر این روش باشد چون بیانی ها خود را شیعه اثنی عشری می دانند باید نام 12 امام را هم بنویسید.

5- متنی که در اخرین قسمت آورده ام آرمان و به عبارتی شناسه و یک جور لگو برای بیانی هاست و از لحاظ وزن مطابق نماز ستون دین است در میان مسلمین است و اگراز ده شرط پیش نیاز برای قبولی نماز اطلاع داشته باشید می بینید که با این جمله برابر است . و مشابه این جملات را سایر پیامبران هم دارند مانند گفتار نیک پندار نیک کردار نیک زرتشت / 6 - عدد 19 و 7 از اعداد بسیار مقدس در این آئین هستند و این اعداد بصورت علم حروف ابجد در جای جای کتب بیانی جاری است و حتی سال بیانی نیز 19 ماه 19 روزه است . این اعداد در قرآن نیز بصورت معجزه آورده شده اند کافی است که در اینترنت سرچ کنید "اعجاز اعداد در قرآن" . سید علی محمد بیش از 160 سال قبل این معجزه را کشف و حروف مقطعه و سایر سوره هایی که تفسیر آن مشکل بود را رمز گشایی نمود. در هر حال قوائد ویکی برای بنده قابل احترام است اگر تغییری در فرم ایجاد کرده ام بواسطه سرکشی به صفحه های مشابه بوده است. شاید خبر نداشته باشید ولی خیلی ها منتظر نهایی شدن این صفحه هستند و اگر رای گیری وجود داشته باشد افراد بسیار زیادی که همگی از زندگی نامه این شخصیت اطلاع دارند به آن مهر تائید خواهند زد. موفق باشد و سربلندArianarian (بحث) ‏۱۵ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۳۶ (UTC)[پاسخ]

فلسفه الگوهای جعبه‌ای مانند این الگو، این است که خواننده مقاله‌های مرتبط با موضوع را راحت پیدا کند. بنابراین پیشنهاد می‌کنم مقاله افراد و کتاب‌هایی که گفتید را بسازید تا آن‌ها را به این الگو اضافه کنیم. وقتی افراد و موضوعاتی که گفتید مقاله ندارند، آوردن یک لینک قرمز بدون مقاله در الگو هیچ فایده‌ای ندارد. ویکی‌پدیا جای شعارهای دینی و مذهبی نیست. در الگوی اسلام هم شعارهای دینی نیامده و اگر چنین چیزی را مشاهده کردید، می‌توانید درخواست حذف آن را بدهید. --چغازنبیل (بحث) ‏۱۵ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۳۵ (UTC)[پاسخ]

قبول توضیح شما کاملا" منطقی است ولی نام هر صفحه باید در جایگاه مناسب خود مطرح شود. برای مثال اگر برای تک تک 18 نفرحروف حی و اشخاص مشهوری چون شیخ احمد روحی و میرزا آقاخان کرمانی و میرزا جانی و. . . صفحه وجود داشت شما امکان انرا داشتید که در جعبه بیاورید ؟ برای شیعه امکان دارد تک تک 12 امام و اصحابی چون عایشه - حرابن ریاحی سلمان پارسی و حضرت ابوالفضل و. . . صفحه داشته باشند آیا می توان نام تک تک را در قسمت اشخاص آورد ؟ فکر کنم باب، صبح ازل و حروف حی کفایت کند و مانند صفحه های مشابه نام های دیگر و سایر موضوعات را به قسمتی با نام بیشتر یا سایر موارد ببریم /در مورد کتب هم همینطور از باب و صبح ازل اگر کتابی صفحه دارد در قسمت نوشته ها بگذارید در غیر اینصورت خالی بماند و نام کتب سایر اشخاص که شاید در آینده برای هر یک صفحه ایجاد شود را به قسمت کتب مرتبط و یا هر نامی که خود صلاح می دانید انتقال دهید. فکر کنم بهتر است. الان شما در صفحه اسلام کتب قرآن نهج الابلاغه و آیات شیطانی و صحیفه سجادیه و کتب مراجع تقلید و. . .هزاران کتاب که صفحه اختصاصی دارند را که نمی گذارید؟ این نمونه وجود دارد. در ضمن مشاهده کرده ام که وقتی مطالب زیاد است جعبه را عمودی می گذارند .

 ضمنا"قبلا" توضیح دادم که کتابی به نام احکام باب وجود ندارد./ بابی ، بیانی و ازلی انشعاب نیستند  مانند فاطمه طاهره و قرةالعین که 3 نفر نیستند؛ این 3 نام یکی هستند یک قائده ،یک لگو و یک پیامبر دارند. البته شاید بتوان گفت که آئین بهایی از از آیین بیانی منشعب شد چون بعد از نوشته شدن کتاب بیان و آغاز دوره جدید که طاهره نیز در بدشت به آن اشاره کرد حدود 15 سال بعد بهاییت شکل گرفت و تا سالها پس از اعدام باب و تبعید بیانی ها به عراق، میرزا حسینعلی در رکاب صبح ازل بود مدرک آنرا هم در بحث گذاشتم  و شما نوشتید که در قسمت صبح ازل مطرح کنید به صفحه طاهره مربوط نیست. خاطرتان هست؟ پس آئین بهایی از آئین بیانی در سال 1866 و به گفته ای 1863منشعب گردید. (1)

در مورد آرمان درست می فرمائید باید در قسمت احکام بیان بیاید . این را هم بگویم که دوستانی از خارج کشور اعلام آمادگی کرده اند که برای موضوعات مهم صفحه ایجاد کنند و به لطف شما و سایر عزیزان صفححه رنگ و بویی نوینی خواهد گرفت . Arianarian (بحث) ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۲۱ (UTC)[پاسخ]

میرزا حسینعلی (بهاء الله)بعدتر در سال1863به طور محدود ادعای من یظهری کرد و بعدترها در سال 1866 ادعایش را عمومی ساخت(1) 1. MacEoin, Dennis (1989). "Azali Babism". Encyclopædia Iranica.

Arianarian (بحث) ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۲۱ (UTC)[پاسخ]

با سلام. پاسخ‌ها
  • بله. همه موضوعات مرتبط می‌توانند در الگوها بیایند و الگوها جای کافی برای همه موضوعات دارند. نگران این مسئله نباشید.
  • احکام بابی را به بخش مقالات مرتبط منتقل می‌کنم
  • عمودی و افقی بودن الگو سلیقه‌ای است.
  • آئین بهایی و جدا شدن آن از آئین بابی بخشی از تاریخچه آئین بابی بعد از تشکیل آن است. همان‌گونه که برای مثال مهدویت، بخشی از شیعه است، اگرچه سال‌ها بعد موضوعیت یافت. ولی امروز تحقیق راجع به شیعه بدون دانستن اصول مهدویت بیهوده است.
  • مقدم دوستان شما گرامی داشته خواهد شد --چغازنبیل (بحث) ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۲۴ (UTC)[پاسخ]

اولا" دست شما درد نکنه دوما" بعضی وقتها فکر می کنم مطالب را خیلی سریع می خوانی و قسمت هایی را نخوانده رد می کنید. عزیزم منظورم را چند بار در چند جا نوشته ام. بابی تمام شدو تبدیل به بیانی شد. پس هی ننویس آئین بابی / آئین بیانی و معتقدین به آن هم بابی نیستند بلکه بیانی هستند. بهاییت بعد بیش از 15 سال(حاقل) شکل گرفت پس بهاییت منشعب از بیانی شده است . بابیت هم به اتمام رسید. صفحه انشعاب بابی بهایی را که در ویکی وجود دارد توسط یک نفرکه مقصودش مشخص است شکل گرفته و در یکی دو خط فقط تحریف تاریخ نموده است. شما حالا با این تاریخ هایی که مطالعه نموده ای خودت ماشالله ماشالله یک پا کارشناس این اعتقاد شده ای پس تورو بخدا برگشت به عقب نکن من 3تا رفرنس دادم یکی اینجا 2 تا هم در صفحه بحث طاهره دو تا رفرنس هم که 0001 داده حله ؟ راستی یک پرسش در صفحه خودتون مطرح کردم منو راهنمایی کنید. Arianarian (بحث) ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۴۸ (UTC)[پاسخ]

تفاوت میان بابی، ازلی و بیانی چیست؟[ویرایش]

بسیار باعث تاسف و شرمندگی برای جامعه تحقیق است که با این وجود که همه میدانند در این سه تفاوتی وجود ندارد و لفظ بیانی لفظ صحیح است مولفین "دانشنامه" ها بنا بر اغراض شخصی و یا عدم وجود محقققین بی طرف و باسواد موضوعی به این سادگی رواج کافی نگرفته. بدیهی است که در کتب بیانیه در همه جا به ائینی که باب و یا از نقطه نظر بیانیان نقطه اولی پیروان خود را اهل بیان مینمامد و اصولا به همین دلیل پیروان او خود را بیانی میدانند. مورخین مسلمان به همان شکلی که مردم عامی 150 سال پیش پیروان باب را مینامیدند و به ان مشهور شده بودند خواندند و میخوانند. بهائیان بنابر دلائل واضحی از بکار بردن لفظ بیانی اجتناب میکنند چون رابطه انها را با کتاب بیان تداعی میکند و از اینرو ترجیح میدهند به انها با لفظ ازلی یاد کنند در صورتی که ازل صاحب دین جدید نبود و تنها مروج و پیشوای دین بیان بود. کتاب The Baha'i Faith: Its History & Teachings نوشته میلر از معدود کتابهایی است که با اشاره به کتاب بیان بدرستی به پیروان ائین بیان به عنوان بیانی اشاره میکند. مثلا در صفحه 63 میگوید باب در ائین بیان اولی روز از اولین ماه نوروز خوانده میشود. و سپس در مورد مبدا دوره ائین بیان صحبت میکند و سپس سایر احکام بیانی را مورد بحث قرار میدهد. لفظ بیانی 12 بار در این کتاب ظاهر شده. همچنین در صفحه 57 به لفظ اهل بیان اشاره میکند. جالب اینجا است که میرزا حسینعلی نیز به پیروان خود به اهل بهاء اشاره میکند و به بیانیان که او را رد میکنند در کتاب بدیع و اقدس خود به انها به اهل بیان اشاره میکند. به صفحه 137 از ترجمه انگلیسی اقدس مراجعه کنید: The Kitab-i-Aqdas --PathFinder00001 (بحث) ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۵۹ (UTC)[پاسخ]

آئین بابی با آئین بیانی یکی نیست! چه کسی گفته این دو یکی هستند؟ آئین بیانی زیرشاخه‌ای از آئین بابی است. مثل شیعه که زیرشاخه‌ای از اسلام است. کاری ندارم که شیعه برحق است یا سنی و بیانی برحق است یا بهائی. بهائیان هم استدلال می‌کنند که آئین بابی با آئین بهایی یکی است. آیا می‌توان حرف آن‌ها را پذیرفت؟ سیدعلی محمد شیرازی ابتدا ادعای باب بودن کرد و پیروانی یافت که به آنان «بابی» گفته می‌شود. این افراد قبل نوشته شدن کتاب بیان، قبل از جانشینی صبح ازل، قبل از ادعای بهاءالله و حتی قبل از ادعای موعود بودن سیدعلی محمد، وجود داشته‌اند و «بابی» بوده‌اند. تکلیف آنان چیست؟
ادعای شما مانند این است که یک فرد شیعه بگوید، اسلام و شیعه یکی هستند و سنی‌ها فقط یک انشعاب هستند. می‌دانید که از دیدگاه بی‌طرف، چنین سخنی پذیرفتنی نیست.
آئین بابی آئینی است که سیدعلی‌محمد شیرازی آورد. این‌که 150 سال بعد، گروهی از پیروان این آئین خود را بیانی و گروهی دیگر خود را بهائی می‌دانند، به ما ربطی ندارد. شما می‌توانید برای بیانی‌ها الگوی جداگانه‌ای بسازید. من نیز به شما کمک خواهم کرد. ولی الگوی بیانی ربطی به این الگو ندارد.
فرض کنید یکی از افرادی که به سیدعلی‌محمد اعتقاد داشته، قبل از کتاب بیان کشته شده است. تکلیف او چیست؟ آیا او بیانی بوده‌است؟ این چه استدلالی است؟ --چغازنبیل (بحث) ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۳۶ (UTC)[پاسخ]

خوب مثالی زدید البته طبق معمول شما مثال های خوبی می زنید حالا با همان مثال خوتان شما را متوجه موضوع می کنم / می دانی که کتاب قرآن مجید بعد از 23 سال تکمیل گردید و کاتبین وحی خداوند را از لسان مبارک محمد رسول الله شنیده و می نگاشتند. خوب اگر محمد این کتاب را سریع تر می نوشت و خودش تصمیم می گرفت که بگوید منبعد ملت من باید به این کتاب عمل کنند و قرآنی باشند تکلیف چه بود؟ سیدعلی محمد خودش اعلام نمود که دوره بابیت به اتمام رسیده و منبعد دستورات کتاب بیان را اجرا کنید و تکالیف شرعیه اسلامی را دیگر انجام ندهید. مگر جملاتی که طاهره در بدشت فرمودند را نخواندید؟ اگر بعد از کشته شدن سید علی محمد کسی مدعی می شد که آئین جدیدی آمده حرف شما درست بود آن می شد انشعاب اما فرزند شما وقتی بدنیا می آید و نمی تواند را برود و غذا بخورد و خیلی کارهای دیگر بکند به او می گویید نوزاد بعد بزرگ می شود و دیگر به او نوزاد نمی گویید. نوزاد شما که منشعب نشده ولی دیگر به او نوزاد نمی گویید/ پروانه تا زمانیکه از پیله در نیامده پیله است بعد از بیرون آمدن به آن می گویند پروانه دیگر به آن پیله نمی گویند. آخرش می گویند این پروانه ابتدا پیله بودو بعد از پیله درآمد و پروانه شد حالا دیگر پروانه است. در همان مثال شیعه سنی هم اگر دقت کنید در زمان حیات محمد رسول الله شکل نگرفت و بعد از وفات ایشان و البته با اعمال شیطنت آمیز طلحه و زبیر و برخی مسائل دیگر و البته حب ریاست و خلیفه شدن ،اسلام را به دو طایفه بزرگ و چندین طایفه کوچک دیگر تقسیم نمود مانند جعفری حنبلی و شافعی و .. . در شناسنامه ها دقت کرده ای می نویسند دین : اسلام مذهب :شیعه چون اسلام که دین است در زمان پیامبر شکل گرفت و مذاهب منشعب شده دیگر بعد از وفات پیامبر تشکیل شد. سیدعلی محمد خودش در زمان حیات خودش پایان دوره بابیت را اعلام نمود و شروع دوره جدید را نوید داد و طاهره هم در همان شعری که در کتاب برآون گراور شده به این موضوع نوید داده است. حله؟ یا بروم چند دست خط از سیدعلی محمد برایت اسکن کنم و بفرستم ؟ راستی چندین تصویر برای استاد مدرس ارسال کردم لطفا" از ایشان برای استفاده در صفحه بگیرید.Arianarian (بحث) ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۲۲ (UTC)[پاسخ]

شما مدعی هستید که آئین بابی پس از کتاب بیان تغییرات بزرگی کرده و به آئین بیانی تبدیل شده. من هم موافقم. در ویکی برای هرچیزی که دچار دگردیسی می‌شود می‌توانیم مقالات (یا الگوهای) جداگانه داشته باشیم. مقاله تخم مرغ و مرغ جدا هستند. مقاله کرم ابریشم و پروانه جدا هستند. مجلس شورای ملی و مجلس شورای اسلامی دو الگوی متفاوت دارند. بنابراین الگوی آئین بابی و آئین بیانی هم جدا خواهند بود. --چغازنبیل (بحث) ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۵۷ (UTC)[پاسخ]
راستی فرموده بودید{فرض کنید یکی از افرادی که به سیدعلی‌محمد اعتقاد داشته، قبل از کتاب بیان کشته شده است. تکلیف او چیست؟ آیا او بیانی بوده‌است؟ این چه استدلالی است؟ }  برادر ارجمند یادم رفت این را جواب بدهم / ما در مورد اعتقاد صحبت می کنیم نه شخص . اعتقاد درون قلب است و نمی میرد . بعله آن اشخاصی که قبل از اعلام سیدعلی محمد شهید شدند بابی بودند و دستورات کتاب قرآن را انجام میدادند ولی کسانی که به سیدعلی محمد اعتقاد داشتند بیانی شدند و به دستورات کتاب بیان عمل نمودند ما داریم در مورد لفظ آئین بیانی و آئین بابی صحبت می کنیم نهاعتقاد یک شخص / تازه باید عرض کنم  همانطور که اگر کسی با سمت سروانی شهید شود به او سرهنگ می گویند یعنی شهادت خود ارتقاء درجه است . کسانی که با اعتقاد بابی هم شهید شدند، اکنون بیانی محسوب می شوند.اگر قانع نشدی از خود کتاب بیان برایت استدلال می آورم یا اصلا" از نویسندگان خارجی معاصر برایت دلیل می آورم خیالت راحت باشه من همیشه مطمعن صحبت کرده ام و تا به حال هم امتحان خود را پس داده ام / خاطر مبارک هست برای تغییر محل زندانی بودن طاهره که قبلا نوشته شده بود کاخ طبرسی چقدر گفتم اشتباه است و کسی قبول نمی کرد؟ آخر سر رفتند و گشتند و به همان باغ ایلخانی که من گفتم رسیدند . در خیلی از موارد این چنین بود . برادر عزیز اینبار هم مطمعن باش / اصلا" کار به بهاییت نداریم اما بابی ها بیانی شدند حتی ما از کلمه ازلی هم برای خودمان استفاده نمی کنیم با این که صبح ازل را  قبول داریم  Arianarian (بحث) ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۲۴ (UTC)[پاسخ]
ما در ویکی‌پدیا درباره موضوع مقالات صحبت می‌کنیم و نه در مورد اعتقادات. --چغازنبیل (بحث) ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۰۵ (UTC)[پاسخ]

اتفاقا" بنده هم با شما موافق هستم ولی موضوع اینه که آئینی به نام باب وجود ندارد در حقیقت تا زمان شکل گرفتن آئین بیان هنوز آئینی وجود نداشت و آئین اسلام و آئین مذهب شیعه استوار بود و تنها سیدعلی محمد اعلام نموده بود که باب امام زمان است همین و بس/ آئین پس از نگارش دستورات بیان شکل گرفت / خود سیدعلی محمد تا زمان 1850 ادعای آئین جدید نداشت آنوقت شما می خواهید یک آئین به این نام تولید کنید ؟ بابا نکن این کار رو میان می گیرن می برنت ها!! چغازنبیل عزیز حق داری یک کم برای کسی که تازه به تاریخ این ماجرا و جنبش آشنا شده سخته من اصلا" از پرسش های شما تعجب نمی کنم Arianarian (بحث) ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۳۵ (UTC)[پاسخ]

تا زمانی که مقاله آئین بابی و آئین ازلی دو مقاله مستقل هستند شما نمی توانید تقاضای تغییر نام این الگو را بدهید. --چغازنبیل (بحث) ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۳۰ (UTC)[پاسخ]

اولا" به ویکی پدیا تبریک می گم که دست به تاسیس آئین های جدید زده است دوما" از ویکی پدیا درخواست می کنم که ما را با دستورات و راه روش زندگی بر اساس این آئین ها آشنا فرمایدشاید عده ای این مکاتب و آئین ها را پذیرا باشد/ البته بنده تعجب نمی کنم ، این اشتباهات در میان جامعه ایرانی متخصص و عوام نمی شناسد . بار ها در سوپر مارکت ها دیده ام فردی متشخص برای خرید می گوید: یک جعبه کلینکس نرمه، دو بسته تاید شوما / آقای فروشنده هم که می داند کلینکس وتاید ، اسم محصول کارخانه جاتی است که دیگر در ایران وجود ندارد یک جعبه دستمال کاغذی نرمه و یک قوطی پودر شوینده با مارک شوما تحویل خریدار می دهد و هیچکس هم به دیگری نمی گوید اشتباه کردی/ چغازنبیل عزیز آئین یعنی راه و رسم یعنی روش و آداب / راه و رسم و روش زندگی و عبادت بابی ها با شیعیان دقیقا" یکی بودفقط طبق دستورات شیعه به دنبال امام زمان می گشتندو سید علی محمد را بعنوان دروازه و باب امام زمان قبول داشتند بعد از غیبت امام زمان در سال 260 هم چهار نفر بعنوان نواب اربعه وجود داشتند و با امام زمان ارتباط داشتند آیا کسانی که به نواب اربعه اعتقاد داشتند شیعه نبودند؟ همین حالا هم عده ای می گویند امام زمان در چاه جمکران است و با چشمان خود دیده ام که نامه می نویسند و به درون چاه جمکران می اندازند. خیلی ها اصلا" به موضوع جمکران و حضور امام زمان در چاه اعتقاد ندارند آیا ایشان دو دین وآئین دارند؟ بابی ها راه وروش و دستورات شیعیان را اجرا می کردند و فقط فکر می کردند که یک نفر را یافته اند که با امام زمان ارتباط دارد بعد سیدعلی محمد تفاسیر خود از سوره های قرآن را مطرح نمود و راه و روش و آئین جدید خود را در کتاب بیان با دستان خودش نوشت و گفت که دیگر لازم نیست به دین و راه روش قبلی زندگی کنید و قوانین جدید این است . سیدعلی محمد در کتاب بیان آورده که قیامت هر دین ظهور دین جدید است و ظهور عیسی قیامت پیروان موسی است و ظهور محمد قیامت پیروان عیسی و هر کس در زمان محمد رسول الله به روش و آئین قبلی باشد عبادات و سایر روش های زندگانیش مورد قبول درگاه الهی نیست .اگرچه خود تمام ادیان را الهی می داند و می فرماید پیامبران مرآت الله (آئینه خداوند)هستندولی وقتی قانون عوض می شود باید به قانون جدید عمل کنی و اگر به قانون قبلی عمل کنی، کار شما غیر قانونی است. بعد هم که سیدعلی محمد تیرباران شد وصیت کرد که صبح ازل مروج و پیشوای بیانی ها باشد و با همان قوانین که در کتاب بیان آمده عمل کنند. این موضوع تا سال 1866 ادامه داشت و آداب و رسوم و قوانینی که توسط سیدعلی محمد آمده بود انجام می شد . در سال 1866 میرزا حسینعلی ادعا کرد که موعود همین کتاب بیان است و من یظهرالله است که در بیان به آن اشاره شده و گفت که کتاب بیان نسخ شد و کتاب های دیگری را آورد و قوانین خود را بعنوان پیامبر جدید مطرح کرد و گفت که سید علیی محمد مبشر من بوده است و راه و رسم وآئین بهایی را تاسیس نمود. حالا از شما خواهش می کنم که در تاریخ ها و کتبی که می شناسی و قبول داری در همین خصوص تحقیق کن / متوجه خواهی شد که ؛ پیروان قوائد کتاب بیان، بیانی هستند و به صبح ازل بعنوان جانشین نقطه اولی ،اعتقاد دارند . شما اگر راه ورسم وقائده ای درخصوص عبادت و زندگی ازلی ها پیدا کردی که با راه و رسم عبادت و زندگی بیانی ها متفاوت بود به ما هم بگو !! باز هم می گویم که مواردی که شما مطرح می فرماید برای بنده عجیب نیست چرا که اشتاها" میان مردم جا افتاده و بهایی ها هم همانطور که 0001 نوشت به این موضوع دامن زدند و می زنند . ولی بنابر گفته کتاب بیان «جنت هر شیئی در کمال آن است» یعنی هر چیزی که به کمال برسد و تکامل یابد به بهشت خود خواهد رسید . پس خواهش می کنم تحقیق کن ، بگذار کمی کار این صفحه طول بکشد ولی وقتی تمام شد کامل و درست باشد و به آن افتخار کنی . راستی با سایت بیانیک دات کام تماس بگیر و پرسش خود را مطرح کن . آنجا آنقدر کتاب هست که با ذکر سند شما را متقائد خواهند کرد. موفق باشید و سربلند خداحافظArianarian (بحث) ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۲۴ (UTC)[پاسخ]

پاسخ به چغازنبیل در مورد تفاوت میان بابی و ازلی و بیانی
"آئین بابی با آئین بیانی یکی نیست! چه کسی گفته این دو یکی هستند؟ آئین بیانی زیرشاخه‌ای از آئین بابی است."
حتما مزاح میفرمائید! مثل اینکه جنابعالی اصلا عرائض بنده را نخوانده مشغول پاسخ شده اید. بر حسب قول شما حتما وقتی باب در بیان اشاره میکند به "ائین بیان و اهل بیان" منظورش زیر شاخه ای از ان بوده که بعدا نه خود بلکه دیگران به ان ائین باب میگفتند!
"مثل شیعه که زیرشاخه‌ای از اسلام است."
باز هم خوب است نگفتید اسلام زیر شاخه ای از شیعه است. گرچه شباهت بین شیعه و سنی از یک سو و بهائیان و اهل بیان از سوی دیگر بر این اساس است که اهل سنت مثل اهل بهاء با خلافت برگزیده نقطه اولی در ان مذهب ( یعنی محمد در اسلام و علیمحمد در بیان) مخالفت کرده و اعراض کردند ولی تفاوت مهم دیگری وجود دارد که در عین واضح بودن نادیده گرفته شده و ان این است که:
بهائیان خود را بابی نمیدانند ولی شیعه و سنی خود را مسلمان میداند. بهائیت ادعای یک دین مستقل میداند که "جایگزین دین بیان شده". از نقطه نظر حتی بهائیت ( حد اقل از دید شارع ان میرزا حسینعلی ) اهل بیان همان هستند که ادعای میرزا حسینعلی را برای بودن موعود بیان رد کرده اند. به همان کتاب هایی که اشاره کردم مثل بدیع و اقدس مراجعه کنید تا به شما ثابت شود.
لا اقل اگر میگفتید بابی به ازلی و بهائی تقسیم شده شاید استناد به ادعایی میشد که بعضی از عامه بی اطلاع از کتب میزنند. جواب این هم مثل بالا است. مگر اینکه بگویید انهایی که به باب معتقد بودند بعضی به صبح ازل گرویدند و بعضی به بهاء. در این مورد مشکلی نیست. ولی باب دینی به اسم دین بابیت باشد نیاورده یا الا اقل از دیدگاه او اینطور نبوده. تاریخ نویسان به "دین باب" اسم میبرند ولی برای انان این مهم نیست که اسم این دین چیست. بیشتر منظورشان کاربرد ضمیر ملکی است یعنی دینی که باب اورده نه اینکه دینی که باب اورده بابیت است. این دو کاملا متفاوت هستند. مثل اینکه بعضی به مسلمانان میگویند محمدیان.
به هر حال من قصد ندارم در اینجا به شما از طریق کتب بیانیه ثابت کنم که باب فکر میکرده دینی که اورده اسمش بیان بوده و الا باید 100 صفحه دیگر مشق کنم ولی برای بازی قواعد ویکی منابعی را ذکر کردم که به این حقیقت اشاره میکند و شما انرا نادیده گرفته اید و از خودتان استدلال هایی میکنید که هیچ اساسی ندارد و نشان دهنده مطالبی است که دست دو و سه شنیده اید.
"بهائیان هم استدلال می‌کنند که آئین بابی با آئین بهایی یکی است"
ثابت کنید! اگر انها این ادعا را کردند من از شما معذرت میخواهم و خداحافظی میکنم ولی متاسفانه اینطور بر می اید که شما کوچکترین اطلاعی از ماهیت بهائیت ندارید. شما واقعا نیاز به مطالعه بیشتر منابع بهائیت دارید تا بدانید که انها ادعا میکنند دینی که باب اورده نسخ شده و میرزا حسینعلی "دینی" برای جایگزینی ان اورده.
"سیدعلی محمد شیرازی ابتدا ادعای باب بودن کرد و پیروانی یافت که به آنان «بابی» گفته می‌شود."
شما باید واحد اول بیان فارسی را بخوانید تا جواب خود را بگیرید. ماهیت ماموریت باب یا نقطه اولی از دیدگاه او هیچوقت تغییر نیافت. او توضیح میدهد که چهار سال اول به درجه باب نائل شد و در سال بعد به درجه قائم و در سال اخر به درجه الوهیت. به همین دلیل بیان در دوره الوهیت و در سال ششم نوشته شد. برای توضیح بیشتر به این صفحه مراجعه کنید مقدمه ای بر ائین بیان
ماموریت باب از دیدگاه او همیشه این بوده که دینی که جایگزین اسلام میشود را اعلان کند دلیل او از دید خود برای ان بوده که مردم را به صورت تدریجی با ماموریت خود اشنا کند.
به نطر میرسد شما ادعای مسلمانانی را تکرار میکنید که بدون مراجعه به کتابهای او و صرفا براساس حرف ها دست دوم و چرخیده در بین عامه را رواج میدهند.
"... بابی» بوده‌اند. تکلیف آنان چیست؟"
نمیدانم منظور شما از "تکلیف انها چیست" چیست؟
این افراد به باب ایمان اورده بودند ولی دین بیان از سال ششم ماموریت باب اغاز شد و حتی تقویم بیانیان هم بر اساس کتاب پنج شان از سال ششم شروع میشود. به این افراد میتوانید بگوئید بابی ولی ضمیر مورد استفاده یک ضمیر نسبی است یعنی پیروان باب نه مونین به ائینی که باب گفته اورده.
مثلا وقتی حضرت محمد ادعا کرد صاحب قران نبود و قران بعدها نازل شد. میتوانید اینجا هم بگویید پس تکلیف انها چیست؟ انها محمدی بودند یا مسلمان؟
"ادعای شما مانند این است که یک فرد شیعه بگوید، اسلام و شیعه یکی هستند و سنی‌ها فقط یک انشعاب هستند. می‌دانید که از دیدگاه بی‌طرف، چنین سخنی پذیرفتنی نیست."
اولا شیعه یک دین نیست و دین همان اسلام است. چه سنی چه شیعه. این دو فرقه از اسلام هستند که در جانشینی حضرت محمد تفاوت دارند و دارای یک کتاب الهی و یک سلسله قوانین مشترک هستند. همانطور که در بالا گفتم هیچکدام از اینها در مورد بیانیون و بهائیان صادق نیست.
"آئین بابی آئینی است که سیدعلی‌محمد شیرازی آورد. این‌که 150 سال بعد، گروهی از پیروان این آئین خود را بیانی و گروهی دیگر خود را بهائی می‌دانند، به ما ربطی ندارد. شما می‌توانید برای بیانی‌ها الگوی جداگانه‌ای بسازید. من نیز به شما کمک خواهم کرد. ولی الگوی بیانی ربطی به این الگو ندارد."
این اظهاریه شما همانطور که در بالا نشان داده شد حکایت از عدم اطلاع شما از مبانی مذهبی و تاریخی مربوط به تاریخ بابیه، ائین بیان و بهائیت دارد. قصد اهانت ندارم ولی اینکه شخصی با اطلاعات بسیار ناقص شما بیشترین تغییر را در این صفحه میدهد مایه بسی نا امیدی است.
مخصوصا در جایی از این صفحه دیدم حتی اشاره به ائین ازلی هم کرده اید. بفرمائید ائین رضائی ، ائین حسینی، ائین علوی، ائین حسنی ، و ائین باقری و عسگری و صادقی و ... را هم داریم!
"فرض کنید یکی از افرادی که به سیدعلی‌محمد اعتقاد داشته، قبل از کتاب بیان کشته شده است. تکلیف او چیست؟ آیا او بیانی بوده‌است؟"
این سوال شما تکراری است و جواب شما همان است که در بالا داده شده.
" این چه استدلالی است؟"
من هم بهتر از این نمیتوانستم سوال کنم. !--PathFinder00001 (بحث) ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۳۰ (UTC)[پاسخ]
سیاست ویکی‌پدیا در این مورد روشن است
«باید در نامگذاری مقاله‌ها اولویت را به سهولتِ تشخیص و درک نام مقاله توسط بیشینهٔ فارسی‌زبانان داد»
«رایج بودن نامی در منابع مرجع زبان فارسی بطور گسترده، ملاک انتخاب است، و این رایج بودن بر درست بودن نام از نظر فنی، ارجحیت دارد.»
  • منابع دانشورانه (فارسی و انگلیسی) فراوانی پیروان اولیه سیدعلی‌محمد را «بابی» خوانده‌اند.
  • عبارت بیانی و ازلی بعد از اختلاف میان صبح ازل و برادرش استفاده شد. نه قبل از آن
  • در میان عموم فارسی زبانان برای نام بردن از کسانی مانند طاهره و بارفروش و بشرویه‌ای و مانند آنان، از لفظی جز بابی استفاده نمی‌شود (شاید در میان ازلیان از الفاظ دیگری استفاده شود. ولی این الگو فقط برای ازلیان ساخته نشده)
با توجه به سیاست ویکی نام این الگو بابی خواهد بود. ممکن است شما بخواهید برای پیروان بعدی صبح ازل الگو بسازید. هیچ اشکالی ندارد. من هم به شما کمک خواهم کرد. --— چغازنبیلبحث ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۱۱ (UTC)[پاسخ]
پاسخ به چغازنبیل در مورد فنی ماندن مطالب در ویکی
اول انکه شما هیچ جوابی در مطالبی که در بالا در ارتباط با اظهارات اخیرتان داده شد نداده اید. انتظار جواب هم نبود. این مطالب را به خیلی از کسانی که طبل علم میزنند گفته شده و انها هم سر خود را پایین انداختند و به راه قبلی ادامه دادند. حالا شما دست به دامن قواعد ویکی شده اید.
«"باید در نامگذاری مقاله‌ها اولویت را به سهولتِ تشخیص و درک نام مقاله توسط بیشینهٔ فارسی‌زبانان داد»
«رایج بودن نامی در منابع مرجع زبان فارسی بطور گسترده، ملاک انتخاب است، و این رایج بودن بر درست بودن نام از نظر فنی، ارجحیت دارد"
یاد یک دوست بهائی افتادم که در همین صفحات به من گفت ویکی پدیا هیچ ارتباطی به اینکه چه حقیقت دارد یا نه ندارد. ما اینجا در مورد نظریه اینشتاین یا گالیله صحبت نمیکنیم. موضوع مهم این است که باید خواننده بداند که بازماندگان پیرو باب که ادعای میرزا حسینعلی را رد کرده اند خود را معنقد به ائینی میدانند که اسم ان را بیان میدانند و برای ان رجوع به ایات بیان میکنند. شما و امثال شما این دانش را سانسور کرده اید. با اینکه یک کتاب که 60 سال است زیر چاپ بوده به عنوان منبعی که انرا درج کرده به شما ارائه شده. از نظر فنی مطالب مربوط به بابی و امثالهم کاملا ناقص است. چرا نمیتوان هم رایج بود هم درست؟
تا وقتی هردو را بگویید مشکلی نیست. یک راه این است که در صفحه بابی این مطلب اظافه شود و یک صفحه هم به عنوان صفحه بیانی باشد که انرا رجوع میدهد به صفحه بابی.
"منابع دانشورانه (فارسی و انگلیسی) فراوانی پیروان اولیه سیدعلی‌محمد را «بابی» خوانده‌اند."
و اما در مورد اینکه گفتید: "منابع دانشورانه (فارسی و انگلیسی) فراوانی پیروان اولیه سیدعلی‌محمد را «بابی» خوانده‌اند.”
کسی در این مورد اعتراضی ندارد. مهم این است که منابعی به شما داده شد که اثبات میکند باب دین خود را دین بیان میدانست و از پیروان باب که به او و صبح ازل وفا دار ماندند خود را بیانی میدانند. این یک حقیقت اشکار است سایت را هم میتوانید به شاهد بیاورید که انها خود را چنین مینمامند و معتقد هستند ائین انها همیشه بیانی بوده. به این صورت شما مجبور نیستید ثابت کنید کی دانشنامه بیشتر داره یانه. نظریات هردو را باید گفت. باز هم اعتراض دارید؟
" عبارت بیانی و ازلی بعد از اختلاف میان صبح ازل و برادرش استفاده شد."
عبارت ازلی بلی ولی عبارت بیانی از زمان انشاء بیان وجود داشته و هیچ ارتباطی به صبح ازل و اختلاف بیانی و بهائی ندارد. من به شما چند بار تذکر دادم که بیان مملو از عبارت اهل بیان است. و یک کتاب هم اشاره دادم که انرا تصریح میکند. سایت بیانیک را هم اشاره دادم که انها خود را اینگونه مینامند حالا شما چکاره هستید که بگویید انها حق ندارند خودر ابیانی بدانند یا نه. شما فقط میتواند بگویید یک عده هستند که میگویند بیانی هستند و همیشه خودشان را بیانی میدانسته اند و رجوع هم میتوانید بدهید. بقیه اش به خواننده مربوط است.
"در میان عموم فارسی زبانان برای نام بردن از کسانی مانند طاهره و بارفروش و بشرویه‌ای و مانند آنان، از لفظی جز بابی استفاده نمی‌شود (شاید در میان ازلیان از الفاظ دیگری استفاده شود. ولی این الگو فقط برای ازلیان ساخته نشده"
چطور شد شما دیگه دنبال دانشنامه اینجا نیستید و به دنبال عوام میروید؟ اشکال این است که شما نمیخوانید من به شما چه عرض میکنم. لفظ بابی در انجا به مفهوم کسی که پیرو باب باشد و یای بابی یای نسبت است نه انکه مذهب انها اسمش بابی باشد. این شخصیت ها تا نیامدن احکام جدید هنوز احکام اسلام را انجام میدادند مگر در جایی که گفته میشده. مثلا نماز انها هنوز نماز اسلامی بوده نه نماز بابی چون هنوز احکامی نیامده بوده بنابر این اگر در ان موقع به انها میگفتید دین شما اسمش بابی بوده مسلما به شما میگفتند "چی؟!" امیدوارم این دفعه بخوانید چون من واقعا خسته شدم و ممکن است اینبحث را رها کنم که ممکن است البته این همان باشد که شما بخواهید!
"(شاید در میان ازلیان از الفاظ دیگری استفاده شود."
لا اقل اینقدر احترام به مخاطبین خود در صفحه بحث که خارج از مقاله است و خود را بیانی میخوانند بگذارید که انها را به لفظی که میخواهند بخوانید. اینجا که دیگر مجبور نیستید فنی باشید.
" ولی این الگو فقط برای ازلیان ساخته نشده"
ابدا. این الگو فقط برای بهائیان باید ساخته شود.
" با توجه به سیاست ویکی نام این الگو بابی خواهد بود. ممکن است شما بخواهید برای پیروان بعدی صبح ازل الگو بسازید. هیچ اشکالی ندارد. من هم به شما کمک خواهم کرد.
اول انکه شما سیاست ویکی را اجرا نکردید چون یکجانبه است به دلالیل که در بالا گفتم.
دوم انکه اینجا الگو سازی نشده. صریحا از بیان اورده شده و رجوع هم داده شده.
در ثالث اینکه ترا به مقدساتتان قسم میدهم تا همینجا هر چقدر که کمک کرده اید بس است.
اعتقاد شخصی من این است که صفحات ویکی در مورد بهائیت و ائین باب بیشتر به صفحات ارگان رسمی بهائیت در فلسطین اشغالی است تا مطالبی متوازن که دربرگیرنده نظریات همه باشد. کافی است به منابع و مراجع نگاه کرد تافهمید صفحه را عباس افندی نوشته یا مثال چغاز نبیل. راستی در اینمورد دانشنامه ندارم مجبور نیستید انرا درج کنید. --PathFinder00001 (بحث) ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۵۷ (UTC)[پاسخ]
با سلام. احترام گذاشتن به دیگران به لفظ «شما» و «جناب» و «گرامی» نیست. وقتی بارها توسط من و دیگر کاربران از شما خواسته شده که لطفا سیاست‌ها را بخوانید، و شما حاضر به این کار نیستید، چطور انتظار دارید بحث‌های طولانی شما به وسیله دیگران خوانده شود؟ جملاتی که در این بحث توسط شما به سخره گرفته شده، ««سیاست‌های این دانشنامه است». می‌توانید با اجماع دیگر کاربران آن‌ها را تغییر دهید، ولی تا زمانی که آن‌ها را تغییر نداده‌اید، حق ندارید آن‌ها را نادیده بگیرید. دلایل شما برای نامگذاری خیلی محترم است. ولی به درد دانشنامه نمی‌خورد. اگر باب هم بگوید که پیروان من بیانی خوانده می‌شوند، تاثیری در سیاست نامگذاری ندارد. آئین بابی برای پیروان اولیه باب یک عنوان «جاافتاده» در بین فارسی زبانان است. سیاست ویکی همین است. کاری به درستی ندارد. به این موضوع کار دارد که چه چیزی شایع‌تر است. --— چغازنبیلبحث ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۱۷ (UTC)[پاسخ]
لطفا سعی نکنید موضوع را مغشوش کنید.
یادتان نرود که قسمت اعظم این بحث به خاطر تصحیح نظریات مغلوط و تصورات غریب شما بود.
ایا میفرمائید با "نخواندن سیاست های ویکی پدیا" به شما بی احترامی شده؟ شما هم تصور غلط دارید که من با شرایط ویکی اشنا نیستم و هم اعتراف کردید که همانطور که من پیش بینی کردم نمیخوانید. بار ها به شما گفتم که من به شما ادرس کتاب و مرجع ترجمه شده دادم ولی جنابعالی کاملا انرا نادیده گرفتید؟
من سیاست ویکی را به سخره نگرفتم. چنگزنی و سوء استفاده کاربران ویکی از ان شرایط را به "سخره" گرفتم. میگویید "دلایل شما محترم است ولی بدرد دانشنامه نمی خورد".
منظور شما این است که دلایل شما محکم به نظر میرسد ولی دانشنامه ای که انرا درج کرده باشد نیست. یا شاید منظورتان این است که اگر بدرد میخورد تابحال صدها دانشنامه برای ان بود. هیچکدام اینها به شما ارتباطی ندارد. شما بگوئید چرا منابعی را که من دادم نادیده گرفتید؟--PathFinder00001 (بحث) ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۴۵ (UTC)[پاسخ]

مثال نظامی[ویرایش]

یک نفر وقتی وارد ارتش می شود گروهبان است بعد سرگروهبان می شود و بعد که مدارک بالاتر گرفت سروان می شود بعد سرهنگ تیمسار ، سرلشکر و . . . وقتی طرف سرلشگر شد آیا شما می توانید به او بگوئید گروهبان ؟ بچه وقتی به دبستان می رود کتاب دبستانی می خواند بعد همان درس ها سنگین تر می شود و راهنمایی را می خواند بعد وارد دبیرستان می شود ولی باز هم همان درس هارا به شکل پیشرفته تر می خواند تا فوق لیسانس هم هنوز ادامه همان درس هارا می خواند . آیا می توانی به کسی که فوق را گرفته بگویی دبستانی ؟ خوب بالاخره یک روز دبستانی بوده، پس بهش بگوئیم دبستانی دیگه ؟؟؟

مذاهب خداوندی در اصل یکی هستند هر چه بشر بیشتر ذهنش شکوفاشد و سیر کمالات را طی نمود ، خداوند نور بیشتری را از خودش توسط پیامبران برای ایشان منعکس کرد / یکبار با آئینه حضرت یهود یکبار با آئینه حضرت مسیح و یکبار با آئینه محمد رسول الله ولی همیشه همان نور خداوندی بود که منعکس می شدولی شفافیت بیشتر آئینه ها نور بیشتری را منعکس می کرد.   همه ادیان آسمانی به خداوند واحد اعتقاد دارند و این خدا که در هر دین عوض نمی شود و همه دین ها فرستاده خداوند هستند پس به همه بندگان خدا که خداپرست هستند بگوییم خداپرست دیگر و نام پیامبر یا عقیده ایشان را نبریم دیگر !! یا اصلا" همان نامی که دین اول آورده بود را برای همه خداپرستان استفاده کنیم !!  بابی ها تا زمان تکیل کتاب بیان بابی بودند و نماز ، روزه ، ارثیه و دیه را مانند مسلمانها انجام میدادند ولی بعد از نازل شدن کتاب بیان دیگر بیانی شدند و دستورات و احکام کتاب بیان را انجام دادند و ارث دختر وپسر را مساوی تقسیم کردند و شهادت زن را معادل شهادت مرد محاسبه کردند و نماز خودشان و روزه خودشان را گرفتند و دیگر اعمالشان مانند زمان بابی بودن نبود به همین دلیل بیشتر شناخته شدند .Arianarian (بحث) ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۳۹ (UTC)[پاسخ]

در ادامه صحبت های ایراد شده لازم می دانم که مورد زیر را توضیح دهم : تذکر در باره آیین باب : اینکه گفته می شود آیین باب مردم می پرسند آیین باب چیست ؟ جوابش اینست که باب تبلیغاتش برای آیین خود بوده به نام کتاب بیان بنا بر این آیین باب یعنی آیین بیان و باید آیین بیان آن را نامید در زیر مثالی از کتاب بیان می آورم : در باب 18 از واحد 3 در رابطه با نوشتن کتاب به احسن خط داشتن یک نسخه از آن نزد نویسنده و دادن نسخه دیگر به دیگری در پایان این آیه را به عربی می آورند : فلتلطفن فی کل صنائعکم ان یا اولی البیان علی حق ما انتم علیه مقتدرون ( که صراحتا مؤمنینش را اهل بیان می نامد . بنا بر این آئین و کتابش بیان است و اهل آن اهل بیان . Yahya1919 (بحث) ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۰۹ (UTC)[پاسخ]

علاوه بر انچه که قبلا در بالا در مورد اینکه "تکلیف انهایی که قبل از انشاء بیان چیست" بای اضافه کنم که جواب این سوال کاملا در بیان به واضح داده ضده و ان این است که این دوره به دوره قیامت اسلام شناخته میشود و مثل حالت برزخ دارد که دور اسلام تمام شده و همه میت شده اندو هنوز دوره بیان شروع نشده که مرحله یحیی شروع شود. بیان میگوید "نقطه البیان یحیی و یمیت و ثم یحیی و یمیت و ثم یحیی".
به باب قیامت در بیان مراجعه کیند.

حقایق زیاد است ولی کو دانشنامه؟ تا انموقع ویکی پدیا بیشتر ویکی ناپیدا است تا ویکی پدیا.--PathFinder00001 (بحث) ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۲۲ (UTC)[پاسخ]

در همین خصوص در قرآن مجید هم خداوند مطالبی را از لسان مبارک محمد رسول الله فرمودند و جالب اینکه پس از 1400 سال هنوز منظور قرآن برای برخی شفاف نیست

سوره: 2 , آیه: 28 چگونه خدا را منكريد با آنكه مردگانى بوديد و شما را زنده كرد باز شما را مى ميراند [و] باز زنده مى‏كند [و] آنگاه به سوى او بازگردانده مى‏شويد / خداوند از قول رسول خود به اعرابی که پیش رویش زنده نشسته بودند می فرماید و شما مردگانی بودید و . . .خوب این یعنی چی ؟ شنوندگان این آیه که زنده بودند! محمد چرا خطاب به آنها گفته شما مردگانی بودید. منظورش زنده شدن به نور خداوندو در قیامت ادیان است این خیلی واضح است و خداوند در قرآن این حرف را بارها فرموده ولی کسی هنوز هم نفهمیده که قیامت و برزخ و بهشت و دوزخ یعنی چه ؟ سوره: 19 , آیه: 33 و درود بر من روزى كه زاده شدم و روزى كه مى‏ميرم و روزى كه زنده برانگيخته مى‏شوم سوره: 10 , آیه: 56 او زنده مى‏كند و مى‏ميراند و به سوى او بازگردانيده مى‏شويد سوره: 30 , آیه /24 سوره: 40 , آیه/ 11 سوره: 45 , آیه/ 24سوره: 30 , آیه/ 40 سوره: 57 , آیه/ 17سوره: 30 , آیه/ 50 سوره: 42 , آیه /9 سوره: 3 , آیه 27 سوره: 19 , آیه/15 سوره: 15 , آیه/ 23سوره: 10 , آیه 31 سوره: 30 , آیه/ 19 سوره: 46 , آیه: 17

بیانی ها  هر روز همین جملات را در نماز خود تکرار می کنند. متن نماز اهل بیان «شهدالله اَنـّهُ لا اله الاهو لهُ الخلق والامر یحیی و یمیت ثم یمیت و یحیی و اَنه هو حی لایموت فی قبضة ملکوت کلشئی یخلق مایشاءُ بامرهُ انـّهُ کان علی کلشئیً قدیرا» می باشد پس بیانی ها می دانند که برزخ یعنی چی و قیامت به چه معناست ولی چگونه باید این دوستان عزیز و گرامی را متوجه کرد خدا عالم است . Arianarian (بحث) ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۵۲ (UTC)[پاسخ]

یک پیشنهاد عالی و نتیجه بخش[ویرایش]

من یک پیشنهاد برای ختم این بحث دارم چون از حوصله خارج شده . پیشنهاد من اینه که به حرف چغازنبیل احترام بگذاریم و یک صفحه به نام آئین باب باشد یکی آئین بیانی و یکی هم آئین ازلی چه ایرادی دارد؟ به قول ایشان نام بابی برای آئین بیانی جا افتاده است . اینرا درست می گوید دیگه ؟ درسته که آئین یعنی راه وروش و به عبارتی دستورالعمل و دستورالعمل های سیدعلی محمد باب در کتاب بیان نوشته شد و به عبارتی از زمان صدور احکام در کتاب بیان تکلیف آئین و راه و روش مشخص شد و تا آن زمان طرفداران باب مسلمان بودند و آئین شیعه را اجرا می کردند ولی خوب ویکی مطابق قوائد خود باید برای هر سه یک شکل جعبه بگذارد چون در هر سه حضرت نقطه اولی - صبح ازل - حروف حی و کتاب های سید باب و صبح ازل و غیره باید درج شود. خوب این که بهتر است ! چرا جدل می کنید؟ به جای جدل روش های ایجاد صفحه را بخوانیدو برای این همه کتاب و شخصیت بارز که داریم صفحه بسازیم و لینک کنیم تو جعبه اطلاعات که در حقیقت در سه جعبه اطلاعات میشه . این خیلی هم عالیه . حالا یکبار هم که قوانین سخت ویکی به نفع ماست خودمان داریم با آن جدل می کنیم فقط اینو بگم که اول بروید و از دکتر چشم نوبت بگیرید چون قوائد ایجاد صفحه و روش نوشتن و غیره خیلی طولانیه و آدمو بیچاره میکنه من هر روز می خونم ولی بازم جرات نمی کنم یک صفحه بسازم راستی در ایرانیکا در مورد خیلی از مطالبی که نیاز دارید منبع از نظر ویکی معتبر وجود دارد. از آنهم استفاده کنید دانشگاه پرینستون آمریکا اکثر کتب بابیه و نقطةالکاف را در کتابخانه خود گذاشته و اگر منبع خواستید استفاده کنید . سایت بیانیک هم یک عالمه کتاب برای استفاده گذاشته / هر کس دنبال مطلب از گوبینو/ نیکلا/ برآون و نقطةالکاف می گشت آرین در خدمته . راستش من در حال مکاتبه با چند سایت معتبر بهایی و صفحه های فیس بوک بهایی هاهستم، ببینم حرف حسابشون چیه و به هر کدوم میگم شما چرا 2تا قبله دارین و هیچکدام هم مربوط به مبعوث شدن پیامبرتون نیست جوابم رو نمی دن . آخه می دونید که یک قبله ایشون در اسرائیله و یکی دیگه رو هم از ما قرض گرفتن یعنی یک قبله ایشون شیرازه در حالی که حسینعلی نه شیراز بدنیا اومده / نه مبعوث شده نه اصلا" فکر کنم از اونجا رد شده باشه . اسرائیل هم که محل دفن ایشونه حالا چرا به سمت قبر نماز می خونن الله اعلم روزها و شب های خوبی رو براتون آرزو مندمArianarian (بحث) ‏۲۰ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۱۱ (UTC)[پاسخ]

پیشنهاد خوبی است. من این را در پاسخ قبلی گفتم که میتوانید بگذارید انهایی که اصرار داردند مردم عادت دارند ائین باب بشنوند و نباید این عادت را از انها گرفت و انرا تصحیح کرد چون خدای نکرده گیج میشوند و از این رو است که با روح ویکی پدیا مخالف است. یک صفحه 3 خطی هم باز کنید و با استفاده از منابعی که تا بحال اشاره شده بگوئید که یک عده هستند که با استناد به بیان میگویند نام دینی که باب فکر کرده اورده بیان است و پیروان او که دعوی میرزا حسینعلی را رد کرده اند خود را بیانی میدانند نه بابی و نه ازلی. میتوانید حرف چغازنبیل را هم تکرار کنید که اصطلاح بابی بیشتر در بین غیر بیانی مترادف است و بابت ان میتوانید هزارتا دانشنامه هم از بیت العلدل لیست کنید. --PathFinder00001 (بحث) ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۰۵ (UTC)[پاسخ]