موراساکی شیکیبو

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
موراساکی شیکیبو
نگاره‌ای از موراساکی
نگاره‌ای از موراساکی
نام اصلی
احتمالاً فوجیوارا نو کائوریکیو
زاده۹۷۳ (میلادی)
کیوتو، امپراتوری ژاپن
درگذشتهاحتمالاً ۱۰۱۴ (میلادی)
پیشهمؤلف (پدیدآور)، شاعر و ندیمهٔ امپراتریس ژاپن
زمینه کارینویسندگی
ملیت ژاپن
دورهامپراتور ایچیجو
کتاب‌هاداستان گنجی
دیوان اشعاردفتر خاطرات موراساکی شیکیبو حاوی ۱۸ شعر
مجموعه موراساکی شیکیبو
صد نفر، هر کدام یک شعر شعر شماره ۵۷
شویی واکاشو
چوکوسن واکاشو دارای ۵۱ شعر در این مجموعه
همسر(ها)فوجیوارا نو نوبوتاکا
فرزند(ان)یک دختر به نام داینی نو سانمی
پدر و مادرفوجیوارا نو تامه‌توکی (پدر)

موراساکی شیکیبو (به ژاپنی: 紫式部) متولد ۹۷۳، مرگ ۱۰۱۴ یا ۱۰۲۵، رمان‌نویس ژاپنی، شاعر شعر ژاپنی و ندیمه در دربار امپراتوری در کیوتو در دوره هی‌آن بود. او را بیشتر به عنوان نویسنده داستان گنجی می‌شناسند که به‌طور گسترده به عنوان یکی از اولین رمان‌های جهان شناخته می‌شود. این رمان به زبان ژاپنی و در حدود ۱۰۰۰ و ۱۰۱۲ میلادی نوشته شده است. موراساکی شیکیبو یک نام توصیفی ناشناخته است، اما در واقع نام او ممکن است فوجیوارا نو کائوریکیو باشد، که در سال ۱۰۰۷ در دفتر خاطرات دربار به عنوان یک بانوی درباری امپراتوری نام برده شد.

به‌طور سنتی در دوره هی‌آن به زنان زبان چینی کلاسیک که زبان نوشتاری دولت بود، آموزش داده نمی‌شد اما پدر موراساکی، دانشمند در زمینه مطالعات مربوط به چین بود و تحت تأثیر محیط خانواده و سرپرستی پدرش، او استعدادی زودرس برای یادگیری کلاسیک چینی از خود نشان داد. او در اواخر دهه بیست سالگی ازدواج کرد و یک دختر به دنیا آورد، اما احتمالاً در زمان ازدواج یا اندکی پس از بیوه شدن، در حدود سال ۱۰۰۵ از سوی امپراتریس شوشی به عنوان یک ندیمه برای خدمت و هم صحبتی با همسر امپراتور توسط فوجیوارا نو میچیناگا که پدر امپراتریس بود، احتمالاً به دلیل شهرتش به عنوان نویسنده، به دربار امپراتوری دعوت شد. در طول خدمتش به نوشتن صحنه‌هایی از زندگی درباری ادامه داد، پس از پنج یا شش سال، بازنشسته شد و دربار را ترک کرد و به منطقه‌ای نزدیک دریاچه بیوا رفت. پژوهشگران در مورد سال مرگ او اختلاف نظر دارند، اگرچه اکثر آنها در مورد سال ۱۰۱۴ اتفاق نظر دارند.

موراساکی ابتدا دفتر خاطرات موراساکی شیکیبو را نوشت، که یک جلد شعر بود، و پس از آن داستان گنجی را نوشت که شاهکار او بود. در یک دهه پس از اتمام آن، بازنشسته شد در سراسر استان‌های ژاپن توزیع شد. در طی یک قرن به عنوان یک اثر کلاسیک از ادبیات ژاپن شناخته شد و به موضوع نقدهای گوناگون تبدیل شد. اهمیت کار او را که نشان دادن چگونگی جامعه درباری هی‌آن در اوج خود می‌داند. از قرن سیزدهم میلادی، آثار او توسط هنرمندان ژاپنی و استادان مشهور اوکی‌یوئه به تصویر کشیده شده است.

اوایل زندگی[ویرایش]

موراساکی شیکیبو حدود سال ۹۷۳ میلادی، در پایتخت آن دوره ژاپن، شهر هی‌آن-کیو، در دوره هی‌آن به دنیا آمد. او متعلق به شاخه‌ای از خاندان فوجیوارا به نام هوکه (فوجیوارا) بود.[۱] : 293  خاندان فوجیوارا تا پایان قرن یازدهم از طریق ازدواج‌های سیاسی و راهبردی دختران خود با خانواده امپراتوری و استفاده از نفوذ آنان، بر سیاست دربار تسلط داشتند. در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم، چهار دختر فوجیوارا نو میچیناگا، با امپراتورهای ژاپن ازدواج کردند که به او قدرت بی‌سابقه‌ای داد.[۲]: 25–24  پدربزرگ موراساکی، فوجیوارا نو کانه‌سوکه، در رده بالای اشراف بود، اما شاخهٔ خانواده او به تدریج قدرت خود را از دست داد و تا زمان تولد موراساکی در رده‌های متوسط به پایین اشراف هی‌آن — سطح فرماندارها قرار گرفت.[۳]: 215  رده‌های پایین‌تر اشراف معمولاً به دور از دربار و برای تصدی سمت‌های نامطلوب به استان‌ها فرستاده می‌شدند و به این ترتیب در واقع از قدرت متمرکز و دربار در کیوتو تبعید می‌شدند.[۴]: 4 

علیرغم از دست دادن موقعیت، این خانواده از طریق پدربزرگ و پدربزرگ پدری موراساکی، که هر دو از شاعران مشهوری بودند و در میان باسوادان شهرت داشتند. پدربزرگ او فوجیوارا نو کانه‌سوکه، دارای ۵۶ قطعه شعر بود که در ۱۳ مورد از آن در چوکوسن واکاشو (گلچین‌های درباری)، سی و شش شعر جاودانه و داستان یاماتو گنجانده شده بود.[۵]: 257–258  پدربزرگ و پدربزرگ پدری او هر دو با کی نو تسورایوکی دوست بودند، که به دلیل محبوبیت اشعار به زبان ژاپنی مشهور بود.[۴] پدرش، فوجیوارا نو تامه‌توکی، در دانشگاه دولتی (دایگاکو-ریو تحصیل کرد[۶]: 9 [۷]: 9  و محقق معتبر کلاسیک چینی شد و به عنوان یک شاعر شهرت داشت. یک مقام کوچک و در سال ۹۹۶ در فرمانداری به او داده شد و تا حدود ۱۰۱۸ در خدمت ماند. [۴] [۸]: 111  مادر او نیز مانند پدرش از خاندان هوکه (فوجیوارا) بود. آنها دارای سه فرزند، یک پسر و دو دختر بودند.[۷]

در دوره هی‌آن استعمال نام‌ها و ثبت آن، از الگوی امروزی پیروی نمی‌کرد و اشخاص با عنوان مقام و سمت خود — در صورت وجود — نامیده می‌شدند به این ترتیب «شیکیبو» یک نام خانوادگی امروزی نیست، بلکه به مقام و سمت شیکیبو-شو در وزارت تشریفات اشاره دارد که پدر موراساکی در آن کارمند بود. نام «موراساکی» (به معنی بنفش)، نیز احتمالاً از رنگ بنفش مرتبط با گل فوجی و به معنای کلمهٔ «فوجی» گرفته شده است. «موراساکی» همچنین اشاره و همنام با نامی است که خود او به شخصیت اصلی زن، موراساکی نو اوئه در داستان گنجی داده بود.[۵]

در ژاپن دوران هی‌آن، زنان و شوهران پس از ازدواج در خانه پدری زنان زندگی می‌کردند، اگرچه سیستم پدرتباری همچنان رعایت می‌شد.[۹]: 254  خانواده موراساکی غیرمتعارف بود. آنها جداگانه از خانواده مادری، در خانه پدرش که به احتمال زیاد در خیابان تراماچی در کیوتوی امروزی، بود با برادر کوچکترش، نوبونوری و یک خواهر بزرگتر که بسیار با موراساکی نزدیک و صمیمی بود و در بیست و چند سالگی درگذشت، زندگی می‌کردند.خطای یادکرد: خطای یادکرد: برچسب تمام کنندهٔ </ref> بدون برچسب <ref> (). : 218 [۱۰]: 50–51 [۱۱]

موراساکی در دوره‌ای به دنیا آمد که پس از پایان مأموریت هیئت‌های اعزامی ژاپنی به امپراتوری چین، ژاپن در حال منزوی‌تر شدن بود و یک فرهنگ ملی قوی‌تر در حال ظهور بود.[۱۲] در قرن نهم و دهم، زبان ژاپنی به تدریج از طریق توسعه خط کانا، یک خط هجانگار و زبان نوشتاری ویژه را بر اساس اختصارات حروف چینی به وجود آورد. هر چند در زمان موراساکی به‌طور رسمی از نویسه‌های چینی استفاده می‌شد، اما کانا به زبان نوشتاری صمیمی و زنان اشراف و پایه‌ای برای اشکال منحصر به فرد ادبیات ژاپن تبدیل شده بود.[۱۳]

در دوران کودکی او پدرش در عمارت خود به برادر موراساکی زبان چینی را به عنوان آمادگی برای یک شغل در دولت آموزش می‌داد و به این ترتیب موراساکی نیز توانست زبان چینی کلاسیک را بیاموزد و در آن مهارت پیدا کند.[۶] او در در دفتر خاطرات خود نوشت: «وقتی برادرم … پسر نوجوانی بود که کلاسیک‌های چینی را یادمی‌گرفت، من عادت داشتم به درس‌های او گوش کنم و به‌طور غیرمعمولی در درک آن قسمت‌هایی که فهمیدن و به خاطر سپردن آنها برای او دشوار بود، مهارت پیدا کردم.» پدرش، همیشه از این واقعیت افسوس می‌خورد و می‌گفت: «این هم از شانس من است،» او همچنین می‌گفت: «حیف است که او یک مرد به دنیا نیامده!» –12</ref> به این ترتیب او در کنار برادرش ادبیات چین را آموخت و احتمالاً در موضوعات سنتی‌تری مانند موسیقی، خوشنویسی و واکا (شعر) نیز توانست آموزش ببیند.[۱۴] تحصیلات موراساکی غیرمتعارف بود، لوئیس پرز در کتاب تاریخ ژاپن توضیح می‌دهد که «زنان … تصور می‌شد که فاقد هوش واقعی هستند و بنابراین زبان چینی به آنها آموزش داده نمی‌شد.»[۱۵] موراساکی می‌دانست که دیگران او را فردی متظاهر، بی‌دست و پا، سخت‌گیر، خشن، بیش از حد علاقه‌مند به داستان‌هایش، متکبر، مستعد به ابطال‌گویی، تحقیرکننده، بداخلاق و طعنه‌زننده می‌دانند.[۶]

ازدواج[ویرایش]

در دوره هی‌آن زنان اشرافی زندگی محدود و منزوی‌ای داشتند و تنها زمانی که مردان از بستگان نزدیک یا اعضای خانواده بودند، زنان اجازه داشتند با آنها صحبت کنند.[۱۴] برخلاف بسیاری از زنان اشرافی، موراساکی پس از رسیدن به سن بلوغ ازدواج نکرد، بلکه تا اواسط دهه ۲۰، در خانه پدرش ماند.[۱۴][۱۶]

در سال ۹۹۶، هنگامی که پدرش به فرمانداری چهار ساله در ولایت اچیزن منصوب شد، موراساکی با او رفت.[۱۷] موراساکی احتمالاً در سال ۹۹۸ به کیوتو بازگشت تا در سن ۲۶ سالگی با فوجیوارا نو نوبوتاکا، پسرعموی دوم و دوست پدرش که از او بسیار مسن‌تر بود، ازدواج کند.[۴][۱۴] شوهرش از تبار همان شاخه از خاندان فوجیوارا و کارمند دربار در وزارت تشریفات بود که شهرت زیادی در نحوه لباس پوشیدن و به عنوان یک رقصنده با استعداد داشت.[۱۷] در اواخر چهل سالگی در زمان ازدواجشان، او چندین خانواده دیگر با تعداد نامعلومی همسر و فرزند داشت[۵] و درگیر روابط عاشقانهٔ متعددی بود که ممکن است پس از ازدواجش با موراساکی نیز ادامه داشته باشد.[۵] تفاسیر روابط زناشویی آنها در میان محققان متفاوت است: ریچارد باورینگ ازدواجی هماهنگ را پیشنهاد می‌کند، در حالی که پژوهشگر ادبیات ژاپنی هارو شیرانه شواهدی دال بر کینه‌توزی در اشعار موراساکی نسبت به شوهرش می‌یابد.[۴][۱۴]

Painting of a woman on a veranda looking to the left
موراساکی در حال الهام گرفتن از ماه، روبروی میزش در ایشییاما-درا، در حال نوشتن را نشان داد. اوکی‌یو-ئه اثر سوزوکی هارونوبو تقریبی ۱۷۶۷
Painting of a woman gazing at the full Moon
موراساکی در حال خیره شدن به ماه برای الهام گرفتن در ایشییاما-درا اثر یوشیتوشی (۱۸۸۹)

دختر این زوج، داینی نو سانمی، در سال ۹۹۹ به دنیا آمد. دو سال بعد، نوبوتاکا در طی یک بیماری همه‌گیر وبا درگذشت.[۱۴] موراساکی به عنوان یک زن متأهل، خدمتکارانی برای اداره خانه داشت که از دخترش مراقبت می‌کردند و او اوقات فراغت زیادی داشت.[۱۷] محققان بر این باورند که او ممکن است قبل از مرگ شوهرش نوشتن «داستان گنجی» را آغاز کرده باشد، و شاید پس از بیوه شدن در زمانی که غم و اندوه بسیاری را به دلیل از دست دادن همسرش احساس می‌کرد.[۱][۴] او در دفتر خاطرات خود احساسات خود را پس از مرگ شوهرش شرح می‌دهد: «احساس افسردگی و گیجی می‌کردم. چند سالی بود که هر روز به شکلی بی‌روح زندگی می‌کردم … کاری بیشتر از ثبت گذر زمان انجام نمی‌دادم… فکر ادامه تنهایی من کاملاً غیرقابل تحمل بود.»[۱۸]

بر اساس افسانه، موراساکی به معبد ایشییاما-درا در دریاچه بیوا رفت، اینجا جایی بود که او در یک شب در ماه اوت در حالی که به ماه نگاه می‌کرد، الهام گرفت تا «داستان گنجی» را بنویسد. بر اساس واقعیت نیز هنرمندان ژاپنی اغلب به معبد ایشییاما در حال خیره شدن به ماه الهام گرفته و آثار خود را خلق می‌کردند.[۱۰] ممکن است او مأمور نوشتن داستان در معبد شده باشد.[۱۹] موراساکی فصل‌های تازه نوشته شده داستان گنجی را بین دوستانش توزیع می‌کرد که به نوبه خود آنها را دوباره کپی می‌کردند و به دیگران می‌دادند. به این ترتیب، داستان شناخته شد و او به عنوان یک نویسنده شهرت یافت.[۲۰]

در اوایل تا اواسط دهه سی عمرش، او به احتمال زیاد به دلیل شهرتش به عنوان نویسنده، زن درباری (نیوبو) در دربار شد.[۱][۲۰] چیه‌کو مولهرن در کتاب نویسندگان زن ژاپنی: کتاب منبع زیست انتقادی می‌نویسد که محققان تعجب کرده‌اند که چرا موراساکی در دوره نسبتاً اواخر زندگی خود چنین عملی را انجام داد. دفتر خاطرات او نشان می‌دهد که او پس از مرگ همسرش با فوجیوارا نو میچیناگا شعر رد و بدل کرده است که منجر به این گمانه زنی می‌شود که این دو ممکن است عاشق هم بوده باشند. اگرچه میچیناگا او را بدون استفاده از کانال‌های رسمی به دربار آورد، ریچارد باورینگ هیچ مدرکی نمی‌بیند که نشان دهد او به عنوان هم‌بالینی میچیناگا به دربار آورده شده باشد. مولهرن فکر می‌کند که میچیناگا می‌خواست موراساکی را در دربار داشته باشد تا دخترش شوشی را آموزش دهد.[۲۱]

زندگی دربار[ویرایش]

اثری از مکتب توسا در اواسط تا اواخر قرن هفدهم، یک یاماتو-ئه از هی‌آن درباری توسط توسا میتسوئوکی، زنانی را نشان می‌دهد که لباس‌های جیهونی‌تو را بر تن دارند و با موهایی که تا کف زمین می‌رسد.

فرهنگ هی‌آن و زندگی درباری در اوایل قرن یازدهم به اوج خود رسید.[۲] جمعیت کیوتو به حدود ۱۰۰٬۰۰۰ نفر افزایش یافت و اشراف به‌طور فزاینده‌ای در قصر هی‌آن در پست‌های دولتی و خدمات درباری منزوی شدند.[۲۲] درباریان بیش از حد از مردم عادی جدا و تصفیه شدند و کارهای کمی انجام می‌دادند، آنها از واقعیت زندگی مردم عادی جدا شده و مشغول زندگی درباری شدند و به فعالیت‌های هنری روی آوردند.[۲][۲۲] احساسات اشراف معمولاً از طریق استفاده هنرمندانه از منسوجات، عطرها، خوشنویسی، کاغذهای رنگی، شعر و لایه‌بندی لباس بیان می‌شد. ترکیبات رنگی دلپذیر — با توجه به خلق و خوی و فصل — آنهایی که از خود ناتوانی در پیروی از زیبایی‌شناسی متعارف نشان دادند، به سرعت محبوبیت خود را به ویژه در دربار از دست دادند. موهای بلند، پوست سفید شده و دندان‌های سیاه‌شده — از جمله داشتن روابط عاشقانه، نوشتن شعر و یادداشت‌های روزانه، ادبیاتی که زنان دربار هی‌آن می‌نوشتند، به‌عنوان یکی از قدیمی‌ترین و در میان بهترین ادبیات نوشته شده به زبان ژاپنی شناخته می‌شوند.[۲][۲۲]

دربارهایی رقیب و زنان شاعر[ویرایش]

هنگامی که در سال ۹۹۵ دو برادر میچیناگا، فوجیوارا نو میچیتاکا و فوجیوارا نو میچیکانه درگذشتند و پست کانپاکو را خالی گذاشتند، میچیناگا به سرعت در مبارزه قدرت علیه برادرزاده‌اش فوجیوارا نو کوره‌چیکا (برادر امپراتریس فوجیوارا نو تیشی، همسر امپراتور ایچیجو) پیروز شد. به این ترتیب که در سال ۹۹۶ به دنبال رسوایی حادثه چوتوکو مربوط به تیراندازی او به امپراتور کازان بازنشسته، که باعث از دست دادن قدرت او شد، از داشتن منصب در دربار محروم شد. چهار سال بعد، میچیناگا، شوشی، دختر بزرگش، را در سن ۱۲ سالگی به عنوان همسر امپراتور ایچیجو به دربار فرستاد. در تلاشی برای تضعیف نفوذ تیشی و افزایش جایگاه شوشی، میچیناگا او را چوگو (مترادف با کوگو (بلندپایه‌ترین همسر امپراتور) نامید، اگرچه تیشی قبلاً این عنوان را داشت، همان‌طور که مورخ دونالد شیورلی توضیح می‌دهد، «میچیناگا با جدا کردن بی‌سابقه دو عنوان برای همسر اصلی امپراتور حتی طرفدارانش را شوکه کرد.» با اقدام میچیناگا، تیشی عنوان معمول کوگو (همسر اصلی امپراتور) را داشت و دخترعموی او شوشی دارای عنوان چوگو، عنوانی مترادف و معادلی برگرفته از کوگو شد، به این ترتیب در این زمان امپراتور ژاپن برای اولین بار در تاریخ دارای دو همسر اصلی به‌طور همزمان بود.[۲۳] حدود پنج سال بعد، میچیناگا، موراساکی را به دربار شوشی آورد، و در موقعیتی قرار داد که ریچارد باورینگ آن را به عنوان یک معلم همراه توصیف می‌کند.[۲۴]

زنان با منزلت بالا در دربار در انزوا زندگی می‌کردند و از طریق ازدواج‌های استراتژیک برای به دست آوردن قدرت سیاسی برای خانواده‌هایشان استفاده می‌شدند. در مورد شوشی و سایر ازدواج‌های مشابه با اعضای خاندان امپراتوری، این امر به خاندان زن امکان اعمال نفوذ بر امپراتور را می‌داد — این چنین بود که میچیناگا و سایر نایب‌السلطنه‌های فوجی‌وارا به قدرت خود دست یافتند. علیرغم منزوی بودن، برخی از زنان تأثیر قابل توجهی داشتند که اغلب از طریق محفل‌های ادبی به دست می‌آمد و بستگی به کیفیت شرکت‌کنندگان داشت.[۲۵] مادر امپراتور ایچیجو و خواهر میچیناگا، سنشی، محفل ادبی تأثیرگذاری داشتند و میچیناگا احتمالاً می‌خواست دخترش شوشی را با زنان ماهری مانند موراساکی احاطه کند و محفل ادبی رقیبی بسازد.[۲۰]

شوشی ۱۶ تا ۱۹ ساله بود که موراساکی به دربار او پیوست،[۲۶] یا در سال ۱۰۰۵ یا ۱۰۰۶.[۲۷] به گفته آرتور ویلی، شوشی یک بانوی جوان جدی بود که نظم و ترتیب زندگی او بین خانواده پدرش و دربارش در قصر امپراتوری تقسیم شده بود.[۲۸] او نویسندگان زن با استعدادی مانند ایزومی شیکیبو و آکازومه اِمون — نویسنده یک کتاب تاریخ به زبان محلی به نام ایگا مونوگاتاری را دور خود جمع کرد.[۲۹] رقابتی که بین زنان وجود داشت در دفتر خاطرات موراساکی مشهود است، جایی که او با تحقیر از ایزومی نوشت: «ایزومی شیکیبو یک نامه نویس سرگرم‌کننده است. اما چیزی نه چندان رضایت‌بخش در مورد او وجود دارد. او استعدادی برای از بین بردن آهنگ‌های غیررسمی با دستخط سریع بی‌دقت دارد. اما شعر او به یک موضوع جالب یا یک مدل کلاسیک برای تقلید نیاز دارد. در واقع به نظر من اصلاً به خودی خود یک شاعر نیست».[۳۰]

سی شوناگون، نویسنده کتاب بالش، زمانی که شوشی به دربار آمد، به عنوان بانوی درباری و ندیمه امپراتریس در خدمت تیشی — رقیب تیشی — بود که در سال ۱۰۰۱، قبل از اینکه موراساکی وارد دربار برای خدمت به شوشی شود، درگذشت، بنابراین این دو نویسنده همزمان در آنجا نبودند، اما موراساکی، که در مورد شوناگون نوشت، مطمئناً او را می‌شناخت و تا حدی تحت تأثیر او بود.[۳۱] کتاب بالش اثر شوناگون ممکن است به عنوان نوعی تبلیغ برای برجسته کردن دربار تیشی، که به خاطر خانم‌های تحصیلکرده اش معروف است، سفارش داده شده باشد. جاشوا ماستو، محقق ادبیات ژاپنی، معتقد است که میچیناگا، موراساکی را به شوشی به عنوان زنی با تحصیلات یکسان یا بهتر ارائه کرد تا دربار شوشی را به شیوه‌ای مشابه به نمایش بگذارد.[۳۲]

این دو نویسنده خلق و خوی متفاوتی داشتند: سی شوناگون شوخ، باهوش و صریح بود. موراساکی گوشه‌گیر و حساس بود. نوشته‌های دفتر خاطرات موراساکی نشان می‌دهد که این دو ممکن است با هم رابطه خوبی نداشته باشند. موراساکی نوشته است: «سی شوناگون … به طرز وحشتناکی مغرور بود. او خود را بسیار باهوش می‌دانست، نوشته‌هایش را با حروف چینی پر می‌کرد، [که] چیزهای زیادی را به دلخواه خود به جای می‌گذاشت.»[۳۳] کین فکر می‌کند که برداشت موراساکی از شوناگون می‌توانست تحت تأثیر شوشی و زنان دربارش باشد، زیرا شوناگون به ملکه رقیب شوشی خدمت می‌کرد. علاوه بر این، او معتقد است که موراساکی برای نوشتن داستان گنجی و رقابت با کتاب بالش اثر محبوب شوناگون، به دربار آورده شد. او ژانر کتاب بالش را تحقیر می‌کرد و برخلاف شوناگون که دانش خود را در زبان چینی به رخ می‌کشید، موراساکی وانمود کرد که این زبان را نمی‌داند و آن را پرمدعا و متأثر می‌دانست.[۳۲]

بانوی تاریخ[ویرایش]

اگرچه محبوبیت زبان چینی در اواخر دوره هی‌آن کاهش یافت، تصنیف‌های چینی همچنان محبوب بودند، از جمله آنهایی که توسط پو چویی نوشته شده بود. موراساکی به شوشی که به هنر چینی و تصنیف‌های جویی علاقه داشت، زبان چینی را آموزش داد. شوشی پس از تبدیل شدن به امپراتریس، صفحاتی را نصب کرد که با نویسه‌های چینی تزئین شده بودند، که باعث خشم شد زیرا چینی نوشتاری به عنوان زبانی مردانه در نظر گرفته می‌شد و از حوضهٔ زنان بسیار دور بود.[۳۴] تصور می‌شد که مطالعه زبان چینی مناسب زنان نیست و همچنین مخالف این تصور بود که فقط مردان باید به چنین ادبیاتی دسترسی داشته باشند. زنان قرار بود فقط به زبان ژاپنی بخوانند و بنویسند، که آنها را از طریق زبان از دولت و ساختار قدرت جدا می‌کرد. موراساکی، با تحصیلات غیرمتعارف چینی کلاسیک خود، یکی از معدود زنانی بود که برای آموزش زبان چینی کلاسیک شوشی در دسترس بود.[۳۵] بورینگ می‌نویسد که «تقریباً خرابکارانه» بود که موراساکی چینی می‌دانست و این زبان را به شوشی آموزش می‌داد.[۳۶] موراساکی که در مورد تحصیلات چینی شوشی کم حرف بود، دروس بین دو زن را مخفیانه برگزار کرد و در دفتر خاطراتش نوشت: «از تابستان گذشته… خیلی مخفیانه، در لحظات عجیبی که اتفاقاً کسی در پیرامون نبود، با اعلیحضرت مطالعه می‌کردم. البته هیچ بحثی و مشکلی در مورد دروس رسمی وجود نداشت… من فکر کردم بهتر است دربارهٔ این موضوع به کسی چیزی نگویم.»[۳۷]

موراساکی احتمالاً به دلیل تدریس ادبیات چینی به شوشی، نام مستعار «بانوی تاریخ» را به دست آورده است.[۲۰] یک خانم درباری کسی که موراساکی را دوست نداشت او را متهم کرد که دانش خود را در زبان چینی به رخ می‌کشد و پس از حادثه ای که در آن فصل‌هایی از داستان گنجی برای امپراتور و درباریانش با صدای بلند خوانده شد، یکی از درباریان اظهار داشت که نویسنده از سطح تحصیلات بالایی برخوردار است. موراساکی در دفتر خاطرات خود نوشت: «چقدر مضحک است! آیا من که تردید دارم آموخته‌هایم را در خانه برای دوستان زنم فاش کنم، هرگز به این فکر می‌کنم که در دربار این کار را انجام دهم؟»[۳۸][۳۹] اگرچه ظاهراً قرار بود نام مستعار تحقیرآمیز باشد، اما مولهرن معتقد است که با این نام مستعار از موراساکی چاپلوسی شده است.[۲۰]

نگرش نسبت به زبان چینی متناقض بود. در دربار امپراتریس تیشی، دانستن زبان چینی به رخ کشیده می‌شد و نمادی از حکومت و برتری امپراتوری در نظر گرفته شده بود. با این حال، در محفل ادبی شوشی، خصومت زیادی نسبت به این زبان وجود داشت — با این حال، در سالن شوشی خصومت زیادی نسبت به این زبان وجود داشت - شاید به دلیل مصلحت سیاسی در دوره‌ای که زبان چینی به نفع زبان ژاپنی کنار گذاشته می‌شد — حتی اگر امپراتریس شوشی خود دانش‌آموز این زبان بود. این خصومت ممکن است بر موراساکی و نظر او دربارهٔ دربار تأثیر گذاشته باشد و او را مجبور کند که دانش خود را در زبان چینی پنهان کند. برخلاف شوناگون، که هم خودنما و اهل معاشقه بود و هم در مورد دانش چینی خود صریح بود، به نظر می‌رسد موراساکی متواضع بود، نگرشی که احتمالاً میچیناگا را تحت تأثیر قرار داد. اگرچه موراساکی از زبان چینی استفاده می‌کرد و آن را در نوشته‌هایش گنجانده بود، اما علناً این زبان را رد کرد، نگرش قابل ستایش در طول دوره‌ای که فرهنگ ژاپنی در حال رشد بود.[۴۰]


به نظر می‌رسد موراساکی از زندگی درباری ناراضی و گوشه‌گیر و غمگین بوده است. هیچ سوابق باقی مانده نشان نمی‌دهد که او در مسابقات شعر شرکت کرده است. به نظر می‌رسد که او در طول خدمتش شعر یا نامه‌های کمی با زنان دیگر رد و بدل کرده است.[۴] به‌طور کلی، برخلاف شوناگون، موراساکی در دفتر خاطرات خود این تصور را ایجاد می‌کند که او از زندگی درباری، دیگر خانم‌های درباری، و عیاشی در مستی بیزار است. با این حال، او با یک خانم درباری به نام لیدی سایشو دوست صمیمی شد و دربارهٔ زمستان‌هایی که از آن لذت می‌برد نوشت: «من عاشق دیدن برف در اینجا هستم».[۴۱][۴۲]

به گفته ویلی، موراساکی ممکن است به‌طور کلی از زندگی درباری ناراضی نبوده باشد، اما در دربار شوشی حوصله اش سر رفته باشد. او حدس می‌زند که موراساکی ترجیح می‌داده که به لیدی سنشی خدمت کند، که به نظر می‌رسد خانواده‌اش سخت‌گیری کمتری داشتند و سبک‌دل‌تر بوده‌اند. موراساکی در مورد دربار شوشی نوشت: «[او] تعدادی بانوی جوان بسیار شایسته را دور خود جمع کرده است… اعلیحضرت تجربه بیشتری از زندگی کسب می‌کند و مانند قبل دیگران را با همان معیارهای سفت و سخت قبلی قضاوت نمی‌کند.» اما در همین حال دربار شوشی به دلیل اینکه بسیار کسل‌کننده بوده شهرت می‌یافت.[۴۳]

در این نقاشی قرن سیزدهمی از موراساکی شیکیبو نیکی اماکی که دربار هی‌آن را با درباریان مست، و بی‌نظم و در حال معاشقه و شوخی با خانم‌های دربار تصویر کشیده است.

موراساکی از مردان دربار که به نظر او مست و احمق بودند، بیزار بود. با این حال، برخی از محققان، مانند ویلی، مطمئن هستند که او رابطه عاشقانه ای با میچیناگا داشته است. حداقل، میچیناگا او را تعقیب کرده و به شدت او را تحت فشار قرار داده بود. معاشقه میچیناگا با او تا سال ۱۰۱۰ در دفتر خاطراتش ثبت شده است. با این حال، او در شعری به او نوشت: «تو نه کتاب من را خوانده‌ای و نه عشق من را به دست آورده‌ای.»[۴۴] او در دفتر خاطرات خود ثبت می‌کند که مجبور است از پیشرفت‌های میچیناگا اجتناب کند — یک شب میچیناگا مخفیانه وارد اتاق او شد و یک فصل تازه نوشته شده از داستان گنجی را دزدید.[۴۵] با این حال، حمایت میچیناگا برای ادامه نوشتن ضروری بود.[۴۶] موراساکی فعالیت‌های درباری دخترش را اینگونه توصیف کرده است: «تشریفات مجلل، خواستگاری‌های پیچیده، پیچیدگی‌های نظام ازدواج»،[۱۶] و جزئیات مفصلی، دربارهٔ تولد دو پسر امپراتریس شوشی نوشته است.[۴۵]

به احتمال زیاد موراساکی از نوشتن در خلوت لذت می‌برد.[۴۵] او معتقد بود که با فضای عمومی دربار سازگاری ندارد و از خودش می‌نویسد: «من درگیر مطالعه داستان‌های باستانی هستم … همیشه در دنیای شاعرانه‌ای زندگی می‌کنم که به ندرت وجود دیگران را درک می‌کنم.»[۴۷] اینگه می‌گوید که او آنقدر صریح بود که نمی‌توانست در دربار دوستی پیدا کند، و مولهرن فکر می‌کند که زندگی درباری موراساکی در مقایسه با سایر شاعران درباری آرام بود.[۶][۲۰] مولهرن حدس می‌زند که سخنان او در مورد ایزومی ربطی به شعر ایزومی ندارد، بلکه به دلیل رفتار او، بی‌اخلاقی و روابط درباری‌اش بود که موراساکی آنها را قبول نداشت.[۲۹]

مقام و رتبه در جامعه درباری هی‌آن مهم بود و موراساکی احساس نمی‌کرد که با فوجیواراهای دارای رتبه بالاتر و قدرتمندتر اشتراکات زیادی داشته باشد. او در دفتر خاطرات خود از زندگی خود در دربار می‌نویسد: «دریافتم که شاخه خانواده من بسیار رتبه فرومایه‌ای در بین فوجیواراها دارد؛ اما این فکر به ندرت مرا آزار می‌داد. من در آن روزها واقعاً از حس دردناک حقارت که زندگی در دربار را برای من عذابی دائمی می‌کرد، دور بودم.»[۴۸]موقعیت در دربار می‌توانست جایگاه اجتماعی او را افزایش دهد، اما مهم‌تر از آن، او تجربه بیشتری برای نوشتن به دست آورد.[۲۰] زندگی درباری، همان‌طور که او آن را تجربه کرد، در فصل‌های داستان گنجی که پس از پیوستن او به امپراتریس شوشی نوشته شده است، به خوبی منعکس شده است. نام «موراساکی» به احتمال زیاد در هنگام یک شام درباری، در واقعه‌ای که در دفتر خاطراتش ثبت کرده، به او داده شد: در سال ۱۰۰۸ شاعر مشهور دربار فوجیوارا نو کینتو او را چنین نامید که کنایه‌ای است از شخصیتی به نام موراساکی نو اوئه در داستان گنجی و می‌تواند به عنوان تعریف و تمجید یک شاعر مرد درباری در آن دوران از یک نویسنده زن تلقی شود.[۲۰][۲۰]

زندگی بعدی و مرگ[ویرایش]

Genji-Garden در روزان-جی، معبدی در کیوتو مرتبط با عمارت سابق او

هنگامی که امپراتور ایچیجو در سال ۱۰۱۱ درگذشت، شوشی به عنوان یک امپراتریس بازنشسته شد و به عمارت فوجیوارا در نزدیکی دریاچه بیوا رفت تا در آنجا زندگی کند، به احتمال زیاد موراساکی، که در سال ۱۰۱۳ با شوشی در آنجا حضور داشت.[۴۶] ویلیام جورج استون توضیح می‌دهد که وقتی موراساکی از دربار به عنوان ندیمه امپراتریس بازنشسته شد، دوباره به ایشییاما-درا در کنار دریاچه بیوا رفت، تا باقیمانده‌اش عمرش را وقف ادبیات و مذهب کند.[۴۹]

موراساکی ممکن است در سال ۱۰۱۴ درگذشته باشد. پدرش در آن سال احتمالاً به دلیل مرگ دخترش، به سرعت از محل پست خود در ولایت اچیگو به کیوتو بازگشت. شیرانه در کتاب پل رؤیاها: شعری از داستان گنجی اشاره می‌کند که به‌طور کلی سال ۱۰۱۴ به عنوان تاریخ مرگ موراساکی شیکیبو و سال ۹۷۳ به عنوان تاریخ تولد او پذیرفته شده است و او در هنگام مرگ او ۴۱ ساله بوده است.[۵۰] اما ویلی با توجه به اینکه موراساکی ممکن است در مراسمی با شوشی برای پسر شوشی امپراتور گو-ایچیجو حدود ۱۰۲۵ برگزار می‌شد شرکت کرده باشد، معتقد است که او ممکن است تا اواخر سال ۱۰۲۵ با شوشی زندگی کرده باشد.[۴۷]

برادر موراساکی، نوبونوری در حدود سال ۱۰۱۱ درگذشت. ممکن است مرگ دو فرزند، پدر آنها را وادار کرده باشد تا از سمت خود استعفا دهد و زندگی خود را وقف مذهب کند و در معبد باقی عمر خود را بگذراند. او در معبد اونجو در سال ۱۰۲۹ درگذشت.[۱][۴۶] دختر موراساکی در سال ۱۰۲۵ به عنوان دایه امپراتور گو-ریزی (۱۰۲۵–۱۰۶۸) وارد خدمت دربار شد و سپس با نام داینی نو سانمی شاعری مشهور شد.[۵۱]

آثار[ویرایش]

موراساکی در حال نگارش در ایشییاما-درا در این نقاشی بر روی ابریشم اواخر قرن هفدهم و بر روی جلد آلبوم گنجی دانشگاه هاروارد واقع در موزه هنر هاروارد که توسط توسا میتسوئوکی به تصویر کشیده شده است.

داستان گنجی، دفتر خاطرات موراساکی شیکیبو و مجموعه موراساکی شیکیبو آثار او را تشکیل می‌دهند.[۴۵] کار او به دلیل بازتاب ایجاد و توسعه نوشتار ژاپنی، در دوره ای که ژاپنی از زبان بومی نانوشته به زبان نوشتاری تغییر کرد، مهم تلقی می‌شود.[۵۲] تا قرن نهم. متون زبان ژاپنی به زبان نویسه‌های چینی با استفاده از سیستم نوشتاری مان‌یوگانا نوشته می‌شدند.[۵۳] یک دستاورد انقلابی توسعه خط کانا — یک خط ژاپنی واقعی بود — در اواسط تا اواخر قرن نهم، نویسندگان ژاپنی شروع به نوشتن نثر به زبان خود کردند، که منجر به ژانرهایی مانند داستان دفتر خاطرات شاعرانه شد.[۵۴][۵۵][۵۶] مورخ ادوین او. ریشاور می‌نویسد که ژانرها مانند مونوگاتاری‌ها به طور مشخص ژاپنی بودند و داستان گنجی که به خط کانا نوشته شده بود، «اثر برجسته آن دوره بود».[۱۳]

دفتر خاطرات و شعر[ویرایش]

تصویر قرن سیزدهم (اماکیمونو) از خاطرات بانو موراساکی که امپراتریس شوشی را با فرزندش امپراتور گو-ایچیجو و بانوان درباری منزوی شده پشت کیچو (پرده) نشان می‌دهد.

موراساکی نوشتن دفتر خاطرات خود را پس از ورود به خدمت در دربار شوشی آغاز کرد.[۴۵] بسیاری از چیزهایی که دربارهٔ او و تجربیاتش در دربار شناخته شده است، از این دفتر خاطرات به دست آمده است، که دوره ای از حدود ۱۰۰۸ تا ۱۰۱۰ را پوشش می‌دهد. بخش‌های توصیفی، که برخی از آنها ممکن است از نامه‌ها سرچشمه گرفته باشند، روابط او با دیگر خانم‌های درباری، خلق و خوی میچیناگا، تولد پسران امپراتریس شوشی — در عمارت پدر شوشی میچیناگا و نه در کاخ امپراتوری، همچنین این خاطرات روند نوشتن داستان گنجی، از جمله شرح انتقال فصول جدید نوشته شده به خوشنویسان برای رونویسی را پوشش می‌دهد.[۴۵][۵۷] دفتر خاطرات موراساکی نمونه‌ای از یادداشت‌های روزانه دربار است که برای احترام به حامیان نوشته می‌شود، نیمی از آن به تولد پسر شوشی، امپراتور گو-ایچیجو اختصاص دارد، رویدادی که برای میچیناگا بسیار اهمیت دارد زیرا او به ازدواج درآوردن دخترش با امپراتور ایچیجو برای آن برنامه‌ریزی کرده بود و باعث شد پدربزرگ و عملاً نایب‌السلطنه یک امپراتور شود.[۵۸]

مجموعه ای از ۱۲۸ شعر نیز وجود داشته اما این مجموعه اصلی گم شده است. طبق عرف، شعرها از فردی به فرد دیگر منتقل شده و اغلب کپی می‌شدند. برخی به نظر می‌رسند که برای یک معشوق نوشته شده باشند — احتمالاً شوهرش قبل از مرگ او — اما او ممکن است صرفاً از سنت پیروی کرده و شعرهای عاشقانه ساده سروده باشد. آنها حاوی جزئیات زندگی‌نامه‌ای هستند: او به خواهری اشاره می‌کند که درگذشته، دیدار با پدرش در ولایت اچیزن و اینکه او برای امپراتریس شوشی شعر سروده است. اشعار موراساکی در سال ۱۲۰۶ توسط فوجیوارا نو تیکا منتشر شد، که مولهرن معتقد است مجموعه‌ای است که به شکل اصلی نزدیک است. تقریباً در همان زمان فوجیوارا نو تیکا منتخبی از آثار موراساکی را در گلچین امپراتوری، شین کوکین واکاشو گنجاند.[۴۵]

داستان گنجی[ویرایش]

موراساکی بیشتر به خاطر داستان گنجی، رمانی سه قسمتی که ۱۱۰۰ صفحه و ۵۴ فصل را در بر می‌گیرد، شناخته می‌شود.[۵۹][۶۰] تصور می‌شود که تکمیل این کتاب یک دهه به طول انجامیده باشد. اولین فصل‌ها احتمالاً برای یک حامی خصوصی یا در طول ازدواج او یا اندکی پس از مرگ شوهرش نوشته شده است. او در دربار به نوشتن ادامه داد و احتمالاً در حالی که هنوز در خدمت شوشی بود کار را تمام کرد.[۶۱] او برای تولید اثری به این بلندی نیاز به حمایت داشت. میچیناگا کاغذ و جوهر گران‌قیمت و افرادی خوشنویس برای او فراهم کرد. اولین جلدهای دست‌نویس احتمالاً توسط خانم‌های درباری جمع‌آوری و صحافی شده است.[۴۶]

نقاشی طومار ابریشم اواخر قرن هفدهم یا اوایل قرن هجدهم صحنه ای از فصل ۳۴ از داستان گنجی که مردانی را در حال بازی در باغی و زنی نشسته در پشت پرده را به تصویر کشیده است.

کین در کتاب لذت‌های ادبیات ژاپنی ادعا می‌کند که موراساکی «برترین اثر داستانی ژاپنی» را با تکیه بر سنت‌های خاطرات درباری واکا و سنت پیش از آن مونوگاتاری — با ترکیبی از خط چینی و خط ژاپنی — مانند داستان بامبوشکن یا داستان ایسه نوشته است.[۶۲] او سبک‌هایی را از تاریخ چینی، شعر روایی و نثر معاصر ژاپنی ترسیم کرد و آن را در هم آمیخت.[۵۹] آدولفسون می‌نویسد که کنار هم قرار دادن سبک رسمی چینی با موضوعات پیش پا افتاده منجر به حسی از هجو یا طنز را ایجاد کرده، که سبکی متمایز به او می‌دهد.[۶۳] در داستان گنجی استفاده موراساکی از قالب سنتی مونوگاتاری در روایت داستان به خصوص در استفاده از راوی آشکار است، اما کین ادعا می‌کند که موراساکی این ژانر را بسیار فراتر از محدوده آن توسعه داده است و با این کار سبکی کاملاً مدرن خلق کرد. داستان «شاهزاده درخشان» گنجی در اواخر قرن نهم تا اوایل قرن دهم می‌گذرد و موراساکی عناصر افسانه‌ای و تخیلی که اغلب در داستان‌های مونوگاتاری قبلی یافت می‌شد، را از آن حذف کرد.[۶۴]

مضامین داستان گنجی در طول زمان‌ها و دوره‌های گوناگون مشترک است و توسط شیولی به عنوان «ظلم زمان و اندوه اجتناب‌ناپذیر عشق رمانتیک» تعریف شده است.[۶۵] مضمون اصلی شکنندگی زندگی است، مونو نو آواره «غم وجود انسان»، اصطلاحی است که بیش از هزار بار در داستان گنجی به کار رفته است.[۶۶] کین حدس می‌زند که در داستان «شاهزاده درخشان»، موراساکی ممکن است برای خود فراری آرمانی از زندگی درباری ایجاد کرده باشد، که به نظر او چندان دلچسب نبوده است. با خلق شاهزاده گنجی او یک قهرمان داستان با استعداد، زیبا، باصفا و در عین حال انسانی و دلسوز را شکل داد. کین می‌نویسد که داستان گنجی خواننده را با دوره هی‌آن آشنا می‌کند. به عنوان مثال، روابط عاشقانه رواج دارد، اگرچه زنان معمولاً پشت پرده یا فوسوما هستند و دیده نمی‌شدند.[۶۴]

هلن کریگ مک کالو، داستان موراساکی را دارای جذابیت جهانی توصیف می‌کند و معتقد است داستان گنجی از ژانر و زمان آن فراتر می‌رود. موضوع و زمینه اصلی آن — عشق در دربار هی‌آن — متعلق به روابط عاشقانه، و مفروضات فرهنگی آن مربوط به اواسط دوره هی‌آن است، اما نبوغ منحصر به فرد موراساکی شیکیبو، این اثر را برای بسیاری به بیانیه ای قدرتمند از روابط انسانی تبدیل کرده است. ناممکن بودن شادی همیشگی در عشق … و اهمیت حیاتی، حساسیت به احساسات دیگران در دنیای غم و اندوه.[۶۷] شاهزاده گنجی در هر یک از عشق‌های خود زیبایی درونی زن و شکنندگی زندگی را تشخیص می‌دهد که به گفته او کین، او را قهرمان می‌کند: داستان در همان زمان محبوب بود و امپراتور ایچیجو آن را می‌خواند، تا سال ۱۰۲۱ تمام فصل‌ها کامل شده بود و کتاب در استان‌هایی که کمیاب بود، جستجو می‌شد.[۶۴][۶۸]

میراث[ویرایش]

شهرت و نفوذ موراساکی از زمان حیاتش، زمانی که او، همراه با سایر نویسندگان زن هی‌آن، در توسعه زبان ژاپنی به زبان نوشتاری نقش داشت، کاهش نیافته است.[۶۹] خواندن نوشته‌های او برای شاعران دربار در اوایل قرن دوازدهم ضروری بود، زیرا آثار او توسط محققانی که نسخه‌ها و نقدهای معتبری را ایجاد کردند، مورد مطالعه قرار گرفت. در عرض یک قرن پس از مرگ، او به عنوان یک نویسنده کلاسیک بسیار مورد توجه قرار گرفت.[۶۸] در قرن هفدهم، کار موراساکی نمادی از فلسفه کنفوسیوس شد و زنان به خواندن کتاب‌های او تشویق شدند. در سال ۱۶۷۳، کومازاوا بانزان استدلال کرد که نوشته‌های او به دلیل حساسیت و به تصویر کشیدن احساسات ارزشمند است. او در تفسیر گفتمانی دربارهٔ گنجی نوشت که وقتی «احساسات انسانی درک نشود، هماهنگی پنج رابطه انسانی از بین می‌رود».[۷۰]

Painting of women sleeping in a screen area; a woman and a man in a separate screened area
اوایل قرن دوازدهم اماکیمونو صحنه ای از داستان گنجی، که عاشقان را نشان می‌دهد که با دو پرده، یک کیچو و یک بیوبو از زنان درباری جدا شده‌اند.
Court women in a room
نقاشی اوایل قرن دوازدهم که صحنه‌ای از داستان گنجی زنان را در اتاقی سنتی که توسط فوسوما، شوجی و کیچو تقسیم‌بندی شده نشان می‌دهد. این اثر به عنوان گنجینه ملی ژاپن فهرست شده است.

یک قرن پس از مرگ موراساکی، داستان گنجی به اشکال مختلف کپی و به تصویر کشیده شد. گنجی مونوگاتاری اماکی، متعلق به اواخر دوران هی‌آن در قرن دوازدهم یک طومار دستی است که از چهار طومار، ۱۹ نقاشی و ۲۰ ورق خوشنویسی تشکیل شده است. این تصاویر که تاریخ قطعی آن بین ۱۱۱۰ و ۱۱۲۰ است، به‌طور آزمایشی به فوجیوارا نو تاکاچیکا و خوشنویسی به خوشنویسان مختلف مشهور معاصر نسبت داده شده است. این طومار در موزه گوتو و موزه هنر توکوگاوا نگهداری می‌شود.[۷۱]

در قرن هفدهم فضیلت زن با دانش ادبی گره خورد و منجر به تقاضای مصنوعات الهام‌گرفته از موراساکی یا داستان گنجی شد که به نام گنجی-ئه شناخته می‌شود. در قرن هفدهم به‌طور نمادین جهیزیه‌های تزئین شده با صحنه‌ها شناخته شده از داستان گنجی یا تصاویری از موراساکی، مخصوصاً برای زنان اشراف محبوبیت داشتند: در قرن هجدهم آنها نماد موفقیت زناشویی بودند. در سال ۱۶۲۸، دختر توکوگاوا ایه‌میتسو مجموعه‌ای از جعبه‌های ظروف لاکی را برای عروسی‌اش ساخته بود. شاهزاده توشیتادا یک جفت ابریشم گنجی-ئه پردینه، نقاشی شده توسط کانو تانیو را به عنوان هدیه عروسی در سال ۱۶۴۹ دریافت کرد.[۷۲]

در قرن هفدهم موراساکی به موضوعی محبوب در نقاشی‌ها و تصویرسازی‌ها تبدیل شد که او را به عنوان یک زن و شاعر با فضیلت برجسته می‌کردند.[۷۳] او اغلب پشت میزش در معبد ایشییاما نشان داده می‌شود که برای الهام گرفتن به ماه خیره شده است. این تصویر از او برای قرن‌ها برای هنرمندان اوکی‌یوئه به موضوع مورد علاقه تبدیل شد. هیروشیگه، توری کیوناگا و کیتاگاوا اوتامارو نسخه‌های مختلف رمان را به تصویر کشیدند. در اواسط دوره ادو چاپ‌های تولید انبوه اوکی‌یوئه چنین تصاویری را برای طبقات سامورایی و مردم عادی در دسترس قرار دادند.[۷۴]

شیرانه در تصور داستان گنجی مشاهده می‌کند که داستان گنجی در طول هزار سال از طریق رسانه‌های مختلف برای مخاطبان مختلف به موضوع‌های هنری و مصنوعات زیادی تبدیل شده است … که با هیچ متن ژاپنی دیگری قابل مقایسه نیست.[۷۴] این اثر و نویسنده آن از طریق تصاویر آن در رسانه‌های مختلف محبوبیت یافتند: اماکیمونو (تصویرهای دستی مصور) بیوبو (نقاشی روی صفحه نمایش)، اوکی‌یوئه (چاپ‌های چوبی، کمیک‌ها، و در دوره مدرن)، مانگا.[۷۴] در روایت داستانی از زندگی خود موراساکی، داستان موراساکی: یک رمان، نوشته لیزا دالبی موراساکی را در طول سفرهایش با پدرش به ولایت اچیزن، درگیر یک عاشقانه می‌کند.[۱۹]

مرکب و بادبزن کاغذ طلایی قرن هفدهمی که نوشته موراساکی را نشان می‌دهد.

داستان گنجی به عنوان یک اثر کلاسیک ماندگار شناخته می‌شود. مک کالو می‌نویسد که «موراساکی هم نماینده اصلی یک جامعه منحصر به فرد است و هم نویسنده ای که با صدایی جاودانه با دغدغه‌های جهانی بشر صحبت می‌کند. ژاپن نابغه دیگری به مانند او را ندیده است».[۶۱] کین می‌نویسد که داستان گنجی همچنان مجذوب کننده است، زیرا در داستان، شخصیت‌های او و دغدغه‌هایشان جهانی هستند. هنگامی که ترجمه آرتور ویلی (داستان گنجی: یک رمان در شش قسمت) در سال ۱۹۳۳ منتشر شد، منتقدان داستان گنجی را با آثار جین آستن، مارسل پروست و ویلیام شکسپیر مقایسه کردند.[۷۵] مولهرن در مورد موراساکی می‌گوید که او شبیه شکسپیر است که نماینده دوره الیزابت او بود، زیرا او جوهر دربار هی‌آن را تسخیر کرد و به عنوان یک رمان‌نویس «شاید فراتر از انتظارات خودش موفق شد».[۷۶] مانند شکسپیر، آثار او موضوع انبوهی از نقدها و کتاب‌های بسیاری بوده است.[۷۶]

طراحی اسکناس ۲۰۰۰ ینی که به افتخار موراساکی ایجاد شده است.

کیوتو در سال ۲۰۰۸ جشنی یک ساله به مناسبت هزارمین سالگرد خلق داستان گنجی با مسابقات شعر، بازدید از موزه داستان گنجی در اوجی، کیوتو و ایشییاما-درا (محل زندگی او) برگزار کرد. جایی که مجسمه‌ای از موراساکی در اندازه واقعی در کنار میزش نمایش داده شد و همچنین زنانی که در دربار لباس‌های ۱۲ لایه سنتی «جونیهیتوئه» و کلاه گیس‌های بلندی تا قوزک پوشیده‌اند. نویسنده و آثارش الهام‌بخش نمایشگاه‌های موزه و مانگاهای داستان گنجی بودند.[۱۱] طرح روی پشت اولین اسکناس‌های ین ژاپن ۲۰۰۰ ینی به یاد او و تصویری از داستان گنجی بود.[۷۷] گیاه کالیکارپا که دانه‌هایی مروارید مانند بنفش رنگ دارد، در زبان ژاپنی همنام با نام او «موراساکی شیکینو» نام دارد.[۷۸]

یک آلبوم گنجی مربوط به سال ۱۵۱۰ میلادی در دانشگاه هاروارد قرار دارد. این آلبوم قدیمی‌ترین در نوع خود محسوب می‌شود و مشتمل بر ۵۴ نقاشی از توسا میتسونوبو و ۵۴ ورق خوشنویسی بر روی کاغذ شیکیشی در پنج رنگ است که توسط خوشنویسان چیره‌دست نوشته شده است. برگ‌ها در محفظه‌ای به تاریخ دوره ادو، با جلونمای ابریشمی نقاشی شده توسط توسا میتسوکی، مربوط به حدود سال ۱۶۹۰ قرار دارند. این آلبوم حاوی برگه‌های تأیید اعتبار میتسوکی برای نقاشی‌های اجدادش در قرن ۱۶ است.[۷۹]

پانویس[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ Shirane, Traditional Japanese Literature.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ Henshall, A History of Japan.
  3. Shirane, The Bridge of Dreams.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ ۴٫۶ Bowring, The Cultural Background.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ Mulhern, Japanese Women Writers.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ Inge, Art: Histories, Theories.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ Mulhern, Heroic with Grace.
  8. Adolphson, Heian Japan.
  9. Ueno, The Modern Family in Japan.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ Puette, The Tale of Genjis.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ Green, Michelle. "Kyoto Celebrates a 1000-Year Love Affair" بایگانی‌شده در آوریل ۷, ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine. (December 31, 2008). The New York Times. Retrieved August 9, 2011
  12. Bowring (1996)، xii
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ Reishauer (1999)، 29-29
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ ۱۴٫۳ ۱۴٫۴ ۱۴٫۵ Shirane (1987), 218
  15. qtd in Inge (1990), 9
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ Knapp, Bettina. "Lady Murasaki's The Tale of the Genji". Symposium. (1992). (46).
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ۱۷٫۲ Mulhern (1991), 83–85
  18. qtd در Mulhern (1991)، 84
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ Tyler, Royall. "Murasaki Shikibu: Brief Life of a Legendary Novelist: c. 973 – c. 1014" بایگانی‌شده در اوت ۲۴, ۲۰۲۰ توسط Wayback Machine. (May 2002) Harvard Magazine. Retrieved August 21, 2011.
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ ۲۰٫۲ ۲۰٫۳ ۲۰٫۴ ۲۰٫۵ ۲۰٫۶ ۲۰٫۷ ۲۰٫۸ Mulhern (1994), 258-259
  21. Bowring (2004), 4; Mulhern (1994), 259
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ ۲۲٫۲ Lockard (2008)، 292
  23. Shively and McCullough (1999), 67–69
  24. Bowring (1996)، xiv
  25. Bowring (1996)، xv–xvii
  26. According to Mulhern Shōshi was 19 when Murasaki arrived; Waley states she was 16. See Mulhern (1994), 259 and Waley (1960), vii
  27. Bowring (1996), xxxv
  28. Waley (1960), vii
  29. ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ Mulhern (1994), 156
  30. Waley (1960), xii
  31. Keene (1999)، 414-415
  32. ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ Mostow (2001)، 130
  33. qtd در Keene (1999)، 414
  34. Adolphson (2007), 110, 119
  35. Adolphson (2007), 110
  36. Bowring (2004)، 11
  37. qtd in Waley (1960), ix–x
  38. qtd در Mostow (2001)، 133
  39. qtd در Mostow (2001)، 133
  40. Mostow (2001)، 131، 137
  41. Waley (1960)، xiii
  42. Waley (1960)، xi
  43. Waley (1960)، viii
  44. Waley (1960)، x
  45. ۴۵٫۰ ۴۵٫۱ ۴۵٫۲ ۴۵٫۳ ۴۵٫۴ ۴۵٫۵ ۴۵٫۶ Mulhern (1994)، 260-261
  46. ۴۶٫۰ ۴۶٫۱ ۴۶٫۲ ۴۶٫۳ Shirane(1987)، 221 – 222
  47. ۴۷٫۰ ۴۷٫۱ Waley (1960), xv
  48. Waley (1960)، xiv
  49. Aston (1899), 93
  50. Bowring (2004)، 5
  51. Mulhern (1996)، 259
  52. Bowring (1996), xv–xvii
  53. Mason (1997)، 81
  54. Kodansha International (2004), 475, 120
  55. Shirane (2008b), 2, 113–114
  56. Frédéric (2005), 594
  57. McCullough (1990), 16
  58. Shirane (2008b), 448
  59. ۵۹٫۰ ۵۹٫۱ Mulhern (1994), 262
  60. McCullough (1990), 9
  61. ۶۱٫۰ ۶۱٫۱ Shively (1999), 445
  62. Keene (1988)، 75–79، 81–84
  63. Adolphson (2007)، 121-122
  64. ۶۴٫۰ ۶۴٫۱ ۶۴٫۲ Keene (1988), 81-84
  65. Shively (1990)، 444
  66. Henshall (1999)، 27
  67. McCullough (1999)، 9
  68. ۶۸٫۰ ۶۸٫۱ Bowring (2004), 79
  69. Bowring (2004), 12
  70. qtd in Lillehoj (2007), 110
  71. Frédéric (2005)، 238
  72. Lillehoj (2007), 110–113
  73. Lillehoj, 108–109
  74. ۷۴٫۰ ۷۴٫۱ ۷۴٫۲ Shirane(2008a), 1–2
  75. Keene (1999), 508
  76. ۷۶٫۰ ۷۶٫۱ Mulhern (1994), 264
  77. "Japanese Feminist to Adorn Yen" بایگانی‌شده در مه ۱۸, ۲۰۱۳ توسط Wayback Machine. (February 11, 2009). CBSNews.com. Retrieved August 11, 2011.
  78. Kondansha (1983), 269
  79. McCormick (2003)، 54–56

منابع[ویرایش]

  • Adolphson, Mikhael; Edward, Kames (2007). Heian Japan: Centers and Peripheries. New York: Univ of Hawaii Pr. ISBN 978-0-8248-3013-7.
  • Aston, William George (2012). A History of Japanese Literature. London: Tuttle Publishing.
  • The Diary of Lady Murasaki. London: Penguin. 1996. ISBN 978-0-14-043576-4.
  • Bowring, Richard John (2004). The Cultural Background in The Tale of Genji. Cambridge: Cambridge UP. ISBN 978-0-521-83208-3.
  • Frédéric, Louis (2005). Japan Encyclopedia. Cambridge, MA: Harvard UP. ISBN 978-0-674-01753-5.
  • Geczy, Adam (2008). Art: Histories, Theories and Exceptions. London: Oxford International Publishers. ISBN 978-1-84520-700-7.
  • Inge, Thomas (1990). Lady Murasaki and the Craft of Fiction. Atlantic Review. (55). 7–14.
  • Henshall, Kenneth G. (1999). A History of Japan. New York: St. Martin's. ISBN 978-0-312-21986-4.
  • Encyclopedia of Japan. New York: Kodansha. 1983. ISBN 978-0-87011-620-9.
  • Seeds in the Heart: Japanese Literature from Earliest times to the Late Sixteenth Century. New York: Columbia UP. 1999. ISBN 978-0-231-11441-7.
  • Keene, Donald (1988). The Pleasures of Japanese Literature. New York: Columbia UP. ISBN 978-0-231-06736-2.
  • The Japan Book: A Comprehensive Pocket Guide. New York: Kodansha International. 2004. ISBN 978-4-7700-2847-1.
  • Lillehoj, Elizabeth (2004). Critical Perspectives on Classicism in Japanese Painting, 1600–17. Honolulu: Hawaii UP. ISBN 978-0-8248-2699-4.
  • Lockard, Craig (2008). Societies, Networks, and Transitions, Volume I: To 1500: A Global History. Boston: Wadsworth. ISBN 978-1-4390-8535-6.
  • Mason, R.H.P; Caiger, John Godwin (1997). A History of Japan. North Clarendon, VT: Tuttle Publishing. ISBN 978-0-8048-2097-4.
  • McCormick, Melissa (2003). Genji Goes West: The 1510 Genji Album and the Visualization of Court and Capital. Art Bulletin.
  • Classical Japanese Prose: An Anthology. Stanford CA: Stanford UP. 1990. ISBN 978-0-8047-1960-5.
  • Mostow, Joshua (2001). Mother Tongue and Father Script: The relationship of Sei Shonagon and Murasaki Shikibu. Honolulu: Hawaii UP. ISBN 978-0-8248-2438-9.
  • Mulhern, Chieko Irie (1991). Heroic with Grace: Legendary Women of Japan. Armonk NY: M.E. Sharpe. ISBN 978-0-87332-527-1.
  • Mulhern, Chieko Irie (1994). Japanese Women Writers: a Bio-critical Sourcebook. Westport CT: Greenwood Press. ISBN 978-0-313-25486-4.
  • Perez, Louis G. (1990). The History of Japan. Westport CT: Greenwood Press. ISBN 978-0-313-30296-1.
  • Puette, William J. (1983). The Tale of Genji: A Reader's Guide. North Clarendon VT: Tuttle Publishing. ISBN 978-0-8048-3331-8.
  • Japan: The Story of a Nation. New York: McGraw-Hill. 1999. ISBN 978-0-07-557074-5.
  • Shirane, Haruo (2008). Envisioning the Tale of Genji: Media, Gender, and Cultural Production. New York: New York: Columbia UP. ISBN 978-0-231-14236-6.
  • Shirane, Haruo (1987). The Bridge of Dreams: A Poetics of "The Tale of Genji. New York: Stanford CA: Stanford UP. ISBN 978-0-8047-1345-0.
  • Shirane, Haruo (2008). Traditional Japanese Literature: An Anthology, Beginnings to 1600. New York: Columbia Univ Pr. ISBN 978-0-231-13697-6.
  • Shively, Donald; McCullough, William H. (1999). The Cambridge History of Japan: Heian Japan. Cambridge UP. ISBN 978-0-521-22353-9.
  • Tsunoda, Bunei (1963). Real name of Murasahiki Shikibu. Kodai Bunka (Cultura antiqua).
  • Ueno, Chizuko (2009). The Modern Family in Japan: Its Rise and Fall. Melbourne: Transpacific Press. ISBN 978-1-876843-56-4.
  • Waley, Arthur (1960). The Tale of Genji: A Novel in Six Parts. New York: Modern Library.