پرش به محتوا

کاربر:اسماعیل رضوانی خو

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مي نويسم كه كسي زاده ي افكار من است

روزها، شب هايش

مملو از روشنيِ فرداهاست

دوست دارد هر شب

با شكوفاييِ لبخند تو در خواب شود

هر سحر، با تپش قلب تو بيدار شود

كوچه ها را بنگر

اثر از غنچه ي زيبايي نيست

من شكوفايي ِ لبخند تو را مي خواهم

در دلم عشقي هست

در سرم پروازي

از همين حادثه ها مسرورم

و چنين است كه بي بال تر از پاييزم.

شعر از: اسماعیل رضوانی خو

.....

دوست دار کائنات و پاییز.

به نظرم همه چی رو میشه دوست داشت مگه اینکه خلافش ثابت بشه