پرش به محتوا

پیش‌نویس:تاریخ پنهان شاهنشاهی اشکانی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

کسی که تاریخ خود را نداند محکوم به شکست است..

یکی از مهمترین دوره های سرزمین ایران که طولانی ترین و باثبات ترین دوره در تاریخ این سرزمین بوده ، دوره اشکانی است

[[مهرگان یا میترائیسم]]

از زمان هبوط میترا در ایران، که پایه گذار مکتب تصوف یا آیین جوانمردی بود، حکمت ایرانی که بر پایه ی جوانمردی، سلحشوری، عشق و وطنپرستی بنا شد بوجود آمد و مذهبی بنام میتراییسم یا مهرپرستی پدیدار شد.

[[بازسازی اشکانیان]]

مهمترین نگهبانان آیین فتیان یا حکمت ایرانی هفت خانواده ی پارسی یا به قول مستشرقین غربی پارتی بودند که در غرب ایران از آتروپاتگان (آذربایجان) تا عیلام (خوزستان فعلی) سکونت داشتند.رد پای این خاندان ها در تمام تاریخ ایران قابل مشاهده است.

[[دارا]]

از دوره ی کیانی اسناد آنها موجود می باشد. در دوره هخامنشی و در کودتای دارا (داریوش بزرگ) همین هفت خانواده بر علیه گئومات یا بردیا(قاطع نمی شود گفت داستان گئومات حقیقی بوده یا ساست داریوش برای قبضه قدرت) با دارا متحد شدند و پس از تاج گذاری شاهنشاه هر کدام از روسای این هفت خاندان شاه منطقه خود شدند.

[[اسکندر]]

پس از شورش شاهزاده اسکندر مقدونی که سرتاسر ایران رو فتح کرد، همه ی این خانواده ها در جای خود باقی ماندند بجز یکی که سروری او را نپذیرفت و برای در امان بودن به شمال خراسان(حوالی تاجیکستان امروزی) کوچیدند.

این خانواده قلمرو خود را در محل جدید تثبیت کرد و بعد از مرگ اسکندر با پرورش اسپ های نسایی و جمع آوری سپاه شروع به گسترش قلمرو خود برای تسلط به تمام ایران کردند.

[[ارشک]]

بعد از سالها کشمکش ارشک حکومت اشکانی رو صاحب حدود کرد و تا ری قلمروی خود را گسترش داد.

این در حالی بود که این خاندان اشکانی در دوره ای مشغول بازسازی سرزمین مادری بودند که در آسیای میانه ترک های کوشانی کشوری کشوری قدرتمند و ارتشی مهیب داشتند، سکایی ها مرتب به سمت شمال خراسان کوچانده میشدند (به دلیل فشار ترک ها) و یونانی ها و حکام محلی در ایران ساکن بودند. دولت جدید اشکانی که هدف احیای شاهنشاهی پدرانشان را داشتند در بین این قدرت ها تحت فشار بودند و بارها تا مرز اضمحلال پیش رفتند.

از طرف دیگر آنها که ثروت و خزانه هایشان در جنگ و کوچ اجباری از بین رفته بود، ذخایری برای استفاده نداشتند و ناچار به اتخاذ سیاست هایی برای معامله با سرزمین های تحت نفوذ رقبایشان بودند.اما از این دوره ی سخت با تحمل فراوان گذر کردند.

[[مهرداد کبیر]]

بدون اغراق یکی از بزرگترین رهبران تاریخ مهرداد دوم ملقب به مهرداد بزرگ است. او در ابتدا با تلاش توانست تمام خاندان های اشکانی رو با هم متحد و تا سلوکیه مرز ایران رو گسترش دهد.

در یک دوره حساس که از سه جهت درگیر جنگ بود، با یک تاکتیک خارق العاده از تهدید بزرگ، بهترین فرصت رو ساخت.

یکی از جبهه هایی که او در آن درگیر بود سکایی های ایرانی تبار بودند. مهرداد ابتدا با تمام ظرفیت به جنگ سکاها رفت و پس از شکستشان، آنها را در جنوب خراسان(سیستان) ساکن کرد.

یکی از خاندان های اشکانی (خاندان سورن) رو از عیلام به شرق برد و پادشاهی سکستان رو به او داد و چنان سکایی ها و اشکانی ها رو با هم ترکیب کرد که گویی از اول یکی بودند. سپس با کمک سکایی های دلیر در هر دو جبهه شرقی که جنگ با ترک ها (کوشانی ها) و غربی جنگ با یونانی ها(مقدونی) بود پیروز شد. شاهنشاهی ایران در زمان مهرداد بازسازی شد و تمام مرزهای ایران در قلمرو او و تحت فرمانش قرار گرفت.

[[امپراتوری اشکانی]]

یکی از باثبات ترین دولت ها در تاریخ بودند که حدود ۶قرن با استحکام حکومت کردند و از معدود سلسله هایی که در زمان سقوط شان کشور به دست بیگانه نیفتاد و در دولت جدید نقش کلیدی داشتند.

■در زمینه ی سیاست آریستوکرات بودند و بزرگان در مجلس (مهستان) تصمیمات رو به صورت شورا میگرفتند و شاه به شکلی که بعد از آن رایج شد فصل الخطاب نبود، بلکه خرد جمعی و قانون حاکم بود.

■در زمینه اقتصادی علیرغم جنگ دائمی مردم ایران یکی از مرفه ترین و باثبات ترین دوره ها رو تجربه کردند. از یک طرف با نوآوری های حکومت کشور نیمه خشک ایران صاحب کشاورزی بسیار کارآمدی بود و از نظر تجاری، با ایجاد امنیت جاده ابریشم و نوآوری در ساخت کاروانسراها و مسیرهای تردد، کشور به مرکز تجارت جهان باستان تبدیل شد.

■از نظر نظامی با توجه به جنگ دائمی با روم در غرب و جنگ های متعدد با ترکان در شرق، اشکانی ها نه تنها تسلیم نشدند که در بیشتر مواقع پیروز میدان بودند.

از نظر تسلیحات ایرانی ها مبتکر پولاد آبدیده بودند که نتیجه آن داشتن زره های کارآمد و برگستوان و شمشیرهایی از پولاد گوهردار بود.

در دوره ی شکوه و عظمت رم، ارزش جنگ افزار یک لژیونر رومی حدود سه و نیم گاو بود در حالی که یک کاتافراکت(شهسوار سنگین اسلحه) ایرانی جنگ افزاری به ارزش سی و دو گاو داشت.

در کنار این چون اشکانی ها محافظ مکتب جوانمردی و آیین سلحشوری بودند، از نظر ایدئولوژیک و ذهنی هم بر حریفان رجحان داشتند. نکته بعد اینکه روش های نوآورانه شان همیشه دشمنان رو غافلگیر میکرد.

از شیوه ی پارتیزانی (که از نام پارتیان ساخته شده) که ترکیبی از اسپ های قدرتمند نسایی و تیراندازان کم نظیر بوجود آمد تا نبردهای پهلوانی تن به تن توسط شوالیه های سنگین اسلحه ایرانی.

شاهان اشکانی و کلا ایرانی ها مدافع بودند اما توسعه طلب نبودند و صحت این مطلب در مذاهب ایرانی از مهرپرستی تا تشیع هم قابل لمس است. در بسیاری از ادیان در ایران حمله گناه و دفاع از وطن واجب است. شاید اگر این خصلت ایرانی نبود و ما مانند اعراب یا ترکان آسیای میانه توسعه طلب بودیم تاریخ به گونه ای دیگر بود.

مثلا بجای هزار سال جنگ با امپراتوری رم، در بسیاری از مقاطع ما قدرت فتح سرزمین های غربی رو داشتیم اما همینکه شاهان اشکانی سرزمین های خود رو پس می گرفتیم دست از جنگ میکشیدند. این اتفاق حتی در زمان نادرشاه افشار هم افتاد، نادر توان فتح قسطنطنیه و نابودی عثمانی رو داشت ولی به بغداد و دیاربکر که متعلق به ایران بود بسنده کرد.

■در زمینه مذهبی هم اشکانی ها برخلاف خلف شان تعصب چندانی نداشتند. از آنجایی که تفکر عرفانی داشتند و عرفان ایرانی یادگار آنهاست، در شاهنشاهی اشکانی آزادی مذهب برای مردم وجود داشت و هیچگاه چیزی به عنوان دین رسمی وجود نداشت.

[[ساسانیان]]

سقوط شاهنشاهی اشکانی چندین تفاوت با سایر دولت ها داشت. اشکانی ها و آخرین شاهنشاه اردوان[۱] چهارم در زمان سقوط در اوج قدرت بود.

اشکانی ها با حمله بیگانه سقوط نکردند و کشور دچار فروپاشی نشد.

علیرغم کشمکش های چند ساله که باعث تضعیف دولت شده بود، اردوان چهارم توانست اوضاع رو سر و سامان دهد و قبل از نبرد با پسرعموهای پارسی خود در هرمزدگان که منجر به پادشاهی محافظان آتشکده زرتشت در شهر اسطخر که نوادگان ساسان بودند شد، شاه اشکانی در جنگی رومیان رو شکست داده بود و در اوج قدرت بود.

بعد از رسیدن قدرت به شاهنشاه ساسانی که مهمترین عامل مورد نظرشان تعصب مذهبی بود، همان هفت خانواده اشکانی همچنان حاکم مناطق خود بودند و حافظ کشور و تخت پادشاهی، با این تفاوت که شاهنشاه از بین آنها نبود.

در بسیاری از جنگ ها سپهسالار از بین آنها بود، طبق رسم تاجبخش که تاج شاهی رو بر سر شاهنشاه می گذاشت یکی از همین هفت خاندان (خاندان مهران) بود، حتی چندبار هم بخاطر شرایط برخی از آنها کودتا کردند. مثل بهرام چوبین که شاه ری بود و برضد خسروپرویز کودتا کرد و حتی یکسال شاهنشاه ایران بود و یا شهربراز(شهروراز) که در دوره ی هرج و مرج قبل از یزدگرد کودتا و تاج گذاری کرد.

حتی پس از ورود اسلام بازمانده های اشکانی در بسیاری از وقایع تاثیرگذار بودند که مهمترین آنها تاثیر فرهنگی شان بود.

اشکانی ها آیین جوانمردی (فتیان یا فتوت) رو زنده نگه داشتند و در سالهای آخر ساسانی و ابتدای حکومت اعراب ابتدا پایه گذار مکتب خراسان و سپس پدیدآوردنده ی مکتب بغداد بودند که داستان مفصلی است و چیزی که امروز به ما رسیده تصوف ایرانی یا آیین درویشی است که یادگار آنهاست.

[[شاهنامه]]

بزرگترین اثر حماسی و تاریخی ما که سند هویت ماست شاهنامه فردوسی است. این کتاب بی نظیر در حقیقت ترجمه خداینامک ها از زبان پهلوی به پارسی بوده که عمده ی آن از تاریخ اشکانی_ساسانی نشات گرفته است.

علیرغم اشاره حکیم توس به اینکه از شاهان اشکانی بجز چند نام چیزی نشنیده، پس از بخش های کوچک اول کتاب که میتولوژی ایرانی است، داستان های دوره کیانی که تاریخ اشکانی پیشا هخامنشی است شروع و با تاریخ ساسانی تمام می شود.

و در میانه و پس از گشتاسپ نامه که با مرگ اسفندیار و رستم تمام می شود، پس از پادشاهی بهمن (اردشیر دراز دست) که نقطه پیوند سه خاندان اشکانی_هخامنشی_ساسانی است، تاریخ هخامنشی شروع و با مرگ اسکندر تمام می شود.

  1. در تبارشناسی اشکانی طبق تحقیقات جدید، مشخص شده که آخرین شاهنشاه اشکانی اردوان چهارم بوده است