بخشگویی: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
در نزدیکی نیویورک شهری وجود دارد بنام «اسکِنِکْتِدی» (Schenectady) که چارلی کافمن در آنجا بدنیا آمده و اسم فیلم هم به نوعی ارجاع به اسم همان شهر است. هدف اصلی چارلی کافمن برای انتخاب این نام برای فیلمش، جدا از ایهام و بازی با آرایه ادبی مجاز، نوعی بازی واژگانی با واژه شهر اسکنکتدی در نیویورک هم هست. |
در نزدیکی نیویورک شهری وجود دارد بنام «اسکِنِکْتِدی» (Schenectady) که چارلی کافمن در آنجا بدنیا آمده و اسم فیلم هم به نوعی ارجاع به اسم همان شهر است. هدف اصلی چارلی کافمن برای انتخاب این نام برای فیلمش، جدا از ایهام و بازی با آرایه ادبی مجاز، نوعی بازی واژگانی با واژه شهر اسکنکتدی در نیویورک هم هست. |
||
فیلم مزبور در مورد یک کارگردان |
فیلم مزبور در مورد یک کارگردان تئاتر است که میخواهد بزرگترین پروژه زندگیش را در یک انبار نیویورک در ابعاد کوچک بازسازی کرده، جزء به جزء زندگیش را به نمایش بگذارد. |
||
== پانویس == |
== پانویس == |
نسخهٔ ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۱:۴۵
مجاز مرسل (خلاصه گویی) یکی از آرایههای ادبی کهن است و به «ارادهٔ جزء به کل یا کل به جزء» اشاره دارد. یعنی اگر اشارهای به جزء میکنیم منظورمان کل است [۱] و برعکس.
مثلاً اگر میگوئیم «احمد شاه تاج و تختش را از دست داد»، مراد آن است که سلطنتش را از دست داد. (جزء به کل). یا به عکس: اگر کسی از ما پرسید: «سفر میروی؟» و ما در جوابش بگوئیم «باید با خانه هماهنگ کنم» منظور ما از خانه همان افراد خانهاست. (ارادهٔ کل به جزء)
ادیبان از اصطلاح مجاز مرسل ( خلاصه گویی، سینکدُک (به فرانسوی: Synecdoque)) برای دلالت بر معنای مجازیای استفاده میکنند که در آن جزء یا فرد، نمایانگر کل یا نوع و یا برعکس است.
مجاز مرسل، علاوه بر خلاصه گویی و بخش گویی، ذکر جزء و دریافت کل و «همدریافت» - «مجاز مرسل» هم ترجمه شدهاست.
وقتی میگوئیم «پدر، نان بیارِ خانهاست»، منظورمان از نان، روزی است و نان، در واقع بخشی از آن به حساب میآید. یا وقتی میگوییم که «هزاران دیده، نگرانِ اوست»، منظورمان هزاران انسان است وچِشم که بخشی از یک انسان است را برای اشاره به انسان بکار بردهایم.
«فکر نان کن، که خربزه آب است» منظور از «نان» در واقع کسب و کار و روزی و هر چیزی است که اصل است، و «خربزه» به جای هر چیزی که فرعی و یا تفننی است قرار میگیرد.
چارلی کافمن و مجاز مرسل (سینکدُک)
فیلم سینمایی [۲] «سینکدُک، نیویورک» ساخته چارلی کافمن که عاطفه و منطق تماشاگر را یکجا نشانه میرود، به نوعی آرایه ادبی مجاز مرسل را بر سر زبانها انداختهاست. فیلم با اشاره به جزء، جزیی که از طریق آن بتوان به یک معنای کلی رسید - تماشاگر را در برزخ و حیرت به تأمل وامیدارد.
در نزدیکی نیویورک شهری وجود دارد بنام «اسکِنِکْتِدی» (Schenectady) که چارلی کافمن در آنجا بدنیا آمده و اسم فیلم هم به نوعی ارجاع به اسم همان شهر است. هدف اصلی چارلی کافمن برای انتخاب این نام برای فیلمش، جدا از ایهام و بازی با آرایه ادبی مجاز، نوعی بازی واژگانی با واژه شهر اسکنکتدی در نیویورک هم هست.
فیلم مزبور در مورد یک کارگردان تئاتر است که میخواهد بزرگترین پروژه زندگیش را در یک انبار نیویورک در ابعاد کوچک بازسازی کرده، جزء به جزء زندگیش را به نمایش بگذارد.
پانویس
منابع
آذر نفیسی، یادداشتی بر بوف کور، وبلاگ دیباچه http://www.dibache.com/index.asp