کاربر:Fahim Samavy

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

محقق ایرانی و علاقه مند به موضوعات تاریخی،‌هنری وادبی.‍Fahim Samavy (بحث) ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۲۸ (UTC)


نوروز96 رسید

تبریک گفتن نوروز به‌مثابه یک حقیقت بزرگ آن‌قدر بدیهی شده است که هیچ‌کس برای گفتن آن فکر نمی‌کند. سؤال این است: آیا گذر زمان و گذار ایام، با ما سخن می‌گوید که ما به آن پاسخ می‌گوییم: مبارک است و نوروزتان ”پیروز“، هر روزتان ”نوروز“؟ جواب این است که: آری سخن می‌گوید. راستی زمان را چگونه می‌یابید. از گذر آن چه احساسی دارید و در گذار از آن چه می‌کنید. آیا مثل نوروز، همیشه پیروزید؟ بیایید باهم یک بار، نوروز همیشه پیروز را به نظاره بنشینیم. شاید بتوانیم جای پای او را دنبال کنیم و با درک معنای آن، ما هم همیشه همزاد نوروز بشویم و خود و دیگران را از ته قلب خطاب قرار بدهیم که هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز! حقیقت این است که چنین کلامهایی که بر زبان تاریخ انسان جاری شده، همیشه حاکی از یک محتوای واقعی بوده و بی‌علت بیان نشده است. یعنی که این کلمات ریشه در یک واقعیت محتوم در جهان خارج از ذهن دارد و به همین دلیل عنصر ”حقانیت“ را هم می‌توان در آنها بوفور یافت. زمان عبارت است از احساس و ادراک ما از تداوم خلقت و شدن بی‌سکون جهان عینی. ما آن را در ”طول“ حس می‌کنیم. البته برای زمان، عرض و عمقی هم می‌توان قائل شد و به کشف و به شرح آن نشست که فعلاً موضوع این نوشته نیست. از طول زمان، یعنی تاریخچه آن حدود پانزده میلیارد سال می‌گذرد. و آنچه به عمر زمین ما مربوط می‌شود حدود پنج میلیارد سال ارزیابی می‌شود. پس پنج میلیارد نوروز پیروز داشته‌ایم... تا امروز که زمام امور آن در دست ما و شما سپری می‌شود. واضح است که نوروز، اولین روز بهار است. از این‌روز چرخه طبیعت تغییر می‌کند. زمستان سرد که انجماد، سکون و انقباض را تحمیل کرده بود، پشت سر گذاشته می‌شود و فصل بهار آغاز می‌گردد. یعنی پاشنه طبیعت دیگر بر حرارت، سیالیت، حرکت، گشایش و سهولت قرار می‌گیرد. معمولا بین آخرین روز زمستان و اولین روز بهار تفاوت فاحش و برجسته‌ای ملاحظه نمی‌شود، اما در این‌جا یک حقیقت بزرگ نهفته است. این حقیقت عبارت است از اینکه: محصول، میوه، و نتایج بزرگ که ما آن را در قالب امور ”جهش“ یافته می‌بینیم، همیشه یک دوران رشد مخفی، دوران کمون و غیرمحسوس دارند که اغلب، مورد مشاهده قرار نمی‌گیرند و نظرات را جلب نمی‌کنند. ادراک آنها نیازمند دست داشتن در وادی ”شناخت عمقی“ است. یعنی که باید سالک طریق همان واقعیت باشی تا آن را از نقطه آغازش ادراک کنی. مثلاً باید کشاورز باشی تا معنای لحظه کاشتن یک دانه در زیر خاک و دادن اولین آب را به آن خوب بفهمی و همان موقع محصول را ببینی. امسال هم نوروز مثل هر سال سر قرار خودش حاضر شده و اندکی هم تأخیر نکرده است. یعنی هیچ عاملی نتوانسته است نوروز را از آمدن باز دارد. در طول زندگی انسانها، چه بسیار کسانی بودند که خیال می‌کردند بر زمان غلبه کرده و یا توان غلبه دارند و می‌خواستند به سایر انسانها تحمیل کنند که دیگر زمان بر پاشنه آنان می‌چرخد و زمین در خدمت آنها باقی خواهد ماند. یعنی تا زمان و زمین هست همین است و همین. تاریخ به این نوع جانوران دو پا نام دیکتاتورهای احمق نهاده و آنها را در چرخ گردان خود له کرده است. هرقدر بیشتر لجاجت کردند، بیشتر له شدند. نیاز نیست از آنها نام برده شود. در زباله‌دان تاریخ می‌توان به سراغشان رفت و بر آنها نفرین کرد.