محبوبیت مسعود امینی بیشتر در همکاری های او با خوانندگانی همچون شهره صولتی، معین، ابی، داریوش، شاهرخ، عارف، حمیرا و بسیاری از خوانندگان موسیقی ایران است.[۲][۳][۴] وی شاعر ترانه « سلام » از شهره صولتی و «من عاشق عاشق شدنم(یکی را دوست میدارم)» است که با صدای معین و هایده و عارف اجرا شده است. ترانه «کعبه» با صدای معین، ترانه «قبله» با صدای ابی و ترانه «سرتو بذار رو شونههام» با صدای امید جایگاه ویژه ای در بین شنوندگان ایرانی دارند.[۵]
وی متولد خیابان شهباز (۱۷ شهریور) است. خانواده او اصالتا تهرانیاند و اهل خیابان امیریه و خیابان باغ فردوس مولوی بودند.
در دوران نوجوانی به همراه دوستانش داریوش خواجه نوری و بیژن قادری گروه موسیقی "The Cat" را راه اندازی و در کلاب کاکوله در تهران به اجرای موسیقی میپرداختند. وی نوازنده درامز گروه بوده است.
در همان دوران شعرها و دست نوشته های او مورد توجه دوستان و اطرافیان قرار گرفت و حاصل این توجه همکاری مسعود و فریدون فروغی را فراهم می آورد. فریدون توسط مسعود امینی به جامعه موسیقی ایران معرفی و ترانه هایی همچون "قوزک پا" و "خاک" محصول دوران نوجوانی مسعود امینی و فریدون فروغی می باشد.[۶][۷]
امینی پیش از سال ۱۳۵۷ همزمان با فعالیت در زمینه ترانهسرایی ، در ساواک نیز فعالیت داشت.
امینی در سال ۱۳۵۴ با دینامیک ازدواج نمود.
مسعود امینی بعد از انقلاب از ایران خارج شده و نهایتاً بعد از چند سال جابهجایی بین کشورهای مختلف در کشور آمریکا و شهر لس آنجلس ساکن میشود. مهاجرت بسیاری از آهنگسازان و خوانندگان ایرانی به آمریکا و حضور آنها در شهر لس آنجلس و ایالت کالیفرنیا فرصت همکاری بین مسعود و بسیاری از هنرمندان ایرانی مقیم آمریکا را فراهم می آورد. وی در کنار ترانه سرایی به فعالیتهای روزنامه نگاری و ژورنالیستی پرداخته است. در طول فعالیتهای هنری خود چندین روزنامه، هفتهنامه، نشریه منشر نموده است. در زمینه مدیا مسعود امینی تلویزیون ""مردم " و شبکه رادیو "رادیو خونه" را راه اندازی کردهاست. وی در بسیاری از تلویزیونهای ایرانی-آمریکایی و اروپایی فعالیت و همکاری داشته و برنامههای مختلفی در ژانر های هنری، سیاسی، اجتماعی تولید و اجرا کردهاست.بیشتر ترانه های وی را مهرداد آسمانی و شهره صولتی اجرا کرده اند.
مسعود امینی افزون بر ۲۰۰ ترانه شناخته شده در موسیقی ایرانی سروده است.
در ترانههایش او به عشق، دوری از عزیزان، سنت، مادر، مهاجرت، محله قدیم، ضرب المثل، کشور، میهن دوستی و بسیاری دیگر از دغدغه های انسانی میپردازد. سادگی کلام و لحن خوش آمیخته با کلمات نوستالژیک تهرانی هویت شعری خاصی رو ایجاد نموده که شنوندگان عمیقاً با کارهای او ارتباط حسی برقرار میکنند.
امینی در ترانههایش به پیشینه و هویت تاریخی تهران و تاریخ بصری دوران کودکی خود می پردازد. ادبیات او کاملاً با مکان زندگی او و محل رشد و نمو او هماهنگ میباشد. او شاعر مردمی است و ترانههایش مورد پسند آهنگسازان و موسیقیدان های ایرانی است.
یکی را دوست میدارم..
ولی افسوس او هرگز نمیداند..
نگاهش میکنم..
شاید بخواند از نگاه من..
که او را دوست میدارم..
ولی افسوس..
او هرگز نگاهم را نمیخواند..
من به خاکستر نشینی عادتی دیرینه دارم..
سینه مالآمال درد ، اما دلی بی کینه دارم..
پاکبازم من ولی در آرزویم عشق بازیست..
مثل هر جنبندهای من هم دلی در سینه دارم..
من عاشق عاشق شدنم..
من عاشق عاشق شدنم..
تو مال کجایی بانو؟ تاج سر مایی بانو. یه جور دیگس مرامت، بیبی شاهی بانو
تو مکه عشقی و من عاشق رو به قبلتم. من اولین قربونیه عیدای فطر کعبتم. میمیرم از عشق چشات اگه ندی تو حاجتم.
پشت دیوار شب یه راهی داره که میره یه راست در خونه ستاره. چار قدم از ور دل ما که رد شی، میبینی ماه شب چارده داره خورشید خانمو ابروشو ور میداره.
حیف که نمیشه ازتو گفت از تو نوشت والا می نوشتمت با مژه ور میداشتمت
روی چشمام میذاشتمت کنار قرآن مجید میبردمت
رو آیینه شمعدون جهاز مادرم تو طاقچه صندوق خونه میذاشتمت.