ویکی‌پدیا:گپ/بایگانی ۱

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

بدون عنوان[ویرایش]

به امید اینکه کاربر پرکار و کوشا «هیتلر» که از پیشبرندگان مهم این پروژه هستند هرچه زودتر با نامی دیگر به جرگه ویکی نویسان برگردند و خواننده مطالب خوب ایشان باشیم. نباید گذاشت تا مسائل جزئی مانند نام کاربری و غیره باعث سرخوردگی و از فعالیت افتادن بشود. شخصآ از هیتلر گرامی درخواست ادامه فعالیت می‌کنم. شاد و سرفراز باشید. --ماني ۱۰:۳۸, ۶ مارس ۲۰۰۵ (UTC)

پیشرفت پروژه[ویرایش]

آنگونه که پیداست پروژه ویکی پدیای فارسی روی غلتک افتاده و آرام آرام به پیش می رود. اعضاء، زمینه کاری مناسب خودشان را پیدا کرده و هرکس گوشه ای از کار را گرفته. مدیران محترم کار مدیریت (حذف ها، بستن ها، نظارت بر حق نشر ...) را با وظیفه شناسی انجام می دهند. اعضاء متمرکز بر مقاله نویسی بر کار خود تمرکز پیدا کرده اند. عضوی دیگر به افزدون رده صفحات می پردازد و عضوی به افزودن پیوندها و... خلاصه هرکس گوشه ای از کار را گرفته و همکاری خوبی حاصل شده. با همین روش و جذب افراد پرکار بیشتر فکر می‌کنم آینده این پروژه فارسی زبان، بد نباشد. --ماني ۱۵:۰۹, ۱۲ مارس ۲۰۰۵ (UTC)


چندیست که مطالعه بر روی ویکی پدیا دارم. امروز که به این فکر افتادم که میتوانم شاید کمکی برای ویرایش مطالب داشته باشم عضو شدم. از تمامی مدیران دانشنامه تشکر میکنم. --کاربر: امیر رضا کاظمی9:41 / 24 مارس 2006(UTC)

شادباش سال نو[ویرایش]

سال نو را به همه دوستانم در ویکی پدیا تبریک عرض می نمایم! به امید اینکه در سال جدید باهمکاری یکدیگر به رشد ویکی پدیا کمک کنیم.--سجاد (هیتلر سابق) ۱۶:۴۶, ۲۱ مارس ۲۰۰۵ (UTC)

نوروزتان پیروز

من هم به نوبه خود نوروز فرخنده باستانی را به همگی شادباش می گویم و برای همه کاربران گرامی سالی خوش و پربار آرزومندم. سبز باشید. --ماني ۱۷:۱۸, ۲۱ مارس ۲۰۰۵ (UTC)

درود[ویرایش]

با سلام خدمت دوستان و هموطنان عزيزم

اميدوارم كه دست به دست هم بدهيم و اين سيستم اپن سورس رو رواج بدهيم در كشورمان. ممنونم

مدرس جهاد دانشگاهي استان آذربايجانشرقي محمد وند جليلي

ویکی انبار[ویرایش]

کاربر گرامی Police

در تاریخ 22:37, ۴ ژانویه ۲۰۰۶ (UTC) در صفحه بحث من درباره چگونگی برداشت عکس از ویکی‌انبار پرسیده بودند که من شرح کوچکی درباره آن دادم. از آنجا که این بحث به بایگانی رفته گفتم شاید بد نباشد آن را در اینجا قرار بدهم تا شاید به درد بخورد. (خواستم در قهوه‌خانه قرار بدهم ولی مرورگرم با باز کردن آن صفحه مشکل دارد).

  • ویکی‌انبار (در انگلیسی Wikicommons) یک پروژه‌ کمکی برای ویکی‌پدیاست. هر کس هر عکس مُجازی می خواهد بار کند می تواند آن را در آنجا بار کند و این به عنوان انباری از عکسها و فایل‌های صوتی و غیره برای همه ویکی‌نویسان به حساب می آید. شما مثلاً اگر عکسی را که بجای اینکه در ویکی‌انبار بار شده باشد تنها در یک نسخه از ویکی‌پدیا بار شده باشد را بخواهید در ویکی فارسی استفاده کنید باید اول آن را دانلود کنید و بعد بار کنید و بعد استفاده کنید ولی آنهایی را که در ویکی‌انبار بار شده، می شود بدون دانلود و آپلود فقط با دادن آدرس مربوطه در اینجا دید.

تمرین:

  • به اینجا بروید و در قسمت جستجو تایپ کنید Yamalia بعد روی یکی از عکسها کلیک کنید و آدرس عکس را (RussiaYamalia2005.png) کپی کنید و در فرمولهای زیر بجای قسمت AdreseAks بچسبانید. (برای درست دیدن فرمولها دکمه ویرایش صفحه بحث من را فشار دهید).

بعد فرمول بدست آمده را در این صفحه بچسبانید و نتیجه را ببینید.



فرمول اولی برای نگاره های توضیح دار است و دومی بدون توضیح. اندازه عکس هم با تغییر در عدد 200/300 قابل تنظیم است.

--ماني 18:00, ۳۱ ژانویه ۲۰۰۶ (UTC)

در IRC[ویرایش]

کانال مربوط به ویکی‌پدیای فارسی روی خادم FreeNode با عنوان wikipedia-fa# فعال است. سری بزنید. --شروین افشار 16:01, ۲ فوریه ۲۰۰۶ (UTC)

یک ویکی جالب دیگر[ویرایش]

ویکی‌منطق. مثل اینکه راجع ما هم حرف می‌زنند! --شروین افشار 16:01, ۲ فوریه ۲۰۰۶ (UTC)



ویکی نویسی برای فرار از واقعیت!![ویرایش]

خب ویکی پدیا جالب هست ولی محکوم به فنا چون 1 اصل بسیار اساسی در آن در نظر گرفته نشده : تمام جانوران از جمله انسان برای انجام هر کاری باید انگیزه داشته داشته باشند و سر منشا تمام این انگیزه ها هم بدست آوردن نفع شخصی است. و چون نفع شخصی افراد در این جا تامین نمیشود کارها بصورت جدی پیش نخواهد رفت و نتیجه انبوهی از مطالب ضعیف و غیر قابل استفاده خواهد بود.

البته یک نفع در این ویکی پدیا هست و آن هم اینکه اگر کسی بخواهد زندگی پوچ خودش را معنی کند و اینگونه خودش را گول بزند که نه من آدم تنبل و بیکاره ای نیستم و دارم ویکی پدیا مینویسم و بخواهد بجای انجام دادن یک کار واقعی و بدرد اینجوری خودش را گول بزند و از دنیای واقعی فرار کند این ویکی پدیا برایش جای خوبی میشود.

راستی نفع شخصی من از نوشتن این سطور خالی کردن خشم خودم نسبت به این کار بیهوده ویکی نویسی بود که الان احساس بهتری دارم هر چند کمی پشیمانم چون بجای اینکار میتونستم ویکی رو فراموش کنم کامپیوتر رو خاموش کنم و برم یه کار دیگه انجام بدم که واقعا به من نفع برسونه مثلا صبحانه بخورم و بقیه جراحی رو بخونم .

بهر حال چون 15 دقیقه وقت تلف اینکار شد دیگه پاکش نمیکنم حبفشه. خوش باشید

217.219.58.66 06:35, ۳ فوریه ۲۰۰۶ (UTC) بدون امضا

اتفاقا ویکی فارسی محکوم به فنا نیست، اگر توجه کنید چندی از مدیران از حمایت دولتی (مادی و معنوی) بر خوردارند، بدیهی است یک ویکی پدیای بی خاصیت از جانب جناحهای خاصی مستقیم و غیر مستقیم حمایت می شود، متاسفانه ویکی هم مثل بسیاری از مراجع اطلاع رسانی در کشور ما، چون استقلال بیان ندارد متهم به جانبداری است و صداقت آن به جد در مظن شک و گمان است.

ــــــــــــ

برخلاف همه‌ی باورهای خرافی و شبه خرافی که هر روز تبلیغ می‌شود آدم‌ها ذاتا دنبال نفع شخصی و مادی نیستند. این دنیای کثیف سرمایه‌داری است که مارا در این قالب سوق می‌دهد. ویکی پدیا تاکنون موثق‌ترین، کامل‌ترین، و قابل اعتمادترین دانش‌نامه‌ی تاریخ بشری بوده است و این بدون مشارکت تمام مردم و سیستم شبه آنارشیستی و سوسیالیستی ویکی به دست نمی‌آمد. در صفحه‌ی خودم لینکی به مطلبی در این مورد با نام "ویکی پدیا و عملی بودن سوسیالیسم" داده‌ام. ویکی فنا نخواهد شد و این نشان می‌دهد که آن چیزی که فنایش حتمی است دنیای کثیف سرمایه داری است نه فعالیت آدم‌ها کنار یکدیگر. --Arash redcat 22:59, ۸ فوریه ۲۰۰۶ (UTC)


  • خیر، من هدف شخصی را پی نمی‌گیرم. هدف نهایی من از زندگی، رضای خداست. گسترش دانش هم در همین راستا جای می‌گیرد. از سوی دیگر گسترش ویکیپدیای فارسی، در راستای بقای ایران و زبان فارسی است. این‌ها اهداف بسیار بزرگی هستند و با آن‌چه شما گفتید یعنی «خود گول زدن برای معنی زندگی پوچ خود» در تضاد است. Wayiran ‏۱۹ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۰۲ (UTC)[پاسخ]

جامعه‌شناسی ویکی‌پدیای فارسی![ویرایش]

امروز سؤالی در ذهنم آمد که چرا تقریباً هیچ دختری علاقه‌ای به ویکی‌پدیای فارسی نشان نمی‌دهد؟! فکر کنم تعداد کاربران فعال دختر ویکی‌پدیا به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد!(البته من شخصاً احساس کمبود نکردم و فقط این سؤال در ذهنم ایجاد شد!!) اگر اشتباه می‌کنم بگویید. اگر رشته‌ام علوم انسانی بود دربارهٔ این موضوع تحقیق می‌کردم! حسام 17:53, ۸ فوریه ۲۰۰۶ (UTC)

پرسش اصلی این است که چرا از میان این همه وبلاگ‌نویس، کسی علاقه‌ای به مشارکت در اینجا ندارد. محمود 18:00, ۸ فوریه ۲۰۰۶ (UTC)
حدس می‌زنم احساس مالکیت به وب‌نوشت باشد که در اینجا آن احساس را ندارند. حسام 18:02, ۸ فوریه ۲۰۰۶ (UTC)

اولا من از جانب جامعه‌ی وبلاگ‌نویس و به عنوان عضو شورای دبیران کانون وبلاگ‌نویسان ایران اعلام موجودیت کنم!

در ضمن بنفشه از یاران خوب ویکی بود که مقالات بسیار خوب و مهمی نیز اضافه کرد و قرار است هر وقت سرش خلوت شود باز هم به ما کمک کند. او هم دختر است و هم وبلاگ‌نویس! --Arash redcat 23:00, ۸ فوریه ۲۰۰۶ (UTC)

یکی از دلایلش علاقه نداشتن ایرانی‌ها به کار گروهی است. دیگری اینکه اکثراً دوست ندارند در کاری که برایشان منفعت نداشته باشد شرکت کنند. باور کنید این را با گوش‌های خودم شنیدم. وقتی داشتم ویکی‌پدیا را به یک نفر آدم ۲۵ ساله که دانشجو هم بود معرفی می‌کردم، به من گفت آخرش چی به من می‌رسه؟ این حرفش را هم دوستانش تأئید کردند. در مورد خانم‌ها باید بگویم انگار خانم‌ها میانه‌ی خوبی با رایانه ندارند. من به شخصه با چندین برنامه‌نویس آشنایی نزدیک دارم ولی نه من و نه آنها هیچ خانم برنامه‌نویس دیگری را نمی‌شناسیم! البته شاید بشود عدم دوراندیشی را هم به فهرست دلایل اضافه کرد. یوسف


احساس مالکیت و بی‌اعتمادی به سیستم ویکی‌پدیا بخاطر ناآگاهی، از موانع اصلی عدم مشارکت گسترده بلاگرها در اینجا است. ولی با این وجود روند تعداد ویکی‌نویسان مانند یک گلوله برف در حال چرخیدن در سراشیب کوهستان است. ویکی‌پدیای هلندی الان 130 هزار نوشتار دارد ولی 5 سال است که تشکیل شده. ما هم اگر با همین نرخ تصاعدی که تا الان در این یکسال و اندی پیشرفت کرده ایم ادامه بدهیم از آن ارقام هم بالاتر خواهیم رفت و کیفیت کار هم طبعاً مرتباً بهتر خواهد شد. (که تا الان هم همچنان بهتر شده).

--ماني 23:20, ۸ فوریه ۲۰۰۶ (UTC)

من هستما ا ا ا ا!!! نیوشا بلندزاده 18:01, ۱۹ فوریه ۲۰۰۶ (UTC)

نبودن عرصه برای خودنمایی و معروفیت،مالکیت،نظارت،ناآشنایی ما ایرانیان با واژه‌ای به نام بی‌طرفی،نبود منفعت مالی،بی‌پاداش بودن کار در ویکی‌پدیا و...ایرانیان را از ویکی‌پیا دور داشته است.حالا اگر می‌بینید که بانوان کمتری در این طرح همراهی کرده‌اند بیشتر برمی‌گردد به جنبه‌های مردسالارانه جامعه ما که در کل بانوان را از همراهی در هر کار گروهی و جمعی بازداشته است.--Ariobarzan 18:41, ۱۹ فوریه ۲۰۰۶ (UTC)
با سلام. بهتر است اینقدر به خانمها ایراد نگیریم. اتفاقا ایران از نظر مشارکت خانمها در وب رتبه بالایی دارد ولی به نظر من مشکلی در این میان است. متاسفانه اکثر قریب به اتفاق مشارکت کنندگان در اینجا در رشته علوم پایه و یا فنی هستند و خواه یا ناخواه مطالبی را غیر از رشته تحصیلی خود می نویسند و از آنجا که رشته های فنی مطلق هستند و جای شک وجود ندارد لاجرم نوشته های خود را درست و مخالفان را خظاکار می دانند. در حالیکه در علوم انسانی همه چیز می تواند بحث شود. من خودم خواستم در اینجا فعالیت کنم ولی با چنان مقاومت لجبازانه ای مواجه شدم که عطایش را به لقایش بخشیدم. آیا جو دیکتاتوری شرقی در بین ماها وجود ندارد؟

--Democrat 17:50, ۴ مارس ۲۰۰۶ (UTC) با درود به نظر من حظور فعال در ویکی پدیای فارسی زن و مرد نمی شناسد، و تکیه کردن بر این مطلب سبب می شود تا از هدف اصلی آن دور بشویم.

به خاطر اینکه دخترها از بس با کلاسند، با فارسی حال نمی کنند... just english

در ویکیپدیای انگلیسی هم چندان نیستند (و این مختص ایرانیها نیست). محمود ۱۶:۱۳, ۱ مه ۲۰۰۶ (UTC)

'آخه مهم اینه که همون هایی که تو بخش انگلیسی هستند جای بقیه دختر ها رو خالی کردند!!'


هدف اصلی من از آمدن در ویکی پدیا دنبال کردن یک بحث جنجالی و یا مقالات نیست،.... بلکه هدفم انجام پروژه ای مشابه ویکی پدیاست ،... به نظرم شاید مهم نباشه که چه جنسیتی اکثریت جامعه ویکی پدیا را تشکیل می دهند،... چون من خودم تازه با ویکی پدیا اونهم فارسی اش آشنا شدم پس نمی شه گفت که نظرم درسته اما بهتره کمی ژرف تر به این قضیه نگاه کنیم ، به جای اینکه عده ای از آقایون حس مالکیت نسبت به برنامه نویسی و رایانه و... داشته باشند. شاید بحث های مفیدتری هم باشه که به جای اینکه دخترها و پسرها را دو دسته جدا و در دو جبهه روبه روی هم نشان بدهد ، آنها را در یک دسته فعال برای هدف بزرگتری جای بدهد.... با تشکر!سحر یوسفی ۲۰:۵۱, ۴ مه ۲۰۰۶ (UTC) قبل از طرح این موضوع توسط عده‌ای!!! اصلاً این موضوع به ذهن من خطور نکرده بود. آیا واقعا ارزش بررسی در این برهه‌ی زمانی (کدام برهه؟؟!!) را دارد؟
راستی من وبلاگ هم می‌نویسم!!--میثم ۲۲:۲۸, ۴ مه ۲۰۰۶ (UTC)

و اما نظر من: همان طور که دیگران قبلا گفتند، خانم ها معمولا کمتر از آقایون علاقه به کام‌پیوتر دارند (حداقل در مورد من صادق است، گرچه اینترنت باز خوبیم ولی ‌با پیچیدگی میونه ای ندارم. و بسیاری از چیزهایی که در اینجا برای فنی ها آسان است برای من دشوار است. مثلا من هنوز کلید حرف ‌پ را ‌پیدا نکرده ام و هر دفعه آن را ک‌پی می کنم!) دلیل دیگری که باز هم قبل از من گفته شده این است که متأسفانه ایرانی ها روحیه ی کار گروهی را ندارند! نکته ی دیگر این که من خودم کامل گرا هستم، همین امر مرا از نوشتن درباره ی چیزهایی که مطمءن نیستم بازمی دارد. حال فرضا اگر من کامل گرا خودم را راضی کردم(که البته این هم خود مسیله ای برای امثال من است: ترس از کامل نبودن کار!) که مطلبی بنویسم، البته برایم سخت خواهد بود که کسی آن را ویرایش کلی کند (البته اگر حاصل مقاله ای بهتر باشد چه بهتر. ولی اگر من با محتوای جدید موافق نباشم بدون شک ناامید خواهم شد). ولی فکر می کنم این مسیله ای است که همه ی ما با آن درگیر هستیم، ولی اگر بخواهیم به رشد ویکی پدیا کمک کنیم باید با این احساس که در خانم ها قوی تر از آقایان است کنار بیاییم. وگرنه خانم ها در ایران بیشتر از آقایان به کارهای فرهنگ نگاری مشغولند (که البته مسایل مالی نقش مهمی در این زمینه دارند!) به هر صورت جنسیت نباید در اینجا مطرح باشد و من هم باید بر ترس هایم غلبه کنم! --Nimak ۱۴:۵۱, ۳۱ اوت ۲۰۰۶ (UTC)
آموجان قضیه اصلا ربطی با این دلایل ندارد و صرفنظر از اینکه فطری (ژنتیکی) یا اکتسابی (به زعم فروید) باشد، دختر ها با پسر ها فرق دارند! در پروژه های OSDN و FSF، در نویسندگان درافت (فارسی اش چی میشه؟) ها و پروتکلهای اینترنت تقریبا زن وجود ندارد. در حوزه تولیدات مجازی و ناملموس علاقه دختران بسیار کم است (مگر به عنوان ابزار ارتباطی و ارایه شخصی که کارکرد دیگری است) و در ویکی انگلیسی هم چندان حضوری ندارند. ایرناواش ۰۷:۱۵، ۱۱ ژوئن ۲۰۰۷ (UTC)

مقدمهٔ دائرةالمعارف فارسی[ویرایش]

دوستان اگر وقت کردند مقدمهٔ مصاحب بر دایرةالمعارف فارسی را بخوانند (اگر تاکنون چنین نکرده‌اند). همزادپنداری جسارت می‌خواهد ولی همدردی نه! به‌آفرید 07:00, ۱ مارس ۲۰۰۶ (UTC)


دستتون خیلی خیلی درد نکنه[ویرایش]

کاربران جدید[ویرایش]

سلام دوستان من یه طرح داشتم که تمام نویسندگان فارسی ویکی پدیا هر جا که میتونن و دستشون میرسه این سایت رو تبلیغ کنن من که خودم دارم همین کارو میکنم با این که دو روز بیشتر نیست با این سایت آشنا شدم امیدوارم موفق و موید باشید و حتی از گوگل هم بزنید (امتیاز سایت ویکی پدیا در گوگل هم اکنون 8 است در حالی که امتیاز گوگل به خودش 10 هست) موفقیت از آن ماست .

نوروز پیروز[ویرایش]

نمی دنم چرا این صفحه زیاد پیشرفت نکرد، ولی خوب دو تا تبریک نوروز با فاصله دو سال در یک صفحه جالبه، سال خوبی داشته باشید
ئه سا وه بی یه مو، ئه مه پلی، دومبی داکل وه نه مونده ئو دیر نایه وه شونه، ئه تا چیز دره کا بموندنه، ایکه ترنه رزان ره دله، ئه مه سامون ره، ئه مه به نه وار ره، ئه مه وچون ره وسه، تندرسی خامبی، کهی پیلا ره یاد ناکنین --)_|_\\_\ ۲۳:۲۲, ۲۰ مارس ۲۰۰۷ (UTC)


یورو ۲۰۰۸[ویرایش]

سلام دوستان، ظاهرأ انگلستان حذف شد.:-)--کامیار ‏۲۲ نوامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۶:۰۶ (UTC)[پاسخ]

اونم چه حذف شدنی ! اگه مساوی می کرد حذف نمیشد.نیمه اول 2هیچ عقب بود نیمه دوم 2 تازد .اما دقیقه 78 یک گلی خورد آرزو ها به باد رفت.راستی اگه الان کاربر:kaveh اینجا بود کلی به این حرف هامون ایراد میگرفت.مردتنها بحث / ویرایشات ‏۲۲ نوامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۶:۱۳ (UTC)[پاسخ]
چطور،چرا ایراد؟--کامیار ‏۲۲ نوامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۶:۲۵ (UTC)[پاسخ]


فیلم عالی![ویرایش]

نه جایی برای مردان پیر (فیلم) را حتما ببیند! بالاخره نمردیم وپس از سال ها یک کار متفاوت از سینمای آمریکا دیدیم!رضا ‏۵ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۵۸ (UTC)[پاسخ]

از برادران کوئن مگه چیز دیگه‌ای ندیده‌بودید؛ مثل ‎The Big Lebowski، Fargo، یا O Brother, Where Art Thou?‎؟ این‌ ۲ داداش کلاً متفاوتند! :)) Raamin ب ‏۶ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۲:۳۱ (UTC)[پاسخ]
چرا دیده بودم ولی زیاد حال نکرده بودم. ببینید دوست عزیز عجیب است! این فیلم(بر خلاف جریان غالب حال حاضر سینمای آمریکا) نه سکس محور است و نه خشونت مصنوعی در آن موج می زند ، آخر فیلم هم که کاملا فلسفی می شود : در یک کلام شاهکار است...رضا ‏۶ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۲۴ (UTC)[پاسخ]
‍یعنی مثل همه فيلمهای آمريكایی حداقل يك صحنه ی‌ لب گرفتن ندارد؟!--Khakha ‏۶ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۴۰ (UTC)[پاسخ]
اصلا!! من هم از این قضیه داشتم شاخ درمی آوردم! زن توی این فیلم واقعا زن است.رضا ‏۶ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۴۷ (UTC)[پاسخ]
پس واجب شد آن را ببينیم.--Khakha ‏۶ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۵۴ (UTC)[پاسخ]
حتما چنین کنید! حتما!رضا ‏۶ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۰۳ (UTC)[پاسخ]
El Mariachi
جالب برای من این بود که تمام صحنه ها خیلی واقعی ساخته شده بودند. انگاری زمان آنجا متوقف شده. محل فیلمبرداری (Marfa, Del Rio, Eagle Pass, El Paso) در ۲-۳ ساعتی محل زندگی بنده هستند. بیابان برهوت بتمام معنا. البته این روز ها کلی نیروگاه بادی آنجا نصب شده. به هر حال، Marfa همان محل شکار گوزن اول فیلم بود. Del Rio هم مرز لب مکزیک است که رودخانه ریوگراند از آن میگذرد. (محل پرتاب کیف پول). به آن گروه نوازنده ای که داشتند درون مکزیک برای قهرمان زخمی فیلم گیتار میزدند، میگویند El Mariachi. چند تا عکس از آنجا ها دارم که آپلود خواهم کرد.--زرشک ‏۲۱ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۴۷ (UTC)[پاسخ]

این یکی را هم ببینید![ویرایش]

خون به پا خواهد شد را هم ببینید تا مکمل بالایی شود.رضا ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۱۰ (UTC)[پاسخ]

اما من با این یکی زیاد حال نکردم. خیلی یکنواخت بود.--زرشک ‏۲۷ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۳۷ (UTC)[پاسخ]
بجاش، فیلم Kite Runner خیلی بنظرم فیلم زیبایی بود. بعضی وقتا فکر میکنم نکنه آخر و عاقبت ایران هم شبیه اون فیلم بشه.--زرشک ‏۱۱ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۱:۰۳ (UTC)[پاسخ]

پرسپولیس همیشه قهرمان[ویرایش]

تبریک به همه قرمزهای ویکی‌پدیا ♦ مرد تنها ♦ ب ‏۱۷ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۱۸ (UTC)[پاسخ]

پس شما هم قرمزی. :) Raamin ب ‏۱۷ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۳۸ (UTC)[پاسخ]
همین الان که ساعت هشت و بیست دقیقهٔ شب است و من تنها در اتاقم در دانشگاه نشسته‌ام و دارم ویکی می‌نویسم، صدای شیپور قرمزها از خیابان آزادی را می‌توانم بشنوم! مبارکتان باشد! ما که خودمان ملوانی بودیم و تیم‌مان تقریباً سقوط کرد!!! امیرمسعود ‏۱۷ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۵۱ (UTC)[پاسخ]
جای شما (بله! شما دوست عزیز!) خالی ما هم از یک تلوزیون دست جمعی بازی را دیدیم. شیپور قرمز قدیمیم را هم در راه بازگشت به یک وانت پر از پرسپولیسی اهدا کردم! البته نه برای اجر دنیوی! حسام ‏۱۷ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۵۸ (UTC)[پاسخ]

ویکی پارک[ویرایش]

سلام. از تفرجگاه ویکی دیدن کنید. با وجود شما ان شاءالله در آینده بد نمی‌گذرونیم.

ویکی‌پارک --MAX 85 ‏۱۸ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۳۵ (UTC)[پاسخ]

شرون استون در تهران؟!![ویرایش]

ترا به خدا یکی به من بگه این عکس جعلیه!؟--زرشک ‏۲۹ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۵۵ (UTC)[پاسخ]

ظاهرا هیچ منبع موثقی در این باب موجود نیست.--زرشک ‏۳۱ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۰۹ (UTC)[پاسخ]
!It could be here --سندباد ‏۳۱ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۱۶ (UTC)[پاسخ]
آخه شایع شده که در تهران بوده! من یکی که اصلا نمیتونم شرون استون را در تهران تصور کنم. یعنی اصلا از نظر قوانین فیزیکی امکان پذیر نیست!--زرشک ‏۲ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۱۷ (UTC)[پاسخ]


دانلود فایرفاکس در ایران[ویرایش]

ایرانیها بشکل مشکوکی در دانلود فایرفاکس از بسیار از کشورهای جهان پیش افتاده‌اند.♦ مرد تنها ♦ ب ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۰۶ (UTC)[پاسخ]

و اما منبعش! :-) --کامیار ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۱۲ (UTC)[پاسخ]
تشکر--کامیار ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۲۱ (UTC)[پاسخ]
قرار بود رکورد را بزند. تبلیغ‌های فراوانی در ایران انجام شد؛ به حقیقت این‌گونه بود.سقوط رؤیا | ɸ | Ɣ | ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۲۳ (UTC)[پاسخ]
فکر کنم که بدجوری مردم ایران تحت تأثیر قرار گرفته‌اند!سقوط رؤیا | ɸ | Ɣ | ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۲۵ (UTC)[پاسخ]
تحت تأثیر قرار گرفته‌اند یعنی جو گیر شده‌اند؟ ؛-) ‏• Яohaп ٭ ۲۹ خرداد ۱۳۸۷(UTC)
ولی من حس می‌کنم اینکار بصورت رباتی و یا بصورت مشکوک دیگر در حال انجام است♦ مرد تنها ♦ ب ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۳۳ (UTC)[پاسخ]
یک احتمال این‌طوری هم هست که ممکن است حدس زده‌اند که در ایران و برای ایران این‌گونه آمارها کنترل نمی‌شود! سقوط رؤیا | ɸ | Ɣ | ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۵۰ (UTC)[پاسخ]

جام ملت‌های اروپا ۲۰۰۸[ویرایش]

میگم که آلمان برنده شد. :))) Raamin ب ‏۱۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۳۸ (UTC)[پاسخ]

ناسیونالیسم♦ مرد تنها ♦ ب ‏۱۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۳۹ (UTC)[پاسخ]

با اجازه همگی...جام ملت ها یعنی پشم! فقط و فقط تیم فوتبال زنان دانشگاه کانزاس!

اما از شوخی هم گذشته، به تیم زنان اتریش، شکست تیم آلمان را تبریک عرض میکنم ;) [۱][۲]--زرشک ‏۲۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۳۵ (UTC)[پاسخ]


ترکیه و آلمان در نیمه‌نهایی! :)) Raamin ب ‏۲۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۳۲ (UTC)[پاسخ]

خنده هم داره! حسام ‏۲۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۳۸ (UTC)[پاسخ]
فضولی! ایران نیمه‌نهایی بود بیشتر خوشحال بودید یا آلمان؟! ‏• Яohaп ٭ ۳۱ خرداد ۱۳۸۷(UTC)
ما که طرف‌دار ترکیه و ترک‌ها هستیم.روی آلمانی ها را هم کم خواهیم کرد♦ مرد تنها ♦ ب ‏۲۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۳۷ (UTC)[پاسخ]
ناسیونالیسم! ‏• Яohaп ٭ ۳۱ خرداد ۱۳۸۷(UTC)
ایران؟ نیمه‌نهایی کجا؟ Raamin ب ‏۲۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۴۰ (UTC)[پاسخ]
کلاً. هر جایی. جام جهانی خوبه؟ ‏• Яohaп ٭ ۳۱ خرداد ۱۳۸۷(UTC)
راستی حیف شد این پرتغال رفت. تازه ما داشتم رونالدو نگاه می‌کردیم ؛-) حالا باید دویدن‌های بالاک را ببینیم. خسته‌کننده است ‏• Яohaп ٭ ۳۱ خرداد ۱۳۸۷(UTC)
کلاً؟ آلمان! از بالاک خوشتون نمیاد؛ بشینید پودولسکی را نگاه کنید! :)) Raamin ب ‏۲۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۴۸ (UTC)[پاسخ]
ایران. کلاً‌ و جزئاً ایران. پرچم ایران ما که طرفدار ایرانیم هر جا که بخواهد باشد. حیف، پس در این‌جا هواخواه ایران کسی نداریم؟--ماني ‏۲۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۵۶ (UTC)[پاسخ]
ای‌بابا! رفقا رو دست کم گرفتید شما. همگی کلاً و جزئاً ایرانند مگر اینکه خلافش ثابت شود! ‏• Яohaп ٭ ۳۱ خرداد ۱۳۸۷(UTC)
فعلاً که کلاً-اش پیش دوستان مثل این‌که شده ترکیه و آلمان و ...!--ماني ‏۲۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۰۶ (UTC)[پاسخ]

به‌به! هلند هم پَر! :))) Raamin ب ‏۲۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۴۳ (UTC)[پاسخ]

و اسپانیا در نیمه‌نهایی! :) Raamin ب ‏۲۲ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۲۲ (UTC)[پاسخ]

آلمان؛ فیناااااال! :)) Raamin ب ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۵۰ (UTC)[پاسخ]

آلمان خوش‌شانس‌ترین تیم دنیاست! ♦ مرد تنها ♦ ب ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۵۵ (UTC)[پاسخ]
شانسی بود:)) نه! خب بالاخره بد هم بازی نکردن!--ماني ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۵۶ (UTC)[پاسخ]
بله؛ حتماً شانسی بود! البته ترکیه هم بدشانس‌ترین تیم دنیاست. ‎NOT!‏ ‎:P‏ Raamin ب ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۵۸ (UTC)[پاسخ]
با خوش شانس مخالفم. آلمان یکی از حرفه‌ای‌ترین تیم‌های دنیا است و دلیل موفقیت آنها نظم مثال‌زدنی آنها و داشتن روحیه‌ قهرمانی و اعتماد به نفس فوق‌العاده‌شان می‌باشد. به نظر من آلمانی‌ها منظم‌ترین مردم دنیا حتی از لحاظ نظام فکری می‌باشند و همین است که اتفاقات تلخی حتی مثل نابودی در جنگ باعث نابودی ملتشان نشده‌است. تحسین‌برانگیزند!--کامیار ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۵۹ (UTC)[پاسخ]
فقط یک دقیقه کم آوردند، وگرنه از اون گل‌های دقیقه آخر باز هم می‌زدند.--ماني ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۰۰ (UTC)[پاسخ]
ترکیه تا همین جا هم خدا خیلی یارش بوده‌است!--کامیار ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۰۱ (UTC)[پاسخ]
به کامیار: پیشنهاد می‌کنم چند سالی از نزدیک با این نظم خشک و ماشینی آلمانی به‌سر ببرید بعد مشتاق خواهم بود پیام‌های شما را پس از آن بخوانم:)--ماني ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۰۳ (UTC)[پاسخ]
به مانی: مردم را بی‌خودی نترسانید؛ از کجا این‌ها را می‌گویید؟ خودتان شخصاً تجربه دارید؟ Raamin ب ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۰۵ (UTC)[پاسخ]
به مانی:چند تن از دوستان خوبم سالهاست که لذتش را می‌برند ولی نمی‌دانم چرا از لذت بردن خسته نمی‌شوند و برنمی‌گردند! ;-) اگر طالب طاووس هستید باید جور هندوستان را بکشید. موفقیت و پیشرفت نظم می‌خواهد. سخت است ولی لازم است :-)--کامیار ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۰۷ (UTC)[پاسخ]
به رامین: هم خودم هم فامیل‌هایم. تمام همسایه‌های آلمان هم البته همین را می‌گویند. البته عمومیت دادن همیشه غلط است ولی شخصاً با نظم و خشکی بی‌انعطاف و شدید مخالفم، حالا می‌خواهد نظم آلمانی باشد یا جای دیگر. هر چیزی زیادی‌اش خوب نیست.--ماني ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۰۹ (UTC)[پاسخ]
به کامیار: انتقاد به خشکی آلمانی‌ها به معنی تأئید آشوب ایران نیست. برای همین است که دوستانتان برنمی‌گردند. ولی: آواز دهل شنیدن هم از دور خوش است. موافقم که نظم و اخم و تَخم پیشرفت مادی می‌آورد ولی عوارض جانبی و روحی آن هم برای جامعه چنان شدید است که توضیحش کار ساده‌ای نیست. "پیشرفت" فقط مادی نیست. خیلی جاها "پیشرفت" مادی باعث قهقرای اخلاقی و روانی شده‌است. بحثش طولانی است. می‌ماند برای زمانی که اگر حضوری دیدار داشتیم.--ماني ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۱۲ (UTC)[پاسخ]
نظم در تفکر و ادارهٔ جامعه نوعی سیستم می‌باشد. افراد در درون خودشان و زندگی شخصیشان می‌توانند هر طور دوست دارند باشند ولی برای ادارهٔ درست کارها نظم حتی از خشک‌ترین مدلش نیاز می‌باشد. البته این نظر من است. با توجه به اینکه همهٔ ما دوستان و وابستگان بی‌شماری در خارج از ایران داریم و امکان مقایسه و پرس و جو برایمان محیا می‌باشد بنا به کشف اینجانب تمام دوستان همگی بر این اعتقاد بودند که آلمان بنا به دلایل بیشماری بهترین کشور اروپا برای زندگی و کار می‌باشد. البته از این نکته هم نگذریم که آنها تمام ممالک اطراف را هم دیده‌اند و مقایسه داشته‌اند. حتی یکی از دوستانم که بیش از ۱۰ سال است در آلمان و در مونیخ به سر می‌برد در کمال ناباوری من آلمان را به آمریکا ترجیح داد و بعد از چند ماه بازگشت!!. به هر حال انسان‌ها متفاوتند. من خودم آنقدر در این بی‌نظمی منحصر به فرد ایران دست و پا زده‌ام که خشک‌ترین منظم‌ها را به راحتی می‌پذیرم.--کامیار ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۲۲ (UTC)[پاسخ]
مانی جان باید اینطور تحلیل کنید که آیا کشورهایی که این نظم را نداشته‌اند آیا دچار سقوط و انحطاط اخلاقی نشده‌اند؟!! والا ما که هر روز به مرز خط قرمزها نزدیک‌تر می‌شویم و در بعضی موارد از خط هم رد شده‌ایم بدون پیشرفت مادی!! بگذریم که بحث از فوتبال خارج‌شد.--کامیار ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۲۷ (UTC)[پاسخ]
جالب است. تجربه خودم و همه کسانی که من می‌شناسم از کشورهای این‌طرف درست برعکس بوده. می‌توانم تصور بکنم که شما از افراط آشوب ایران مشتاق پناه بردن به تفریط آلمان هستید ولی از منی که نیمی از عمرم را در آن‌ور و نیمی را در این‌ور به‌سر برده‌ام (هلند هم فرق زیادی با آلمان ندارد) بشنوید که افراط و تفریط آخرش نتیجه خوبی ندارد. این نظم این‌جا آسایش به‌وجود می‌آورد (و همین آسایش است که دوستانتان درباره‌اش گفته‌اند) ولی خوشبختی و شادی مفهومش با آسایش فرق دارد. این‌جا همه آسایش دارند ولی آدم واقعاً خوشبخت و شاد را در کشورهایی که به شهر ماشین تبدیل شده‌اند نباید جست. در همان ایران آشوب‌زده ما هنوز هم هزار برابر عاطفه بیشتر حضور دارد تا در این برهوت عاطفی شمال اروپا. این‌جا خیلی‌ها زورشان می‌آید به آدم سلام کنند. سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است ... قصه‌ای است طولانی. باشد برای مجالی دیگر. دوستدار.--ماني ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۳۲ (UTC)[پاسخ]
فکر کنم اندکی احساس نوستالژیکی پیدا کردید نسبت به ایران!سقوط رؤیا | ɸ | Ɣ | ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۳۵ (UTC)[پاسخ]
به مانی:بله شاید دلیلش همین باشد. شاید اگر به نیمهٔ راه برسند تصوری دیگر بکنند. به هر حال هنوز شور و شوق جوانی دارند و دور و برشان شلوغ است شاید چندی دیگر بعد از فارغ‌شدن از برآورده‌شدن نیازهای مادی و اندکی معنوی و ... دوباره به آغوش وطنشان بازگردند که بسیار هم محتمل می‌باشد.--کامیار ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۳۸ (UTC)[پاسخ]
به سقوط رؤیا: نه. ایران زیاد رفته‌ام این مدت. می‌دانم چه دردسرهای جانکاهی دارد و می‌دانم که اگر بروم چند وقت بمانم باز هم می‌زنم بیرون، ولی داریم کلی روی سیستم‌های جامعه‌ها حرف می‌زنیم. به نظر من جوامع شمال اروپا را نمی‌شود جامعه نامید. این چیزی که این‌جا اسمش را گذاشته‌اند جامعه، مجموعه‌ای است از انسان‌های ایزوله و فردگرا که در یک سیستم منظم ماشینی و کارآمد، کنار هم چیده شده‌اند. بیشتر یک دستگاه خشک پیشرفته است تا یک جامعه انسانی. باز هم می‌گویم، این به معنی تأئید هردمبیل ذله‌کننده ایران نیست. ولی در دنیا جاهایی هست که جامعه‌ها بین عاطفه و انسانیت و نظم لازم تعادل بهتری دارند. شمال اروپا جزو آن مناطق نیست.--ماني ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۴۱ (UTC)[پاسخ]
به کامیار: شاید. هر دوره حالت دیگری را با خود می‌آورد. من سال اول که از ایران آمده بودم خواب می‌دیدم که برگشته‌ام ایران و عرق‌کرده و وحشت‌زده از خواب می‌پریدم و وقتی می‌دیدیم این‌ور آبم از خوشحالی زمین را بوس می‌کردم. پدر ما و نسل ما در ایران در آمد.--ماني ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۴۴ (UTC)[پاسخ]
آخ آخ نگو آقا. نگو. من بمدت ۴ سال پس از خروجم از ایران همین خواب را شبها می دیدم و با وحشت از خواب می پریدم. ۴ سال. کارم هم به روانپزشک کشید! به من گفت دلیلش این است که شما از ایران فراری بوده اید و آرزوهایتان را در اینجا قرار داده اید، درحالیکه از نظر عاطفی به ایران وابسته اید.--زرشک ‏۲۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۲۳ (UTC)[پاسخ]
مال من چند ماه اول بود. بعد، ۶-۷ سال اصلاً‌ کاری به ایران نداشتم، بعد دوباره فیلَم یاد هندوستان کرد. اینترنت که آمد تازه دوباره با ایران تماس پیدا کردم.--ماني ‏۲۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۲۹ (UTC)[پاسخ]
از جاهای دیگر که اینگونه نیستند می‌توانید مثالی بزنید؟مثلاً آمریکا و یا کانادا و یا استرالیا، اسپانیا و ... ؟ متشکر می‌شوم. اندکی برایم مهم است بدانم که کجا هنوز روح انسانی همراه با نظم اداری و فرهنگی وجود دارد.--کامیار ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۴۶ (UTC)[پاسخ]
باز یک تجربه شخصی: مردم آمریکا با مردم آلمان قابل مقایسه نیستند! من حقیقتا حاضرم به ایران تبعید شوم تا بخواهم در کشوری زندگی کنم، که همسایگانم از من متنفر باشند و یا دارای خلق و خوی فاشیستی! :-) --سندباد ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۵۸ (UTC)[پاسخ]
یک تجربه شخصی دیگر: شخصی که در خارج از ایران به مدت طولانی زندگی کند و درآنجا جا بیافتد، هرگز نتواند دوباره به ایران و محیط های مانند آن برگردد و زندگی کند. شاید یکی دو هفته به عنوان توریست برود، اما برای زندگی هرگز نتواند! همین افرادی که در ماهواره صبح تا شب ایران، ایران می کنند، مطمئن باشید که بیش از چند ماه در ایران دوام نخواهند آورد و پس از چندی به کالیفرنیای عزیز باز خواهند گشت. --سندباد ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۵۱ (UTC)[پاسخ]
زنجان ♦ مرد تنها ♦ ب ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۴۹ (UTC)[پاسخ]
ای ول! :))--زرشک ‏۲۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۲۳ (UTC)[پاسخ]
تا آنجا که به یاد دارم زنجان کشور نبوده‌است و اتفاقاً در ایرانی می‌باشد که بالاتر صحبت از اوضاعش شد.--کامیار ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۵۲ (UTC)[پاسخ]
♦ مرد تنها ♦ ب ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۵۳ (UTC)[پاسخ]

گرامیان! بحث را کامل عوض کرده‌اید! topic چیز دیگری هست ها. Raamin ب ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۵۳ (UTC)[پاسخ]

رامین با نظم آلمانی آمد. :-)--کامیار ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۵۸ (UTC)[پاسخ]

به کامیار: این چیزهایی که تجربه شخصی‌ام بوده یا تجربه دوستان (البته به دقت تجربه کسانی که خودشان مدت طولانی در آن کشورها زندگی کرده باشند نمی‌شود) اینهاست، البته این‌ها کلی‌گویی و عمومیت دادن است و هیچ‌وقت شامل همه افراد یک کشور نمی‌تواند بشود، ولی خب «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها»: آمریکایی‌ها رفتار اجتماعی‌شان مؤدب‌تر و خوشروتر از شمال اروپایی‌ها است. احترام زیادی می‌گذارند و همیشه با ادب و خوشرویی جواب می‌دهند. ولی گفته می شود که دوستی‌هایشان در کل سطحی است و آخرش نمی‌توانی روی کمک‌های جدی خیلی‌ها حساب کنی. رابطه‌ها هم در کل یک کمی مصنوعی است. کانادا می‌گویند یک مقدار از این نظرها بهتر است و مصنوعی بودن اوضاع مقداری کم‌تر از آمریکاست. در آمریکای شمالی کلاً‌ چون مهاجرتی است این مزیت وجود دارد که می‌توانی از نظم آن‌جا بهره‌مند بشوی و در جمع ملیت خودت یا دوستان مهاجر خودت زندگی کنی. ایتالیا هم روابط اجتماعی‌اش پرشور و شلوغ و دوستانه است ولی برای این‌که بتوانی دوستان واقعی و صمیمی داشته باشی باید وارد جمع چندنفره و بسته دوستان بشوی که سخت فرد جدیدی را به جمعشان راه می‌دهند. برای وارد شدن به یک حلقه معتمدان و دوستان راه سختی را باید گذراند ولی اگر وارد بشوی از نظر عاطفی تأمین می‌شوی. در شمال اروپا این حلقه دوستی و صمیمیت معمولاً یک حلقهٔ دونفره یا فوقش سه‌نفره و اغلب تک‌نفره! است. امروزه هم که خیلی‌اش «حلقه دوستان مجازی و آن‌لاین» است. اسپانیا مخصوصاً جنوبش، شنیده‌ام تعادل بهتری دارد نسبت به ایتالیا. دوستی‌ها و صمیمیت‌های واقعی به سختی ایتالیا نیست و حتی نظم اجتماعی آن هم از ایتالیا بیشتر است. ایتالیا تا استخوان مافیایی است. یونان هم مردم خیلی خوب و مهربانی دارد. شباهت بسیاری به ما دارند. نظمش هنوز خیلی ناقص است و برخوردهای اداری‌شان مثل ایران است ولی در کل بی‌نظمی‌اش در سطح قابل تحمل انسانی قرار دارد. برزیل و آرژانتین هم اگر جای خوبش بیفتی و پول کافی داشته باشی خوب است. از اروپای شرقی و استرالیا بی‌خبرم. این‌ها البته همان‌طور که گفتم کلی است.--ماني ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۰۶ (UTC)[پاسخ]

تشکر از راهنمایی! من هم به شخصه آمریکای شمالی را ترجیح می‌دهم.--کامیار ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۱۳ (UTC)[پاسخ]
خواهش. امیدوارم هرجا که هستید موفق باشید.--ماني ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۱۵ (UTC)[پاسخ]

بازی اسپانیا و روسیه که تا الآن اصلاً به‌پای بازی دیشب آلمان و ترکیه نمیرسه؛ ضمن این‌که قطعی پیاپی جهانی برنامه هم محشر بود و به هیجان اضافه کرده‌بود؛ همهٔ دنیا سرکار گذاشته شده‌بود!! ‎:D‏ Raamin ب ‏۲۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۰۴ (UTC)[پاسخ]

آلمان قهرمانه، ۲-۱ از اسپانیا (فعلا که روسیه رو سوراخ کرد) می‌بره. سر گل‌های آلمان پیش‌بینی نمی‌کنم (خدا کنه یکیشو بالاک بزنه)، ولی گل اسپانیارو فرناندو تورس می‌زنه (امیدوارم)!!!! حیف که مجبورم طرف‌دار آلمان باشم (راستشو بخواهین بازی قبلی را شانس آوردن)!

و: اسپانیا و آلمان در فینال! به امید دیدن یک بازی قشنگ. :) Raamin ب ‏۲۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۳۷ (UTC)[پاسخ]

آلمان قهرمان میشه‌ه‌ه‌ه--کامیار ‏۲۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۴۲ (UTC)[پاسخ]
نشد! :(
آلمان باخت؛ اسپانیا برد، و به‌حق. Raamin ب ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۳۰ (UTC)[پاسخ]

فقط همه ببینید.بزرگی یک انسان یک هموطن ! یک الگو را !♦ مرد تنها ♦ ب ‏۲۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۰۷ (UTC)[پاسخ]

و همچنین این :-) --سندباد ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۱۸ (UTC)[پاسخ]
به راستی که دستیابی ایرانیان دانشمند و فرهنگی به پایه‌های برتر مایه افتخار همهٔ ایرانیان است.--ماني ‏۲۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۴۷ (UTC)[پاسخ]
من نتونستم فیلمش را ببنیم ولی تا آنجایی که من اطلاعاتم قد می‌دهد اول رییس پروژه فضایی ساخت روح و فرصت بوده که قرار بود در مریخ به مدت سه ماه تحقیقات کنند ولی تا سه سال فعالیت می‌کردند چون آقای فیروز نادری یه طوری ساخته بود که بیشتر دوام بیاورند و خیلی جالب آنها را اداره می‌کرد خیلی جالب است یکی خاطراتش را نقل کنم:
یکی از دلایل کاهش عمر فضاپیماها نشستن گرد و خاک بر روی باتری‌های خورشیدی است که از ورود نور جلوگیری می‌کند ولی می‌دونید نادری چی کار کرد خیلی جالبه از زیر توفان‌هایی که بین ارتفاع یک تا ۳ متری می‌وزند رد کرد نتیجه‌اش جالب ود شدت فعالیت باطری‌ها از ۳۰درصد رسید به ۹۰ درصد

برای همین دیگه رییس اجرایی جی‌پی‌ال شد (حدودا دو سال پیش)امیرΣυζήτηση ‏۲۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۳۳ (UTC)[پاسخ]

من در اخبار این جا ندیدم که نامی از او برده باشند و یا بگویند که کار یک ایرانی بوده. حتی باهاش مصاحبه هم نکردند(از دست رسانه‌های غرب). فکر کنم فقط خود ایرانی‌ها و اون افرادی که در ناسا کار می‌کنند، خبری از وجود همچین فردی دارند :(-- BlueDevil بحث ‏۲۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۴۸ (UTC)[پاسخ]
نه، تو آسمان شب چند بار باهاش مصاحبه تلفنی کردند.توی چند کنفرانس‌هایی که بودم خود امین تفرشی و پوریا ناظمی ازش صحبت کردند امیرΣυζήτηση ‏۲۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۴۹ (UTC)[پاسخ]

شرط‌بندی به روش ویکی‌پدیا[ویرایش]

همانطور که می‌دانید امشب فینال جام ملت‌های اروپا می‌باشد و به نظرم جالب است طرفداران دو گروه بیایند و روی تیم مطبوعشان شرط‌بندی کنند. جریمهٔ باخت را هم ویرایش یکی از داغون‌ترین مقالات مهم ویکی‌پدیا در نظر بگیریم. هر گروه که باخت در غالب یک کار گروهی آن مقاله را ویرایش می‌کند، موافقید؟کی می‌بره؟

من شرط می‌بندم روی ...! ‎;P‏ Raamin ب ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۱۵ (UTC)[پاسخ]
بازنده‌ها چی کار کنن پس؟ :)--کامیار ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۴۵ (UTC)[پاسخ]
بازنده‌ها یکی ۳۰ تا مقاله رده‌بندی کنند! :-) وحید ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۵۹ (UTC)[پاسخ]

درود من امروز برای اولین بار رو ویکی اومدم. گفتم یه شرط بندی بکنم. نتیجه مسابقه که معلوم المان می بره. البته ناگفته نمونه که این بازیای امسال پر از سورپریز بودآذرفش ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۵۵ (UTC)[پاسخ]

به نظرم تمیزکاری مقاله آفریقای جنوبی/ترجمه خوبه ،ییا یکی دوتای مقاله داغون‌تر و البته بلند!--فرزاد خلیفه ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۱۱ (UTC)[پاسخ]
مسلما آلمان ، کلوزه هم گل می زنه (محروم یا مصدوم که نیست؟) آندلس ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۰۴ (UTC)[پاسخ]
ihim!!--فرزاد خلیفه ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۳۵ (UTC)[پاسخ]
رفقا رده‌بندی رو کم کم شروع کنند♦ مرد تنها ♦ ب ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۳۶ (UTC)[پاسخ]
ها‌ها‌ها! شب دراز است و ...--کامیار ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۳۸ (UTC)[پاسخ]
تبریک به اسپانیاییها! من طرفدار آلمان بودم ولی اسپانیا خیلی بهتر بازی کرد. --Asimo ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۴۱ (UTC)[پاسخ]
دیدید شب دراز نیست.حق به حق دار رسید♦ مرد تنها ♦ ب ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۵۱ (UTC)[پاسخ]
دوستان، تبریک. مدت زیادیست اسپانیا را بر یک سکوی قهرمانی ندیده بودیم. اسپانیا حسابی در تنیس هم گرد و خاک بلند کرده. فکر کنم نادال در آخرین تورنمنت اخیر قهرمان جهان هم شد.--زرشک ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۰۶ (UTC)[پاسخ]
خداییش اسپانیا بد بازی کرد دیگه! باید ۵ تا گل می‌زد. فرصت‌های زیادی را گل نکردند. مبارک باشه :-)--کامیار ‏۳۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۰۵ (UTC)[پاسخ]

ایران‌پدیا[ویرایش]

داشتم دور می‌زدم چشمم خورد به یک "دانشنامه ایران" به زبان هلندی در سبک ویکی!--ماني ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۴۰ (UTC)[پاسخ]

یک فیلم خوب دیگر[ویرایش]

دوستان حتما فیلم سایه خیال را ببینند - روی من که خیلی تاثیر گذاشت و احساس می‌کنم بهترین فیلم بعد از انقلاب است که در فضای خفه و اختناق‌آلود دهه ۶۰ ساخته شده و انصافا از بهترین‌های طول تاریخ سینمای ایران نیز هست. موسیقی آخرش معرکه است! [۳] رضا ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۵۵ (UTC)[پاسخ]

قابل توجه بر و بچ راک‌باز![ویرایش]

بالگرد تازه به راک زیرزمینی ایران پیوسته و آلبومشان واقعا جالب است و فضای فکاهی دارد. فکر کنم سبکشان بیشتر به رپ‌کور شبیه است. آهنگ تویوتا کریس‌تی‌دا واقعا بامزه است! [۴] رضا ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۰۷ (UTC)[پاسخ]

ویکی شخصی[ویرایش]

مثل این‌که ویکی‌های شخصی هم در راه است.--ماني ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۱۲ (UTC)[پاسخ]
عجب دل خوشی داره طرف!رضا ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۴۳ (UTC)[پاسخ]
مدیاویکی در عین پیچیدگی ساده هم است. این بر اساس تجربه هفت ساله ام در دنیایی طراحی وب و برنامه های مدیریت محتوا است .مصطفی دانشور ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۰۴ (UTC)[پاسخ]
از تغییرات اخیرش هم پیداست که متعلق به شماست :-) وحید ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۱۹ (UTC)[پاسخ]
بله. به کسی نگومصطفی دانشور ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۰۳ (UTC)[پاسخ]

ویکی پولی![ویرایش]

در پیام خوش‌آمد کاربران تازه در ویکی‌پدیای گیلکی نوشته که هر کس مقاله‌ای در آن‌جا درست کند برای هر مقاله هزار تومان دستمزد به حسابش می‌ریزند. آن پیام خوش‌آمد به این صفحه پیوند دارد. هر کس گیلکی بلده خلاصه نونش تو روغنه!--ماني ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۳۷ (UTC)[پاسخ]

ولی مثله اینکه خیلی موفق نبوده راستی فکر کنم گفته بود حداقل واریزی هزار تومان ! هر مقاله صد تومان♦ مرد تنها ♦ ب ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۴۶ (UTC)[پاسخ]
درسته من ریال را با تومان اشتباه گرفتم.--ماني ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۲۵ (UTC)[پاسخ]
۲« تا ویرایش، ۳ تا ربات کاری، ۲ تا هم نوشابه قبلا داشتی...»Pastorals2007 ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۳۹ (UTC)[پاسخ]

خوانندهٔ محبوب من در افتتاحیه المپیک ۲۰۰۸[ویرایش]

سارا برایتمن؛ دوئت؛ همین الآن! :)) Raamin ب ‏۸ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۰۴ (UTC)[پاسخ]


جکی چان خواننده!! :))) Raamin ب ‏۸ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۱۲ (UTC)[پاسخ]

بارش شهابی برساووشی[ویرایش]

دوستان علاقه‌مند به نجوم آماتوری بامداد سه‌شنبه ( به وقت ایران ) می‌توانند شاهد بارش شهابی برساووشی باشند.منشا ایجاد شهاب‌ها برخورد زمین با باقی‌ مانده‌های دنباله‌دار سوییفت تاتل است. برای امسال پیش‌بینی شده بین ۵۰ تا ۱۰۰ در ساعت رویت شود. وحید ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۴۹ (UTC)[پاسخ]

باز هم المپیک[ویرایش]

میگن بازی بسکتبال بین چین و آمریکا پربیننده ترین بازی تاریخ ورزش بوده.[۵] و خداییش بازی خیلی زیبایی بود بنظرم. کم پیش میاد ستاره های ان بی ای زیر یک سقف در یک تیم با هم از نظر اخلاقی کنار بیان. شاید بخاطر حضور جرج بوش در رختکنشون بود![۶][۷]

بوش توی مسابقات شنا که واسه خودش یه پا تماشاچی شده بود. وقتی مایکل فلپس مدال طلا را گرفت از خوشی به وجد اومد.[۸] فقط یک شیپور کم داشت![۹] ما اینجا از تلویزیون می دیدیم که چطور حتی به تیم شنای زنان هم حال داد![۱۰]

ولی فکر کنم با تیم ملی والیبال از همه بیشتر حال کرد!--زرشک ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۳۴ (UTC)[پاسخ]

[۱۱]

داره از بین می‌ره - برای کی مهم است؟ شاید هم تو فکر هستن بکوبنش جاش برج لانه زنبوری نفرت‌انگیز بسازن چون سود داره. تف به فرهنگ نفرت‌آور و مادی این روزهای ایران... دوستانی که می‌تونن برن برای الوداع هم که شده یک نگاهی بهش بکنن...رضا ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۵۱ (UTC)[پاسخ]

اینا البته همش تقصیر آمریکا و اسرائیله ;) بقول امام راحل، هر چه فریاد دارید سر آمریکا بکشید!--زرشک ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۰۱ (UTC)[پاسخ]

ایران در المپیک[ویرایش]

به نظر شما دوستان ایران این دوره چند تا مدال میگیره؟ من فکر کنم 7 تا ! تا نظر بقیهچی باشه؟!علی رجبی ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۰۸ (UTC)[پاسخ]

برای ایران گمانم چیزهای مهمتر از مدال هم وجود دارد (مثل دفاع از «ارزشهای انقلاب»). مثلا یکیش مراقب بودن برای روبرو شدن با یک ورزشکار اسرائیلی، و بعد انصراف دادن از بازیها است، با این فکر که عزت و احترام برای خود خریدیم. :) یکی دیگرش هم اینه که چطور حضور زنان را در اینجور جاها به حداقل میشه رسوند، چون بقول امام جمعه مشهد، حضورشان حتی فقط بعنوان پرچمدار ایران هم که شده مخالف ارزشهای انقلاب است.[۱۲][۱۳]--زرشک ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۳:۰۹ (UTC)[پاسخ]
به گمانم نخستین المپیک بدون مدال را برای ایران به چشم خواهیم دید. البته به شرط اینکه ورزشکاری با یک مدال برنز ضدحال نزند!--آبتین ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۴۹ (UTC)[پاسخ]


ایران‌شناسی[ویرایش]

آزمون شناخت ایران در نشنال جیوگرفیک.--ماني ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۴۰ (UTC)[پاسخ]

من ۸ از ۱۰ شدم! :-) --سندباد ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۵۴ (UTC)[پاسخ]
منظورم ۶ از ۸ بود. :-) سندباد ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۲۱ (UTC)[پاسخ]
۱۰نمره‌ای نیست که!؟ فقط ۸تا سوال داره. من ۶۳ شدم.--Taranet ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۱۲ (UTC)[پاسخ]
آفرین بر خودم! 8 از 8 شدم. به این میگن نارسیسم مزمن! علی رجبی ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۳۰ (UTC)[پاسخ]

آن آزمون برای غیرایرانیان است. احتمالاً فرض کرده‌اند که برای ایرانیان پاسخ این سؤالات بدیهی است. Alefbet ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۴۱ (UTC)[پاسخ]


تهاجم فرهنگی از نوع MTV عربی[ویرایش]

عرب‌های دیروز و عرب‌های امروز! :-) --سندباد ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۱۵ (UTC)[پاسخ]

اما سندباد جان، خداییش
their music is pretty dam good! I mean, you have to admit that works like this totally kick ass!
من حتی این روزها از رادیوهای آمریکایی آهنگهای Arabic-Reggae-Fusion (!) می شنوم! (sample)--زرشک ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۰۱ (UTC)[پاسخ]
عرض به حضورتان که بعضی آهنگ های عربی واقعا قشنگ هستند. همین آهنگ عمرو دیاب را من ۸-۹ سال پیش در سی.دی پلیر ماشین دوست دختر وقت که از اهالی رومانی بود کشف کردم! :-) واقعا هم آهنگ باحالی است. راستی این عمرو دیاب کارش بالا گرفته! این تبلیغ پپسی را دیدید؟ :-) --سندباد ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۵۱ (UTC)[پاسخ]

من اهل موسیقی نیستم. ولی خب گاهی می‌شنوم. موسیقی و کلیپ‌های عربی و ایرانی را با هم مقایسه کنم مثل مقایسه سند باد می‌شود. هر بار هم که من یک آهنگ قشنگ فارسی شنیدم. کپی یک آهنگ اروپایی یا ترکی یا عربی بود!--همان ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۲۷ (UTC)[پاسخ]

جالب بود...اما توجه کنید که ایرانیان امکانات و آزادی آهنگ سازی آنها را ندارند...ایرانیان آمریکا آزادی دارند بودجه ندارند ایرانیان داخل هم نه آزادی دارند نه بودجه...--iroony ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۳۷ (UTC)[پاسخ]
ایرونی گرامی، اگر زندگی نامه خوانندگان مشهور روز آمریکا را مطالعه کنید، خواهید دید که ۹۹ درصدشان، اوایل یا توی مک دونالد ساندویچ درست می کردند، یا از طریق کار در کارواش، لباس فروشی و یا حتی دلالی مواد مخدر... امرار معاش می کردند. به نظر من در آمریکا اگر کسی زمینه و پشت کارش را داشته باشد، همچون انوشه خلیلی می تواند در دنیای موسیقی آمریکا چنین خودش را نشان دهد. مشکل خوانندگان نسل اول مهاجر، ندانستن زبان است. ویلا نسل دوم و سوم ایرانیان در آمریکا واقعا کارشان درست است. سندباد ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۰۵ (UTC)[پاسخ]
منظوره من اسپانسر خوب بود من در ترانه های ایرانیان مقیم آمریکا نوآوری و هزینه ای ندیدم اکثرا کارهایشان یا بازخوانی همان ترانه های قبلی است یا به دل جوانان امروز نمیچسبد و یا هنوز تم آهنگها دهه گذشته را دارد یا رنگ و بوی غربی دارد تا ایرانی همین است که در بسیاری از نظر سنجی ها خواننده هایی چون چاوشی و محسن یگانه که حداقل تحصیلات آکادمیک در رشته موسیقی دارند از بسیاری از خواننده به قول معروف آنور آبی که تازه با وزارت ارشاد و صد ارگان دیگر سر و کله نمیزنند پیشی میجویند..به نظر یک مشکل خواننده های ایرانی آمریکا این است که در کارشان حرفه ای نیستند و تفننی میخوانند..--iroony ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۱۶ (UTC)[پاسخ]
ضمنا این حرفهای دوستمان ایرونی را هم قبول ندارم. این جور چیزا به پول و امکانات ربط مستقیمی ندارد. مگر گروه میرا (یا باراد یا پژواک یا کیوسک یا اوهام) که آهنگهای خفنی مثل این یا این یا این در ایران ساختند، چه داشتند؟ یا لاله پورکریم خودمان که برنده ۳ جایزه گرمی در سوئد شد مگر غیر از یک مهاجر بود؟ ایران مشکلش اینه که نمایش موسیقی در ملا عام و در جایی مثل تلویزیون غنا است، و اصلا شرعا ایراد داره. یعنی اصولا موسیقی اساساً با دیدگاه نظام ایران یه جورایی در منافات است. تا حالا چند دفعه دیدین صداوسیما یک کنسرت راک پخش کنه؟ یک دفعه هم شده؟--زرشک ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۱۷ (UTC)[پاسخ]
صداوسیما یک کنسرت راک پخش کنه؟ شما حالتون خوب بوده وقتی اینو نوشتین؟ تلویزیون ایران موسیقی کلاسیک رو پخش نمیکنه. سازها هم مگر به طور اتفاقی و از دور نشون داده بشن. مقامات فرهنگی ایران موسیقی راک رو مال گروه های شیطان پرست میدونن. پارسال که چند تا از خواننده های جوان یکی از این گروه ها (چون موسیقی دنیال نمیکنم اسماشون یادم نیست) که اتفاقن کارای قشنگی داشتن رو بازداشت کردن اتهامی که تو تمام روزنامه ها نوشته بود، محفل شیطان پرستان بود. توی برنامه هایی که تلویزیون از آقای حسن بلخاری استاد فلسفه هنر درباره بنیادگرایی مسیحی پخش می کرد و گروههای شیطان پرست هم ربط داده شده بود به بنیادگرایی مسیحی دقیقا یادمه از موسیقی راک به عنوان جنبش هنری شیطان پرستان نام برد و اونجا صحنه هایی از کنسرتاشون پخش شد....--همان ‏۱۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۱۵ (UTC)[پاسخ]
  • نمونه غیرسینمایی اش هم مرجانه ساتراپی است. دختر یک خانواده روشنفکر ایرانی که در طول اقامتش در هلند در برهه ای مجبور شد برای چندین ماه، شب ها را در خیابان بخوابد و از سطل آشغال غذا پیدا کند. ولی همان مرجانه فقیر و تنها نه به فساد کشیده شد و نه در خیابان مورد اذیت و آزار قرار گرفت. سیستم آن مملکت این شانس را به وی داد تا بتواند خودش را بالا بکشد، نقاشی کند، کتاب بنویسد، انیماتور شود، فیلم ساز شود و در نهایت از برندگان جشنواره فیلم کن و نامزد جایزه اسکار! در جوامع آزاد، کسی که عرضه داشته باشد، خودش را بالا می کشد، حال چه ایرانی باشد، چه افغانی (زلمای خلیلزاد) و یا سیاه پوست بی پدر آمریکایی (باراک اوباما). --سندباد ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۳۷ (UTC)[پاسخ]
موسیقی که صد در صد با دیدگاه نظام منافات دارد و یک نوع دهن کجی به نظام برداشت میشود و با آن مبارزه هم میشود و اگر نشو آنقدر سنگ اندازی میشود تا از پای بیفتد..مثال فیلم سنتوری مثال خوبی بر این ادعاست....کسایی که از ایران رفتند و به جایی رسیدند هدف داشتند...موسیقی به مسائل مالی بسیار وابسته است یک آهنگ ساز خوب یک تیم خوب برای مونتاژ و صدا برداری و حتی یک ترانه سرای مجرب پول میخواهند و حتی برای ساختن یک شوی تصویری هزینه لازم است...در ایران که هیچ این فعالیتها جزو فعالیتهای زیرزمینی و پنهانی محسوب میشود و اکثر خوانندگان دلی کار میکنند...آن مثالهایی هم که دوستان فرمودند در قیاس با خواننده های عرب و ترکیه ای هم حرفی برای گفتن ندارند.....اما موضوع خوانندگان خارج از کشور فرق دارد اینکه کسی که در خارج جرپزه داشته باشد به جایی میرسد که مشخص و واضح است اما اینکه چرا خوانندگان ایرانیخارج از کشور توفیق آنچنانی بجز چند مورد ندارند این است که حرفه ای نیستند و دوم اینکه از جامعه و حال و هوای ایران دور هستند...اما اگر حرفه ای باشند میشوند علی گیتور....--iroony ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۳۶ (UTC)[پاسخ]
ایول مقایسه! راک و دی‌جی‌ علی خال‌تور! دوست من موسیقی که زرشک منظورش است بیشتر گروهی بوده و نه خواننده محور مثل هایده و معین و ابی و این جور خزعبلات و اصولا با جفنگیات کاباره‌ای عرب و ترک زمین تا آسمان متفاوت است.رضا ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۴۵ (UTC)[پاسخ]
من دی جی علی را با کسی مقایسه نکردم!! در مورد موفقیت خواننده های خارج از ایران صحبت میکردم که اگر حرفه ای باشند به جایی میرسند دی جی علی در رده خود جزو بهترینهاست....کاری با کارهای گروهی داخل ایران نداشتم...آنها هم با گروهای مشابه در عربها و ترکها مقایسه کردم نه با تارکان و نانسی عجرم!!--iroony ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۲۳ (UTC)[پاسخ]

درخشش جهانی دانشگاه شریف[ویرایش]

بله فارسی همین مقاله:گزارش نيوزويک از دانشگاه صنعتي شريف تهران البته گزارش از طرفی تأسف آور هم است که نشان می دهد ایران مدیریت درستی درباره علم ندارد ونمی تواند از استعدادهای علمی خود به خوبی استفاده کند ایرانیان ازلحاظ دانش نظری جایگاه چندان بدی ندارند ولی از لحاظ علوم مدیریتی بسیار ضعیف هستند.Ali20 wiki ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۱۶ (UTC)[پاسخ]

قهوه‌خانه در ویکی‌پدیا، مکانی برای مطرح کردن سوالات عمومی، درخواست راهنمایی و اظهار نظر از دیگر کاربران، و بحث بر سر مسایل مختلفی است که در ویکی‌پدیا اهمیت دارد.

این بحث شایسته‌ی وپ:گپ است مگر اینکه اهمیتش را در ویکی‌پدیا بیان نمایید. -- میثمψ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۲۳ (UTC)[پاسخ]
جالبه این همه افتخار نسیب دانشگاه شریف می‌شه ولی رتبه جهانی‎ اون چنگی به دل نمی‌زنه و جای تاسف داره...و البته عمده دلیل اون کیفیت نیست...بلکه کیفیت آموزشی و امکانات است.(گاتیک مَن ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۴۶ (UTC))[پاسخ]

البته نویسنده مقاله افشین مولوی خودمان است (و لذا یک ایرانی). ما ایرانی ها الحمدلله دست به خود-تمجیدی و خود-تحسینی و هندونه گذاری زیر بغل خودمان خیلی عالی است. بقول رئیس جمهور هم که قدرت اول جهانیم.[۱۴][۱۵][۱۶] اما بنظر من حقیقت چیز دیگریست، و IQ ملی کشورمان در حد کاملا معمولی است. بر طبق این تحقیق که حتی از میانگین جهانی هم پایین تریم:

Iran, Afghanistan, Saudi Arabia, Pakistan --> 84
Iraq --> 87
Albania --> 90
Phillipines --> 86
Armenia --> 94
Azerbaijan, Brezil --> 87
Bulgaria --> 93
Canada --> 99
Cyprus --> 91
China, Taiwan --> 105
Denmark, USA, France, Spain --> 98
South Korea, North Korea --> 106
Singapore --> 108

بنابراین این جور تمجید و خودستایی ها بنظر من بضررمان است. چون باعث میشن چشمانمان را به مسائل ببندیم.--زرشک ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۴۳ (UTC)[پاسخ]

البته این میزان تعیین هوش به نظر من درست نیست وپایه محکمی ندارد من تا به حال ندیدم از این موضوع مثلا برای استخدام استفاده کنند گاهی اوقات هم تعیین میزان هوش منجر به ایجاد موضوعات نژاد پرستانه ای شده است مثلا چند وقت پیش دانشمندی مدعی شده بود که هوش سفید پوستان از سیاه پوستان بیشتر است که باعث جنجال فروان شد از لحاظ تعیین جایگاه علمی یک کشور فکر کنم در حال حاظر بهترین ملاک رتبه بندی آی اس آی باشد که براساس تعداد مقالت علمی در نشریات متعبر علمی جهان می باشد که البته درآن رتبه بندی هم وضعیت ما بسیار نامناسب است مسئولین هم برای فرافکنی در مورد این وضعیت به تازگی قرار است فقط آمار کشورهای اسلامی را مد نظر قرار دهند تا شاید افاقه کنهAli20 wiki ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۱۰ (UTC)[پاسخ]
اینکه هوش سفید پوستان از سیاه پوستان بیشتر است نیازی به اثبات ندارد با نگاهی گذرا به کشورهایی که این دو نژاد در آن زندگی میکنند و تاریخ میشود به آن پی برد...در هوش عوامل زیادی مثل آموزش دخالت مستقیم دارند آیا میدانستید کودکانی که در پرورشگاه بزرگ میشوند ضریب هوشی متوسط 70% دارند و این ضریب هوشی مرز بین عقب ماندگی ذهنی و انسان معمولی است؟؟در واقع 70% یعنی پایین ترین هوش یک انسان معمولی..--iroony ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۲۴ (UTC)[پاسخ]
من قبلا این میانگین هوشی رو دیدم، ولی اشتباه هست. نمی‌دانم شما تا به حال تست هوش داده‌اید یا خیر...ولی اصولا الان دیگه از بیشتر اول دبیرستانی‌ها این تست رو می‌گیرن...من خودم 5 سال پیش دادم...حقیقت امر این است که در کلاس ما زیر 100 نداشتیم...و همینطور من خودم تست آیکیوم 114 شد. و رتبه بندی هوشی هم که صورت می‌گیره به این شکله:
هوش بسيار پايين = پايين تر از 60
هوش پايين = بين 60 تا 90
هوش معمولي = بين 90 تا 110
هوش بالا = بين 110 تا 130
هوش فوق العاده = بالاتر از 130

و خوب چیزی که مقصود بود در نهایت بگم، اینه که هوش ایرانی‌ها نسبتا بالاست...و این میانگین گیری دست خوش نژاد پرستی یا سیاست‌های جهانی شده. (گاتیک مَن ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۵۸ (UTC))[پاسخ]

هوش ایرانی‌ها نسبتابالاست...

دلیل علمی برای این ادعا وجود دارد؟مصطفی دانشور ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۲۷ (UTC)[پاسخ]
راستش را بخواهید این صرفا یک مشاهده از نزدیک بود...اما در مورد علمی بودن و رسمی بودن آمارگیری که دوستمان نیز قرار دادن نمي توان اعتباری پیدا کرد وگرنه همچین آمارگیری حتما در رسانه‌ها منتشر مي‌شد. و البته این را هم می‌توانید بخوانید، هر چند باز بر سر صحت این مطلب هم شک وجود دارد...(گاتیک مَن ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۱۹ (UTC))[پاسخ]
من وقتی مطالبی از این دست را می بینم بیشتر خندم می گیره. این مظلب ادعا است هیچ سند و تحقیقی برای آن ارائه نشده.مصطفی دانشور ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۴۶ (UTC)[پاسخ]
متاسفانه برای اون مطلبی هم که دوست عزیزمون گذاشتن هیچ روش و معیار علمی وجود نداشته، من توی جستجو به چند سایت انگلیسی زبان در اینباره رسیدم ولی نه سال تحقیق، نه روش تحقیق و نه چیزی در آن بود که اثبات علمی داشته باشد، احتمالا آن به صرف جهان سوم بودن ایران،‌ چنین آماری را اعلام کرده، و مثلا کره‌ای‌ها که یک کشور توسعه یافته به حساب میان و جدیدا پیشرفت روز افزون در همه زمینه‌ها رو دارن با این رقم نشون داده و خوب چیزی که مسلما اینجا احساس میشه همین است و بس....(گاتیک مَن ‏۱۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۵۱ (UTC))[پاسخ]
به نظرم بهترین آمار رو می‌شه سازمان آموزش و پرورش با میانگین گیری از همان تست هوش که هر ساله برای مقطع متوسطه برگذار می‌کنه، اعلام کنه...و راه دیگری نیست. ولی یکی از روش‌های آمار گیری هم مشاهده است، بهتره به اطراف و ایرانی‌ها نگاه کنید، کدام ایرانی بوده که فرصت رشد داشته باشد و پله‌های ترقی را یک به یک پشت سر نگذارد؟ جالب است که اگر جز این بود جوان ترین پرفسور جهان ( عالیه صبور ) با نوزده سال سن یک ایرانی نبود یا این همه مدال‌های رنگی با این همه ضعف آموزشی برگردن ایرانی‌ها انداخته نمی‌شد...در پناه حق. (گاتیک مَن ‏۱۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۵۱ (UTC))[پاسخ]

در جواب دوستی که گفت: «رتبه جهانی‎ دانشگاه شریف چنگی به دل نمی‌زنه و جای تاسف داره»، اون رده‌بندی که شما ارائه دادید، رده‌بندی وب‌سایت دانشگاه‌ها از لحاظ تعداد دفعات مراجعه است و هیچ ربطی به سطح علمی و حتی امکانات ندارد. --مصطفی/بحث ‏۱۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۱۹ (UTC)[پاسخ]

چه اظهار نظرهای قاطعانه ای می کنند دوستانمان. خیلی جالبه.--زرشک ‏۱۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۴۴ (UTC)[پاسخ]

ببخشید که پا برهنه وارد بحث می‌شم ولی حس می‌کنم آماری که بالا ارائه شده -حتی در صورت درستی- ناعادلانه است دلایلش رو هم الان می‌گم:
  • چیزی که کاربر زرشک به عنوان هوش ارائه کرده IQ است نه هوش به معنی کامل آن (که باز جای بحث داره که هوش 7 بعد داره).
  • نکته دیگه اینکه در بسیاری کشورها (از جمله ایران) آزمایش‌های مربوط به اندازگیری هوش به طور استاندارد انجام نمی‌شه.
  • همچنین باید گفت که متاسفانه به علت برخی مشکلات بسیاری از کودکان ایرانی دچار بیش فعالی هستند یعنی نمی‌تونن به طور کامل روی موضوعات متمرکز بشن. که این موضوع خودش رو در آزمون‌های سنجش هوش نشان می‌دهد و در صورت درمان نشدن در آینده هم ادامه پیدا می‌کند.
  • در سیستم آموزشی کشور ما به جای هوش مداری بیشتر حافظه مداری مطرح است که موجب عدم رشد کافی هوش کودکان می‌شود.
  • نوع هوش خودش یک موضوع مهمه مثلا کشورهایی مثل هند و ایران دارای هوش متمایل به ریاضیات و کشورهای اروپایی مثل انگلستان دارای هوش متمایل به مکانیک هستند. پس این درست نیست که از یک عدد برای سنجش هوش استفاده کنیم.
  • نکته مهم دیگری که باید بگم اینه که نابغه فردی نیست که تنها IQ بالایی داشته باشد بلکه هوش هیجانی هم (که بیشتر اکتسابی است) تاثیر زیادی در موفقیت‌های علمی داره.
  • برای موفقیت تنها IQ کافی نیست. در بسیاری از مشاغل هوش کلامی و جسارت حرف اول را می‌زند.

شهدوست§ ‏۱۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۵۶ (UTC)[پاسخ]

جای بسی تأسف است که دوستان تحقیقات دست چندمی و با منابعی نامعلوم و مشکوک را مبنای قضاوت قرار می‌دهند. خودزنی به معنای تام ادامه دارد. از نظر من تنها راه مقایسه این است که از نمونه‌ای تصادفی از اجتماع آزمایش شود. ( مثلاً بدون اعلام قبلی به کلاسی در مدرسه معمولی در کشورهای مختلف برویم و سوالاتی استاندارد بکنیم.) نه اینکه برویم در دانشگاه x در آمریکا و آزمایش بگیریم و بگوییم همه نابغه هستند و بعد بباییم برویم به مدرسه عقب‌مانده‌گان ذهنی در ایران و از آنها آزمایش کنیم و اداعا کنیم ایرانی‌ها کم‌هوش‌تر از آمریکایی‌ها هستند و یا ... تنها دو مثال می‌زنم از آمریکایی‌ها! در زمان صدام حسین دولت آمریکا و چندی از شرکت‌های سودجوی آمریکایی از هوش بالای ملت آمریکا سوءاستفاده کردند و به بهانه‌ اینکه صدام قصد حمله شیمیایی و اتمی به به آمریکا دارد میلیون‌ها ماسک ضد مواد شیمیایی فروختند. یعنی این ملت آنقدر نمی‌دانستند که صدام چگونه ممکن است آمریکا را بزند و آیا بعد از زدن، ماسک به درد می‌خورد؟ آنها حتی نمی‌دانند عراق در کجای نقشه جغرافیا قراردارد و شاید فکر کرده‌اند تنها چند کیلومتری با مرز آمریکا فاصله دارد. البته این عدم آگاهی آمریکایی‌ها در نشناختن و ندانستن جغرافیا حتی در حد ابتدایی چیز جدیدی نیست و من سال‌ها پیش مقاله‌ای خواندنم دربارهٔ آزمایش از دانشجویان در یکی از دانشگاه‌های معتبر در آمریکا که بیش از ۷۰٪ آنها حتی نمی‌دانستند فلان کشور در کدام قاره وجود دارد! من قول می‌دهم از ۱۰ نفر آمریکایی مخصوصاً ردنک‌ها بپرسید مثلاً ایران کشور است یا کلوچه احتمالاً کلوچه می‌دانند. (البته امروزه با این جنجال‌ها کمی آگاه‌تر شده‌اند). من خودم تجربهٔ کار با ژاپنی‌ها را دارم. به ندرت شخصی را در بینشان دیدم که بتوان فهمید به انگلیسی چه می‌گوید و خودشان اذعان دارند ما در یادگیری زبان کمی کند هستیم و در مقابل ما و رویارویی با ما در شرکت و جلسات جامی‌خورند. تازه ما با هیچ کشوری مراوده‌ آنچنانی نداریم ولی آنها! این داستان‌ها هم مانند سایر داستان‌ها(فیلم ۳۰۰ و جدیدا خونخوار نامیدن کوروش و ...) برای کوچک‌کردن ملت ما و هر چه ناامیدتر کردن ما می‌باشد و آفرین به ما که کمک شایانی به این موسسات هدفمند در نابودی خودمان می‌کنیم. خودمان را به راحتی تحقیر می‌کنیم تا آنها برایمان کف بزنند. دوستان خبر ندارند که آمریکا نقشه ژنتیک دنیا را در دست دارد. بدون شک کشورهای شرق آسیا مانند ویتنام، مردمان خاورمیانه دارای بیشتری باهوشان دنیا می‌باشند و جالب است بدانید که بر اساس مقالهٔ مجلهٔ ساینس که بر خلاف سایت مورد ادعای زرشک بسیار معتبر است مردمان فلسطین دارای بالاترین سطح پراکنده‌گی هوشِ بالا هستند و دقیقاً اینها همان نقاطی هستند که آمریکا سعی در کنترل آنها و شاید دردست‌گرفتنشان دارد. آمار فرار مغزها(سالی ۸ هزار) در ایران نشانه‌ای بر هوش متوسط به بالای ما می‌باشد. هوش هیچ ربطی به پیشرفت ندارد و همه این را می‌دانند. چه کسی است که بتواند کتمان کند بیشتر دانشمندان اساسی و کسانی‌ که نبض قدرت علمی و تولید آن را در آمریکا در دست دارند غیرآمریکایی هستند و این برنامهٔ صحیح حکومت و دولت می‌باشد و ربطی به هوش ندارد.--کامیار ‏۱۴ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۱۹ (UTC)[پاسخ]
کامیار جان، این حرف شما که «مقالهٔ مجلهٔ ساینس بر خلاف سایت مورد ادعای زرشک بسیار معتبر است» ادعای ناواردی است. نشریه ای که من بدان لینک دادم[۱۷][۱۸] از انتشارات Elsevier است. دوستانی که در سطوح تخصصی و حرفه ای در دانشگاههای خارج از ایران کار میکنند، میدانند که انتشارات Elsevier از معتبرترین انتشارات درجه اول ژورنالهای علمی جهان است. وانگهی، همانطور که دوستمان علی گفتند، «هوش» اصلا تعریف واضح و جامد استانداردی ندارد، و اصلا بصورت universal قابل quantify کردن نیست. بنابراین ادعاهایی مثل «مردمان خاورمیانه دارای بیشتری باهوشان دنیا می‌باشند» تقریبا بی معنایند. مقاله ای که من بدان اشاره نمودم اولا اشاره به IQ دارد (و نه هوش)، و ثانیا صرفا یک study است توسط یک دانشگاه اروپایی. همین و بس. منظور من هم از بازگو کردن چنین مطلبی هم اصلا «تحقیر خود» نیست، بلکه این است که بگویم «زیادی به خودمون غره نشیم. چه بسا که بقیه ملل جهان از ما بهتر هم باشند.» و اون داستان احمق و ساده لوح بودن آمریکایی ها و بد بودن جغرافیایشان هم شایعاتیست ساختهٔ جماعت آمریکا-ستیز، مثل آخوندها، افراطیون مسلمان، و برخی اروپاییان. لذا به این شایعات زیاد گوش نکنید. و این حرف هم که «بیشتر دانشمندان اساسی و کسانی‌ که نبض قدرت علمی و تولید آن را در آمریکا در دست دارند غیرآمریکایی هستند» هم اساسا بی معناست چون چیزی اصلا بنام «آمریکایی واقعی» وجود ندارد. سرخپوستان، آمریکاییان حقیقی بودند، که آنها هم نسلشان نابود شد. آمریکاییان امروزی همگی جمعا مهاجرند. چیزی که به آمریکا هویتش را میدهد، یک تفکر است، نه خصوصیات قومی و نژادی. و همین جذب نخبگان هم یکی از اصول تفکر آمریکایی است.--زرشک ‏۱۶ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۳۴ (UTC)[پاسخ]
دوستان لطفا به ملت ها توهین نکنید چه آمریکایی ،چه ایرانی وچه فلسطینی اگر منبعی هم دارید بدون قضاوت آن رامطرح کنیدAli20 wiki ‏۱۴ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۵۳ (UTC)[پاسخ]
خیلی خوب است که هوای همهٔ ملت‌ها را دارید!! اینجا برای انتقاد از ملل منبع می‌خواهند ولی هر چه به ملت خود نسبت دهند مشمول هوراکشیدن می‌باشد! آفرین احسنت!--کامیار ‏۱۴ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۰۵ (UTC)[پاسخ]
کامیار جان البته من منظورم فقط شما نبودید من به موضوع توهین به ایرانیان هم اشاره کردم وتوهین به سیاهپوستان البته شما می توانید به حرفهای من توجه نکنید وآن را نوعی سانسور بدانیدAli20 wiki ‏۱۴ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۲۲ (UTC)[پاسخ]
جناب زرشک شایعه چیزی می‌باشد که عملاً قابل لمس نباشد. چیزی که لمس شده‌است و دیده شده‌است البته ممکن است از نظر شما شایعه باشد ولی از نظر من حقیقت محض است. این هم که چیزی به نام آمریکایی وجود ندارد نظر شماست. کسی که ۳۰۰ سال در جایی مانده باشد آنجایی می‌شود. همانطور که آریایی‌ها وقتی به فلات ایران مهاجرت کردند ایرانی شدند. و اصلاً کل جمعیت دنیا از چند نقطه بیشتر منشعب نشده‌است که یکی از بزرگترین آنها اقوام هند و اروپایی هستند. پس همهٔ ما یک اصلیت داریم ولی وقتی در جایی مقیم می‌شویم و ریشه می‌کنیم و برایش می‌جنگیم و نسل پرورش می‌دهیم دیگر آنجایی می‌شویم. چه بسیار ایرانی‌هایی که فرزندانشان در آمریکا به دنیا آمده‌اند و این فرزندان هیچ حسی نسبت به ایران ندارند و خود را آمریکایی می‌دانند. نمونه‌اش هم پسر دایی اینجانب متاسفانه! پس این مهم است که خود را کجایی بنامیم وگرنه جغرافیا در دهکدهٔ جهانی این قرن بی‌معنا می‌باشد. بگذریم! من در چندیدن بحث جدی و نیمه جدی که با شما داشته‌ام این را دریافته‌ام که شما دچار بدبینی بیش از حد نسبت به ایران حال حاضر هستید. ۲ تن از افراد تخصیل کرده خانوادهٔ اینجانب که در آن دیار زندگی می‌کنند که اتفاقاً هر دو تن دکترای خود را از یو‌سی‌ال‌ای دریافت کرده‌اند دیدی کاملاً متفاوت با شما دارند. درست است ما در آمریکا نیستیم ولی بی‌خبر هم نیستیم! به نظر من هیچ چیز سیاه و یا سفید مطلق نیست! شما با گذاشتن تحقیقی بسیار کوچک که یک دانشگاه که معلوم نیست از چه نمونه‌ای برای تحقیق استفاده کرده‌است چه هدفی را دنبال می‌کنید؟ در جایی که ملل دیگر در لابلای تاریخ خود دنبال افتخارات می‌گردند که زورچپان دنیا کنند و با استفاده از اهرم‌های خاص و استفاده تبلیغاتی از آنها سعی در کوچک کردن ملل دیگر و گرفتن هویت آنها دارند آیا ما هم باید آب در آسیاب آنها بریزیم؟ در جاییکه شکست‌های بریتانیا در دنیا در کتاب‌های درسی‌شان تبدیل به پیروزی و افتخار می‌شود آیا ما باید یک چیز به این کوچکی را در جایی به این بزرگی مطرح کنیم؟ بله هدف گرفتن هویت ماست که علاوه بر حضرات داخلی، روشنفکران خارجی ما هم دست به دست هم داده‌اند تا گروه داخلی دانسته و این گروه ندانسته آن را بگیرند که وقتی هویت رفت یعنی همه چیز برود! جناب زرشک واقعیت آن است که ما ابتدا باید قبول کنیم که می‌توانیم تا بتوانیم! باید به یکدیگر روحیه دهیم و نقاط قوت را شناسایی کنیم و آنها را پرورش دهیم و با هم یکی کنیم وگرنه از دانستن ضعف‌ها و ایرادگرفتن دائمی کاری درست نمی‌شود. به جای اینکه به یک فرد معلول دائماً معلولیتش را گوشزد کنیم تا فرد دائماً سرخورده‌تر شود باید نقاط قوتش را یادآوری کنیم تا روحیه بگیرد و آنگاه خواهید دید از ۱۰۰۰ آدم سالم مهم‌تر و مفیدتر خواهدشد. متاسفانه روش شما مورد انتقاد شدید من است و به من اجازه دهید این انتقاد را از شما داشته باشم. من هم به اندازه کافی مطالعه دارم و خیلی مسائل دنیا را هم بیش از شما پیگیرم و می‌دانم که چه چیز شایعه و کذب است و چه چیز درست! و یا مثلاً آمریکا چگونه است و مردمش چگونه می‌اندیشند! در دهکده جهانی برای فهمیدن چیزی لازم نیست در آنجا باشی! آن مال عهد فردوسی و سعدی و ناصرخسرو می‌باشد که برای دیدن و شنیدن و تجربه‌کردن می‌بایست کوله به دوش گرفت و دور دنیا چرخید! درود--کامیار ‏۱۶ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۱۴ (UTC)[پاسخ]
کامیار جان اینجوری نیست که ما فقط از وضعیت کشورمان انتقاد کنیم من چند نمونه اش رو میگم:
  • چند سال پیش تیتر روزنامه لوموند این بود :فرانسوی ها کثیف ترین آدم های اروپا چون بیشتر فرانسوی ها در نظر سنجی گفته بودند هفته ای یکبار حمام می روند
  • آیا شما فیلم مالنا و یا سینما پارادیزو رو دید این دوفیلم ایتالییایی هستند ولی در او نها فرهنگ ایتالیا را به شدت مورد تمسخر قرار می ده
  • در اوایل دهه نود میلادی سیاهپوستان در آمریکا شورش وسیعی را پس انتشار یک فیلم پلیس در بدرفتاری با یک سیاهپوست در آمریکا ایجاد کردند که باعث حکومت نظامی توبعضی ایالت هاشد ولی نه تنها آن تلویزیونی رو که فیلم منتشر کرده رو مورد بازخواست قرار ندادند بلکه شبکه های تلویزیونی آمریکا این تظاهرات ها را بطور مستقیم پخش کردند.
  • رسانه های آمریکا بطور وسیعی بدرفتاری مردم بایکدیگر یا نیروهای پلیس روپخش می کنه.
  • صحنه های زندان ابوغریب رو اولین بار شبکه های آمریکایی منتشر کردند.
  • مایکل مور به راحتی فرهنگ خشونت طلب آمریکایی ها رو درفیلم بولینگ برای کلمباین به نمایش میذاره وآمریکائیان رو به خاطر این فرهنگ مورد انتقاد قرا رمده آیا مایکل مور الان تو زندانه؟Ali20 wiki ‏۱۶ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۴۸ (UTC)[پاسخ]
بله موافقم و باید انتقاد هم بکنیم که اتفاقاً دائماً هم می‌کنیم. گاهی روز و شب! ولی نه به این شرط که بگوییم دیگران ال و بل هستند و آنها اینگونه‌اند و .... و خودمان را در مقابل آنها کوچک کنیم. مانند این است که فرزند شما در درس‌هایش ناموفق باشد و شما انتقاد کنید و باید هم بکنید ولی نه اینکه بگویید x از تو بهتر است، تو نادانی! هوشت پائین است و ... روش باید درست انتخاب شود. باید بگوییم ما هوش و آی‌کیوی خوبی داریم ولی نمی‌توانیم از آن به درستی استفاده کنیم و یا دارای تشکیلات درستی برای استفاده از آن نیستیم و یا نمی‌خواهند ما از آن استفاده کنیم و ... من هم معتقدم ملت ما هوشی برابر تمام دنیا دارد و اصلاً دسته‌بندی ممالک براساس آی‌کیو از بنیاد اشکال دارد. زیرا نمونهٔ تصادفی و جامعه آماری ما بسیار می‌تواند متفاوت باشد و دقیقاً یک همچنین تحقیقاتی می‌تواند یک ملت را به نابودی بکشاند و احساس ناچیزبودن و حقارت را به آنها تزریق کند. من اگر زیاد روی این بحث مانور می‌دهم دلیلش این است که از جلو یک همچنین تاثیری را لمس کرده‌ام و تاثیر یک حرف نادرست (شاید درست ولی بی‌موقع) را در رفتار عده‌ای دیده‌ام که شاید اگر بازگویش کنم شما حیرت می‌کنید. بگذریم که بحث طولانی شد. من در این بحث قصد توهین به کسی و یا اجتماع و یا کشوری را نداشته‌ام. فقط چون تجربه القای چنین احساساتی را دارم شایسته دیدم توضیح بدهم. با تلقین هر کاری را می‌توان در هر جا و به نفع و یا علیه کسی پیش‌برد. درود--کامیار ‏۱۷ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۵۶ (UTC)[پاسخ]
  • شما چرا تحمل هیچگونه انتقادی از ایران را ندارید؟ هیوبرت هامفری (سیاستمدار آمریکایی) میگفت: «آزادی در آهنگری اندیشه، و آنهم با چکش بحث و انتقاد از خود شکل میگیرد». فیلسوف آمریکایی هوارد زین هم اعتقاد دارد که «عالیترین فرم میهن پرستی، انقلاب از درون، یا انتقاد از خود است». من هم که گفتم که: هدف من از آن لینک، نشان دادن این بود که ادعاهای بزرگی از این قبیل (که متاسفانه در میان ایرانیان در حال رواج یافتن است) نه تنها ضرر به پیشرفت ایران میزند، بلکه لزوما عمومیت هم ندارد.
  • اما شما هدفت از ادعای اینکه آمریکایی ها خنگ هستند چیست؟ هان، کامیار جان؟ آنهم به استناد حرفهای منقول از این و آن؟ شما به یکی از تاپ ترین نشریه های علمی برچسب بی اعتباری میزنید (بدون اینکه حتی متن اون پژوهش را خونده باشید تا ببینید لا اقل حرف حسابش چیست)، و در عوض ادعای خنگی آمریکاییان بر اساس یک کلیپ یوتیوب را دارید. جل الخالق. یعنی شما فکر میکنید نمیتوان یک قطعه فیلم مشابهی از مصاحبه در ۶-۷ تا شهرستان ایران و سوال از امثال فخری خانم و اکبرآقای باغبون و جواد سیگارفروش تهیه کرد؟ ثانیا، در نشریه Intelligence چاپ Elsevier، آمریکاییان در رده میانگین (و نه در صدر) کشورهای پیشرفته قرار دارند (و لذا ادعایی ندارند). اما ایرانیان را ولشان بکنی، ۱۰۰۰ جور ادعای بی شاخ و دم میکنند که مرغ پخته را می خنداند. لابد آن داستان «کشف انرژی هسته ای توسط دختر ۱۶ ساله» را به یاد دارید.
  • در ثالث، شما ندانستن جغرافیا را دال بر عقب افتادگی آمریکاییان دانسته اید. خب، پس من هم متشابها ندانستن اقتصاد در میان عوام ایران را دال بر همان عقب افتادگی میتوانم معرفی کنم. کم سواد بودن آمریکاییان (بنا بر ادعای شما) از نظر جغرافیا، اصلا دلالتی بر هوش و سوادشان ندارد که. همانطوریکه بسیاری از ایرانیان بر دانش جغرافیای عمومی خود میبالند، آمریکاییان نیز بر آگاهی داشتن از مبانی علم تجارت، بورس سهام، و اقتصاد از خود بسیار خرسند هستند. آمریکاییان درس جغرافیا را با اهمیت نمیدانند، در حالیکه درس اقتصاد خرد و کلان (بعنوان یک درس عمومی برای همگان) در تمام کالج ها و دانشگاههای آمریکا اجباریست. در حالیکه در ایران یک دانشجوی مهندسی فنی میتواند کاملا بدون دانستن این مبانی مدرک مهندسی خود را هم بگیرد. (نمونه: دانشگاه صنعتی شریف)
  • به هر حال کامیار جان، تصورتان از آمریکا (مثل خیلی از ایرانیهای دیگر) بشدت اشتباه است. که این موضوع البته در این دوره و زمانه در ایران تعجبی هم ندارد. خوش باشید.--زرشک ‏۱۸ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۱:۲۸ (UTC)[پاسخ]
نه خیر فرافکنی نکنید! یکبار هم گفتم که بسیاری دوست و آشنا و فامیل دارم در آمریکا و شما اولین نفری نیستید که من دیده‌ام که در آمریکا بوده‌است و خدا را شکر سواد خواندن و نوشتن و مطالعه هم دارم! پس مطمئناً حرف شما برای من سند نخواهد بود و فقط به عنوان یک نظر محترم (و بسیار محترم) است. من نگفتم عقب‌مانده هستند. شما هم بعنوان کسی که در حال زندگی در جامعه مترقی مانند آمریکا هستید و روش‌های حل مساله و بحث را می‌دانید بعید است که اینگونه بی‌محابا و یک‌جانبه به قاضی بروید. من در این ۱ سال و اندی که در ویکی فعال بوده‌ام و ویرایش‌های شما را دیده‌ام بدبینی نسبت به ایران بسیار بوده‌است (و البته وطن‌پرستی هم موج می‌زند که باعث احترام بیش از حد من به شما شده‌است) و چند وقت پیش خودتان اذعان کردید که این ویکی نابود شده‌است و این تلاش‌ها بیهوده است! یادتان که هست؟ اگر که نه من لینکش را بدهم! شما دیدی کاملاً منفی به ایران (حتی ویکی فارسی‌اش) پیدا کرده‌اید که حالا ایرانیان را هم قربانی دید خود نسبت به حکومت می‌کنید و اینکه حالا اگر یک آمریکایی در روز روشن بگوید شب است شما می‌گویید چون آمریکایی هست پس درست هست و من اشتباه می‌کنم؟ نه خیر من اینطور فکر نمی‌کنم. شما هدفتان از اینکه دائماً آنها را بزرگ جلوه بدهید چیست؟ و یا اینکه هر نکته منفی از ایران دیدید سریعاً با ۱۰۰ تا لینک یوتویوبی آن را در ویکی بگذارید؟ چیست جداً؟ بله اگر هم اوضاع ما خراب است اشکال از حکومت‌ها نیست، این ماییم و بس! چند بار روش حل مشکل ارائه داده‌اید (شمای نویی)؟ چند بار به جای گله و شکایت راه حل نشان داده‌اید؟ جدی تا به حال به این نکته اندیشیده‌اید؟ متاسفانه شما تصورتان از ایران بسیار اشتباه است و چاشنی ناامیدی را در ویکی می‌دمید. من هرگز منکر آمریکا و تکنولوژی و پیشرفت و ... آن نمی‌شوم که اگر بشوم احمقی بیش نیستم! من با دیدن مدال‌های آنها در المپیک به فکر فرو می‌روم و با دیدن دانشگاه‌های آنها لذت می‌برم و ناسا برای من نهادی فوق بشری و دانشمندان آن کشور برای من بسیار قابل احترامند و خود آرزوی ادامه تحصیل در دانشگاه‌های آنجا را دارم ولی این به معنی پذیرفتن آی‌کیوی بالا نمی‌تواند باشد زیرا عامه مردم اینگونه نیستند! عامه مردم مانند ایران خودمان فکر زندگی روزمره و گذرانش هستند. تست آی‌کیو قرار نیست مقدار دانش‌های داده‌شده به طرف را بسنجد که با دانستن اقتصاد طرف آی‌کیویش بالا برود. باز هم می‌گویم من کسی را ابله یا نادان و یا خنگ مطلق نمی‌دانم که به من برچسب می‌زنید. باید انتقادکنیم و اصلاً شکی در آن نیست. بدبختی ما این است که اگر در وضع فعلی بگوییم آمریکا خوب است (دربست) و همه کارهایش درست، می‌شویم روشنفکر تحصیل‌کرده و باسواد و با شعور و امروزی و آزادیخواه و تحول‌گرا و پیرو حقوق بشر و انساندوست و هزار و صدتا لقب خوب دیگه که با صدتا بوئینگ هم نمی‌شود آنها را کشید و اگر بگوییم ایران هم این نقاط قوتی دارد و باید به آینده امیدوار بود و آمریکا هم پر از اشکالاتی هست و همه چیز را در حکومت ایران نباید دید و ...، می‌شویم یک هیولای عجیب و متعصب و انسانی منفور که طرفدار رژیم است و آمریکا را شیطان بزرگ می‌داند و ... من متاسفم که هنوز یاد نگرفته‌ایم که اگر از کسی و یا روشی بدمان می‌آید نباید تمام خصوصیت‌های دیگر را قربانی نکات منفی آن کنیم و دیدی مطلق داشته باشیم. به هر حال دوست عزیز برای بار nام می‌گویم من جامعه‌ای را خنگ و یا باهوش نمی‌دانم و هرگز ناامید نمی‌شوم حتی در بدترین شرایط! آمریکا هم از نظر من (همانطور که بارها در بحث‌های من دیده‌اید و حتی لمس کرده‌اید که چگونه از سیستماتیک بودن و پیشرفته و قانونمندبودنش دفاع کرده‌ام و عجیب است که اینگونه درباره من نظر داده‌اید و دید من را به خیل عظیمی از جامعه ایران بسط داده‌اید، یعنی در این یک سال ندیده‌اید من نظرم چیست و روش من را نشناخته‌اید؟؟ عجیب است به خدا!) دارای مردمی معمولی با میانگین‌های هوشی متفاوت می‌باشد و من از این نظر هیچ کشوری را برتر نمی‌دانم ولی از نظر استفاده از هوش و توانایی مردم و قانونمندکردن و هدفمندکردن آن آمریکا را اسطوره می‌دانم و آن هم سیستمش را! هر کسی تلاش کند موفق می‌شود و برای موفقیت باید کار و تلاش کرد و رنج کشید و از خودگذشته‌گی کرد که ما نکرده‌ایم و دیگران سال‌ها پیش کرده‌اند. فکر کنم بحث‌های من تمام است (اینجا فروم نیست)! به امید دیدار--کامیار ‏۲۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۵۱ (UTC)[پاسخ]
--زرشک ‏۲۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۳۱ (UTC)[پاسخ]

دکترای افتخاری![ویرایش]

جالبه! جعل کننده(گان) یادشون رفته که entitle را intitle نمی نویسند!

اونهم دکترای افتخاری از موسسه ای با سابقهٔ هزار ساله مثل آکسفورد!! عجبا! یعنی تا این حد وضع توی ایران شیر تو ماست شده؟!--زرشک ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۵۳ (UTC)[پاسخ]

بلکه هم بیشتر ♦مرد تنها♦ ب ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۰۱ (UTC)[پاسخ]
حالا جالبیش اینه که تا امروز حقوق و مزایاش را بر اساس درجه دکترای تقلبیش می‌گرفته! جالبتر اینکه حالا که دیگه دستش رو شده، نه استعفا داده و نه رئیس جمهور خلعش کرده! --سندباد ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۰۸ (UTC)[پاسخ]
آدم نمیدونه بخنده یا گریه کنه. ناسلامتی داریم از وزیر یک مملکت حرف میزنیم.--زرشک ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۱۹ (UTC)[پاسخ]
ای آقا، زرشک جان. من بار پیش که ایران بودم با مسائل اداری سر و کار پیدا کردم. در مورد سؤال شما در مورد شیر تو ماست بودن اوضاع در ایران، باید بگویم که اگر داستان‌های من را بشنوید دود از کله و شیر و ماست بلند می‌شود! از خرید محل تولد ثبت‌شده در شناسنامه گرفته تا بنگاه معاملات ملکی که برنامه‌ای عجیب می‌چیند تا با مشکلدار نشان دادن خانه‌ها پولی را به عنوان گرویی بگیرد و بدزدد و حفر و تاراج غیرمجاز تپه‌های باستانی از سوی خود دولت و سپاه که خودم دیدم گرفته تا این‌گونه خبرها و این‌جور خبرها همه در ایران مشتی است نمونه خروارها خروار.--ماني ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۲۷ (UTC)[پاسخ]

یا بهتر فتوشاپش می کرد!.کاریکاتورمصطفی دانشور ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۳۶ (UTC)[پاسخ]

پس با این حساب مانی جان، همون بهتر که نیروگاه اتمی بوشهر هیچوقت تکمیل نشه و نصف کاره بمونه. والله بخدا. چون اونوقت فرداش میبینی بزغاله های فلان شهرستان ۷ تا پا در آوردند و مردم توی شهرها شمارشگر گایگر توی آشپزخونه هاشون میزارن، و دولت بی مسئول ایران هم (که جعل سند وزیرشون واسشون مهم نیست) زود آلودگیهای رادیواکتیو را میندازه گردن «صهیونیسم و استکبار جهانی». داشتن یک فناوری پیشرفته مستلزم داشتن یک نظام با قاعده است که علم و دانش اساسش باشه، نه شعار و ماستمالیزیشن.--زرشک ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۵۰ (UTC)[پاسخ]
به نظر من هم ما هنوز در ایران از دقت و نظم و حساب و کتاب کافی برخوردار نیستیم که بخواهیم ژست‌های بزرگ بگیریم. باید اول یک چند دهه فرهنگسازی شدید دقت و نظم در مردم و سران صورت بگیرد بعد. در ایران فعلاً هر کس بخواهد دقت و جدیت به خرج بدهد با استهزای اطرافیان روبه‌رو می‌شود و هر کس دروغ‌بافی و سمبَل‌کاری را بهتر یاد گرفته باشد تشویق می‌شود. تا این فرهنگ عوض نشود چیزی درست نمی‌شود.--ماني ‏۱۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۱۴ (UTC)[پاسخ]
من توی سایت الف که این رسوایی رو برای آقای کردان به بار آورد هرزگاهی مطالبی می نویسم. این رو هم بخوانید.
جالب اینکه الف حالا فیلتر شده !! علی رجبی ‏۱۴ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۴۳ (UTC)[پاسخ]